شنبه, ۰۴ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۰۷م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

عمران خان جنگ صلیبی ترامپ و مودی را علیه مقاومت در کشمیر کاملاً مشتاقانه پذیرفته است

(ترجمه)

عمران خان هم‌چون ابزار دست ترامپ و مودی در جنگ صلیبی‌شان علیه مقاومت مقدس کشمیر اشغالی به‌کار می‌رود؛ مقاومتی‌که تاکنون از مفکورۀ "کشمیر بخشی از پاکستان خواهد شد" قاطعانه حمایت کرده‌است. به تاریخ ۴ مارچ ۲۰۱۹م، حکومت فدرال پاکستان دستور ۱۹۴۸(قانون شماره ۱۴، ۱۹۴۸م) ۲۰۱۹م را در موافقت با شروط قانون شورای امنیت سازمان ملل صادر کرد. این دستور بخشی از اعمال رژیم بجوا-عمران علیه گروه‌هایی است که دهه‌ها مخلصانه و با همه وسایلی‌که در توان دارند، از مقاومت مقدس در کشمیر اشغالی حمایت می‌کنند.

ای مسلمانان پاکستان! باوجود تجاوز و ضعف درونی مودی، اکنون عمران خان، با پابرجا نگهداشتن ادارۀ وحشیانۀ نیروهای فاسد هندو بر کشمیر اشغالی، به مودی یک تحفۀ انتخاباتی را تضمین می‌کند. عمران خان می‌خواهد مقاومت حمایت‌طلبانۀ کشمیر را خفه کند؛ حالآن‌که تجهیز مؤثر و حمایت کامل از مقاومت کشمیر اشغالی در این برهه، نیروهای خسته و درماندۀ هندو را از کشمیر اشغالی بیرون خواهد کرد. عمران خان ادارۀ مودی را بر کشمیر اشغالی تثبیت می‌کند؛ درحالی‌که نیروهای شجاع پاکستان با وارد کردن شکست سنگین به دولت هندو و انداختن‌اش در دام اضطراب و سراسیمه‌گی، ظرفیت‌های‌شان را هویدا کردند. عمران خان راه را برای تسلط دولت هندو بر کشمیر اشغالی هموار می‌کند؛ حالآن‌که اعلام مقاومت کشمیر و حمایت از آن تحت عنوان "تروریزم" بخشی از برنامۀ امریکا می‌باشد تا به دولت هندو اجازه دهد به یک ابرقدرت بی‌رقیب منطقه‌ای مبدل شود. عمران خان مسلمانان کشمیر اشغالی را به سلطۀ دولت هند واگذار می‌کند؛ درحالی‌که الله سبحانه وتعالی فرموده‌است:

﴿وَمَا لَكُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِى سَبِيلِ ٱللَّهِ وَٱلْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ ٱلرِّجَالِ وَٱلنِّسَآءِ وَٱلْوِلْدَانِ ٱلَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَآ أَخْرِجْنَا مِنْ هَـٰذِهِ ٱلْقَرْيَةِ ٱلظَّالِمِ أَهْلُهَا
[نساء: ۷۵]

ترجمه: چرا در راه الله(سبحانه و تعالی) و(در راه) مردان و زنان و کودکانی‌که(به دست ستم‌گران) تضعیف شده‌اند، پیکار نمی‌کنید؟! همان افراد(ستم‌دیده‌ای) که می‌گویند: پروردگارا! ما را از این شهر که اهل‌اش ستم‌گر اند بیرون ببر.

برماست تا صدای‌مان را برای رد صریح این توطئه علیه مقاومت کشمیر، که چیزی جز خواری در دنیا و عذاب آخرت را در پی ندارد، بلند کنیم.

ای شیران ارتش پاکستان! اکنون واضحاً عمران خان در همان مسیر خیانت مشرف و نواز شریف قدم گذاشته‌است؛ حالآن‌که موضع‌اش قبل از انتخابات این بود: "دوست مودی یک خائن است". برشماست تا این توطئه علیه مسلمانان پاکستان و کشمیر را در مسیرش متوقف کنید. کشمیر آزاد، با زور و قدرت آزاد شد و آزادی کشمیر اشغالی نیز ان‌شاءالله، به دستان شما صورت خواهد گرفت. حالا نصرت‌تان را برای تأسیس مجدد خلافت به طریقۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم تضمین کنید. سپر امت را یک‌بار دیگر تأسیس کنید تا سرانجام با خون، آتش و سلاح‌تان از امت در برابر دشمنان‌شان حفاظت کنید. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«إِنَّمَا الْإِمَامُ جُنَّةٌ يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ وَيُتَّقَى بِهِ»
(رواه مسلم)

ترجمه: همانا امام(خلیفه) سپر است؛ در عقب‌اش می‌جنگید و به او پناه می‌برید.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

کمک به مستضعفین مانند جهاد است

(ترجمه)

عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، رضی الله عنه عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «السَّاعِي عَلَى الْأَرْمَلَةِ وَالْمِسْكِينِ، كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اللهِ - وَأَحْسِبُهُ قَالَ - وَكَالْقَائِمِ لَا يَفْتُرُ، وَكَالصَّائِمِ لَا يُفْطِرُ»

(متفق علیه)

ترجمه: از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: کسی‌که در امور بيوه گان و فقرا، کوشا باشد(به آن‌ها کمک و از آن‌ها نگهداری کند)، مانند شخص مجاهد در راه الله است و گمان می‌کنم که فرمودند: مانند نماز شب‌خوانی است که خسته و سست نمی‌شود و مانند روزه‌داری است که افطار نمی‌کند(هر روز روزه است).

شرح حدیث

در این حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم اجر کسانی را که در امور بیوه‌ها و فقراء کوشا است با اجر مجاهد در راه الله سبحانه وتعالی تشبیه نموده است؛ زیرا دین اسلام دین مسئولیت‌پذیری و همکاری با یک‌دیگر است، دین رحمت و مهربانی است؛ دینی است که انسان در آن به تنهایی زندگی کرده نمی‌تواند. بدین اساس، مسلمانان باهم زندگی می‌نمایند، در امورات یک‌دیگر چنان رسیدگی می‌کنند که گویا ایشان مثل جسد واحد هستند. اگر عضوی از جسد درد نماید، همه جسد او را در بیدارخوابی و احساس همراهی می‌کند؛ آن‌ها مثل یک دیوار محکم هستند...

این همان حقیقتی است که همیشه در میان اولاد این امت زنده بوده؛ اما استعمارگران غربی این احساس را بنابر تقسیم و منقطع ساختن امت به محدوده‌ها و سرزمین‌ها از بین برده اند؛ سرزمین‌های اسلامی را ناچار به این ساختند تا به دولت‌های مختلف و یا مانند آن تقسیم شوند. پس در نتیجه چنان شد که اهل منطقه‌ای در مورد رسیدگی به بیوه و فقیر منطقۀ دیگر کوشش و فکر نکند؛ بلکه سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم در همه اهل سرزمین‌ها از بین رفته است؛ مثلاً در گذشته اهل مغرب به اهل اردن و اهل اردن به اهل جزایر و مردم یمن به مردم بیت المقدس و... رسیدگی و توجه داشتند. امروزه این پارچه‌گی که در پیکره امت وارد گردیده، لیکن فهم و دانش در رابطه به برادری پوشیده نمانده؛ بلکه زیاد گردیده و در حال نمو می‌باشد.

یقیناً اسلام و احکامش چنین است و بدانید که اسلام باقی می‌ماند و زخم‌ها و دردها را مرحم می‌گذارد و در رفع سختی‌ها و مشکلات پیشی می‌گیرد تا برای همه آشکار گردد که امت، امت واحد است؛ دین و پرودگارش یکی بوده و احکامش نیز واحد می‌باشد؛ چنانچه دولت آن یکی بوده؛ همان دولت خلافت راشدۀ ثانی بر منهاج نبوت، که بازگشت آن به اذن الله سبحانه وتعالی نزدیک است.

یا الله! مارا با آمدن خلافت راشده بر منهاج نبوت، که در آن وحدت مسلمانان نهفته باشد، مستفید بگردان و مصایب و بلاها را دور نما! یا الله! زمین را به نور و جه کریمت منور گردان. اللهم آمین آمین.

ادامه مطلب...

اینک جایگاه زن پس از سال‌ها تجلیل از روز جهانی‌اش به کجا کشیده شده؟

(ترجمه)

همه‌ساله در هشتم مارچ سال میلادی جشن‌هایی به نام روز جهانی زن راه‌اندازی گردیده و در آن کنفرانس‌ها و سمینارها برگزار می‌گردد؛ سخنرانی‌های پرآب و تاب صورت گرفته و کلمات و جمله‌های رنگارنگ نثار زنان می‌شوند؛ از به اصطلاح "دست‌آوردهای زنان در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی" یاد شده و از زن به دلیل تلاش‌ها و نقش‌اش در تغییر و پیشرفت قدردانی صورت می‌گیرد؛ حتی دولت‌هایی مانند فلسطین، روسیه، کیوبا و چین در 8 مارچ رخصتی رسمی‌ به زن‌ها می‌دهند.

اگر به تاریخچه و بنیاد این روز برگردیم و جستجو کنیم که چرا مشخصاً این روز برای این هدف برگزیده شده، به هشتم مارچ سال 1908م می‌رسیم؛ زمانی‌که هزاران کارگر زن نساجی در شهر نیویارک امریکا به دلیل شرایط غیرانسانی و ساعت‌های درازکاری، که از آن رنج می‌بردند، دست به اعتراض زدند. آنان شعار این اعتراض‌های‌شان را "نان و گل" گذاشتند؛ چنانچه قطعاتی از نان خشک و دسته‌هایی از گل را در جریان اعتراض‌ها با خود حمل می‌نمودند. زن‌های اعتراض‌کننده خواستار کاهش ساعت‌های طولانی کار، متوقف نمودن کار کودکان، مساوات در دست‌مزدشان با مردان و دادن حق رأی به زنان شدند. هرچند این اعتراض‌ها توسط طبقۀ کارگر راه‌اندازی گردید؛ اما رفته‌رفته رشد نمود و زنانی از طبقه‌های متوسط جامعه نیز به آنان پیوستند و سرانجام تبدیل به یک حرکت قوی زنانه در امریکا شد که خواستار مساوات میان زن و مرد گردید.

به این ترتیب، هشتم مارچ تبدیل به روز زن امریکایی شد تا به وسیلۀ آن یاد زنان اعتراض‌کننده‌ای که خواستار حقوق‌شان بودند، جاویدان بماند و سپس داستان این روز به سایر دولت‌ها نیز گسترش داده شد تا سرانجام تبدیل به روز جهانی زن گردید. این بود داستان تاریخی این روز، که همه ساله در آن به اصطلاح از زن "تجلیل" صورت می‌گیرد؛ درست مانند روز "مادر"، روز "عشق" و سایر مزخرفات و دروغ‌های شاخ‌دار دیگری‌که با استفاده از آن؛ بیدادگری، کوتاهی و هتک حرمت‌شان را به زن در پس آن پنهان می‌کنند؛ زیرا دید آنان به زن هرگز از منفعت و سوءاستفاده از کرامت زن فراتر نمی‌رود.

پرسش اینست که زنان خود، به جز دویدن دنبال سراب و دل‌خوش کردن به دروغ‌های آنان، چه چیزی به دست آورده‌اند؟ دروغ‌هایی مبنی برابری اقتصادی، جایگاه اجتماعی بلند و استقلال و آزادی، که به قیمت زن بودن، مادر بودن و آرامش‌شان تمام شده! زن را با توهم مساوات فریب دادند و با وعده‌های دروغین چشم‌وگوشش را بسته و او را به دور خودش می‌چرخانند و او گمان می‌کند که چشم‌هایش به واقعیت‌ها باز شده اند!

آنان، غیر مسلمانان، به زنان خود اکتفاء نکردند؛ بلکه این مفاهیم و یاوه‌گویی‌های شان را به زنان مسلمان نیز سرایت دادند و با تمام ابزار و امکانات خویش در استحکام این مزخرفات در اذهان زنان مسلمان تلاش کردند و طوری وانمود کردند که زن مسلمان نیازمند آزادی و اخذ حقوق ضایع شده‌اش می‌باشد. مفاهیم اسلام را در نظر زن مسلمان بد جلوه داده و وی را قناعت دادند که احکام اسلام دست و پای زن را بسته و در زندان قرار داده است؛ پس باید برای آزادی خود تلاش کند. به زن مسلمان چنین جلوه دادند که اسلام دین خشونت بوده و با اجازه دادن به "کتک زدن زن" و تعدد ازدواج مردان، در حق زن اهانت نموده است. اصطلاح ازدواج قبل از وقت را ساخته و طوری وانمود کردند که این کار به معنی تجاوزجنسی به زور قناعت داده شده است؛ در حالی‌که خودشان روابط نامشروع و حرام را حتی در سنین پایین اجازه می‌دهند و آن را آزادی شخصی می‌نامند! زنان مسلمان را به بهانۀ مساوات با مردان و لزوم سرپیچی از نقش اساسی، که الله سبحانه وتعالی فطرت‌شان را بر مبنای آن رقم زده، فریب و قناعت داده اند. آنان خود اعتراف می‌کنند که فاصله میان مرد و زن تا سال 2186م به صورت کامل از بین نخواهد رفت و بدون این‌که به اسباب و دلایل آزار و اذیت‌های جنسی را در نزد خودشان اشاره کنند، خواستار مساوات می‌شوند.

پرسش اینست که آیا با این همه تمرکز و فعالیتی‌که همه‌ساله روی روز جهانی زن صورت می‌گیرد، خشونت و کوتاهی‌ها در حق زن کاهش یافته؟ برعکس، آمار خشونت‌های جنسی و برخوردهای سوء با زنان توسط نزدیکان و بیگانه‌گان در سراسر جهان سالانه به 35درصد افزایش یافته است. البته این آماری است که یونیسف در سال 2014م منتشر نمود و این آمار مخصوص دولت‌های فقیر و یا سرزمین‌های اسلامی‌نیست؛ بلکه آمار دولت‌هایی رده اول در ایجاد مساوات میان زن و مرد و دولت‌هایی‌که با فریاد حفظ حقوق و آزادی زنان گلو می‌درند، تکان دهنده است؛ چنانچه فیصدی خشونت جنسی در دنمارک به 52درصد، در فنلند به 47درصد، در سویدن به 46درصد و در انگلیس به 44درصد رسیده است. این خشونت‌ها شامل زدن، کشتن، تجاوز و آزارجنسی و هم‌چنین آزار و اذیت زبانی می‌شود که زنان خودشان با آن دست و پنجه نرم می‌کنند و این آمار بازهم، همه روزه در حال افزایش است.

چنان‌که دیده می‌شود، خشونت‌ها علیه زن در دولت‌هایی‌که تابع اسلام نیستند، به مراتب بیشتر و متنوع‌تر است؛ اما به هیچ‌وجه بالای آن تمرکز نمی‌کنند؛ چنان‌که در سرزمین‌های اسلامی‌ بالای خشونت تمرکز می‌کنند و پیوسته به اسلام و احکام آن می‌تازند، انگار مسئول تمام این خشونت‌ها اسلام است؛ در حالی‌که دلیل اصلی تمام این ستم‌گری‌ها، دوری بشریت از اسلام است. مشکل اینست که آنان میان رسم و رواج‌های کهنه و پوسیدۀ ناشی از فرهنگ‌های مزخرف انسانی، که حقوق زن را پایمال می‌کند، زن را از تحصیل، کار، ازدواج به رضایت خود و میراث محروم می‌کند و احکام پاک اسلام، که شرافت و کرامت زن را به خوبی رعایت و حفظ می‌کند، خلط نموده و با استفاده از آن به اسلام می‌تازند.

باید دانست که احترام به زن این نیست که یک روز در سال شعار سر داد؛ سخنرانی‌های با آب و تاب نمود، با الفاظ رنگارنگ به افکار ساده‌اندیشان و سطحی‌نگران دست‌برد زد و به احکام اسلام، به ویژه احکام نظام اجتماعی اسلام عزیز تاخت؛ احکامی‌که رابطۀ مرد و زن را به خوبی مشخص می‌کند و خانواده و جامعه را به هم پیوسته، متجانس و نیرومند نگه‌می‌دارد. این‌ها ارزش‌هایی اند که دشمنان اسلام و مزدوران‌شان نمی‌خواهند در میان مسلمانان به وجود آیند؛ بلکه می‌خواهند خانواده‌ها و جامعۀ اسلامی ‌از هم گسیخته، متلاشی و پیرو افکار و مفاهیم فاسد آنان باقی بماند تا به ساده‌گی بتوانند بالای آن تسلط یابند و هرگز شاهد بیداری و قیام نباشند.

واقعیت اینست که احترام به زن در حقیقت با تطبیق احکام اسلام میسر است و بس؛ احکام شریعتی‌که زن را همیشه و در تمام اوقات تکریم و احترام نموده و نه یک روز در سال؛ چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم به احترام زنان توصیه نموده و دستور داده تا در تمام مراحل و جایگاه‌هایی‌که زن در جامعه دارد، به وی احترام و رسیده‌گی صورت گیرد: مادر، دختر، خواهر، همسر، خاله، عمه، مادر بزرگ و... در حقیقت توصیه‌های قرآنی و وصیت‌های رسول گرامی ‌اسلام به زنان، احترام و جشن‌های دائمی‌اند که اسلام به زنان گرفته است.

اما در جهت دیگر و در نبود دولت حامی ‌و پشتیبان است که جامعه بخش عظیمی‌ از مسئولیت را متحمل می‌شود. درست است که علیه زنان مسلمان از بیرون دسیسه‌ها طراحی شده و جنگ‌ها راه‌اندازی می‌گردند؛ اما اگر کوتاهی‌ها و ستم‌های بی‌شمار و عدم تعامل خودمسلمانان با زنان‌شان بر اساس شریعت اسلامی‌نمی‌بود، هیچ یک از این کارها صورت نمی‌گرفت. این کوتاهی‌ها شگاف‌هایی را باز نموده که سازمان‌هایی به ظاهر خیریه از آن استفاده می‌کنند و تمدن فاسد و متعفن غرب را به زنان مسلمان نیکو و براق جلوه می‌دهند و به این ترتیب، آنان را از اسلام دور می‌کنند.

نفرین به این جشن‌های ظاهری و فریبنده و شعارهای دروغین آنان و چه نیکوست اسلام واقعی و غیرآلوده به تهمت‌ها و فتواهای داعیان گمراه کننده و علمای سوء. و اما تو ای زن! چشم‌ات را باز کن و ببین که راه درست کدام است؛ آن را دنبال کن و فریب شعارهای براق و فریبندۀ دشمنان را نخور و به این روزها و جشن‌های دروغین دل‌خوش مکن!

نویسنده: ام صهیب شامی

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

انتظار تأمین عدالت از بی‌عدا‌لتی‌ها

(ترجمه)

خبر:

محکمۀ پاسخگوی پاکستان، نواز شریف، نخست وزیر پیشین این کشور را به جرم فساد مالی در "کارخانۀ فولاد العزیزیه" به هفت سال زندان محکوم نمود؛ هم‌چنان وی از یک اتهام دیگر به دلیل نبود شواهد کافی تبرئه شد. (منبع: خبرگزاری Dawn)

تبصره:

این حکم موجب واکنش‌های مختلفی از سوی مردم بر اساس دیدگاه‌شان از چگونگی عملکرد دفتر معتبر پاسخگوی ملی(NAB) شده است. قسمی‌که یک تعداد از مردم موافق به عزل نواز شریف از صحنۀ سیاسی بوده؛ در حالی‌که یک تعداد دیگر خواهان کشاندن تمام غارت‌گران به پنجۀ قانون می‌باشند. دفتر پاسخگوی ملی، که در سال 1999م تأسیس شد، بیشتر به عنوان نماد ترس به جای نماد عدالت‌خواهی شناخته شده است. چنانچه اگر کدام مشکلی برای حل و فصل به این دفتر ارسال شود، باید حل آن مشکل را فراموش نمود؛ چون این دفتر از حل و فصل عادلانۀ آن ناکام مانده و اعلام خواهد نمود که حل این مشکل مبهم و پیچیده است. همین‌طور پرسش‌های زیادی به این دفتر ارسال شده است که سال‌هاست منتظر پاسخ آن هستند. بناءً این تأخیر باعث ایجاد سوءظن و گمان بد در مورد این دفتر می‌شود؛ طوری‌که حادثۀ اخیر مرگ یک معلم با دست‌بند در توقیفگاه این دفتر، موجی از سروصداها را در سطح ملی در پی داشت؛ قسمی‌که این مرد از دو ماه قبل منتظر دریافت عدالت‌ و بدون کمک‌های صحی در توقیفگاه بود و بالآخره بدون دریافت عدالت جان سپرد. بلی، مرگ این معلم  وجدان ما را بیدار می‌کند که سایۀ این جرم و جنایات و بی‌عدالتی‌ها برچیده نمی‌شود و همیشه توسط این تبهکاران ادامه خواهد داشت.

نواز شریف اولین بار در سال 1990م نخست وزیر پاکستان شد؛ وی طی سه دوره مقام نخست وزیری را در این کشور از آن خویش نمود. قانون اعمال شده در پاکستان برای نواز شریف این فرصت را داده  تا درخواست خویش را جهت  بازنگری محکومیت اخیر خود، به محکمه پیشکش نماید. همین‌طور، پسران نواز شریف در خارج از کشور بسر می‌برند و ممکن هرگز برنگردند. بناءً نه تنها شریف از یک برهۀ زمانی دشواری عبور می‌کند؛ بلکه حزب سیاسی وی نیز مشکلات زیادی را متحمل خواهد شد. اگر به‌طور دقیق وضعیت کنونی پاکستان را بررسی نماییم؛ شاهد عدم شفافیت نظام عدلی این کشور خواهیم بود. همان‌طوری‌که شاهد بدنام کردن مجرمین مشهور توسط رسانه‌ها می‌باشیم؛ اما هرگز دیده نشده که دارائی‌های ملی غارت شده پس گرفته شود و یا کسانی‌که با آبرو و عزت ملت خویش بازی نموده اند، به جزای اعمال شان برسند؛ بلکه تنها انتقال قدرت از یک چهره به چهرۀ دیگر بدون کدام تغییرات اساسی و تأمین عدالت، صورت می‌گیرد.

از سوی دیگر، اسلام دارای نظام عالی عادل و پاسخگوی بسیار خوب برای تمام مشکلات انسان‌ها می‌باشد. این نظام کامل  آماده برای تطبیق و استفاده بوده و منافع تمام انسان‌ها را تأمین می‌کند. مؤسسات همچو "NAB" هرگز نمی‌تواند با مجرمینی مانند نواز و آصف علی زرداری عادلانه برخورد کند؛ چراکه بزرگ‌ترین جرم این اشخاص زیر پا کردن قوانین الهی بوده؛ بناءً آن‌ها باید مطابق به قوانین شرعی مجازات داده شوند. طبق شریعت اسلامی، محکمۀ مظالم، که در رأس آن یک قاضی عادل دارای اختیارات قانونی مربوطه بوده و قدرت عزل و به محاکمه کشاندن تمام مجرمین، از قبیل مقامات دولتی و حتی رئیس دولت را دارا می‌باشد، جرم را شناسائی می‌کند و به پنجۀ قانون می‌سپارد. همین‌طور تأمین عدالت‌‍‌ به معنی انتقام گرفتن نیست؛ بلکه در حین مدیریت امور مردم، راهی‌ست برای برقراری مساوات در بین اقشار مختلف جامعه، که نه تنها برابری اجتماعی را به ارمغان می‌آورد؛ بلکه اعتماد مردم را نسبت به یک‌دیگر و هم‌چنان نسبت به دولت افزایش می‌دهد.

﴿إَنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَىٰ أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُم بَيْنَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُم بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا﴾

[نساء: 58]

ترجمه: الله سبحانه وتعالی به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحبانش بدهید و هنگامی‌که میان مردم داوری می‌کنید، به عدالت داوری کنید! الله، اندرزهای خوبی به شما می‌دهد! الله، شنوا و بیناست.

نویسنده: اخلاق جهان

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

ماهیت فکرِ سرنوشت‌ساز-بخش دوم و پایانی

  • نشر شده در سیاسی

برای این‌که یک شخص سیاسی باشد و نیز بتواند برای ایجاد جو و فضای سیاسی فعالیت کند، برایش چهار چیز لازم است:

ü      پیگیری اخبار سیاسی؛

ü      تحلیل حوادث سیاسی؛

ü      بیانِ رأی و نظر پیرامون حوادث سیاسی برای مردم؛

ü      نظرش پیرامون قضایا از زاویه‌یی خاص و متعلق به جهان‌بینی خاص باشد.

هرچند آنچه که در عرف کنونی سیاسی جهان وجود دارد گمراه‌کننده است، افزون بر این آنچه در کتب و حتا بسیاری رسانه‌ها اعلام می‌شود، با واقعیت پشت دَر‌های بسته فرق دارد. مثال واضح آن را می‌توان در گفتگوهای صلح میان ایالات متحده امریکا و طالبان و نیز دور زدن دولت افغانستان مشاهده کرد.

بر بنیاد گزارش رسانه‌ها، امریکا پس از 18 سال جنگ در تلاش است تا از راه گفتگوهای سیاسی با طالبان به توافق صلح دست یابد. زیرا هم دولت افغانستان و هم امریکا و حتا برخی از کشورهای منطقه خواهان صلح و پایان طولانی‌ترین جنگ امریکا در افغانستان اند. اگر به واقعیت قضیه چه از نگاه آنچه که در پشت دَر‌های بسته توافق می‌شود و چه از زاویه‌یی خاص به آن نگریسته شود این گونه نیست. زیرا هیچ یک از این کشورها نمی‌خواهند که در افغانستان صلح برقرار گردد، مگر آنچه که هریک از این کشورها آن را منافع تعریف می‌کنند، برآورده نشود.

امریکا در چارچوب ایدیولوژی‌اش منافع سیاسی-اقتصادی خود را دارد. در اینجا هیچ چیز مهمتر از منافع اقتصادی برایش مهم نیست که به آن اولویت دهد، هرچند ملت‌ها نابود و کشورها ویران شود. کشورهای دیگر-نیز با دنبال کردنِ امریکا و یا سهم شیر- منافع خود را دارند. در این میان سرنخِ بازی جنگ و صلح تاکنون نزد امریکاست، حتا کشورهای منطقه به شمول روسیه و چین در حضور و نقش امریکا، به تنهایی تعیین کننده نیست. چنین واقعیت اغلباً در اخبار رسانه‌یی و موقف‌های دولتی کاذبانه بیان می‌شود. چنان‌چه در بحث‌های رسانه‌یی و موقف‌های رسمی از مذاکره با طالبان کاذبانه برای مردم، پایان بحران و راه حل اساسی یاد می‌شود.

تفکیک این تناقض بدون پی‌گیری اوضاع سیاسی و مهمتر از آن بدون نگریستن به قضایا از زاویه‌یی خاص دشوار است. اما آن‌هایی که درین معاملات سهیم اند، بدون شک عوقب آن را زیانبار نمی‌دانند. چنان‌چه در صف طالبان بسیاری‌ها شاید بدانند که معامله با امریکا به معنای پایان بحران و راه حل اساسی نیست. در جهت مخالف بدون شک هم دولت و هم احزاب سیاسی-جهادی همه می‌دانند که تن ندادن به آنچه که امریکا گاهی آن را جنگ و گاهی هم صلح و راه حل سیاسی روی دست می‌گیرد، به معنای انزوای هر یکی از آن‌هاست؛ بناً باید به آن تن داد. از این‌جاست که نگریستن به جهان از زاویه‌یی خاص–به ویژه در معاملات کلان سیاسی- به قیمت ایمان و اسلام، اهمیت پیدا می‌کند.

به قول معروف «شکست نظامی جبران دارد، اما شکست سیاسی جبران ناپذیر است.» در جهان ده‌ها مورد وجود دارد که امریکا هیچ‌گاه به عهد و پیمان خود وفا نکرده است. از شکستن پیمان پشتیبانه‌ی طلا در برابر دالر در سال 1971 گرفته تا شکستن پیمان منع گسترش سلاح‌های هستوی با روسیه و نیز خروج ترامپ از پیمان تغییرات اقلیمی پاریس و توافق برجام با ایران، همه بیان‌گر این واقعیت است. این در حالی است که امریکا برای تحقق این پیمان‌ها، سال‌ها مذاکره و رایزنی نموده و نیز کشورها و حتا نهادهای مهم جهانی؛ مانند: شورای امنیت سازمان ملل و سایر کشورهای قدرت‌مند را تضمین و شاهد گرفته است.

آن‌هایی که قضایا را از زاویه‌یی خاص نمی‌نگرند و نیز قضیه را به رضایت الله سبحانه‌وتعالی ربط نمی‌دهند، بدون شک هم در دنیا و هم در آخرت روسیاه و ذلیل خواهند شد. چنان‌چه اخوانی‌های فلسطین با راه‌حل دانستنِ جنگ و جهاد، ابتدا قضیه‌یی فلسطین را قضیه‌ی اسلام تعریف می‌کردند که خوب بود، و با گذشته زمان این قضیه را به سطح کشورهای عربی پایین آوردند تا این‌که مسئله فلسطین را به خود فلسطینی‌ها تنزیل دادند. قضیه به جای رسید که اکنون آن را به منطقه‌یی محاصره شده‌یی غزه و شرق بیت‌المقدس محدود ساخته‌اند. به این معنا که قضیه‌یی فلسطین را از ماهیت اسلامی و قضیه‌یی مهمِ مسلمانان بیرون‌اش کردند.

هم‌چنان نهضت اسلامی تاجکستان، پس از میانجگری حکومت مجاهدین افغانستان و توافق صلح با دولت، امروزه حتا نامی از آن در رسانه‌ها به زبان آورده نمی‌شود. در افغانستان حزب اسلامی با پیشبرد ارزش‌های اسلام و جهاد یکی از بزرگ‌ترین و پرنفوذترین احزاب به شمار می‌رفت. اگر با طالبان کنونی مقایسه شود، طالبان یک بر سوم حصه نفوذ آن را در اختیار ندارند. اما با دور شدن از ارزش‌های اسلام و نیز سهیم شدن در برنامه‌های تعصبی، به ویژه سهم‌گیری در پروسه سیاسی صلح امریکایی با آن همه شرط و شرایط، سرانجام به کجا رسید؟! این‌ها همه از نمونه‌های فکر سیاسی سطحی‌اند که موقف مسلمانان را در برابر ارزش‌های بیگانه پایین آورده ‌است. چه زیبا فرموده است، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم:

«نصرت بالرعب من مسیرة شهر»

ترجمه: "من با تهدید و ترسانیدنِ دشمن از مسیر یک‌ماه راه، نصرت و پیرزوی حاصل کرده‌ام."

در اینجا موضوع با غلط فهمی ربط داده نشود که تنها با پیشبرد جنگ و جهاد، بحرانی‌های جاری حل می‌شود. به عبارت دیگر، منظور این نیست که راه حل بحران افغانستان و حتا جهان اسلام در جنگ و جهاد نهفته است. بدون شک جهاد یکی از فرایض مهم اسلام به شمار می‌رود، چنان‌چه که نماز، روزه و سایر فرایض دیگر از جمله احکام اسلام اند. مگر پس از سقوط خلافت عثمانی-1924- تاکنون هیچ گروهِ جهادی نتوانسته که حتا در یکی از کشورهای اسلامی از طریق جهاد به پیروزی کامل و نیز تطبیق اسلام بگونه‌ای که همه احکام آن تطبیق گردد، دست یابد. این گروه‌ها در بسیاری موارد حتا نتوانستند که ارزش و ماهیت ابتدایی خود را در برابر افکار بیگانه، از جمله افکارِ غرب حفظ نمایند، بلکه برعکس در برابر آن ذوب شده‌اند. آنچه که ماهیت، پیشرفت و زوالِ یک گروه در آن نهفته است. به همین طور احزاب و گروهای ملی‌گرا به چنین یک سرنوشتی سردچار ‌اند. این بحران شاید از عمده‌ترین دلیلی باشد که دنباله‌روی از افکار غرب را مشروعیت بخشیده است. از این‌رو مبنای مشکل کنونی مسلمانان، مشکل فکری-سیاسی است که باید به آن راه حل فکری و سیاسی-با توجه به آنچه که ایدیولوژی اسلام آن را قضیه‌یی سرنوشت‌ساز و حاکمیت کامل اسلام می‌خواند- پیشکش شود.

اگر واقعاً مسلمانِ سیاسی مطابق رضای الله سبحانه‌وتعالی به هر قضیه بنگرد هیچ چیزی از وی کاسته نمی‌شود، مگر این‌که به پیروزی دست یابد. چه آن قضیه مربوط به زندگی فردی باشد و چه مربوط به زندگی اجتماعی و سیاسی که مربوط به تمام مسلمانان است. در اینجا تاکید باید کرد که هدف از پیروزی تنها بدست آوردن قدرت و حاکمیت نیست؛ چه بسا احزاب و گروه‌های بودند و هستند که پس از پیروزی حتا با افکار و ارزش‌های دینی خویش مصلحت(سازی) و معامله کردند. در اینجا هدف از نگریستن به هر قضیه از زاویه‌یی خاص و رضای الله سبحانه‌وتعالی را می‌توان در سخن معروف حضرت عمر رضی‌الله‌عنه دریافت که می‌گوید:

«إنَّا كنَّا أذلَّ قوم، فأعزَّنا الله بالإسلام، فمهما نطلب العِزَّة بغير ما أعزَّنا الله به أذلَّنا الله»

ترجمه: "ما قوم ذلیلی بودیم که الله سبحانه‌وتعالی توسط اسلام به ما عزّت داد و هرگاه این عزت را در جای ديگری جستجو کنيم، الله سبحانه‌وتعالی ما را خوار و ذلیل می‌گرداند."

فکر سیاسی اسلام با افکارِ سایر ایدیولوژی‌ها تفاوت دارد. ساده‌تر باید گفت که در اسلام سیاست به معنای فریب نیست، بلکه به معنای غم‌خواری و تنظیم امور مردم است؛ آنچه که امروزه به آن پرداخته نمی‌شود. به عبارت دیگر، آنچه که در عرف کنونی جهان رواج و خریدار ندارد. اسلام هیچ‌گاه حتا غیر مسلمانان را به دیدگاه از بین بردن و نابودی نمی‌بیند، زیرا با از بین بردن ملت‌ها، اسلام وجودی ندارد. این به معنای پذیرفتنِ افکار بیگانه زیر عنوان «مصلحت و سازش» نمی‌باشد. چنان‌چه از یک قرن به این سو، بسیاری از احزاب و گروه‌ها حتا گروه‌های اسلامی زیر عنوان مصلحت و سازش از ماهیت و ارزش‌های افکارِ شرق و در حال حاضر از افکار غرب، تقلید می‌کنند. با توجه به این، مخالفت و تقابل با افکار و ایدیولوژی‌های بیگانه به معنای از بین بردن ملت‌ها نیست، زیرا اسلام آمده است تا پیام الله سبحانه‌وتعالی را برای نجات انسان از گمراهی در دنیا و نیز جاویدانی آخرت، برساند، نه از بین بردن ملت‌ها. حاکم در اسلام در واقع غم‌خوار و خدمت‌گار مردم‌اش است؛ هیچ‌گاه به سان حاکمان کنونی نیست که تمام ثروت و قدرت‌اش را به آرامش و امنیت خود، قوم و هم‌زبان‌اش بکار ‌بندد.

روایت است که سفیرِ امپراتور روم برای ملاقات با حضرت عمر، خلیفه‌ی مسلمانان به مدینه می‌آید. رهنمایان مسلمان حضرت عمر را در کوچه و پس‌کوچه‌های مدینه دنبال می‌کنند. برای سفیر جالب بود که این‌ها دنبال چه هستند و کجا می‌روند، تا این‌که خلیفه‌ی مسلمانان را در زیر سایه‌یی به خواب رفته یافتند. بعد بیدارش کردند تا با سفیرِ امپراتور ملاقات نماید. سفیر در نخستین کلامش به حضرت عمر گفت؛ تو واقعاً رهبر و خدمت‌گار مردم ات هستی، زیرا پادشاه‌هان ما برای محافظت از خود قصرها و سدهای پرهزینه‌یی را ساخته‌اند، اما تو در میان مردم و این خاک‌روبه‌ها به آرامش کامل می‌خوابی!

یکی از عمده‌ترین اهداف دعوت چگونگی بدست آوردن جو و فضای سیاسی است. بدست آوردن جو سیاسی در واقع به معنای کسب قدرت و حاکمیت سیاسی(دولت) به مفهوم تطبیق احکام الهی است. در راستای این مسوولیت بزرگ، هیچ مسلمان بی تفاوت بوده نمی‌تواند، و نباید هم بی تفاوت باشد. چنان‌چه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم می‌فرماید:

«مَنْ أَصْبَحَ لا یَهْتَمُّ بِأُمورِ الْمُسْلمینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ»

ترجمه: "هرکی صبح بیدار شد و به امور مسلمانان توجه نکند، از جمله مسلمانان نیست."(متفق علیه)

با توجه به این، آیا بدست‌آوردن قدرت و حاکمیت بدون رضایت الله سبحانه‌وتعالی معنایی دارد؟ اگر فکر سیاسی با چنین دیدگاه و رویکردی به پیش برده نشود بدون شک نتایج آن خطرناک و تباه‌کننده خواهد بود. چنان‌چه غرب با افکار سیاسی‌اش بیش از یک قرن است که برای ریشه‌کن کردن ثقافت و ارزش‌های ما دست‌وآستین بر زده است. افکاری که گاهی آن را «مدرن» گاهی هم «آزادی» و در نهایت «پیشرفت» و مادی‌گرایی تعریف می‌کند؛ آنچه که با هدف زندگی بشر و ارزش‌های اسلام هیچ سازگاری ندارد. بنابر این فهم و دانستن ماهیت فکرِ سرنوشت‌ساز که همانا فکر سیاسی از زاویه‌یی خاص است، علاوه بر این‌که آسان و قابل فهم می‌باشد، نیاز حیاتی به شما می‌رود، نیازی که به سان آب، نان و آکسیجن اهمیت دارد.

احمد صدیق احمدی

ادامه مطلب...

تلویزیون الواقیه: تحلیل سیاسی "دست‌یار ترامپ شب ارایه طرح‌های اخیر بشیر(رئیس جمهور سودان) در خرطوم چه می‌کرد؟!"

  • نشر شده در ویدیوها

تحلیل سیاسی هفته وار مفکر سیاسی احمد الخطوانی (ابو حمزه) از مسجد مبارک الاقصی

بیت المقدس – سرزمین مبارک (فلسطین)

چهارشنبه، 22 جمادی الثانی 1440هـ.ق / 27 فبروری 2019م

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه