چهارشنبه, ۰۱ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۰۴م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

اظهارات ترامپ نیت شوم امریکا را نسبت به افغانستان فاش ساخت Featured

رئیس جمهور امریکا در دیدار با عمران خان، نخست‌وزیر پاکستان گفته است: «اگر ما می‌خواستیم در افغانستان جنگ کنیم و آن را برنده شویم، می‌توانستم یک هفته این جنگ را ببرم، اما من نمی‌خواهم ۱۰ میلیون نفر را بکشم. افغانستان می‌تواند از صفحه روزگار پاک شود. من نمی‌خواهم که این مسیر را طی کنم.»

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر - ولایه افغانستان این گفته‌های رئیس جمهور امریکا را با شدیدترین الفاظ ممکن تقبیح نموده و آن را توهین به تمام بشریت به خصوص مردم شریف و مجاهد افغانستان می‌داند. هرچند ما وحشت و تروریزم امریکا و ناتو را روزمره در افغانستان تجربه می‌کنیم و از دروغ‌پردازی‌های رهبران غرب آگاه هستیم، لیکن این سخنان دجال عصر یکبار دیگر چهرۀ‌ کثیف استعمارگران غربی را که در عقب الفاظ انسان دوستی، ارزش‌های دروغین دموکراسی و کمک‌های بشردوستانه پنهان شده بودند، برای آنعده از کورفکران سرزمین ما برملا ساخت، که به گونه پی‌هم از آنان توقع خیر و کسب سعادت دارند. همچنان این اظهارات ترامپ از نیت پلید رهبران غرب در مقابل مسلمانان پرده برمیدارد که آمیخته با بغض و عداوت و دشمنی یکسره با مسلمانان می‌باشد.

ترامپ دو واقعیت مهم را فراموش کرده است:

اول: رهبران امریکایی بایست سری به تاریخ اين سرزمین مجاهد پرور بزنند و از فرجام قدرت‌های شکست خورده در این سرزمین درس عبرت بگیرند که به "گورستان امپراتوری‌ها" در تاریخ مشهور شده است. این ابرقدرت‌های متجاوز و اشغال‌گر بوده که با لشکرکشی بر این سرزمین نام شان از صفحه روزگار حذف گردیده است.

دوم: رهبران امریکایی دچار تکبر و خودبرتربینی فرعون گونه شده‌اند که با رفتار، گفتار و سیاست‌های کثیف شان مردم جهان را توهین می‌کنند. حالانکه واقعیت خود امریکا را فراموش کرده‌اند که در یکی از بحرانی‌ترین مقاطع تاریخ خود بسر می‌برد و هر لحظه بیم فروپاشی آن از داخل می‌رود. امریکا در هژده سال اشغال افغانستان عملا شکست خورده و استراتیژی سیاسی و نظامی این کشور به بُن‌بست مواجه شده است. روی همین ملحوظ امریکا مذاکرات صلح را با طالبان آغاز نموده است تا راه حلی برای خروج آبرومندانه‌اش از باتلاق افغانستان دریابد. از این جهت دست به دامن پاکستان دراز نموده و رهبران خاین این کشور نیز به کمک امریکا شتافته و با فشار بالای طالبان نقش خاینانه را برای جلوگیری از شکست امریکا بازی می‌نماید.

همین‌که یک ابرقدرت با یک گروه نظامی که زمانی آن را "تروریست" خطاب می‌کرد به میز مذاکره نشسته، ضعف و شکست این قدرت را به نمایش می‌گذارد. بدون شک اگر همکاری، ترس و بزدلی حُکام سرزمین‌های اسلامی نسبت به امریکا نمی‌بود، رهبران امریکایی جرأت گفتن چنین سخنان غیرمسئولانه را نداشتند. غرب طناب غلامی را بر گردن این حُکام آویخته‌ و روز به روز حلقه و عرصه را تنگ‌تر ساخته می‌رود، اما این حُکام بی‌غیرت در عوض نفرت، وفاداری شان به غرب بیشتر می‌گردد.

در واقع تا زمانی‌که خلافت راشده ثانی تأسیس نگردد و حُکام باغیرت و باعزت رهبری مسلمانان را به عهده نگیرند، چنین گردن‌کشی، اظهارات متکبرانه و سیاست‌های نابخردانه رهبران غربی در سرزمین‌های اسلامی دوام خواهند داشت. دولت خلافت بر منهج نبوت که عنقریب برپا خواهد شد، چنان جواب دندان‌شکن به این فرعون‌ها خواهد داد، که جرأت اظهارات گستاخانه را از دست داده و سلطۀ این کشورها را از سرزمین‌های اسلامی دور و هژمونی آنان را از صحنه بین الملل حذف می‌نماید.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِّن دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ﴾ [آل عمران: 118]

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! محرم اسراری از غیر خود، انتخاب نکنید! آنها از هرگونه شرّ و فسادی در باره شما، کوتاهی نمی‌کنند. آنها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشید. (نشانه‌های) دشمنی از دهان (کلام) شان آشکار شده؛ و آنچه در دلهایشان پنهان می‌دارند، از آن بزرگتر است.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر - ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

خلفای عادل (بخش سوم)

حضرت سعد ابن ابی وقاص رضی الله عنه از حضرت جابر ابن سمره رضی الله عنه روایت نموده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«لَا يَزَالُ الدِّينُ قَائِمًا حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ، أَوْ يَكُونَ عَلَيْكُمُ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً، كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ وَسَمِعْتُهُ يَقُولُ عُصَيْبَةٌ مِنْ الْمُسْلِمِينَ يَفْتَتِحُونَ الْبَيْتَ الْأَبْيَضَ بَيْتَ كِسْرَى أَوْ آلِ كِسْرَى وَسَمِعْتُهُ يَقُولُ إِنَّ بَيْنَ يَدَيْ السَّاعَةِ كَذَّابِينَ فَاحْذَرُوهُمْ وَسَمِعْتُهُ يَقُولُ إِذَا أَعْطَى اللَّهُ أَحَدَكُمْ خَيْرًا فَلْيَبْدَأْ بِنَفْسِهِ وَأَهْلِ بَيْتِهِ وَسَمِعْتُهُ يَقُولُ أَنَا الْفَرَطُ عَلَى الْحَوْضِ» (رواه مسلم)

ترجمه: دین همیشه قائم خواهد ماند تا آن‌که قیامت بیاید یا این‌که بالای شما دوازده خلیفه که همه آن‌ها از قریش باشند حکومت کنند و شنیدم که می‌گفت: گروهی از مسلمین قصر سفید کسری یا آل کسری را فتح می‌کنند و شنیدم که می‌گفت: پیشاپیشِ قیامت دروغ‌گویانی می‌آیند از آن‌ها دوری کنید و شنیدم که می‌گفت: وقتی الله متعال خیری را نصیب‌تان کرد، استفاده از آن‌را اول از خود و اهل بیت خود شروع کنید و شنیدم که می‌گفت: من پیش‌تر از شما بر حوضِ کوثر وارد می‌شوم.

این بشارتی از بشارت‌های پیامبر صلی الله علیه وسلم برای اصحاب وامت‌اش بود که آینده از آن اسلام و پیروان‌اش می‌باشد. اصحاب و همه  امت‌اش را به‌فتح بلاد و سرزمین‌های کفری و کنوز کسری و قیصر بشارت داده بود. الله عزوجل بنده‌گان مؤمن‌اش را بشارت  بر این‌ می‌دهد که آینده از آنِ اسلام است؛ اگرچه بر کافران، منافقان و مشرکان دشوار تمام شود. چنان‌چه فرموده است:

﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾ [صف : 9]

ترجمه: الله است كه پيامبرش را با هدايت و دين راستين (به ميان مردم) روانه كرده است تا اين آئين (كامل و شامل) را بر همه آئين‌ها پيروز گرداند؛ هرچند كه مشركان نپسندند.

﴿وَإِنَّ جُنْدَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ﴾ [صافات: 173]

ترجمه: و لشكر ما حتماً پيروز می‌شوند.

ای فرزندان فاتحین! باید بدانید که عالم تحت تأثیر حاکمیت سلف صالح ما بود؛ آیا چقدر پیرو شیرازۀ دعوت ایشان در راه این دین می‌شوید. در حدیث فوق که «عُصَيْبَة مِنْ الْمُسْلِمِينَ يَفْتَتِحُونَ الْبَيْت الْأَبْيَض بَيْت كِسْرَى» یعنی گروهی از مسلمین قصر سفید کسری یا آل کسری را گفته، اشاره به سعد بن أبی وقاص رضی الله عنه است که فاتح مدائن و خاموش‌کننده آتشکدۀ مجوسی بود و یکی از عشرۀ مبشره به جنت می‌باشد. وی رضی الله عنه اولین کسی‌ست که در راه اسلام تیر انداخته و خون کفار را ریختانده است. پیامبر صلى الله عليه وسلم در شأن وی فرموده:

«اللهم استجب له إذا دعاك»

ترجمه: بار الهی وقتی سعد دعائی کند، دعایش را اجابت کن.

حضرت سعد مدائن را فتح کرد، غنائمی را که مسلمانان با آن به‌سوی مدینه بازگشت نمودند، شهرت‌اش به‌منزلۀ ایوان بود؛ در بین آن تاج و دست‌بندهایش و فرشی‌که مزین با لوءلوء و جواهر بود، قرارداشت؛ ایوان کسرایی‌که از اثرات باقی‌مانده‌ای یکی از برج‌های قصرهای کسری انوشیروان می‌باشد. بنایی‌که در عهد کسری اول معروف به انوشیروان به اتمام رسیده بود، در نوع خود از بزرگ‌ترین بناهای آن عصر شناخته شده است. این بنا در جنوب شهر بغداد در منطقه مدائن واقع می‌باشد که به‌نزد عامه محله بنام "سلمان پاک" یعنی بنام صحابی بزرگوار سلمان فارسی رضی الله عنه مسمی است که در آن‌جا مدفون می‌باشد.

عراق از جمله شهرهای می‌باشد که از طرف فارسیان در ایام دولت ساسانی، قبل از آزاد شدن‌اش به‌دست خلیفه راشدۀ دوم اسلام حضرت عمر بن الخطاب رضی الله عنه در تصرف در آمده است.

مدائن از جمله شهرهای مرکزی فارس و مقر قصر انوشیروان بوده؛ قصری‌که نزد فارس‌ها به‌نام "قصر سفید" شناخته شده است. آتشکده بزرگ فارس‌ها و خاموشی این آتشکده تنها درموقع ولادت پیامبر صلى الله عليه وسلم واقع شده و بس.

معرکه مدائن در سنه 16هـ بین مسلمانان و فارس‌ها واقع گردید، که در آن معرکه در حدود 30‌هزار تن از لشکر اسلام اشتراک داشت و حضرت عمر رضی الله عنه سعد را سرکرده آن مؤظف کرده و او را به تقوی الله و بسیار "لاحول ولا قوة إلا بالله العلي العظيم" گفتن توصیه نمود که در نهایت فارس‌ها را با یک قوت تمام، تیرباران نموده و شکست دادند.

این در حالی بود که لشکر فارس‌ها با یک قوت تمام و قائد اعلی که لشکر را به تنهائی‌اش کنترول نموده که قوی‌ترین لشکر فارس را با خود داشت و تعداد آن ها به 120هزار نفر می‌رسید که مثل‌اش را در عقب خود داشت، مسلمانان در تمام محارب خود با این چنین مقاومت سخت روبرو نشده بودند، در این معرکه مسلمانان از خود صبر و استقامت خاصی نشان دادند و یک قدرت فائقه جنگی از خود ظاهر ساختند. بعد از یک محاصره اندک و کوتاه مسلمانان، در روز سوم گروه فارسیان رانده شدند و حاضر به پرداخت جزیه شدند. در خلال این موقع مسلمانان توانستند که سیطره خود را بر مدائن شرقی که در آن ایوان کسری موجود بود حفظ کنند.

چنان‌چه حضرت سعد به رهنمائی سلمان فارسی از ضیق‌ترین نقطه نهر دجله با اسپان خود عبور کردند و زمانی‌که فارس‌ها وی را دیدند فرار نمودند. حضرت سعد بن ابی وقاص داخل ایوان کسری شد و با اندک ایامی قبل از عوده فتح قصرسفید را که مقر ملک الاکاسره بود، چیزی‌که از نشانه‌های افتخار و ارزش بود، حاصل نمود. حضرت سعد بن ابی وقاص در این قصر نماز شکرانه‌ای را به‌خاطر سپاس‌گزاری از این پیروزی و فتح بزرگ به‌جا آورد و با خشوع فراوان این قول پرودگار را تلاوت نمود:

﴿كَمْ تَرَكُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ * وَزُرُوعٍ وَمَقَامٍ كَرِيمٍ * وَنَعْمَةٍ كَانُوا فِيهَا فَاكِهِينَ * كَذَلِكَ وَأَوْرَثْنَاهَا قَوْمًا آخَرِينَ * فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ وَمَا كَانُوا مُنْظَرِينَ﴾ [دخان: 25 - 29]

ترجمه: چه باغ‌ها و چشمه‌سارهای زيادی از خود به‌جای گذاشتند و كشتزارها و اقامتگاه‌های جالب و گران بهائی را و نعمت‌های فراوان (ديگری) كه در آن شادان و با ناز و نعمت زندگی می‌كردند، اين‌چنين بود (ماجرای آنان) و ما همه اين نعمت‌ها را به قوم ديگری داديم (بدون درد سر و خون جگر)، نه آسمان بر آنان گريست و نه زمين و نه بديشان مهلتی داده شد(تا چند صباحی بمانند و توبه كنند و به جبران گذشته‌ها بپردازند.)

مسلمانان غنائم زیادی را درفتح مدائن بدست آوردند، که از آن جمله: کنزهای کسری، تاج او، لباس‌هایش، دستوانه‌های شاهی و دختران خورد سن کسری بودند، حضرت عمر فرمود: «چگونه معامله کنیم با این لباس‌ها و زیورات شاهانه؟» حضرت علی فرمود: «قیمت می‌کنیم آن‌را» یعنی قیمت‌اش را اندازه می‌کنیم و آن‌ها را به مجاهدانی تقسیم کردند که در فتح آن سهیم بودند، که قیمت حصه هریک از آن لباس و فرش به پنجصد دینار می‌رسید.

و فرمود: ای کسانی‌که پیامبر صلى الله عليه وسلم شما را به نصرت و تمکین بشارت داده! این بشارت به این قسم افراد الی روز قیامت ادامه دارد؛ یعنی پس از فتح قصر سفید، ایوان کسری می‌باشد. إن‌شاءالله تا فتح قصر سفید واشنگتن ادامه خواهد داشت. عنقریب آتش نظام رأسمالی نیز بر ابد خاموش خواهد شد و بیرق‌های اسلام بر مراکز آن‌ها نصب و برافراشته خواهد شد، که این فتح دوم به اذن الله به‌زودترین فرصت آمدنی‌ست؛ زیرا رسول الله صلى الله عليه وسلم به آن بشارت داده است. چنان‌چه می‌فرماید:

«إِنَّ اللَّهَ زَوَى لِيَ الأَرْضَ فَرَأَيْتُ مَشَارِقَهَا وَمَغَارِبَهَا وَإِنَّ أُمَّتِي سَيَبْلُغُ مُلْكُهَا مَا زُوِيَ لِي مِنْهَا...) (رواه مسلم)

ترجمه: الله قدیر، زمين را با مشارق و مغارب آن برای من در هم پيچيد (به طوری‌كه همه اين گستره را ديدم) و به زودی فرمانروايی امتم به آن محدوده‌ای از زمين كه برايم در هم پيچيده شد، خواهد رسيد.

واين وعده حتماً روزی تحقيق می‌يابد و به اذن الله عزوجل تمام روی زمين وطن مسلمانان خواهد بود و در آن روز است كه بشريت با اطمينان و سعادت به حيات خود ادامه می‌دهند.

این فتح دنیا به یک باز گشتی از جانب امت مسلمه به‌سوی دین‌شان دارد، بازگشتی به‌سوی رب‌شان و بازگشتی به‌سوی منهج نبوت و طریقه‌ای که پیامبر صلى الله عليه وسلم و اصحابش برآن عمل کرده‌اند و او صلى الله عليه وسلم براین حاکمیت امت، به مسلمین بشارت داده است.

ای کسانی‌که شما بهترین امت‌ها هستید! نصرتِ الله متعال نصیب کسانی می‌شود که مستحق آن باشند. باید صفات فاتحین را در وجود خود ایجاد نمائیم. باید نظم کفر را بشناسیم. ما امتی هستیم که یأس و نا امیدی را نمی‌شناسیم و هیچ‌گاه خود را فاقد امیدواری از الله نمی‌دانیم، زود است که در زمان مستقبل برای امت مسلمه ملک و حاکمیت عظیمی نصیب شود که در آن اسلام منتشر شده و مشرکین ذلیل شوند، که رومیان و قصر سفید ثانی به اذن الله متعال فتح شود.

ادامه مطلب...

ارتباط معالجۀ امراض با جن

  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش:

السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته!

برخی‏ها، بعضی از امراض را اثر جن می‏دانند؛ از همین جهت برخی مردم ادعا می‏کنند که با جنیات ارتباط دارند، جن‏ها تحت تسخیر آن‌ها در می‌آیند و می‌توانند از آن‌ها کار بکشند و توسط آن‌ها مردم را تحت تسخیر درآورند. آیا بین انسان و جن رابطۀ فزیکی و مادی وجود دارد؟

پاسخ:

وعلیکم السلام ورحمت الله وبرکاته!

 1– جن از جملۀ مغیبات بوده و از چشم‏دید انسان پنهان است و ما نمی‏توانیم آن‌ها را ببینیم. الله سبحانه وتعالی می‏فرماید:

﴿يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ [کهف: 50]

ترجمه: ابلیس و قبیله‌اش شما را می‌بینند، از جایی‌که شما آن‌ها را دیده نمی‌توانید.

درین آیت یعنی ابلیس و قومش شما را می‏بیند و به عبارت دیگر ،جن شما را می‏بیند، چون ابلیس از جمله جن است؛ به دلیل قول الله سبحانه وتعالی:

﴿إِلاَّ إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ [کهف:50]

ترجمه: [همه فرمان الله را اجراء نمودند و به سجده افتادند] جز ابلیس که از جن بود.

2- اصل در رابطۀ انسان با جن این است که آن‌ها قادر بر وسوسه اند، چنانجه الله سبحانه وتعالی می‏فرماید:

﴿فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ [اعراف: 20]  

ترجمه: سپس شیطان آن دو را وسوسه کرد.

و هم‏چنان می‏فرماید: ﴿فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ[طه: 120]

 ترجمه: ولی شیطان او را وسوسه کرد.

که درین آیت شیطان همان ابلیس است که از جنس جن می‌باشد.

3– شیطان هیچ تسلط فزیکی جبری بر انسان ندارد؛ مگر این‌که انسان شیطان را به اختیار خودش پیروی کند، در مورد الله متعال می فرماید:

﴿وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي [ابراهیم: 13]

ترجمه: و چون حکم (قیامت) به پایان رسید (و اهل بهشت از اهل دوزخ جدا شدند) در آن حال شیطان (برای نکوهش و تمسخر کافران) گوید: الله به شما به حق و راستی وعده داد و من به خلاف حقیقت شما را وعده دادم و خلف وعده کردم و بر شما (برای وعده دروغ خود) هیچ حجت و دلیل قاطعی نیاوردم و تنها شما را فراخواندم و شما اجابتم کردید.

 هم‏چنان می‏فرماید:

﴿إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ[حجر: 43]

ترجمه: در حقيقت تو را بر بندگان من تسلطى نيست؛ مگر كسانى از گمراهان كه تو را پيروى كنند.

وهم‏چنان فرموده است:

﴿فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآَنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ ۚ إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آَمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَۚ إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ[نحل: 100]

ترجمه: پس چون قرآن مى‏‌خوانى از شيطان مطرود به الله پناه بر؛ چرا كه او را بر كسانى‌كه ايمان آورده‏ اند و بر پروردگارشان توكل مى‌كنند تسلطى نيست؛ تسلط او فقط بر كسانى است كه وى را به سرپرستى برمى‏‌گيرند و بر كسانى‌كه آن‌ها به او [=الله سبحانه وتعالی] شرك مى ‌ورزند.

4- جهت اثبات هرگونه رابطۀ مادی و فزیکی جن با انسان، به نص ویژه‏ای نیاز است؛ هرگاه نصی یافت گردد، ما بدان ایمان می‌آوریم. به گونۀ مثال: تسلط حضرت سلیمان علیه السلام بر جن و امر و نهی وی بر آن‌ها که این نص در قرآن آمده و برآن ایمان داریم. الله سبحانه وتعالی در سورۀ نمل از سلیمان علیه السلام اینگونه حکایت می‏کند:

﴿قَالَ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَنْ يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ ۚ قَالَ عِفْريتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آَتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقَامِكَ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ [نمل: 38]

ترجمه: (سلیمان) گفت: ای بزرگان! کدام یک از شما تخت او را برای من می‌آورد؛ پیش از آن‌که به حال تسلیم نزد من آیند؟ عفریتی از جنّ گفت: من آن را نزد تو می‌آورم پیش از آن‌که از مجلست برخیزی و من نسبت به این امر، توانا و امینم!

وهم چنان فرموده است:

﴿وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَرَوَاحُهَا شَهْرٌ وَأَسَلْنَا لَهُ عَيْنَ الْقِطْرِ وَمِنَ الْجِنِّ مَنْ يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَمَنْ يَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ السَّعِيرِ ۚ يَعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشَاءُ مِنْ مَحَارِيبَ وَتَمَاثِيلَ وَجِفَانٍ كَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَاسِيَاتٍ اعْمَلُوا آَلَ دَاوُودَ شُكْرًا وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ[سبأ: 13]

ترجمه: و باد را براى سليمان [رام كرديم] كه رفتن آن بامداد يك ماه و آمدنش شبانگاه يك ماه [راه] بود و معدن مس را براى او ذوب [و روان] گردانيديم و برخى از جن به فرمان پروردگارشان پيش او كار می‌کردند و هركس از آن‌ها از دستور ما سر برمى‏ تافت، از عذاب سوزان به او مى‏چشانيديم. [آن متخصصان] براى او هرچه مى‏‌خواست از نمازخانه‌ها و مجسمه‌ها و ظروف بزرگ مانند حوضچه‌ها و ديگ‌هاى چسپيده به زمين مى‏‌ساختند. اى خاندان داوود شكرگزار باشيد و از بندگان من اندكى سپاسگزارند.

5- رسول الله صلی الله علیه وسلم هرگونه مرض مادی را از زاویۀ معاملات انسانی معالجه می‌نمود تا این‌که نص ویژه‏ای برای معالجۀ مرضی نازل می‏گردید؛ چون معامله با جن از جمله رابطه با آن‌ها محسوب می‌گردد. پس هرگونه واقعه همین‌گونه حل می‏گردید. در  زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم هرگاه شخصی مقتول یافت می‏گردید، تصور بدان نمی‌گردید که کدام جنی آن را کشته است؛ مگر این‌که نصی در مورد می‏آمد، چنانچه در حادثۀ مردی‌که در خیبر مقتول یافت گردید، تصورات مردمی در پی عامل انسانی قتل گردید؛ نه عامل جنی. چنان‏چه مسلم در صحیح خود روایت کرده است:

«أَنَّ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ سَهْلٍ وَمُحَيِّصَةَ خَرَجَا إِلَى خَيْبَرَ مِنْ جَهْدٍ أَصَابَهُمْ فَأَتَى مُحَيِّصَةُ فَأَخْبَرَ أَنَّ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ سَهْلٍ قَدْ قُتِلَ وَطُرِحَ فِي عَيْنٍ أَوْ في قِيرٍ فَأَتَى يَهُودَ فَقَالَ أَنْتُمْ وَاللَّهِ قَتَلْتُمُوهُ قَالُوا وَاللَّهِ مَا قَتَلْنَاهُ... ثم وصلت القضية إلى رسول الله صلى الله عليه وسلم فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم: «إِمَّا أَنْ يَدُوا صَاحِبَكُمْ وَإِمَّا أَنْ يُؤْذِنُوا بِحَرْبٍ فَكَتَبَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم إِلَيْهِمْ فِي ذَلِكَ فَكَتَبُوا إِنَّا وَاللَّهِ مَا قَتَلْنَاهُ»

ترجمه: عبدالله بن سهل و محیصه جهت ضرورتی به سوی خیبر رفتند، محیصه آمده و خبر داد که عبدالله بن سهل کشته و در چاهی و یا در خندقی انداخته شده است، یهود را احضار کردند. گفته شد، به الله سوگند شما او را کشته اید؟ گفتند به الله سوگند ما نکشته ایم. قضیه به نزد رسول الله برده شد. رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت: یا نفر خود را معرفی می‌دارید و یا اعلان جنگ فرمان داده می‏شود؛ درجواب نوشتند، به الله سوگند او را نکشته ایم.

این یک قصه مشهور است و تصور هیچ‌کس در آن زمان بدان جهت خطور نکرد که عامل قضیه جن باشد.

6- بنابر آن کدام نصی وجود ندارد که رابطۀ مادی جن را با انسان ثابت سازد؛ پس یگانه رابطه بین انسان وجن رابطۀ وسوسه است که از این حد هیچ‌گاهی تجاوز نمی‌نماید؛ چون رسول الله صلی الله علیه وسلم خاتم النبین است که با وفات وی وحی قطع شده و نصی جدیدی دیگری نمی‌آید، از این جهت به جز رابطۀ وسوسه دیگر رابطۀ مادی بین انس وجن وجود ندارد.

چنانچه بیان شد، شیطان در وسوسۀ خود کدام سلطه‏ای ندارد؛ مگر این‌که انسان به اختیار خود وسوسه را بپذیرد. هم‌چنان در زمان خلفای راشدین امور مادی همین‌گونه معالجه می‌گردید که در واقعات قتل، سرقت، حیله‏گری تصوری از جن نمی‌گردید، همزمان با حادثه در پی عامل انسانی می‌بودند؛ چون عَالَمِ آن‌ها با عالم ما فرق دارد و رابطه آن‌ها با ما فقط وسوسه است. ازین جهت زمانی‌که انسان مریض گردد، جن کدام گونه تأثری در این خصوص ندارد و از زمان رسول الله تا اکنون انسان‏ها مطابق به تداوی اسلامی مداوا می‏گردیدند، برابر است که دوا مادی باشد؛ چنانچه از اسامه بن شریک رضی الله عنه روایت است که گفت:

«أَتَيْتُ النَّبِيَّ صلى الله عليه وسلم وَأَصْحَابَهُ كَأَنَّمَا عَلَى رُءُوسِهِمْ الطَّيْرُ فَسَلَّمْتُ ثُمَّ قَعَدْتُ فَجَاءَ الْأَعْرَابُ مِنْ هَا هُنَا وَهَا هُنَا فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ أَنَتَدَاوَى فَقَالَ «تَدَاوَوْا فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ لَمْ يَضَعْ دَاءً إِلاَّ وَضَعَ لَهُ دَوَاءً غَيْرَ دَاءٍ وَاحِدٍ الْهَرَمُ» أي إلا الموت» (رواه ابو داود)

ترجمه: وارد مجلس رسول الله صلی الله علیه وسلم و اصحاب وی شدم، اصحاب چنان بودند که گویا پرنده‏ای بالای سر آن‌ها نشسه باشد، سلام کردم و نشستم؛ بدویها از هر طرف آمدند؛ گفتند یا رسول الله آیا تداوی کنیم؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «تداوی کنید، الله سبحانه وتعالی دردی را نیاورده؛ مگر این‌که دوای آن را نیز گذاشته است؛ غیر دوای هرم» یعنی مرگ.

اما مسئلۀ  تداوی با ادعیه و دم کردن، در این خصوص مسلم از طریق عائشه رضی الله عنه روایت کرده است:

«أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم كَانَ يَرْقِي بِهَذِهِ الرُّقْيَةِ أَذْهِبْ الْبَاسَ رَبَّ النَّاسِ بِيَدِكَ الشِّفَاءُ لاَ كَاشِفَ لَهُ إِلاَّ أَنْتَ»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه با این دعا رقیه می‏کردند: «پروردگار! درد را رفع بساز، چون شفاء بدست تو است و به جز تو هیچ رفع کنندۀ نیست.

برعلاوۀ این، ده‌ها دعاء مأثوره در قرآن و سنت و یا دعاهای مطابق شریعت آمده است.

اما پناه بردن به کسانی‌که ادعا می‌کنند که با جنیات رابطه مادی دارند و امراض را تداوی می‌کنند، جایز نبوده و این چنین ادعاها حیله و فریب این طبقه دروغ‏‌گویان است که برای گرفتن مال مردم بین مردم غوغا برپا می‏کنند.

برادرتان عطا بن خلیل ابورشته

18 جمادى ثانی 1430هـ.ق

11 جون 2009م

ادامه مطلب...

دستگیری شباب حزب‌التحریر – ولایه سودان

دو تن از شباب حزب‌التحریر – ولایه سودان، هر یک محمد امین دفع‌الله و علی حسن علی در اثر توزیع رساله‌های رسمی حزب تحت عنوان (توافق میان هر دو جناح - شورای نظامی سودان و نیروهای آزادی و تغییر  - به معنی احیاء دوباره رژیم قبلی است. و راه حلِ جز تطبیق خلافت وجود ندارد.) دستگیر شدند.

رساله‌ای توزیع شده به مسائل ذیل پرداخته است:

وضعیت سیاسی فعلی، مردم سودان را در تنگنای سختی قرار داده است تا از میان دو گزینه (رژیم نظامی و ملکی)، یکی را انتخاب نمایند، در حالیکه هر دو گزینه دو روی یک سکه می‌باشند.

حقیقت اینست که شورای نظامی سودان از سوی امریکا حمایت می‌شود و با روی کار آمدن نظامیان به اریکه قدرت، نفوذ امریکا در درون حکومت بیشتر می‌گردد. اما انگلیس تلاش دارد تا حکومت ملکی روی کار شود تا نفوذ بریتانیا در آن تامین باشد، زیرا ساختار قبلی سودان از حمایت انگلیس برخوردار بوده است.

در واقع امریکا و بریتانیا باعث ایجاد کشمکش‌های داخلی در سودان گردیده تا هر یک نفوذ سیاسی خود را در آن کشور تامین کنند.

بناء حزب‌التحریر - ولایه سودان به شورای نظامی سودان هشدار داده است تا به مسیر غلط و منحط گام نگذارد؛ مسیری که باعث تکرار نظام خائن قبلی می‌گردد. و از این شورا خواسته است تا به تاسیس دولت اسلامی اقدام نماید، زیرا تنها با تاسیس دوبارۀ دولت اسلامی می‌توانیم از چنین بن‌بست و مشکلات سیاسی رهائی یابیم.

ادامه مطلب...

اهمیت اجلاس سازمان همکاری شانگهای

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

اجلاس سازمان همکاری شانگهای در 13 و 14 جون در بیشکک برگزار شد. رسانه­ها در ارتباط به این اجلاس مجموعۀ وسیعی از اطلاعات را با توجه به منافع خود منتشر کردند. ما می­خواهیم به بیان برخی از حقایقی بپردازیم  که هرگز به آن توجه نشده است. اول از همه، بگذارید نگاهی به پیشنهادهای رؤسای  جمهور در اجلاس بیندازیم.

شی جین پینگ، رئیس جمهور چین، گفت: "اقتصاد منطقه باید بیشتر از پیش باز گذاشته شده، تحمل‌پذیر و انعطاف‌پذیر باشد." همان‌گونه که خواستار ادامه­ای تجارت و جذب سرمایه‌گذاری شد. هدف آن بسترسازی برای اشغال اقتصادی چین می باشد. چنان‌چه گفت: "ما باید از روحیه شانگهای به عنوان یک ارزش اساسی حمایت کنیم؛ باید به اوضاع عصر حاضر و وضعیت در حال تغییر بین‌المللی پاسخ دهیم." وی تاکید کرد که چین می­تواند از طریق رهبری سازمان همکاری شانگهای بر وضعیت بین‌المللی تأثیر بگذارد.

ولادیمیر پوتین رئيس جمهور روسیه  صحبت را به سمت موضوع امنیت تغییر داد؛ زیرا هدف روسیه از ایجاد سازمان همکاری شانگهای، مقاومت در برابر حرکات استعماری آمریکا بود. بنابراین پوتین در تلاش بود تا سازمان را به سمت این هدف سوق دهد؛ چنان‌چه گفت: "ما بر این باور هستیم که اتخاذ اقدامات احتیاطی  در چهار چوب مقاومت در برابر تروریزم مهمترین موضوعی می­باشد که باید سازمان همکاری شانگهای به آن بپردازد، سازمان در راستای جلوگیری تامین مالی (تروریسم) از طریق قاچاق مواد مخدر، و در راستای جلوگیری از رسیدن سلاح­های کشتار جمعی، شیمیایی، بیولوژیکی و غیره به دست تروریسم، باید همکاری­های لازم را داشته باشد."

رئيس جمهور روسيه قصد دارد با آمريکا که با استفاده از برخي سازمان­ها مي­خواهد به بي‌ثباتي منطقه دامن بزند، مقابله کند. زیرا حامی "تروریسم" و کسی­که  سلاح­های کشتار جمعی را علیه غیرنظامیان استفاده می­کند همین خود امریکا و روسیه می­باشند، چیزی را که ما در عراق و سوریه به چشم سر مشاهده کردیم.

وی گفت: "روسیه از همکاری بین کشورهای عضو سازمان استقبال می­کند که منجر به جلوگیری از تبلیغات  تروریسم از طریق فضاهای مجازی شود، او در ابتدا به تضاد و به مبارزه ایدیولوژیکی با اسلام و سپس موضوع مقابله با نفوذ آمریکا در انترنت را اشاره کرد." چنان‌چه گفت: "روسیه کشور مشهور جهان است." او سعی کرد روسیه را  طوری به تصویر بکشد که گویا به حل مشکلات جهان می­پردازد. پوتین با این همه می­خواست که این را بیان کند که روسیه مستحق رهبری سازمان همکاری شانگهای می­باشد. پوتین موفقیت­های روسیه را در سوریه یاد آورد شد. حال آن‌که در واقع روسیه به درخواست آمریکا وارد سوریه شده بود. همان‌گونه  پوتین موضوع ایران را مطرح ساخت و حال آن‌که در حقیقت راه حل آن نیز در دست روسیه نیست.

رئيس جمهور ایران به این اجلاس آمد تا از زیر بار فشار­های اقتصادی امریکا اندکی بدر آید. او دراین اجلاس برای این شرکت نکرده بود تا از روسیه کمکی به دست آورد؛ زیرا روسیه نمی­تواند در خصوص این موضوع به ایران کدام کمکی انجام دهد؛ چون روسیه و ایران زندگی‌شان مدیون نفت و گازی می­باشد که هر دو صادر می­کنند؛ بلکه رئیس جمهور ایران درین اجلاس برای این امید اشتراک نمود که از چین در خصوص مشکل کنونی خویش کدام کمکی به دست آورد.

پوتین گفت: "ما خواهان تمرکز و توجه بیشتری به توسعه روابط اقتصادی سودمند میان کشورهای عضو سازمان می‌باشیم" هم‌چنین پوتین ایجاد انجمنی را در سازمان همکاری شانگهای برای گسترش تجارت و سرمایه‌گذاری پیشنهاد کرد.

این به این معنی است که روسیه مجبور است اشغال اقتصادی چین را به رسمیت بشناسد. حال آن‌که در واقع روسیه هیچ انتخابی غیر از این ندارد؛ زیرا که وابستگی اقتصادی روسیه به چین در حال افزایش می­باشد. به عنوان مثال: چین نسبت به روسیه، خط مقدم میزان تجاری (صادرات و واردات) را تحت سیطره و اشغال خود در آورده است. در سال 2018م حجم تجاری دوجانبه بین روسیه و چین بیش از 100 میلیارد دالر بود. صادرات روسیه به چین از جمله محصولات فلزی (76٪)، محصولات چوب و کاغذ (11٪) بود و با همین نسبت واردات روسیه از چین از جمله ماشین آلات، تجهیزات، حمل و نقل (57٪)، پارچه و کفش (11٪) و محصولات شیمیایی (10٪) بود. در حالی­که این هر دو کشور در مجمع اقتصادی در پترزبورگ توافق کردند که حجم تجاری خویش را به 200 میلیارد دالر افزایش دهند. این دلیل بر آن است که روسیه به چین از لحاظ اقتصادی نیاز مبرم دارد. به این موضوع، این اظهارات پوتین نیز اشاره دارد: "ما به این باور هستیم که  برنامه اقتصادی چین با اتحادیه اقتصادی اروپایی – آسیایی، از یک جایگاه و یک مسیر بر خوردار بوده و آیندۀ امیدوارکننده­ای دارد."

اما در خصوص پیشنهادات حکام سرزمین های اسلامی، آن‌چه که واضح می­باشد این است که آن‌ها قدم به قدم کفار استعمارگر را در جنگ علیه اسلام دنبال کرده و برای حفظ قدرت خویش هیچ­گاه دست از تملق چین و روسیه برنمی­دارند.

قاسیم جومرت توکایف، رئیس جمهور قزاقستان، گفت: "مشکل این است که تروریسم یک شبکه جهانی بوده و امنیت سایبر نیاز به تلاش های بیشتری دارد، ایجاد مرکز امنیت اطلاعاتی در سازمان همکاری شانگهای، سهم قابل توجهی در حفاظت از فضای اطلاعاتی سازمان خواهد داشت. طوری­که بدین وسیله، وی از اظهارات پوتین در مورد این موضوع حمایت کرده و امیدوار بود که مردم قزاقستان را از اسلام دور نگه داشته باشد و از حمله رسانه‌ای آمریکا محافظت کند.

شوکت میرزایف رئیس جمهور ازبکستان گفت: "ما برنامۀ کمربند سبز سازمان همکاری شانگهای را برای آسیای میانه مهم می­دانیم، برنامه که هدف آن وارد ساختن فناوری‌های جدید و پاکیزه در کشورهای ما است." وی گفت: "ما گسترش همکاری میان تجار – بازرگانان کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای را پیشنهاد می­دهیم." همان‌گونه که میرزایف پیشنهاد برگزاری اولین انجمن اقتصادی سازمان همکاری شانگهای را در سمرقند داد. تمام این موقف­ها از جانب میرزایف برای کمک به اهداف اقتصادی چین بود.

امام علی رحمن، رئیس جمهور تاجیکستان گفت: "مهم این است که تلاش‌های‌مان برای از بین بردن بی‌ثباتی در منطقه متمرکز باشد و مقامات تاجیک آماده همکاری به مبارزه و مقاومت در برابر تهدیدات و چالش­های جدید در زمینه اطلاعات می­باشند." همان‌گونه که هویداست او هم‌چنین خود را کاپی پوتین نشان داد. اما یک روز بعد، پس از نشست دوشنبه، 18 سند را با چین امضا نمود.

همان­گونه که یک روز قبل از برگزاری اجلاس، رهبر چینی وارد قرغیزستان شد. رئیس جمهور قرغیزستان خیانت‌اش به مسلمانان ترکستان شرقی را به عنوان هدیه­ای به آن تقدیم نموده گفت: "از نظر ما موضوع اقلیت­های قومی در چین یک موضوع داخلی می­باشد." در حالی‌که اتخاذ چنین موقف­های برای مسلمانان بسیار خطرناک است. از آن‌جا که اگر چین فردا قرغیزستان را اشغال کند، مسلمانان آن‌جا نیز دچار مصیبتی خواهد شد که مسلمانان ترکستان شرقی دچار آن شده‌اند! در آن زمان روابط کنونی چین و قرغیزستان از هیچ اهمیتی برخوردار نخواهد بود.

در 13 جون، انجمن تجاری قرغیزستان – چین، مربوط به منابع معدنی، به ویژه طلای قرغیزستان، 24 سند را به ارزش 8 میلیارد دالر به امضاء رسانیده‌اند. تعامل مقامات قرغیزستان در این اجلاس به این صراحت داشت که آن­ها می­خواهند دروازۀ اشغال اقتصادی چین را باز گذاشته و متاسفانه به آن افتخار هم می­کنند! جینبیکوف در جریان این اجلاس تاکید داشت که به تقویت روابط حمل و نقل و تدارکات درون سازمانی نیاز مبرم وجود دارد و گفت: "ما از تسریع پروژه  ساخت راه آهن بین چین، قرغیزستان و ازبکستان حمایت می­کنیم."

اما در خصوص هند: امریکا آن را وارد سازمان شانگهای نمود تا در آن‌جا مشکل ایجاد کند. نریندرا مودی، نخست وزیر هند، در این اجلاس گفت: "دولت­های که به تروریست­ها کمک و از آن­ها حمایت می­کنند باید به عدالت تحویل داده شوند." اشاره به پاکستان نمود. این نخستین گام برای معرفی مشکل هند و پاکستان در سازمان شانگهای بود (انتظار می­رود که هند و پاکستان مشکلات مشترکی را در سازمان ایجاد کنند.) مودی هم‌چنین تاکید کرد که قضیۀ افغانستان برای دست یافتن به  امنیت و آرامش در منطقه، اهمیت ویژه دارد. وی به طرح آمریکایی "ادغام آسیای مرکزی از طریق افغانستان به سایر کشورهای آسیایی" اشاره کرد. انجمن تجاری قرغیزستان – هند در روز 14 جون برگزار و مودی 11 سند را با قرغیزستان امضا کرده، وام 200 میلیون دالری را به قرغیزستان اختصاص داد.

خلاصه:

از مهم‌ترین اسناد امضا شده در اجلاس سازمان همکاری شانگهای، موارد زیر را می­توان نام برد:

- درجه بندی کشورهای عضو سازمان و توافق بر مفهوم همکاری­ها در  خصوص فناوری اطلاعات و ارتباطات (روسیه از طریق قرغیزستان  به این ابتکار تشویق شده و برای چین اهمیت زیادی دارد).

- توافق بر برنامه همکاری بین المنطقه­ای کشورهای عضو سازمان (این ابتکار چین است که به سرکوب اقتصادی توسط آن کمک می­کند).

همان‌طور که پیشتر در این خصوص یادآور شدیم سازمان همکاری شانگهای تنها در خدمت منافع استعماری قرار دارد و مسلمانان نیز تنها به بازگشت اسلام می­توانند خود را از چنگال این استعمار خلاص نمایند. چیزی را که استعمارگران و مزدوران آن­ها خوب می­دانند؛ طوری‌که همواره به بهانۀ مبارزه با تروریسم و ​​افراط گرایی با اسلام و مسلمانان مبارزه می‌کنند.

نویسنده: عبدالحکیم کراهانی رئیس دفتر مطبوعاتی حزب التحریر – ولایه قرغیزستان

مترجم: علی مطمئن

ادامه مطلب...

پیمان‌نامه‌ی (اوپک پلس)

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

سایت‌الریاض به تاریخ 9 جولای 2019م با انتشار خبری نوشت که: "عربستان سعودی در توافق‌نامه‌ای که روز سه‌شنبه گذشته توسط سازمان کشورهای صادرکننده نفت «اوپک» به علاوه سایر کشورهای تولیدکننده نفت خارج از این سازمان "پلس"، نقش مؤثری داشته. این توافق‌نامه، «ائتلاف وین» نام گرفت." پرسش این است که آیا این به معنی تشکیل سازمان جدیدی به جای سازمان اوپک است؟ و این‌که آیا این نقش سعودی برخاسته از خواست خود آن است و یا انگیزه‌های بیرونی دارد؟ منفعت سعودی در این ائتلاف چیست؟ و این ائتلاف جدید تا چه حد دوام خواهد یافت؟ جزاکم الله خیراً کثیرا!

پاسخ:

برای روشن شدن پاسخ به پرسش‌های مطرح شده، امور ذیل را به بررسی می‌گیریم:

اول: واقعیت این توافق از این قرار است:

سازمان اوپک، که 14 عضو دارد، به تاریخ 2 جولای 2019م در وین توافق نمودند که با 10 دولت دیگر و در رأس آن روسیه، که یکی از تولیدکننده گان بزرگ نفت است، پیمان همکاری داشته باشند. این توافق در جریان گردهمایی وزیران خارجه دولت‌های عضو ناتو با تولیدکننده گان نفت صورت گرفت و "ائتلاف وین – اوپک پلس" نام گرفت و قرار شد پیمان نامه‌های آن در خزان آینده و در جریان سفر رئیس‌جمهور روسیه به سعودی، رسماً امضاء شود. هم‌چنین وزرای 24 دولت شرکت‌کننده در این گردهمایی توافق نمودند که توافق کاهش تولید نفت، که از دو سال و نیم به این طرف عملی می‌شود، برای نه ماه دیگر نیز ادامه داشته باشد. توافق یادشده در اصل به هدف استحکام روابطی بود که در جریان سه سال گذشته و در پی افت شدید بهای نفت در سال 2014م میان روسیه و عربستان سعودی "اوپک" به وجود آمده بود. بهای نفت در آن زمان به اوج خود؛ یعنی 147 دالر در ازای یک بشکه رسیده بود که پس از آن شروع به کاهش نمود تا این‌که در اوایل سال 2016م بهای هر بشکه به 27 دالر نزدیک شد. این‌ها تلاش‌هایی بود که به هدف تنظیم جریان قیمت‌ها از طریق هماهنگ نمودن عرضه و تقاضای جهانی صورت می‌گرفت. عربستان سعودی در آن برهه، توافق سازمان اوپک با روسیه را برای کاهش تولید رهبری می‌نمود. بر اساس آن توافق؛ قرار شد سازمان اوپک 1.2 میلیون بشکه از تولید روزانه‌اش را کاهش دهد، به شرط آن‌که روسیه نیز حدود 300 هزار بشکه از تولید روزانه‌اش را کاهش دهد. به این ترتیب، عملاً جلو فروپاشی قیمت نفت گرفته شد و پس از آن توافق بود که قیمت هر بشکه تا 55 دالر افزایش پیدا نمود و روند صعود قیمت‌ها در دو سال گذشته هم‌چنان ادامه داشت و طبیعی است که این روند رضایت تولید کننده‌گان نفت را درپی دارد.

بر اساس ائتلاف جدید تولید کننده‌گان نفت؛ دو دولت مهم دیگر تولیدکننده نفت، به سازمان اوپک علاوه خواهد شد؛ مانند: قزاقستان، مکزیک و آذربایجان به علاوه روسیه. این ائتلاف جدید "اوپک پلس" 47% تولید نفت جهانی را در اختیار خواهد داشت، در حالی‌که سازمان اوپک به تنهایی در حدود یک سوم تولید جهانی را داشتند؛ یعنی ائتلاف یادشده، تولیدکننده‌گان بزرگ نفت جهانی را تا حدود زیادی کمک خواهد نمود تا قیمت‌های نفت را زیر کنترل خود داشته باشند. اما این از نظر تئوریک صدق می‌کند و اما از نظر عملی باید گفت که امور زیاد دیگری وجود دارد که بالای این توافق سایه می‌افگند، از جمله:

توافق جدید، سازمان اوپک را لغو نکرده؛ بلکه اعضای آن با شمار دیگری از تولیدکننده‌گان نفت، که مهم‌ترین آن روسیه است، به توافق رسیده‌اند و این یعنی آن‌که توافق جدید قابلیت فسخ شدن را دارد؛ زیرا این یک سازمان جدید و بدیلی از اوپک نیست؛ یعنی پیمان اوپک هم‌چنان پابرجاست و دولت‌های جدیدی اینک زیر چتری به نام "اوپک پلس" گردهم جمع شده‌اند و این چتری است که جمع شدن زیر آن کاملاً اختیاری است و دولت‌های جدید می‌توانند از زیر آن بیرون روند.

این توافق توسط واقعیت جدیدی بالای اعضای آن تحمیل گردیده که اخیراً در بازارهای جهانی رونما شده و آن عبارت از نفت شنی امریکاست، نفتی که تولید آن هنوز بر اساس قیمت‌ها در نوسان است و انتظار نمی‌رود این نوسان‌ها پیش از سال 2025م متوقف شود. بناءً به گمان اغلب؛ این توافق جدید تا زمان ثبات تولید نفت شنی در ایالات متحده و روشن شدن نقش و تأثیر آن در بازارهای جهانی، ادامه داشته باشد.

سعودی برجسته‌ترین عضو اوپک است که این توافق را امضاء نموده و می‌دانیم که سعودی دولتی است که مزدوری امریکا را می‌کند و نمی‌تواند بیرون از چهارچوب سیاست‌های امریکا حرکت نماید، بناءً دست امریکا در این توافق با قوت تمام احساس می‌شود و توافق سعودی با روسیه در این ائتلاف؛ طبعاً از تحولات جدید سیاست امریکا متأثر خواهد بود.

دوم: انگیزه‌های ایجاد این توافق:

پس از آن‌که بهای نفت در سال 2014م، شروع به افت نمود، هماهنگی میان دولت‌های تولیدکننده برای محدود نمودن میزان نفت عرضه شده به بازارهای جهانی یک امر ضرور و مهم شد، تا بتوانند بالای قیمت نفت بر اساس نیازمندی‌های بازار تسلط پیداکنند؛ یعنی بر اساس نظریه عرضه و تقاضا. در دهه‌های گذشته این کار در داخل سازمان اوپک، که شامل بزرگ‌ترین تولیدکننده‌گان نفت می‌شد، صورت می‌گرفت. اما در سال‌های اخیر روسیه به یکی از تولیدکننده‌گان عظیم نفت تبدیل شده و روزانه بیش از 11 میلیون بشکه نفت تولید می‌کند؛ یعنی 10% از مجموع تولید جهانی. روسیه همواره پیگیر حجم تولید اوپک بود؛ هرگاه اوپک تولیداش را کاهش می‌داد و در نتیجه، قیمت‌ها بالا می‌رفت، روسیه با استفاده از این فرصت، میزان تولیداش را افزایش می‌داد؛ زیرا مجبور نبود به تصامیم اوپک پای‌بند باشد. این واقعیت امریکا را آزار می‌داد، به ویژه با توجه به این‌که تحریم‌هایی را بالای روسیه اعمال نموده بود. بناءً، عربستان سعودی را مکلف نمود تا به صفت بزرگ‌ترین تولیدکننده و مؤثرترین عضو اوپک، سعی کند با استفاده از اسالیب لازم، ائتلافی را میان اوپک و روسیه شکل دهد تا بتوان با استفاده از آن، تولیدات روسیه را بر اساس قوانین اوپک و هماهنگی‌ها میان سعودی و روسیه، منضبط و محدود نماید.

برای این‌که این هماهنگی‌ها مصداق عملی پیداکند؛ دیدیم که روابط سعودی و روسیه بعد از سال 2014م، رو به بهبود گذاشت، چنان‌چه ملک سلمان به تاریخ 4 اکتوبر2017م به مسکو سفر نمود و این نخستین سفر یک شاه سعودی به روسیه بود؛ هم‌چنین رئیس جمهور روسیه و ولی‌عهد سعودی چندین بار با هم دیدار نمودند و در این دیدارها روی چگونگی فراهم آوری امکانات عقد قراردادهای عظیم تسلیحاتی و روی آوردن سعودی به کارخانه‌های نظامی روسیه بحث و گفتگو صورت گرفت و با این کار؛ اشتهای روسیه به این قراردادها باز گردید. به این ترتیب مرحله نوینی از روابط نفتی میان سعودی و روسیه آغاز شد و تمام این کارها در جریان حاکمیت مزدور امریکا در سعودی "سلمان و پسرش" صورت گرفت. تلاش‌ها در این جهت میان سعودی و روسیه سر انجام به تاریخ 3 نومبر2016م با امضای نخستین توافق میان اوپک و 11 دولت دیگر و در رأس آن روسیه، برای کاهش تولید نفت نتیجه داد و بر اساس این قرار داد، اعضای اوپک 1.2 میلیون بشکه از تولید خویش را کاهش دادند و 11 دولت دیگر مجموعاً 560 هزار بشکه از تولید روزانه‌شان را کاهش دادند، که سهم روسیه از آن به 300 بشکه می‌رسید. سعودی پیش از این توافق و مشخصاً به تاریخ 4 نومبر2016م هشدار داده بود که بازارهای جهانی را غرق نفت خواهد نمود و این هشداری بود که روسیه را تشویق نمود از بیم غرق شدن بازارها با نفت سعودی و کاهش قیمت‌ها، با سعودی کنار آمده و توافق فوق را امضاء کند؛ زیرا در حدود 50% از بودجه روسیه از صادرات انرژی (نفت و گاز) آن تأمین می گردد؛ بناءً نگران بود غرق شدن بازارها با نفت سعودی باعث شود در مضیقه اقتصادی بی‌افتد.

 این توافق‌نامه پیامدهای مثبتی بالای قیمت نفت داشت؛ چنان‌چه قیمت هر بشکه نفت به مجرد امضای آن توافق‌نامه افزایش یافت؛ اما این توافق برای شش ماه بود؛ سپس مشاجره‌های طویل و عریضی برای تمدید آن بالاگرفت، طوری‌که روسیه به گونه عام؛ به ویژه که قیمت نفت خوب بود، خواستار افزایش تولید بود تا بودجه مالی خویش را تأمین نماید؛ اما سعودی خواستار تداوم کاهش تولید، به عنوان سیاستی ثابت خویش بود، هرچند هرازگاهی هشدار می‌داد که تولیدات را به پیمانه زیادی افزایش داده و بازارها را مختل خواهد نمود. این هشدارهای همیشه در واکنش به تلاش‌های روسیه برای پایان دادن به روند کاهش تولید صورت می‌گرفت. رئیس جمهور امریکا در یک بازی علنی؛ البته برای کسانی‌که چشم بینا دارند، همواره از سعودی می‌خواست تا میزان تولید نفت‌اش را برای مهار نمودن قیمت‌ها افزایش دهد؛ اما هدف اصلی این بود که روسیه را تشویق کند در روند کاهش تولید مجدداً با سعودی سهیم شود و با این کار؛ طوری وانمود کند که انگار روسیه در برابر سیاست‌های رئیس‌جمهور امریکا مقاومت می‌کند و در عین حال می‌ترسد که مبادا سعودی به خواست امریکا پاسخ مثبت داده و تولیداش را افزایش دهد و به این ترتیب علی‌رغم میل باطنی خود، در فرایند کاهش تولید با سعودی همگام شود. به عنوان مثال می توان به این مورد اشاره نمود: "ترامپ روز شنبه در صفحه‌ی تویتر خویش نوشت که وی با شاه سلمان بن عبدالعزیز صحبت نموده و از وی خواسته تولیدات نفتی کشور شاهی عربستان سعودی را افزایش دهد، افزایشی که ممکن است تا دومیلیون بشکه در روز برسد، تا باشد که روند افزایش قیمت‌ها متوقف شود و شاه سلمان درخواست او را پذیرفته است". (منبع: العربی الجدید 1 جولای 2018م)

خشم و ناراحتی روس‌ها از کاهش تولید را می‌توان در اظهارات ایگورستیشن رئیس اجرائی شرکت بزرگ نفتی روسیه موسوم به روس‌نفت ملاحظه نمود که شبکه‌ی خبری عین آن را به تاریخ 5 جون 2019م منتشر نمود: "در صورتی که توافق جهانی برای کاهش تولید ادامه پیدا کند، شرکت ما در جستجوی بدیلی برای حکومت بیرون خواهد شد." ستیشن با طرح این پرسش که منطق کاهش بیشتر تولید توسط روسیه چیست در حالی‌که عضو توافق سازمان کشورهای صادرکننده پترول "اوپک" و هم‌پیمانان آن نیست؟ وی افزود: "ممکن است ایالات متحده تولید خویش را افزایش داده و سهم روسیه از بازارهای جهانی را در اختیار گیرد." این بدان معنی است که روسیه کاهش تولید را به نفع خود نمی‌دید؛ اما هشدار سعودی مبنی بر افزایش تولید و غرق نمودن بازارها با نفت و در نتیجه آن کاهش قیمت‌ها به گونۀ قابل ملاحظه باعث خواهد شد درامد مالی روسیه از تولیدات نفت، با وجود افزایش تولید، کاهش داشته باشد و پیامد آن برای روسیه مضر خواهد بود؛ زیرا در حدود نیمی از بودجه مالی روسیه از درک پترول تأمین می‌گردد؛ بناءً برخلاف میل خویش با کاهش تولید موافقت نمود. به این ترتیب قیمت‌ها افزایش پیدا نمود تا صدور نفت شنی به صرفه تمام شود و این کار زمینۀ گسترش فعالیت‌های شرکت‌های نفتی امریکا را فراهم خواهد آورد. یعنی این‌که سعودی، شمشیر امریکا بر سر روسیه است تا هرگاه لازم ببیند با استفاده از آن روسیه را وادار کند تولیداش را کاهش دهد.

برای درک بهتر اهمیت کاهش تولید برای امریکا، بایدگفت که امریکای امروز در خصوص نفت با امریکای دیروز فرق دارد؛ زیرا تولید نفت شنی در ایالات متحده حالا دیگر به یک واقعیت عینی تبدیل شده و تولید آن پیوسته در حال افزایش است و این افزایش برای اقتصاد امریکا یک مسألۀ حیاتی است، امریکایی که از حجم عظیم قرضه‌های جهانی رنج می‌برد. تولید نفت شنی و افزایش روز افزون آن نیاز به شرایط مناسب بازاری، به خصوص قیمت‌ها، دارد و درست به همین دلیل است که امریکا، سعودی را موظف نموده تا از میزان تولید نفت اوپک بکاهد؛ زیرا این کار از یک طرف به شرکت‌های امریکایی فرصت می‌دهد به ساده‌گی سهم بیشتری از بازار را در دست گیرند و از طرف دیگر، قیمت نفت هم‌چنان بلند باقی می‌ماند؛ یعنی این‌که برای تولید کننده‌گان نفت شنی امریکا به صرفه خواهد بود. برای این‌که تولید نفت شنی به صرفه باشد، باید قیمت هر بشکه آن حد اقل 69 دالر باشد؛ اما ساخت و گسترش تکنالوجی استخراج این نوع نفت باعث شده این مبلغ کاهش یابد. شکی نیست که امریکا نفت شنی خویش را وسیله‌ای برای تکیه زدن بر مقام صدارت بازارهای نفت می‌بیند.

امریکا با استفاده از سعودی برعلیه روسیه از سیاست چماق/چوب و زردک استفاده می‌کند؛ اگر هشدار سعودی به روسیه مبنی بر افزایش تولید و در نتیجه آن کاهش قیمت‌ها را چماق/ چوب تعبیر کنیم، مطمئناً زردکی که به روس‌ها داده می‌شود این خواهد بود که روس‌ها گمان می‌کنند در خاورمیانه نقش و نفوذ بیش‌تری به دست آورده‌اند؛ چنان‌چه شاه سلمان در سال 2017م به مسکو سفر نمود و این نخستین سفر یک شاه سعودی به روسیه بود و سعودی در آن سفر از رئیس جمهور روسیه دعوت نمود تا در خزان آینده به سعودی سفر کند، که این سفر نیز در نوع خود نادر و مطلقاً دومین سفر به شمار می‌رود. هم‌چنین پس از دیدار پوتین با بن سلمان در جریان نشست بیست، که به تاریخ 29 جون 2019م در شهر اوساکای جاپان صورت گرفت، این پوتین رئیس جمهور روسیه بود که قبل از دیگران در مورد توافق وین خبر دارد، «رئیس جمهور روسیه به امیر محمد بن سلمان ولی‌عهد سعودی گفت که وی در خصوص گفتگوهای همکاری میان دوکشور در مورد بازارهای انرژی خرسند است». پوتین هم‌چنین افزود: «مشارکت استراتژیک در داخل "اوپک پلس" باعث شده بازارهای نفت ثبات پیدا نموده و زمینه را برای کاهش و افزایش تولید بر اساس تقاضای بازار فراهم نموده و بدین وسیله می‌توان افق سرمایه‌گذاری‌ها در این عرصه و رشد آن را پیش‌بینی نمود». پوتین اعلان نمود: «این توافق به همین شکل و کمیت موجود تمدید خواهد شد». (منبع: اندپندنت عربی 29 جون 2019م) موارد ذکر شده به روسیه این احساس را داده که گمان کند در سعودی و در داخل سازمان اوپک نفوذ داشته و به این ترتیب بالای بازارهای نفت جهانی تأثیر مهمی دارد! امریکائی‌ها برای ترسیخ و استحکام این باورهای دروغین در اذهان روس‌ها، طوری وانمود می‌کنند که انگار از این توافق راضی نیستند: بوردوف، که در حکومت اوباما به صفت مشاور انرژی فعالیت می‌نمود در اظهاراتی گفت: "ایالات متحده از این که می‌توانست با بسیاری از دولت‌های مهم عضو اوپک گفتگو کند خرسند بود و از آن لذت می‌برد؛ اما اینک کشوری در این توافق دخیل شده، آن هم در سطح رهبری، که از دشمنان امریکا به شمار می‌رود". (منبع: العربیه نت 3 جولای 2019م) منبع مذکور هم‌چنین گفته: مایک پومپئو وزیر خارجه امریکا در پاسخ به پرسشی که در اوایل سال جاری از وی شد مبنی بر این‌که آیا پوتین می‌تواند با استفاده از دپلماسی نفتی، روسیه را در خاورمیانه جای‌گزین ایالات متحده نماید؟ گفت: "من مطمئنم که تلاش‌های پوتین ناکام خواهد شد."

این بود واقعیت این پیمان و آن هم انگیزه‌هایی که در پس آن قرار دارد و باید گفت که بعید به نظر می‌رسد چنین توافقی عملی شود؛ زیرا روسیه همواره سعی نموده از این محدودیت‌ها فرار نموده و با استفاده از بلند رفتن قیمت نفت، تولیدات‌اش را افزایش دهد، به ویژه با توجه به این‌که شرایطی مانند جنگ تجاری و پیامد‌های آن بالای قیمت‌های نفت، احتمال ثبات مجدد تولید نفت در ونزویلا، لیبیا و ایران و پیامدهای آن بالای بازار نفت ممکن است در آینده‌های نزدیک باعث شود پای‌بندی روسیه به این توافق را پیچیده‌تر نماید، به علاوه این‌که ذخایر نفتی روسیه که تا کنون کشف شده در جریان 20 سال آینده و بر اساس تولید فعلی، خشک خواهد شد و این واقعیت، روسیه را وا خواهد داشت تا در رقابت با زمان سعی کند در این مدت نه چندان زیاد، منافع بیشتری را جلب نماید؛ مگر این‌که در جریان این مدت، چاه‌های جدید نفت در روسیه کشف شود. اما ممکن است این توافق‌نامه تا سال 2025م پابرچا بماند و این همان سالی است که انتظار می‌رود میزان تولید نفت شنی امریکا در آن ثبات پیدا کند و تأثیر آن به صورت واضح بالای بازارها معلوم گردد و روسیه سیاست نفتی خویش را بالای آن واقعیت بنا کند، واقعیتی که در حال حاضر کاملاً پوشیده و نامرئی است.

سر انجام باید گفت در صورتی‌که سیاست پشت پردۀ امریکا مبنی بر تحریک سعودی برای پیش بردن سیاست چماق/عصا و زردک با روسیه؛ یعنی اجبار آن به افزایش تولید نفت و تلقین نفوذ جدیدش در منطقه‌ی خاورمیانه و موفق شدن سعودی در تحریک روسیه به جانب پیمان "اوپک پلس" علی‌رغم میل آن، در صورتی که امریکا در این سیاست موفق شود، امیدواری آن به موفقیت در سایر سیاست‌ها نیز افزایش خواهد یافت؛ مانند سیاست اعمال فشار و تحریم‌ها بالای روسیه به هدف واداشتن آن برای خدمت به امریکا برعلیه چین. در صورتی‌که امیدواری امریکا به دلیل موفقیت در نقشه "اوپک پلس" افزایش یابد، فشارهای امریکا برعلیه روسیه شدت بیشتری خواهد گرفت. هرچند ممکن است امریکا در کنار فشارهایش، زردک‌های دروغینی نیز برای ساده نمودن نیرنگ‌های خویش به روسیه نشان دهد تا رفته‌رفته روسیه را تبدیل به مزدور خویش در اطراف چین نماید. چنان‌چه ترامپ این سیاست را عملاً در حاشۀ نشست بیست به تاریخ 29 جون 2019م در جاپان آغاز نمود، آن‌جا که خطاب به پوتین گفت که اگر مایل است امریکا به معاهدۀ موشک‌های میان‌برد برگردد، باید سعی کند چین را نیز در این معاهده شریک نماید. از آن‌جایی که روسیه این معاهده را برای امنیت خویش حیاتی می‌بیند، مطمئناً بالای چین فشارخواهد آورد تا آن را بپذیرد؛ اما از آن‌جایی که انتظار می‌رود چین حاضر نشود آن را بپذیرد؛ پس میان روسیه و چین کشمکشی راه خواهد افتاد و این کشمکش روند قرار گرفتن روسیه در کنار امریکا را در ماحول چین آسان خواهد نمود. با این حساب؛ "ائتلاف جدید وین" برای مهار نمودن بازار نفت در حقیقت دام امریکائی است که برای روسیه در نظر گرفته شده و موفقیت امریکا در این سیاست از نظر استراتژیک ابعاد بزرگ‌تری خواهد داشت.

به این ترتیب؛ دیده می‌شود که حکام سرزمین‌های مسلمانان، سرمایه‌های ما را خرج بازی‌های سیاسی میان دولت‌های استعمارگر کافر می‌کنند؛ طوری‌که اگر منافع این دولت‌ها در کاهش تولید نفت باشد، حکام خائن لبیک گویان تولید را کاهش می‌دهند و اگر منافع آنان افزایش تولید را تقاضا کند باز لبیک گویان آن را افزایش می‌دهند. اگر منافع کفار در این باشد که سرمایه‌های ما را به بهای ناچیز به دست آورند، این حکام خائن بی درنگ با آن موافقت می‌کنند و حتی در صورتی‌که منافع کفار تقاضا کند این سرمایه‌ها را کاملاً رایگان و به بهانه حفاظت از مقام و موقف حکام خائن به دست آورند، حکام فرومایه و خائن سرزمین‌های مسلمانان سرهای خویش را به نشانۀ موافقت تکان داده و به خاطر حفاظت از نظام‌های فاسدشان، از کفار اظهار امتنان نیز می‌نمایند. این حکام در دنیا به تعبیر قرآن‌کریم: (صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَعْقِلُونَ) بوده و در آخرت کورتر و گمراه‌تر خواهند بود. راست می‌گوید الله سبحانه و تعالی آن‌جا که می‌فرماید:

(وَمَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلاً)

ترجمه: هرکه در این دنیا (از دیدن حق) کور باشد در آخرت کورتر و گمراه‌تر خواهد بود!

مترجم: دانشجو

ادامه مطلب...

نقش نظام‌های دست نشانده در نابودسازی ارزش‌های اجتماعی سرزمین‌های اسلامی و نقش اهل غیرت عامه مردم و اهل قدرت در نابودی این نظام‌ها

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

جوامع اسلامی در معرض یک اقدام بزرگ، پی‌هم و سازماندهی شده‌ای قرار دارند که هدف آن نابودسازی ارزش‌های اجتماعی اسلامی می‌باشد. از کارکردهای نظام سرمایه‌داری و شاخه‌های حاکم آن در جامعه؛ چه جمهوری باشد یا شاهی به صورت واضح نقش این نظام‌های پلید و خطرناک در از بین بردن ارزش‌ها آشکار گردیده است؛ طوری‌که هیچ وسیله‌ای نیست که به خاطر نابودسازی این ارزش‌ها از آن استفاده نکرده باشند، چنان‌چه اگر سراغ شبکه‌های تلویزیونی برویم خواهیم دید که از طریق نشر سریال‌ها زهر کشنده‌ای را پخش می‌کنند که توسط آن اخلاق اجتماعی را هدف قرار می‌دهند. سریال‌هایی که در آن‌ها شخص فاسقی به عنوان یک فرد دلیر، با جرأت، شجاع و الگویی برای پیروی ظاهر می‌شود؛ چنین سریال‌هایی پایان نمی‌یابند؛ تااین‌که شاهد آن باشیم که افرادی در جامعه از آن ها تقلید نمایند، و در نهایت بی‌بندوباری و فساد را در جامعه به بار آورده و مردانگی را از جوانان و عفت را از دختران بربایند، که برهنگی و بی‌حیایی به عنوان تمدن، انحراف به عنوان پیشرفت و پای‌بندی به شریعت به عنوان عقب‌ماندگی شناخته شود.

در نتیجه‌ی تطبیق نظام سرمایه‌داری بالای مردم، ارزش‌های اخلاقی از مسیر اصلی آن خارج گردیده و محض کسب فایده‌های مادی استفاده می‌شوند و هم‌چنان نزدیک است تا ارزش‌های انسانی به صورت کل در جامعه از بین بروند؛ چنان‌چه مادیات روی آن‌ها اثر گذاشته است و می‌بینیم که در جامعه به منظور کسب هدف اصلی از آن‌ها استفاده نشده؛ بلکه وسیله‌ای برای کسب مال قرار گرفته‌اند.

علت به وجود آمدن ارزش‌های خشک روحی نیز عدم حکم به آن‌چه که الله سبحانه و تعالی نازل کرده است می‌باشد، که از اثر آن نفسیه انسان‌ها چنان سرگشته و حیران شده‌اند که رابطه‌شان را در هر عمل با الله سبحانه و تعالی درک کرده نمی‌توانند.

در این جا منظور از ارزش‌ها در واقع مقصد اصلی از انجام یک عمل می‌باشد و هدف از انجام یک عمل در دنیا کسب یک ارزش مادی، روحی، اخلاقی و انسانی می‌باشد؛ چنان‌چه هدف از اقدام به کسب ارزش‌های مادی؛ مانند: فعالیت‌های تجاری، زراعتی، تولیدی و امثال آن‌ها دریافت فایده‌های مادی می‌باشند. هدف از ارزش‌های انسانی؛ مانند: نجات دادن غرق شدگان و یاری رساندن به ستم‌دیدگان؛ نجات انسان‌ها، صرف نظر از رنگ، نژاد، دین و هر ارزشی دیگری بدون انسانیت می‌باشد. و هدف از ارزش‌های اخلاقی؛ مانند: راست‌گویی و صداقت، امانت‌داری و ترحم، مراعات نمودن ناحیه اخلاقی دین، صرف نظر از کسب فایده مادی و انسانیت می‌باشد که در بسا اوقات مراعات نمودن ناحیه اخلاقی با غیر انسان‌ها؛ مانند: ترحم بالای حیوانات و پرندگان نیز صورت می‌گیرد و گاهی هم امکان دارد که یک عمل اخلاقی ضرر مادی‌ای را در قبال داشته باشد؛ ولی با آن‌هم کسب این ارزش واجب می‌باشد. اما هدف از ارزش روحی؛ مانند: انجام عبادات، کسب فایده‌های مادی نمی‌باشند و نه هم هدف از مراعات نمودن ناحیه انسانی و مسایل اخلاقی آن می‌باشد؛ بلکه هدف از آن محض عبادت کردن می‌باشد؛ به همین خاطر واجب است تا صرف نظر از سایر ارزش‌ها، تنها ناحیه روحی آن مراعات گردد.

ولی امروزه نظام‌های حاکم فقط به خاطر نهادینه ساختن یک ارزش در جامعه کار می‌کنند و آن هم عبارت از ارزش مادی می‌باشد که در نتیجه زندگی انسان‌ها را با مشکلات متعددی مواجه ساخته‌اند.

ما زمانی‌که از ارزش‌ها صحبت می‌کنیم؛ در واقع از میزان بیداری‌ای صحبت می‌کنیم که از امت سلب شده است؛ بناء طبیعی است که امت منحرف گشته و به طرف نظام‌های فاسد تمایل پیدا می‌کنند و در نهایت طعمه‌ی خوبی برای شکار شدن توسط این نظام‌ها قرار می‌گیرند.

در حقیقت نظام‌های حاکم در کمین‌گاه‌ها نشسته‌اند و نقش خود را در نابودسازی ارزش‌های جامعه از طریق حمل عقیده کفری سرمایه‌داری – عقیده‌ای که جوامع خودشان از بحران ارزش‌های آن رنج می‌برند – به خوبی انجام داده‌اند و برای غرب انتقال این ارزش‌ها به کشورهای اسلامی با کمک حکومت‌های دست نشانده کار دشواری نبوده است که بالآخره طعم تلخ آن را بالای مسلمانان چشانده و آن‌ها را در پرتگاه هلاکت قرار داده است، الله سبحانه و تعالی در این مورد می‌فرماید:

﴿وَإِذَآ أَرَدۡنَآ أَن نُّهۡلِكَ قَرۡيَةً أَمَرۡنَا مُتۡرَفِيهَا فَفَسَقُواْ فِيهَا فَحَقَّ عَلَيۡهَا ٱلۡقَوۡلُ فَدَمَّرۡنَٰهَا تَدۡمِيرٗا﴾

[اسراء: ۱۶]

ترجمه: ‏هرگاه بخواهیم شهر و دیاری را نابود گردانیم، افراد دارا و خوشگذران و شهوت‌ران آنجا را سردار و چیره‌ می‌گردانیم، و آنان در آن شهر و دیار به فسق و فجور می‌پردازند (و به مخالفت با دستورات الهی برمی‌خیزند)؛ پس فرمان (وقوع عذاب) بر آنجا واجب و قطعی می‌گردد و آن‌گاه آن مکان را سخت درهم می‌کوبیم (و ساکنانش را هلاک می‌گردانیم).‏

قبل از روی کار آمدن نظام‌های فاسد فعلی، ارزش‌ها از پایه‌های اساسی عزت، قوت، نیرومندی و سعادت مسلمانان به‌شمار می‌رفتند؛ به‌گونه‌ای که طوری میان یکدیگر زندگی می‌کردند که در آن هر ارزش به هدف اصلی آن استفاده می‌شد و اصل همکاری و ترحم در میان‌شان حاکم بود که در نهایت تمدنی را تشکیل دادند که جهان از رشد فکری و اخلاقی آن‌ها در تمام عرصه‌ها شگفت‌زده شده بود.

رسانه‌ها از ابزار اصلی نابودسازی اخلاق، بیمارسازی روان‌ها و عامل کلیدی انحطاط افراد جامعه به‌شمار می‌روند که از سوی غرب برای این کار استخدام شده‌اند که به طور مثال آن‌چه که در یمن در گذشته و امروز اتفاق افتاده است را چنین بررسی می‌کنیم:

امروزه:

بعد از آن‌که آتش نظام سرمایه‌داری و ابزار آن دامن‌گیر مردم یمن گردید، به انواع متعددی از مشکلات؛ مانند: فقر، گرسنگی و وحشت مبتلا گردیدند، ارزش‌های انسانی در آن‌جا از بین رفت، حتی کار به جایی رسیده که اگر محتاجی درخواست چیزی نماید به او داده نمی‌شود و اگر مظلومی درخواست کمک نماید کسی با او کمک نمی‌کند.

نظام‌ها این‌گونه در مسیر فاسد ساختن جامعه گام بر می‌دارند و از سویی دیگر حاکمان ظالم در همکاری با سازمان‌های غربی جهت وارد ساختن این سازمان‌ها به یمن و فاسد ساختن جوانان به ویژه دختران بسیار با عجله کار می‌کنند. دختری که بر اساس اخلاق، عفت، شرم و حیا تربیت یافته است به مانند کالای بی‌ارزشی در دست سازمان‌ها و گروه‌های حریص در حلال ساختن فساد قرار گرفته است، سازمان‌هایی که پدران را با پرداخت مبلغ مادی مانند پرداخت حقوق/معاش به کارمندان در این سازمان ها – با بهره‌جویی از عدم وجود کسب و کار کافی در جامعه – فریب می‌دهند، و پدران نیز دختران‌شان را به هدف دریافت کار – در زمانی‌که حکام از مسئولیت‌های‌شان در برابر رعیت شانه خالی کرده و مردم را در زیر خط فقر قرار داده اند – تسلیم این سازمان‌ها می‌کنند و همین که ببینند سازمانی به یمن آمده به سوی آن شتافته و دست کمک به طرف آن دراز می‌کنند و با نادیده گرفتن هر نوع منکرات مشغول کسب لقمه نانی شده و در مقابل یک مشت گندم در برابر فساد و منکرات سکوت اختیار می‌کنند.

در گذشته:

نظام سابق یمن به رهبری علی صالح به خاطر تامین رابطه مصلحت آمیز مردم با حکومت تلاش فراوانی می‌نمود، طوری‌که توسط پول، حمایت بزرگان قبایل را به دست آورده و از این طریق آن‌ها را فاسد می‌ساخت که در نتیجه معیار عمل در نزد آن‌ها تغییر یافته و مصلحت به عنوان معیار اعمال‌شان قرار گرفته و این معیار، آن‌ها را با خود به هر سو می‌کشاند – با تاسف که این یک حقیقت آشکار است –.

خلاصه:

بدون شک جوامع انسانی به ارزش‌های واقعی در زندگی دنیایی‌شان دست نمی‌یابند؛ مگر توسط کسب ارزش‌های چهارگانه: روحی، مادی، انسانی و اخلاقی و تطبیق هر یک از آن‌ها در جایگاه اصلی‌شان می‌باشند. بناء جامعه‌ای که این ارزش‌های چهارگانه را کسب نماید در حقیقت یک جامعه بیدار و پیشرفته خواهد بود، و امروزه هیچ جامعه‌ای وجود ندارد که این ارزش‌ها در آن به سرپرستی دولت تحقق یافته باشد و هیچ نظامی بدون دولت خلافت راشده ثانی این ارزش‌ها را در جامعه متحقق ساخته نمی‌تواند.

اگر مردم با غیرت و جوانمرد و اردوی با ایمان کشورهای اسلامی هرچه زودتر به خاطر از میان برداشتن این نظام‌های فاسد و برپایی دولت خلافت به جای آن‌ها اقدام نکنند؛ به زودی این شکاف بیشتر گردیده و شاهد خارج شدن دختران و پسران‌شان از دست آن‌ها و تبدیل شدن آن‌ها به کالاهای بی‌ارزش خواهند بود، که در آن هنگام زندگی هیچ سودی نخواهد داشت.

به همین دلیل بالای هر مسلمان لازم است تا جهت کسب ارزش‌ها و تطبیق آن‌ها در اهداف اصلی آن تلاش نمایند؛ تا در نتیجه تطبیق آن و با انجام هر عمل رابطه‌اش را با الله، انسان‌ها و زندگی درک نماید، و هیچ راهی برای مسلمانان به جز از میان برداشتن نظام‌های دست نشانده که از ارزش‌ها به خاطر رساندن منفعت به کفار و نشر فساد در سرزمین‌های اسلامی استفاده می‌کنند، وجود ندارد، و همواره کسانی هستند که به خاطر بیدار ساختن امت و برگشتاندن دوباره قدرت، هویت و ارزش‌های امت کار می‌کنند و هیچ‌گونه فرصت رهایی از این بدبختی به جز ایستادن در کنار آن‌ها وجود ندارد، تا باشد که دولت اسلام به آن باز گردانده شده و مسلمانان بار دیگر توسط ارزش‌های عالی و همیشگی‌شان به بیداری فکری و اخلاقی دست یافته و توسط پای‌بندی کامل به عقیده اسلامی سایر مردم را در آن ذوب ساخته و ارزش‌های اسلامی را به هر گوشه‌ای از این کره خاکی برسانند.

نویسنده: احمد کباس - ولایه یمن

برای دفتر مرکزی مطبوعاتی حزب التحریر 

ادامه مطلب...

تلویزیون الواقیه: برنامه‌های شئون امت"تأثیر غرب برذهنیت سیاسی مسلمانان!"

[برنامه‌های شئون امت]

"تأثیر غرب برذهنیت سیاسی مسلمانان!"

مهمان برنامه: استاذ سالم ابو سبیتان (ابوصهیب)

اجرا کننده: استاذ هیثم ناصر (ابو عمر)

شنبه، 10 ذو القعدة 1440هـ.ق/ 13 جولای 2019م

برای بیشتر به پیوند زیر مراجعه کنید

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه