شنبه, ۰۵ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۰۷م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

آمریکا: کنفرانس سالانۀ خلافت "تقویت فامیل؛ متضمن آینده درخشان"

  • نشر شده در ویدیوها

به مناسبت یاد بود دردناک سقوط خلافت و ضمن فعالیت‌های جهانی حزب التحریر برای یاد آوری این مصیبت بزرگ به امت و بیدار سازی امت برای بازگرداندن مجد و عظمت گذشته‌ی امت با برپایی دوباره دولت اسلام (خلافت راشده بر منهج نبوت) حزب التحریر – امریکا کنفرانس سالانه‌اش را روز یک شنبه (08 شعبان 1440هـ/ 14 اپریل 2019م) تحت عنوان: "تقویت فامیل؛ متضمن آینده درخشان" برگزار نموده و در آن جمعی از سخنگویان نخبه اشتراک نمودند.

ادامه مطلب...

با نبود تاج الفروض(خلافت راشده برمنهج نبوت) خیانت به یک اصل تبدیل شده است!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

اصل اینست که هر مسلمان اعمال و رفتار خویش را مطابق به اوامر و نواهی الله سبحانه وتعالی تنظیم نموده و مقیاس اعمال خود را حلال و حرام قرار دهد. حرام چیزی است که الله سبحانه وتعالی و رسول الله صلی الله علیه وسلم آن را حرام قرار داده و حلال چیزی است که الله سبحانه وتعالی ورسول الله صلی الله علیه وسلم آن را حلال نموده باشد. به عبارت دیگر، لازم است که انسان مسلمان اعمال خود را مطاق به حلال‌های الله سبحانه وتعالی تنظیم نموده و از آنچه که الله سبحانه وتعالی حرام نموده، خودداری کند که هدف از رعایت این همه اعمال رسیدن به رضای الله سبحانه وتعالی است.

بناءً ما می‌بینیم که مسلمان به شریعت الله سبحانه وتعالی مقید بوده و در اسلام آزادی بیان وجود ندارد؛ بلکه قیودی در اسلام وضع گردیده است که شریعت الله سبحانه وتعالی آن را تمثیل می‌نماید و برای مسلمان هیچ اختیاری در برابر وضع این قیود و احکام نمی‌باشد. انسان مسلمان باید تسلیم احکام الله سبحانه وتعالی و رسول الله صلی الله علیه وسلم باشد؛ چنانچه او سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ ۗ وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُّبِينًا﴾

[احزاب: 36]

ترجمه: هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد؛ هنگامی‌که الله و پیامبرش امری را لازم بدانند، اختیاری(در برابر فرمان الله) داشته باشد و هرکس نافرمانی الله و رسولش را کند، به گمراهی آشکاری گرفتار شده است!

اما امروز با نبود تاج الفروض(خلافت اسلامی بر منهج نبوت) و دور شدن اسلام از منصۀ تطبیق و تطبیق دموکراسی فاسد و بدبوی بالای مسلمانان، همۀ ارزش‌های اسلامی و حتی ارزش‌های انسانی رنگ دیگری گرفته و ما در زمان حکام رویبضۀ فرومایه و پستی قرار گرفتیم که امور زندگی را بر عکس نموده اند. بدون شک رسول الله صلی الله علیه وسلم چی زیبا و راست فرموده است:

«سَيَأْتِي عَلَى النَّاسِ سَنَوَاتٌ خَدَّاعَاتٌ يُصَدَّقُ فِيهَاالْكَاذِبُ وَ يُكَذَّبُ فِيهَاالصَّادِقُ و َيُؤْتَمَنُ فِيهَاالْخَائِنُ وَ يُخَوَّنُ فِيهَاالأَمِينُ وَ يَنْطِقُ فِيهَا الرُّوَيْبِضَةُ، قِيلَ وَمَاالرُّوَيْبِضَةُ؟ قَالَ: «الرَّجُلُ التَّافِهُ يَتَحَدَّثُ فِيأَمْرِالْعَامَّةِ»

(سنن ابن ماجه)

ترجمه: زمانی بر مردم خواهد آمد که انسان‌های صادق کاذب پنداشته می‌شوند و انسان‌های کاذب صادق. زمانی خواهد آمد که انسان‌های خائن، امین پنداشته می‌شوند و انسان‌های خائن، امین و در آن زمان رویبضه به سخن در آمده حرف اول رامی‌زنند؛ (صحابه پرسیدند) رویبضه کی است یارسول اللهﷺ؟ فرمودند: «انسان‌های فرومایه‌ای که در مورد امور عامه تصمیم می‌گیرند.

طوری‌که برای همه معلوم است، دموکراسی فاسد که اساس آن بر جدائی دین از زندگی بنا گردیده، مفکوره‌ای است که همیش شعار آزادی؛‌ از جمله آزادی بیان را سر داده که هدف از آزادی بیان در این مفکوره بیرون شدن از هر بند و قید است؛ مفکوره‌ای که برای فرد اجازه داده تا دهن خود را باز کند و هرچه خواسته باشد، تحت نام آزادی بیان بگوید و هر کسی را که خواسته باشد، مسخره کند. این یاوه‌سرائی‌ها تحت نام آزادی و اصلی‌ست که می‌گویند: "به خود و دیگران احترام بگذار!" هرچند نظر تمام مردم مخالف آن بوده و نظر شخص، کفر و یاوه‌سرائی باشد و خیانت در حق مسلمانان باشد.

به گونۀ مثال: اگر مسلمانی بگوید که به رسمیت شناختن یهود، مذاکره با آنان و پائین آمدن قسمت‌های از سرزمین فلسطین به نفع یهود، ایجاد روابط دیپلوماتیک و روابط تجارتی با آن‌ها جائز است، از نظر دموکراسی لازم است که این نظر را بنابر اصل آزادی بیان و احترام گذاشتن به نظر دیگران، احترام بگذاری؛ اما اگر با همان شخص صحبت شود و برایش گفته شود که این گفتۀ تو خلاف شریعت اسلام بوده و این نظر خیانت به الله و رسول الله صلی الله علیه وسلم و مؤمنین به حساب می‌آید، آن شخص در جواب خواهد گفت: "این نظر شخصی من است و بر تو لازم است که بر نظر دیگران نیز احترام بگذاری!"

پس از چنین نظری چی می‌آموزیم؟ امروزه از خاطر زندگی در سایۀ دموکراسی فاسد متعفن، خیانت به یک امر معمول تبدیل شده است! این واقعت تلخی است که امت اسلامی در جریان تطبیق دموکراسی به این حالت دچار گردیده؛ دموکراسیی‌که دامن فساد و ظلم را هموار ساخته و نسل بشریت را به هلاکت و کرامت انسانی را زیر پا نهاده است. دموکراسی‌که همۀ ارزش‌ها را به جز ارزش‌های مادی از بین برده؛ فحاشی و رذائل اخلاقی را شایع نموده است. دموکراسی‌که خودسری و آزادی‌ها؛ از جمله آزادی بیان را پهن نموده و برای فرد اجازه داده است که هرچه در ذهن‌اش خطور کند، به زبان جاری کند؛ هرچندی‌که مزخرف باشد. در نتیجه، دموکراسی جلو این شخص یاوه‌سرا را نگرفته و در برابر آن سکوت می‌کند.

پس نوشته ام را به این فرمودۀ بهترین مخلوقات یعنی رسول الله صلی الله علیه و سلم خاتمه می‌دهم:

«كَيْفَ بِكُمْ إِذَالَمْ تَأْمُرُو ابِالْمَعْرُوفِ وَلَمْ تَنْهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ؟»، قَالُوا: أَوَكَائِنٌ ذَلِكَ يَارَسُولَ اللهِ؟ قَالَ: «وَ أَشَدُّ مِنْهُ سَيَكُونُ»، قَالُوا: وَ مَا أَشَدُّ مِنْهُ؟ قَالَ: «كَيْفَ بِكُمْ إِذَا أَمَرْتُمْ بِالْمُنْكَرِ وَ نَهَيْتُمْ عَنِ الْمَعْرُوفِ؟»، قَالُوا: أَوَكَائِنٌ ذَلِكَ يَارَسُولَ اللهِ؟ قَالَ «و َأَشَدُّ مِنْهُ سَيَكُونُ»، قَالُوا: وَ مَا أَشَدُّ مِنْهُ؟ قَالَ: «كَيْفَ بِكُمْ إِذَا أَصْبَحَالْمَعْرُوفُ مُنْكَراً وَالْمُنْكَرُ مَعْروفاً؟»

ترجمه: «چی گونه است آن زمانی‌که امر به معروف و نهی از منکر نمی‌کنید؟» صحابه گفتند: آیا آن زمان می‌آید یا رسول الله؟ فرمود: «بلکه بدتر از آن حالت نیز می‌آید.» گفتند: چی حالتی از آن بدتر است یا رسول الله؟ فرمود: «چی گونه است آن زمانی‌که امر به عمل منکر و ناپسند می‌کنید و از عمل شایسته و معروف باز می‌دارید؟» صحابه فرمودند: آیا چنین روزی خواهد آمد یا رسول الله؟ فرمود: «بلکه بدتر از آن نیز می‌آید.» باز صحابه گفتند: چی حالتی از آن بدتر است؟ فرمود: «چی گونه است آن زمانی‌که معروف و اعمال پسندیده به عمل ناپسند تبدیل گردد و عمل ناپسند به عمل معروف و پسندیده؟!»

پس حال امت مسلمه از این بهتر نمی‌شود؛ مگر این‌که دموکراسی فاسد متعفن از بین برده شده و مسلمانان بر احکام دین خود‌ پای‌بند گردند؛ دموکراسیی‌که ارزش‌های اسلامی را از بین برده و در عوض آزادی‌ها را نهادینه ساخته روش زندگی و گفتار مسلمانان را خراب نموده است.

مسلمانان زمانی از این منجلاب نجات می‌یابند که بر منهج رب‌شان استقامت ورزیده و شریعت الله سبحانه وتعالی را در منصۀ تطبیق بگذارند و این مسأله امکان پذیر نیست؛ مگر به وسیلۀ کارزار جدی و مخلصانه در کنار کسانی‌که برای برپائی خلافت راشده بر منهج نبوت کار می‌کنند؛ چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم به این امر بشارت داده و فرموده است:

«ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌعَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ»

ترجمه: سپس خلافت بر منهج نبوت می‌آید.

نویسنده: استاد خالد عبدالکریم حسن-فلسطین

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

انقلاب خامنه‌ای در ایران و کشف چهرۀ واقعی‌اش

(ترجمه)

موقعیت استراتیژیک ایران در وسط منطقه باعث رقابت‌های استعماری بین امریکا، انگلیس و اتحاد جماهیر شوروی گردیده که بیشترین تأثیر و تعادل استراتیژیک جدید امریکا را در برابر نفوذ انگلیس در ایران توسط خامنه‌ای و انقلاب دینی او می‌توان دید؛ نفوذی‌که توسط نظام رضای پهلوی از سال‌های اشغال ایران در سال 1941م، در جریان جنگ‌های جهانی دوم حاکم شده و تا سال 1979م و خلع قدرت رضای پهلوی ادامه داشت.

بدین وسیله امریکا توانست تا از ایران سد و دیواری در برابر تعرضات اتحاد جماهیر شوری و سوسیالیزم بسازد. البته بعد از آن‌که امریکا با فکر مسالمت‌آمیز را که در سال 1961م دو قدرت بزرگ در شهر "وین" به توافق رسیده بودند، برداشت و امریکا از تطبیق ایدیولوژی سوسیالیستی‌که در سال 1978م توسط حزب خلق دموکرات افغانی حاکم شده و با دست یافتن سوسیالیزم در افغانستان در سال 1979م حمایت سیاسی و لوژیستکی از طرف مسکو می‌گردید و روسیه مانند یک خرسی به منطقۀ خلیج که دارای نفت سرسام آوری است، نزدیک شده بود، ترسید.

کسی‌که پی‌گیر مسائل است، این حقیقت را درک کرده و مسائلی‌که تا اکنون پوشیده بود، بعد از این هرج و مرج و از بین رفتن عواملی‌که خیلی از مسائل را در ظاهر پنهان گذاشته بود، دانسته است. اسناد و گزارش‌های مطبوعاتی و رسانه‌ای متعددی وجود دارد که رابطۀ امریکا و خامنه‌ای را از ابتداء و آغاز انقلاب آخندی ایران ثابت می‌سازد؛ از جمله چیزی‌که شبکۀ "بی بی سی" کشف کرده و اسراری را فاش ساخته است که به شکل دیگری رابطۀ امریکا و ایران را ثابت می‌سازد؛ مسأله‌ای ‌که قبلاً به این شکل وجود نداشته است.

خامنه‌ای همیشه تلاش کرده تا روشی را اختیار کند که در ظاهر تندروی را در برابر امریکا به نمایش گذاشته و امریکا را به عنوان شیطان بزرگ تلقی نماید؛ شعاری‌که تحول در ایران آورده و وی را به عنوان یک رهبر و مرشد مردم معرفی کرده و طوری جلوه داد که گویا روابط دوستانه بین امریکا و ایران وجود نداشته و مدعی شده که این‌ها گزارش‌های هستند که اساس ندارند.

در سال 2005م نامه‌ای به دست آمد که چهارچوکات سری رابطۀ امریکا و ایران را واضح‌تر نمود؛ اما بازهم بعضی بخش‌های نامۀ آیت الله خامنه‌ای محرم اعلام شد؛ ولی در سال 2008م دفتر "جیمی کارتر" یک نقل مستندی به نشر سپرد که هیچ بخشی از نامۀ خامنه‌ای را پوشیده نگذاشت.

در این مستنند به صراحت بیان شده است که "خامنه‌ای" در نامۀ خود هیچ‌نوع مخالفتی از طرف ایران به امریکا نکرده؛ بلکه برعکس او به این باور بوده که حضور امریکا در ایران برای تعادل اوضاع ایران بر ضد اتحاد جماهیر شوروی و نفوذ احتمالی انگلیس یک امر مبرم و ضروری است. طوری‌که این سند شرح داده، باور خامنه‌ای بر این بوده که همکاری بین اسلام و دیگر ادیان، مخصوصاً نصرانیت ضرورت است و این نامه به تاریخ 6جون1963م به واشنگتن رسید. چنانچه بنابر اسناد موثق خامنه‌ای نامۀ دیگری به ادارۀ "جیمی کارتر" فرستاد که تاریخ آن به 19جنوری1979م یعنی چند هفته قبل از انقلاب ایران بر می‌گردد؛ نامه‌ای که رئیس جمهور امریکا وعدۀ عدم قطع نفت ایران را از غرب نموده و هم‌چنان وعده داده بود که انقلاب ایران بر دیگر دولت‌ها سرایت نکرده و روابط دوستانه‌ای با امریکا برقرار خواهد نمود.

خامنه‌ای در نامۀ دوم‌اش تأکید کرده بود که ایران با امریکا هیچ نوع دشمنی ندارد؛ چنانچه وی گفته بود: «شما شاهد خواهید بود که هیچ‌نوع دشمنی بین ما و امریکا نمی‌باشد. شما خواهید دید که جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر ارزش‌های فلسفی و قوانین اسلامی بوده؛ اما کاملاً یک حکومت بشری است که برای صلح و کمک برای بشریت تلاش می‌نماید.» (منبع: اخبار عربی خلیج، 4جون 2016م با اندکی تصرف)

اگر تا اکنون با وجود گزارش‌ها و اسناد متواتر برای افشای واقعیت‌های ایران، نزد خیلی از کسانی‌که در گمراهی سیاسی به سر می‌بردند، کافی نبود، امروزه رویکردهای محسوس و مشهود ایران برای کور و بینا واضح گردیده است. رویکردهای خائنانه‌ای که از روشنی آفتاب در روز، که ابر وغباری وجود نداشته باشد، روشن‌تر است.

با شعله‌ور شدن انقلاب سوریه، دولت ایران بود که به‌سوی سلاح‌ها و شبه‌نظامیان خود شتافت تا در برابر کسانی‌که با پیک حق به صدا در آمده بودند، بجنگد و کسانی‌که دست به انقلاب بزرگی را ‌که بوی عزت و خلافت از آن استشمام می‌گردید، به خاک و خون بکشد. جنگی‌که فروشندگان مناطق جولان و حامیان چهل سالۀ دولت یهود را یاری رسانده و مانع سرنگونی سقوط رژیم یهود شدند؛ آن هم در زمانی‌که هر لحظه زیر پای انقلابیون مسلمان امیدواری از بین رفتن یهود متصور بود. یقیناً ایران ضلعی از مثلث شوم(روسیه، ایران و ترکیه) بوده که قدم به قدم هم‌آهنگ با این مثلث شوم حرکت کرده تا انقلاب مبارک سوریه را زنده به گور کرده و در بدن نظام بعثی جنایتکار سوریه که در حال جان دادن بود، نفس بدمد تا باشد که سرزمین مبارک سوریه را در تحت تسلط ناپاک امریکا باقی بگذارد.

ای وای! آیا شعار "مرگ بر اسرائیل" فراموش شده یا این‌که شیطان بزرگ(امریکا) مطیع اسلام گردیده و اسلام توانسته که جنایات امریکا را بر حق مسلمانان توقف دهد؟! یا این‌که مردم سوریه از دین خود برگشته که قتل جگرگوشه‌گان شان مباح و مشروع گردیده تا میلیون‌ها سوری بی‌گناه مهاجر و بیجا شوند؟!

اما این‌که صدای پشه‌آسای دوام‌دار در مورد سلاح هسته‌ای و یورانیم ایران به گوش می‌رسد، یقیناً این زمزمه‌ها از سیاق استثمار امریکا در این مسأله به شکلی از اشکال بیرون نیست. تنها اختلافات بر اساس رویکردهای دو اداره می‌تواند باشد و این مسأله‌ای است که دست امریکا را باز می‌گذارد تا به بهانۀ هسته‌ای با ایران نزدیک شده، گاهی اوقات تحریم‌ها را از آن بردارد و گاهی اوقات با وضع تحریم‌ها آن را به انزوا بکشد که این یکی از ویژه‌گی‌های استعمار و خصلت‌های روابط سیاسی آن است.

به گونۀ مثال: ادارۀ وقت اوباما روابط خودرا با امضای توافق‌نامۀ هسته‌ای با شش دولت بزرگ به تاریخ 14جولای2015م نزیک کرد و هم‌چنان در جریان داخل شدن در توافق‌نامۀ هسته‌ای ایران گفت: «قطع روابط دیپلوماتیک با ایران منافع ایالات متحدۀ امریکا را ندارد.» هم‌چنان اشاره کرد که توافق‌نامۀ هسته‌ای با ایران روابط دیپلوماتیک امریکا را بدون این‌که در جنگ منطقه داخل شود، قوت می‌بخشد.» گفته شده که اوباما تأکید کرده بود که به اساس توافق‌نامۀ هسته‌ای ایران که به تاریخ 14جولای2015م، با شش قدرت بزرگ به امضاء رسید و در این توافق‌نامه گفته شده بود که ایران دیگر نمی‌تواند بر سلاح هسته‌ای دست یابد و این توافق‌نامه جهان را به امینت بیشتری قرار می‌دهد. (منبع: دنیا الوطن 7 جنوری 2016م)

بر عکس ایران نیز این توافق‌نامه را به فال نیک گرفته؛ چنانچه حسن روحانی رئیس جمهور این کشور شرکت‌های امریکائی و غربی را برای استثمار این کشور فراخواند. حسن روحانی ‌که امریکا را به امضای توافق‌نامۀ هسته‌ای دعوت کرد، به‌خاطر ترس سقوط نظام بشار اسد در سوریه بود. مسأله‌ای ‌که باعث شد تا همه قوت‌های بازی‌گر در پهلوی هم برای جلوگیری از سرنگونی نظام سوریه استاده شوند که ایران بیشترین نقش را در این زمینه بازی نمود؛ اگر ایران به انزوا و تحریم‌ها بالایش ادامه می‌داشت، نمی‌توانست این نقش را بازی کند.

 بناءً ایجاب می‌کرد که ایران از این قیود و تحریم‌ها آزاد باشد تا به صورت راحت‌تری در این میدان حرکت کند و این چیزی است که اکنون اتفاق افتاده و هم‌زمان با انگیزه دادن امریکا برای دخالت نظامی روسیه در سوریه بود و این مسأله مانند زنجیری سه چهرۀ پلید(روسیه، ترکیه و ایران) را با هم‌ نزدیک کرده است. امریکا این سه چهره را به‌صورت آشکار و غیرآشکار برای اقدامات سیاسی و نظامی در سوریه آماده کرد و شهر ایقونۀ سوریه را به آن‌ها تسلیم نمود. هم‌چنان مناطق از دست دادۀ نظام را یکی پی دیگری پس ‌گرفته و تمام این‌ مسائل باعث شد تا نظام جنایتکار سوریه دوباره بر پای خود استاده شده و نفس عمیقی از فرط خستگی بکشد؛ نظامی‌که نزدیک بود از فشار و مبارزات انقلابیون سوریه نفس خود را از دست داده و سر نگون شود.

اما امروزه فرصت‌ها و واقعیت‌های سیاسی در زمان حاکمیت ترامپ در سوریه تفاوت نموده و واقعیت سوریه به نفع نظام جنایتکار بشار تغییر یافته است. امریکا دانست که توافق‌نامۀ ایران باعث شد تا اقتصاد اروپا رشد کند، به همین دلیل ترامپ مانند پلنگی به غرش آمده و جدیداً قیودات و تحریم‌ها را بر ایران وضع نموده و خواست این کشور را به انزوای سیاسی بکشد. بناءً در وسط وضع تحریم‌های ترامپ و باز نمودن فضا بر ایران توسط اوباما، سیاستی مانند سیاست هویچ و چماق است که ایران را به عنوان یک نقطۀ مرکزی سیاسی امریکا باقی می‌گذارد؛ مگر این‌که الله سبحانه وتعالی بر امت مسلمه منت نهاده، خلافت راشده بر منهج نبوت را حاکم سازد تا باشد که دست امریکا را از سرزمین‌های اسلامی کوتاه ساخته و اگر سرزمینی تا آن روز برای امریکا باقی بماند، آن را پس به همان سرزمین‌اش برگرداند. هم‌چنان، احکام الله سبحانه وتعالی را با اجرای قصاص بالای هر خائن و مرتدی جاری نماید.

﴿وَسَيَعلَمُ الذينَ ظَلَموا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبون﴾

[شعراء: 227]

ترجمه: و كسانی‌كه ستم می‌كنند، خواهند دانست كه بازگشت‌شان به كجا و سرنوشت‌شان چگونه است!

برگرفته از جریدۀ الرایه

نویسنده: استاد ابوعبدالله "حنیفه"

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه