جمعه, ۰۴ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۰۶م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

﴿وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ﴾ [ذاریات: ۵۵]

  • نشر شده در یمن

ترجمه: و پیوسته تذکر ده؛ زیرا تذکر مؤمنان را سود می‌بخشد!

رجب، ماهی‌که مردم یمن مشتاقانه اسلام را پذیرفتند و ماهی‌که در آن خلافت نابود شد

(ترجمه)

هر سالی‌که ۲۸ رجب فرامی‌رسد، سالروز غم‌انگیز نابودی خلافت را، که در ۱۳۴۲ﻫـ.ق مطابق ۳ مارچ ۱۹۲۴م اتفاق افتاد، نیز با خود می‌آورد. اکنون در سال ۱۴۴۰ﻫـ.ق قرار داریم. به پایان یک قرن کامل در نبود دولت خلافت نزدیک می‌شویم؛ نه سه روز و دو شب؛ مدتی‌که برای انجام بیعت با یک خلیفه از طریق کتاب الله سبحانه وتعالی و سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم تعیین و فرض شده است. بعد از وفات رسول الله صلی الله علیه وسلم اصحاب رضی الله تعالی عنهم اجمعین، حضرت ابوبکر صدیق رضی الله تعالی عنه را به عنوان خلیفه گماشتند. اما خلافت توسط کفار استعمارگر و مزدوران‌شان نابود شد و رژیم‌های دولت-ملت موجود امروزی در سرزمین‌های اسلامی، که در عوض تطبیق شریعت به غیراسلام حکم می‌کنند، جایگزین آن شد. خلاصه، اکنون مسلمانان به دولت‌های شکننده‌ای تقسیم شده‌اند که حتی نمی‌توانند با ضعیف‌ترین و زبون‌ترین دشمنان‌شان مقابله کنند.

اوضاع‌ امت اسلامی در جریان قرن اخیر ملالت‌انگیز است؛ حالت دردناک و غم‌انگیزی‌که هیچ‌کس توان مشاهدۀ آن را ندارد؛ همراه با مرز سایکس–پیکو و مرز‌های جدیدی‌که بنابر جنگ و درگیری ایجاد شده‌اند تا جریان بیداری امت اسلامی را با افروختن آتش جنگ بین مسلمانان در عدم تطبیق اسلام و زندگی نکبت‌آمیز حاصل از این وضعیت، منحرف کنند.

﴿وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى﴾
[طه: ۱۲۴]

ترجمه: و هرکس از یاد من روی‌گران شود، زندگی(سخت و) تنگی خواهد داشت و روز قیامت، او را نابینا محشور می‌کنیم.

اکنون امت به‌سمت دژ مستحکم‌اش حرکت می‌کند که الله قوی، عزیز، حکیم و متین آن را مورد رحمت قرار داده است؛ چرا به این مسیر گام نگذارد؛ مسیری‌که برای مسلمانان دوران قدرت و امنیت را به ارمغان آورد؛ چنان‌که با اسپ‌های‌شان به‌منظور حمل اسلام به شرق و غرب رسیده بودند؟ اما امروزه زیر سایۀ این حکام، مسلمانان به دست برادران‌شان کشته می‌شوند و شب‌ها گرسنه می‌خوابند؛ درحالی‌که ثروت‌ها و منابع‌شان غارت می‌شوند!

مردم مؤمن و باحکمت یمن در اولین جمعۀ رجب، ورودشان را به اسلام و آمدن اصحاب به همراه حضرت معاذ بن جبل رضی الله تعالی عنهم اجمعین در سال نهم هجری به‌منظور تعلیم دادن چگونگی زندگی اسلامی و حکم به اسلام تجلیل می‌کنند. در حقیقت، اگر قوانین شریعت تطبیق نشود و امور زندگی را تنظیم نکند، دین هیچ معنی ندارد؛ ولی آن‌ها از حادثۀ الغاء خلافت در ۲۸ام همین ماه یادآور نمی‌شوند. آنان باید ورودشان را به اسلام در رجب، که تمام امورشان را تنظیم کرده است، با سالروز الغاء و سقوط خلافت، که در نبودش تطبیق اسلام را گم کرده‌اند، پیوند بزنند. این‌ها دو حادثۀ تفکیک‌ناپذیر اند.

مسلمانان باید بدانند: این سالروز تنها زمانی به نتیجه می‌رسد که زاویۀ دید و تمرکز جهان و اعمال و حوادث سیاسی از سمت میهن‌پرستی و لفافی‌که غرب استعمارگر ما را در آن حبس کرده است، تغییر نموده و به زاویه‌ای مایل شود که هیچ معبودی به‌جز الله سبحانه وتعالی نیست؛ حضرت محمد صلی الله علیه وسلم پیامبر او تعالی است و این‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم بازگشت خلافت را مژده داده است:

«تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ ثُمَّ سَكَتَ»

ترجمه: خلافت به طریقۀ نبوت خواهد آمد؛ سپس سکوت نمودند.

خلافت دولت همۀ مسلمانان است تا آنان را از حاکمیت غیراسلام خارج و به حاکمیت اسلام داخل و تمام سرزمین‌های اسلامی را متحد کند. خلافت مربوط یک گروه یا حزب خاص نیست که همیشه از طریق جنگ به مردم زیان وارد کند و معیار تقرر وظایف را وابستگی به حزب حاکم قرار دهد. طوری‌که اکنون مشاهده می‌کنیم، در نبود خلافت درگیری‌ها در یمن بین دو جناح بین‌المللی درگیر: انگلیس و امریکا بر سر گرفتن دوبارۀ کنترول کرانۀ باقی‌ماندۀ دریای سرخ شدت گرفته است.

ای مسلمانان یمن! فرزندان‌تان را به هیزم جنگ و کشمکش کشورهای کافر، که سرمایه‌های سرزمین‌تان را می‌خواهند، بدل نکنید و مرتکب چنین اشتباه بزرگی نشوید؛ بلکه آنان را به رفتن به جایی تشویق کنید که الله سبحانه وتعالی و رسول‌اش صلی الله علیه وسلم دوست دارند، که همانا کار برای احیای خلافت است. اسلام را مرکز فکرتان قرار دهید تا شما را جهت دهد؛ نه مادیات را.

این را می‌گوییم و کاملاً یقین داریم که خلافت یگانه راه‌حل بنیادی نه‌تنها برای مشکلات و بحران‌های مسلمانان؛ بلکه برای مشکلات جهان است. خلافت فریب یا تخیل نیست؛ چون کتاب پروردگار از آن یاد کرده است، سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز درباره‌اش جزئیات داده است و برعلاوه، ۱۳ قرن وجود دولت خلافت نیز این را تأیید می‌کند.

برای صاحبان ایمان، به‌منظور حذف خاطرات دردآور سقوط خلافت و توقف بلندپروازی‌های دشمانان‌شان در سرزمین‌های اسلامی، کافی است که با حزب‌التحریر کار کنند و به پیروی از نیاکان‌شان که با تأسیس دولت در مدینةالمنوره از اسلام حمایت کردند، برای اقامۀ خلافت به طریقۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم نصرت بدهند که در حقیقت به این ندا پاسخ می‌دهند:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ﴾
[أنفال: ۲۴]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده اید! دعوت الله(سبحانه وتعالی) و رسول الله(صلی الله علیه وسلم) ار اجابت کنید، هنگامی‌که شما را به‌سوی چیزی می‌خواند که شما را حیات می‌بخشد.

حزب‌التحریر-ولایه یمن

 

ادامه مطلب...

دستگیری سه تن از اعضای حزب‌التحریر در نتیجۀ هجوم ادارۀ دینی-اسلامی جوهور به سیمینار دایر شده توسط حزب‌التحریر Featured

(ترجمه)

به‌تاریخ 6‌ اپریل 2019‌م، ادارۀ دینی-اسلامی جوهور(JAINJ) به دفتر حزب‌التحریر-مالیزیا؛ درحالی‌که سیمیناری در منطقۀ جوهور بهرو در حال جریان بود، هجوم بردند. این سیمینار تحت عنوان "سقوط و ظهور خلافت در مقابل تهدیدات لیبرال" بیشتر از یک ساعت از آغاز آن نگذشته بود که مقامات دینی جوهور وارد آن شده و سه عضو حزب‌التحریر را به‌جرم "تدریس اسلام بدون داشتن جواز" دستگیر کردند. دستگیر شدگان که اجراء‌کننده‌گان و برگذارکننده‌گان این سیمینار بودند، هریک داکتر صلاح‌الدین بن ابراهیم 51‌ ساله، داکتر نور ازلن‌ شاه بن عثمان بساه 35‌ ساله و صلاح‌الدین بن مشکوری 39‌ ساله می‌باشند. بعد از دستگیری، آن‌ها فوراً به مرکز فرماندهی کل(JAINJ) برده شده و تمام شب را در آن‌جا به‌سر برده و پیش از این‌که به محکمۀ عالی شرعی جوهور بهرو احضار شوند، سه روز دیگر نیز در آن‌جا در بازداشت به‌سر بردند. حتی مقامات این محبس از این اقدام حیرت‌زده شده و تأیید کردند که آن‌ها در‌جریان سه روزی‌که این سه عضو حزب‌التحریر در زندان پونتیان در منطقۀ اولو چوه در بازداشت به سر می‌بردند، قبلاً هرگز این چنین قضیه‌ای را شاهد نبودند. هرسه عضو دستگیر شدۀ حزب‌التحریر در محکمۀ شرعی جوهور بهرو به‌تاریخ  2 جولای 2019م، محکمه خواهند شد.    

حزب‌التحریر-مالیزیا به الفاظ شدیدی دستگیری اعضای خود را محکوم کرده؛ طوری‌که این اقدام را صرفاً عکس‌العمل مستبدانه نه؛ بلکه عمل ننگین برای مقامات دینی می‌داند. باید گفت: این کار به ادارۀ دینی-اسلامی جوهور(JAINJ) خیلی شرم‌آور است که اعضای‌حزب‌التحریر زمانی دستگیر شدند که در حال تشریح حقایقی به شرکت‌کننده‌گان این سیمینار در مورد سقوط و ظهور خلافت-بزرگ‌ترین اصل سیاسی امت که جهان را برای بیش‌تر از 13قرن متمادی با سایۀ رفاه و سعادت دربر گرفته بود- بود‌ند. خلافت به امت تعلق گرفته و در حقیقت وجیبۀ هر مسلمان، به شمول مقامات دینی است که باید در جهت احیای دوبارۀ آن فعالیت کنند. راستی به مقامات بسیار شرم‌آور است که زمان‌ برنامۀ‌مان مختل شده و سه عضومان دستگیر شدند که در حال تشریح خطرات و تهدیدات لیبرالیزم غربی، که این کشور را تهدید می‌کند، بودند!      

این اولین‌باری است که اعضای حزب‌التحریر-مالیزیا در جوهور از زمان شروع فعالیت‌ در ایالت جنوبی کشور از اوایل سال 2000م تاکنون دستگیر شده‌اند. حزب‌التحریر-مالیزیا برنامه‌های عمومی زیادی را آزادانه و بدون کدام ممانعت در جوهور سازماندهی کرده است. برعلاوه، حزب‌التحریر از آن زمان تاکنون به‌طور آزادانه نداهایی را بعد از نماز جمعه در مساجد متعددی در منطقۀ جوهور در هر زمانی‌که قضایای مهم در مقابل مسلمانان در داخل و خارج کشور به‌وجود می‌آمد، خطاب می‌کرد. همۀ این موضوعات مطرح شده بدون هیچ نوع مشکلی؛ نه از طرف مقامات به‌طور خاص و نه هم از طرف مسلمانان به‌طور عام، برگزار و اجراء شده‌ و همه می‌دانند که حزب‌التحریر یک حزب اسلامی-سیاسی است که دعوت اسلامی را به طریقۀ سیاسی و فکری حمل کرده تا به امت روح تازه‌ای بخشیده و آن‌ها را زیر چتر دولت اسلامی خلافت متحد گرداند.

ای مقامات! آیا ما نمی‌‌توانیم در مورد تاریخ اسلام بدون اجازۀ شما سخن بگوییم؟ آیا ما نمی‌توانیم در مورد خلافت، بدون اجازۀ شما سخن بگوییم؟ آیا ما نمی‌توانیم در مورد تهدیدات لیبرالیزم، که به‌طور فزاینده‌ای مسلمانان را در این کشور اغفال می‌سازد، بدون اجازۀ شما سخن بگوییم؟ آیا تمام مسلمانان در جوهور، که مایل به صحبت در مورد اسلام هستند، هرگز قادر به انجام آن بدون اجازۀ شما نخواهند بود؟ آیا نمی‌دانید که حمل دعوت اسلامی وجیبه‌ای از سوی الله سبحانه‌و‌تعالی و پیامبرش صلی‌الله‌علیه‌و‌سلم است؟ آیا شما سخنان رسول الله صلی‌الله‌علیه‌و‌سلم را نمی‌شنوید که می‌فرماید:

«بَلِّغُوا عَنِّي وَلَوْ آيَةً»

(رواه بخاری)

ترجمه: آن‌چه را که از من است، به دیگران برسانید؛ حتی اگر یک آیه هم باشد.

آیا شما کلام الله سبحانه‌و‌تعالی را نمی‌خوانید که می‌فرماید:

﴿وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِّمَّن دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحاً وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ

[فصلت: 33]

ترجمه: چه کسی خوش‌گفتارتر است از آن کسی‌که دعوت به سوی الله(سبحانه‌وتعالی) کرده و عمل صالح انجام می‌دهد و می‌گوید: من از تسلیم مسلمانانم؟!

آیا شما می‌خواهید احکام و قوانینی را که الله سبحانه‌و‌تعالی بالای هر مسلمان جهت پیشبرد دعوت اسلامی واجب نموده، انکار کنید؟ به راستی‌ شما چقدر گستاخ هستید!

 ای مقامات دینی! بدانید، موانعی‌ را که علیه فعالیت‌ها در جهت پیشبرد دعوت‌مان می‌گذارید، هرگز به ما ضرری نمی‌رسانند؛ بلکه این موانع و آسیب‌ها به خودتان بازخواهند گشت. در حقیقت، دستگیری اعضای‌مان هرگز ما را تحت الشعاع قرار نخواهد داد؛ اما در عوض، اراده و تلاش‌مان را تقویت خواهد کرد. به دلیل حس غمخواریی‌که نسبت به شما به عنوان یک مسلمان داریم، یادآوری می‌کنیم که به‌جای به‌کارگیری از توان‌تان در جهت مانع ایجاد کردن در مقابل دعوت اسلامی، قدرت خود را در جهت نصرت به فعالیت‌هایی‌که جهت حفظ دین الله سبحانه‌و‌تعالی صورت می‌گیرد، استفاده نمایید. از قدرتی‌که دارید، مطابق آنچه که الله سبحانه‌و‌تعالی می‌خواهد، کار گیرید؛ نه بر اساس هوای نفس، که از هوای انسانی نشأت می‌گیرد، تا باشد که در آخرت؛ زمانی‌که ما ظلم‌تان را به الله سبحانه‌و‌تعالی بازگو می‌کنیم؛ شاید خودتان را از عذاب الهی، به‌دلیل ظلمی‌که در مقابل‌مان مرتکب می‌شدید، نجات دهید.  

عبدالحکیم عثمان
سخنگوی حزب‌التحریر-مالیزیا

ادامه مطلب...

بخش زنان ولایه اردن؛ کنفرانسِ "یادبود سقوط خلافت" را برگزار نمود

  • نشر شده در سودان

(ترجمه)

ضمن فعالیت‌های جهانی حزب التحریر به مناسبت یادبود سالانۀ هجری قمری(28 رجب المحرم) روز فروپاشی دولت اسلام(خلافت) برای یادآوری آنچه که کفار استعمارگر برای فروپاشی دولت مسلمانان(خلافت) انجام دادند؛ دولتی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم و اصحاب وی رضوان الله علهیم تأسیس نمودند و به اثر از میان رفتن آن مسلمانان دچار پراگندگی، ضعف و ذلت شدند، بخش زنان حزب التحریر-ولایه اردن به منظور برانگیختن همت امت و بیان وجوب کار نمودن برای بازسازی تهداب آن کاخ بزرگ، کنفرانس ارزشمندی را تحت عنوان "یادبود سقوط خلافت" برگزار نمود که در این کنفرانس خواهران عزیزمان سخنرانی‌های نیکویی را ایراد نمودند.

ادامه مطلب...

خانم مطلقه؛ زیر چتر رحمتِ خلافت و جورِ نظام‏های جاهلیت

  • نشر شده در سیاسی

ضمن کمپاین "خانواده؛ چالش‏ها و راه‏حل‏های اسلامی"

(ترجمه)

هرگاه صحبت از نظام اجتماعی و به ویژه صحبت از ازدواج و طلاق مطرح می‌گردد؛ می‌ارزد که ما مسلمانان با افتخار برین رحمت و منت بزرگِ الله سبحانه وتعالی، شکر وی را بجا آوریم که با احکام بی‏آلایش‌اش درین بابت به ما عزت و کرامت بخشید؛ از هنگام خلقت ما را برجایگاه بلندی از حمایت و تنظیم امور خانوادگی قرار داد و از ورطۀ انحطاط نجات داد. ایدیولوژی‌های غیر اسلامی حتی از ارایۀ یکی از احکام نازل شده بر حضرت محمد صلی الله علیه وسلم عاجز اند؛ چرا نباشند؛ چون او صلی الله علیه وسلم رحمت برای جهانیان می‌باشد. از آن‌جائی‌که طلاق از جمله موضوعات سؤال برانگیز است که برخی برای آموختن حکم شرعی و برخی به هدف ایجاد شک و تردید سوالاتی درین خصوص دارند؛ از جمله سازمان‏های حقوق زن، مستشرقین وغیره کسانی‌که پرسش‏های تعصب‏آمیزی درین خصوص مطرح می‌کنند تا تصویری از ظلم اسلام را در قبال حقوق زن به نمایش بگذارند. رسانه‏ها چنین صداها و پیشنهادها را نشر و فضاء‏سازی می‌کنند؛ حتی برخی‌ مسلمانان سرگردان هم تحت تأثیر آن‌ها قرار گرفته و چنین موقف اتخاذ می‌کنند؛ موقفی‌که نه در قبال دین خود انصاف می‌کنند؛ بلکه متهم بودن آن را پذیرفته تا جائی‌که جواب درستی را در برابر خبرنگاران ندارند.

این مقاله تصویری را رسم می‌کند که اسلام ذریعۀ قانون خانوادگی خود به حقوق زن اهتمام کرده و بسیاری از مسئولیت‌های سنگین را از دوش زن برداشته؛ ولی زن اکنون زیر سایۀ قوانین وضعی در بدترین حالت زندگی قرار دارد؛ طوری‌که در شرایط موجود، زنان برای بهتر زندگی کردن، خانه را ترک و زنده‏گی خانوادگی را خراب می‌کنند و تردیدی نمی‌بینند که زنان تحت هر اصلی تلاش در رفاه و آسایش زندگی کنند؛ در حالی‌که اصلاً زندگی خانوادگی مهربانی و رحمت را درپی دارد. اما بهترین قانون در زمانی ضرور است که زنان از بی‌عدالتی و از دست دادن آرامش رنج می‌برند که درین خصوص اسلام مشکلات زنان را در امور ازدواج و طلاق حمایت می‌کند و در تمامی موارد کرامت آن‌ها را حفظ می‌نماید.

مشکلات تنها منحصر به آمار طلاق در جهان اسلام محدود نیست؛ طوری‌که سرشماری 2015م می‌رساند که میلیون‌ها واقعۀ طلاق در مصر ثبت شده است؛ اما فراتر از آن، ظلم حکومت‌های استبدادی از یک سو وسنت‏های عرفی-اجتماعی که نسبت به حقوق زنان برداشت نادرست دارند،  از سوی دیگر؛ در نیتجه ازدواج را ناکام و تباه ساخته‌اند و جالب این‌که برخی سنت‏های عرفی حاکم، به دروغ بسوی اسلام نسبت داده می‌شوند که این سنت‏های حاکم زنان را در تگنا قرار داده و میلیون‏ها زن و فرزندان آن‌ها رنج این سنت‌ها را می‌کَشند که در نتیحه منجر به فروپاشی خانواده و روابط اجتماعی می‌شود.

برعلاوۀ واقعیت فوق، رژیم‌ها و معاهدات بین‌المللی قطعنامه‏های تساوی حقوق زنان را تصویب کرده‌اند؛ طوری‌که کنفرانسِ جمعیت توسعه در تصامیم خود خواستار برابری روابط زنان گردید و قبل از آن کنوانسیون سیداو در ماده 16 با صراحت بیان کرده است: «کشورهای عضو باید اقدامات مناسبی را جهت رفع تبعیض علیه زنان در تمام امور مربوط به ازدواج و روابط خانوادگی، به ویژه در خصوص برابری بین زنان و مردان اتخاذ نمایند که تمام این حقوق و مسئولیت‏ها در طول دورۀ ازدواج و فسخ آن در نظر گرفته شود و کشورهای امضاءکنندۀ این کنوانسیون مکلف اند که قوانین خود را موافق این قرارداد اصلاح نمایند.»

زنان طلاق شده در جهان اسلام در حال حاضر مانند دیگر زنانِ فقیر و بیچاره، تماماً از عدم عدالت دولت‌ها رنج می‌برند؛ علاوه بر این، دیدگاه‌هایی را به آن‌ها نسبت می‌دهند و تقصیری را متوجه آن‌ها می‌سازند که مرتکب نشده‌اند که در نتیجه از زندگی طبیعی‌شان محروم ساخته می‌شوند و گاهی ممکن است از فرزندان خود و ازدواج دوباره محروم کرده شوند. هم‌چنان قابل ذکر است که برخی از زنان طلاق شده از عدم پرداخت نفقه توسط شوهران نیز رنج برده و یا گاهی اوقات شوهران بدون سرپرستی زنان حاضر به طلاق  نشده و رشتۀ ازدواج را "معلق" می‌گذارند؛ غافل از ین حکم الله سبحانه وتعالی:

﴿وَلاَ تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُواْ بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَن يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ

[نساء: 19]

ترجمه: و آنان را تحت فشار قرار ندهید که قسمتی از آنچه را به آن‌ها داده‌اید(از مهر)، تملک کنید! مگر این‌که آن‌ها عمل زشت آشکاری انجام دهند و با آنان بطور شایسته رفتار کنید!

وقتی اسلام آمد، با مکلفیت‏های شرعی زنان و مردان را اختصاص داد؛ زمانی‌که اسلام احکام را بیان می‌کند، مشکلات هردو را حل می‌سازد و مسئلۀ برابری یا تمایز میان آن‌ها را مورد توجه قرار نمی‌دهد. اما اسلام این را توجه دارد که یک مشکل خاص به عنوان یک مشکل، صرف نظر از این‌که آیا این مشکل برای یک زن است یا یک مرد نیاز به علاج دارد. واقعیت ازدواج برای تشکیل خانواده و ایجاد آرامش برای این خانواده بنا شده است. اگر در زندگی زناشویی مشکلی رونما گردد که سرور و شادی را تهدید می‌کند و مشکل به نقطه‏ای رسیده است که زندگی زناشویی نمی‌تواند تداوم یابد؛ درین میان باید طریقه‏ای وجود داشته باشد که زن و شوهر برای جدایی خود از یک‌دیگر استفاده کنند و جائز نیست که این رابطه با کراهیت و ناپسندی هردو و یا یکی از زوجین ادامه یابد. از همین جهت الله سبحانه وتعالی طلاق را چنین مشروع ساخته است:

﴿الطَّلاَقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ

[بقره: 229]

ترجمه: طلاق(رجعى) دو بار است؛ پس از آن يا(بايد زن را) به خوبى نگاه داشتن يا به شايستگى آزاد كردن!

تا بدان جهت که بدبختی در خانه‏ها نباشد و یا این‌که حلاوت ازدواج در میان مردم باقی می‌ماند. اگر این امکان وجود نداشته باشد که بین زوجین به علت ناسازگاری طبیعت زندگی ادامه یابد؛ پس هرگاه آن‌ها آنچه که زندگی آن‌ها را خراب می‌سازد، توسط جدائی فساد را دفع نمایند. آن‌ها در حقیقت با این عمل خود یک‌دیگر را همکاری کرده اند تا حلاوت زناشویی را با دیگران اعطاء کنند. (منبع: نظام اجتماعی اسلام)

اسلام منزلت زنان را چنان بلند برده است که تنها ناپسندی را دلیلی برای طلاق قرار نداده است؛ اما زن و شوهر را به نیک زندگی کردن امر کرده و زوجین را تشویق بر تحمل ناپسندی نموده که شاید درین ناپسندی خیری نهفته باشد. چنانچه الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِن كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا

[نساء: 19]

ترجمه: با آن‌ها به شايستگى رفتار كنيد و اگر از آنان چیزی خوش‌تان نيامد؛ پس چه بسا چيزى را خوش نمى‌داريد و الله در آن مصلحت فراوان قرار مى‏‌دهد.

از همین جهت است که الله سبحانه وتعالی بر مرد حرام ساخته که به علت ناپسندی از زن خود کناره‏گیری کند و از ترس گرفتن مهر، نه آن را طلاق می‌دهد و نه با او زندگی می‌کند؛ چنانچه الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ يَحِلُّ لَكُمْ أَن تَرِثُواْ النِّسَاء كَرْهًا ۖ وَلاَ تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُواْ بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَن يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ

[نساء: 19]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! برای شما حلال نیست که از زنان، از روی اکراه(و ایجاد ناراحتی برای آن‌ها) ارث ببرید! و آنان را تحت فشار قرار ندهید که قسمتی از آنچه را به آن‌ها داده‌اید(از مهر)، تملک کنید! مگر این‌که آن‌ها عمل زشت آشکاری انجام دهند.

علی بن ابی طلحه از ابن عباس در تفسیر آیۀ "ولا تعضلوهن" می‌فرماید: «بر آن‌ها قهر نشوید تا برخی آنچه را بدان‌ها داده اید، با خود ببرید؛ یعنی مردی زنی دارد و از بودن با او خوشش نمی‌آید؛ ولی مهر این زن نزد مرد باقی است که با تحمیل ضرر می‌خواهد زن تا مهرش را ببیخشد.» (منبع: تفسیر ابن کثیر) پس بالای مرد واجب شده است که زن مطلقه را در طول عدت طلاق، نفقه داده و از خانه بیرون نسازد تا این‌که عدت‌اش پوره شود و هم‌چنان باید در مقابل شِیر دادن طفلش اُجرت رضاعت را بپردازد. در زمینه الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ ۚ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا ۚ لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَّهُ بِوَلَدِهِ ۚ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَٰلِكَ ۗ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَن تَرَاضٍ مِّنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا﴾ 

[بقره: 233]

ترجمه: و بر آن کسی‌که فرزند برای او متولّد شده(= پدر) لازم است خوراک و پوشاک مادر را به طور شایسته(در مدت شیر دادن بپردازد؛ حتی اگر طلاق گرفته باشد)؛ هیچ کس موظّف به بیش از مقدار توانایی خود نیست؛ نه مادر(به خاطر اختلاف با پدر) حق ضرر زدن به کودک را دارد و نه پدر و بر وارث او نیز لازم است که این کار را انجام دهد(= هزینۀ مادر را در دوران شیرخوارگی تأمین نماید) و اگر آن دو، با رضایت یک‌دیگر و مشورت بخواهند کودک را(زودتر) از شیر بازگیرند، گناهی بر آن‌ها نیست.

به مرد اجازه است که قبل از طلاق سه‏گانه رجوع نماید:

﴿وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاء فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلاَ تَعْضُلُوهُنَّ أَن يَنكِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ إِذَا تَرَاضَوْاْ بَيْنَهُم بِالْمَعْرُوفِ

[بقره: 232]

ترجمه: و هنگامی‌که زنان را طلاق دادید و عدّت خود را به پایان رساندند، مانع آن‌ها نشوید که با همسران(سابق) خویش ازدواج کنند! اگر در میان آنان به طرز پسندیده‌ای تراضی برقرار گردد.

هم‏چنان برای زن اجازه است که پس از طلاق سه‏گانه، به مرد دیگری شوهر نماید:

﴿فَإِن طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِن بَعْدُ حَتَّىٰ تَنكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ ۗ فَإِن طَلَّقَهَا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَن يَتَرَاجَعَا إِن ظَنَّا أَن يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ ۗ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ يُبَيِّنُهَا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ﴾

[بقره: 230]

ترجمه: اگر(بعد از دو طلاق و رجوع بار دیگر) او را طلاق داد، از آن به بعد زن بر او حلال نخواهد بود؛ مگر این‌که همسر دیگری انتخاب کند(و با او آمیزش‌جنسی نماید. در این صورت) اگر(همسر دوم) او را طلاق گفت، گناهی ندارد که بازگشت کنند(و با همسر اول دوباره ازدواج نماید)؛ در صورتی‌که امید داشته باشند که حدود الهی را محترم می‌شمرند. این‌ها حدود الهی است که(الله) آن را برای گروهی‌که آگاهند، بیان می‌نماید.

این احکام و این رحمت را زنان با از دست دادن دولتی‌که تمام امور آن‌ها را رعایت می‌کند، نیز از دست داده اند. خلافتی وجود ندارد که از زنان مراقبت می‌کند و احکام اسلام را عملی سازد؛ حالت چنان است که از ظلم و حاشیه‏نشینی رنج می‌برند و از سائر حقوق و امتیازات محروم اند. زن مسلمان در بدبختی جان می‌دهد و تنها تحت خلافت راشده بر منهاج نبوت از امنیت و مراقبت برخوردار است که این احکام را به شیوۀ مفصل عملی می‌سازد.

نویسنده: بیان جمال

برای رادیوی دفتر مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

در نهایت جایگاه مسلمانان جنت است

(ترجمه)

«عَنْ أَبِي ذَرٍّ رضی الله عنه، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «أَتَانِي جِبْرِيلُ فَبَشَّرَنِي أَنَّهُ مَنْ مَاتَ لَا يُشْرِكُ بِاللَّهِ شَيْئًا دَخَلَ الجَنَّةَ، قُلْتُ: وَإِنْ زَنَى وَإِنْ سَرَقَ؟ قَالَ: نَعَمْ»

(رواه ترمذی)

ترجمه: از ابوذر رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: فرستاده‌ای از جانب الله نزد من آمد و به من مژده داد كه هركس از امت من بميرد؛ ولی به الله شرك نورزيده باشد، به بهشت می‌رود. ابوذر می‌گويد، پرسيدم: اگرچه دزدی و زنا كرده باشد؟ فرمود: اگرچه دزدی و زنا كرده باشد!

توضیح حدیث

در این حدیث مبارک نوعی بشارت و امیدواری برای هر مسلمانی است که ایمان به ربوبیت الله سبحانه وتعالی و رسالت حضرت محمد صلى الله عليه وسلم، تصدیق جازم و یقینی داشته باشد، عنقریب داخل بهشت می‌شود؛ اگرچه مرتکب گناهانی شده باشد و حتی اگر مرتکب زنا و دزدی شده باشد. لذا الله سبحانه وتعالی هرکسی را بخواهد، مغفرت می‌کند. هر گناه بنی آدم صغیره باشد یا کبیره، مورد مغفرت است؛ اگر توبه و آمرزش بخواهد، غیر از شرک؛ زیرا شرک ظلم عظیم است.

این مطلب تضمین بر این است که کسی در حال ایمان بمیرد که بدی‌هایش برخوبی‌هایش غلبه داشته باشد، در نهایت امر، جایگاهش جنت جاودانه است؛ اگرچه چندی در جهنم بماند تا از گناهانش پاک شود. این‌جا لازم است چیزی را که در غایت اهمیت قرار دارد، درک کنیم و آن ذکر زنا و سرقت در حدیث مبارک و سؤال رسول الله صلى الله عليه وسلم از جبرئیل در این مورد، بر عظمت و بزرگی گناه این دو عمل زشت دلالت می‌کند؛ ولی با آن هم الله سبحانه وتعالی برای کسی‌که بخواهد، مغفرت می‌نماید. اگر آن شخص توبه نموده و آمرزش بخواهد و اعمال صالح را به رضای الله سبحانه وتعالی انجام دهد، او سبحانه وتعالی قبول کنندۀ  توبه و نهایت مهربان است.

یقیناً رحمت الله سبحانه وتعالی وسیع و شامل حال همه بندگانش می‌باشد. الله سبحانه وتعالی خالق ما و آخرت می‌باشد. لذا جنت را جایگاه بلندقیمت گردانیده و ما را بخاطر حصول آن به انجام اعمالی تشویق نموده است و برحذر  از آنچه می‌دارد که حرام گردانیده است.

از الله سبحانه وتعالی می‌خواهیم ما را از اهل آن بهشتی داشته باشد که برای بنده‌گان صالح‌اش آن را آماده کرده است. بار الهی آمین!

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه