شنبه, ۰۴ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۰۷م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

فراخوانی به چهارمین کنفرانس خلافت

  • نشر شده در سودان

(ترجمه)

ما در حزب‌التحریر-ولایه سودان از تمام شما مسلمانان دعوت می‌نماییم تا با حضور پر رنگ‌تان در کنفرانس یادبودی از نودوهشمین سالروز دردناک سقوط خلافت اسلامی-به منظور انسجام مردان و زنان برای ازسرگیری خلافت اسلامی بر منهج نبوت- ما را مفتخر نموده، مسیرت بخشید... و به بشارت رسول معظم اسلام حضرت محمد مصطفی ﷺ نایل آیید:

«...ثُمَّ تَكُونُ مُلْكًا جَبْرِيَّةً فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا ثُمَّ تَكُونُ خِلافَةً عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ...»

ترجمه: ...سپس پادشاهی با دندان گيرنده می‌آيد و آن تا وقتی الله(سبحانه‌وتعالی) خواسته باشد، دوام می‌کند، سپس هنگامی الله(سبحانه‌وتعالی) خواست، آن را برداشته پادشاهی جبر و ستم خواهد آمد و تا وقتی الله(سبحانه‌وتعالی) خواست، دوام می‌یابد، بعد از آن هنگامی الله(سبحانه وتعالی) خواست، آن‌را دور کرده و بار ديگر خلافت بر روش و منهج نبوت قائم خواهد شد...

برای نجات مسلمانان از ناامیدیی‌که در نتیجۀ این واقعیت دردناک(سقوط خلافت) بر آن‌ها سایه افگنده است و امید بخشیدن به آن‌ها؛ این کنفرانس تحت عنوان: "نجات از سقوط و احیای آرزوها... اهل سودان؛ نمونۀ آن"برگزار خواهد شد.

زمان: شنبه، 30 رجب 1440هـ.ق مطابق 6 اپریل 2019م، ساعت 9:00-4:00 صبح

مکان: مرکز کنفرانس بین‌المللی شهید زبیر محمد صالح(تالار بزرگ)

حضور شما بیانگر همدردی و رابطۀ شما در قضایای مربوط به اسلام و مسلمین می‌باشد.

ابراهیم عثمان(ابوخلیل)

سخنگوی رسمی حزب‌التحریر-ولایه سودان

ادامه مطلب...

شفاعتِ پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم

(ترجمه)

الله سبحانه‌وتعالی می‌فرماید: ‏

﴿يَوْمَئِذٍ لَّا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِيَ لَهُ قَوْلاً يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْماً‏ وَعَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ وَقَدْ خَابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْماً وَمَن يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا يَخَافُ ظُلْماً وَلَا هَضْماً﴾

[طه: 109-121]

ترجمه:در آن روز شفاعت(هيچ‌كسی) سودی نمی‌بخشد؛ مگر(شفاعت) كسی‌كه الله(سبحانه‌وتعالی) به او اجازه دهد و گفتارش را بپسندد.‏ آن‌چه را كه(مردمان) در پيش دارند(در آخرت بدان گرفتار می‌آيند و می‌دانند) و آن‌چه را كه(در دنيا انجام داده‌اند)، پشت سر گذاشته‌اند، الله(سبحانه‌وتعالی) می‌داند؛ ولی آنان از(كار و حكمت) آفريدگار آگاهی ندارند.(در آن روز همه) چهره‌ها در برابر اللهِ باقی و جاويدان، گرداننده و نگهبانِ جهان(هم‌چون اسيران) خضوع و خشوع نموده و كُرنِش می‌برند و كسی‌كه(در آن روز كوله‌بارِ) كفر(دنيای خود) را بر دوش كشد، نااميد(از لطف الله سبحانه‌وتعالی و بی‌بهره از نجات و ثواب) می‌گردد.‏ هركسی‌که كارهای نيكو انجام داده و مؤمن باشد؛ نه از ظلم و ستمی می‌ترسد(كه بر او رَوَد؛ مثلاً بر گناهان‌اش افزوده شود)؛ نه از كم و كاستی می‌هراسد(كه گريبان‌گير كارهای نيك و پاداش‌اش شود؛ چرا كه حساب الله سبحانه‌وتعالی دقيق است).‏

آن‌روز روزِ قیامت است، شفاعتِ هیچ‌کس در مورد دیگری پذیرفتنی نیست؛ مگر کسانی‌که الله سبحانه‌وتعالی این اجازه را به آن‌ها بدهد و شفاعت‌شان را در حق مسلمانانی‌که مستحق شفاعت باشند، بپذیرد. کسانی مستحق شفاعت می‌شوند که در ایمان‌شان صادق و مخلص بوده و به کلمۀ توحید عمل کرده باشند. بناءً کسانی‌که ادعای مسلمانی دارند؛ اما کفار را ولی گرفته و آن‌ها را مشاور و رازدار خویش قرار می‌دهند، در مورد آن‌ها پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم شفاعت نمی‌کند. کسانی‌که به‌شریعت الله سبحانه‌وتعالی فیصله نکنند و از قوانین کفری پیروی نمایند، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم در مورد آن‌ها شفیع نبوده و هیچ مسئولیتی ندارد.

الله سبحانه‌وتعالی علام الغیوب بوده و انسان‌های صادق، مخلص، مطیع و چنگ‌زننده به‌شریعت خود و اطاعت از پیامبر خود را می‌داند و آن‌چه را که در پنهان، آشکار، شب، روز، گذشته و آینده انجام می‌دهند، نیز می‌داند و هیچ‌کس از مخلوقات الله سبحانه‌وتعالی به‌علم او احاطه ندارد. چهره‌ها در آن روز کُرنِش کرده و در برابر الله سبحانه‌وتعالی ذلیلانه سرِ تسلیمی فرود می‌آورند. کسانی‌که ایمان نداشته و به‌خاطر الله سبحانه‌وتعالی خالصانه عمل نکرده‌اند، به‌زیان مواجه می‌شوند؛ اما کسانی‌که ایمان داشته، به‌دستورات الله سبحانه‌وتعالی چنگ زده، عمل صالح انجام داده و در اعمال خود مخلص بوده‌اند، از این‌که ظلمی به آن‌ها رسد؛ هیچ هراسی ندارند و در پناه رحمت و مراقبت الله سبحانه‌وتعالی می‌باشند. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم می‌فرماید:

«لکل نبی دعوة مستجابة، فتعجل کل نبی دعوته و انی اختبأت دعوتی شفاعة لامتی یوم القیامة فهی نائلة ان شا الله من مات من امتی لا یشرک بالله شیئا»

ترجمه: هر پیامبری صاحبِ دعوتی مستجاب است و هر نبیِ در دعوت‌اش عجله می‌کند؛ اما من دعوت‌ام را در روز قیامت در برابر شفاعت کردن امت خود قرار می‌دهم و هرکس از امت من در حالی بمیرد که به الله(سبحانه‌وتعالی) شریک نیاورده باشد، به آن نایل می‌آید.

پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم بهترینِ مخلوقات و خاتمِ پیامبران است. شفاعت‌کنندۀ مسلمانانی است که بمیرند و به الله سبحانه‌وتعالی شریک نیاورده باشند؛ اگرچه مرتکب بعضی از گناهان شده باشند. این رحمت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم به امت‌اش بوده که تمامی خطاهای گذشته و آیندۀ آن‌ها بخشیده می‌شود؛ چون: پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم در برابر بخشیده شدن امت‌اش حریص بوده و دعوت مستجاب خود را برای شفاعت کردن امت خویش ذخیره نموده است. یگانه شرط شفاعت؛ فقط ایمان به الله سبحانه‌وتعالی می‌باشد؛ چنان‌چه الله سبحانه‌وتعالی می‌فرماید: ‏

﴿إِنَّ اللّهَ لاَ يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن يَشَاءُ وَمَن يُشْرِكْ بِاللّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْماً عَظِيماً﴾

‏[نساء: 48]

ترجمه: بی‌گمان الله(سبحانه‌وتعالی) هرگز شرك به‌خود را نمی‌بخشد؛ ولی گناهان جز آن را از هركس كه خود بخواهد، می‌بخشد و هركه برای الله(سبحانه‌وتعالی) شريكی قائل گردد، گناه بزرگی را مرتكب شده است.‏

هم‌چنین الله سبحانه‌وتعالی می‌فرماید:

﴿مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَن يَسْتَغْفِرُواْ لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُواْ أُوْلِي قُرْبَى مِن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ﴾

‏[توبه: 113]

ترجمه:پيامبر و مؤمنان را شایسته نیست كه برای مشركان طلب آمرزش كنند، هرچند كه خويشاوند ایشان باشند. هنگامی‌كه برای آنان روشن شود كه(با كفر و شرك از دنيا رفته‌اند)؛ پس ایشان(مشركان) اهل دوزخ‌اند.

کسانی مستحق شفاعت می‌شوند که بر توحید بمیرند و به الله سبحانه‌وتعالی شریک قرار ندهند؛ اما کسی‌که در حالتِ کفر بمیرد، برای همیشه در آتش جهنم باقی خواهد ماند. الله سبحانه‌وتعالی می‌فرماید:

﴿مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ ‏‏ قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ‏ وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ‏ وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ‏ وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ حَتَّى أَتَانَا الْيَقِينُ‏ فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ﴾

[مدثر: 42]

ترجمه:چه چيزهایی شما را به‌دوزخ كشانده و بدان انداخته است‌؟‏ می‌گويند: (در جهان) از زمرۀ نمازگذاران نبوده و به مستمندان طعام نمی‌دادیم.‏ پيوسته با باطل‌گرايان(هم‌نشين و هم‌صدا می‌شدیم و به‌باطل، ياوه و عيب‌جوئی) فرو می‌رفتيم و روز سزا و جزا(قيامت) را دروغ می‌دانستيم تا مرگ به‌سراغ‌مان آمد.‏ ديگر شفاعت و ميانجی‌گری شفاعت‌كنندگان و ميانجی‌گران، اعم از فرشتگان، پيامبران و صالحان، به‌ايشان سودی نمی‌بخشد.

الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿وَأَنذِرْهُمْ يَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَنَاجِرِ كَاظِمِينَ مَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَلَا شَفِيعٍ يُطَاعُ﴾

[غافر: 18]

ترجمه: ‏(ای محمّد!) آنان را از روز نزديك بترسان(كه قيامت است)؛ آن زمانی‌ست ‌كه دل‌ها(از شدّت وحشت) به گلوگاه می‌رسند(انگار از جای خود كنده و به‌بالا پرت شده‌اند) و تمام وجودشان مملو از خشم و اندوه می‌گردد(خشم بر كسانی‌كه ايشان را به‌چنين سرنوشتی دچار كرده‌، خشم بر خود كه به‌حرف ديگران گوش فرا داده و غم و اندوه بر روزگار هدر رفته و طلای عمر باخته شده). ستم‌گران نه دارای دوست دل‌سوزند؛ نه دارای ميانجی‌گری‌كه وساطت او پذيرفته شود.‏

کسانی‌که در دنیا به‌خود ظلم نموده، به الله سبحانه‌وتعالی شریک گرفته و به الله و رسول‌اش ایمان نیاورده‌اند، هشدار بده که در روز قیامت اقارب، همکاران، خدمت‌گذاران و باداران‌شان به آن‌ها هیچ نفعی رسانیده نمی‌توانند. همه اسباب بر آن‌ها قطع شده و دنیا آن‌ها را فریب داده است. هیچ شفاعت‌کننده‌ای ندارند و جای‌گاه‌شان جهنم سوزان است و جهنم جایگاهی بدی‌ست. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم می‌فرماید:

«صنفان من امتی لن تنالهما شفاعتی: امام ظلوم و کل غال مارق»

ترجمه: شفاعت من به دو گروه از امت من نمی‌رسد: حاکم ظالم و هر خیانت‌کار!

چون: حاکم ظالم به‌شریعت الله(سبحانه‌وتعالی) حکم نمی‌کند و قوانین خود را از نزد خود و مردم می‌سازد. این چیزی است که ما امروزه در سرزمین‌های اسلامی شاهد آن هستیم. آن‌ها نظام‌ها و قوانین را از کشور‌های کفری وارد نموده و بر مسلمانان تحمیل می‌نمایند؛ اما این حکام مردم را فریب داده و طوری وانمود می‌کنند که گویا آن‌چه را که تطبیق می‌کنند، با اسلام هیچ تناقضی ندارد. بعضی از آن‌ها در قانون اساسی خود ماده‌ای را می‌نویسند که "دینِ دولتِ ما اسلام است" و عدۀ دولت‌شان را جمهوری اسلامی نام می‌نهند؛ درحالی‌که همۀ این حرف‌ها از باب تدلیس و تلبیس بر مسلمانان است تا بگویند که ما در حالت خوبی زندگی می‌کنیم. خطبای نمازهای جمعه نیز به آیات قرآنی استشهاد نموده و آیت‌ها را مطابق هوای نفس خود به‌نفع حکام تأویل می‌کنند. این حکام به‌خاطر حکم کردن به‌غیر ما انزل الله از شفاعت رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم محروم می‌شوند؛ چون: بر حاکم مسلمان لازم است تا به شریعت الله سبحانه‌وتعالی حکم نماید، از مصالح آن‌ها مراقبت، عدل را در بین شان تحقق بخشد و امور زندگی‌شان را بر اساس شریعت تنظیم نماید. در این صورت حاکم عادلی‌که متعهد به‌تطبیق شریعت الله سبحانه‌وتعالی باشد، یکی از هفت گروهی است که در روز قیامت، در زیر سایۀ عرش قرار می‌گیرد؛ روزی‌که جز سایۀ عرش الله سبحانه‌وتعالی سایه‌ای دیگری و جود ندارد. حضرت ابوهریره رضی الله عنه از رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم روایت می‌کند که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند:

«سبعة یظلهم الله یوم القیامة فی ظله یوم لاظل الا ظله: امام عادل...»

(رواه بخاری)

ترجمه: هفت گروه است که الله(سبحانه‌وتعالی) در روز قیامت در زیر سایۀ عرش خویش قرار می‌دهد؛ روزی‌که هیچ سایه‌ای جز سایۀ عرش او(سبحانه‌وتعالی) وجود ندارد؛ حاکم عادل...

پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند:

«...امراء یکونون من بعدی، فمن غشی ابوابهم فصدقهم فی کذبهم، و اعانهم علی ظلمهم فلیس منی و لست منه، و لایرد علی الحوض، و من غشی ابوابهم او لم یغش و لم یصدقهم فی کذبهم، و لم یعنهم علی ظلمهم فهو منی و انا منه وسیرد علی الحوض»

ترجمه: اُمرای بعد از من می‌آیند؛ هرکس دروغ آن‌ها را تصدیق نمود و در ظلم به آن‌ها همکاری نمود، او از من نیست و من از او نیستم و بر حوض هم وارد شده نمی تواند؛ اما کسی‌که آن‌ها را در دروغ‌های‌شان تصدیق نکرده و در ظلم همکاری‌شان ننمایند، او از من است و من از او و بر حوض وارد می‌شوند.

حضرت ابوهریره رضی الله عنه روایت می‌کند که از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم سوال کردم که یا رسول الله!

«من اسعد الناس بشفاعتک یوم القیامة؟ فقال لقد ظننت یا ابا هریرة ان لایسئلنی عن هذا الحدیث احد اول منک لما رایت من حرصک علی الحدیث اسعد الناس بشفاعتی یوم القیامة من قال لااله الا الله خالصا من قبل نفسه»

(رواه بخاری)

ترجمه: ای رسول‌الله!(صلی‌الله‌علیه‌وسلم) سعادت‌مندترین فرد در شفاعت شما در روز قیامت کیست؟ پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وسلم) فرمودند: ای ابوهریره! گمان می‌کردم که کسی پیش‌تر از تو از این حدیث را از من سوال نمی‌کند؛ چون تو در این مورد خیلی حریصی. سعادت‌مندترین فرد به‌شفاعت من در روز قیامت کسی است که کلمۀ توحید را خالصانه گفته باشد.

حضرت انس رضی‌الله‌تعالی‌عنه از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم روایت می‌کند که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند:

«یخرج من النار من قال لااله الا الله و فی قلبه وزن شعیرة من خیر، و یخرج من النار من قال لااله الا الله و فی قلبه وزن برة من خیر، و یخرج من النار من قال لااله الا الله و فی قلبه وزن ذرة من خیر»

( رواه بخاری)

ترجمه: کسی‌که کلمۀ توحید را بگوید و در قلب او به اندازۀ دانۀ جو خیر باشد، از آتش نجات می‌یابد و کسی‌که کلمۀ توحید را بگوید و در قلب او به اندازۀ دانۀ گندم از خیر موجود باشد، از آتش نجات می‌یابد و کسی‌که لااله‌الاالله بگوید و در قلب او به اندازۀ ذرۀ خیر موجود باشد، از آتش جهنم نجات می‌یابد.

لااله‌الاالله؛ یعنی هیچ معبود به‌جز الله سبحانه‌وتعالی وجود ندارد و همین کلمه اساس اسلام است. ایمان به لااله‌الاالله و اخلاص در عمل و عبادت به‌مقتضای آن، با تحقق بخشیدن حاکمیت شریعت الله سبحانه‌وتعالی در زندگی انسان‌ها و عدم پذیرفتن هر قانون و شریعت دیگری واجب بوده و لازم است که رفتار مؤمن با خواسته‌های کلمۀ توحید منسجم باشد.

برگرفته از مجلۀ الوعی

نویسنده: ابراهیم "سلامت"

ادامه مطلب...

پیشوایان گمراه کننده

(ترجمه)

از حضرت ثوبان رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«إِنَّمَا أَخَافُ عَلَى أُمَّتِي الْأَئِمَّةَ الْمُضِلِّينَ»

(رواه ترمذی)

ترجمه: از گماشته شدن پیشوایان گمراه کننده بالای امتم بیم و هراس دارم.

برادران مسلمان! فکر در هرجامعه سلاح بزرگی محسوب می‌گردد. ذریعۀ فکر است که جوامع به ترقی و بیداری فکری دست‌رسی پیدا می‌کنند و توسط فکر است که به قلۀ عظمت و بزرگی نایل می‌گردند. پس زمانی‌که فکر اسلامی در جامعه سیادت و رهبری داشته باشد، در آن حالت مسلمانان و غیرمسلمانان در سعادت و آرامش کامل  و در چنان تمدن اسلامی زندگی می‌نمایند که حدود چهارده قرن ادامه داشت-که بشریت در اطراف و اکناف آن مفهوم ترقی و عزت را درک نموده و لذت زندگی را چشیده اند.

ای مسلمانان! زمانی‌که درک و احساسات دقیق از احکام اسلام ضعیف گردد، دروازۀ گمراهی وسیعی پیش‌روی مردم، بالخصوص علماء و کسانی‌که مصدر و پیشوای حدیث و اجتهاد برای امت هستند، گشوده خواهد شد تا در این دین چیزهایی را داخل نمایند که آن از دین نیست؛ پس در این حالت است که به دموکراسی، روحانیت، قومیت(قوم‌پرستی) و وطنیت(وطن‌پرستی) صدا می‌زنند و امت را از راه حقیقت منحرف و از عمل صحیح و بازگشت اسلام در صحنۀ حاکمیت دور نگه‌می‌دارند.

آری، آن‌ها همان پیشوایان گمراه اند؛ پیشوایان دموکراسی و وطن‌پرستی و یا وطن‌خواهان هستند؛ پس ایشان در جسد امت مثل مریضی سِل(مریضی که سبب ضعف و ناتوانی انسان می‌گردد) خون‌خوار و بی‌رحم هستند که در وجود امت ضعف و ناتوانی را بیشتر می‌کنند. بلی، عمل این پیشوایان گمراه کننده است که از عمل‌کرد بدشان قلب انسان جریحه‌دار می‌گردد؛ پس ایشان همان خطر اول برای امت هستند که رسول الله صلی الله علیه وسلم مردم را به کناره‌گیری و حذر از ایشان امر نموده است.

یا الله! مارا با آمدن خلافت راشده بر منهاج نبوت که در آن وحدت مسلمانان نهفته باشد، مستفید بگردان و از مسلمانان مصایب و بلاها را دور نما! یا الله زمین را به نور و جه کریمت منور گردان! اللهم آمین آمین!

ادامه مطلب...

سخن هفته: طرح «حکومت مؤقت»، «مؤسسه رند» و آینده‌ی ساختار سیاسی در افغانستان

  • نشر شده در سیاسی

دموکراسی را جایی حکومت مردم و جایی هم حکومت قانون تعریف می‌کنند؛ اما جهت وارد نمودن این نظام سیاسی به افغانستان، پهلوی این‌که به نظر مردم افغانستان مراجعه نشد، داعیه‌داران و حاملین این نظام تا به امروز قادر نشدند که اکثریت مواد قانون اساسی خویش را تطبیق و یک حکومت مطابق به این قانون را -خالی از هر نوع تقلب و فساد- ایجاد نمایند. در تاریخ ۱۸ساله‌ی این نظام وارداتی هیچ حکومتی مطابق به رأی اکثریت نتوانسته است شکل بگیرد و هیچ ماده‌ی -بجز ازین‌که کابل پایتخت افغانستان و ظاهرشاه بابای ملت است- تطبیق نشد. قانون اساسی در نظام‌ بشری-دموکراتیک بسان قانون مادر است. کسانی که از اسلام رو گشتانده و به دموکراسی ایمان آوردند، پاس شیر مادر خویش را نیز نکردند؛ پس این‌ها در مقابل ارزش‌های اسلامی و خون میلیون‌ها افغان طبیعی‌ست که بطریق اولی بی‌پاس می‌شدند.

نظام امروز از بطن جامعه‌ی افغانی بر نخاسته و نه هم در تطابق به افکار و واقعیت‌های این جامعه می‌باشد. در روزهای نخستین این نظام در اتاق‌های واشنگتن توسط طراحان امریکایی طراحی گردید و توسط B-52 به سرنوشت افغان‌ها تحمیل کرده شد و امروز نیز که امریکا پس از سال‌ها جنگ در افغانستان به بحران مواجه شده است می‌خواهد دموکراسی خود را دَور زده و خلاف قانون اساسی که آن را دستاورد ۱۸ساله حکومت افغانستان به کمک امریکا می‌خواند طرحی بسنجند بنام «حکومت مؤقت». بلی؛ برای امریکا و قُلدران غربی، دموکراسی یک ارزش است، اما منفعت با ارزش‌تر از آن.

حکومت مؤقت نه طرح حاکمیت‌های ضعیف و گِرو شده‌ی چون پاکستان و افغانستان است و نه هم از افراد و یا کدام گروه داخلی. اصلًا این‌ همه در موقفی نیستند تا از آدرس مأموریت و غلامی خویش طرحی را برای آینده سیاسی امریکا در افغانستان طراحی نمایند. طرح حکومت مؤقت در امتداد سیاست خارجی و استراتژی امریکا در افغانستان و منطقه طراحی شده است. اولین‌بار این امریکایی‌ها بودند که آ نرا در فضای رسانه‌یی پرتاب نمودند و با پخش نمودن طرح مدون «مؤسسه امریکایی رند» برای آینده سیاسی افغانستان، این بیشتر واضح گشت که طرح حکومت مؤقت از دهلیزهای مؤسسات و نهادهای حکومتی امریکا عبور نموده است.

 کسانی که چنین نمی‌اندیشند سخت به بحران سطحی‌نگری آغشته اند؛ آن‌ها باید بدانند که حرف نخست را زور می‌زند و صاحب فرمان همانی‌ست که صاحب نان باشد. امریکا به سرنوشت سیاسی افغانستان و جهان حاکم است و آینده سیاسی افغانستان را بیشتر از دید آینده‌ی موقف جهانی و منافع خود درین منطقه می‌بیند؛ و طرح حکومت مؤقت در اصل طرحی برای آینده سیاسی، نظامی و اقتصادی امریکا درین جغرافیا می‌باشد.

آدرس مشخصی که نمی‌خواهد طراح اصلی حکومت موقت را به‌زبان گیرد حکومت اشرف‌غنی است. اشرف‌غنی باوجودی که در فضای سیاسی معلق باقی مانده و چهره اش بیشتر به غلامان رانده‌شده تغییر نموده است می‌خواهد با این اغواگری خود امتیاز سیاسی بدست آورد. او می‌خواهد تا آخرین لحظه‌ی عمر سیاسی خویش نشان دهد که ریسمان وفاداری امریکا را به گردن دارد. او برعکس، پاکستان و مخالفین داخلی خود را طراح اصلی حکومت مؤقت معرفی می‌کند تا باشد افکار عامه را -که ضد پاکستانی می‌باشد- به سوی خود جلب نماید. و همین‌گونه با این تیر تیم‌های مخالف انتخاباتی خود را نیز نشانه گرفته تا با استفاده ازین فرصت و قرار دادن آنها در صف هم‌سویی با سیاست پاکستان، باشد ضربه‌ی را به آنها وارد کرده باشد.

حکومت نیم‌جان اشرف غنی درین رمق حیات خویش به موجودی می‌ماند که هنگام غرق شدن به هر خس و خاشاک دست می‌اندازد. او از یک‌طرف بقای سیاسی خویش را در خطر می‌بیند و از سوی دیگر -با وجود ذلالت و رانده شدن- چنان خود را احسان‌مند امریکا می‌داند که نمی‌خواهد/نمی‌تواند واقعیت‌های واضح را در مورد امریکا برای مردم افغانستان واضح‌تر بیان کند؛ و یا حد اقل به خداوندگار خویش شک نماید. پس مردم افغانستان باید بدانند؛ کسانی که حقایق آشکار را کتمان و پنهان می‌کنند و می‌خواهند آفتاب را در روز روشن بدزدند پس چه چیزهایی را در خفا که ندزدیده باشند؟!

ناگفته نباید گذاشت که ایجاد حکومت مؤقت، برگذاری انتخابات و نظام جمهوری از همان نسخه‌های کهنه‌ی است که هیچ دردی را دوا نکرده و بُن‌بست سیاسی و اجتماعی را رقم زده است. این بُن‌بست تا زمانی ایجاد یک نظام مقتدر اسلامی به پایان نمی‌رسد؛ زیرا هر گروهی که از نظام اسلام سرپیچی و دوری کند، به سرنوشت رقت‌باری مواجه می‌شود و درمان این درد و رنج حاکم ساختن دین الله سبحانه و تعالی در جهان اسلام می‌باشد؛ نه حکومت موقت و برنامه‌های منسوخ شده.

یوسف ارسلان

ادامه مطلب...

مسلمانان زنده اند؛ اگرچه حکامشان به سان مردگان اند!

(ترجمه)

امت اسلامی، به ایمان و اسلام زنده است. امت در مجموع دوست­دار اسلام و خواستار تطبیق احکام شریعت اسلامی بوده و از کفر و اهل آن تنفر دارد؛ قوانین وضعی را دور انداخته و باکسانی‌که به سوی دور ساختن اسلام از حاکمیت، سیاست و زندگی فرامی‌خوانند، کینه‌توزی و دشمنی می­کند. اکثریت امت به حکام سرزمین­های اسلامی اعتماد نداشته و هیچ احترامی به آن­ها قایل نمی­باشند و من‌حیث ابزار پیش‌پای افتاده­ای می­نگرند که در خدمت کفار استعمارگر قرار داشته و در انتظار اجرای نقش داده‌شدۀشان می­باشند.

همان‌گونه امت به علمای درباری نیز اعتماد نداشته و آن­ها را به‌سان تریبون­های حقیرانه­ای در خدمت حکام طاغوتی می­دانند. امت اسلامی تمام این موارد را درک کرده و آن‌ها را از مسلمانان بدیهی می­شمارد. اکنون، امت با شکیبائی تمام لحظۀ غلبه بر این حکام طاغوتی و علمای درباری را بخاطری انتظار می­کشد که آنان را از قدرت خلع کرده و قدرت از دست رفتۀ خویش را بار دیگر به دست آورد. این امت  انتظار کسی را می­کشد که زنگ آن لحظه را به صدا درآورده و اولین گام را درین راه بردارد. به همین دلیل بود که با اولین جرقه­های انقلاب‌ها و بهار عربی همراه شده و به ندای تغییر با تمام جرئت و اقدام لبیک گفت؛ به شعار­های اسلامی صمیمانه هم­نوا شد و ثابت ساخت که یک امت زنده بوده و این استعداد و آمادگی را دارد که برای اسلام قربانی تقدیم نموده، در راهش بمیرد و درین تغییر سریع از خود توانائی­های شگفت‌آوری را نمایان ساخت. بنابر این، امت با این ویژه­گی، زمانی­که فرصت‌اش فرارسد و زمینه مساعد شود، سزاوار بردوش کشیدن لوای اسلام می­باشد. الله سبحانه وتعالی در سورۀ انعام چنین می­فرماید:

﴿أَوَمَن كَانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُوراً يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَن مَّثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِّنْهَا كَذَٰلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ

[انعام: ۱۲۲]

ترجمه: آیا کسی­که مرده بود و ما اورا زنده کردیم و برای وی نوری قرار دادیم تا در پرتو آن درمیان مردم حرکت کند، مانند کسی است که در تاریکیها است و از آن بیرون شدنی نیست؟ اینگونه برای کافران آنچه انجام داده اند، آراسته شد.

پیش از ایمان، انسان از لحاظ فکری مرده‌ای بیش نبود، گمراه، حیران و سرگشته بود تا این‌که الله سبحانه وتعالی به وسیلۀ اسلام زنده گردانید و توفیق داد تا از لحاظ فکری و عملی و از لحاظ سلوک و تصرفاتش از رسول الله صلی الله علیه وسلم پیروی کند. از آن پس، انسان از تارکی ­گمراهی بدر آمده و از چنگال هوای نفسانی نجات یافته و در پرتو نور اسلام، نور حق و هدایت قرار گرفت؛ بگونه‌ای که انگار از عالم مردگان به عالم زندگانی برگشته است. بدین سبب، کفر و گمراهی مرگ بوده و ایمان و اسلام زندگی می­باشد. الله سبحانه وتعالی در سورۀ انفال چین می­فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ﴾

[انفال: ۲۴]

ترجمه: ای اهل ایمان! هنگامی­که الله(سبحانه وتعالی) و رسولش(صلی الله علیه وسلم) شما را به حقایقی­که به شما زندگی می­بخشد، دعوت میکند، اجابت کنید و بدانید که الله(سبحانه وتعالی) میان انسان و قلباش حایل  واقع می­شود و مسلماً همۀ شما به سوی او(تعالی)گردآوری خواهید شد.

الله سبحانه وتعالی در این فرموده‌اش﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ...﴾ یعنی ای اهل ایمان... ایمان مان را یادآور شده و ما را به قبولی دعوت الله و رسول صلی الله علیه وسلم به طاعت و عمل و پای‌بندی فرامی­خواند. پذیرفتن دعوت الله سبحانه وتعالی برای ما زندگی و همان طور نپذیرفتن دعوت الله سبحانه وتعالی برای ما مرگ خواهد بود؛ و لو که مؤمن نیز به شمار برویم. به همین دلیل است که الله سبحانه وتعالی در قسمت استمرار بر طاعت، به گرفتن تمام آنچه که رسول الله صلی الله علیه و سلم برای ما آورده و به پای‌بندی به تمام آنچه که اسلام با خود دارد، بیشترین هشدار را داده است. چنانچه می‌فرماید:

﴿وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾

[حشر: ۷]

ترجمه: آنچه را که رسول الله به شما عطاء کرد، بگیرید و از آنچه شمارا نهی کرد، باز ایستید و از الله(سبحانه وتعالی) پرواکنید؛ زیرا الله(سبحانه وتعالی) سختکیفر است.

هم‌چنین الله سبحانه وتعالی در سورۀ انفال می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنتُمْ تَسْمَعُونَ﴾

[انفال: ۲۱]

ترجمه: و مانند کسانی نباشید که گفتند: شنیدیم؛ درحالی­که نمیشنوند!

آری، هرکسی‌که در تلاش تطبیق احکام شریعت اسلامی بوده و بخاطر تطبیق آن لباس کار بر تن دارد، او زنده­ای می­باشد که ارتباطش را با الله سبحانه وتعالی درک نموده است. درین شکی نیست که این همان زندگانی واقعی است. هم‌چنان، کسی­که در همان سمتی­که نصرت الله سبحانه وتعالی در آن است، کوتاهی کرده و در حمل دعوت اسلامی سهل‌انگاری نماید، به‌سان مرده‌ای بیش نیست؛ زیرا در مسیر قطع ارتباط‌اش با الله سبحانه وتعالی قرار دارد؛ چیزی‌که در حقیقت عبارت از مرگ واقعی می­باشد.

از آن­جایی‌که در مجموع امت اسلامی در تلاش و بلکه تشنه­ای تطبیق احکام شریعت اسلامی می‌باشد، بدون هیچ شک و تردیدی یک امت زنده بوده و مستحق نصرت و قدرت می‌باشد؛ درحالی‌که حکام سرزمین‌های اسلامی بدلیل این‌که احکام وضعی و کفری را بالای امت تطبیق، ثقافت سیکولری و الحادی را نشر، با مردم خود در جنگ و با غرش­های پلنگ‌گونه بر آن ها پرخاش­گری کرده و برای حفاظت از تخت­های در حال زوال خویش با تمام تلاش در خدمت اربابان خویش قرار دارند، مردگانی بیش نیستند.

حکام سرزمین‌های اسلامی هرآنچه را که در جهان اسلام از قتل عام مسلمانان مستضعف، ظلم و ستم­ها، مصیبت­ها، مهاجرت­ها و گرسنگی زنان، اطفال و غیرنظامیان اتفاق می­افتد، مشاهده کرده­ و هیچ حرکتی از خود نشان نمی­دهند. در بورکینا فاسو یکی از دولت­­های ضعیف افریقایی­، ده­ها تن از مسلمانان به دست قبایل غیرمسلمان آن­جا در یک ­کشتارگاه وحشیانه­ای قتل عام شدند. شانزده قریه از مسلمانانی‌که در آن کشور تحت ظلم قرار دارند، از دور فریاد می­کشند؛ اما کسی نیست که به فریادشان برسد؛ حتی هیچ خبری از آن­ها در رسانه­ها نیز نشر نمی­شود. در ترکستان شرقی دیار مسلمانان به زندان بزرگی تبدیل شده که چین جنایتکار از هیچ‌نوع شکنجه و ظلم بر حق مسلمانان آن‌جا دریغ نمی­کند تا حدی‌که مسلمانان را از اجرای شعار­های عبادی‌شان مانند نماز و روزه باز داشته و در تلاش روی‌گردان کردن مسلمانان از دین‌شان بوده و می­خواهد مسلمانان را تبدیل به ملحدین نماید. چین به انواع اسالیب پست مسلمانان را از ازدواج و توالد و تناسل باز می‌دارد؛ اما هیچ یک از دولت­های حاکم بر سرزمین‌های اسلامی اندک کاری برای دفاع از آنان نکرده و کوچک­ترین اعتراضی به این رفتار چین نمی­کنند؛ بلکه حتی در عوض برخی از دولت‌ها را می­بینیم، بعضی از مسلمانان اویغوری را که موفق به فرار شدند، بی­شرمانه به دولت جنایتکار چین تحویل می­دهند تا اعدام و یا زندانی شوند. این به علاوۀ آنست که این دولت‌ها به اختلافات ساختگی در بین خود مشغول بوده و برای فاسد ساختن جامعه و عام شدن پستی­ها و زشتی­ها بین جامعه، در تلاش پخش و نشر مفاهیم تمدن غربی می­باشند.

لیکن با تمام این زمینه­های سختی‌که ملیت­های اسلامی در آن زندگی می­کنند و با تمام رنج­هایی‌که امت اسلامی از ضعف و بی‌چاره­گی می­برد، ایمان امت به اسلام همان حفاظ اول و آخر آن می­باشد؛ دیوار محافظی­که آنان را از لغزیدن و رام شدن در جنگ فکری مفاهیم تمدن فریبندۀ غربی محافظت می­کند. تمسک خانواده­های مسلمان به احکام شرعی ویژۀ خانواده­ها، دیوار محافظ دومی برای محافظت از انحرافات گسترده­ای‌که خوانواده­های غربی به آن مواجه اند، می­باشد. وجود احزاب مبدئی اسلامی، ­که در سدد تأسیس خلافت راشده و مشغول جهاد فی سبیل الله بوده و به دنبال تطبیق کامل و شامل احکام شریعت اسلامی در تمام ابعاد زندگی می­باشند، گروه­هایی‌که در راستای ازسرگیری زندگی اسلامی فعالیت می­کنند، دیوار محافظ سومی و محکم‌ترین دیواری اند که مسیر صحیح را برای امت روشن می­کنند.

بنابر این، امت اسلامی در پناه این سه دیوار آهنین در برابر حملات کفار سرکش و متکبر چنان مقاومتی از خود نشان خواهد داد که اسطوره خواهد شد. این امت با صبر و شکیبائی همگام با گروهی­که برای تأسیس دولت خلافت و دارالاسلام فعالیت می­کند، از هیچ تلاشی دریغ نخواهد کرد.

آری، زمان بازگشت خلافت به اذن و ارادۀ الله سبحانه وتعالی نزدیک و همان‌طور بازگشت امت به خلافت نیز نزدیک است. به زودی مسلمانان یأس و شکست و فروپاشی را فراموش خواهند کرد.

برگرفته از جریدۀ الرایه

نویسنده: ابوحمزه الخطوانی

ادامه مطلب...

دعوت به‌سوی الله سبحانه وتعالی با حکمت و موعظۀ حسنه!

(ترجمه)

الله سبحانه وتعالی می‌فرماید: ‏

﴿ادْعُ إِلِى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَۚ‏ وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُواْ بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ وَلَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِّلصَّابِرينَۚ‏ وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُكَ إِلاَّ بِاللّهِ وَلاَ تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلاَ تَكُ فِي ضَيْقٍ مِّمَّا يَمْكُرُونَۚ‏ إِنَّ اللّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَواْ وَّالَّذِينَ هُم مُّحْسِنُونَ﴾

[نحل 125-128]

ترجمه: (ای پيامبر!) مردمان را با سخنان استوار و بجا و اندرزهای نيكو و زيبا به راه پروردگارت فراخوان و با ايشان به شيوۀ هرچه نيكوتر و بهتر گفتگو كن‌؛ چرا كه(بر تو تبليغ رسالت الهی با سخنان حكيمانه و مستدلاّنه و آگاهانه و به گونۀ بس زيبا و گيرا و پيدا است و بر ما هدايت و ضلال و حساب و كتاب و سزا و جزا است) بی‌گمان پروردگارت آگاه‌تر(از همگان) به حال كسانی است كه از راه او منحرف و گمراه می‌شوند و يا اين‌كه رهنمود و راهياب می‌گردند. (ای مسلمانان!) هرگاه خواستيد مجازات كنيد(كسانی را كه به حقوق شما تعدّی و تجاوز كرده‌اند)، تنها بدان اندازه مجازات كنيد و كيفر دهيد كه درباره شما روا شده است(و از حدّ آن فراتر نرويد و برمگذريد) و اگر شكيبائی پيشه ساختيد(و به خاطر الله مجازات نكرديد و كيفر نداديد) حتماً شكيبائی برای شكيبايان(حق‌پرستی چون شما كه از دل فرمان نمی‌بريد و به راهنمائی يزدان گوش فرا می‌داريد، در دنيا و آخرت ) بهترخواهد بود.‏ و (ای پيامبر!) تو نيز در برابر مصائب و صحنه‌های جانسوزی‌كه در راه تبليغ رسالت آسمانی خواهی ديد) شكيبائی كن و شكيبائی تو(و هركس ديگری) جز در پرتو(لطف رحمان و به ياری و) توفيق يزدان ميسّر نيست( اگر كافران ايمان نياوردند) بر آنان اندوهگين مشو و در برابر مكر و نيرنگی‌كه می‌ورزند(و توطئه‌هائی‌كه به راه می‌اندازند) ناراحت و نگران مباش(و خويشتن را در پناه الله دار)!‏ بی‌گمان الله(مرحمت و معونت و حفاظت و رعايت همه جانبه‌اش) همراه كسانی است كه تقوی پيشه كنند و(با دوری از نواهی، خود را از خشم الله به دور دارند و با تمام نيرو و قدرت) با كسانی است كه نيكوكار باشند و(با انجام اوامر الهی خويشتن را به الطاف ايزد نزديك سازند).

صیغۀ ادع بر سه محور تمرکز دارد: دعوت‌گر، دعوت و اسلوب دعوت و این‌ها لازم و ملزوم یک‌دیگر اند؛ به این معنی که دعوت‌گر باید دارای این صفات باشد تا امید به قبولی طاعت داشته باشد. پس دعوت در راه الله سبحانه وتعالی در حقیقت دعوت به کلمۀ طیبه، دعوت به ایمان داشتن به عقیدۀ اسلامی، دعوت به ایمان آوردن به الله سبحانه وتعالی، ملائکه، کتاب‌ها، پیامبران و این‌که خیر و شر قضا از طرف الله سبحانه وتعالی است و دعوت به سوی عمل کردن به آنچه که از این ایمان داشتن مرتب می‌شود، است که عبارت ازسرگیری زنده گی اسلامی توسط تأسیس دولت اسلامی است. چنانچه رسول الله صل الله علیه وسلم در مدینۀ منوره تأسیس نمود و اسلام را تطبیق کرد؛ احکام شریعت اسلامی را تنفیذ و منافع مردم را سرپرستی نمود و عدالت و انصاف را در بین‌شان حاکم کرد.

دولت اسلامی به جهان رسید و امروزه تعداد مسلمانان به 8. 1میلیارد، نزدیک به چهارم ساکنان زمین رسیده است و سرزمین‌شان به سه قارۀ مشهور جهان امتداد پیدا کرده است. مسلمانان به همه جهان پخش شده اند و آنچه که امروزه مسلمانان کم دارند، دولت اسلامی است؛ دولتی‌که اسلام را چنانچه که رسول الله صلی الله علیه وسلم تطبیق نمود، تطبیق نماید و تمامی مسلمانان زیر سلطۀ آن سرپرستی شوند. از آن‌ها و سرزمین‌های‌شان محافظت نموده، مصالح‌شان را سرپرستی و اسلام را در همه زمین نشر نمایند. مسلمانان از پس زنده‌گی زیر چتر احکام شریعت اسلامی بر آیند و اسلام به گونۀ زنده به زنده‌گی مسلمانان برگردد... این حیثیت دعوت به گونۀ خلاصه بود.

اما به نظر می‌رسد که امروزه دعوت به نصاب درست‌اش حرکت نمی‌کند و برخی دعوت‌گران در سرزمین‌های کلیدی اسلامی بر روشی از دعوت تمرکز دارند که فقط منافع خود و حکام‌شان را برآورده می‌نمایند و از خود دعوت غافل هستند؛ چون آن‌ها فرصت توجه به این کار را ندارند؛ زیرا در دولت‌های‌شان اسلام تطبیق نمی‌گردد؛ بلکه نظام سرمایه‌داری حاکم است؛ نظام‌های ستمگر و مستبد.

اما بر دعوت‌گر در نخست لازم است که دانا و زیرک به آنچه باشد که به طرف‌اش فرامی‌خواند و به آن عامل باشد؛ به این معنی که  حرف‌اش به عمل‌اش مخالفت نداشته باشد؛ اگر یک شخصیت است یا دولت، باید به اساس عقیدۀ اسلامی بناء گردد و اسلام را در سیاست داخلی و خارجی اجراء کند.

دعوت به طرف الله سبحانه وتعالی به شخص دعوت‌گر، قومیت، سرزمین وغیره نیست؛ بلکه تنها به خاطر الله سبحانه وتعالی، دین اسلام و پیامبر صلی الله علیه و سلم است. دعوت‌گر مسئولیت‌اش را نزد الله سبحانه وتعالی اداء نموده و به طرف دین الله سبحانه و تعالی فرامی‌خواند و هیچ حق یا برتری ندارد که مزد را در دنیا بخاطرش کسب نماید؛ مانند گرفتن حاکمیت برای خود و خانواده‌اش و یا کدام امتیاز دیگری؛ بلکه مزد آن تنها در نزد الله سبحانه وتعالی می‌باشد.

اسلوب دعوت باحکمت و موعظۀ حسنه از طریق سخن نیک و شناخت وضعیت مخاطبین می‌باشد تا درست به سخنش گوش دهند و به آن‌ها از طریق خطاب صادق و سخن نرم، که بیانگر حسن نیت و قصد رسیدن به حق وجود دارد، اعتماد نمایند. دعوت‌گر به نکوهش، زجر و اظهار عیوب دیگران روی نمی‌آورد و مناقشه‌اش به آرامی، بدون حمله و حقیر شمردن و یا روی آوردن به خشم و فریاد صورت می‌گیرد؛ چون هدف رهنمائی به طرف الله سبحانه وتعالی، برآوردن طاعت و عبادت است و هیچ ضرورتی به لجاجت و شدت دلایل نیست؛ باید بیان نیک، اخلاص در عمل بخاطر الله سبحانه وتعالی و رسیدن به حق باشد.

اگر بر شما تجاوز صورت گرفت، پس شما هم مانندی‌که مورد تجاوز قرار گرفته اید، به آن برخورد کنید و این فورمول قصاص به مثل بدون اسراف است؛ اما با وجود قصاص به مثل، قرآن به طرف صبر و بخشش فرامی‌خواند. صبر و بخشش گاهی تأثیر عمیق‌تری در نزد طرف مقابل دارد و به اسلام داخل می‌شود؛ اما در صورتی‌که بر کفر خود پا فشاری کند، شکنجه کردن آن بدون هیچ توجه باید صورت گیرد و شکنجه تنها وظیفۀ دولت اسلامی است.

دعوت‌گر نیاز به صبر دارد تا دعوت‌اش به هدف خود برسد و الله سبحانه وتعالی به صبر یاری می‌نماید و صبر و ضبط نفس نیز لبیک گفتن به دعوت الله سبحانه وتعالی می‌باشد:

﴿وَلَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِّلصَّابِرينَ﴾

ترجمه: و اگر شكيبائی پيشه ساختيد(و به خاطر الله مجازات نكرديد و كيفر نداديد)، حتماً شكيبائی برای شكيبايان(حق‌پرستی چون شما كه از دل فرمان نمی‌بريد و به راهنمائی يزدان گوش فرامی‌داريد، در دنيا و آخرت) بهترخواهد بود.‏

﴿وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُكَ إِلاَّ بِاللّهِ﴾

ترجمه: و(ای پيامبر! تو نيز در برابر مصائب و صحنه‌های جان‌سوزی‌كه در راه تبليغ رسالت آسمانی خواهی ديد) شكيبائی كن و شكيبائی تو(و هركس ديگری) جز در پرتو(لطف رحمان و به ياری و) توفيق يزدان ميسّر نيست.

الله سبحانه وتعالی بر کارش چیره است؛ اما اکثر مردم نمی‌دانند.

برگرفته ا زمجلۀ الوعی

نویسنده: ابراهیم سلامت

ادامه مطلب...

قتل‌عام نیوزیلند: حکومت‌های غربی و رسانه‌های‌شان عامل پالیسی نفرت و انزجار اند!

  • نشر شده در دنمارک

(ترجمه)

حداقل ۵۰ تن از مسلمانان بی‌گناه، حین ادای نماز جمعه در دو مسجد شهر کریس‌چرچ نیوزیلند به شهادت رسیدند؛ جایی‌که مردان، زنان، اطفال و بزرگ‌سالان با خون‌سردی تیرباران شدند. حمله‌ کننده از جنایت خود به طور فجیح و بزدلانه فیلم گرفته و آن را به طور زنده در شبکه‌های اجتماعی پخش نمود.

محکومیت‌های رسمی از سوی سیاسیون غربی به این حمله در حالی آغاز شد ‌که قربانیان حمله تنها مسلمانان هستند. آنان محتاطانه حملۀ مذکور را تروریستی لقب دادند؛ مگر در عقب این حمله جنایت‌کاران در تاریخ نیوزیلند، یک نطقۀ عطف را رقم زدند؛ زیرا به نخست وزیر نیوزیلند هیچ گزینۀ‌ دیگری به جز از این‌که این حمله را تروریستی خطاب کند، راهی نگذاشت. با آن‌ هم انگیزۀ‌ سیاسی راست‌گراهای افراطی در پیشتبانی این حمله تحت یک بیانیه‌ای که در انترنت منتشر کردند، افشاء شد.

کشتار خون‌سردی و ایجاد نفرتی‌که در این حمله دخیل بود، در واقع قتل‌عام را در اذهان متصور می‌سازد و همین امر باعث می‌شود که نیروهای اشغال‌گر و سربازان مزدور آنان در افغانستان و عراق به هم‌چو جنایات مشابه دست بزنند؛ چون آنان غیرنظامیان را قتل‌عام و مساجد را ویران کردند؛ حتی تمام شهر را به خاک یک‌سان و نابود کرده اند. حملۀ نیوزیلند نفرت مشابه برای مسلمانان و اسلام به شمار می‌رود که توسط هیولای راست‌گرای افراطی تقویت می‌شود که در اصل در خود غرب سنگ بنیاد این حزب گذاشته شده بود و تا اکنون فعالیت می‌کند.

پالیسی ضد اسلام، اعم در داخل و خارج از کشور و مباحث‌ نفرت‌انگیز رسانه‌هایی‌که در طول این ۱۸ سال جریان دارد، گروه‌ها و افراد عام مانند "مجرم حمله اوتایا در ناروی و اندرس بیویک را وادار کرد تا خود را جنگ‌جویان صلیبی لقب دهند. این جنایت‌کاران، مانند نیروهای مسلح اشغال‌گر غربی و در عقب آنان سیاسیونی‌که آن‌ها را استقرار می‌دارند، جنایات خود را انجام می‌دهند و خود را جنگ‌جویان مقدس فکر می‌کنند که برای آیندۀ مردم خود مبارزه می‌نمایند.

زمانی‌که سیاسیون غربی به شمول سیاسیون دنمارک، اصول خود را کنار گذاشته و به طور مداوم اسلام را من‌حیث یک خطر تصور می‌کنند که جامعۀ آنان را تخریب می‌کند و به جاسوسی، سانسور‌سازی و آزار و اذیت مسلمانی‌که در این کشورها زنده‌گی می‌کنند، می‌پردازند. در عین‌حال، بعضی حکام غربی مأموریت جنگی را علیه مسلمانان در کشور خود‌شان آغاز می‌کنند که نمونۀ آن قتل‌عام‌های اخیر است. بناءً این امر توسط نفوذ جناح‌های سیاسی و مباحث نفرت‌انگیز رسانه‌‌ها علیه مسلمانان به وجود می‌آید.

فلهذا این حکومت‌های غربی و رسانه‌های‌شان است که مسئول ایجاد نفرت اند؛ آن را بنیاد گذاشته و در طول این سال‌ها آن را در جامعۀ خود پخش نموده اند. هیچ حاکم غربی نیست که پیامد‌های فاجعه‌‌بار خود را بالای مردم مسلمانان تحمیل نکند، زیرا حق این امر را به خود داده اند.

سیاسیون غربی باید بدانند که مسلمانان دیگر به ریختن اشک تمساح آنان و محکومیت‌های ریاکارانۀ آنان نیازی ندارند. کشورهای غربی باید از مداخله در امور کشورهای اسلامی دست بکشند که خودشان جنگ را به راه می‌اندازند و از رژیم‌های سرکوب‌گر و دیکتاتور نیز حمایت می‌کنند. هم‌چنان از مداخله در امور زنده‌گی مسلمانان در کشورهای غربی و تحریک نفرت علیه مسلمانان منع شوند، که این امر ناچار منجر به جنایت و تجاوز در برابر مسلمانان می‌شود.

فلهذا ما از بارگاه الله سبحانه‌و‌تعالی استدعاء می‌کنیم که شهادت آنان را قبول و زخم‌های آن‌ها را التیام بخشیده و به فامیل‌های محترم‌شان عزم و صبر جمیل عطاء فرماید.

در خاتمۀ سخن با عاجزی استدعاء می‌نماییم که یا الله ما را به بازگشت اسلام توسط تأسیس مجدد خلافت راشدۀ ثانی بر منهج نائل فرما که در هرگوشه و اکناف جهان از مسلمانان محافظت می‌کند و رحمت و اسلام را به تمام بشر می‌رساند!

حزب التحریر-اسکندنویاوی

ادامه مطلب...

شهر باغوز هیچ غمخواری ندارد که برایش اشک بریزد! Featured

  • نشر شده در سوریه

هیچ قدرتی به جز "خلافت راشدۀ ثانی بر منهج نبوت" قتل‌عام مسلمانان را متوقف ساخته نمی‌تواند

(ترجمه)

شهر باغوز، قبل از این‌که نیروهای دموکراتیک سوریه(SDF) رسماً داخل آن شوند، آخرین پناهگاه و اردوگاه برای تنظیم الدوله(داعش) محسوب می‌شد؛ مگر درین چند روز گذشته نیروهای ائتلاف بین‌المللی همراه نیروهای دموکراتیک سوریه(SDF) قتل‌عام مهیب و خونین را در این شهر مرتکب شدند. شهر باغوز در شمال غرب شهر البوکمال و شمال شرقی بانک نهر فرات موقعیت دارد؛ جایی‌که تعداد عظیم جنگ‌جویان تنظیم الدوله(داعش) مهاجرت کرده و یا نتوانسته بودند که فرار کنند، آنجا باهم جمع شده بودند. هدف اصلی حمله نه تنها انهدام عناصر سازمان تنظیم الدوله بود؛ بلکه به هدف منهدم کردن و قتل‌عام تمام غیرنظامیان، زنان، اطفال و بزرک‌سالان توسط بمباردمان هواپیماهای جنگی و سوزاندن آن‌ها با شلیک فاسفورس به طور نسل‌کشی و قتل‌عام وحشیانه بود.

ای مسلمانان شام، ساکنان دار اسلام! یک قتل‌عام جدیدی در کتاب ریکارد‌ قتل‌عام‌هایی‌که نیروهای ائتلاف بین‌المللی علیه مسلمانان به شکل خاص در جهان و به شکل عام در سرزمین شام مرتکب شدند، به ثبت رسید. این نیروها پیش از این نیز مرتکب قتل‌عام الجینه به تاریخ ۱۶ مارچ ۲۰۱۷م شده اند، که با هدف قرار دادن مسجد عمر بن الخطاب پس از ادای نماز عشاء در قریه الجیته نزدیک الأتارب، دست به قتل بیش از ۵۰ نمازگزار زدند. ‏در یک گزارش نهاد "شبکۀ سوریه برای حقوق بشر" گفت: «نیروهای ائتلاف بین‌المللی از زمان تهاجم‌شان به مقصد نابودی تنظیم الدوله(داعش) در سوریه، حدود ۳هزار غیرنظامی به شمول ۹۰۰ طفل را به قتل رسانده اند.»

ای مسلمانان سرزمین مبارک شام! طرح این اتحاد صهیونیستی و جنگ‌های خونین از قلمرو ترکیه به راه انداخته شده و رژیم ترکیه نیز همراه سایر رژیم‌های حاکم در جنگ علیه تروریزم اشتراک می‌کند. جنگ علیه آن چه‌که نامش را تروریزم گذاشتند، تنها پرده بر قتل‌عام‌های می‌افگند که متحدین غربی و اسلامی علیه مسلمانان مرتکب می‌شوند تا باشد که جرم خود را حق جلوه داده و خاموش ساختن هر آن کسی‌که بخواهد این جرایم را شدیداً محکوم بدارد، می‌باشد؛ لذا بودن ستر عورت بر جرایم عریان و پنهان حقیقت عداوت و خصومت‌شان بر اسلام و مسلمین، در واقع تجاوز از تمام خطوط انسانی است. 

این قتل‌عام‌هایی‌که علیه مسلمانان صورت می‌گیرد، پایان نخواهد یافت؛ مگر توسط احیای مجدد دولت خلافتی‌که از فریاد زن مسلمان که گفت: "وامعتصماه" با لشکر‌‌اش از جان و عزت‌اش دفاع کرد و این دولت دوباره برای تمام مسلمانان و برای عموم شهروندانش در جهان نصرت را به ارمغان خواهد آورد. رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

«إِنَّمَا الإِمَامُ جُنَّةٌ يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ وَيُتَّقَى بِهِ»

(صحیح مسلم)

ترجمه: امام(خلیفه) سپری است که از ورای آن جنگیده می‌شود و به وی پناه برده می‌شود.

ما هیچ راهی جز این‌که به ریسمان الله سبحانه‌و‌تعالی چنگ بزنبم و همراه دعوت‌گران مخلص برای تأسیس مجدد خلافت راشده ثانی بر منهج مخلصانه فعالیت کنیم، نداریم؛ خلافتی‌که رسول الله صلی الله علیه و سلم بشارت بازگشت آن را وعده داده و بر الله سبحانه‌و‌تعالی است که ما را صاحب عزت دنیا و فلاح آخرت بگرداند. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعاً إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَالَّذِينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَكْرُ أُولَٰئِكَ هُوَ يَبُورُ﴾

[فاطر: ۱۰]

ترجمه: ‏‏کسی‌که خواهان عزّت است(باید از الله بخواهد چرا که) تمام عزّت برای الله است؛ سخنان پاکیزه به سوی او صعود می‌کند و عمل صالح را بالا می‌برد و آن‌هایی‌که نقشه‌های بد می‌کشند، عذاب سختی برای آن‌هاست و مکر(و تلاش افسادگرانه) آنان نابود می‌شوند(و به جایی نمی‌رسد)!

احمد عبدالوهاب

رئیس دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه سوریه

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه