پنجشنبه, ۰۳ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۰۵م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

جنگ حُدیدۀ یمن پرده از کشمکش غرب در یمن بر داشت

(ترجمه)

از وقتی‌که نیروهایی امارات متحدۀ عربی، شهر "حدیده" را که زیر سلطۀ حوثی‌ها است، تحت محاصره قرار دادند، به دلیل نگرانی شهروندان این کشور و زیر تسلط گرفتن بندر "حدیده" برای رسانیدن کمک‌ها در آینده، امریکا در تلاش است تا امارات متحدۀ عربی را از داخل شدن درین شهر مانع شود، اما امارات متحدۀ عربی در برابر این عکس العمل امریکا تجاهل کرده، کشانیدن نیروهای خود را به سمت فرودگاه این شهر ارتقاء داده است و با وارد نمودن نیروهای هوائی و دریائی بسیاری بالای این شهر فشار وارد نموده و به تلاش‌های امریکا در اجلاس شورای امنیت در مورد متوقف ساختن جنگ در "حدیده" هیچ توجه نکرد. بدون تردید امارات متحده عربی بدون همکاری و پشتیبانی دولت بزرگی جرئت چنین کاری را نداشته و با پشتیبانی قدرت بزرگی دست به چنین اقدامات می‌زند، چنانچه انگلیس به صراحت گفت: «جنگ "حدیده" جنگ مشروعی است که به درخواست یک حکومت مشروع آغاز گردیده و امارات متحدۀ عربی به در خواست "عبدالرب منصور" رئیس جمهور یمن نقش مشروع خود را بازی می‌کند.» چیزی‌که از همان ابتدای جنگ به خاطری آزادسازی حدیده اعلان کرده بود، اما شورای امنیت بین‌المللی جلسۀ اضطراریی را طی دو روز درین مورد دایر کرده که گویا می‌خواهد از طریق تلاش‌های دیپلوماتیک جنگ حدیده را توقف و جان مردم بی‌دفاع را حفظ نماید.

آژانس‌های خبری در جمعۀ اول ماه شوال، که برابر به 15 جون 2018م می‌باشد، از ملاقات جدید مارتین گیرفیت نمایندۀ سازمان ملل در امور یمن در صنعاء پایتخت یمن خبر داده اند، این موضوع به خوبی واضح می‌سازد که وی در تلاش است تا حوثی‌ها را به گفتگو‌های سیاسی بکشاند تا قبل از ین‌که شهر حدیده از دست شان سقوط کند، در قدرت زنده بمانند. به گفتۀ خبرگزاری رویترز یکی از مسئولین اماراتی گفته است: «امریکا در خواست امارات متحدۀ عربی را جهت مشارک آزادسازی شهر حدیده رد کرده است، در حالی‌که فرانسه مشارکتش را به شرط محدودیت پاک‌سازی ماین‌هایی‌که توسط حوثی‌ها در اطراف این شهر دفن گردیده موافقت کرده است. بناءً امارات متحده به صورت واضح، حمایت اروپا را در پیش‌سازی نظامی به طرف شهر "حدیده" با خود داشته؛ این در حالی‌است که امریکا به خاطر حوثی‌های مزدورش نگران است، حوثی‌هایی‌که نقش شان در منطقه به نقش ایران وابسته می‌باشد.

ترامپ، که به لغو برنامه هسته‌ای ایران و یا خروج از برجام برخواست، درین اواخر عساکر خود را از سوریه و یمن کشیده و در عوض به مزدور جدیدش، محمد بن سلمان در منطقه اعتماد کرد، به همین دلیل عملیات نظامی تحت نام "ائتلاف عربی" به رهبری سعودی در یمن راه اندازی شد، گرچه امارات متحدۀ عربی از مشارکت‌اش در این جنگ در پیشرفت‌های نظامی در امتداد سواحل یمن به نفع خودش بهره می‌گیرد و در نهایت از قضیه طوری معلوم می‌شود که امریکا با تبدیل نمودن مزدورش از سعودی مخصوصاً بن سلمان را نماینده‌ای برای گفتگوی‌های سیاسی آینده در یمن قرار داده، حوثی‌ها وطرفدارانش را به یک حزب سیاسی بدل خواهد کرد که درین جنگ علیه انگلیس به رقابت برخیزد. مصر رهبری طرفداران امریکا را در کنفرانس عمومی جمع کرد و اطلاعات استخباراتی امریکا گفت: سیسی، شیخ ناجی شایف بزرگ "قوم بکیل" را در قاهره ملاقات کرد؛ چنانچه لواء عباس تعدادی از رهبران همکار رئیس جمهور سابق یمن علی عبدالله صالح را به نفع امریکا دیدار کرد.

خلاصه این‌که انگلیس سیاست خود را از زمان استعمار "شهرعدن" نهادینه ساخت، سیاستی‌که ممثل آن عبدالرب منصور هادی " و احزاب سیاسی آنجا می‌باشد، علاوه از آن‌که نقش نظامی امارات و سلطۀ آن بر سواحل و بندرهای یمنی به پیش می‌رود، در حالی‌که امریکا سیاست خود را از طریق مزدورش، سعودی به رهبری کمک‌های نظامی بن سلمان به پیش می‌برد و نقش آیندۀ سعودی، که به منافع و مصالح امریکا است، در منطقه به عوض ایران که در خصوص قضیۀ یمن ناکام ماند، به پیش می‌برد و از حوثی‌ها می‌تواند استفاده سیاسی نموده و آن‌ها را در قدرت آیندۀ این کشور سهیم سازد.

اگر طرف‌های مذاکره کنندۀ بین‌المللی در مورد جنگ یمن در طی سه سال گذشته به راه‌حل سیاسی می‌رسیدند، بازهم درد و رنج مردم یمن پایان نمی‌یافت، چرا که مستعمرین غربی علاوه بر کنیه‌توزی و جنگ‌شان علیه اسلام، به خاطری ثروت‌هایی اندوختۀ این سرزمین به رقابت هستند و درین سرزمین جنگ را راه اندازی می‌کنند، در حالی‌که مردم یمن به آتش اسلحۀ شان می‌سوزند.

یقیناً تنها راه‌حل اساسی برای حل مشکلات یمن نظام اسلام است و تنها همین راه‌حل می‌تواند مردم یمن را جمع کند؛ نظامی‌که خواهان توقف جنگ، حفاظت و مصونیت خون‌ مردم یمن و بیرون راندن کفار استعمار‌گر و مزدورانش از سرزمین‌های اسلامی بوده و آورنده‌‌ای احکام شرعی در منصۀ تطبیق و تنفیذ و توزیع عادلانۀ ثروت‌ها و حقوق مردم است. خلافت تنها نظامی است که بیرق اسلام را در دولتی بلند می‌نماید که نظام زنده‌گی مردم را وفق احکام شرعی در بخش‌های حکومت‌داری، اقتصاد، تعلیم و تربیه، سیاست خارجی تنظیم می نماید. نام این دولت، دولت خلافت راشده برمنهج نبوت است، دولتی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم به فرارسیدن آن مژده و بشارت داده و فرموده است:

«...ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ»

(رواه احمد)

ترجمه: ...سپس خلافت برمنهج نبوت می‌باشد.

برگرفته از جریدۀ الرایه

نویسنده: عبدالله "باذیب"

ادامه مطلب...

شمارۀ 381 مجلۀ الوعی به نشر رسید

(ترجمه)

در این شماره می‌خوانید:

- سرمقاله: اسلام دین الله سبحانه وتعالی است و دین الله سبحانه وتعالی شکست نمی‌خورد و نیز امت اسلامی بدون اسلام هرگز پیروز نمی‌گردد!

- از فصل جدید ظلم و جنایات در سوریه تا نزدیک شدن قرار گرفتن امریکا در لبۀ پرتگاه!

- چگونگی آزاد نمودن مسجدالاقصی از چنگال یهود

- توطئه‌های غرب... و خیانت‌های حکام (1)

- کشورهای خلیجی و جنگ امریکا و انگلیس

- حرمت ادغام شدن در فرهنگ غربِ کافر و خطر ذوب شدن در نظام‌های آن (1)

- مفهوم توازن نظامی

- ماه شوال ماه خیر و نیکی‌هاست، الله سبحانه وتعالی آن را به بعضی عبادات اختصاص داده است

- روز بعاث(روز جنگ‌های داخلی و طولانی میان اوس و خزرج) را الله سبحانه وتعالی به رسولش صلی الله علیه وسلم تقدیم نمود، آیا ما هم در مثل آن روز زندگی می‌کنیم و منتظر روز بعدی آن(روز پیروزی) هستیم؟!

- اخبار جهان اسلام

- با قرآن کریم: ﴿والّذينَ يتوفَّونَ مِنكُم و يذرونَ أَزوجاً﴾

- سخن آخر: نقشۀ سیاسی سوریه را توافقات بین‌المللی ترسیم می‌نماید!

پوش مجله: مرگ رئیس مستشرقین-کینه‌های دجال برناد لویس

برای دریافت این شماره به لینک ذیل مراجعه فرمایید:

http://dev.al-waie.org/allissues

ادامه مطلب...

در قفس قرار دادن اطفال مهاجر از سوی ترامپ، فطرت بی‌وجدانی و غیرانسانی نظام ملیت‌گرای دموکراتیک امریکا را در عمل ثابت ساخت Featured

(ترجمه )

بر اساس سیاست شرم‌آور رئیس جمهور امریکا(سیاست تحمل صفر)  در برابر مهاجرت، در حدود دوهزار طفلی‌که در میان‌شان حتی اطفال ۴ و ۵ ساله نیز شامل اند، شامل لیست "مهاجرین غیرقانونی" شده و مدت شش هفته می‌شود که در مرز امریکا-مکسیکو جبراً از والدین‌شان جدا ساخته شده اند. آن‌ها در فقس‌های سیمی بازداشتگاه‌ها جابجا شده که شرایط آن کاملاً  مشابه به زندان است. یکی از این مراکز مهاجرین در ایالت تکزاس بنام لا پیریرا(لانۀ سگ) یاد می‌شود و مکانی‌ست که اطفال در کف آن بالای دوشک‌های نازک می‌خوابند و از پارچه‌های فلز به حیث کمپل استفاده می‌کنند. با شنیدن نوار صوتی که از حالت این اطفال به شدت رنج دیده بدست آمده، چنین احساس می‌شود که آن‌ها از دید روانی مورد شکنجه قرار گرفته و برای والدین‌شان گریه می‌کنند. مقامات زیربط پلان‌های را روی دست دارند که بر اساس آن کار ساخت شهرک‌های خیمه‌یی در صحرای تکزاس که درجۀ دما بطور اوسط در آن به ۴۰ درجۀ سلسیوس می‌رسد، آغاز می‌شود تا بتوانند صدها تن اطفال دیگر را در آن منطقه جابجا نمایند.

اگرچه قهر وغضب‌ها و نکوهش‌های زیادی از جانب سیاستمداران، رسانه‌های غربی و حتی بانوان اول امریکا در برابر این رفتار وحشیانۀ ترامپ علیه اطفال مهاجر صورت گرفت؛ اما آن‌ها با این کار خواستند تا  بطور مناسب حقیقت بزرگی را پنهان نمایند. در حقیقت این نظام بی‌احساس ملیت‌گرای دموکراتیک امریکا است که قانون جلوگیری از رشد اسکان مهاجرین را تصویب و بعداً توسط کانگرس مورد تأیید قرار داد و برای مقامات بصورت قانونی حق داد تا بطور وحشیانه اطفال را از والدین‌‍شان جدا سازند. این سیاست "غیرمعقول" در حقیقت به تنهایی دست‌آورد یک رئیس جمهور افسرده بوده نمی‌تواند، بلکه این حالت یکی از ثمره‌های پوسیدۀ نظام "غیرمعقول" دموکراتیک امریکا است که راه را برای چنین سیاست‌های شرم‌آور باز می‌کند و بر اساس مریضی و تعصب ملیتی که دولت مردان‌شان دارند، چنین سیاست‌ها تصویب و جنبۀ قانونی پیدا می‌کند. از این بیشتر به چه نشانۀ ضرورت است تا بیانگر غیرانسانی بودن، مزخرف بودن و صراحت تبعیض نژادی در طرز دولت‌داری ملی و ملیتی باشد؟ طرز دولت‌داری که تهمت می‌بندد، صفات انسانی را از بین می‌برد، جنایت می‌کند و اطفال کسانی را که در سرزمین دیگری تولد شده و از دید واقعیت در تلاش زنده‌گی بهتر اقتصادی برای خود و فامیل‌شان هستند، شکنجۀ روانی می‌کند.

 ترامپ از این‌که مهاجرین را به القاب مختلف؛ هم‌چو "مرگ و ویرانی" برای کشور و "سارق و قاتل" یاد نماید، هیچ بیمی ندارد؛ چون وی می‌داند که بخاطر این همه ملاحظات بیمارگونه، فتنه‌انگیز و نژادگرایانه‌اش، مورد هیچ نوع بازپرس قضایی قرار داده نمی‌شود. در حقیقت امر، دولتی‌که قوی‌ترین اقتصاد جهان را داراست و از نظر وسعت هم بسیار بزرگ است، از پذیرفتن کسانی‌که در مجاورت‌اش قرار دارند، ابا می‌ورزد و آن‌ها را فشار اقتصادی می‌داند. چنین وضعیت بیانگر سنگ‌دل بودن و خودخواه بودن نظام مادی سرمایه‌داری و سیاست‌های دولت ملیتی‌که انسانیت را شرمنده کرده است، می‌باشد. ما هم‌چنان شاهد حالات بی‌رحمانه و خونین علیه مهاجرین از جانب دولت‌های ملیت‌پرست اروپا، استرالیا و جهان اسلام بودیم که بسیاری از این مهاجرین از شکنجه و قربانی فرار کرده بودند؛ اما دوباره مسترد گردیدند و به شکل بسیار تحقیرآمیز به عقب رانده شدند تا در مناطق جنگی بمیرند و یا در بحر‌ها غرق شوند. تنها دلیل این جنایات بیگانه بودن مهاجرین به سرزمینی‌که می‌خواهند پناه ببرند، می‌باشد که از نظر ملیتی نسبت به آن بیگانه هستند.

در مقایسه با نظام ملیت‌پرست دموکراتیک امریکا که برای جهان غیرانسانی بودنش را به اثبات رساند؛ خلافت برمنهج نبوت محتوای غیرانسانی مرزهای ملیتی را رد می‌کند و چیزی بنام قوم‌پرستی و نژادپرستی در آن جا ندارد. حتی این که خلافت مردم را از سایر سرزمین‌ها دعوت می‌نماید تا در تحت قلمروش داخل شوند و بتوانند عدالت و خوشبختی منحصر به فرد نظام الله سبحانه وتعالی را بچشند. به همین خاطر خلافت در گذشته به بیش از ۱۵۰هزار مهاجر یهودی که از شکنجۀ مسیحیان در جریان تفتیش مذاهب از جانب اسپانیا فرار کرده بودند، پناهگاه ایجاد نمود و یهودیان توانستند تا در آنجا تحت حاکمیت اسلامی، به رشد دست یابند. سلطان بایزید دوم، که خلیفۀ وقت بود، به تمام قلمرو دولت‌اش فرمان داد تا از مهاجرین استقبال نمایند. در این اعلان سلطان بایزید به یهودیان گفت که مواظبت از آن‌ها دستور الله سبحانه وتعالی بوده و باید برای‌شان غذا تهیه کرده و از آن‌ها محافظت نمایند. همۀ این مثال‌ها تفاوت میان نظامی‌که هدف‌اش بیرون آوردن انسانیت از ظلم است و نظامی را که از اساس تقاضامند احمال بر انسانیت است، در عمل نشان می‌دهد.

﴿إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِيتَاء ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ

[نحل: ۹۰ ]

ترجمه: الله(سبحانه وتعالی) به عدل و نیکوکاری و نیز بخشش به نزدیکان دستور می‌دهد و از ارتکاب گناهان بزرگ(چون شرک و زنا) و انجام کارهای ناشایسته و دست‌درازی و ستمگری نهی می‌کند، الله(سبحانه وتعالی) شما را اندرز می‌دهد تا این‌که پند گیرید.

داکتر نسرین نواز

رئیس بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

تلویزیون الواقیه: گفت‌وگوی زنده "بررسی بحران اقتصادی امریکا"

گفت‌وگوی زنده‌ای که تلویزیون الواقیه با استاد سالم ابو سبیتان (ابو صهیب) از ولایه اردن در مورد موضوع "بررسی بحران اقتصادی امریکا" اجرا نمود.

چهار شنبه، 06 شوال 1439هـ.ق / 20 جون 2018م

ادامه مطلب...

تلویزیون الواقیه: عید محزون، از ارتش های مسلمین یاری می‌طلبد!

پیام تبریکی عبد الحی
یک تن از شیر بچه‌های اسلام به مناسبت عید فطر

حزب التحرير- ولايه سوريه

جمعه، 01 شوال 1439هـ.ق / 15 جون 2018م د اسلام د زمري عبد الحی د فطر اختر د مبارکۍ پیغام حزب التحرير- ولايه سوريه ۱۴۳۹ه، د شوال لومړی، جمعه/ ۲۰۱۸م، د جون ۱۵مه

ادامه مطلب...

ولایه سودان: خطبۀ جمعه "ای عاشقان فوتبال! پیروزی این جاست!"

ایراد خطبۀ جمعه در مسجد الوالدین واقع در شهر حلۀ جدید تحت عنوان "ای عاشقان فوتبال! پیروزی این جاست"

توسط شیخ عبدالله عبد الرحمن (ابو المعز) عضو حزب التحریر ولایه سودان.

جمعه، 08 شوال 1439هـ.ق / 22 جون 2018م

ادامه مطلب...

دیدار رؤسای جمهور امریکا و کوریای شمالی

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش

به تاریخ 12 جون 2018م ترامپ رئیس جمهوری امریکا و کیم جون اون رهبر کوریای شمالی در سنگاپور با هم دیدار نموده و در پایان این دیدار، دو طرف پیمان‌نامۀ مشترکی را به امضاء رسانیدند. این توافق خیلی سریع صورت گرفت، چنانچه یک سال قبل در چنین روزهایی، دو طرف یک دیگر را به استفاده از سلاح هسته‌ای هشدار می‌دادند؛ چه شد که چنین توافقی و با این سرعت صورت گرفت؟ و این که محتوا و نتایج آن چه بوده؟

پاسخ

برای این که به واقعیت مسئله پی ببریم، موارد زیر را به بررسی باید گرفت:

1- امریکا سعی نمود با هشدارهای مکرر و روزافزون کوریای شمالی را وادار کند تا دست از سلاح هسته‌ای بر دارد، اما این هشدارها بی‌فایده بود و کوریای شمالی هرگز به آن تن نداد و از برنامه و سلاح هسته‌ای‌اش کوتاه نیامد. اینجا بود که امریکا به اسالیب دیگری روی آورد که عبارت از اسالیب دیپلوماتیک و سیاسی و فشارهای اقتصادی است. یکی از این اسالیب این بود که امریکا با تمام توان سعی نمود چین را وادار نماید تا بالای کوریای شمالی فشار آورد. ما قبلاً به تاریخ 23 اپریل 2017م در یک پاسخ به پرسش در این زمینه چنین گفته بودیم: «با توجه به دلایل فوق؛ امریکا به هیچ وجه حاضر نیست با کوریای شمالی وارد جنگ شود و در عین حال هیچ راه‌حل مناسب دیگری نیز در اختیار ندارد و منتظر نشسته تا چین بالای کوریا فشار آورد و تلاش دارد روند این اعمال فشار سریع‌تر شود. انگار امریکا چین را هشدار می‌دهد که باید به امریکا گوش داده و بالای پیونگ یانگ فشار آورد تا از برنامۀ سلاح هسته‌ای دست بر دارد.»

امریکا در آن زمان به وضوح و توسط سوزان سورنتون معاون وزیر خارجه‌اش در امور شرق آسیا و بحر آرام اعلان نمود که: «قصد دارد مشکل به وجود آمده با کوریای شمالی را از طریق خلع سلاح هسته‌ای شبه جزیرۀ کوریا به گونۀ مسالمت‌آمیز حل و فصل نماید» (منبع: روسیۀ امریو 17 اپریل 2017م) به همین دلیل بود که ارتباطات دیپلوماتیک میان دو طرف از طریق چین و با عمال فشار توسط چین آغاز گردید. این فشارها از طریق اعمال تحریم‌های اقتصادی و محاصرۀ سیاسی و کار برای منزوی نمودن کوریای شمالی در سطح جهانی و هم‌چنین راه‌اندازی تبلیغات علیه آن به پیش برده شد تا کوریای شمالی وادار شود دست از سلاح هسته‌ای بردارد. در عین حال امریکا وعده داد که اگر کوریا همکاری نماید، اقتصاداش را به گونۀ مستقیم و یا توسط کوریای جنوبی شکوفا خواهد نمود و کوریای جنوبی داشت اندک اندک خودش را به کوریای شمالی نزدیک‌تر نموده و راه را برای ارتباط آن با جهان باز می‌نمود.

2- روابط دیپلوماتیک سری با کوریای شمالی از طریق چین عملاً آغاز گردید، چنان‌چه تیلرسن وزیر اسبق خارجۀ امریکا در جریان سال 2017م و از طریق چین با مسئولین کوریای شمالی دیدار و گفتگو نمود. او اسلوب متهورانه و هشدارآمیز ترامپ مبنی را بر محو کوریای شمالی از نقشۀ زمین به باد انتقاد گرفته و با آن مخالفت نمود. در عین حالی‌که تیلرسون در چین و به گونۀ مخفی سرگرم گفتگو با مسئولین کوریای شمالی بود، ترامپ یک بار دیگر به کوریای شمالی هشدار داد. وقتی کوریایی‌ها این هشدار را شنیدند، فوراً جریان گفتگوها با تیلرسون را متوقف نموده و چین را به جانب کشور خویش ترک کردند. تیلرسون خشم‌گین شد و به تاریخ 20 جولای 2017م بود که ترامپ را احمق خطاب نمود. این جریان را شبکۀ تلویزیونی ان بی سی امریکا به تاریخ 4 اکتوبر2017م و توسط سه تن از مسئولین امریکایی فاش نمود. پس از آن که تیلرسون اعلان نمود که امریکا توسط برخی مراجع، به گونۀ مستقیم با کوریای شمالی در ارتباط می‌باشد، ترامپ در تویترش چنین نوشت: «من به ریکس تیلرسون وزیر خوب خارجۀ مان گفتم که با تلاش‌هایش برای گفتگو با این مرد موشک‌پران کوچک، وقت‌اش را هدر می‌دهد.» اسلوب تهدید در جریان مذاکرات توسط مایک پنس معاون رئیس جمهور امریکا نیز به کار گرفته شد؛ وی سعی نمود به بهانۀ مشارکت در بازی‌های زمستانی المپیک در کوریای جنوبی با مسئولین کوریای شمالی دیدار و گفتگو نماید. وی به تاریخ 7 فبروی 2018م در جریان سخنانی در پایگاه هوایی کشورش در یوکوتای جاپان برای زمینه‌سازی مذاکره با مسئولین کوریای شمالی چنین گفت: «کشور ما همواره در راستای تأمین صلح سعی نموده و اینک بیشتر از هر زمان دیگری برای آیندۀ بهتر تلاش خواهیم نمود.» (منبع: رویترز 7 فبروی 2018م) او این سخنان را در حالی گفت که آماده‌گی سفر را به جانب کوریای جنوبی به هدف دیدار با مسئولین کوریای شمالی می‌گرفت، اما به بهانۀ مشارکت در بازی‌های المپیک. همین مایک پنس درست سه روز بعد از این سخنان‌اش، به تاریخ 10 فبروری 2018م چنین گفت: «لازم است کار برای منزوی نمودن کوریای شمالی از نظر اقتصادی و دیپلوماسی ادامه پیدا کند تا زمانی‌که دست از برنامۀ هسته‌ای و بالستی‌اش بردارد.» (منبع: العربیه 10 فبروری 2018م)

اظهارات اخیر پنس باعث شد کوریای شمالی دیدار با وی را لغو کند. تمام این موارد نشان می‌دهد که امریکا به رهبری ترامپ چنین اسلوبی را با کوریای شمالی پیش گرفته بودند، یعنی تهدید و هشدار همزمان با مذاکره و ارتباطات دیپلوماتیک تا دشمن را وادار کنند در برابر خواسته‌های امریکا تن دهد. اظهارات مایک پامپیو در جریان تسلیم شدن ریاست استخبارات امریکا(سی آی ای) نیز بیانگر همین اسلوب می‌باشد: «ترامپ رئیس جمهور امریکا روی حل دیپلوماتیک بحران با کوریای شمالی تمرکز نموده، اما "سی آی ای" سعی دارد گزینه‌های دیگری نیز در اختیار او قرار دهد.» (منبع: خبرگزاری رویترز 23 جنوری 2018م) به این ترتیب امریکا راه‌حل دیپلوماتیک را با گزینه‌های دیگری آمیخته با تهدید روی دست گرفت. به نظر می‌رسد این اسلوب به طبیعت ریکس تیلرسون خوش نیامد، زیرا این اسلوب او را به صفت وزیر خارجه آزار می‌داد و در نتیجه ترامپ وی را از سمت‌اش برکنار نمود.

3- اسلوب دیپلوماتیک آمیخته با تهدید نتیجه نداد، زیرا کوریایی‌ها وقتی تهدیدها را می‌دیدند، مذاکرات را ترک می نمودند و اگر مداخله چین نمی‌بود، مطمئناً دیدار ترامپ و کیم صورت نمی‌گرفت. به همین دلیل بود که ترامپ پس از دیدار با کیم «در یک کنفرانس مطبوعاتی در سنگاپور از رئیس جمهور چین به خاطر تلاش‌هایش در ماه‌های گذشته برای زمینه‌سازی برای این نشست تاریخی، اظهار سپاس و قدردانی نمود.» (منبع: خبرگزاری فرانس پرس 12 جون 2018م) چین قبلاً بالای کوریای شمالی فشار آورده بود تا حاضر شود امتیازهایی را به امریکا بدهد، چنان چه آژانس خبری رسمی چین(شینخوا) به تاریخ 28 مارچ 2018م با نشر خبری گفت: «کیم جون اون رهبر کوریای شمالی در یک سفر غیررسمی به تاریخ 25 مارچ 2018م وارد چین شد و تا 28 مارچ 2018م در آنجا اقامت داشت. دو طرف در این سفر اوضاع جهان و شبه جزیرۀ کوریا را به گونۀ همه جانبه مورد بررسی قرار دادند. شی جین پینگ رئیس جمهور چین در این دیدار به همتای کوریائی‌اش خبر داد که چین در مورد خلع سلاح هسته‌ای شبه جزیرۀ کوریا و تحقیق صلح و استقرار و حل مشکلات از طریق گفتگوها کاملاً مصمم می‌باشد. در عین حال آژانس خبری کوریای شمالی نیز خبر داد که کیم جون اون رهبر این کشور به چین سفر نموده تا انتخاب مجدد شی جین پینگ را به عنوان رئیس جمهور چین شخصاً و از نزدیک به وی تبریک بگوید و این بیانگر روابط معمول و دوستانه میان دو کشور می‌باشد. هم‌چنین به نقل از وی گفت که او ابراز امیدواری نمود و نخستین سفرش به چین در برپایی صلح و ثبات در شبه جزیرۀ کوریا نقش داشته و گفته که حاضر است با امریکا و کوریای جنوبی پشت میز مذاکره بنشیند؛ به علاوۀ این که آماده است با رهبران این کشورها دیدار نماید. وی افزود: «خلع سلاح هسته‌ای کوریا تنها در صورتی ممکن است که واشنگتن و سئول آماده باشند اقدامات منظم و به هم پیوسته‌ای را در جهت تحقق صلح و ثبات انجام دهند.»

به همین دلیل بود که ترامپ به تاریخ 28مارچ 2018م با خرسندی از آن سفر، در تویتر خویش اعلان نمود: «شب گذشته از رئیس جمهور چین نامه‌ای دریافت نمودم که در آن از موفقیت‌آمیز بودن دیدارش با کیم گفته و این که کیم خواستار دیدار با من می‌باشد.» به این ترتیب دیده می‌شود که چین کوریای شمالی را در برابر امریکا فدای منافع خویش نموده، طوری‌که بالای کوریای شمالی فشار آورده تا رهبر آن حاضر شود به امریکا امتیاز داده و حاضر شود با ترامپ دیدار نماید.

چین هم‌چنین در اعمال فشارهای سیاسی و صدور فیصله‌های شورای امنیت و اعمال تحریم‌های اقتصادی بالای کوریای شمالی سهم فعال داشته و یکی از مؤثرترین عواملی به شمار می‌رود که کوریای شمالی را وادار نمود تا حاضر شود در مورد برنامۀ هسته‌ای اش کوتاه بیاید. کوریای شمالی می‌داند که اگر حمایت و تأیید چین را از دست بدهد و چین آن را محاصره نموده و بالای آن فشار وارد نماید، کوریای شمالی از هردو جهت با مشکل مواجه خواهد شد؛ بنابر این حاضر شد کوتاه بیاید. وزارت خارجۀ چین پرده از نقش مؤثرش در تصمیم اخیر کوریای شمالی برداشته و اعلان نمود: «پیکنیگ در شبه جزیرۀ کوریا نقش مثبتی را بازی نموده.» (منبع: خبرگزاری رویترز 23 می 2018م) به این ترتیب چین نشان داد که به منافع تجارتی‌اش با امریکا نسبت به هم‌پیمانی که از آن منافع اقتصادی متصور نیست، بیشتر اهمیت می‌دهد، هم‌پیمانی که حتی ممکن است به خاطر آن از نظر اقتصادی ضررهایی نیز متوجه آن گردد، ولو این هم پیمان دوست ایدیولوژیک هم باشد.

بناءً محاسبات دولت بزرگ کمونستی تبدیل به منافع تجارتی شده و حمایت از سایر دولت‌های کمونستی و هم‌پیمان دیگر جای منافع اقتصادی را نمی‌گیرد. به نظر می‌رسد چین هنوز پی نبرده که امریکا سعی دارد کوریای شمالی را خلع سلاح هسته‌ای کند تا با استفاده از این مسئله، چین را در محاصرۀ خویش قرار داده و بالای منطقۀ بحری چین در شرق و جنوب تسلط پیدا کند.

4- آنچه این مسئله را بیشتر مورد تأکید قرار می‌دهد، اینست که چین اعلان نمود که از این نشست و آماده‌گی هم‌پیمان‌اش، کوریای شمالی، برای امتیاز دادن به امریکا در خصوص سلاح هسته‌ای اش استقبال می‌نماید. چنان‌چه وانگ مسئول دیپلومات‌های چینی و عضو مجلس دولت چین پس از دیدار ترامپ و کیم گفت: «پیکنیگ از ملاقات ترامپ رئیس جمهور امریکا و کیم جون اون رهبر کوریای شمالی استقبال نموده و از آن حمایت می‌کند و آرزومند است دو کشور به توافقات اساسی دست یابند که در خصوص خلع سلاح هسته‌ای مؤثر باشد.» او افزود: «در عین حال برای برکندن ترس و بیم‌های منطقی کوریای شمالی، نیاز به راهکارهای موثقی در جهت تحقق صلح و ثبات در شبه جزیرۀ کوریا است.» (منبع: خبرگزاری رویترز 12 جون 2018م)

اگر چین درایت کافی سیاسی و ارادۀ قوی سیاسی می‌داشت، قطعاً بالای کوریای شمالی، که هم‌پیمان‌اش می‌باشد، فشار نمی‌آورد، اما این موقف‌گیری ثابت می‌کند که افق درک سیاسی چین در مورد سیاست‌های بین‌المللی هنوز کوتاه و محدود بوده و ارادۀ سیاسی آن نیز تا کنون ضعیف است. به همین دلیل است که به روابط خوب تجارتی‌اش با امریکا اکتفاء نموده و حاضر شد در بدل آن کوریای شمالی را وادار کند که به امریکا تن دهد. چین به عواقب این تصامیم‌اش نیندیشیده و فکر نمی‌کند که اوضاع به کجا خواهد انجامید، چنان‌چه بعید نیست امریکا تمام تلاش‌اش را به خرچ دهد تا کوریای شمالی را به جانب خود کشانیده و آن را نسبت به چین به خود نزدیک‌تر کند و سعی کند دو کوریا را با یک‌دیگر متحد نماید و از آن کوریای جدید و نیرومند و مستقلی بسازد که بتواند بدور از تأثیرات چین تصمیم بگیرد. نمونه چنین سیاستی را می‌توان در ویتنام جستجو کرد که سر انجام پس از آن‌که امریکا در توافق نامۀ سال 1975م در پاریس میان ویتنام جنوبی و شمالی وحدت به وجود آورد، ویتنام شروع به خصومت با چین نمود.

5- چین در وادار نمودن کوریای شمالی به دیدار با ترامپ و بحث و گفتگو در خصوص خلع سلاح هسته‌ای آن، نقش مهم و اساسی را داشت، بدون این که از خلع امریکا از سلاح هسته‌ای چیزی به زبان آورد، در حالی‌که امریکا یگانه دولتی است که سلاح هسته‌ای را استعمال نموده و با استفاده از آن در زمین فساد افگنده است. به این ترتیب دیدار ترامپ و کیم صورت گرفت و انتظار می‌رفت این دیدار دو روز ادامه پیدا کند، اما به یک روز خلاصه گردید و در این یک روز روی چهارچوب کاملی توافق صورت گرفت که بیانگر سرعت انعطاف پذیری کوریای شمالی با خواسته‌های امریکا می‌باشد. کوریای شمالی برای اثبات آماده‌گی‌هایش جهت دست برداشتن از برنامۀ هسته‌ای، پایگاه آزمایش تجارب هسته‌ای‌اش را تخریب نمود و هم‌چنین سه تن از زندانیان امریکائی‌اش را آزاد نمود. ترامپ در واکنش، ابراز خرسندی نموده گفت: «این یک دیدار عالی بوده و پیشرفت‌های بزرگی به بار آورد». کیم جون اون نیز این دیدار را یک حادثۀ تاریخی بر شمرده گفت: «جهان شاهد تغییرات بزرگی خواهد بود.» (منبع: خبرگزاری رویترز 12 جون 2018م)

دو رهبر بیانیۀ مشترکی متشکل از چهار بند را امضاء نمودند؛ اول: دو طرف بر اساس خواست و تمایل مردم دو کشور به صلح و شکوفایی اقتصادی، پایبند برپائی روابط خوب دو جانبه خواهند بود. دوم: دو طرف در جهت استحکام صلح دائمی در شبه جزیرۀ کوریا کار و تلاش خواهند نمود. سوم: کوریای شمالی متعهد است اقدامات لازم را جهت خلع کامل سلاح هسته‌ای شبه جزیرۀ کوریا روی دست گیرد. بند چهارم مربوط به مسائل بشری بود و آن این که کوریا تعهد می‌کند استخوان‌های سربازان گمنام و اسیران امریکا از زمان جنگ امریکا و کوریا در سال‌های 1950 – 1953م را به امریکا بر گرداند. ترامپ این دیدار را "فراگیر و بسیار با اهمیت" تلقی نمود و کیم تعهد نمود که شبه جزیرۀ کوریا را از سلاح هسته‌ای به صورت کامل پاک خواهد نمود. (منبع: شبکۀ بی بی سی 12 جون 2018م) این بیانیه نشان می‌دهد که دو طرف روی یک چهار چوب عام توافق نموده اند و نه برخی نقاط مشخصی‌که چگونگی عملی شدن خلع سلاح هسته‌ای، ابزار، زمان و سایر اموری‌که بتواند این توافق را جنبۀ اجرائی فوری ببخشد، روشن نماید؛ چنان‌چه در توافق نامۀ هسته‌ای با ایران شاهد بودیم که تمام این موارد به تفصیل نگاشته شده بود.

6- بنابر این انتظار می‌رود امریکا مذاکرات و گفتگوهای درازمدتی را با کوریای شمالی آغاز نماید که ممکن است سال‌ها ادامه پیدا کند. هم‌چنین به نظر می‌رسد ترامپ خواستۀ توافق اولیه و سریعی را با کوریای شمالی حاصل نموده و مشکل را یک طرفه کند، زیرا او در آغاز هشدارهایی را متوجه کوریای شمالی نموده بود و نمی‌توانست از آن برگشت نماید، مگر این که دست‌آوردی داشته باشد که نشان دهد او در کار خویش موفق بوده و کوریای شمالی را وادار به اطاعت از خود نماید. چنان‌چه قبلاً اشاره شد؛ اگر فشارهای چین نمی‌بود، هشدارهای ترامپ قطعاً منجر به این دیدار و اعلان آماده‌گی کوریای شمالی جهت خلع سلاح هسته‌ای و امضای توافقنامه با ترامپ صورت نمی‌گرفت تا فرصتی برای ترامپ باشد که موفقیت تاریخی را به نام خودش رقم زند و راه را به سوی موفقیت احتمالی‌اش برای بار دوم در انتخابات پیش‌روی امریکا باز کند که قرار است دو سال و اندی بعد برگزار شود. در عین حال تمام رسوائی‌هایی را که علیه او به راه انداخته شده و هنوز ادامه دارد، سر پوش گذاشته و اتهامات مبنی بر ناکامی و انتقاد دیگران از حماقت‌ها و سفاهت‌هایش را تحت الشعاع قرار دهد. اظهارات خود ترامپ دلیل روشن این ادعاهاست. چنان‌چه گفت: «اون به من گفت که کشورش سرگرم تخریب پایگاه آزمایش و پرتاب موشک‌هاست، به مجرد این که از گام‌های مهمی در خصوص خلع سلاح هسته‌ای مطمئن شویم، تحریم‌های اقتصادی را بر طرف خواهیم نمود، ما از هیچ چیزی در جریان مذاکرات کوتاه نیامدیم، به زودی مانورهای نظامی را که هدف از آن کوریای شمالی بود، متوقف خواهیم نمود. من اون را در زمان مناسب به قصر سفید دعوت خواهم نمود.» ترامپ افزود: «من و اون توافقنامۀ خلع سلاح هسته‌ای را امضاء نمودیم، فکر می‌کنم چهارچوب کاری لازم جهت آماده‌گی برای خلع کوریای شمالی از سلاح هسته‌ای را داریم.» (منبع: شبکۀ الجزیره 12 جون 2018م) به این ترتیب، ترامپ تصمیم گرفت دوسیۀ تنش با کوریای شمالی را این گونه بسته نموده و طوری وانمود کند که با این کارش پیروزی بزرگی را به دست آورده.

7- بدون شک بستن دوسیۀ تنش‌ها با کوریای شمالی و یا آرام نمودن آن، به ترامپ فرصت می‌دهد به جنگ تجاری با هم‌پیمانان و دشمنان‌اش بپردازد. می‌دانیم که روابط او پس از وضع مالیات هنگفت گمرکی بالای صادرات فولاد و آلمونیم با هم‌پیمانان‌اش تنش‌آمیز شد. او توافقات تجارتی پیش از خود با آنان را غیرعادلانه خوانده و در به تاریخ 8 جون 2018م در حالی‌که عازم کانادا جهت شرکت در نشست هفت کشور صنعتی بود، در حساب تویتر خویش چنین نوشت: «سعی خواهم نمود توافقنامه‌های غیرعادلانه با دولت‌های گروه هفت را اصلاح نمایم. اگر چنین نشد به وضعیت بهتری برای خویش بیرون خواهیم رفت». جاستن ترودو نخست وزیر کانادا و ماکرون رئیس جمهور فرانسه این اقدامات ترامپ را در یک کنفرانس مشترک مطبوعاتی رد نموده گفتند: «ما آماده نیستیم برای نشر بیانیۀ مشترک با امریکا هرچیزی را بپذیریم.» (منبع: فرانس پرس 6 جون 2018م) ترامپ در واکنش، فرانسه و کانادا را متهم نمود که بالای کالاهای امریکایی مالیات سنگین وضع نموده اند و نخست وزیر کانادا را "بسیار کینه توز" خواند. یک مسئول کانادایی شام 7 جون 2018م خطاب به خبرنگاران گفت: «اختلافات بزرگی در خصوص بسیاری از مسائل به وجود خواهد آمد.» (منبع: خبرگزاری رویترز 8 جون 2018م) حتی ماکرون رئیس جمهور فرانسه نیز، که سعی دارد روابط فرانسه و امریکا را نزدیک‌تر کند، نتوانست اعصاب‌اش را کنترول نموده و همگامی با امریکا را با درنظرداشت روش مدارا و پیچاندن رقیب، مراعات نماید، زیرا فرانسوی‌ها مانند انگلیسی‌ها در این کار مهارت کافی ندارند. ماکرون گفت: «در صورت لزوم سایر اعضای شش گانۀ این مجموعه، مجموعۀ خاص خودشان را تشکیل خواهند داد.» او که از ترامپ انتقاد می‌نمود افزود: «هیچ رهبری تا ابد باقی نخواهد ماند.» (منبع: خبرگزاری رویترز 8 جون 2018م)

خباثت و مکاره‌گی انگلیس در این جا نیز برملا بود، آنگاه که انگلیس‌ها طوری وانمود کردند که انگار با این عکس العمل‌ها در برابر ترامپ موافق نیستند، تا با این کار جای پایی برای خویش در امریکا حفظ نمایند، اما از جانب دیگر، سایر اعضا را علیه امریکا تحریک نمودند، چنان‌چه تریزامی در برابر خبرنگاران گفت: «از اتحادیۀ اروپا می‌خواهیم در واکنش به مالیات وضع شده توسط امریکا خویشتن‌داری بیشتری از خود نشان دهند و واکنش‌ها باید قانونی و متناسب باشد.» (منبع: خبرگزاری رویترز 8 جون 2018م) نخست‌وزیر آلمان به تاریخ 10 جون 2018م در سخنانی در تلویزیون آر دی آلمان در خصوص تصمیم ترامپ مبنی بر پس گرفتن امضایش گفت: «این اقدام سخت‌گیرانه‌ای بود، این کار ناامید کننده بود، اما باید دانست که آخر خط نیست.» هایکو ماس وزیر خارجۀ آلمان نیز در تویتر خویش در واکنش به تویت ترامپ نوشت: «حجم عظیمی از اعتمادها از هم پاشید.» تنش‌ها در نشست هفت کشور صنعتی، که در کانادا دایر شده بود، با هجوم رهبران سایر کشورهای عضو بالای ترامپ به اوج خود رسید. ترامپ امضایش بالای بیانیۀ مشترک این نشست را پس گرفت و نخست‌وزیر کانادا را-که ریاست این دور را به عهده داشت- متهم نمود که شفاف عمل نکرده و کارکردش ضعیف بوده. (منبع: فرانس پرس 10 جون 2018م) ترامپ با تأخیر به این نشست آمده بود و پیش از آن که رسماً به پایان رسد، آن را ترک نمود.

به این ترتیب معلوم می‌شود که جنگ تجارتی عملاً راه افتاده و ترامپ به تاریخ 2 مارچ 2018م با این تویت‌اش در تویتر، آغاز این جنگ را اعلان نمود: «وقتی دولتی ملیاردها دالر در تجارت‌اش با سایر دولت‌هایی‌که با آن داد و ستد دارند خسارت کند، جنگ تجارتی در چنین حالی خوب است و به ساده‌گی می‌توان آن را راه‌اندازی نمود.» تمام این موارد به خوبی بیانگر این است که دوسیۀ جنگ تجارتی از نظر امریکا بسیار مهم می‌باشد، زیرا هنوز از پیامدهای بحران مالی-که در سال 2008م به اوج خود رسید- رنج برده و میزان بدیهی‌های آن به بیشتر از 20 تریلیون دالر می‌رسد. اینک ترامپ، که مفکورۀ تجارتی دارد، سعی می‌کند اقتصاد امریکا را با شعار "اول امریکا" نجات دهد، شعاری‌که اگر امریکا از آن در جهت نفوذ بالای جهان استفاده نماید، بسیاری از سازمان‌های جهانی از هم خواهد پاشید و در نتیجه؛ نظام جهانی موجود متلاشی گردیده و موقف جدید جهانی ظهور خواهد نمود، زیرا امریکا دیگر برای باقی ماندن در ابرقدرتی جهان، از سایر دولت‌ها کمک نگرفته و در تنظیم امور تجارتی از خود گذشت و خویشتن‌داری نشان نمی‌دهد، بلکه تنها و تنها به رهبری جهان و منافع تجارتی اندیشیده و به کمک برای هم‌پیمانان خویش فکر نمی‌کند، به این گمان که می‌تواند آنان را تحت شعاع خویش نگهداشته و به دنبال خود بکشاند.

8- شکی نیست که امریکا به هیچ توافقنامه‌ای پایبند نبوده و هرگاه منافع آن تقاضا نماید، هرگونه وعده و تعهدی را نقض نموده و یا از آن کنار می‌رود، چنان‌چه در سال 2003م، که زمان حاکمیت جورج بوش پسر بود، توافقنامه‌ای را که قبلاً در سال 1994م در زمان حاکمیت بیل کلینتن با کوریای شمالی امضاء نموده، نقض کرد. ترامپ رئیس جمهوری کنونی نیز بیانیۀ مشترک با هم‌پیمانان‌اش در نشست هفت کشور صنعتی امضاء نمود، اما فقط یک روز بعد این توافق را نقض نموده و امضایش را پس گرفت. چندی قبل نیز توافق هسته‌ای‌اش با ایران را نیز که در زمان حکومت اوباما در سال 2015م امضاء شده بود، به ساده‌گی نقض نمود. بنابر این، این توافق‌اش با کوریای شمالی نیز هیچ ضمانتی برای تداوم آن وجود ندارد و دیری نخواهد گذشت که امریکا با شروع مذاکرات در مورد آن، بالای کوریای شمالی فشار خواهد آورد که به خواسته‌هایش گوش دهد.

نقض پیمان، عهد شکنی، بی‌توجهی به دیگران و کار در راستای تحریک دیگران تبدیل به ویژه‌گی جدائی ناپذیر امریکا شده که تمام این ویژه‌گی‌ها اسباب فروپاشی آن را، دیر یا زود، فراهم خواهد آورد. آنگاه است که دولت خلافت راشده سر بلند نموده و به خواست الله سبحانه وتعالی جایگاه نخست رهبری سیاسی جهان را در دست خواهد گرفت تا عدالت را تأمین نموده، عهد و پیمان را پاس داشته، هدایت را گسترانیده، حق را جامۀ عمل پوشانیده و باطل را محو و نابود کند. به این ترتیب اسباب سعادت واقعی بشر را فراهم آورده و بشریت زیر سایۀ آن در تمام عرصه‌های زنده‌گی در امن و امان کامل قرار خواهد گرفت. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرا رسیدن چنین زمانی را پس از فروپاشی حاکمیت‌های ستمگار بشارت داده آنجا که می‌فرماید: «ثم تکون خلافة علی منهاج النبوة» این حدیث را احمد از حذیفه رضی الله عنه روایت نموده. بی‌شک تحقق چنین آرمانی بر الله عزیز و مقتدر دشوار نیست.

ادامه مطلب...

روزه گرفتن سه روز در هرماه

«عَنْ عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ الْمِنْهَالِ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ رَسُولِ اللهِ صَلَّى الله عَليْهِ وسَلَّمَ، أَنَّهُ كَانَ يَأْمُرُ بِصِيَامِ الْبِيضِ، ثَلاَثَ عَشْرَةَ، وَأَرْبَعَ عَشْرَةَ، وَخَمْسَ عَشْرَةَ، وَيَقُولُ: هُوَ كَصَوْمِ الدَّهْرِ، أَوْ كَهَيْئَةِ صَوْمِ الدَّهْرِ»

(رواه ابن ماجه فی سنن)

ترجمه: عبد الملک بن منهال از پدرش روایت نموده که رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ به روزه گرفتن ایام بیض(سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم هر ماه) امر نمودند و فرمودند: روز گرفتن این روزها مانند روزه داشتن همیشه‌گی و دوامدار مثل تمام سال می‌باشد.

توضیح حدیث:

از جمله روزه‌های نفلی‌ای‌که بالای مسلمانان مشروع گردیده، روزه داشتن سه روز از هر ماه می‌باشد، که در این مورد احادیثی هم وارد شده که تشویق برآن دارد و می‌فرماید: هرکی این ایام را روزه بگیرد، گویا که کل عمر روزه‌دار بوده است. این ازدیاد قسمی است که هر حسنه ده برابر پاداش دارد. لذا روزۀ یک روز معادل ده روز و سه ده معادل سی روز یعنی یک ماه می‌شود. لذا هرکس در هر ماه(روزه داشتن سه روز را) دوام بدهد، گویا که کل ماه‌ها را روزه گرفته است و این است، صیام دهر یا روزه تمام عمر، و از برتری و فضیلت روزۀ این ایام، نسبت ثواب و حسنات در آخرت است، که این باعث شستشوی سینه‌ها و پاکی قلوب از چرک‌ها و امراضی مثل وسواس، کینه، حسد، دشمنی‌ها و مانند این‌ها می‌باشد، که باید مسلمان از آن‌ها به‌واسطۀ این روزه‌ها خود را پاک نموده تا خیر آن را قبل از آخرت در دنیا نصیب شود.

والسلام علی من اتبع الهدی

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه