یکشنبه, ۲۷ صَفر ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۰۱م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

معاملۀ قرن از قدس آغاز گردید

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

روزنامۀ بلومبرگ امریکایی به تاریخ ۴ دسمبر ۲۰۱۷م زیر عنوان "معاملۀ قرن و نقل سفارت و این‌که چه کسی سیاست خارجی امریکا را اداره می‌کند؟" گزارشی را اریه کرده است. این گزارش از اختلافات داخلی ادارۀ رئیس جمهور ترامپ، پرده برداشته و علت اصلی را در جارید کوشنر داماد و مشاور ارشد ترامپ، که برنامۀ صلح یهود و عرب را به پیش می‌برد، می‌داند. گزارش می‌رساند که اکثر معاملات با توافق محمد بن سلمان بدون در جریان قرار داشتن وزارت خارجه امریکا به شکل مرموز، به پیش می‌رود. ریکس‏تیلرسون وزیر خارجه امریکا، اظهار داشت که ازین پلان و مداخله‌کاری کوشنر و عدم مشوره با وی در قضیۀ شرق‌میانه، با وجودی‌که شش دهه بدین‌سو مذاکرات صلح خاورمیانه از مسئولیت‏های وزارت خارجه محسوب می‌گردد، هیچ خبری ندارد. گزارش می‌افزاید که در مقابل "طرح کوشنر" برخی کشورهای عربی در رأس آن سعودی و امارات، از اکثر موقف‏گیری‏های دروغین قبلی خود نیز کنار آمده بودند.

شبکۀ تلویزیونی خبری العالم نیز به تاریخ ۶ دسمبر ۲۰۱۷م، به عین سیاق زیر عنوان "معاملۀ قرن؛ قدس را پایتخت اسرائیل(دولت یهود) ساخت" گزارشی را به دست نشر سپرد. در گزارش آمده است: «دیروز پس از اعلام به‌رسمیت شناختن قدس به حیث پایتخت اسرائیل(دولت یهود)، رئیس جمهور ترامپ درین خصوص دو جانبه، هم تماس تلیفونی گرفت و هم تماس تلیفونی دریافت کرد، که از جمله با رئیس فلسطین محمود عباس، شاه اردن عبدالله دوم و رئیس جمهوری مصر عبدالفتاح السیسی، تماس گرفته و تصمیم انتقال سفارت امریکا از تل‏ابیب را به ساحۀ اشغالی قدس، ابلاغ کرد، و پاسخ‏های هر سه تن از رئیس فلسطین، مصر و دیوان شاهی اردن واضح می‌سازد که آن‌ها در پاسخ از خطر برهم‏خوردن صلح منطقوی، امنیت منطقوی، رشد احساسات منفی مسلمانان و نصاری، بدون این‌که توضیح دهند که انتقال فوراً صورت می‌گیرد و یا در آینده، اظهار نگرانی کردند. از طرفی قصر سفید بیان داشت: «ترامپ با نخست وزیر اسرائیل بنیامین نتنیاهو، بدون کدام تفصیلی درین خصوص تماس تلیفونی برقرار کرد.»

سخن از معاملۀ قرن، توسط رسانه‏های خبری به دو دلیلِ مهم خبرساز گردید، که دولت یهود قبل از اجرای هرنوع پلان خواستار آن‌ها بود. اولاً: طبیعی شدن روابط و کنار آمدن کامل با تمام نظام‏های عربی حاکم در منطقه؛ دوم: اعتراف رسمی به حاکمیت کامل یهود در شهر قدس با ضمانت اخذ اجرای عبادت تحت حاکمیت یهود، نه زیر رهبری دیگران.

قبل از بیانِ جزئیاتِ دسیسه‏های معاملۀ قرن و رابطه آن با معاملۀ قدس، و این‌که چه دسیسه‏ و تقصیری درین خصوص شده؛ لازم به یادآوری است که حکام سرزمین‏های اسلامی در مقابل دستورات امریکا، سیاست امریکایی خاورمیانه، استراتیژی امریکا برای شرق‌میانۀ جدید و یا سیاست سایکس-پیکوی جدید در خاور میانه، از خود هیچ‌گونه موقف و اراد‌ه‌ای ندارند؛ آخرین موقف آن‌ها که مشت خاک دروغین را به چهرۀ زمانه کوفتند؛ اظهارات قدس، مقدسات دینی، سرزمین و حقوق‌بشر بود.

زمانی‌که برخی از موقف‏گیری‏ها را دقیق می‌شویم، دقیقاً جز فراموشی کامل تاریخ، چیزی دیگری نیست؛ از جمله: سه‏‏ موقف‏گیری‏ رهبران عرب، نشست خرطوم بود که به تاریخ ۲۹ اګست ۱۹۶۷م برگزار گردید و بعدها به "ناتوانی علنی"مسمی گردید. در موقف‏گیری مذکور ‏آمده است: «نه صلح، نه رسمیت و نه مذاکره با دشمن صهیونی، تا این‌که حق به صاحبش برگردد.»

در خصوص موقفِ سازمان آزادی‏بخش فلسطین، مهم‏ترین نکات آن چنین بود: «آن‌ها خواستار آزادی کامل سرزمین اشغالی از چنگال سازمان یهود شدند؛ درحالی‌که سازمان آزادی‏بخش قبل از ناتوانی سال ۱۹۶۷م تأسیس شده بود. یعنی برای آزادی سرزمین‏هایی‌که یهود قبل از سال ۱۹۴۸ اشغال کرده بود، تشکیل گردیده بود.» در عهد‏نامۀ سازمان آزادی‏بخش آمده که: «فلسطینِ تاریخی از بحر تا نهر غیرقابل تقسیم و غیرقابل تجزیه است.»

کسانی‌که از اول موقف‏گیری سران عرب، سازمان آزادی‏بخش و اخیراً موقف‏گیری سلطۀ فلسطین را دنبال دارند، آن‌ها از سال ۱۹۶۷م تا اکنون از موقف‏های خود، همیشه کنار آمده‌اند، و همیشه قدس، مقدسات، سرزمین، انسان، عقیده و شریعت را فدای فریب صلح کرده‌اند. اخیراً قدس و معاملۀ قرن کنونی نیز به‌هدف پایان دادن به قضیۀ فلسطین و واگذاری آن به منافع یهود می‌باشد. معاملۀ‏ قرن و ارتباط آن به معاملۀ قدس، همان مسئلۀ دروغین صلح است و لازم است تا برخی نکات در مورد آن یاد آوری شود:

 ۱- موضوع معاملۀ قرن، تولید امروز و دیروز نیست؛ از سال‌های قبل چنین شده بود، که نخستین معامله در زمام‏داری جمال عبدالناصر بود. الجزیره به تاریخ ۱۴ جون ۲۰۱۷م زیر عنوان "معاملۀ قرن، طرح‏ها و چالش‌های آن" گزارشی را به نشر سپرد که در آن آمده است: «طرح اسکان ۶۰ هزار فلسطینی در جزیرۀ سینا در زمان جمال عبدالناصر که مردم غزه آن‌را ناکام ساخت و هم به بهانۀ این‌که دولت مصر از سیطره و امنیت سینا، عاجز است، "آلون" طرح اسکان در سینا را ارایه و بعدها به "طرح آلون" مسمی گردید. هم‌چنان در سال ۱۶۵۳م انور سادات برای پناه‏جویان فلسطینی، طرح اسکان در سینا را ارایه کرد؛ سپس  دسیسۀ مذکور افشاء و مردم غزه تظاهراتی را به راه انداختند که به اثر آن ۳۰ تن از اهل عزه توسط ارتش مصر به شهادت رسیدند که در نتیجه دولت مجبور به الغای این دسیسه گردید.

۲- معامله قرن بار دیگر در زمان حسنی مبارک تکرار گردید. به تاریخ ۲۹ نومبر ۲۰۱۷م بی بی سی سند سِریی را کشف کرد که در آن  آمده است: «حسنی مبارک رئیس جمهور قبلی مصر، سه دهه قبل اسکان فلسطینی‏ها در سینا را پذیرفته بود.» مطابق به اسنادی‌که بی بی سی بر مقتضی قانون اطلاعات انگلیس بدست آورده، حسنی مبارک پلان امریکا درین خصوص را پذیرفته بود.»

۳- آماده‌گی طرح مذکور درین روزها نیر آشکار شده است؛ اولین سلسۀ آن به تاریخ ۲۱ فبروری ۲۰۱۷م توسط روزنامۀ هارتس یهودی چنین افشاء گردید: «یک سال قبل و اکنون به تاریخ ۲۱ فبروری ۲۰۱۶م طی نشست چهار جانبه بین نتنیاهو، کری، سیسی و عبدالله دوم، موضوعات جدیدی پیرامون یهودی‌سازی دولت و تبادله سرزمین‌ها بحث کردند.»

پس از یک سال به تاریخ ۱۲ فبروری ۲۰۱۷م ایوب قرا یکی از اعضای حزب لیکود، اظهار داشته که احساسات نتنیاهو، برای طرح ایجاد دولت فلسطینی در سینا را برانگیخته است؛ طبق طرح سیسی این تنها راه رسیدن به توافق صلح بوده و نتنیاهو هم این پلان را حتماً با رئیس جمهوری امریکا، پیش‏کش خواهد کرد.

از مهم‌ترین مقدمات معاملۀ قرن، که به حیث پیش‏شرط برای یهود می‏باشد، در نخست کنار آمدن کامل و علنی با سازمان عربی است. چنان‌چه نتانیاهو در کنفرانس استراتیژی سنجِ هرتزلیا در ۲۰۱۷م تأکید کرد که باید جهان عرب و کشورهای بزرگ، قدس را پایتخت یهود بشناسند. ترامپ نیز در جریان سخنرانی‌اش سخن مشابه اظهار داشت و در خصوص این طرح امریکا با کشورهای جهان اسلام و کشورهای بزرگ گفت‌وگو کرده است.

۴- در حالی‌که قدس و مسجدالاقصی اصلاً غصب و به زنجیرهای محکم بسته گردیده‌اند؛ به‌رسمیت شناختن آن به حیث پایتخت یهود از غصب شدن آن بزرگ‌تر نمی‏باشد. هم‌چنان بی‌حرمتی به مسجدالاقصی و قطع بخش دیوار براق، مسمی به "دیوار مبکی"، نیز از اشغال آن بدتر نمی‌باشد.

۵- موقف محکم و بدون تغییر که به‌رسمیت شناختن امریکا، اشغال یهود و تقصیر حاکمانِ سرزمین‌های اسلامی به آن تأثیری نخواهد آورد، این است که قدس و سرزمین مبارکه الاقصی، سرزمین اسلامی وقفی و خراجی است؛ به اساس عهدنامۀ عمری، یهود جای‏پای در آن ندارد و این سرزمین مرکز اسلام و در آخرِ زمان دارالاخلافه خواهد بود.

۶- این واقعیت اسف‏بار، روزی حتماً تغییر خواهد خورد؛ ولی آن زمان که حکام احمق برطرف و امت مسلمه در کنار دولت واحد خلافت بر منهج نبوت، تحت امر فرماندهانی؛ مانند: عمر بن خطاب فاتح قدس، صلاح الدین ایوبی آزادکنندۀ قدس از چنگال صلیبی‏ها و عبدالحمید دوم صاحب موقفِ محکم در مقابل انگلیس و یهود، متحد شوند.

در اخیر از الله سبحانه وتعالی می‌خواهیم که این دسیسه‏ها عامل کشفِ حقیقت‏ها برای جهانیان و ضربۀ محکمی باشد، تا احمق‌ها از قدرت برکنار و سبب بیداری امت و آگاهی دینی، عقیدتی از مقدسات و اساسات زندگی و سبب اعادۀ عزت از دست رفته‏ی خلافت بر منهج نبوت گردد. اللهم آمین.

نویسنده: حمد طبيب

ادامه مطلب...

مردم مسلمان پاکستان به‏ خاطر قدس خشم‏گین اند، اما حکومت فلسطین به خاطر آزادسازی کشمیر آن‌ها را متهم به تروریزم می‏سازد!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

روز یک شنبه به تاریخ ۱۳ ربیع الاول ۱۴۳۹هـ.ق مصادف به ۳۱ دسمبر۲۰۱۷م سایت خبرگزاری الجزيره گزارشی را به دست نشر سپرد که در آن چنین آمده است: «دولت فلسطین، ولید ابوعلی سفیر خود را در پاکستان به خاطری‌که در جشنوارۀ محکوم کردن اشغال قدس، که در لیاقت باغ شهر راولپندی پاکستان با مشارکت حافظ سعید رهبر گروه دعوت اسلامی که از سوی امریکا و هند به تروریزم متهم گردیده برگزارگردیده بود، فراخواند.

همچنان سخنگوی وزارت خارجه و مهاجرین دولت فلسطین، پای‌بندی و حفظ رابطۀ نیک باهند را تأکید نموده و در امر مبارزه علیه تروریزم همکاری با هند را یک امر حتمی دانست. وی خاطر نشان ساخت که دولت فلسطین با دهلی نو در امر مبارزه علیه تروریزم، که ازین ناحیه مورد تهدید قراردارد، همکار است.

جریده الرایه: با وجودی‏‌که مردم مسلمان پاکستان مانند مسلمانان فلسطین با دادن قربانی‌ها تلاش نمودند تا سرزمین‌شان را از اشغال هند آزاد سازند؛ مگر حکام پاکستان و حکومت خودگردان فلسطین و دیگر حکام سرزمین‌های اسلامی، کشمیر و فلسطین را خوار ساختند و با وجود آن‏که دولت هند و دولت یهود، فلسطین و کشمیر را اشغال نمودند، دولت‌مردان‌شان با ایشان از در مصالحه پیش آمد نموده و رژیم اشغال‏گر یهود را به رسمیت شناختند، هم‌چنان حکومت خود‏گردان فلسطین به دستور امریکای صلیبی، دشمن اسلام و مسلمین و ذلیل کنندۀ حکام سرزمین‌های اسلامی، مردم مسلمانی‌که به خاطر آزادسازی سرزمین‌های‏شان تلاش می‌نمایند، متهم به تروریست می‏سازد.

دولت هند ورژیم اشغال‏گر یهود، از جمله دولت‏هایی می‏باشند که گویا با تروریزم مبارزه می‌نمایند؛ اما در حقیقت در پی برکندن عاملین آزادسازی سرزمین‏های اسلامی هستند، و چنین برخورد و تعاملی ازدولت هند، دولت یهود و امریکای جنایت‏کار بعید و عجیب به نظر نمی‌رسد. دولت امریکا و دیگر دولت‌های استعماری، رژیم اشغال‏گر یهود و حکومت هند را حمایت نموده و از اشغال فلسطین توسط دولت یهود و اشغال کشمیر توسط دولت هند چشم‌پوشی می‏نمایند؛ زیرا این قضیه به نفع‌شان در سرزمین‌های اسلامی می‌باشد.

عجیب‌تر این است که موقف و اظهار نظر مقامات زبون حکومت خودگردان فلسطین در قضیۀ اشغال کشمیر، مانند امریکای صلیبی و دولت اشغال‏گر یهود، هند و دیگردولت‌های غربی است؛ مردم کشمیر و رهبران گروه‌های اسلامی را مثل شیخ حافظ سعید، به خاطر مقاومت در برابر هند مجوسی تروریزم می‌خواند. پس حکومت خودگردان فلسطین ازین‏که سفیرش ابوعلی با حافظ سعید رهبر گروه دعوت اسلامی در گردهمائی حمایت از قدس و محکومیت اعلام ترامپ در پاکستان شرکت نموده، احساس خجالت کرده و آن‌را به صورت فوری فراخوانده است.

نه‌تنها که حکومت خودگردان فلسطین از چنین اعمالی ننگ و عار ندارد؛ بلکه وزیرخارجه آن بر حفظ پای‌بندی رابطۀ نیک با کشور هند تأکید نموده و اطمینان حمایت‌اش در امر مبارزه علیه تروریزم با هند را اعلام کرده است، و هم‌چنان وعده داده که با دهلی نو در برابر تهدیداتی‏که از سوی تروریزم مورد تعرض قرار می‏گیرد، استاده‌گی خواهد نمود. وزیر خارجه و مهاجرین فلسطین به دستور مستقیم عباس ولید، ابوعلی سفیر این کشور را در پاکستان به صورت فوری فراخوانده است.

شکی وجود ندارد، مردم مسلمان فلسطین می‏دانند که سازمان آزادی‌بخش فلسطین و حکومت خودگردان، نماینده‌گی از آن‌ها نداشته و هم‌چنان دنباله‌روهای حکومت خودگردان، که از مقام بزرگ فلسطین تنازل کردند، بعید به نظر نمی‌رسد تا هرکسی‌که برای آزادسازی کشمیر تلاش کند، تروریست خطاب و اشغال کشمیر توسط هند را تائید نماید و برضد مردم مسلمان پاکستان، که اشتیاق به کمک و همکاری آزادسازی فلسطین از چنگال یهود را داشته و اردوی‌شان را برای انجام این تکلیف شرعی تشویق می‌نمایند، استاده‌گی کنند.

چیزی‌که قابل یادآروی می‏دانیم این است: اردوی پاکستان باید بدانند که راه رسیدن‌شان به قدس و نمازی‌که مشتاق آن هستند تا در مسجدالاقصی اداء نمایند، فقط از طریق خلافت راشدۀ ثانی بر منهج نبوت است و بس. لذا از آن‌ها می‏خواهیم که حزب التحریر را برای برپائی این هدف مشترک بدون تأخیر و درنگ یاری رسانند.

برګرفته از جریدۀ الرایه(ادارۀ الرایه)

ادامه مطلب...

از خیزش مردمی ایران تا ارادۀ تغییر نزد امت

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

تظاهرات ناگهانی ایران، همان‌گونه که مستخدمین حکام این کشور گمان می‌کنند، وزشی گذرایی نبود که از خیابان‌های شهرستان‌های آن بگذرد، و نه آن فتنۀ جدید بود که "محمد علی جعفری" فرمانده سپاه پاسداران در توصیف‌اش چنین می‌گوید: «این‌ها صرفاً تظاهرات‌هایی بود که به پایان رسید.» و نه طبق اتهامات خامنه‌یی رهبر ایران، این تظاهرات دسیسۀ بیرونی بود که مسبب‌اش واشنگتن، لندن و تل ابیب باشد؛ بلکه این تظاهرات یک خیزش مردمی بود که علیه نظام طاغوتی ایران قد علم نمود. این تظاهرات نوع از گونه‌های تمرد علیه این نظام طاغوتی و مردم‌فریب می‌باشد که در ظاهر به دشنام امریکا پرداخته و در نهان با آن معاملات زهراگینی علیه امت اسلامی دارد. این تظاهرات جوانان ایران، جرقۀ انقلاب واقعی می‌باشد که تغییر واقعی را در پی دارد.

این تظاهرات در بیست و هفتم دسمبر ۲۰۱۷م خود به خود از شهرستان‌های مشهد آغاز شد، که در ابتداء مردم خواسته‌های ساده در مورد شرایط اقتصادی و گسترش فساد داشتند و سپس خواسته‌هاو دامنه‌اش روزبه‌روز، تا ۱۲۰ شهرستان گسترش یافت، شعارهای‌شان تغییر کرده و تبدیل به یک خیزش مردمی گسترده‌ای در برابر نظام، و خواستار سرنگونی آن شدند. از جمله شعارهایی‌که مظاهره کننده‌گان سر می‌دادند، عبارت بود از: "سید علی حیاء کن حکومت را رها کن، مرگ بر دیکتاتوری، ملت گدائی می‌کند، آقا خدایی می‌کند، مرگ بر روحانی" وغیره.

این تظاهرات یک جنبش و تودۀ خودجوشی بود که نظام و پی‌گیران امور را غافل‌گیر و شگفت‌زده کرد، جنبشی‌که مجموعۀ از بی‌عدالتی‌ها، بیکاری‌ها، فقر و گسترش فساد و انحصار قدرت توسط طبقه‌ای که بیش‌ترین شباهت را به رجال دین در قرون وسطی اروپا دارد، باعث آن شده بود. این تظاهرات بدون شک یک جنبش مردمی می‌باشد که در برابر قدرت بی‌رحمی‌که مجهز با انواع نیروهای نظامی، سپاه پاسداران و خدمات امنیتی می‌باشد، قدعلم نمود. علی‌رغم این‌که نظام، همه اشکال ظلم وخشونت را به کار گرفت، مظاهره کننده‌گان را شگنجه و دستگیر نمود، به حمایت از نظام راه‌پیمائی مشابه‌ را راه‌اندازی نموده و تلاش کرد تا محتوا، پیامدها، اهداف و مرام خیزش مردمی را مغشوش سازد؛ اما باز هم این تظاهرات تا هفتۀ دوم خود ادامه یافت.

نظام برای مهار نمودن اوضاع، سپاه پاسداران را در شهرستان‌های بزر گ؛ مانند: همدان، اصفهان و لرستان مستقر نمود؛ انترنت را قطع و بسیاری از وبسایت‌هایی‌که تصاویر و کلیپ‌های ویدئویی تظاهرات را نشر می‌نمودند، جهت خاموش‌سازی این خیزش مردمی، مسدود ساخت، اما این تظاهرات با وجود این همه اسالیبی‌که نظام ایران به‌کار گرفت، هم‌چنان زبانه می‌زد. ده‌ها تن از معترضان کشته شدند، هزاران تن از آن‌ها دستگیرشدند، اما ارادۀ قوی، حماسه و شور و شوق جوانان و احساسات در برابر نظام، هم‌چنان باقی می‌باشد.

این تظاهرات با تظاهرات سال ۲۰۰۹م قابل مقایسه نمی‌باشد؛ زیرا انگیزۀ آن محدود به تقلب انتخابات بود، خواستۀ‌شان   بازشماری دوبارۀ آرای رأی دهنده‌گان بود و تیم‌های اصلاح‌طلب و محافظه‌کار باهم رقابت داشتند. بلی، این با آن قابل مقایسه نیست، این‌بار خواسته‌های مظاهره‌کننده‌گان و شعارهای‌شان سرنگونی نظام اصلاح‌طلب و محافظه‌کار می‌باشد. این تظاهرات دیگر بازی دو جناح فاسد قدرت، که مظاهره کننده‌گان را احمق خطاب کرده بودند، محسوب نمی‌شود، طوری‌که بدون استثناء بین حکومت اصلاح‌طلبان و محافظه‌کاران هم‌چنان شعارهای سرنگونی خامنه‌یی و روحانی را سر می‌دادند.

اکثر قدرت‌های بین‌المللی و منطقه‌یی نسبت به تظاهرات ایران موقف واضح و روشن دارند، اغلب آن‌ها با نظام حاکم یک‌سو می‌باشند. دولت امریکا صرفاً چند کلمه‌ای علیه نظام ایراد و طوری وا نمود کرد که در پهلوی مظاهره کننده‌گان استاده است؛ اظهار نظری‌که گمانه‌زنی‌ها را علیه مظاهره کننده‌گان زیاد و باعث محبوبیت مردمی نظام شده و نیز مشروعیت خیزش مردمی را پوشش داد. این عادت امریکا است، هر زمانی‌که بخواهد از اعتبار کسی بکاهد، با وی اعلام همدردی و هم‌سوی می‌کند.

اما موقف همسایۀ ایران، دولت ترکیه، نیز موقف حمایت از نظام در برابر خیزش مردمی را داشت. رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه طی یک تماس تلیفونی، حسن روحانی رئیس جمهور ایران را در پیشرفت کار در مقابل شورشیان اطمینان داد. هم‌چنان مقامات دولت ترکیه نیز طبق عادت‌شان برای ضعیف‌ساختن و بی‌اعتبار کردن این خیزش مردمی، ترامپ و نتنیاهو را متهم نمودند؛ کاری‌که در مقابل تمام انقلاب‌ها، از جمله انقلاب شام، برای ضعیف‌ساختن آن‌ها و سهم‌گیری در فروپاشی آن‌ها انجام دادند.

اما روسیه با تمام صلابت در پهلوی تهران استاد، گویا که امریکا را از عواقب ناشی از دخالت در امور داخلی ایران هشدار می‌داد. یک مقام ارشد روسی بنام ریابکوف در این خصوص چنین گفت: «با وجود تلاش‌های متعدد برای انحراف آن‌چه که واقعاً در ایران اتفاق می‌افتد، من مطمئن هستم که همسایۀ ما و دوست ما بر مشکلات فعلی خود غلبه خواهد کرد.» وی هم‌چنان از در خواست نیک کییل، سفیر امریکا در سازمان ملل، برای جلسۀ اضطراری شورای امنیت، برای بحث در مورد خشونت در برابر خیزش مردمی ایران، انتقاد کرد.

اما در موقف انگلیس به وضوح خصومت با دولت ایران قابل مشاهده می‌باشد. درین فرصت انگلیس برای به دست‌گیری مهار خیزش مردمی ایران به دنبال جای پاه وحیثیت مردمی مزدوران ایرانی خود بود، مانند: جنبش مجاهدین خلق و شاه زاده رضا پهلوی پسر شاه سابق ایران، و تلاش داشت تا بدیلی برای نظام فعلی ایران طرح نماید.

آن‌چه که خیزش مردمی خیابان‌های شهرستان‌های ایران را متمایز می‌سازد، این است که این خیزش بدون سَر و رهبری بود، و تا مدتی همین واقعیت آن را سرا پا نگهداشته و قدرت‌های دسیسه‌گر نتوانستند، آن‌را به زودی منحل و یا از مسیرش منحرف سازند، اما همین‌واقعیت دلیل فروپاشی‌اش بود؛ چون هیچ خیزش مردمی نیست که بدون سر و رهبری دوام پیدا کند.

عوامل این خیزش مردمی مرتبط به اوضاع اقتصادی و به زندگی ترسناک مردم، استرسی‌که افزایش قیمت کالاها ونیازهای اساسی باعث آن شده بود، است. قیمت مرغ و تخم مرغ به طور قابل توجهی پس از آسیب میلیون‌ها مرغ از انفولانزای مرغی دو برابر شد. طبق گزارش مرکز احصائیۀ ایران، آمار بیکاری ۱.۴ درصد بر ۱۲.۴ درصد سال گذشته افزایش یافته والی ۸ درصد رو به افزایش می‌باشد، چنین عواملی باعث ازدیاد خشم مردم علیه نظام شده است. و نیز سیاست‌های خارجی نظام که در توطئه‌ها و دسیسه‌های خارجی میلیاردها سرمایه را به هدر داده است، چیزی‌که مظاهره کننده‌گان به آن اعتراض کرده و علیه دخالت ایران در سوریه، لبنان، غزه و جاهای دیگر شعار می‌دادند، و دلیل خشم‌شان علیه نظام این است که نظام به دست باز پول ملت را در ماجراجویی‌های خارجی به مصرف می‌رساند؛ در حالی‌که ایرانیان در داخل کشور با فقر فلاکت‌بار دست و پنجه نرم می‌کنند، می‌باشد.

این خیزش مردمی علیه نظام ایران و لوکه ظاهراً به شکست مواجه شد، پرده را از چهرۀ نظام ولایت فقیه در ایران برداشت و این حقیقت را برملا ساخت که این نظام مانند بقیه نظام‌های طاغوتی شکست خوردۀ جهان اسلام، از هیچ مزیتی نزد امت مسلمه چه در ایران و چه در خارج آن برخوردار نیست و این نظام نسخۀ کاپی شده از بقیه نظام‌های دیکتاتوری می‌باشد که لباس اسلام را در بر دارد. از خلال این خیزش مردمی به خوبی واضح گردید که بزودی امت اسلامی این نظام را مانند دیگر نظام‌های طاغوتی از میان برداشته و مزدوری نظام برای غرب و فساد "آیات الله‌های آن" قیام علیه نظام و از میان برداشتن آن و هم‌چنان حاکم کردن اسلام را به نابودی آن واجب می‌گرداند.

نويسنده: ابوحمزه الخطوانی

ادامه مطلب...

دستگاه امنیتی اردن، یک‌تن از زنان بی‌گناه را بازداشت کرد Featured

  • نشر شده در اردن

(ترجمه)

عمرو بن هشام مشهور به ابوجهل، از جمله پرقدرت‌ترین و سر‌سخت‌ترین دشمن الله سبحانه وتعالی و پیامبر ﷺ، کسی‌که در مقابل رسول الله ﷺ و اصحاب رضوان الله علیهم اجمعین از هیچ نوع جنایت و استبدادی دریغ نکرد؛ ولی کسی به یاد ندارد که دختر پیامبر ﷺ را تهدید و یا بازداشت کرده باشد؛ اما دستگاه امنیتی اردن با پیروی از حماقت‌ها و جنایات دستگاه امنیتی نظام مستبد بشار الاسد در سوریه، به تاریخ ۱۷ جنوری ۲۰۱۸م خواهر معزز مان، نجاح یوسف السباتین الدوایمة، فعال اجتماعی و یک تن از اعضای حزب التحریر را در شهر مادبا از خانه‌اش دست‌گیر کرده و به ساختمان اطلاعاتی در مادبا منتقل نمودند.

به مجردی‌که خبر دست‌گیری نجاح یوسف السباتین الدوایمة منتشر شد، و پس از این‌که ‌خانوادۀ او، همسایه‌ها و اعضای قومش به مکانی‌که او بازداشت شده بود، رفته و خواهان آزادی فوری او شدند، دستگاه امنیتی اردن او را به متصرفیۀ در ناعور تغییر مکان داد؛ ولی با آن‌هم خانوادۀ او، عمو زاده‌هایش و اعضای قومش به تعقیب او پرداخته و خواهان آزادی‌اش شدند، که در نتیجه، فرماندار دستګاه امنیتی آن‌جا تصمیم گرفت تا او را طی ضمانت آزاد کند.

حزب التحریر در این زمینه تأکید می‌کند که دستگاه امنیتی اردن از ارتکاب هم‌چو حماقت‌ها و لوده‌گی‌ها به خاطر منفعت‌شان با تخطی از حدودی‌که اسلام آن را حرام قرار داده است، به هدف تحقیر، خاموش کردن احساسات اسلامی مردم و خدشه‌دار کردن عزت آنان مرتکب می‌شود، دست بردارد؛ زیرا نتیجۀ این‌‌کار جز ویرانی و گسترش نا‌امنی چیزی در پی نخواهد داشت.

ای مسلمانان اردن! حزب التحریر نخست به الله سبحانه وتعالی و سپس به شما تعهد می‌‌نماید که به مبارزۀ خود ادامه می‌دهد تا رهبری باشد، که به مردمش هرگز دروغ نگوید و در پرتو قرآن و سنت صادقانه عمل نموده و به حمل دعوت و افشاسازی توطئه‌های کفار و دست نشانده‌های‌شان علیه شما مردم مسلمان، سرزمین شما و منابع‌تان بپردازد، و برای از سر‌گیری زندگی اسلامی به واقعیت آن در چهارچوب یک دولت اسلامی(خلافت) بر منهج نبوت پیوسته تلاش می‌کند و از هر مزدور و دست نشاندۀ دشمن اسلام و مسلمانان هراسی هم ندارد.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه اردن

ادامه مطلب...

ای مردم سودان، حکم الله سبحانه وتعالی را تطبیق و دست‌های پلید امریکا را از سرمین‌تان که در جستجوی تغییر بما انزل الله هستند، قطع نمایید! Featured

  • نشر شده در سودان

(ترجمه)

امریکا با توجه به آزادی‌های مذهبی، سودان را در فهرست کشور‌های "نگران کنندۀ ویژه" قرار داده است. غریب الله خضیر سخنگوی وزارت خارجه سودان در بیانیه‌ای ‌که توسط وبسایت رسمی تریبیون سودان به نشر رسید، به روز یک شنبه ۷ جنوری ۲۰۱۷م در خرطوم گفت: «این اعلام با آن‌چه سودان از طرف نخبه‌گان، رؤسای نهادهای مذهبی دنیا، رؤسای بزرگ کلیسا، کمیشنری آزادی‌های مذهبی اتحادیه اروپا و نمایندگان کانگریس امریکا که از سودان بازدید کرده‌‌اند، در تناقض قرار دارد.»

سخنگوی وزارت خارجۀ سودان به بازدید یان تورنر نمایندۀ امریکا برای آزادی‌های مذهبی بین‌المللی و مسئول کلیسای ایتوپیا که از اجتماع مردم اتوپیایی در سودان بازدید کرده بود، اشاره کرده و از سطح امنیت، آزادی و احترام به حقوق عیسویان در سودان توصیف کرد. او افزود که در سودان ۸۴۴ کلیسا، ۳۱۹ نهاد تعلیمی و ۱۷۳ مراکز فرهنگی و صحی را تمویل می‌کند. حکومت سودان، واقعیت آزادی مذاهب را خوب می‌داند، که آزادی مذاهب از نظر امریکا به دو چیز تمرکز دارد:

اول: از بین بردن قوانین الهی(احکام شریعت)، از  جمله قوانین جزاء؛ مانند: دره زدن و یا سنگ‌سار کردن زناکار، جزای مرتد شدن، قانون میراث، قانون حجاب و دیگر قوانینی را که قرآن مجید و سنت پیامبر صلی الله علیه وسلم به طور قطعی مشخص کرده است.

دوم: اجازه به کفر و الحاد و حفاظت از آن‌ها در سودان، طوری‌که بر اساس قانون نافذۀ امریکا با توجه به قانون "فرانک ولف" هر فرد می‌تواند از دین خود برگردد و هیچ‌کس حق مجازات برگشت وی از دین را ندارد.

اعلامیۀ وزارت خارجه سودان در این مورد، حاکی از فرمان‌برداری و شرمنده‌گی این رژیم است که نشان می‌دهد کشور تا چی‌حد برای رضایت کفار تلاش نموده و از احکام الهی تجاوز می‌کند تا رضایت امریکا را حاصل کند. امریکا نمی‌خواهد، که دین زندگی امت را تنظیم کند؛ ولی این را می‌خواهد که با استفاده از نظام سیکولر حکام را توسط برگ‌های توت‌زمینی بپوشاند، که ما بارها این موضوع را به تفصیل و با ثبوت بیان کرده‌ایم.

معاون وزارت خارجه امریکا در بازدید خود به‌تاریخ ۱۶ جنوری ۲۰۱۷م از حکومت سودان تقاضاء کرد که حدود و احکام شریعت را به شمول سنگ‌سار کردن، مرتد شدن، میراث وغیره تغییر دهد. صحفۀ نظارت از حقوق‌بشر به‌تاریخ ۳۱ می ۲۰۱۶م زیر عنوان "سودان سنگ‌سار کردن را بند کند" و هم‌چنان دانیل بکیل رئیس نظارت از حقوق‌بشر افریقا گفت: «هیچ کسی نباید توسط سنگ‌سار به قتل برسد. بنابر این، سودان باید فوراً قوانین تبعیض آمیزش را تغییر داده و آن را اصلاح نموده و در عین حال، هر دو؛ جزای سنگ‌سار کردن و جزاهای جسمی را از میان بردارد.

هم‌چنان، به‌تاریخ ۱۷ دسمبر ۲۰۱۷م سفیر امریکا در خارطوم از حکومت سودان تقاضاء کرد که ماده ۱۵۲ قانون جزایی در مورد بی‌‌حجابی را اصلاح و یا از میان بردارد. حکومت سودان در حقیقت در این مورد اقدام عملی کرده است. وزیر عدلیۀ سودان به‌تاریخ ۲۳ می ۲۰۱۷م معلومات مفصلی را پیرامون تلاش‌های حکومتی‌اش در خصوص تغییر اصلاحات  در بعضی قوانین جزاء که مطابقت با قانون اساسی سودان و پیمان‌های بین‌المللی، به‌شمولی قانون حجاب و مادۀ ۸ قانون آزادی مذاهب و عبادات می‌باشد، بیان نمود.

وزیر عدلیه فعلی سودان، جزای زنا را از سنگ‌سار کردن به حلقه آویز کردن تبدیل کرد، و وزیر عدلیه قبلی، بحث آزاد اسلامی را در مارکیت و جاهای عمومی منع قرار داده است. با در نظر داشت تلاش‌های فوق، حالا از هر طرف تقاضای تغییرات در قوانین جزای کشور سودان شده است. تمام این جستجو، انعکاس از دولت سودان است، با هر قیمتی‌که می‌شود، باید در قوانین نافذه‌اش تغییرات بیاورد، که این امر دروازۀ بی‌باکی را بطوری وسیع برای تغییرات در احکامی اسلامی باز کرده است؛ طوری‌که جوانی از منطقۀ اومدورمان در سودان، به‌تاریخ ۷ می ۲۰۱۷م از محکمه درخواست نمود تا از دینش مرتد شود. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿ولن تَرْضَى عَنكَ الْيَهُودُ وَلاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ﴾

  ]بقره: ۱۲۰[

ترجمه: یهود و نصاری هیچ‌گاه راضی نمی‌شوند؛ مگر این‌که از دین‌شان پیروی کنی!

ای مردم شریف سودان! با گذشت حالات هر روز، حزب التحریر-ولایه سودان تکرار می‌کند و رهنمای مخلص، قبول کردن قضایای امت و برملا ساختن بد نیتی دشمن را به شما نشان می‌دهد. چرا شما به مشوره‌های ما پاسخ نمی‌دهید تا عزت دنیا و آخرت نصیب حال شما گردد؟ جلوگیری از دشمنی امریکا توقف شده نمی‌تواند؛ مگر این‌که حکومتی باشد که به الله سبحانه وتعالی ایمان داشته باشد و زندگی‌شان را به اساس قرآن تنظیم نماید. بنابر این، برای تغییر این زندگی ذلت‌بار به یک زندگی حقیقی، حزب التحریر را برای تأسیس خلافت راشده بر منهج نبوت و قطع دست‌های پلید امریکا برای جاگزین ساختن احکامی الهی، نصرت دهید.  الله سبحانه‌و‌تعالی می‌فرماید:

﴿وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ

[توبه: ۱۰۵]

ترجمه: بگو(هرچه می‌خواهيد) انجام دهيد(خواه نيك، خواه بد)، امّا بدانيد كه  الله(سبحانه وتعالی) اعمال(ظاهر و باطن) شما را می‌بيند(و آنها را به حساب شما می‌گيرد) و پیامبر(صلی الله علیه وسلم) و مؤمنان، اعمال(ظاهر) شما را می‌بينند و(به نسبت خوبی و بدی، با شما دوستی يا دشمنی می‌ورزند. اين در دنيا، و امّا) در آخرت به سوی الله(سبحانه وتعالی) برگردانده می‌شويد، كه آگاه از پنهان و آشكار(همه‌گان و ديدنی و ناديدنی جهان) است و شما را بدانچه می‌كنيد، مطلع می‌سازد(و پاداش اعمال و اقوال شما را می‌دهد).

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه سودان

ادامه مطلب...

افزایش دستگیری‌های خودسرانۀ جوانان فلسطینی توسط نیروهای یهودی

(ترجمه)

خبر:

در ماه دسمبر ۲۰۱۷م، دستگیری‌های جمعی فلسطینیان توسط دولت یهود بطور وسیعی افزایش یافته است. چنان‌چه که کمیسیون امور بازداشت شده‌گان فلسطین در این زمینه شواهدی را مبنی بر این که ۹۰ درصد از این زندانیان جوانان هستند، ارائه کرد. کمیتۀ مذکور اشاره نمود: «نیروهای اسرائیلی صرف نظر از تفاوت سنی افراد، شروع به خشونت‌ها و بازداشت‌های خودسرانۀ جوانان می‌کنند.» طوری‌که کمیتۀ فلسطینیان گفت: «یک جوان فلسطینی ۱۷ ساله بنام احمد سامیرات از روستای یاتای شهر الخلیل، توسط ۱۲ عساکر یهودی بطور وحشیانه‌ مورد حمله قرار گرفته و او را ناخودآگاه به مدت پنچ ساعت تحت بررسی و شکنجه قرار دادند.» (منبع: (Middle East Monitor Online

به تاریخ ۱۹ دسمبر ۲۰۱۷م، احد تمیمی دختر ۱۶ ساله از منطقۀ نبی صالح، پس از آن‌که پسر کاکایش محمد با اصابت گلولۀ الاستیکی به صورتش به مدت ۲۷ ساعت در حالت کوما رفت، توسط نیروهای یهودی در نیمه‌ی شب از خانه‌اش اختطاف شد. (منبع: شبکه الجزیره)

تبصره:

به قول نهاد ­­"دفاع از کودکان بین‌المللی"، کودکان فلسطینی از لحظۀ دستگیری‌شان به بد­­رفتاری و شکنجه توسط نیروهای سفاک یهودی مواجه می‌شوند، که در این میان از هر چهار طفل، سه طفل در جریان دستگیری و بازجویی مورد خشونت جسمی قرار می‌گیرند. اکثر نهادهای حقوق بشر اشاره به بازداشت تعداد نگران کننده‌ای اطفال زیر سن ۵ سال را نموده‌اند که بدون هیچ جرمی و بدون هیچ نمایندۀ رسمی، در زندان‌های دولت صهیونیستی یهود بازداشت شده‌اند. این از جمله جنایت‌هایی است که متأسفانه عساکر اشغالگر یهودی این اطفال را و به خصوص دختران را به بدترین شکل، مورد سوء استفاده و آزار و اذیت جنسی قرار می‌دهند.

در عین حال، امریکای که برای حقوق کودکان در جهان داد می‌زند و می‌جفد، حتی در برابر این نیروهای اشغالگر یک اقدامی اندکی هم از خود نشان نداد و با این حال، حتی خود را در این خصوص به کوری انداخته است. حالت اسفناک‌تر این‌که حکام مسلمانان به خصوص اردوغان، به مردم "اشک تمساح" ریخت؛ مگر در برابر دولت یهود حتی یک اقدام محسوسی را هم انجام نداد تا به دولت یهود عبرتی می‌بود که قبل از انجام این همه قصاوت و جنایات، یک‌بار با خود فکر می‌کرد.‌

 اخیراً ما شاهد دختر شجاعی بنام "احد تمیمی" هستیم که سرخط خبرهای بیشتری از رسانه‌ها شده است، که از خانه‌اش ربوده شد، و این به ما امت تعجب آور نیست که ما حتی یک بیانیۀ میان خالیی از زبان رئیس جمهور فلسطین در این خصوص نشنیدیم؛ چون حکام به این سکوت عادت کرده‌اند، که این حالت باعث نا­امیدی و تضعیف انگیزۀ جوانان مسلمان در زندان‌های دولت صهیونیستی یهود می‌شوند. این تنها حکایت یک قضیه بود، به­هر حال، صدها طفل دیگر زیر سن ۵ سال نیز در چنگال آن‌ها بوده و بدون آن‌که در معرض دید رسانه‌ها قرار گیرند، یا از سوی دولت اقدام قانونی برای آن‌ها صورت بگیرد، بازادشت شده‌اند.

بازجویی‌های جنایی دولت یهود در برابر جوانان، به منظور آسیب زدن روانی علیه آن‌ها بکار گرفته می‌شوند. در عین حال، تعداد اندکی از بچه‌های کوچکی را که با دوچرخه و یا توپ فوتبال خود بازی می‌کنند، از  آن‌ها تصاویر اخذ شده و در رسانه‌های اجتماعی ارسال می‌کنند که گویا به اطفال چیزی رخ نداده است. در حقیقت پسران و دختران از خانه‌های‌شان ربوده می‌شوند، مورد آزار و اذیت قرار گرفته و بالای‌شان تجاوز می‌شوند و در عین حال، عساکر یهودی از آن‌ها تحت فشار و ظلم اعترافات جعلی اخذ می‌کنند و سپس با این اعترافات جعلی، آنان را محکوم به حبس می‌کنند.

واقعیت امر این است که این کودکان افتخار ما بوده و بر ماست تا مسئولیت خود را در قبال آنان به درستی انجام دهیم؛ اما در این خصوص کاهلی کرده‌ایم و مسئولیت‌مان را به صورت باید و شاید انجام نداده‌ایم. سوال این‌‌جاست، که آیا ما از این امر عاجز مانده‌ایم که نمی‌توانیم، حتی از اطفال خود محافظت کنیم؟ و یا این‌که ترس ما را احاطه کرده است تا به این کار مبادرت نورزیم؟! کسانی را می‌بینیم که از تجاوزات گستردۀ این هیولاهای یهودی تصویربرداری نموده و نشر می‌کنند تا دیگران هم شاهد حال این مردم بی‌گناه شوند؛ در واقع این کافی نیست که در محدودۀ پوشش خبری قرار گیریم؛ بلکه باید با قاطعیت تمام دست به عمل شویم. در قدم نخست بر­ماست تا جوانان و نوجوانان فلسطینی را از این وحشت نجات بدهیم، ثانیاً ما باید این اطمینان را بدهیم که دیگر هیچ کودکی از قدس، الخلیل، غزه، رام‌الله و شهرهای دیگر، به چنین حالتی اسف‌باری مواجه نخواهد شد.

در نهایت، حرف ما این است که کجاست همان جنرالان نیرومند مسلمانان که به خاطر آزاد­سازی جوانان ما از چنگال دولت یهود، به ارتش خود دستور بدهند تا از طریق راه‌اندازی جهاد فی سبیل الله فلسطینیان مظلوم را نجات داده و زندان‌های اشغالگران را از سر و تنه نابود کنند؟!

نویسنده: منال بادر

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

جهان زیر سایۀ نظام استعماری سرمایه‌داری، هیچ‌گاهی از بمب‌های اتومی در امن نخواهد بود! Featured

(ترجمه)

در روزهای اخیری‌که دونالد ترامپ در بارۀ بمب‌های اتومی کوچک‌اش زیاد به طمطراق پرداخته و گفته است که این بمب‌ها را به شکلی برای مردم به معرفی خواهد گرفت، برای جهانیان نمایانگر آنست که رهبری نظام سرمایه‌داری چقدر برای بشریت خطرناک بوده می‌تواند. امریکا می‌خواهد استفادۀ بمب‌های اتومی کوچک را برای خودش آسان ساخته و خود را برای استفادۀ بمب‌های اتومی، که قدرت تخریب کم‌تر را دارند،  آماده کند؛ چون سران این کشور گفته‌اند که این نوع بمب‌ها در آینده زیادتر کارا خواهند بود. امریکایی‌ها به خاطر منافع‌شان در به کارگیری بمب‌های اتومی بزرگ، که قدرت تخریب بیشتر را دارند، تمایل زیادی ندارند؛ اما در به کارگیری بمب‌های اتومی کوچک که استفادۀ آن‌ها آسان‌تر از بمب‌های اتومی بزرگ اند، تمایل زیادی دارند.

روی این ملحوظ، این داستان دیگر خریداری ندارد که غرب کپیتالیست به خاطر منافع سران در دولت‌ها یک‌بار دیگر دست به کشتار میلیون‌ها تن افراد بی‌گناه نزند. غرب همواره گفته است که به دفاع از خود می‌جنگد، اما دنیا دیگر می‌داند که این کشورها همواره دست به توطئه‌ها و ایجاد کشمکش‌ها زده‌اند، تا از این طریق بهانه‌ای برای مداخله به دست آرند. غرب همواره خود را مدافع قوانین بین‌المللی خطاب کرده است، اما در بسا مواقع برای همه‌گان امتحان خود را داده است که همواره طبق میل خویش کار می‌نماید، و این قوانین هر وقتی‌که منافع‌اش را به خطر انداخت، زیر پا می‌کند.

غرب کپیتالیست خود را مدافع حقوق بشر می‌داند؛ اما از این باکی ندارد تا به خاطر منافع خودش جهان را به سوی جنگ‌های اتومی سوق دهد. این در حالی‌ست که معاهده‌های ضد تکثیر بمب‌های اتومی، که این کشورها به امضاء رسانیده‌اند، نه‌تنها که استفادۀ این بمب‌ها را محدود نمی‌سازد، بلکه نمایانگر اندازۀ توان نظامی همه‌ای کشورها به این کشورهاست و آن‌ها از این طریق می‌توانند، همواره نماینده‌گانی باشند که خود را تکه‌داران قدرت می‌دانند.

امریکا دولتی است که با استفاده از بمب اتومی، مردان، زنان و کودکان بی‌گناه را در هیروشیما و ناگاساکی قتل عام نمود. هم‌چنان، انگلیس دولتی است که منطقۀ "دریسدن" را در جرمنی بمباردمان کرد و هر زنده‌جانی را از بین برد. در جریان جنگ کوریا در دهۀ ۱۹۵۰م، امریکا از بمب‌های بس مخربی استفاده کرده و پیونگ‌یانگ پایتخت کوریای شمالی را به کام مرگ کشاند. میلیون‌ها تن در قحطیی‌که در سال ۱۹۴۳م در بنگال رونما گردیده بود، به خاطر اقدام نکردن قصدی چرچیل به کمک‌های عام‌المنفعه در این منطقه، از گرسنگی به کام مرگ رفتند. در زمان استعمار انگلیس میلیون‌ها تن از افراد ملکی و بی‌گناه مورد حمله، شکنجه و قتل عمدی قرار گرفتند و عدۀ زیاد دیگری نیز در حالت مرگ به حال خودشان رها شدند. انسانیت این عده، نزد نخبه‌گان انگلیسی که تنها و تنها دنبال ثروت بودند، هیچ ارزشی نداشت.

اخیراً بی‌تفاوتی آن‌هایی‌که همواره داد از حقوق بشر و آزادی‌های انسان می‌زنند، در قبال قتل‌های عامی‌که در برما(میانمار)، سوریه، بوسنیا، فلسطین، عراق، افغانستان و یمن صورت گرفت، دنیا را شکی ساخت. ننگین‌تر از آن این‌که این کشورها حتی در تجهیز نظامی و حمایت‌های دیگر رژیم‌هایی دست داشتند که این اعمال شنیع را در حق مظلومین روا داشتند.

تفکر در بارۀ این قضایاء هر وجدانی را مجروح می‌سازد، اما این اعمال ننگین از رهبرانی‌که ایدیولوژی سیکولریستی سرمایه‌داری را به پیش می‌برد، بعید نیست. اساسات باور سیکولریزم منجر به ایجاد نظامی می‌گردد که در آن به تناسب آزادی‌ها و حقوق پرداخته می‌شود، که اکثر اوقات به خاطر منافع اقتصادی آن‌ها هم زیر پا می‌شوند. در این نظام زندگی انسان هرازگاهی‌که در مقابل منافع اقتصادی قرار گیرد، بی‌ارزش می‌شود.

نظام استعماری سرمایه‌داری هرگز به منافع بشر به شکل کلی نبوده و تنها و تنها نخبه‌گان قدرت‌مند را قدرتمندتر می‌سازد، و آن‌ها دیگران را به هر شکلی به نفع خود استفاده می‌نمایند. از زمانی‌که معرفی بمب‌های اتومی توسط این رهبران بی‌احساس و بی‌مسئولیتی‌که اندک‌ترین کرامت به خون انسان‌های بی‌گناه ندارند و کما فی السابق به خاطر منافع خود جوی‌های خون جاری خواهند ساخت، موضوع بحث شده است و ضرورت مبرم به نظام عادل جهانی بیشتر از پیش احساس می‌شود.

جهان هیچ‌گاهی مصون نخواهد بود؛ مگر این‌که نظام کپیتالیزم و دیگر نظام‌های دست‌ساختۀ بشری از بین رفته و جای خود را برای خلافت راشده خالی نمایند، که نظام حقانیت و عدالت است و نظامی است که رب‌العالمین به آن امر فرموده است. دنیا هیچ‌گاهی امن نخواهد بود تا این‌که این نظام دنیا را کنترول نماید و خوبی و نیکی را به همۀ اکناف این جهان برساند و تحت سیطرۀ آن همه‌گان در امن و آسایش به سر ببرند. این نظام(خلافت) نیز تا زمانی‌که قدرت‌های پوشالی به بمب اتومی دست‌رسی دارند، به این سلاح‌ها دست‌رسی خواهد داشت، اما با داشتن آن سلاح‌‌ها مثل دیگر نظام‌ها افراد بی‌‌گناه را قتل عام نکرده، بلکه با آن‌ها در جهت حفظ زندگی بسیاری خواهد کوشید. نظام خلافت واقعی اسلامی در جهت خلع سلاح عمومی و صادقانه همه‌گانی به شمول خودش خواهد کوشید، و این اقدام را تا جایی به پیش خواهد برد که همۀ جهان از وجود این بمب‌های تخریب‌گر خالی شوند. الله سبحانه وتعالی بسیار خوب می‌داند که برای بنده‌گانش چه بهتر است.

﴿أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ

[ملک: ۱۴]

ترجمه: مگر كسی‌كه(مردمان را) می‌آفريند(حال و وضع ايشان را) نمی‌داند، حال اين‌كه او دقيق و باريك بين و بس آگاهی هست‌.

حزب التحریر-بریتانیا

ادامه مطلب...

فرانسه دولت استعماری است که هیچ‏گاه دوست مسلمانان نخواهد بود!

(ترجمه)

امانویل مکرون رئیس جمهور فرانسه، به تاریخ ۶ دسمبر ۲۰۱۷م پس از پیروزی‏ انتخابات ریاست جمهوری در اولین سفرش به الجزائر رفت؛ وی خود را دوستِ کشوری معرفی کرد که فرانسه مدت ۱۳۲ سال آن‌را استعمار کرده بود و تلاش کرد با سخنانش "گذشته بد فرانسه" را ترمیم کند. درین سفر مکرون، عبدالقادر بن صالح رئیس مجلس(پارلمان)، احمد اویحیی نخست وزیر، احمد قاید صالح جانشین وزیر دفاع و عبدالقادر مساهل وزیر خارجه الجزائر به نیابت از عبدالعزیز بوتفلیقه رئیس جمهوری فَلج، در فرودگاه به استقبال او رفتند.

مکرون با حمل پیامی از نسل جوان به الجزائر سفر کرده گفت: «تاریخ گذشته را می‌دانم؛ ولی نمی‌توانیم به گذشته نگاه کنیم.» مکرون برای حل اختلافات بین دو کشور اظهار داشت که: «فرانسه آماده است تا اجساد انقلابیون الجزائر را که در قرن ۱۹ توسط ارتش فرانسه کشته و در موزیم انسان در پاریس نگهداری می‏شوند، برگرداند.» وی علاوه ساخت: «فرانسۀ می‏خواهم که در کنار الجزائر استاده و الجزائر را در بنای اقتصادی و پیشرفت جوانانش یاری نماید.» هم‌چنین وی گفت: «در وسط صداهای خوش‏آمدید در پایتخت الجزائر برای گشودن صفحه جدیدی در روابط دو کشور به ویژه برای کمک نسل جدید به الجزائر آمده است.» ریاست جمهوری فرانسه هم‌چنان اعلام کرد: «مکرون از فصل تازۀ روابط استفاده خواهد کرد. وی قبلاً چندین‏بار از الجزائر دیدن کرده است، بخصوص زمانی‌که وزیر اقتصاد بود و بار دیگر نیز در ماه فبروری سال ۲۰۱۷م در زمان تبلیغات انتخاباتی دیدن کرده است.»

مکرون پس ازین‌که دوران استعماری ۱۳۲ سالۀ فرانسه در الجزائر را جنایت ضدبشری اعلام کرد، خشم زیادی از فرانسویان را بر انگیخت؛ در حالی‌که این اظهارات در الجزائر استقبال، ولی در بین احزاب چپی و راست فرانسه مورد انتقاد قرار گرفت. منبع ریاست جمهوری علاوه ساخت: «استفادۀ کلمات قوی از طرف رئیس جمهور جدیدِ فرانسه دیدگاه خوب مردم الجزائر را کسب؛ ولی مفکورۀ اصلی ایجاد صفحۀ جدید و روابط تازه با الجرائر است. مکرون علاوه ساخت که جوانان محور اصلی وی قرار داشتند. برخی جزئیات این سفر را قرار ذیل توضیح می‌دهیم:

۱- جنایات استعماری فرانسه تنها به قتل، شکنجه، به‌شدت مجازات كردن، كشتار دسته‌جمعیی بی‌رحمانه در جریان جنگ‏های ۱۰۵۴الی ۱۹۶۲م برعلاوۀ کشتار وحشیانۀ آن در طول صد سال ګذشته، استفادۀ نظامی‏ از مردم در جنگ‌های بی‏فائده، و تخریب مساجد و منع زبان عربی، منع مکاتب آموزش قرآنی و سوختاندن زنان در نتیجۀ آزمایش سلاح اتومی در بیابان‏های الجزائر، بسنده نمی‏کند و مبارزات مسلمانان الجزائر به ضد حملات فرانسه تنها با برخورد مادی و نظامی منحصر نمی‌ماند؛ بلکه باید فراموش نشود که انگیزۀ حملۀ نظامی فرانسه به الجزائر در سال ۱۸۳۰م این می‏باشد، که اروپای نصرانی تمام کینه‏های‌شان را به ضد مسلمانان جمع کرده و تحرکات صلیبی بر ضد دولت اسلامی عثمانی را در تمام اروپا به حد بالای آن انگیزه داد تا در نهایت در اواخر قرن ۱۸م حملات نظامی را از الجزائر ولایت دولت عثمانی آغاز کردند. تجاوز فرانسه در آن زمان تصمیم جهانی را به نمایش گذاشت؛ حملۀ سال ۱۸۳۰م توسط فرانسه تجاوزی به نمایندگی اروپا تا دولت خلافت عثمانی نابود گردد، بود.

۲- اعمال وحشیانۀ فرانسه در اشغال الجزائر خلاف اساسات انقلاب کبیر فرانسه و حقوق بشری آن بود که با حمل آن مبدأ آزادی خود را فرشتۀ زمانه معرفی می‌داشت؛ اما در دشمنی با اسلام و مسلمین همه را فراموش کرد. این واقعیت دولت‌های استعماری است که امریکا نمونۀ کنونی آن می‌باشد.

۳ - روابط حکام الجزائر و ارتباط آن‌ها با سازمان‏های غربی خیلی قدیمی بوده؛ بلکه این حکام در محو هویت اسلامی با آن‌ها همیشه همکار بودند. از همین جهت، میلیون‏ها مسلمانان را فدای استقلال ساخته‌گی نمودند که سبب اساسی آن عدم مجودیت وعی سیاسی درست مطابق به مبدأ اسلام نزد مسلمانان آن وقت بود. اما سروصدای خوش‌آمدید دروغین و استقبال رؤسای جمهوری فرانسه، این رسانه‏های مزدور و دروغ‏‏گو هستند که عداوت و بدبینی مسلمانان الجزائر از فرانسه را برعکس نشان می‌دهند.

۴- درخواست حکام الجزائر از فرانسه برای اعتراف جرائم و عذر‏خواهی  و معالجۀ آن زیر عنوان "مجرای یابود تاریخ" و سپس مطالبۀ پرداخت خسارات، همه مزخرفی بیش نیست؛ بلکه علاج اصلی یادبود جنایات فرانسه همیشه زنده خواهد بود. سفر مکرون به الجزائر و اظهار همدردی وی، مکرِ روباهی بیش نیست. همدردی خسارات انقلاب، به بازگشتاندن "جمجمه‏های" انقلابیون نیست، بلکه با قطع نفوذ فرانسه از الجزائر و تأسیس خلافت اسلامی است تا جزای فرانسه را دو چند دهد.

۵- رئیس جمهور جدید فرانسه در نظر دارد، تا با ایجاد تشنجات در سرزمین‏های مجاور الجزائر؛ مانند: مالی، نایجریا، لیبیا و با ایجاد معامله و رشدِ خطر گروه‌های مسلح در ساحل، بیشتر از دیگران از منافع الجزائر استفاده نماید. چنان‌چه در خلال سخانش چنین اشاره داشت: «برای ترمیم آیندۀ خوب با کشورِی مهم و شریک اساسیی رابطه ایجاد کرده‌ایم، که از آن طریق مبازه با افراط‏گرائی و جلو مهاجرت غیرقانونی به اروپا را گرفته و از آن طریق قضیۀ بحران لیبیا را حل و درین خصوص نقش اساسی به الجزائر داده خواهد شد.

۶- در بخش اقتصادی، رئیس جمهور فرانسه بالای جوانان و ازدواج آن‌ها و علناً بر ایجاد یک نهاد فرهنگی برای ازواج تمرکز کرد. در عین زمان وی تأکید داشت که از طبقۀ جوان باید هردو کشور در بخش اعمار و استحکام اقتصادی استفاده نمایند. دقیقاً فرانسه با این پلان در نظر دارد تا گذشتۀ زشت‌اش فراموش گردد؛ یعنی می‏خواهد نفوذش بر تمام ابعاد الجزائر را که سرشار از منابع طبیعی است، محفوظ بماند و از آن طریق از لحاظ جغرافیوی، ثقافتی و اقتصادی نفوذش را مهار سازد. مختصرا فرانسه در نظر دارد تا این کشور را یکی از جزائر فرانسه بسازد؛ باوجودی‌که می‌داند، نفوذش بر محور توافق انگلیس می‏چرخد؛ چون انگلیس است که بر تمام الجزائر نفوذ دارد.

پس مسلمانان این سرزمین، کی بیدار خواهند شد تا عزت و کرامت از دست‏رفتۀ خود را برگردانند؟ این زمانی تحقق خواهد یافت تا مسلمانان بدانند، اسلام دینی است که از سیاست جدائی ندارد؛ بلکه آن دین و دولت است که باقیامش امت مسلمه دوباره بر دشمن خود پیروز خواهند گردید. ولی قبل از همه لازم است تا حقیقت کشمکش‏ها و چالش‏های سزمین‏های اسلامی دانسته شود. این دانش به ما فرصت می‏دهد تا اسالیب تغییر و قطعِ نفوذ استعماری این کشورها را بیشتر بلد شویم. این سیاست امکان ندارد؛ مگر با تأسیس خلافت بر منهاج نبوت، و تلاش برای گشترش نفوذ بر تمام سرزمین‏های اسلامی و رسانیدن دعوت به تمام اکناف عالم.

نویسنده: صالح عبد الرحيم

ادامه مطلب...

سفر اردوغان به افریقا؛ برای تحقق منافع امریکا!

(ترجمه)

رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه در خلال روزهای ۲۴-۲۷ ماه دسمبر۲۰۱۷م به کشورهای سودان، چاد و تونس سفر کرد و درین سفر، چندین توافق‏نامۀ اقتصادی و تجاری را امضاء کرد. در سه سال گذشته، اردوغان بیش از ده‏ دیدار از کشورهای افریقائی داشته که هربار اهداف اساسی وی عبارت از: مستحکم ساختن حضورِ ترکیه در افریقا، سهیم شدن در گسترش نفوذ امریکا به‌ضدِ نفوذ اروپا در قارۀ سرسبز افریقا و رقابت کردن با کشورهای منطقوی فعال در افریقای غصب شده، می‌باشد. شاید مهم‌ترین اهداف اردوغان رقابت با کشور امارات عربی باشد، که با حمایت انگلیس در افریقا جای پای ایجاد کرده است؛ پس اردوغان سعی دارد تا طی یک مسابقۀ‏ اقتصادی‏ جهانی، ترکیه را به بازارِ تشنۀ اجناس و خدمات افریقا وارد ساخته و سپس به ‏بهانۀ فعالیت‏های اقتصادی مداخله سیاسی نماید.

طی این دیدار، چندین موافقت‌نامۀ نظامی و اقتصادی با سودان امضاء گردید؛ به یژه امضای موافقت‌نامۀ "بازسازی آثارِ جزیره و بندر سواکین" که آغازگر رقابت بندرسازی با کشورهای رقیب محسوب می‌گردد، که در سواحل افریقا پایگاه بحری ساخته‌اند؛ بخصوص کشور امارات که در لیبیا، سومالیا و یمن چندین بندرگاه ساخته است.

ترکیه طی این رقابتِ گرم، نیروی اقتصادی روبه‏رشد خود را شبیۀ چین، جاپان، دولت یهود، امارات وغیره کشورهای استعماری‏ بزرگ وارد بازار و فضای سیاسی‏ افریقا ساخت. طی دیدار کنونی از سودان نزدیک به ۱۵۰ کارمند دولتی، وی را همراهی می‌کردند. در این دیدار ۱۳ موافقت‌نامۀ اقتصادی، فرهنگی، زراعتی، مالی و راه‏سازی امضاء گردید. پس از این سفر، حجم شراکت تجارتی ترکیه و سودان از ۵۰۰ میلیون دالر الی یک ملیارد دالر رسید و در آیندۀ نزدیک قرار است تا ۱۰ ملیارد دالر برسد.

حجم صادرات ترکیه به این سه کشور(سودان، چاد و تونس) الی ۶.2 ملیارد دالر افزایش یافته که تقریباً در سال‏های اخیر ۲۹ درصد سرعت داشت، که حجم صادرات ترکیه به تونس ۴.۳ درصد، به سودان ۱.۷ درصد و به کشور چاد ۷۸ میلیون دالر، افزایش داشته است. اهداف اقتصادی و تجارتی‏ای که تلاش دارند تا طی این سفرها و توافق‏نامه‌ها امضاء نمایند؛ شکی نیست که شامل رقابت‏های استعماری است که کشورهای منطقوی و محلی؛ مانند: ترکیه و امارات، آلۀ دست نفوذ کشورهای استعماری بزرگ قرار می‌گیرند.

پس اردوغان طی سفرهایش، تلاش دارد تا نظام‏های مزدور و تابع امریکا؛ مانند حکومت عمر البشیر در سودان را که جنگ‏های داخلی و دسیسه‏های خارجی خرابش ساخته است، حمایت نماید؛ چون این دولت‏های تباه شده به پشتیبانی ضروت دارند تا حکومت آن‌ها از سقوط نجات یابد. شاید امریکا بهترین وسیلۀ یاری به دولت فرسودۀ سودان، ایجاد رابطۀ قوی به دولت تابع خود ترکیه را بداند.

در تونس، امریکا نیاز دارد تا نفوذ تازه نفسِ خود را در مقابل نفوذ انگلیس و فرانسه که بر لیبیا سیطره دارند، تقویت بخشد؛ پس اردوغان بهترین وسیله است که امریکا نفوذ خود را با ارایۀ خدمات اقتصادی فراوان، که انگلیس و فرانسه از اعطای آن عاجز هستند، تقویت می‌بخشد. اما در چاد، امریکا سعی دارد تا توسط اردوغان از اقتصاد روبه‌رشد ترکیه بهره‌برداری کرده و در برابر نفوذ فرانسه رقابت نماید؛ چون فرانسه از منابع چاد استفاد می‌کند؛ ولی در مصارف آن بخل ورزیده و از منابع چاد ضروریات مردم آن‌جا را تکافو نمی‌کند؛ پس ترکیه یگانه کشوری است که امریکا از آن در مقابل فرانسه استفاده می‌نماید.

سیاست ادارۀ ترامپ چنین است که برای استحکام نفوذ خود در میدان رقابت، اکثراً به نیابت از امریکا از مزدوران منطقوی خود استفاده می‌کند؛ چنان‌چه در تونس و چاد از اردوغان استفاده می‌کند که اسلوب دیپلوماتیک وی(استفادۀ دیگران برای ترسیخ منافع امریکا)، مصرف کم و نتیجۀ بهتر را برای ادارۀ ترامپ داده است.

اردوغان پس از پیروزی در مقابل رقبای نظامی تابع انگلیس به ماشین سیاست امریکا مبدل شده است و آرزو دارد تا ابد در قدرت بماند؛ ازین جهت اردوغان از جملۀ مزدوران، قوی‏ترین فردی است که امریکا در امور منطقوی بالای آن اعتماد دارد. اردوغان در تناسب با السیسی و ملک سلمان، مقبولیت منطقوی خوبی دارد؛ چون وی دارای شخصیتی است که دیگر مزدوران مانند السیسی و سلمان فاقد آن اند؛ ازین جهت استخدام وی در مقابل رقابت‏های منطقوی کاری پرثمر است.

ولی موقف‏های اخیر اردوغان در قبال سوریه و فلسطین و نقش وی در ناکام‏سازی انقلاب شام و همراهی وی با طغاة عصر، نزد عام و خاص امت افشاء گردید. تلاش‏های نمایشی وی برای فلسطین جز شعار میان‏خالی چیزی نماند. این موقف‌گیری‏های رسوا کنندۀ وی، روزی نزد همه‏گان افشاء و نفوذ کاذبانۀ مردمی‏اش از بین خواهد رفت؛ و سپس به همه معلوم خواهد شد که وی یکی از مزدوران و مهرۀ اصلی استعمار امریکا در منطقه است که در مقابل قضایای داغ امت جز شعار و سخنان میان‏خالی چیزی ندارد.

نویسند: احمد اخطوانی

ادامه مطلب...

پس از سناریو‏ی داعش، انقلاب کُردها آغاز می‏گردد!

(ترجمه)

پس از اعلام حکومت مرکزی عراق در خصوص سقوطِ گروه داعش، کُردها سردادن شعارهایی؛ همچون: "مرگ به بارزانی، طالبانی سقوط خواهد کرد، انقلاب کُردها بر ضد فاسدین آغاز گردیده و دولت فاسد باید سقوط کند"، را آغاز کرده و به خیابان‌ها بر آمدند. هم‌چنان به‌تاریخ ۱۸ اکتوبر سال ۲۰۱۷م اکثریت مردم کُردستان عراق برای بهبود وضعیت اقتصادی، شرایط معیشتی و پرداخت معاشات ماهوارشان، در چندین شهر کُردستان دست به تظاهرات زدند، که درین جریان، مقر احزاب کُردستان از سوی معترضان به آتش کشیده شد. پولس مظاهره کننده‌گان را به زور سلاح و گاز اشک‏آور پراگنده کرد، که درین میان چندین کشته و زخمی به‌جای گذاشت و آثار دود از دفاتر احزاب حاکم کُردستان در ناحیۀ "بیره‏مکرون" ولایت سلیمانیه مشاهده می‌گردید.

این‌گونه حوادث تازه نیست، در سال‌های ۲۰۱۱ و ۲۰۱۵م نیز دفاتر احزاب سیاسی به آتش کشانیده شدند؛ ولی این بار دفاتر پنج حزب مهم؛ از جمله: اتحاد میهنی و حزب دموکراتیک کُردستان(دو حزب حاکم)، دفاتر حزب تغییر و جماعت اسلامی و دفتر حزب اتحاد اسلامی احزاب مخالف بدون استثناء هدف قرار گرفتند که بعد از تظاهرات ۲۰۱۵م این‌بار پرخشونت‌ترین تظاهرات محسوب می‌گردد. در سه روز ۱۵ دفتر احزاب سیاسی به شمول مقر پارلمان شهری به آتش کشیده شدند. یک تن از مظاهره کننده‌گان در مصاحبه‏ای با کانال خبری ۲۴ فرانسه گفت: «دفاتر احزاب را آتش می‌زنیم؛ زیرا که آن‌ها در تمام مشکلات اقتصادی و سیاسی مردم کُردستان، با نظام شریک بوده‌اند. آتش زدن دفاتر احزاب به این معنی است که مردم کُردستان از وجود احزابی‌که کُردستان را به تباهی کشانیده‌اند، دیگر خسته شده‌اند. حکومت اقلیم، پرداخت معاشات کارمندان را قطع و حتی نرخ مواد سوخت از ۱۵۰ دالر بالاتر رسیده، برق روزانه فقط ۴ ساعت می‌رسد، و مردم توان پرداخت هزینه‏های ایستگاه‌های ماشین برق خصوصی را ندارند.»

سیریل روسیل، کارشناس حوزۀ اقلیم، اظهار می‌دارد : «مهم‌ترین مشکل این منطقه، نبودِ اعتماد مردمی به حاکمان محلی بوده و احزاب سیاسی را مسئول وضعیت اخیر می‌‌دانند.» هم‌چنان زانه سعید معاون جماعت اسلامی کُردستان گفته است: «نبودِ اعتماد مردمی به حاکمان محلی و ناکامی وعده‌های اصلاحات آنان و ناکامی حکومت در تمام ابعاد، مردم را مجبور به تظاهرات کرد.» سعید واضح ساخت: «حکومت کُردستان عراق مستحق تظاهرات نه؛ بلکه مستحق انقلاب است؛ چون حکومت توجهی به مردم ندارد، بلکه همه توجه آن صرف امور منطقه‌ای و بین‌المللی و صرف منافع احزاب سیاسی می‌باشد.»

منابع خبری از سلیمانیه می‌رساند که نیروهای پولیس اضافی از مرکز سلیمانیه به قصد مناطق ازدحام مظاهره کننده‌گان ارسال گردیده‌اند. هم‌چنان منابع خبری حاکی از آنست که نیروهای اضافی از بغداد برای کنترول اوضاع و جلوگیری گسترش تظاهرات و خطر استفاده نیروهای مسلح غیرمسئول به سلیمانیه ارسال گردیده‌اند. هم‌چنان "خلیج آنلاین" چنین توضیح داده است: «نیروهای کردی برای دفع خطرات، چندین تن را بازداشت و رسانه‌ها را از پخش و نشر تصاویر و صحنه‌های داخل شهر، منع کردند.» یک منبعی‌که نخواست هویتش فاش شود، اظهار داشته که خدمات برقی، انترنیتی و راه‏های مهم مواصلاتی برای چندین ساعت متوقف گردیده بود.

پس از اشغال عراق در ۲۰۰۳م، احزاب کُردستان، هویت مردمی خود را از دست دادند؛ چون مردم با بلند نمودن شعار‏های ناسزا به احزاب، به خیابان‌ها بر آمدند؛ در حالی‌که قبل از آن، اقلیم از وضعیت اقتصادی و سیاسی خوبی برخوردار بود. تحلیل‏گران محلی به این نظر اند: اموری زیادی سبب خروج مردم گردیده‌اند؛ اول آن برمی‌گردد به فساد در سطوح دولت، اختلاس دارائی‌های عامه و عدم خدمات معیشتی مردم، ولی هر بار مسئولین دولت مشکلات مردمی را فقط وسیلۀ اهداف سیاسی قرار می‌دهند. کارشناسان معتقد اند که دامنۀ تظاهرات به اربیل و مناطق دیگر تحت سیطرۀ حزب بارزانی گسترش خواهد یافت. شعارهایی را که مظاهره کننده‌گان حمل می‌کردند، بدون استثناء تمام گروه‌ها و احزاب را در برمی‏گیرند. به عبارت دیگر، قهر مردم تمام ارگان‌های دولتی حزبی را در برگرفته و این تظاهرات مقدمه‌ای برای انقلاب بهار کردی خواهد بود. یک تن از مظاهره کننده‌گان که محصل دانشگاه "کِفری" است، اظهار داشت که: «دولت اقلیم کُردستان قادر به دفاع از مناطق تحت منازعه نبوده و اکنون قادر به دفاع از نصف باقی هم نمی‌باشد.»

نشانه‏ها حاکی از آنست که تظاهرات از مسیر خود منحرف شده است؛ چون هدف نخست آن‌ها اصلاحات اداری، پرداخت معاشات کارمندان و محاسبۀ مفسدین بود؛ ولی مظاهره کننده‌گان "شعار سقوط دولت" را سردادند. بیم آن می‌رود که تظاهرات به یک انقلاب مسلحانه مردمی مبدل گردد؛ درست مانند سناریوی ولایت انبار که خیزش مردمی سه سال دوام کرد و به جز خرابی‏ زیربناهای اقتصادی و قتل هزارها تن بی‏گناه چیزی را به ارث باقی نگذاشت.

اقلیم کُردستان که به نسبت دیگر شهرهای عراق نسبتاً آرام بود؛ بعد از همه‏پرسی‏ای که بارزانی به تاریخ ۲۵ دسمبر سال ۲۰۱۷م انجام داده بود، اکنون اوضاع متشنج به نظر می‌رسد. سیاست مصیبت‏بارِ همه‏پرسی‏ای که بارزانی در حق برادران کُردی اتخاذ کرد، به رد سازمان ملل، حکومت مرکزی و دول منطقوی مواجه گردید و در طول چندین سال سرمایۀ هنگفت و استخراج سرسام‏آور نفت و برعلاوه، تقریباً ۱۷درصد درآمد عراق را در اختیار خود قرار داده بود.

با وجود موارد فوق، اتخاذ سیاست نادرست، دزدی، معامله‏گری، فساد اداری سبب زوال اقتصاد و فقر مردم کُردستان گردیده‌اند. دولت مرکزی تمام مشکلات را بدوش حکومت متحد کُردستان می‌اندازد؛ در حالی‌که ولایات تحت سیطرۀ بغداد هم به سبب سیاست حکومت اشغالی، شاهد ظلم، فساد و خرابی بوده‌اند. سهل‏انگاری در امور بنیادی، ویرانیِ که به اثر جنگ ساخته‌گی در تمام ابعاد زندگی به وجود آمده، سرقت دارائی‌های عامه و پنهان شدن ملیاردها سرمایه در جیب دولت‌مردان و ملیشه‌های عراقی و کُردی، دلیل برین است که دولت مرکزی و اقلیم کُردستان در فساد، ظلم، تباه‏سازی مردم مساوی قدم برمی‌دارند و هردو نظام، از رحمِ کفار استعمارگر متولد شده‌اند.

در ده سال گذشته واقعیت کُردستان چنین بود که تمام دارائی و عوائد مالی توسط احزاب اختلاس، بین آن‌ها تقسیم و برای چندین سال بودجۀ اقلیم به نفع مسعود بارزانی، خاندان، طرفداران و بقیه احزاب حاکم پنهان گردید، که به اثر آن فقر و ذلت مردمی بیشتر گردید؛ پس دولت مجبور گردید تا برای سرکوب مخالفان خود، گروه‌های مسلح غیرمسئول را ایجاد و رسانه‏ها را ممنوع سازد، گویا نظامِ کاملاً دیکتاتوری مروج گردیده است. اکنون وضعیت کُردستان طوری است که به سبب سیاست‌های نادرست و بی‏رحم، قادر به درست کردن حال خود نیست و در اربیل، با حضور ادارۀ پولیس ظالم، مردم جرئت تظاهرات و ابراز رأی مخالف و توان مطالبۀ بهتر شدن وضعیت معیشت خود را ندارند؛ بلکه در صورت مخالفت، مردم ترور و اختطاف می‌گردند.

بنابر آن‌چه بیان گردید، مشکلات کرُدستان با تشکیل دولت مستقل و اقلیم مستقل حل نمی‌گردد؛ هر دولتی بناء گردد، بدون ادارۀ غرب و رضایت ترکیه، سوریه، ایران، عراق و کشورهایی‌که در آن کُردها حضور دارند، به پیش نخواهد رفت. این دول چهارگانه مخالف تأسیس هرگونه دولت مستقل کُردی می‌باشند؛ پس رفع مشکلات کُردها و اقوام دیگر، به جز تشکیل امت واحد، حل نمی‌گردد. کُردها، تُرک‌ها ،عرب‌ها، فارس، بربرها، افغان‏ها و پاکستانی‏ها، همه مسلمان و امت حضرت محمد صلی الله علیه وسلم بوده و لازم است تا آن‌ها در جمع شدن بر کتاب‌الله سبحانه وتعالی، سنت رسول‌الله صلی الله علیه وسلم و بر ایجاد دولت واحد اسلامی فرخوانده شوند تا شریعت بالای آن‌ها تطبیق و حقوق و امتیازات آن‌ها مساویانه، بدون تبعیض، طوری تقسیم گردد که همه باهم برادر اسلامی و جز تقوی، عرب بر عجم فضیلتی نداشته باشد.

مسلمانان باید دستان کثیف بیگانه‌گانی را که در امور زندگی‌شان مداخله می‏کنند، قطع و مشکلات خود را بدون مداخلات خارجی‏ها حل سازند؛ پس مشکلات بین برادران هر قدر که زیاد باشند، با روحیۀ اخوت اسلامی به طور آسان حل می‌گردد؛ ولی هرگاه مشکلات بر اساس قومیت و منطقوی حل گردد، در آن صورت مشکلات بزرگ‏تر خواهند شد.

بر برادران کُردی لازم است تا اقدام اسلامی خالص اتخاذ نموده و هرگونه پلان دشمنان خود را ناکام و نژادپرستی را دور انداخته، حکام مزدور را محاسبۀ اسلامی نموده، حمایت و کمک‏های امریکا، فرانسه و انگلیس را که دشمن مشترک اند، رد نموده و همگام با دعوت‌گران برای اقامۀ دولت خلافت راشده و سقوط نظام‏های کفری دست بکار شوند تا حقوق و امتیازات، دارائی‌ها و زمینۀ زندگی خوب را تحت سایۀ خلافت اسلامی نصیب شده و دارائی‌های از دست رفتۀ خود را دوباره برگردانند.

نویسنده: علی البدری

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه