یکشنبه, ۰۵ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۰۸م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

ابعاد حملۀ حفتر به جنوب لیبیا

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

چرا خلیفه حفتر، که مزدور امریکا در لیبیا است، نیروهایش را در جنوب وسیع لیبیا متفرق نموده و تمام تلاش خویش را بالای غرب لیبیا، که وابسته به اروپاست متمرکز نمی‌کند تا به این‌ترتیب تمام خاک این سرزمین را به نفع خود یک طرفه کند؛ زیرا نفوذ واقعی و وزنۀ اصلی در شمال، به شمول شمال غرب و شمال شرق است و نه در جنوب؟ یا این‌که حفتر از حمله به جنوب، اهداف دیگری را دنبال می‌کند؟

پاسخ:

برای روشن شدن موضوع به بررسی امور زیر می‌پردازیم:

اول) حفتر، مزدور امریکا، با تسلط‌اش بالای شهر بنغازی در حقیقت بالای سراسر شرق لیبیا تسلط پیدا نمود و با یک طرفه نمودن کشمکش در شهر درنه در نیمۀ سال 2018م به نفع خودش، تسلط خویش را بالای شرق لیبیا کاملاً استحکام بخشید. پس از آن‌که جنگ‌ها به منطقۀ کمربند نفتی کشانیده شد، کشمکش‌ها در لیبیا میان مزدوران امریکا به رهبری حفتر و مزدوران اروپا به رهبری سراج در طرابلس شدت بیشتری گرفت. حفتر با گسترانیدن تسلط خویش بالای کمربند نفتی، پلۀ نظامی‌اش را نسبت به حکومت سراج سنگین‌تر نمود. اما امکانات نظامی ‌را که حفتر از سیسی، مزدور دیگر امریکا در مصر به دست می‌آورد، در حدی نیست که به او امکان دهد تا غرب لیبیا را به صورت کامل به تصرف خود در آورد؛ زیرا در غرب به علاوۀ نزدیکی آن با الجزائر، که وابسته به اروپائیان است، مستقیماً با دولت‌های ارپائی طرف است. ‌ترس حفتر از الجزائر و مداخلۀ آن پوشیده نیست، بلکه به صراحت از آن یاد نمود: «طاهر سیاله وزیر خارجۀ لیبیا روز دوشنبه در سخنانی از اظهارات خلیفه حفتر اظهار بی‌اطلاعی نموده و آن را غیرمسئولانه خواند. حفتر هشدار داده بود که دامنۀ جنگ لیبیا را در ظرف چند لحظه به داخل خاک الجزائر می‌کشاند. حفتر قبلاً اعلان نموده بود که الجزائر از اوضاع امنیتی لیبیا سوءاستفاده می‌کند و این‌که شماری از سربازان الجزائری با عبور از مرز، وارد خاک لیبیا شده اند». (منبع: فرانس 24، 10 سپتمبر 2018م)

دوم) این‌که مصر به رهبری سیسی و به دستور امریکا از حفتر حمایت نموده و این حمایت به او قدرت داده تا شرق لیبیا و منطقۀ کمر بند نفتی را زیر تسلط خود در آورد؛ یک طرف واقعیت موجود در لیبیا است و واقعیت دیگر اینست که حکومت سراج به دلیل نزدیکی جغرافیائی با آن، از حکومت وی حمایت می‌کنند و هم‌چنین اروپا در پس این حکومت قرار دارد. این دو واقعیت به مثابۀ‌ ترازویی است که هر دو پلۀ آن تقریباً با هم مساوی است؛ هرچند پلۀ نظامی ‌حفتر به دلیل حمایت بزرگ امریکا از وی سنگین‌تر است؛ زیرا امریکا در پی آنست تا موقف حفتر را با اقدامات نظامی ‌استحکام بخشیده و وی را غالب کند؛ سپس دروازۀ مذاکرات را بگشاید. اما پلۀ سیاسی، هنوز هم به نفع حکومت سراج سنگینی می‌کند؛ زیرا نفوذ اروپا، تسلط وی بالای طرابلس پایتخت و سنگینی کدرهای سیاسی وابسته به اروپا را ضمانت نموده. به همین دلیل است که حفتر نمی‌تواند به جانب پایتخت پیشروی نماید و نه هم می‌تواند وارد مذاکرات جدی با حکومت سراج شود. در نتیجه هردو طرف با سنگینیِ ‌که دارند، سر جای خود باقی مانده اند و دو جانب مساوی به نظر می‌رسند. این دو تنگناه باعث شده هردو طرفِ کشمکش در لیبیا در وضعیت جمود به سر ببرند و هیچ طرفی نتواند اوضاع را به نفع خود یک طرفه نماید.

بنابر این، کشانیدن دامنۀ جنگ‌ها به جنوب لیبیا برای حفتر نوعی خروج از این تنگناه‌ها تلقی می‌گردد تا بتواند از طریق آن دامنۀ تسلط نظامی‌خویش را گسترش داده و به این‌ترتیب راه‌حل با تأثیرگذاری قوی‌تر امریکا نسبت به اروپا مطرح گردد که چنین هم شد؛ چنانچه «سخنگوی اردوی ملی لیبیا اعلان نمود که نیروهای خلیفه حفتر روز چهار شنبه عملیات گسترۀ نظامی ‌را در جنوب این کشور به هدف "پاک‌سازی آن" از گروه‌های مسلح، به شمول افراد گروه افراطی داعش و جریان‌های جنایتکار راه‌اندازی نمودند.» (منبع: فرانس 24. 17 جنوری 2019م) پس امریکا سعی دارد، به بهانۀ جنگ با "تروریستان و گروه‌های جنایتکار"، مزدور‌ش حفتر را به جانب جنوب لیبیا جهت داده و به اهداف زیاد داخلی و منطقه‌ای دست یابد که منجر به استحکام نفوذ امریکا و از هم‌پاشی نفوذ دولت‌های اروپائی خواهد شد.

سوم) با دقت بیشتر در خواهیم یافت که حملۀ حفتر به جنوب لیبیا، دو هدف را در قضیۀ بحران داخلی لیبیا برای وی و نفوذ امریکا به ارمغان آورد و در عین حال، دو هدف دیگر را برای امریکا علیه اروپا و نفوذ آن در افریقا محقق نمود. جزئیات این ادعا قرار ذیل است:

1. دو هدف مربوط به کشمکش‌ها در داخل لیبیا از این قرار است:

الف) تسلط بالای مناطق بیشتر؛ زیرا اگر حفتر بتواند تسلط نظامی‌اش را بالای مناطق وسیع جنوب لیبیا پهن کند، این مسئله باعث خواهد شد که او در مذاکرات نیز پلۀ سنگین‌تری داشته باشد؛ زیرا به علاوۀ اهمیت نظامی‌داخلی، ‌که با تسلط بالای شهرهایی مانند شهر "سبها" و سایر شهرهای جنوب به دست می‌آورد، این امر به او، به صفت کسی‌که بیشترین بخش‌های خاک لیبیا را در اختیار دارد، "رنگ قانونی" بیشتری نیز می‌دهد. این واقعیت بالای راه‌حل‌های سیاسی نیز تأثیرگذار خواهد بود؛ هر چند نزدیک شدن وی به مرزهای الجزائر برای وی خطرناک است؛ اما ممکن است وی سعی کند، اینک که الجزائر سرگرم انتخابات ریاست جمهوری است، نفوذ‌ش را در جنوب استحکام بخشد.

ب) تسلط یافتن بر اقتصاد لیبیا؛ طوری‌که حفتر پس از چند بار تعقیب و گریزگ، سرانجام توانست تسلط‌اش را در نیمۀ سال 2018م بالای کمربند نفتی مستحکم نماید و عائدات آن را به جای طرابلس به بخش سازمان ملی نفت در بنغازی منتقل کند. به این‌ترتیب، حکومت سراج از یک طرف از نفت منطقۀ کمربند نفتی محروم گردید و از طرف دیگر حفتر خود را برای صدور آن به نفع خود آماده می‌شود تا رفته رفته جنگ به بنادر نفت کشانیده شد؛ یعنی به هدف منع نمودن حفتر از صدور نفت. چنانچه افراد مسلح حضران بالای دو بندر سدره و رأس لانوف تسلط یافتند و حکومت سراج در طرابلس "حضران" را آمر قانونی حراست از پایگاه‌های نفتی می‌شمرد؛ اما این وضعیت برای حکومت سراج پایدار نماند. «سپس زدوخوردهای شدیدی با نیروهای اردوی لیبیا صورت گرفت و بعد از آن و مشخصاً به تاریخ 21 جون سال جاری بود که رهبری سراسری نیروهای مسلح لیبیا اعلان نمود که منطقۀ رأس لانوف و سدره را به صورت کامل به تصرف خود در آورده.» (منبع: اسپوتنیک روسیه 7 جولای 2018م)

پس حفتر کمربند نفتی را، به شمول بنادر صادراتی به تصرف خود در آورد و از همان تاریخ تا کنون حکومت وفاق ملی به ریاست سراج پیوسته تا کنون تلاش دارد دولت‌های وارد کنندۀ نفت را از وارد نمودن نفت منطقۀ کمربند نفتی، که در تصرف نیروهای حفتر قرار دارد، منع نماید. به همین دلیل است که میزان انرژی صادراتی لیبیا به گونۀ چشم‌گیری کاهش یافته و حکومت سراج شروع به صادر نمودن نفت استخراج شده از صحرای مرزوق نموده، مخصوصاً نفتی‌که ازچاه "شراره" به مقدار 300 هزار بشکه در روز استخراج می‌گردد و چاه "فیل" به مقدار 125 هزار بشکه در روز. با انتقال یافتن جنگ‌هایی‌که زیاد داغ نیست به جنوب و با تسلط یافتن نیروهای حفتر بالای پایگاه نفتی "شراره"، که در نزدیکی شهر سبها موقعیت دارد، «سخنگوی نیروهای شرق لیبیا در تویتر‌ش چنین گفت: نیروهای مسلح توانسته پایگاه شراره را به صورت کامل و بدون هیچ‌گونه درگیری به تصرف خود در آورد و درحال حاضر همراه با ادارۀ این پایگاه سرگرم تأمین امنیت آن می‌باشد.» (منبع: روز هفتم 11 فبروری 2019م)  این به معنی تقویت یافتن نفوذ اقتصادی حفتر است.

این پایگاه بزرگ نفتی، ‌که می‌تواند تا 400 هزار بشکه در روز تولید داشته باشد و مال یکی از شرکت‌های هسپانیایی است، محل کشمکش بزرگی میان حفتر، مزدور امریکا و مزدوران اروپا در طرابلس است. اینک با این تغییری‌که پیش آمده، یعنی با تسلط حفتر بالای این پایگاه، که به او فرصت می‌دهد به ساده‌گی بالای سایر پایگاه‌های نفتی پس از آن تا آخرین نقطۀ جنوب، مخصوصاً پایگاه "فیل" تسلط پیدا کند، با این تغییر، حکومت سراج شریان اقتصادی خود را از دست داده و تنها به چتر بین‌المللی متکی است که اروپا از آن برای منع صدور نفت توسط حفتر و وادار نمودن وی به صدور نفت از طریق سازمان‌های نفتی طرابلس استفاده می‌کند. اما با وجود همه، واقعیت این است که حفتر بالای منابع نفتی تسلط دارد و مسئلۀ صدور نفت از طریق بنادر و خطوط نفتی را که بالای آن تسلط ندارد، به مذاکرات واگذار می‌شود تا بتواند اهداف مالی خویش را از آن طریق براورده کند و پول‌های فراوانی را وارد شریان نیروهای نظامی‌خود نماید.

2. اما دو هدفی‌که علیه اروپا و نفوذ آن در افریقا دارد، از این قرار است:

الف) سیل مهاجرت از افریقا را به اروپا به عنوان یک دردسر برای اروپا نگه‌می‌دارد. این هدفی است که امریکا از آن علیه اروپا استفاده می‌کند و نمی‌گذارد اروپا به بهانۀ متوقف نمودن سیل مهاجرت از افریقا به اروپا، اقدام به ساختن پایگاه‌های نظامی‌نماید. تسلط حفتر مزدور امریکا بالای زیرساخت‌های نظامی ‌در عمق خاک لیبیا، که اکثر آن میدان‌های هوایی نظامی ‌است، دولت‌های اروپائی را از استفاده از آن؛ چه به هدف گسترش نفوذ خویش و چه به اهداف منطقه‌ای در افریقا، منع می‌کند؛ زیرا دولت‌های اروپائی قصد دارند به بهانۀ ممانعت از مهاجرت افریقائیان به اروپا، برای خود جای پایی در این زیرساخت‌های نظامی‌پیدا کنند؛ چیزی‌که امریکا و مزدور آن حفتر با آن مخالفت دارد.

«خلیفه حفتر، جنرال باز نشستۀ لیبیا هشدار داد که طرف‌های بین‌المللی سعی دارند در برخی مناطق جنوب لیبیا برای خود زیرساخت‌های نظامی‌بسازند. حفتر گفت: در عین حالی‌که رهبری کل اصرار دارد روابط گرم و مشارکت‌های استراتیژیک و متوازن با تمام طرف‌های بین‌المللی داشته باشد، معلوماتی به ما می‌رسد که نشان می‌دهد شماری از طرف‌های بین‌المللی تمایل دارند در جنوب خاک لیبیا برای خود زیرساخت‌های حضور نظامی‌بسازند. برخی منابع اطلاعاتی لیبیا گفته اند که دیروز پنج شنبه یک هیئت امنیتی و نظامی ‌ایتالیایی از شهر "غات" در آخرین نقطۀ جنوب غربی لیبیا دیدار نموده و قصد دارند با تمویل اروپا نقطۀ ارتکاز نظامی ‌و مدنی ایتالیائی در آن بسازند تا با استفاده از آن تحرکات برای مهاجرت‌های غیرقانونی را محدود نمایند.» (منبع: الجزیره نت 29 جون 2018م)

اینک با تسلط حفتر به مناطق مهمی‌ در جنوب، اروپائی‌ها از تمرکز در جنوب و ساخت پایگاه‌های نظامی ‌در آن محروم می‌شوند. «اتاق عملیات نیروهای هوایی وابسته به رهبری کل اردوی لیبیا با انتشار اعلامیه‌ای هشدار داد که هیچ طیاره‌ای اجازه ندارد بدون موافقت آن از میدان‌های هوایی جنوب پرواز و یا در آن نشست نماید و تأکید نمود، در صورتی‌که هرگونه پروازی بدون موافقت رهبری اردوی لیبیا در منطقۀ جنوب مشاهده شود، وادار به نشست خواهد شد.» (منبع: روز هفتم 8 فبروری 2019م) به این‌ترتیب، امریکا و با تحریک نمودن حفتر به سمت جنوب، تحرکات اروپائیان را در جنوب مقید و محدود نمود و بحران مهاجرت افریقائیان را به مثابۀ دردسری آزار دهنده برای اروپا نگهداشت.

ب) زمینه‌سازی علیه نفوذ اروپا در منطقه صحرا؛ طوری‌که اهداف حملۀ حفتر در جنوب لیبیا به اهداف فوق الذکر خلاصه نمی‌شود؛ بلکه امریکا در حال طراحی یا حتی فعالیت مستقیم برای براوردن هدف منطقه‌ای است و آن هدف؛ مختل نمودن نفوذ فرانسه در منطقۀ صحرا می‌باشد. ضعف حکومت مرکزی در طرابلس باعث شده در جنوب لیبیا نوعی خلاع قدرت به میان آید و این خلاع قدرت باعث شده جنوب تبدیل به محیط مناسبی برای فعالیت مسلحانۀ گروه‌های مخالف افریقائی شود. گروه‌های مخالف چاد، نایجر و سودان در این منطقه رشد کرده و بزرگ شدند؛ بلکه حتی تبدیل به عنصر مهم و تأثیرگذاری در معادلات داخلی لیبیا شده اند که نمی‌شود آن را دست کم گرفت؛ چنانچه «روزنامۀ "وحدت" چاد که به زبان فرانسوی منتشر می‌شود، نوشت که در حال حاضر حدود 11 هزار تن از افراد مخالف حکومت چاد در جنوب لیبیا منتشر می‌باشند.» (منبع: بوابه الوسط 4 اپرل 2018م)

امریکا مداخله‌هایش را به بهانۀ "تروریزم" توجیه نموده و به مزدورانش اشاره می‌کند که برای مهار نمودن آنان وارد عمل شده و به این‌ترتیب امریکا علناً در لیبیا مداخله می‌کند. «یکی از مسئولین لیبیا در اظهاراتی گفت: نیروهای امریکا و لیبیا حملات هوایی مشترکی را در اطراف شهر اوباری بالای موقعیتی انجام دادند که در آن شماری از طرف‌داران گروه القاعده متمرکز می‌باشند.» (منبع: یورو نیوز عربی 14 جنوری 2019م) حفتر نیز عیناً از همین بهانۀ "تروریزمی" استفاده می‌کند که امریکا "برای پاک‌سازی منطقه از وجود گروه‌های مسلح‌تروریستی" سر می‌دهد.

گروه‌های نظامیِ‌، که در جنوب لیبیا دارای وزن می‌باشند، جریان‌های چادی استند. «اردوی ملی لیبیا به رهبری خلیفه حفتر در ماه جنوری گذشته عملیات نظامیی را در جنوب غربی این کشور بالای گروه‌هایی مسلحی راه‌اندازی نمود که بیشتر آنان وابسته به مخالفان چاد می‌باشند.» (منبع: آر تی 12 فبوری 2019م) "اردوی ملی لیبیا" که حفتر از آن را نام‌گذاری نموده، در بیانیۀ خشم‌ناکی چنین اعلان نمود: «جنگنده‌های سلاح هوایی عربی لیبیا سه تجمع ملیشه‌های چاد و هم‌پیمانان آن را در جنوب کشور عزیز مان در هم کوبیدند.» (منبع: عربیه نت 8 فبروری 2019م)

ج) بنابر این، کاملاً روشن است که هدف از حملۀ حفتر به جنوب لیبیا این است که گروه‌های مذکور را به گونۀ منسجم از جنوب لیبیا فراری دهد، یعنی آنان را به بیرون از لیبیا سوق دهد تا مسئولیت دیگری را در چاد به پیش ببرند و آن این‌که نفوذ فرانسه را در آن‌جا به چالش بکشند و این چیزی است که فوراً و بدون تأخیر اتفاق افتاد؛ چنانچه: «جان ایف لودریان وزیر خارجۀ فرانسه روز سه شنبه در اظهاراتی گفت که نیروهای فرانسه یک قافله از افراد متمرد و جنگجو را برای جلوگیری از انقلاب علیه ادریس دیبی رئیس جمهور هدف قرار داده است. چند فروند طیارۀ جنگی فرانسه به درخواست دیبی یک قافلۀ تا دندان مسلح از متمردین را که هدفۀ گذشته از لیبیا وارد خاک چاد می‌شدند، هدف قرار داد. لودریان خطاب به اعضای پارلمان چنین گفت: یک گروه از متمردین که از جنوب لیبیا آمده بودند، قصد داشتند با زور وارد نجامینا شده و بالای آن تسلط پیدا کنند. رئیس جمهور کتباً از ما خواست تا برای جلوگیری از وقوع انقلاب و حمایت از کشور‌ش مداخله نماییم.» (منبع: رویترز 12 فبروری 2019م) از آن جایی‌که خطری را که حفتر، مزدور امریکا به جانب چاد سوق می‌دهد، واقعی و محسوس است، فرانسه نیروهای زیادی را برای دفاع از ادریس دیبی، مزدور خویش در پایتخت چاد منتشر نموده: «فرانسه 4500 سرباز را در چهارچوب عملیاتی موسوم به "نیروی برخان برای مبارزه با‌ترورزم" در شهر نجامینا پایتخت چاد منتشر نموده.» (منبع: رویترز 12 فبروری 2019م)

د) از موارد فوق چنین بر می‌آید که اگرچه امریکا در بحران لیبیا دست بالا ندارد و مزدور‌ش، حفتر توان یک طرفه نمودن اوضاع در غرب لیبیا را به نفع خود ندارد؛ زیرا اروپا از حکومت سراج پشتیبانی می‌کند. اما اینک امریکا تصمیم گرفته نفوذ فرانسه را در چاد مختل نماید. ممکن است پیش‌روی‌های مخالفین ادریس دیبی در داخل خاک چاد، که از جنوب لیبیا آمده اند، مقدمه‌ای به حوادث بزرگ‌تر از آن باشد؛ یعنی ممکن است جنگ‌های سختی در چاد بالاگیرد و شاید دامنۀ آن تا نایجر نیز کشانیده شود و در آن‌جا نفوذ فرانسه و تسلط شرکت‌های فرانسوی را بالای معادن، مخصوص معادن یورانیوم آن منطقه، مختل نماید.

چهارم) خلاصه این‌که ممکن است حفتر با کمک‌های زیاد نظامی، ‌که امریکا و به ویژه از طریق مصر برایش فراهم می‌کند، ممکن است بتواند لیبیا را به دو بخش تقسیم کند. بخش شرقی را به صورت کامل در اختیار گرفته و کمربند نفتی را، که شاه‌رگ اقتصاد لیبیا به شمار می‌رود نیز به تصرف خود در آورده و در بخش غربی نیز تا حدودی رخنه نموده و اینک به جانب جنوب روی آورده تا تسلط نظامی ‌و اقتصادی‌اش را در آن گسترش دهد.

از آن جایی‌که امریکا به دلیل ‌ترسی‌که از الجزائر و پشتیبانی بزرگ اروپا از حکومت سراج در غرب دارد، حفتر را برای براوردن اهداف دیگری به جانب غرب لیبیا سوق می‌دهد و آن عبارت از اذیت نمودن دولت‌های اروپائی در مسئلۀ مهاجرت و هجوم به نفوذ فرانسه در دولت‌های همجوار لیبیا از یک زاویۀ دیگری‌که در آغاز از چاد شروع نموده، می‌باشد.

این است ابعاد حملۀ حفتر به جنوب لیبیا و از آن چنین بر می‌آید که دولت‌های کفر سعی دارند برای تحقق منافع و نفوذ خویش در این سرزمین فساد را منتشر نمایند. تأسف‌آور این است که برای تحقق این اهداف خبیثانه، کسانی از مسلمانان به جان یک دیگر افتاده اند و هیچ توجهی به حرمت خون برادران خویش و هدر دادن سرمایه‌های نفتی سرزمین‌های خویش نمی‌کنند.

باید دانست که هیچ راهی برای جلوگیری از این مزدوران خودفروخته و دولت‌های کفریی‌که در پس آنان قرار دارند، وجود نداد و هرگز نمی‌توان شری را که آنان در سرزمین‌های اسلام منتشر می‌نمایند، متوقف نمود؛ مگر این‌که مسلمانان با جدیت کامل و بدون هیچ‌گونه سستی به پا خیزند و شریعت الله سبحانه وتعالی را با اعلان برپایی خلافت خویش برپا دارند؛ خلافتی‌که اوضاع جهان را به حالت اصلی و واقعی آن بر خواهد گرداند و آرمان‌های دولت‌های کفر را در سرزمین‌های اسلامی‌ به کابوس‌های وحشت‌ناک تبدیل خواهد نمود.

﴿إِنَّ فِي هَذَا لَبَلَاغاً لِقَوْمٍ عَابِدِينَ﴾

[انبیاء: 106]

ترجمه: در این، ابلاغ روشنی است برای جمعیّت عبادت‌کنندگان!

15 جمادی الآخر 1440هـ.ق

20 فبروری 2019م

ادامه مطلب...

ارزش زندگی با فقاهت

(ترجمه)

از حمید بن عبد الرحمن  روایت است گفت: از معاویه در حالی‌که سخنرانی می‌کرد، شنیدم که می‌گفت: از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدم که فرمود:

«مَنْ يُرِدِ اللَّهُ بِهِ خَيْرًا يُفَقِّهْهُ فِي الدِّينِ»

(رواه بخاری، باب من یرد الله به خیراً یفقهه فی الدین)

ترجمه: برای کسی‌که الله متعال ارادۀ خیر نماید، او را در دین فقاهت و دانایی نصیب می‌گرداند.

توضیح حدیث

فقاهت در دین از امور بزرگی‌ست که اسلام عزیز به تحصیل و آموزش آن دعوت و تشویق نموده است؛ زیرا در تحصیل خیر بزرگ نهفته است. بدون شک، این دین نظامی برای زندگی است و در تمام جوانبش مثل نظام اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، قضایی و تعلیمی؛ بلکه تمام جوانب زندگی انسان را معالجه می‌نماید؟ هم‌چنان این دین را راه‌حل تمام مشاکل-در هر زمان و مکان با احکام صادر شده و افکار تبنی شده از آن- قرار داده است.

ای مسلمانان! زمانی‌که امت به دین خود پابند بود و احکام و قوانینش را درست می‌دانست، مقام و تقوایش بیشتر می‌گردید؛ هم‌چنان علو و سیادت‌شان بیشتر می‌شد. این چیزی‌ست که در تاریخ طولانی مسلمانان مشاهده گردیده است؛ این همان تاریخی بود که اسلام به صورت کاملش در آن تمثیل می‌شد و حتی کسانی‌که از رعیتش هم نبودند(ذمی‌ها) در زندگی با سعادت و آرامش بسر می‌بردند. زمانی‌که زندگی امت از این دین فاصله گرفت و غرب کافر برایش احکام وضع نمود و افکارش را برای شان تعریف نمود، دستورات و اعلامیه‌های خود را برای‌شان ترسیم و آراسته گردانید و حکام مسلمانان را تعیین نمود؛ پس در چنین حالتی، امت مثل مرده‌ای به حال زنده(نیم جان) بسر می‌برد؛ زندگی را تنها خوردن و نوشیدن می‌دانند و چنان زندگی می‌کنند که زندگی‌شان بدون روح و روحانیت(بدون ارتباط با شریعت) می‌باشد. مصداق این قول الله سبحانه وتعالی:

﴿وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا﴾

[طه: 124]

ترجمه: کسی‌که از ذکر من(قران) رو گرداند، برای او زندگی مشقت‌باری خواهد بود.

ای مسلمانان! وقت آن رسیده که برای اعادۀ حکم بما انزل الله و عزت این امت سعی و تلاش نمائیم تا خلافت راشده بر منهاج نبوت را بار دوم تأسیس و اقامه نمائیم؛ خلافتی‌که مرزهای مصنوعی ترسیم شده از سوی کفار را بشکند، در سرزمین‌های اسلامی احکام اسلام را تطبیق کند، جوانان مسلمان تحت رهبری آن در مقابل کفار جهاد نمایند...

یا الله! مارا با آمدن خلافت راشده بر منهاج نبوت، که در آن وحدت مسلمانان نهفته باشد، مستفید بگردان و از امت مصایب و بلاها را دور نما! یا الله زمین را به نور و جه کریمت منور گردان. اللهم آمین آمین.

ادامه مطلب...

نگاهی به حوادث و رودیدادهای جدید

نشست "219"
سخنرانی عمر البشیر رئیس جمهور سودان
مهمان برنامه: استاد اسماعیل عمیر (ابو البراء)
مجری برنامه: استاد هیثم الناصر (ابو عمر)
حزب التحریر – ولایه اردنجمعه، 24 جمادی الثانی 1440هـ.ق / 01 مارچ 2019م

ادامه مطلب...

اسکندنافیا: کنفرانس سیاسی "مصر، مراکش، سودان – ادامۀ انقلاب اسلامی علیه نظام‌ها!"

حزب التحریر – اسکندینافیا روز جمعه مصادف با 01 مارچ 2019م بعد از نماز خفتن کنفرانس سیاسی را تحت عنوان "مصر، مراکش، سودان – ادامۀ انقلاب اسلامی علیه نظام‌ها!" برگزار نمود.کوبنهاجن، 24 جمادی الثانی 1440هـ.ق / 01 مارچ 2019م

ادامه مطلب...

منبر امت: مجددان (اصلاح کنندگان) قرن چهاردهم هجری "شیخ تقی الدین نبهانی"

  • نشر شده در ویدیوها

گلچینی از برنامه "مجددون"(اصلاح کنندگان) از برنامه‌های استاد مهنا حمد المهنا، پژوهشگر تاریخ و آثار اسلامی، صحبت پیرامون شیخ تقی الدین النبهانی –رحمه الله- مؤسس حزب التحریر..چهارشنبه، 10 جمادی الاولی 1440هـ.ق / 16 جنوری 2019م

ادامه مطلب...

رژیم بجوا-عمران به مدافعان خلافت رحم نکرده‌ و تا امروز به ربودن‌شان ادامه می‌دهد؛ ولی نگرانی خودرا بر آنانی‌که در زندان‌های سعودی به‌سر می‌برند، تظاهر می‌کند

(ترجمه)

در آخرین روز دیدار ولیعهد سعودی، عمران خان، نخست وزیر پاکستان، موضوع هزاران زندانی پاکستانی را در سعودی مطرح کرد، که در نتیجه ولیعهد سعودی از آزادی قریب به ۲۱۰۰ زندانی اطمینان داد؛ قسمی‌که نخستین گروه از این زندانیان به تاریخ ۲۱ فبروری ۲۰۱۹م به پاکستان رسیدند. عمران خان با انجام این کار این گمان را غالب کرد که واقعاً نگران احوال مردم پاکستان می‌باشد؛ به‌خصوص آنانی‌که در خارج از کشور به‌سر می‌برند.

عمران خان گفت: «کارگران پاکستانی برای حمایت خانواده‌های‌شان در سعودی کار می‌کنند. این‌گونه افراد بسیار به قلب‌ام نزدیک اند و ۳۰۰۰ تن از آنان اکنون به‌دلیل جرائم کوچک در حبس اند.» هرچند در حقیقت، این نیز دورویی دیگر از جانب رژیمی است که از همان ابتدای در دست گرفتن زمام حکومت، ریاکاری‌اش را به‌خوبی نشان داده‌است. از یک طرف، عمران خان با برگزاری یک نمایش بزرگ خود را نگران زندانیان پاکستانی در سعودی نشان می‌دهد؛ ولی از طرف دیگر، رژیم بجوا-عمران سنگ‌دلانه صدها تن را می‌رباید و مفقود نگه‌می‌دارد؛ بدون این‌که حتی خانواده‌های‌شان را از اوضاع، احوال و مکان‌شان باخبر کند، و یا با احضارشان در محکمه، خانواده‌های‌شان را در رنج و اندوه طولانی قرار می‌دهند. رژیم در خصوص مدافعان خلافت، کسانی را که تا امروز مفقودالاثر نگهداشته‌است، بی‌رحمانه عمل کرده‌است. انجنیر نوید بت، سخنگوی رسمی حزب‌التحریر-ولایه پاکستان، به تاریخ ۱۱ می ۲۰۱۲م، تقریباً هفت سال پیش، از لاهور ربوده شد و همین‌طور انجنیر محمد جنید اقبال و سید نبیل اختر به تاریخ ۱۵ سپتمبر ۲۰۱۵م از کراچی ربوده شدند.

مطابق به سخنان عمران خان، پاکستانی‌هایی‌که در عربستان سعودی زندانی اند، باید آزاد شوند؛ چون جرائم‌شان جزئی است. بناءً در مورد آن مسلمانان مخلصی‌که فقط به‌خاطر حمایت از خلافتی‌که الله سبحانه‌وتعالی تأسیس‌اش را فرض کرده‌است می‌پرسیم که مفقود مانده‌اند یا چطور؟ آیا حامیان خلافت برای آزاد شدن شایسته‌تر نیستند؛ چون کوچک‌تر از این‌که بگویند دفاع از خلافت یک وظیفۀ اسلامی است جرمی نداشتند؟ در واقع، دقیقاً همانند رژیم‌های دیموکراتیک پیشین، رژیم کنونی نیز با هم‌پیمان شدن با امریکا در جنگ علیه اسلام، برای ممانعت از اعادۀ اسلام به عنوان یک دولت و قدرت، خود را درمانده کرده‌است. با این‌حال، نقاب صداقتی‌که رژیم در عقب‌اش پنهان شده‌است، افتاده‌است و به‌زودی دستان مسلمانان پاکستان به گردنش خواهد بود. حداقل کاری‌که این حکام می‌توانند انجام دهند، امتناع از این‌گونه ستم‌هاست تا از مجازاتی‌که در این حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم برای ستم‌گران وعده داده‌است، نجات یابند:

«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ يُمْلِي لِلظَّالِمِ فَإِذَا أَخَذَهُ لَمْ يُفْلِتْهُ»
(رواه ترمذی، بخاری و مسلم)

ترجمه: الله(سبحانه وتعالی) ریسمان ظالم را دراز‌تر می‌کند و زمانی‌که او(سبحانه و تعالی) ریسمان را بگیرد، سپس رهایش نخواهد کرد.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

نشست وزیر خارجۀ حکومت هادی با دولت یهود؛ خیانت شرم‌آوری‌که برای مردم یمن قابل قبول نیست!

  • نشر شده در یمن

(ترجمه)

در یک اقدام بی‌سابقه که هرگز از دشمنی مردم یمن با دولت یهود،‌ اشغال‌گر سرزمین فلسطین، کم نمی‌کند، خالد الیمانی وزیر خارجۀ حکومت هادی، در کنفرانسی‌که در وارسا پایتخت لهستان(پولند) برگزار شد، برای دومین روز متوالی در کنار بنیامین نتنیاهو، نخست وزیر دولت یهود نشست. براساس ادعای مذاکره‌کننده‌گان، کنفرانس در خصوص خاورمیانه بود که با شرکت کشورهای عربی و غربی برگزار گردیده و مواجهه با ایران در صدر برنامه‌های آن قرار دارد.

خالد الیمانی وزیر امور خارجه در حکومت هادی، بعد از خشم مردم یمن علیه موضع او و تقبیح آن، کوشش نمود تا این موضع شرم‌آور و تحقیر‌آمیزش را توجیه کند. او در صفحۀ‌ تویترش نوشته است: «موضع یمن و رئیس‌‌جمهوری هادی در قضیه فلسطین، مردم و رهبری آن ثابت بوده و قابل مذاکره نیست. زمانی‌که من رهبری تحریک عرب را در ملل متحد برای مواجهه با تجاوز بر اورشلیم برعهده داشتم، این در هدایات جناب رئیس‌جمهور واضح‌شده بود. دلیل اشتراک در نشست وارسا، به‌خاطر بحث در خصوص قضیه فلسطین نبود، بل برای بسیج‌کردن جامعه‌ی جهانی برای مقابله با گسترش نفوذ ایران در یمن بوده است.»

موضع خیانت‌کارانه‌ی عادی‌سازیِ روابط با دولت یهود، غاصب سرزمین فلسطین، خیانت به الله سبحانه‌وتعالی، پیامبرش صلی الله علیه وسلم و مؤمنان است. این مزدوران از مردم یمن نماینده‌گی نمی‌کنند. مردم یمن تشنه‌ی جهاد علیه دولت جنایت‌کار یهود هستند، فقط یک رهبریِ کم دارند که آن‌ها را برای آزادکردن فلسطین و قلع و قمع کردن یهود، غاصب قبله اول مسلمانان و سومین مسجد مقدس اسلام، رهبری کند.

این مزدوران هیچ صلاحیتی بر امور خویش ندارند، بلکه بیشتر از دستورات باداران‌شان(استعمارگران کافر) پیروی می‌کنند. آن‌ها از طریق عادی‌سازیِ روابط با دولت یهود، به‌منظور فشارآوردن بر مهره‌های امریکا، حوثی‌ها و ایرانی‌ها، می‌خواهند به این کشور نزدیک شوند. آن‌ها نمی‌دانند که با چنین عملی امتیاز ایران و پیروان حوثی‌اش در یمن و منطقه افزایش خواهد یافت؛ درحالی‌که آن‌ها، ایران و پیروانش را دشمنان واقعی دولت یهود معرفی می‌کنند، اما مقامات رسمی ایران می‌گویند که هیچ دشمنی بین آن‌ها و دولت یهود وجود ندارد و چیزی‌که در شعارهایی‌شان گفته می‌شود؛ "مرگ بر امریکا و مرگ بر اسرائیل" شعارهای ظاهری بوده و به‌معنای جهاد علیه امریکا یا علیه دولت یهود نیست.

این حقیقت چندین‌بار اظهار شد؛ آخرین آن در بیانیۀ محمد جواد ظریف وزیر خارجه ایران، در مصاحبه با یک روزنامه فرانسوی به‌نام پاینت‌لی، انجام شد که او اتهاماتی را مبنی بر این‌که کشورش در تلاش ازبین‌بردن دولت یهود است، رد کرد.‌ او با تعجب گفت: «چی‌وقت ما اعلام کردیم که اسرائیل را ازبین خواهیم برد.» با تأکید بر این مسئله که کشورش هرگز این حرف را نگفته که دولت یهود را از روی نقشه پاک خواهد کرد و در این خصوص او گفت: «ما چه‌وقت اعلام کردیم که اسرائیل را ازبین خواهیم برد؟ به من یک مقام رسمی ایران را نشان دهید که چنین بگوید؛ هیچ کس چنین نگفته.»

این خاموشی احزاب و افرادی‌که ادعای اسلامی بودن را دارند، بسیار ناآشناست؛ خاموشیِ کسانی‌که در مقابل این موضع شرم‌آور و خیانت‌کارانه وزیر خارجه حکومت هادی خاموش هستند. علمای یمن -سرزمین ایمان و خرد- کجا هستند و مبلغین آن کجا شده اند؟! و یا این‌که تمایل این مردم با تمایل مزدوران جهت یافته است؟ این‌جاست‌که آن‌ها جنایات این کشورها را علیه دین و امت تأیید و یا رد می‌کنند!

آزادی فلسطین توسط محکوم‌کردن، اعتراض‌کردن یا تظاهرات حاصل نخواهد شد؛ بلکه با بسیج نیروها برای ریشه‌کن کردن دولت یهود به‌دست خواهد آمد. ما از افراد قدرت‌مند در یمن، از قبایل، فرمانده‌هان ارتش و افسران می‌خواهیم که به‌جای جنگ در بین خود که به دستیابی پلان‌های کفار استعمارگر منتج می‌شود، جنگ خود را علیه دولت یهود هدایت کنید و این‌که خود را از این مزدوران درحال کشمکش در تمام احزاب دور کنید که آن‌ها را به ویرانی، بی‌عزتی و خیانت رهنمایی می‌کند.

حکام عربستان سعودی، امارات متحده عرب و دیگر حکام خائن در حال کشاندن دولت هادی به عادی‌سازی روابط با دولت یهود هستند که امریکا را قانع سازند تا فشارها بر ایران را از سر گرفته و نفوذ آن بر یمن و منطقه را محدود کند. امریکا هم‌چنان برای این‌که از بدخواهانه‌ترین تعامل قرن گذر کرده باشد، این را می‌خواهد تا جنگ امت؛ از جنگ موجود علیه دولت یهود به جنگ میان یکدیگر تحت نام جنگ با ایران و محدودکردن نفوذ آن تبدیل شود، که محکوم به شکست خواهد بود. ان‌شاءالله...

مسلمانان باید از نقشه‌های دشمنان آگاه باشند و با فعالیت برای تغییر اساسی، برای باطل ساختن‌شان تلاش کنند که آن‌ها را دوباره به یک پیکر واحد تبدیل خواهد کرد و دوباره باعث صعودشان خواهد شد. با تأسیس دولت خلافت راشدۀ ثانی بر منهج نبوت، که برای مسلمانان مقام‌شان را احیاء می‌کند، از عزت‌شان محافظت کرده و مقدسات‌شان را آزاد می‌کند، وجود لعنت‌شده‌ها را حذف و دست کفار و مزدوران احمق را کوتاه خواهد کرد و از آن هیچ موضوع مهم‌تری نزد الله وجود ندارد.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه یمن

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه