چهارشنبه, ۲۳ صَفر ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۸/۲۸م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

ای مسلمانان! یک قرن از سقوط خلافت گذشته است؛ آن را تأسیس کنید

  • نشر شده در لبنان

(ترجمه)

از زمانی که غرب استعمار‌گر کافر در ماه رجب سال 1342 هـ.ق مطابق مارس 1924 م به همکاری مصطفی‌کمال خائن و خیانت کاران ترک و عرب خلافت را از بین برد، صد سال می‌گذرد. صد سال می‌شود که امت اسلامی در برده‌گی بسر برده و تا هنوز در انحطاط فکری فرو رفته؛ از مفکوره‌های فاسد ملی، قومی، عدم وحدت، تقسیم سرزمین‌ها، از دست دادن عزت، وابسته‌گی سیاسی؛ اقتصادی، اجتماعی و عدم تصمیم‌گیری، رنج می‌برد. برعلاوه؛ نظام خون‌آشام سرمایه‌داری در چهرۀ منفور دموکراسی ثروت کشور‌های ما را به یغما برده و در شرق و غرب در سرزمین‌های اسلامی خون مسلمانان را می‌مکد. کفار استعمار‌گر با این هم قانع نشدند؛ لذا، تلاش نمودند تا اسلام را دین وحشت و ترور برای مردم تحریف نمایند، دینِ که باعث پایمال نمودن حقوق غیر مسلمانان می‌گردد. با وجود این همه دسایس و توطئه‌ها و در نبود سپر امت "خلافت" این دین سریع‌ترین دین در حال رشد ،در سراسر جهان گردیده است. هنگامی که آن‌ها نتوانستند از رشد و گسترش اسلام در خانه‌ها و میان اطفال شان جلو‌گیری نمایند، غرور؛ آن‌ها را واداشت تا بالای مقدسات و ارزش‌های مسلمانان، بالای پیامبر صلی الله علیه و آله و‌سلم و سپس به قرآن توهین کنند. در قدم بعدی؛ عمداً تلاش نمودند سنت پیامبر صلی الله علیه و‌سلم را محو و مسلمانان را دچار شک و شبهه نمایند. در واقع؛ تعصب و نفرت بی‌هودۀ آن‌ها تا سرحدِ رسید که حتی خون زنان عفیف مسلمان را در جاده‌های اروپا ریختاندند و از طرف دیگر بی‌شرمانه ادعای کاذبانۀ دفاع از حقوق زن را نیز می‌کنند.

برعلاوه؛ از مسلمانان می‌خواهند تا مفکورۀ تغییر جامعه که اساس و بخش مهم اسلام را تشکیل می‌دهد "تغییر جامعه به شکل سیاسیِ آن" را رها کرده و اسلام را محدود به عبادات در مساجد سازند! این چنین قضایا تنها گوشۀ کوچک از مثال‌های جنگ علیه اسلام و حاملین دعوت به شمار می‌رود.

برای بیرون رفت از این سیاه‌چال تاریک؛ حزب‌التحریر تا هنوز با لطف و فضل الله سبحانه و‌تعالی مانند کوه مستحکم، کوشا و با دعوت‌گران مخلص و دلیر، بیرق تغییر سیاسی را در سرزمین‌های اسلامی به اهتزاز درآورده است تا الله سبحانه و‌تعالی با احیای خلافت راشدۀ ثانی بر منهج پیامبر صلی الله علیه و‌سلم مسلمانان را پیروز و یا درین راه هلاک گرداند. یقیناً این دولت "خلافت" با فضل و مهربانی الله سبحانه و‌تعالی با بصیرت و بصارت کامل، امور مسلمین را رعایت می‌کند؛ امید است الله سبحانه و‌تعالی نصرت خود را نصیب ما گرداند. به همین منظور؛ حزب با توکل به الله سبحانه و‌تعالی کمپاینی را تحت عنوان "ای مسلمانان! یک قرن از سقوط خلافت گذشته است؛ آن را تأسیس کنید" با واحد نمودن انرژی امت و سخنرانی در رسانه‌ها به اذن الله سبحانه و‌تعالی راه اندازی نموده تا مردم را در بارۀ اهمیت خلافت آگاه سازد که کاروان این کمپاین توسط عالم برجسته عطا بن خلیل ابورشته رهبری می‌شود تا به مقصد اش برسد. هدف این کاروان احیای خلافت راشدۀ ثانی بر منهج پیامبر صلی الله علیه و‌سلم و کسب رضایت الله سبحانه و‌تعالی می‌باشد که این تلاش توسط ظلم ظالمین و دسیسه‌های نوکران غربی هیچ وقت متوقف نشده، زیرا حزب این قضیه "خلافت" را قضیه سرنوشت ساز "قضیه مرگ و زنده‌گی" می‌داند. تحت سایۀ خلافت؛ هدف و مسیر درست زنده‌گی مهیا می‌شود. تحت سایۀ خلافت؛ مسلمانان عزیز و از آن‌ها محافظت می‌گردد. خلافت؛ دولتی‌ست که از توهین دین و فساد دنیا محافظت می‌کند. خلافت؛ دولتی‌ست که حق را از باطل جدا می‌سازد؛ تحت سایۀ خلافت ؛قضات عادل منصوب، سرحدات محفوظ، سرزمین‌ها بدون مرض و رهبران واقعی با ندای حق تربیه می‌شوند. خلافت؛ دولتی‌ست که سرزمین‌های اسلامی را از زیر استعمار کفار و نوکران آن‌ها و از وحشت غرب وحشی نجات می‌بخشد. خلافت؛ دولتی‌ست که عدالت و خیر را گسترش، اسلام و مسلمین را معزز، بی عدالتی و ظلم را ریشه‌کن، کافران و منافقان را حقیر و ذلیل می‌گرداند.

حزب‌التحریر-ولایه لبنان من‌حیث بخش این کمپاین‌مقدس از مسلمانان لبنان می‌خواهد تا از طریق منابر، شوری‌ها و رسانه‌ها درین کمپاین سهیم شده و پیام آن را برای مردم برسانند. زیرا؛ درین ماه "ماه رجب" ماه خیر و برکت، الله سبحانه و‌تعالی رحمت خود را بالای مسلمین نازل می‌نماید، امید است که الله سبحانه و‌تعالی به برکت ماه رجب نصرت خویش را نصیب ما کرده و با این وعدۀ مبارک اش ما را عزت بخشد.

﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِكَ فَأُ  ولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾

]نور:55[

ترجمه: خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند وعده می‌دهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد. همان‌گونه که به پیشینیان آن‌ها خلافت روی زمین را بخشید؛و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشه‌دار خواهد ساخت و ترس‌شان را به امنیّت و آرامش مبدّل می‌کند، آن‌چنان که تنها مرا می پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت و کسانی که پس از آن کافر شوند، آن‌ها فاسقانند.

هم‌چنان پیامبر صلی الله علیه و‌سلم نیز چنین مژده داده است:

«ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّة»

ترجمه: سپس؛ خلافت بر منهج نبوت خواهد آمد.

حزب‌التحریر شما را دعوت می‌کند تا از ویب‌سایت و رسانه‌های اجتماعیِ که در آن فعالیت دارد، دیدار کرده و ثواب این کمپاین را در سراسر لبنان و جهان شریک سازید. در میدان عمل با حاملین دعوت که شب و روز دعا و کار می‌کنند، یک جا شوید تا خورشید اسلام در سرزمین عدالت و حق دوباره طلوع نماید تا این دولت "خلافت بر منهج نبوت" مسلمین و غیر مسلمین را نیز از تاریکیِ ظلمت به سوی نور هدایت، رهنمایی کند. یا الله! غم و اندوه عدم‌خلافت را با نصرت خویش از ما دور بگردان؛ همان گونه که از بهترین اشخاص دور ساختی.

﴿إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْراً﴾

]طلاق:3[

ترجمه: خداوند فرمان خود را به انجام می‌رساند و خدا برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است.

#أقيموا_الخلافة
#ReturnTheKhilafah
#YenidenHilafet
#خلافت_کو_قائم_کرو

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه لبنان

مترجم: عبدالله صالحی

ادامه مطلب...

خلافت را احیاء کرده به مساجد و مقدسات مان زندگی می‌بخشیم کفر و اهل آن را درجایش می‌نشانیم

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

میلیون ها نفر از ساکنان کرۀ زمین در جریان یک سال کامل از طریق رسانه‌های جهانی و محلی، واقعیت نظام‌های حاکم، نهادها و وزارتخانه‌های صحی سرزمین‌ها خود را دنبال کرده و شاهد شکست آن‌ها می‌باشند، حتی در رأس آن‌ها سازمان صحت/بهداشت جهانی را. شکست و ناکامی مقامات و مسئولین در تعامل با بیماری همه‌گیر ویروس کرونا که منجر به ازدست رفتن جان هزاران نفر و کشته شدن افراد زیادی شد، از طرفی  بی توجهی سیاسی در قدم اول و سپس سازمانی، افزایش سریع مرگ و میر، کمبود تجهیزات پزشکی و حرکت بسیار کند راه حل یابی برای اوضاع مصیبت‌بار صحی، مردم را دچار وسوسه‌های شدیدی ساخته است. اما این شکست و ناکامی اصلا شگفت آور نیست؛ زیرا بشریت در همه جنبه‌های زندگی، ایمانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، آموزشی و خدماتی، از جمله ناحیۀ پزشکی و صحی، مرحلۀ سقوط پرت‌گاه زندگی را سپری می‌کند. ناحیۀ پزشکی و صحی که به آن مانند تمام نهادهای دیگر جامعه در نظام جهانی امروز نگاه کرده می‌شود، بسان یک بازار در آن با نیازهای اولیه انسان معامله شده، داروها، واکسن‌ها و مواد غذایی خرید و فروش و تجارت می‌شود. تا این‌که کارخانههای سلاح‌های بیولوژیکی وآزمایشگاه‌های تحقیقاتی، در زمینه از بین بردن بشریت، جنگ‌ها و گرفتن جان‌های بسیار، مقام نخست را در بد ترین دورانی‌که بشریت در آن بسرمی‌برد، کسب نمایند. آن هم  با وجود پیشرفت‌های کنونی علمی و فناوری‌که در حال حاضر جهان شاهد آن است. البته با تطبیق نظام سرمایه‌داری غربی در طول صد سالی‌که از سقوط خلافت اسلامی در 28 رجب1342 ه.ق، مطابق با 3 مارچ 1924 م می‌گذرد، پدید آمدن چنین واقعیتی یک امر طبیعی می‌باشد.

این صحنۀ وحشت‌ناک و هول‌ناک، وضعیت نبود اعتماد کامل به رهبران و حکام جهان، ناامنی و عدم آرامش و نبود حاکمی که از امور مردم رعایت و از آنان مراقبت کند، صحنه‌ای می‌باشد که مسلمانان روزانه  در آن قرار دارند. پیش از این‎‌که الله سبحانه و تعالی این بیماری همه‌گیری را سرازیر نماید، امت اسلامی درحال تجربۀ بلایا و بیماری‌های  شدیدتر و خطرناک تری از بیماری کوید -19، بوده و از آن رنج می برند. بیماری همه‌گیر و بلای واقعی این است که بالای مسلمانان در سرزمین‌های خودشان نظام‌های کفری حاکم بوده و آنان را اسیر و بردۀ کسانی ساخته است که آنان را در معرض سرازیر شدن این بلایا قرار دادند. در حالی‌که اسلام هیچ چیزی را مربوط به زندگی بشری جا نگذاشته است، مگر این‌که آن را برای بشریت آشکار ساخته است، چنان‌چه الله سبحانه و تعالی همه احکام شرعی مربوط به تمام آن‌چه یک فرد من حیث فرد و جامعه و دولت برای دستیابی به زندگی باثبات و آرامش برای انسان، به آن نیاز دارند را نازل فرموده است. تنها آن‌چه حکام باید انجام دهند، مراجعه آنان به قرآن کریم و سنة بزرگوار نبوی است، این مراجعه به آنان می‌آموزاند که چه‌گونه با این مصیبت‌ها تعامل کنند. در حالی‌که این وفاداری و پیروی شان از غرب و نهادهای آن رد‌ روی کورکورانۀ بیش نیست.  چیزی‌که باعث شکست مستمر و انحطاط سریع آنان در وخیم شدن اوضاع و شرایط کنونی شده و سهمیۀ آنان را نیز از آن پرداخت نموده است. چیزی‌که در اصل انعکاس واقیعی ایدیولوژی سرمایه‌داری می‌باشد، ایدیولوژی که بر اساس منافع مشترک سیاسی و مادی بر جهان حاکمیت کرده و به دلیل تعامل به آن بر اساسی اجندای سیاسی که به زندگی انسان هیچ ارزشی قایل نیست، ریاء و نفاق، بی عدالتی وظلم، معیارهای دوگانه و سردرگمی طاقت فرسا را حکم فرما نموده است.

نظام‌های حاکم در سرزمین‌های اسلامی از آن جای که نظام‌های سکولار وابسته به کفار استعمار گر غربی می‌باشد، با استفاده از مصیبت همه‌گیری کرونا، به جنگی که توسط اربابان کافر آنان علیه اسلام راه اندازی شده است، شدت بیشتر می‌دهد. طبق دستورات سازمان‌های کفری بین المللی و سازمان صحت/بهداشت، مسلمانان را از اقامۀ نماز جمعه در مساجد سراسر جهان باز می‌دارند، تا جایی که ائمه مساجد را بازداشت و نماز گذران را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند، چیزی‌که در فلسطین اشغالی انجام داده اند، مسجد الاقصی را بروی مسلمانان بسته و آنان را از ادای نماز محروم ساختند، در حالی‌که در های آن به روی یهودیان و سیاحت گران باز است. همان‌گونه که در مصر و تونس نیز مسلمانانی‌که به سوی نماز جمعه می‌رفتند از شکنجه و ضرب و شتم بی‌بهره نماندند. بجای این‌که نظام‌ها تمام اقدامات  و امکانات پیشگیرانه صحی/بهداشتی را، برای محافظت از نماز گزاران و جلوگیری از مبتلا شدن آنان به این بیماری همه‌گیر، فراهم سازند، دستگاه‌های مخابراتی و  اطلاعاتی برای تعقیب جوانان وارسته و پاک تجهیز شده و بیشتر مساجد بسته شدند. در حالی‌که فاسدان و فاسدگران آسوده خاطر، هر آنچه را می‌خواهند انجام می‌دهند. در حالی‌که مراکز تجاری، بازارها، رستوران ها و بانک ها، باز می‌باشند. این نظام‌ها بدون کدام اقدامات پیشگیرانه، اجازه می‌دهند تا اجتماعات و فعالیت‌های دولتی به گسترده‌گی تمام برگزار شود. چون می‌خواهند توطئۀ آنان برای دور ساختن مسلمانان از دین شان آشکار سازد و حرکت آنان برای شکستن دائمی حلقه نماز، تعطیل مساجد، آزار و اذیت نمازگزاران و مجبور کردن امامان به عدم اقامۀ نماز، آشکار شود!. دراصل مسلمانان از زمان اشغال سرزمین فلسطین و الاقصی - اولین قبله و سومین حرم- از ورود به سرزمین مبارک محروم هستند، زیرا از زمان شکستن حلقۀ حاکمیت بما أنزل الله و فروپاشی دولتی‌که بر اساس اسلام حکومت می‌کرد، اوضاع مسلمان در حال وخیم شدن بوده و هر روز شرایط بدتر می شود.  با آنچه خداوند نازل کرده بود از بین رفت و دولتی که توسط اسلام اداره می شد نابود شد. از ابو أمامه رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه و سلم چنین می‌فرمودند:

«لَتُنْتَقَضَنَّ عُرَى الْإِسْلَامِ عُرْوَةً عُرْوَةً، فَكُلَّمَا انْتَقَضَتْ عُرْوَةٌ تَشَبَّثَ النَّاسُ بِالَّتِي تَلِيهَا، وَأَوَّلُهُنَّ نَقْضًا الْحُكْمُ وَآخِرُهُنَّ الصَّلَاةُ»

[رواه ابن حبان في صحيح]

ترجمه: حلقه‌ها و دستگيره‌هاي اسلام يکي يکي گسسته مي‌شوند، هر زمانی‌که حلقه و دستگيره‌اي گسسته مي‌شود، مردم به دستگيرۀ پس از آن چنگ زده و تمسک مي‌جويند. اولين دستگيره‌اي که گسسته مي‌شود، حاکمیت اسلام و آخرين شان نماز است.

با وجود میلیون‌ها مسلمان در سراسر جهان، شاهد روزیم که حرم مکی از نمازگزاران و کسانی‌که به اداء عمره به حرم می‌روند، خالی می‌باشد، نمازهای جماعت و نماز جمعه درآن برگزار نمی‌شود، در وازه و موسم حج  برروی مسلمانان بسته شده است، درد آور ترین وضعیتی‌که مسلمانان بدان مواجه اند. چیزی‌که به وضوح بیان‌گر پیامدهای عدم وجود خلیفه مسلمان می‌باشد، کسی‌که به خاطر اسلام و بزرگ‌داشت شعائر آن، در برابر تمام این ناملایمات قیام خواهد کرد. مسلمانان دیگر به خوبی معنی عدم وجود دولت خویش خلافت اسلامی درک نمودند، دولتی‌که برای آنان وحدت بخشیده و از الله سبحانه در مورد آنان می‌ترسد، آمور شان را رعایت، از اعتقادات شان دفاع، از اذهان و اجساد شان مراقبت و از سرزمین‌ها و دارائی‌های شان محافظت می‌کند.

با نابودی دولت خلافت و نبود حاکمیت بما انزل الله تعالی، کفار توانستند بر جهان مسلط و بر آن حکومت کنند، بدون کدام ممانعتی از جانب خلیفه مسلمانان و دولت مقتدر شان و اردوی شکست ناپزیرشان، همان‌گونه که در گذشته بودند. امت اسلامی یک امت واحد است، اما در حال حاضر وحدت آن را یک دولت واحد تمثیل نکرده، بر آنان خلیفه‌ای واحدی‌که تنها اسلام را تطبیق کند، حکومت نمی‌کند. به همین دلیل است که امت اسلامی صاحب تصامیم سیاسی، اقتصادی و نظامی خود نمی‌باشد. به همین دلیل است که دشمنان اسلام از کشتن، آوارگی مسلمانان،  و تجزیه سرزمین‌های اسلامی دست بردار نیست، تاجای‌که مسلمانان را مجبور به پناه آوردن بخود نمودند، مانند مسلمانان سوریه، فلسطین اشغالی، افغانستان  چچن، عراق، کشمیر، هند، قارۀ آفریقا، مصر، سودان، لیبی، قبرس و اندلس. که مسلمانان در این سرزمین‌ها در نهایت بی‌چارگی و ضعف قرار داشته، کفار استعمارگر از طریق منشورات، پیمان‌ها، موافقت نامه‌های خاینانه، قوانین فرعی و اساسی استعماری وضعی، برآنان مسلط شده اند. فقیر و بی‌چاره گشتند در حالی‌که خود مالک دارائی‌های زیادی هستند، هتک حیثیت می‌شوند در حالی‌که خود صاحب عفت و پاکی هستند، نسبت به امور دین و دنیا خود دچار جهالت و غفلت شدند در حالی‌که خود پایۀ علوم‌، فناوری‌ها، پزشکی، ریاضیات و نجوم هستند، ذلیل و حقیر شدند در حالی‌که نیاکان بزرگوارشان فاتحان و مجاهدین بودند، ​​ اجدادشان کسانی‌بودند که با خون های شان دنیا را مالک شده و در بزرگترین مرحله تاریخ بشر بر دنیا حکم فرمایی می‌نمودند؛ در عصر طلایی دولت خلافت و دوران زنده و فعال زندگی اسلامی. بلی تنها راه حل برای نجات مسلمانان از چنگال این مصیبت‌ها، این است که مسلمانان برای برپایی دوبارۀ دولت خلافت راشده قیام کنند، تا این‌که برای امت زندگی دوبارۀ بخشیده و باردیگر امت واحد شده و دولت شان باز گشته و الله سبحانه از آنان راضی شوده. کاری که هر جوان فعال مسلمان باید انجام دهد.

الله سبحانه و تعالی چنین می‌فرماید:

 ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ﴾

[سورة الأنفال: 24].

ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده‌اید! دعوت الله سبحانه و تعالی و پیامبر را اجابت کنید هنگامی که شما را به سوی چیزی می‌خواند که شما را حیات می‌بخشد! و بدانید الله سبحانه و تعالی میان انسان و قلب او حایل می‌شود، و همه شما (در قیامت) نزد او گردآوری می‌شوید!


نویسنده: غادة محمد حمدي – ولاية السودان

مترجم: علی مطمئن

ادامه مطلب...

یادبود صدومین سال سقوط خلافت؛ چه فکر می‌کنید، مسلمانان با نابودی خلافت چه چیزی را از دست دادند؟

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

مسلمانان با نابودی دولت شان بسیاری از امتیازاتی را که الله –سبحانه و تعالی- به دلیل تمسک ورزیدن شان به قرآن برای شان بخشیده بود، از دست دادند:

1- وحدت و یکپارچگی شان را از دست دادند؛ پس از این که مسلمانان یک امت واحد بودند، عقیدۀ پاک اسلامی آنان را گرد هم جمع می‌کرد، و پس از این که همانند یک جسم بودند که هرگاه یک عضو شکایت می‌کرد سائر اعضای جسم درد آن را احساس می‌کردند [و برای درمان آن می‌شتافتند]؛ در پراکندگی وحشتناک، جدائی ناهنجار، تقابل و دشمنی قرار گرفتند، گاهی نژاد گرائی مسلمانان را پراکنده و تار مار می‌سازد: این عربی است و این کردی و این فارسی، و گاهی دیگر وطن گرائی مصری، سوریه‌ای، سعودی، یمنی ... و غیره، نژاد‌گرائی جای اخوت اسلامی را  و خاک/وطن‌گرائی جای عقیده  را گرفته است، پیش از این میان آنان نه نژاد جدائی می‌افکند و نه رنگ و نه مکان، و میان شان تفاوت نبود مگر به تقوی؛ همان طوری‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَلَا إِنَّ رَبَّكُمْ وَاحِدٌ وَإِنَّ أَبَاكُمْ وَاحِدٌ، أَلَا لَا فَضْلَ لِعَرَبِيٍّ عَلَى أَعْجَمِيٍّ وَلَا لِعَجَمِيٍّ عَلَى عَرَبِيٍّ وَلَا لِأَحْمَرَ عَلَى أَسْوَدَ وَلَا أَسْوَدَ عَلَى أَحْمَرَ إِلَّا بِالتَّقْوَى».ترجمه: ای امردم! آگاه باشید؛ رب و پروردگارتان یکی‌ست، پدر تان یکی‌ست، نه عربی بر عجمی برتری دارد و نه عجمی بر عربی، نه سرخ بر سیاه  برتری دارد و نه سیاه بر سرخ، مگر به تقوی.

2- دولت شان را از دست دادند که بیانگر عقیدۀ شان بود؛ مسلمانان دولتی از جنس عقیدۀ شان داشتند، در میان شان با شریعت پروردگار شان حکم می‌کرد، حملۀ دشمن شان را دفع می‌کرد، امور شان را رعایت و تنظیم می‌کرد، اسلام را به دیگران و به ملت‌های دیگر حمل می‌کرد؛ اما امروز تحت حاکمیت دولت‌های کوچک ملی، وطن گرائی کفری بسته بندی شده و نظام‌های وارد شده‌ای‌که بیان گر عقیده شان نیست، قرار گرفتند، همچنان قانون اساسی شان ساخته کفار استعمارگر است و فاقد حاکمیت هستند، بلکه کشورهای هستند که زیر سلطه کشور های دیگر قرار دارند و حکام آن کارتون‌های وابسته به کشورهای کفری استعمارگرند.

و در شرق و غرب در جستجوی نظام‌های سیاسی هستیم؛ گویا به آوارگانی مبدل گردیده ایم که همین امروز بدون دین به دنیا آمده‌ایم و دارای دولتی نیستیم که بر سر تخت جهان بیشتر از هزار سال چهار زانو زده باشد!

3- بسیاری از سرزمین‌های اسلامی را از دست دادند و ندر رأس شان فلسطین به دستان کفار افتید؛ با فروپاشی خلافت حامی و پشتیبان مسلمانان، بسیاری از سرزمین‌های اسلامی به دستان کفار سقوط کرد و قدرت آن را کفار گرفتند، فلسطین اولین دو قبله و محل اسراء نبی الامین، سقوط کرد و در دستان یهود غاصب، برادران میمون و خنزیرها افتید، و در آن جا برای خود آشکارا کیان/قدرت برپا نمودند، و به زور دولت‌های کافر استعمارگر آن کیان را تقویت می‌بخشد و حکام غلامان حلقه به گوش از آن حمایت و پشتیبانی می‌کنند.

همچنان کشمیر، شیشان، بوسنی و هرزگوین، افغانستان و عراق و... سائر سرزمین‌های اسلامی اشغال شد، هر روز، کفار یک سرزمین مان را اشغال می‌کنند؛ بیداری خود را با فاجعه‌ای که قلب‌های مان را جریحه دار می‌سازد سپری می‌کنیم و خواب خود را با فاجعه‌ای دیگری.

4- ثروت و دارائی‌های شان را از دست دادند؛ امت اسلام که الله برای شان نعمت‌های فراوانی بخشیده است و بر ثروت‌های بی‌شمار افتیده‌اند؛ از فقر و محرومیت رنج می‌برند، در حالی‌که ثروت و دارائی شان در دستان کفار استعمارگر قرار گرفته است که از طریق شرکت‌های سرمایه گذاری شان و قراردادهای ساختگی‌شان آن ثروت‌ها را غارت می‌کنند و یا حکام مزدور در مقابل معاملات خیالی و حفظ کرسی لرزان شان، برایشان هدیه می‌دهند و یا بدون عوض؛ در حالی‌که مردم/رعیت ثروت و دارائی را به چشم نمی‌بینند جز خرده و اندکی از آن ثروت را.

5- خون و کرامت شان را از دست دادند؛ همه روزه و در بسیاری از مناطق اسلامی خون مسلمانان به دستان کفار استعمار گر بدون جنایتی‌که مرتکب شوند و یا جرمی‌که انجام دهند، می‌ریزد؛ چقدر  کشتارها، آواره سازی و شکنجۀ برادران خود را در میانمار، شیشان، کشمیر، فلسطین، بوسنی، هرزگوین، سرزمین شام، عراق، افغانستان و سائر سرزمین‌های اسلام، شنیدیم و دیدیم؟! مسلمانان از این کشتارها در کشورهای غربی نیز جان به سلامت نبردند؛ قتل عام نیوزیلند گواهی است بر کینۀ صلیبی‌ها، تعجب آور هم نیست، حالا ما همانند یتیمان بر سر سفرۀ فرومایگان هستیم.

6- دین و عقیدۀ شان را از دست دادند؛ پس از فروپاشی خلافت، اسلام در سرزمین اسلام مورد جنگ قرار گرفت، از حکم و حکومت داری دور است، در کنج مسجد و در اخلاق و اعمال فردی قید است، و دست اندازی به غیر از این را برایش اجازه نمی‌دهند، هر روز مزدوران کفار از جمله حکام و رهروان و پشتیبانان ثقافت غرب با تمام سعی و تلاش برای مبارزه علیه دین، علماء، حاملین دعوت و به بند کشیدن شان در زندان‌ها و بازداشتگاه‌ها و همچنان برای تثبیت سیکولاریزم و تمام عناصر آن کار می‌کنند؛ همان طوری‌که اکنون در سعودی و سائر سرزمین‌ها جریان دارد، ارزش‌ها و مفاهیم غرب مانند دموکراسی، دولت مدنی ترویج می‌گردد برای این که بدیل و جایگزین اسلام، دولت و مفاهیم آن باشد. اما در کشورهای کفری؛ همه روزه دشمنان اسلام جنگ شان را علیه اسلام، پیامبر و کتب اسلام، تشدید می‌بخشند؛ چقدر توهین‌های تکراری و تمسخر عمدی به حق پیامبر صلی الله علیه وسلم را شنیدیم و چقدر صحنه‌های را مشاهده نمودیم که کفار نسخه‌های قرآن کریم را سوختاندند؟! چقدر هجوم‌ها علیه اسلام، متهم نمودن آن به تروریزم، ایجاد پیمان‌ها به منظور مبارزه با آن، بستن بسیاری از مساجد و مراکز اسلامی در کشورهای غربی، تحمیل ارزش‌های سیکولاریستی بر مسلمانان، تلاش‌های مداوم جهت ادغام مسلمانان در جوامع کفری و مجبور نمودن شان به زندگی طبق قوانین کفری، همان طوری‌که فرانسه به تازگی چنین می‌کند و چنانچه در چین به حق مسلمانن اویغور چنین می‌کند، و سائر دولت‌های کفری‌که به جنگ‌های ویرانگر علیه اسلام و مسلمانان می‌پردازند، را دیدیم و شنیدیم؟!

خاتمه- به عنوان مسلمان باید از خود بپرسیم اگر دولت و خلیفه‌ای می‌داشتیم که امور مان را رعایت می‌کرد، مانع دشمن مان می‌شد و سرزمین‌های اسلام را در برابر هر حریص حمایت و پشتیبانی می‌کرد، آیا از این ظلم، قتل و هجوم دشمنان رنج می‌بردیم؟!

آیا بر ضد ما جرأت می‌کرد، یا فقط فکر هجوم علیه مسلمان را می‌کرد در حالی که او می‌دانست، که هزینۀ هجوم به یک مسلمان هزینۀ جنگ با تمام مسلمانان است؟!

ای مسلمانان! بر همۀ شما واجب است که برای حاکیمت دین خود، نصرت و یاری به برادران ناتوان خود و یاری به پیامبر خود –صلی الله علیه وسلم- تلاش به خرج دهید؛ برای این کار همراه حزب التحریر برای برپایی دولت خلافت، دولت اسلام، دولتی که دین را تطبیق می‌کند و دین را به عنوان رسالت خیر و هدایت برای جهانیان حمل می‌کند، و مژدۀ سید مخلوقات، کار کنید و در این کار عزت مندی دنا و آخرت نهفته است. زمان آن –حاکمیت دین- فرا رسیده و نزدیک شده است پس از این که سرمایه داری در مرکز خود فروپاشید، پس از این که بوی بد آن همه جا را فرا گرفت و پس از افول ستاره‌ پادشاهان جبری/ظالم، به اذن الله تعالی وقت آن به پایان رسیده است.

الله سبحانه  و تعالی فرموده است: ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً. [النور:55]

ترجمه: الله [سبحانه و تعالی] به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند وعده می‌دهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آن‌ها خلافت روی زمین را بخشید؛ و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشه‌دار خواهد ساخت؛ و ترسشان را به امنیّت و آرامش مبدّل می‌کند، آنچنان که تنها مرا می پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت. و کسانی که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقانند.

#أقيموا_الخلافة
#ReturnTheKhilafah
#YenidenHilafet
#خلافت_کو_قائم_کرو

نویسنده: محمد طرموش-ولایه یمن برای رادیوی دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

مترجم: حمزه "پارسا"

ادامه مطلب...

خسارت امت در نبود خلافت

  • نشر شده در سیاسی

مسلمانان با از دست دادن خلافت ، اسلام را به عنوان نظام زندگی ازد ست داده‌اند، پس از آن‌که الله سبحانه وتعالی انسان را برای جانشین در روزی زمین نظر به فرموده‌اش ﴿إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً﴾ و نیز اقامه احکام دین‌اش خلق کرد، تا آن‌که اصلاح فساد در زوی زمین را به عهده بگیرد. این جانشینی انسان که وی در ابتدا مخاطب قرارداده شده است، تا باشد که رسالت پروردگار جهانیان را حمل نماید. همۀ بشریت مأمور به تنفیذ اوامر و نواهی الله سبحانه وتعالی در روزی زمین اند، این اوامر و نواهی او سبحانه وتعالی تطبیق نمی‌گردد مگر با نیابت یکی از بشریت که شریعت الله سبحانه وتعالی را اقامه کند و مسئول در برابر اقامه شریعت الله سبحانه وتعالی از میان بشریت همانا خلیفه است.

به این اساس خلافت ریاست عامه مسلمانان در دنیا برای برپایی احکام شریعت و حمل دعوت به جهانیان شناخته می‌شود، و نیز بربالای مسلمانان فرض از جمله تاج الفروض است که فرائض دیگر با آن برپا می‌شود، کوتاهی در این راستا گناهی است که الله سبحانه وتعالی محاسبه می‌نماید، زیرا اقامه این امر به معنی اقامه تمام دین و ضیاع آن تقریباً ضیاع تمام دین است. پس خلفأ اساس رعایت در پیوند به شریعت الله سبحانه وتعالی هستند و امور مردم را به اساس فرمانبرداری الله سبحانه وتعالی تحت چتر خلافت تنظیم می‌نماید.

در حالیکه عقیده مسلمانان در مورد "جانشینی" فردیت بنده‌گی دربرابر الله سبحانه وتعالی، وحدانیت و عبودیت او تعالی است که مستلزم اطاعت از دستور الله با اقامه‌ و اجرای احکام اسلامی است که به امت و به نیابت از امت که همانا خلیفه می‌باشد واگذار شده است، تا باشد که زندگی بر وفق آن‌چه او سبحانه وتعالی می‌خواهد شکل گیرد در غیر آن زندگی ضیاع بوده و هدر می‌رود.

بنابرین می‌بینیم که کفار این خطر را در موجودیت و زندگی شان درک نموده‌ و در صدد آن شدند تا از روز اول در برابر این دعوت ممانعت نموده و به روش‌های مختلف برای ریشه کردن کردن و سرنگونی دولت خلافت به جنگ برآمدند.

﴿وَلاَ يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىَ يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ﴾[بقره: 217]

و آنان پيوسته با شما مى ‏جنگند تا اگر بتوانند شما را از دينتان برگردانند

رسول الله صلی الله علیه وسلم دولت را در مدینه منوره تأسیس نموده و در وثیقه‌ای بیان داشته است که مسلمانان از سایر امت‌های دیگر، امت واحد هستند؛ سپس امت اسلامی به حمل اسلام با تمام قوت فهم و تطبیق به آن پرداختند که دامنه چنین دولتی به شرق و غرب امتداد یافت. سرانجام کفار درک کردند که سقوط این دولت امکان ندارد مگر با سقوط احکام آن، و سقوط احکام آن امکان ندارد مگر با سقوط خلیفه آن؛ بناً باید آنرا تضعیف ساخت و تضعیف آن با تضعیف تفکیر و فهم عقیده است، این چیزی است که ما آنرا عملاً دیدیم؛ قبل از سقوط خلافت ضعف فکری امت اسلامی به 200 سال پیش برمی‌گردد، علی رغم قدرت فردی سلطان عبدالحمید دوم و تلاش او برای ایستادن در مقابل این سقوط ، اما در سال 1924 میلادی سقوط کرد، آن‌جابود که فروپاشی امت از نظر فکری و سلوکی افزایش یافت. پس از آن دولت خلافت از هم پاشیده شد، مقدسات آن زیر پا شده، ثروت هایش به غنیمت گرفته شده و دشمنانش براو چیره و مسلط شد. هم‌چنان امت‌های دیگر برآن حمله‌ورشدند، این در وضعیتی غیرقابل پیش بینی قرار گرفته و ما مسلمانان که صاحب افتخار بودیم تابع انسان‌های ذلیل ،شدیم.آیا پس از این خسارت، خسارت دیگری است؟!

محمد حمدانی- ولایة عراق

#خلافت را تأسس کنید

#أقيموا_الخلافة
#
ReturnTheKhilafah
#
YenidenHilafet
#خلافت_کو_قائم_کرو

 

 

 

ادامه مطلب...

قتل و ترور مردم بی‌تقصیر؛ گناه عظیم و برنامۀ کینه‌توزانه‌ای که حکومت فلسطین و دولت یهود به‌دوش می‌کشند

(ترجمه)

ای مردم این سرزمین مبارک! از الله بترسید و از خون و عزت‌تان حفاظت کنید. از الله بترسید و از خود و اطفال‌تان مراقبت کنید. ای مردم این سرزمین مبارک! آیا این قول رسول الله صلی الله علیه و سلم برای‌تان کافی نیست:

«لَا تَحَاسَدُوا، وَلَا تَنَاجَشُوا، وَلَا تَبَاغَضُوا، وَلَا تَدَابَرُوا، وَلَا يَبِعْ بَعْضُكُمْ عَلَى بَيْعِ بَعْضٍ، وَكُونُوا عِبَادَ اللهِ إِخْوَاناً، الْمُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِمِ، لَا يَظْلِمُهُ وَلَا يَخْذُلُهُ، وَلَا يَحْقِرُهُ التَّقْوَى هَاهُنَا» وَيُشِيرُ إِلَى صَدْرِهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ «بِحَسْبِ امْرِئٍ مِنَ الشَّرِّ أَنْ يَحْقِرَ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ، كُلُّ الْمُسْلِمِ عَلَى الْمُسْلِمِ حَرَامٌ، دَمُهُ، وَمَالُهُ، وَعِرْضُهُ»
(رواه مسلم)

ترجمه: با یکدیگر حسادت نورزید، و با اضافه کردن در قیمت کالا درحالی‌که قصد خرید ندارید یکدیگر را فریب ندهید، و با یکدیگر بغض و کینه نورزید، و به یکدیگر پشت نگردانید و قهر نکنید، و برخی از شما به معاملۀ برخی دیگر معامله نکنید، و بنده‌گان الله و برادران یکدیگر باشید؛ مسلمان برادر مسلمان است، به او ظلم نمی‌کند، او را در زمان مشکلات تنها رها نمی‌کند و او را حقیر نمی‌داند؛ تقوا این‌جاست (سه‌بار به سوی سنیۀشان اشاره کردند؛) برای شخص از بدی (همین‌قدر) کافی است که (فردی) برادر (دینی) خودش را تحقیر کند؛ هتک حرمت خون، مال و عزت هر مسلمان بر مسلمان دیگر حرام است.

ای مردم بیت‌المقدس! افزایش جرایم قتل و تخریب اموال مردم که توسط گروهی به هدف از هم‌پاشاندن مردم فلسطین به اجرا گذاشته می‌شود، به یک جرم سازمان‌یافته بدل شده‌است تا مردم مسلمان فلسطین را در باتلاق فتنه و آشوب غرق ‌کند. چیزی‌که فعلاً در کرانۀ باختری درجریان است با آن‌چه در قدس و شهرک‌های عربی اشغال شده در سال ۱۹۴۸ م رخ می‌دهد فرق زیادی ندارد.

دور و نزدیک، خورد و بزرگ، همه این را می‌فهمند که تاجران مواد مخدر و اسلحه و باندهای جرمی زیر چشم و گوش نیروهای پولیس دولت یهود فعالیت می‌کنند. اگر بر اموال فردی تیراندازی و یا حمله صورت گیرد نیروی پولیس فوراً دخالت نمی‌کنند تا آن‌که خیلی دیر شود، و بعداً هم هیچ اقدام جدی برای دستگیری مجرمان روی دست نمی‌گیرند. همان اتفاقاتی که به برادران‌مان در قدس و شهرک‌های عربی رخ می‌دهد هم‌چنان در کرانۀ باختری تکرار می‌شود. تاجران مواد مخدر و اسلحه و هم‌چنین باند‌های جرمی به هر نحوی که بخواهند جرایم‌شان را زیر گوش و چشم نیروهای امنیتی انجام می‌دهند، گویا که آن‌چه در جریان است از نوعی هماهنگی امنیتی میان حکومت فلسطین و دولت یهود حاصل می‌شود. باوجودی‌که نام و هویت مجرمین برای نهاد‌های امنیتی افشاء است، ولی باز هم آن‌ها را تحت پیگرد قانونی قرار نمی‌دهند و هیچ اقدام جدی را بر علیه‌شان روی دست نمی‌گیرند. اگر در منطقه‌ای تیراندازی صورت گیرد تا آن‌که خیلی دیر نشود واکنش نشان نمی‌دهند، و اگر هم بنابر هر دلیلی تاجران مواد مخدر و یا اسلحه دستگیر شوند، دیری نخواهد گذشت که به‌خاطر پخش و نشر فساد در میان مردم دوباره آزادی‌شان را بدست‌ می‌آورند.

برادران مسلمان عزیزم! تعهد شما به دین، انسجام و هم‌بستگی‌تان خار چشم دشمنان شما‌ست. تلاش‌های‌تان برای جلوگیری از به انجام رساندن مسئلۀ فلسطین و ایستاده‌گی شما در مقابل طرح‌هایی که دین و اطفال‌تان را هدف قرار می‌دهد برای دشمنان‌تان قابل قبول نخواهد بود. سیاست دشمنان شما این است که به اسلام ضربه بزنند – اسلامی‌که مایۀ عزت هر مسلمان است – و خانواده و اطفال‌تان را که تهداب و بنیاد جامعه را تشکیل می‌دهند نابود کنند.

دشمنان اسلام از هر راه و روشی استفاده می‌کنند تا آن‌که مسودۀ قوانین، نصاب تعلیمی و تمام برنامه‌های رسانه‌یی، به همراه گسترش فساد و محافظت از مجرمین ارشد، دست به دست هم برای ضربه زدن به اسلام و شکستن قوت مردم این سرزمین مقدس جمع شوند. شما می‌دانید که برنامه‌های آموزشی، نصاب تعلیمی و تربیت اطفال دیگر بر اساس مفاهم و ارزش‌های اسلامی استوار نیست. معلم/آموزگار اجازه ندارد که شاگرد‌ان/دانش‌آموزان‌اش را تأدیب کند، اگر هم معلم/آموزگاری چنین کند به وی اخطار داده و مجازات خواهد شد. معلم دیگر قدر و منزلت و علم اعتبار خود را از دست داده است.

رسانه‌ها مانع برنامه‌های علمای ربانی و مخلص می‌شوند، درحالی‌که درب آن‌ها به روی اشخاص و افراد توطئه‌گر، غرب‌زده و سکولار باز است. این وضع با کار سازمان‌‌یافتۀ مؤسسات و انجمن‌هایی همراه است که در سرتاسر کشور پرسه می زنند و غرب از آنان حمایت مالی می‌کند، فقط به منظور این که فساد را نهادینه کنند و ارزش‌ها اسلامی را از بین ببرند. جرایم سازمان‌یافته عامل مخرب دیگری‌ست که به سلطه و غلبۀ آنان بر مردم مظلوم و مسلمان فلسطین کمک می‌کند.

چیزی‌که در این سرزمین جریان دارد نه یک حادثه، بلکه یک عمل عمدی است. تیراندازی‌ها در الخلیل و حومه‌های قدس همه‌روزه خانه‌ها، دکان‌ها/مغازه‌ها، جان و مال مردم مسلمان فلسطین را هدف قرار می‌دهد، ولی حکومت فلسطین و دستگاه‌هایش اصلاً احساس نگرانی نمی‌کند. از سوی دیگر، شما شاهد نیروهای امنیتی‌یی استید که مجاهدین و مبارزین مقاومت را خانه به خانه تحت تعقیب قرار می‌دهند، و آن‌هایی‌که دستگیر می‌شوند هم تا زمان تسلیم کردن تسلیحات‌شان زیر شکنجه قرار می‌گیرند. اسلحه‌یی‌که به وسیلۀ آن به یک باشندۀ یهودی شلیک می‌شود ضبط و مورد پیگرد قانونی قرار می‌گیرد، درحالی‌که اسلحه‌یی‌که همه‌روزه مردم را هدف قرار می‌دهد بدون این‌که مورد پیگرد قانونی قرار گیرد و صاحب‌اش دستگیر شود، آزاد گذاشته می‌شود. بناءً این تصدیق می‌کند که حکومت فلسطین زیر سلطۀ دولت یهود نقش یک بازو‌ی تقویت‌کننده را بازی می‌کند.

شما شاهد این بوده اید که چگونه حکومت فلسطین دستگاه‌هایش را به‌خاطر بستن مساجد، اخراج عبادت‌کنندګان، حمله به آنان با لت و کوب و دشنام، و پیگرد آن‌هایی‌که در حساب فیسبوک‌شان عباراتی در انتقاد از حکومت فلسطین نوشتند یا آن را به‌خاطر غفلت‌اش مسؤول پنداشتند بسیج کرد. مأموران گمرکی به مثل "قطاع‌الطریق‌ها" مردم را خیابان به خیابان به‌خاطر جمع‌آوری مالیات و پول تعقیب می‌کنند. اما آن‌عده از مجرمینی‌که مردم را ترور می‌کنند آزادانه رها می‌شوند، و اگر‌ هم تحت پیگرد قرار گیرند بدون هیچ‌ جدیتی تعقیب خواهند شد. بلی، این همان حکومت فلسطینی است که سنگ دفاع از مردم فلسطین و حفظ آرامش داخلی‌شان را به سینه می‌زند.

اما در اسلام، دولت موظف است تا مردم را با ارائۀ دلایل قوی، خاصتاً گنجاندن تقوا در قلب‌های‌شان، از اختلافات برهزر دارد؛ و اگر هم روی موضوعی اختلاف بوجود آید، محکمه/دادگاه سریعاً آن را با عدالت و انصاف حل خواهد کرد. شعار دولت در اسلام همانی‌ست که ابوبکر صدیق رضی الله تعالی عنه فرمودند:

«أَلَا وَإِنَّ الْقَوِيَّ عِنْدِي ضَعِيفٌ حَتَّى آخُذَ مِنْهُ الْحَقَّ، وَالضَّعِيفَ عِنْدِي قَوِيٌّ حَتَّى آخُذَ لَهُ الْحَقَّ»

ترجمه: هرآینه قوی شما نزد من ضعیف است تا آن‌که حق (ستم‌دیده‌گان) را از او بگیرم، و ضعیف شما نزد من قوی است تا آن‌که حق‌اش را به او بدهم.

بدین‌گونه امنیت و عدالت در میان مردم تأمین خواهد شد. ولی رژیم‌های جهان اسلام، من‌جمله حکومت فلسطین، علیه اسلامی‌که قلب‌ها را قوت می‌بخشد مبارزه می‌کنند، فساد را گسترش و پرورش می‌دهند، و محیط پُرثمری را برای مجادلات میان مردم مهیا می‌کنند. و اگر مردم به قوۀ قضائیه مراجعه کنند، ماه‌ها و سال‌ها خواهد گذشت و قضایای‌شان از یک جلسه به جلسۀ دیگر تعویق خواهد افتاد. به‌علاوه، چگونه امنیت و عدالت در میان مردم نهادینه خواهد شد اگر قاضی مبنی بر قوانین بشری، نه احکام الهی، حکم کند؟!

ای مردم عزیز این سرزمین مبارک! خطاب به تمام شما – اعم از متقیان و متمردان‌تان، و اعم از سارعون کارهای خیر و کسانی‌که به شر و منکر می‌پردازند – باری‌دیگر شما را به ترس از الله سبحانه و تعالی تذکر می‌دهیم زیرا که این دستور الله سبحانه و تعالی به تمام پیامبران‌اش و تمام مردم است. باری‌دیگر این سخنان الله سبحانه و تعالی را برای‌تان یادآور می‌شویم:

﴿وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِداً فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَاباً عَظِيماً﴾
(النساء: ۹۳)

ترجمه: و هرکس فرد باایمانی را از روی عمد به‌قتل برساند مجازات او دوزخ است، درحالی‌که جاودانه در آن می‌ماند، و الله (سبحانه و تعالی) بر او غضب می‌کند، و او را از رحمت‌اش دور می‌سازد، و عذاب عظیمی برای او آماده ساخته‌است.

ما شما را مخاطب این دستور رسول الله صلی الله علیه و سلم که در حجةالوداع فرمودند قرار می‌دهیم:

«أَيُّ يَوْمٍ هَذَا؟» قَالُوا: يَوْمٌ حَرَامٌ، قَالَ: «فَأَيُّ بَلَدٍ هَذَا؟» قَالُوا: الْبَلَدُ الْحَرَامُ، قَالَ: «فَأَيُّ شَهْرٍ؟» قَالُوا: شَهْرٌ حَرَامٌ، قَالَ: «فَإِنَّ دِمَاءَكُمْ وَأَمْوَالَكُمْ وَأَعْرَاضَكُمْ حَرَامٌ عَلَيْكُمْ كَحُرْمَةِ يَوْمِكُمْ هَذَا كَحُرْمَةِ شَهْرِكُمْ هَذَا كَحُرْمَةِ بَلَدِكُمْ هَذَا لِيُبَلِّغِ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ، لَا تَرْجِعُوا بَعْدِي كُفَّاراً يَضْرِبُ بَعْضُكُمْ رِقَابَ بَعْضٍ»
[رواه حاکم]

ترجمه: این کدام روز است؟ گفتند: روز حرام، (رسول الله صلی الله علیه و سلم) فرمودند: این کدام سرزمین است؟ گفتند: سرزمین حرام، فرمودند: کدام ماه است؟ گفتند: ماه حرام؛ (او صلی الله علیه و سلم) فرمودند: بی‌تردید خون‌تان و اموال‌تان و آبروی‌تان بر یکدیگر شما حرام است به مانند حرمت این روز و این ماه. بر حاضرین واجب است که این پیام را به غائبین برسانند. بعد از من کافر نشوید تا گردن‌های یکدیگرتان را بزنید.

ما خطاب به شما این قول رسول الله صلی الله علیه و سلم را می‌خوانیم که فرمودند:

«لَزَوَالُ الدُّنْيَا أَهْوَنُ عَلَى اللَّهِ مِنْ قَتْلِ رَجُلٍ مُسْلِمٍ»
[به روایت از ترمذی به سند صحیح]

ترجمه: نیست کردن دنیا در نزد الله (سبحانه و تعالی) کم ارزش‌تر از قتل یک شخص مسلمان است.

و این‌که فرمودند:

«مَنْ حَمَلَ عَلَيْنَا السِّلَاحَ فَلَيْسَ مِنَّا»
[رواه بخاری]

ترجمه: هرکس به سمت ما اسلحه نشانه گیرد از ما نیست.

این رهنمود پیامبر است، پس آن را با دل و جان بپذیرید و از گام‌های شیطان پیروی نکیند تا مبادا از راه الله سبحانه و تعالی منحرف شوید. ما شما را نصیحت می‌کنیم که صبور و باایمان باشید و طعمۀ جنایت‌کارانی نشوید که درپی تفرقه‌اندازی در میان‌تان استند، چون اگر آشوب به‌پا شود هیچ قدرتی باقی نمی‌ماند، ضعفا از میان می‌روند و جان و مال هیچ‌کس در امان نمی‌ماند؛ همۀ این‌ها به آواره‌گی مردم از خانه‌ها و سرزمین‌های‌شان منتج خواهد شد، و این همان چیزی‌ست که دشمنان‌تان آرزو می‌کنند.

شما با هوشیاری، آگاهی، پایبندی به احکام الله سبحانه و تعالی و اطاعت‌تان از پیامبرش صلی الله علیه و سلم می‌توانید فرصت را از کسانی‌که خشم الله سبحانه و تعالی را نصیب خود کرده‌اند و از حامیان‌شان بستانید، تا باشد که این سرزمین مقدس چراغ راهنمای امت اسلامی باقی بماند، چراغی‌که عزت و سرفرازی اسلام را برای تأسیس خلافت و رهایی بیت‌المقدس از نجاست غاصبان و مزدوران خائن‌شان، زنده و بیدار خواهد کرد.

﴿وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ * بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ﴾
(الروم: ۴ – ۵)

ترجمه: و در آن روز مؤمنان (به‌خاطر پیروزی دیگری) خوشحال خواهند شد؛ به‌سبب یاری الله (سبحانه و تعالی) و او هرکس را بخواهد یاری می‌دهد، و او صاحب قدرت و رحیم است.

خلاصۀ کلام این‌که ما از تمام مردم فلسطین، قبایل، متنفذین، جنبش‌ها و احزاب شدیداً خواهانیم که فوراً این سرزمین را از آن‌چه دشمنان‌اش برایش برنامه‌ریزی کرده‌اند نجات دهند، و حکومت فلسطین و دستگاه امنیتی‌اش را بابت تمام این آشفته‌گی‌ها مسؤول بدانند، چون یگانه کسی‌که آرامش داخلی را تهدید می‌کند همانی است که برای جنایت‌کاران و فاسدان پناه می‌دهد و آنان را متوقف نمی‌کند.

ای الله! دین، جان، فرزندان و مال مردم این سرزمین مقدس را حفظ کند و برای‌شان از جانب‌ات دولتی حمایت‌گر فراهم کن.

والحمد لله رب العالمین

حزب‌التحریر – سرزمین مقدس فلسطین

مترجم: دانیال نور

ادامه مطلب...

از زمان سقوط سپر و محافظ خود (خلافت)، صد سال هجری سپری شد و ما هنوز همچو یتیمان بی‌دفاع به سر می‌بریم

(ترجمه)

صد سال از سقوط خلافت اسلامی در رجب سال 1442هـ.ق. می‌گذرد. در زیر سایۀ خلافت بیش از هزار سال، مسلمانان رهبرانی را به سطح جهانی در عرصه‌های مختلف سیاسی، نظامی، اقتصادی و آموزشی داشتند. سرانجام کشورهای صلیبی اروپایی به کمک خائنین عرب و ترک، پس از سال‌ها تلاش سپر و محافظ ما را از میان برداشته و نابود ساختند. پس، این چگونه اتفاق افتاد؟  چرا؟

در نبود محافظ خود، با تقسیم شدن به بیش از پنجاه دولت خورد و کوچک ضعیف و ناتوان شدیم. به جای تطبیق اسلام در هر یک از این دولت‌ها حاکمانی روی کار آمدند که به جز به نظم و سیستم‌های فاسد استعماری جهان به چیزی دیگری وفادار نبودند. نیروهای ما به عوض این که به عنوان یک نیروی قوی مسلح برای آزادسازی مسجدالاقصی و کشمیر اشغالی بسیج شوند، برای تقابل با یکدیگر در آن سوی مرزهای استعاری تقسیم گردیدند. جهاد در حالی به تعویق انداخته شد که ارتش‌های ملل کافر آزادانه و بدون هرگونه ترس به گشت‌وگذار در سرزمین‌های ما آغاز نمودند – گویی که املاک موروثی خود شان باشد - .

میلیون‌ها کودک یتیمم شد، صدها و هزارها مسلمان به شهادت رسیدند و هزاران زن عفیف و پاک‌دامن مسلمان مورد تجاوز قرار گرفت. سرزمین‌های ما به میدان جنگ و غنیمت دولت‌های کافر مبدل شد و ما محض حیثیت تماشا چی را به خود گرفتیم و همواره اجساد مردگان مان را حساب نموده و دفن می‌کردیم. استعمارگران ثروت و منابع سرشار ما را مورد استثمار و بهره‌کشی قرار داده و اقتصاد غرب را فربه ساختند و ما به نمونۀ از فقر و بدبختی تبدیل شدیم. بدبختی اقتصادی فعلی ما اصلاً با زمان خلافت قابل مقایسه نیست که در تحت حاکمیت آن بیت‌المال؛ زکات، عشر و خراج را از اهل ثروت جمع‌آوری نموده و به فقراء و نیازمندان ما توزیع می‌کرد به گونه‌ی که نیازهای آن‌ها مرفوع  و بارهای‌شان برداشته می‌شد.

ای مسلمانان پاکستان! غرب می‌خواهد ما باور کنیم به این که ما نیروی ضعیف استیم و نمی‌توانیم در برابر نظم فاسد جهانی آن مقاومت کنیم؛  تا به این ترتیب احساس مجبوری کنیم و مثل برده‌ها در زیر بار نظم و تمدن جهانی استعمارگر زندگی کنیم.  در حالی‌که جهان اسلام با داشتن منابع سرشار، موقعیت‌های استراتیژیک، نیروی جوان، میلیون‌های سربازی که آرزوی پیروزی و شهادت دارند، سلاح‌های مدرن، و گذشته از همه، داشتن دین حق (اسلام) مورد لطف و رحمت پروردگار قرار گرفته است.  این تنها برپایی مجدد خلافت است که قدرت واقعی ما را تبارز داده و بر مبنای آن‌چه الله  سبحانه‌وتعالی نازل فرموده بالای ما حکم می‌کند. حزب‌التحریر راهنمای مخلصی که هرگز به مردمش دروغ نگفته، قانون اساسی مکمل و هم‌چنین قوانین و پالیسی‌های را برای آمدن خلافت تهیه و ترتیب داده و همه‌ی ما را به پیوستن به پیش‌برد مبارزه اش فرا می‌خواند.

تغییر در جهان  اسلام با ریشه‌کن  سازی حکام و اوضاع فعلی و افتخار تأسیس خلافت بر منهج نبوت در پاکستان به عنوان یک مکان مناسب  امکان‌پذیر است. ما خوب می‌بینیم که با گذشت هر روز، بردگی ما نسبت به غرب عیق‌تر شده می‌رود. میوۀ تلخ  صدسال پیروی از غرب دور و بر ما را احاطه کرده و نزدیک است که بوی گند آن ما را خفک نماید. آیا وقت آن نیست که ما اسلام و نظام آن را بازگردانیم؟ در واقع  بهترین فرصت برای بازگردانیدن خلافت فرا رسیده است! پس بیایید برای بازگشت عزت گم‌شدۀ خویش از طریق تأسیس سپر و محافظ خود ( خلافت) تلاش به خرچ دهیم.  رسول الله صلی الله علیه وسلم با الهام از وحی از جانب الله سبحانه‌وتعالی توسط جبرئیل علیه السلام به امت خود فرموده:

« الْإِمَامُ جُنَّةٌ يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ وَيُتَّقَى بِهِ»

ترجمه: حقیقتاً امام/ خلیفه سپر است که از ورای آن جنگیده می‌شود و به آن پناه  برده  می‌شود.

#خلافت_را_برپا_کنید

#أقيموا_الخلافة
#ReturnTheKhilafah
#YenidenHilafet
#خلافت_کو_قائم_کرو

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر_ولایه پاکستان

مترجم: حذیفه مستر

ادامه مطلب...

صد سال بدون خلافت! ای مسلمانان، آن‌ را برپا دارید

امسال در طول ماه رجب، حزب‌التحریر یک‌ کمپاین جهانی را سازمان‌دهی نمود است تا توجه همه‌گان را به صدمین سالگرد نابودی آخرین دولت اسلامی، "خلافت" به‌دست استعمارگران، جلب نماید. در 28 رجب 1342هجری، مامور/غلام انگلیسی مصطفی کمال، خلافت را پس از آن‌که وی رییس دولت سکولار ترکیه شد، سقوط داد.

از همان زمان امت اسلامی رهبری‌شان را از دست دادند و چنان متفرق شدند که هرگز نشده بودند؛ برادران و خواهران ما مجبور به زنده‌گی نمودن به کشورهای ملی جداگانه شدند که اشغالگران استعمارگر و غلامان‌شان برای آنان ترسیم نموده بودند. از آن زمان به بعد، جانشینی رئسای جمهور، نخست وزیران و پادشاهان منصوب شد تا مردم‌ را مجبور کنند تا ثروت و سیادت‌شان را به اختیار و هوی و هوس قدرت‌های استعماری در خارج از کشور، تسلیم نمایند.

خلافت قبل از زوال و نابودی نابهنگام‌اش یک دولت پیشتاز(در رهبری) جهان بود. ‏این دولت مقتدر توانایی حمل دعوت اسلام را در جهان داشت، از شهروندانش در مقابل دشمنان‌اش دفاع می‌نمود و تنها حکم اسلام عادل را در زمین قایم و تطبیق می‌نمود.  ‏سپس به ما نشنلیزم(ناسیونالیسم)، سکولاریسم، سوسیالیسم و ​​کپیتلیزم(سرمایه‌داری) داده شد. از آن زمان بدین‌سو ما دیکتاتوری‌ها، سلطنت‌ها، نظام‌های فئودالی و دموکراسی‌ها را تحمل می‌کنیم. پس از سقوط خلافت، امت گرفتار رنجی شد که هرگز نشده بود.

استعمارگران فاسد به مدت صدسال از آزادی سلطنت و حکمروایی برخوردار شدند تا جهان و مردمش را به نابودی بکشانند. دشمنان راه حق، تمام جهان را به یک بستر بدبختی برای زندگی مبدل ساختند. فساد، دروغ، بردگی، استثمار و قتال تماماً دلیل مؤجهی بر بدبختی‌های ایدئولوژی سکولار است که در زنده‌گی امروزه مان نفوذ نموده است. هرچند این نظام‌ها به‌‌طور آشکارا تقریباً تمام مردم روی زمین را به ناکامی سوق داده است؛ ولی تا اکنون هیچ جایی امن نیست که مظلوم برای پناهگاه، راهنمایی و کمک به آن متوسل شود.

فلهذا، بعد ازین که خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت دوباره تأسیس گردد، بإذن الله جهان ناجی خود را پیدا خواهد کرد، فاسدان مزه عذاب و عقاب‌شان را خواهند چشید و ظالمان محاسبه ظلم شان را خواهند دید.

این عملی‌ست که حزب التحریر شب و روز برای تحقق آن دعوت می‌نماید. بناءً، ما خواستار خلافت راشدۀ ثانی بر منهج نبوت هستیم.  ما‌ می‌گوییم: صد سال بدون دولت، بدون خلافت دیگر بس است. ما به مسلمانان ندا می‌زنیم: (خلافت) را برپا دارید! و با کسانی هم‌دست و هم‌سنگر شوید که برای بازگشت این مهم دعوت می‌نمایند.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ

[انفال: 24]

ترجمه: ‏ای مؤمنان! فرمان الله را بپذیرید و دستور پیامبر او را قبول کنید؛ هنگامی‌که شما را به چیزی دعوت کند که به شما زندگی (مادی و معنوی و دنیوی و اخروی) بخشد و بدانید که الله میان انسان و دل او جدائی می‌اندازد و بدانید که همه‌گان در پیشگاه الله گرد آورده می‌شوید (و به حساب و کتاب‌تان رسیدگی می‌گردد).‏

#خلافت_را_برپا_کنید

#خلافت_بیا_تاسیس_کړئ

#أقيموا_الخلافة

#ReturnTheKhilafah

#YenidenHilafet

#خلافت_کو_قائم_کرو

 

یحیی نسبت

نماینده دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر در بریتانیا

مترجم: داکتر زکریا

ادامه مطلب...

حقارت، پستی و شرم در این دنیا و عذاب علیم آخرت نصیب آیدروس گردد

  • نشر شده در یمن

(ترجمه)

 

روز یک شنبه به تاریخ 31 جنوری سال 2021م، آیدروس‌الزبیدی رئیس شورای‌انتقالی جنوبی بنابر دعوت‌رسمی دولت روسیه از مسکو دیدار نمود. در جریان دیدار از شهر مسکو شبکه تلویزیون "Russia Today" به روز سه شنبه 02 فوریه/ فبروری 2021م مصاحبه‌ ای را با آیدروس‌الزبیدی رئیس شورای‌انتقالی جنوبی ترتیب داد. در جواب به سوال مرتبط به موقف شور‌ی انتقالی در رابطه به عادی‌سازی بعضی رژیم‌ها با دولت یهود، آیدروس اقدام کشورهای چون امارات متحده عرب، بحرین و مراکش را که در عادی‌سازی روابط با یهود پیشی گرفتند را اقدام بی‌نقض و بی‌عیب قلمداد نمود. در رابطه با تمایل شورای‌انتقالی برای گشایش سفارت یهود در عدن هنگامی که دولت جنوبی احیا شود و روابط‌اش با دولت یهود عادی گردد چنین پاسخ داد که وی کاملاً آماده است که بعد از اعلام دولت جنوبی به عادی‌سازی روابط با یهود بپردازد.

این جسارت و گستاخیِ الزبیدی با مخالفت شدید تمام مسلمانان مواجه شد که غیر قابل تحمل و برای مردم ما در یمن مایۀ شرم و ننگ است. آیا برای آیدروس و امثال وی کافی نبود که غلام غرب شدند، در جنگ با یهود ضعیف و خون زیاد میان مسلمین ریختانده شد و این غلامان جرأت پیدا نمودند تا با دولت یهود هنگامی که مسلمین سکوت اختیار کردند، رابطۀ خویش را عادی سازند؟

اظهارات شرم‌آور الزبیدی در رابطه با عادی‌سازی روابط با دولت یهود باعث خوشنودی کسانی گردید که قلب‌های شان قفل و چشمان آن‌ها با نقاب کور گردیده است و به منظور تقسیم دوبارۀ یمن تحت نام احیای دولت جنوبی یمن، تلاش می‌کنند. از طرف دیگر، این اعلامیه تعداد زیادی مردم جنوب یمن را به لرزه انداخت که الزبیدی ادعا دارد به نماینده‌گی آن‌ها صحبت می‌کند. در این اعلامیه که الزبیدی دست‌اش را به حمایت غاصبین سرزمین "اسراء و معراج" و توهین کننده‌های مسجد مبارک اقصی بلند می‌کند، در واقع مخالفت آشکار را با الله سبحانه و‌تعالی و پیامبر صلی الله علیه و‌سلم نشان می‌دهد، الله سبحانه و‌تعالی می‌فرماید:

﴿إِنَّ الَّذِينَ يُحَادُّونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَٰئِكَ فِي الْأَذَلِّينَ﴾

]مجادله:20[

ترجمه: کسانی که با الله و رسول‌اش دشمنی می‌کنند آنها در زُمرۀ ذلیل‌ترین افراد اند.

﴿إِنَّ الَّذِينَ يُحَادُّونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ كُبِتُوا كَمَا كُبِتَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ﴾

]مجادله:5[

ترجمه: کسانی که با الله و رسول‌اش دشمنی می‌کنند، خوار و ذلیل شدند آن‌گونه که پیشینیان خوار و ذلیل گردیدند.

چیزی که موجب خوشنودی مسلمین است این که مردم یمن جنوبی واضحاً گفته اند که فلسطین قضیۀ حیاتی برای همۀ مسلمانان می‌باشد و هیچ کسی نمی‌تواند به خاطر خوشنودی باداران منطقوی، بین‌المللی و یا احزاب، تملق و چاپلوسی نماید.

تلاش آیدروس‌الزبیدی برای عادی‌سازی روابط با دولت یهود مشابه با اظهارات ‌هانی بِن بوریک می‌ماند که در آرزوی دیدار بیت‌المقدس تحت حاکمیت یهود بود؛ در واقع این تلاش الزبیدی بیان‌گر حقیقت شورای‌انتقالی به مردم یمن و جهان است که وی با کسانی که پیامبر الله سبحانه و‌تعالی آن‌ها را اشخاص صاحب ایمان توصیف کرده هم عقیده نبوده، لذا شایستۀ وی نیست که در یمن جنوبی حکمرانی نماید. در واقع این شورا و امثال آن‌ها هیچ علاقۀ به انجام اعمال سیاسی ندارند که سبب خوشنودی الله سبحانه و‌تعالی و پیامبر صلی الله علیه و‌سلم گردد؛ و هر کسی از میان سیاسیون بدون در نظر داشت خوشنودی الله سبحانه و‌تعالی و پیامبر صلی الله علیه و‌سلم مانند الزبیدی،‌هادی و حوثی‌ها بالای مردم فشار بیارد، به سرنوشت نامعلوم دچار خواهند شد و مردم یمن باید کسانی که از فرصت‌ها سؤ استفاده کرده و مردم را فریب می‌دهند را محو نمایند.

حزب‌التحریر-ولایه یمن مردم شجاع و اهل قدرت یمن را صدا می‌زند که مردم با ایمان و عاقل باشند و دستان خویش را با دستان حزب‌التحریر بگذارند تا یک‌جا برای احیای خلافت راشده به منهج پیامبر صلی الله علیه و‌سلم با اجابت امر الله سبحانه و‌تعالی کار کنند تا اسلام تطبیق و وعدۀ الله سبحانه و‌تعالی متحقق گردد.

﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ﴾

]نور:55[

ترجمه: الله به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند وعده می‌دهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد؛ همان‌گونه که به پیشینیان آن‌ها خلافت روی زمین را بخشید.

پیامبر صلی الله علیه و‌سلم چنین مژده داده است:

«ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ»

ترجمه: سپس خلافت بر منهج نبوت می‌آید.

زیرا خلافت یگانه دولتی است که مسجدالاقصی را از توهین و اشغال یهود آزاد می‌سازد؛ پیامبر صلی الله علیه و‌سلم فرموده است:

»لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى تُقَاتِلُوا الْيَهُودَ حَتَّى يَقُولَ الْحَجَرُ وَرَاءَهُ الْيَهُودِيُّ يَا مُسْلِمُ هَذَا يَهُودِيٌّ وَرَائِي فَاقْتُلْهُ«

(بخاری)

ترجمه: قیامت برپا نخواهد شد تا وقتی که با یهود جنگ نکنید و تا وقتی که سنگ که در عقب آن یهود پنهان است بگوید که ای مسلمان! در عقب من یهودی پنهان است لذا آن را بکش.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه یمن

مترجم: عبدالله صالحی

ادامه مطلب...

معنی‌ نبود خلافت

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

به دلیل نبود خلافت اسلامی و حاکمیت نظامی غیر از شریعت الله سبحانه وتعالی، امت اسلامی خسارات بسیاری را متحمل گردیده اند، بل می‌توان گفت که امت از اثر نبود خلافت، همه چیز خویش را از دست داده است. برای امت نه عزتی باقی مانده و نه کرامتی و نه هم امنیت و امانی. ... امتی‌که هر کوزه‌ای برسر آن شکسته هیچ مؤثریتی در میدان زندگی نداشته و چیزی به شمار نمی‌رود، هیچ حامی نداشته و بدون غمخوار و سرپرست می‌باشد؛ امتی‌که سخت محتاج علمای ربانی می‌باشد؛ علمایی‌که در بیان حق جز از الله سبحانه وتعالی از هیچ چیزی نهراسند و ترس از مرگ، زندان و شکنجه آنان را از اعلای کلمۀ لا اله الا الله و ادای حق آن، باز ندارد.

امت اسلامی در نبود خلافت قدرت و اقتدار خود را از دست داده، لجام تصامیم سیاسی آن در دست دیگران می‌باشد. پس از سقوط خلافت در سال 1924م سیادت در قوانین از اسلام سلب و از آن روز بدین‌سو بالای امت قوانین انگلیسی، فرانسوی و دیگر دولت‌های کفری حاکم گردید. برای شریعت هیچ چیزی از سیادت و سروری باقی نمانده و در دولت‌های سایکس پیکو هیچ ارزش و جایگاهی برای دین الله سبحانه وتعالی وجود ندارد.

امت اسلامی موجودیت موفق بین‌المللی خویش را به عنوان امت فعال، زنده، فیصله کنندۀ مشکلات، قضایا، زد وبندها و حوادث جهانی از دست داده است. امت اسلامی از تمام قضایای جهانی و تأثیرگذاری در سیاست جهانی، در انزواء قرار گرفته است.

امت به بیش از پنجاه رژیم ضعیف و ناکارا تقسیم شده است و بالای هر رژیم یک نظام کفری و یک حاکم مزدور غرب مسلط می‌باشد. غرب در میان این رژیم‌ها حتی در داخل هر رژیم، اختلافاتی را شعله‌ور ساخته که در نتیجه آن، میان ما قتل و آدم‌کشی به یک سنت و منهج، فقر معمول و جهل به حکایت زندگی مان تبدیل شده است!

در نبود خلافت مقدسات مسلمانان پایمال، سرزمین‌های اسلامی اشغال و تقسیم گردیدند، مسلمانان را درگیری اختلافات و درگیری‌هایی ساختند که قرن‌هاست ادامه دارد؛ فتنه‌هایی‌که غرب و حکام مزدور، آن را پس از سقوط دولت خلافت، در میان مسلمانان شعله‌ورساخته است. تا جایی‌که مسلمانان به سوی کشورهای غربی دست به گدایی دراز کرده و از شدت فقر و تنگ‌دستی‌که گرفتار آن شدند و به کشورهای غربی پناه می‌برند؛ در حالی‌که سرزمین‌های اسلامی مملو از معادن، دارائی‌ها و داشته‌های می‌باشد که می‌بایست همانگونه که باید باعث ثروت مندی مسلمانان، رفاء و فراخی زنده‌گی شان شود.

این معنی نبود خلافت و از دست رفتن اقتدار امت می‌باشد. اما این در حالی است که برای نجات از این مصیبت‌ها و راه‌حلی برای این مشکلات، جز برپایی دوبارۀ خلافت راشدۀ دوم بر منهج نبوت وجود ندارد.

نویسنده: استاد فرج ممدوح

مترجم: علی مطمئن

ادامه مطلب...

خون‌هایی‌که در نبود سپر هدر می‌روند!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

بین حاکمی‌که مقیاس اعمالش حلال و حرام است و بر اساس اسلام حکم می‌کند تا حاکمی‌که به شیوۀ رقابت بر اریکه قدرت دست یافته و از امنیت خود هم عاجز مانده، فرق بسیار وجود دارد. اسلام و هم‌چنان رسول الله صلی الله علیه وسلم به ما آموختانده‌اند که حاکم سرپرست و مسئول در برابر رعیت‌اش می‌باشد؛ برخلاف آن‌چه امروز به طور عام در سودان و به شکل خاص در منطقۀ «جنینه» جریان دارد.

در منطقۀ کریندیق ولایت دارفور جنینه به تاریخ روز شنبه 16/1/2021م، در اردوگاهی واقع در شرق این شهر که برای آوارگان و محل اقامت قبیلۀ مسالیت می‌باشد، جنایتی رخ داد. قبیلۀ مسالیت قبیله‌ای‌ست که از آتش جنگ‌های رژیم قبلی در سال 2003م، مجبور به فرار شد و ایشان از قبایل اعراب صحرانشین هستند. این قبایل در بین خود خدعه‌کاری و فریبکاری داخلی دارند و کسی دیگری را هم قبول ندارند، این‌ها عرب و از قبیلۀ مسالیت می‌باشند، هیچگاه یک‌دیگر را قبول ندارند. چند ماه پیش حادثۀ اتفاق افتاد که شخصی از قبیلۀ عرب از منطقۀ کریندیق عبور می‌کرد که برخی از مردم قبیلۀ کریندیق بی‌موجب با او جدال کردند و این فرد را کشتند و بعداً جسد او را به خیابان انداختند، سپس اهل مقتول به جست‌وجوی متوفای خود بودند تا این‌که او را کشته پیدا کردند. بنابر‌این وابستگان مقتول تمام منطقه را سوزاندند و بعد از آن همه ساکنین کریندیق به سوی شهر جنینه فرار کردند تا این‌که این شهر از کنترل دولت خارج گردید؛ سپس آن‌چه بنام اجاوید مسمی بود، ایجاد شد و این‌ها رهبران قبایل بودند که خواستار آشتی و هم‌زیستی شدند.

اما این‌ها همه راه‌حل‌های کوتاه‌مدت و مقطعی می‌باشند، نه راه‌حل اساسی و مستحکم. بعد از آن حکومت انتقالی آمد تا این‌که این جنگ را معالجه کند؛ ولی شکست خورد و هنوز یک ماه از عمر این حکومت سپری نگردیده بود که دوباره این مشکل ایجاد گردید؛ اما در محتوای خود این مرحله خسارت‌های بزرگ‌تری را در پی‌داشت. ولا حول ولا قوة إلا بالله!

مشکل زمانی ایجاد شد که شخصی از قبائل عرب از منطقۀ کریندیق می‌گذشت که بین او و شخص دیگری مشاجره شد و در این هنگام یکی از آن‌ها با چاقو و نیزه دیگری را کشت و بعداً به خاطر اجرای قانون قاتل دستگیر شد. ولی دیگر گِل به دیوار نمی‌چسپید، و حالت خون‌ریزی متوقف نگردید؛ بلکه وضعیت بُغرنج و پچیده‌تر گردید و حکومت نیز در خصوص امنیت و زندگی مردم و محاسبۀ مجرمین هم‌چنان خاموش است؛ مانند خاموشی قبور و هیچ مسئولیت و تحرکی در این بخش از آن دیده نمی‌شود. گویا که آن‌چه جاری‌ست، دولت در آن هیچ دخلی ندارد! درحالی‌که امنیت در آن منطقه اصلاً وجود ندارد و اهل مقتول از هر سمت و سوی با تمام ابزار جنگی، قوت و اسلحۀ خود، برپا شدند و منطقه را به محاصرۀشان درآوردند و بعد آن منطقه را آتش زدند و اطفال، زنان و بزرگان را کشتند و نیز املاک‌شان را به غنیمت بردند و جانب دیگر هم بطور کامل مسلح است که مشکل را زیادتر می‌سازد. در کشور سودان سلاح بیشتر از قرص نان است؛ چون برای گرفتن یک عدد قرص نان باید چهار ساعت به نوبت استاده شوید، ولی سلاح به هرگوشه و کناری بسیار به سادگی قابل دسترس است.

ممکن قبایلی‌که مسلح‌اند، با دولت مواجه شوند و امکان دارد دولت تا حدی بتواند مانع قبایل شود. ولی روزی بعد جنگ را به طور عملی از داخل شهر آغاز کردند و اردوگاه اباذر که قبیلۀ مسالیت در آن ساکن است سوزانده شد... اما می‌توانیم از این قبایل بپرسیم که چرا این درگیری پوچ را به نام قبیله یا رنگ آغاز نمودید که به خاطر این جنگ مردم بی‌گناه و بی‌سرپناهی‌که تحت خیمه‌/چادرها زندگی می‌کنند کشته می‌شوند؟ الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ﴾ [حجرات: 13]

ترجمه: ای مردم، ما شما را از مرد و زن آفریده‌ایم و شما را گروه‌ها و قبیله‌هایی گردانده‌ایم تا همدیگر را بشناسید. گرامی‌ترین تان در نزد الله پرهیزگارترین تان است. بی‌گمان الله (سبحانه وتعالی) دانا و آگاه است.

و نیز الله سبحانه وتعالی در جای دیگر می‌فرماید:

﴿ومن آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّلْعَالِمِينَ﴾ [روم: 22]

ترجمه: و از نشانه‌هایش آفرینش آسمان‌ها و زمین و گونه گونی زبان‌ها و رنگ‌های تان است. بی‌گمان در این کار برای دانشوران مایه‌های عبرتی است.

هیچ‌کس نمی‌تواند تصور کند که یک قوم و ملت از یک نژاد، قبیله و یک رنگ واحد هستند! همانا الله سبحانه وتعالی انسان را در این دنیا به رنگ‌های مختلف و لسان‌های متفاوت خلق کرده و این از نشانه‌های آن برای جهانیان است. در اختلاف رنگ‌ها و زبان‌ها هیچ‌کس بهتر از دیگری نیست و به نزد او سبحانه وتعالی تنها بهتری و فضیلت در تقوا می‌باشد. از ابوهریره عبدالرحمان بن صخر روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت:

«إِنَّ اللهَ لَا يَنْظُرُ إِلَى أَجْسَامِكُمْ، وَلا إِلى صُوَرِكُمْ، وَلَكِنْ يَنْظُرُ إِلَى قُلُوبِكُمْ» (رواه مسلم)

ترجمه: همانا الله سبحانه وتعالی به جسم‌های تان نظر نمی‌کند و نه هم به صورت‌های تان، بلکه به قلب‌های تان می‌بیند.

پس بهتری در تقوا است، نه در رنگ‌ها و زبان‌ها؛ چنان‌چه رسول الله ما را نهی کرده است و می‌فرماید: «دَعُوهَا فَإِنَّهَا مُنْتِنَةٌ»؛ در حقیقت دعوت به سوی بدبوی‌ها است. این گفته با حدیث که جبیر بن مطعم رضي الله عنه روایت کرده واضح‌تر می‌شود که رسول الله فرمودند:

«لَيْسَ مِنَّا مَنْ دَعَا إِلَى عَصَبِيَّةٍ، وَلَيْسَ مِنَّا مَنْ قَاتَلَ عَلَى عَصَبِيَّةٍ، وَلَيْسَ مِنَّا مَنْ مَاتَ عَلَى عَصَبِيَّةٍ»

ترجمه: از ما نیست (یعنی از پیروان من نمی‌باشد) آن که دعوت می‌کند به سوی عصبیت (ارزش‌های نژادی، قومی، لسانی، وطنی و ...) و از ما نیست آن‌‌که می‌جنگد به خاطر (ارزش‌های نژادی، قومی، لسانی، وطنی و ...) و از مانیست کسی‌که بمیرد بخاطر عصبیت (ارزش‌های نژادی، قومی، لسانی، وطنی و ...).

و در احادیث مختلف دعوت به قبیله و قوم را اسلام حرام قرار داده است.

«وَمَنْ ادَّعَى دَعْوَى الْجَاهِلِيَّةِ فَإِنَّهُ مِنْ جُثَاءِ جَهَنَّمَ»

ترجمه: کسی‌که ادعا دعوت به سوی جاهلیت را داشته باشد به تحقیق که پاداش آن جهنم است.

گفتند یا رسول الله و اگر روزه می‌گرفت و نماز می‌خواند؟ رسول الله گفتند: «نَعَمْ، وَإِنْ صَلَّى وَصَامَ، فَادْعُوا بِدَعْوَى اللَّهِ الَّتِي سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ الْمُؤْمِنِينَ عِبَادَ اللَّهِ»؛ بلی، اگر روزه می‌گرفت و نماز می‌خواند؛ پس دعوت به سوی الله را فرابخوانید، الله که شما را مسلمان، مؤمن و بندگان خود نام نهاد.

پس در غیاب دولت اسلامی و دولت خلافت راشده قتل یک امر طبیعی گردیده است! و این دلالت بر عدم موجودیت مسئول و حاکم عادل را می‌کند که رسول الله صلی الله علیه و سلم وی را خلیفۀ مسلمانان مسمی کرده است. چنان‌چه می‌فرماید: «قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا»؛ بگوید نیست هیچ معبودی به جز الله سبحانه وتعالی تا این‌که راستکار شوید.

و گفتند: «قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا وَتَمْلِكُوا بِهَا الْعَرَبَ، وَتَذِلَّ لَكُمُ الْعَجَمُ»؛ بگویید نیست هیچ معبودی به جز الله سبحانه وتعالی تا این‌که راستکار شوید و به آن عرب مالک می‌شود و عجم (روم و فارس) خوار و ذلیل می‌گردد.

و این در بین امت غائب است. پس در سودان جنگ‌های قبیله‌ای آشفتگی را ایجاد کرده و دولت‌هایی‌که پی‌درپی می‌آیند، هیچ ارزشی به انسان قایل نیستند؛ مگر در حالت دفاع از چوکی و آن‌ها هم‌چنان شناخت درست و کاملی از معنی رهبری و مسؤلیت ندارند!

عمر رضی الله عنه می‌فرماید: «لو عثرت بغلة في نهر الفرات لخشيت ربي أن يسألني عنها»؛ اگر یک قاطر در رودِ فراط بیفتد؛ از پروردگارم می‌ترسم که از من در بارۀ آن پرسان می‌کند.

پس حال ما را ببینید و بین آن‌ها و این مزدوران کرایی و دولت‌های مزدور وطنی که سبب بذر مشکلات اند، مقایسه کنید؛ درحالی‌که این مشکلات و نزاع‌ها توسط عمرالبشیر از سال 2003م آغاز شد و این نزاع تا پایان حکومت البشیر ادامه داشت و پس از آن انقلاب با این شعار «يا عنصري ومغرور كل البلد دارفور» (ای نژادپرست و مستکبر کل سودان) آغاز شد. پس مردم گمان می‌کردند که بعد از سقوط طاغوت بزرگ (عمرالبشیر)، زندگی سالم‌تر در آن قبایل حاصل و به زودی توافق صلحی بین مردم و شهروندان بوجود می‌آید! اما آن‌چه اتفاق افتاد، دقیقاً برعکس آن‌چه بود که انتظار می‌رفت، و اوضاع بیشتر خراب شد و دولت عمرالبشیر خاتمه یافت؛ بنابراین امنیت و ثبات هم به وجود نیامد.

پس در زیر سایه چنین حکومت‌های ملی زندگی امن و وضعیت ثبات را هرگز نخواهید داشت؛ بلکه اوضاع بدتر خواهد شد. در نتیجه بر ما واجب است که دست به دست هم داده بار دیگر آن مجد و عزمت گذشتۀ خویش را همراه با دعوتگران به سوی خلیفۀ مسلمانان که مطابق به شریعت الله سبحانه وتعالی حکم می‌کند، در زیر سایۀ دولت خلافت راشده بر اساس منهج نبوت تلاش کنیم.  

نویسنده: الأستاذ آدم دهب (أبو آسيا)

مترجم: پارسا «امیدی»

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه