چهارشنبه, ۰۱ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۰۴م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

7- رمضان ماه فتوحات و پیروزی‌ها

  • نشر شده در سیاسی

فتح "عموریه" توسط معتصم

الحمد لله الذي فتح أبواب الجنان لعباده الصائمين، والصلاة والسلام على أشرف الأنبياء والمرسلين، المبعوث رحمة للعالمين وآله وصحبه الطيبين الطاهرين، ومن تبعه وسار على دربه، واهتدى بهديه واستن بسنته، ودعا بدعوته إلى يوم الدين.

ترجمه: ثنا و صفت الله سبحانه وتعالی را که دروازه‎‌های جنت را بسوی بندگان روزه دارش باز کرده است و درود و رحمت بر رسول الله ﷺ که بهترینِ انبیاء و رسولان بوده و رحمت بسوی همه عالمیان فرستاده شده است. بر خانواده، اصحاب و دوستان او درود و رحمت و درود بر کسی که از او پیروی کرد و بر راه او قدم گذاشت و با هدایت از سوی الله سبحانه وتعالی تا قیام قیامت بر اساس منهج او ﷺ دعوت کرد.

اما بعد:

برادرانم در ایمان!

 در نیمۀ اول قرن سوم هجری بر دولت عباسی دو قوت بزرگ زیر حمله‌ور شده بودند.

اول- دولت مجوس که متشکل بود از پیروان "بابک خرمدین" کسی که در طول بیست سال، 255 هزار تن از مردان و زنان مسلمان را کشت.

دوم- امپراطوری بیزانس یا روم شرقی که بر نیروهای "تئوفیلوس" فرزند میکائیل شاه قسطنطنیه و آناتولی تکیه کرده بود؛ کسی که برای جنگیدن با مسلمانان 100 هزار یا بیشتر از آن نیروی جنگی تدارک دیده بود.

زمانی که اردوی اسلامی بر "بابک" فشار آورد و نظامیان زیادی را به طرف شرق سوق داد که در تاریخ نبردها کسی مانندش را ندیده بود. در همین زمان، پیام‌های دو دشمن اسلام تئوفیلوس و بابک مجوسی، رد و بدل شد.

تئوفیلوس به منظور کاستن فشار از بابک خرمدین در شرق، در شمال با مسلمانان وارد نبرد شد. زمانی‌که سپاه "محمدیه" برای سرکوبی رهبر مجوسیان در آذربایجان و ارمنستان سرگرم نبرد بودند، تئوفیلوس شهر های اسلامی که بر سر راه آناتولی مثل "ملطیه" و "زبطره" قرار داشت را از دم تیغ گذشتاند: زنان مسلمان را اسیر و چشمان پیر مردان را از حدقه می‌کشید. بینی و گوش اطفال را می‌بُرِید و فجایعی را مرتکب گردید که از گفتن آن، تن انسان به لرزه می‌افتد. چون اردوی آن دیار سرگرم نبرد در بابک بودند و وی از این فرصت استفاده نمود.

از جمع زنان مسلمانی که در بین زبطره و عموریه نزدیک انقره در اسارت تئوفیلوس در آمده بود، زنی از بنی هاشم بود که مملو از عزت، شرف، شجاعت و بزرگواری بود و این را به خوبی می‌دانست که معتصم بن هارون الرشید خلیفه و امیر المؤمنین در دنیا برپا دارندۀ عزت، شجاعت و شرف است. چون امام مسلمانان، رهبر لشکر شان بوده و میلیون‌ها جنگجوی شیر صفت تحت امر وی قرار دارد. او است که دین الله را نصرت می‌دهد و قادر است تا هر گونه سختی را ولو که هر قدر بزرگ باشد، زائل کند!

برادرانم در ایمان!

در یک چاشت‌گاهی از روزهای زمستانی سال 223هـ.ق مطابق مارچ 838م امیر المؤمنین در شهر "سامراء" در قصر بزرگ خویش نشسته بود و در اطرافش درباریان و اهل قصرش حلقه زده بودند که در بان نزد امیرالمؤمنین آمده و عرض نمود یا امیرالمؤمنین! پیر مردی مسلمان که از اسارت روم گریخته پُشت در است و اجازه‌ای ورود می‌خواهد. چون اجازه حضور یافت، داخل شده گفت: ای امیرالمؤمنین! از عموریه همجوار انقره نزدت آمدم و در آن اسیر بودم. فریاد زن مسلمانی از اسیران زبطره که وامعتصما! سر می‌داد را شنیدم هرچند که بین تو و آن، کوه‌ها و بیابان‌های خشک زیادی حایل است. من از اسارت شان فرار کرده و خطرهای زیادی را پُشت سر گذاشتم تا صدای وی‌را به تو برسانم!

امیرالمؤمنین معتصم بن هارون الرشید، چون گفته‌های این پیر مرد را شنید فوراً از جای برخاست و به صدای آن زن لبیک، لبیک گفته و عبدالرحمن بن اسحاق قاضی بغداد و شعبه بن سهل یکی از بزرگترین علماء و 328 تن از مردان اهل عدالت را خواسته و برای شان گفت:«من در راه الله سبحانه و تعالی می‌روم تا این زن مسلمانی را که از اعماق شهرهای روم مرا فراخوانده است، نجات دهم و شاید دوباره این‌جا بر نگردم شما شاهد باشید من تمام دارایی خود را به سه بخش تقسیم نمودم: یک سوم اول را برای فرزندم، یک سوم دوم را در راه الله و یک سوم دیگرش را برای غلامان خویش بخشیدم».

سپس امر نمود تا در قصرش صدای بسیج عمومی را سر دهند! پس از آن زین اسب خویش را بَست و با خود محموله‌ای که در آن توشۀ سفر بود را همراه خود برگرفت و فرمان داد تا سپاهیانی که به وی ملحق می‌شوند بزرگترین سپاهیانی باشند که تا قبل از امروز در زمین سیر نموده است!    

سپاهیان یکی پس از دیگری به دنبال امیر المؤمنین روان شدند یک‌تعداد برای رسیدن به انقره و عموریه راه ساحل را در پیش گرفت و از کنار "طرطوس و مرسین" گذشت و تعداد دیگر از قونیه خود را به انقره رساندند و سایر سپاهیان از راه‌های داخلی رهسپار هدف گردیدند. به نحوی که این راه‌ها دیگر گنجایش و تحمل لشکرها را نداشت و به این ترتیب از چند جهت هجوم آوردند و آناتولی و دژها و قلعه‌هایش را به آتش کشیدند و به ربیع الاول سال 223هـ.ق مطابق 838م به انقره رسیدند و آن شهر را بالای سر اهالی‌اش ویران نمودند.

برادرانم در ایمان!

وقتی معتصم کار این شهر را یکسره نمود، به سمت عموریه رهسپار گردید؛ عموریه از شدید ترین تدابیر امنیتی آن‌زمان برخوردار بود و برای روم از قسطنطنیه هم با اهمیت‌تر بود. از بالای دژها، برج‌ها و دیوارهایش که مرتفع‌ترین دیوارهای آن زمان را داشت، پائین شد و با کمک گرفتن از منجنیق‌ها و وهم انداختن به دل دشمن با سایر ابزار خود در ماه رمضان همان سال، مؤفق به داخل شدن آن شهر گردید و به مجرد داخل شدن اولین چیزی که سراغش را گرفت آن زنی بود که وی را به کمک خواسته بود؛ وی را از زندان آزاد نموده و اولین واژه‌اش برای آن زن "لبیک، لبیک" بود.

در تاریخ آمده که امیر المؤمنین معتصم در این وقایع، خود تحرکات نظامی را مدیریت می‌نمود و به لشکریانی که به فاصله یک روز راه بودند اوامر خویش را صادر می‌نمود. وی خودش نقشه‌ای این نبرد را ترسیم نموده و مرکز لشکریان و محل هجوم را تعیین می‌نمود.

برادرانم در ایمان!

چون معتصم از کُشتن بابک و فتح سرزمین‌اش فارغ گردید، فرمان داد تا در پیشاهنگ‌اش سپاهی مجهز را بفرستند که تا حال آن تجهیزات را هیچ خلیفه‌ای به خود ندیده بود. همراه خود آن‌قدر از آلات نبرد، توشه، شتران، چهارپایان، روغن، اسبان و قاطران بر داشت که هیچ‌کس تا آن‌زمان مثل آن را نشنیده بود. و با لشکرهایی بسان کوه‌ها به سمت عموریه رهسپار گردید. آن‌چنان بسیجی را به‌راه انداخته بود که مانندش شنیده نشده بود. در پیشاهنگ لشکر اُمراء معروف جنگی خویش را گماشته بود و در نزدیکی کرانه رودخانه طرطوس اردو زد.

شاه روم همراه لشکر خویش به سمت معتصم آمد و دو لشکر به هم نزدیک شدند چنان‌چه بین این دو لشکر تقریباً چهار فرسنگ فاصله بود. این در حالی بود که یکی از رهبران مسلمین به سرزمین روم داخل شده و لشکر روم را تعقیب می‌کرد. شاه روم یک‌تعداد از لشکریان خویش را برای مبارزه با آن گسیل داشت و ‌تعدادی را هم نزد خویش نگه‌داشت. به این ترتیب لشکر روم سُست و ضعیف گردید. یکی از رهبران لشکر اسلامی با شاه روم وارد نبرد گردید و با ثبات تمام با رومیان جنگید تا این‌که زیادی از آن‌ها را‌ کُشت و تعدادی را نیز مجروح نمود. بر شاه روم غلبه یافت به شاه روم خبر رسید که باقی‌مانده لشکر فرار نموده و از نزدش متفرق شده است. وی فوراً برگشت و دید که اردوی‌اش کاملاً از هم پاشیده است بر نزدیکان خویش عصبانی شد و از روی خشم گردن خود را زد!

تمام اخبار فوق به معتصم رسید و وی را خوشحال نمود، سپس فوراً همراه لشکریان خویش عازم انقره گردید وقتی وارد این شهر شد، دید که مردم همه فرار نموده‌اند.

پس از آن معتصم لشکر خود را به سه بخش راست، چپ و مرکز تقسیم نمود و مسافت بین هر لشکر دو فرسنگ بود و به هر فرمانده فرمان داد تا لشکر خویش را به بخش‌های راست، چپ، مرکز، پیش‌قراول و اخیر لشکر تقسیم کنند و به هر قریه‌ای که می‌رسیدند، آن‌را تخریب نموده، به آتش می‌کشیدند افراد آن را به اسارت در آورده و دارایی شان را به غنیمت می‌گرفتند. بین لشکریان معتصم و انقره هفت منزل بود. اولین کسی‌که به عموریه رسید، امیر بخش راست لشکر در چاشت‌گاه روز پنچشنبه بود که مصادف به پنجم رمضان همان سال بود. او گرداگرد شهر یک دَوری زد و دو میل آن طرف‌تر خیمه زد. بعد از آن معتصم در صبح روز جمعه رسید. وی هم‌چنان یک دَوری در اطراف آن زد و نزدیک‌اش خیمه زد.

اهل این شهر برای نبرد آمادگی کامل گرفته بودند و برج‌ها را از سلاح و افراد پر کرده بودند. این شهر بزرگ دارای دیوارهای مرتفع و برج‌های عظیم زیادی بود.

معتصم برج‌ها را بر اُمراء جنگ تقسیم نموده و هر امیر خود را  بر برجی که برایش تعیین شده بود رساند. یک‌تعداد از مسلمانان که نصرانی شده و همراه با زنان نصرانی ازدواج کرده بودند؛ زمانی امیر مومنین و مسلمین را دیدند، به اسلام باز گشته و خود را به خلیفه رساندند و مکانی از دیوار را برای او نشان دادند که وی نیز در آن‌جا از اسپ خویش پائین شد.  

همین عده از مسلمانان یک قسمت از دیوار را که سیل آن را ویران نموده و ترمیم اساسی هم نشده بود، نشان دادند. معتصم فرمان داد تا منجنیق‌ها را به اطراف عموریه نصب کنند و اولین موضعی که از دیوار تخریب گردید، همان قسمتی بود که آنها نشان داده بودند. اهل شهر آن قسمت را با چوب‌های انبوه به هم پیوست داده بودند، ولی با منجنیق بصورت متوالی بمباران می‌گردید، پوششی را بالای همان قسمت تخریب شده دیوار گرفته بودند تا از شدت سنگ اندازی توسط منجنیق جلوگیری بعمل آید؛ ولی این عمل شان کار آمد نگردیده و دیوار از همان ناحیه نابود گشت. والی عموریه به شاه روم نامه‌ای نگاشت و در آن شرح حال را بازگو نمود و نامۀ مذکور را همراه دو غلام از قوم خویش نزد شاه روم ارسال داشت.

چون سپاه مسلمانان در راه عبور به این دو غلام مشکوک شدند و آنها را نزد امیر خویش بردند. او هم از این دو غلام پرسید: کیستید؟

گفتند: از یاران امیری از اُمراء مسلمین. امیر مومنین هم آنها را به اقرار واداشت. دید نزد شان نامه‌ای از والی عموریه به شاه روم نگاشته شده است که در آن شرح حال محاصره و تصمیم خروج ناگهانی لشکر از دروازه‌های شهر و جنگ غافل‌گیرانه با لشکر مسلمانان صرف نظر از نتایج آن، نگاشته شده است.

برادرانم در ایمان!

چون معتصم از این موضوع مطلع شد، فرمان داد تا به غلامان هدایا و جامه دهند و این دو غلام هم فوراً مسلمان شدند خلیفه فرمان داد تا این دو را در اطراف شهر گشتانده، بر آن‌ها درهم و خلعت بپاشانند و نامۀ والی عموریه که به شاه روم نگاشته بود نیز، همراه شان بود. رومیان این دو را دشنام داده و لعنت می‌نمودند.

 سپس معتصم تدابیر و احتیاط لازم را بمنظور حمله ناگهانی روم اتخاذ نمود. به این ترتیب، رومیان سُست شده و مسلمانان هم‌چنان به محاصرۀ خویش ادامه دادند و علاوه بر آن، حملات خویش را توسط منجنیق‌ها و سایر ابزار جنگی تشدید کردند.

چون معتصم دید که خندق زیاد عمیق است و دیوارهای قلعه مرتفع و منجنیق‌ها کار ساز نیست و از طرفی هم در مسیر راه، گوسفندان بسیار زیادی را به غنیمت گرفته بودند؛ گوسفندان را بین لشکریان خویش تقسیم کرد و فرمان داد که هر فرد یک گوسفندی را ذبح کند و پوست آن‌را از خاک پُر نموده داخل خندق بیاندازد. سپاهیان این کار را نمودند و از کثرت آن خندق هم سطح زمین گشت. سپس فرمان داد تا بالای آن خاک ریزند که راه گذشتن ابزار جنگ هموار و ابزار جنگ را بالای آن نصب کنند، ولی الله سبحانه وتعالی نیاز وی را به این کار مرتفع ساخت. چون مردم بالای پُل مخروبه‌ای بودند که منجنیق آن‌را منهدم کرده بود و چون دیواری‌که بین دو بُرج بود فروریخت، مردم آواز بلندی که ناشی از فروریختگی دیوار شنیده بودند، فکر کردند که رومیان حملۀ غافل‌گیرانه خود را انجام داده‌اند.

معتصم کسانی را فرستاد تا در بین مردم ندا دهد که این صدا ناشی از فروریختن دیوار بود و مسلمانان از این خبر بسیار خوشحال شدند. از طرف دیگر وسعت تخریب دیوار در حدی نبود که لشکر عظیم مسلمین بتواند از آن وارد گردد.

رومی‌ها بالای هر برجی از دیوار، امیری گماشته بودند تا از آن محافظت کند. امیری که دیوار از ناحیۀ وی تخریب گردیده بود، ضعیف گشت و از بهر استمداد نزد امیران دیگر شتافت؛ ولی هر کدام از همکاری با وی امتناع ورزیده و گفتند: ما حفاظت چیزی که به آن گماشته شده‌ایم را ترک نخواهیم کرد!

برادرانم در ایمان!

چون این امیر از یاری سایر اُمراء مأیوس گشت، برای گفتگو نزد خلیفه رفت و چون نزد وی رسید، او به لشکریانش فرمان داد تا از همان شکافی که از جنگجویان تهی گشته ‌وارد شوند.

مسلمانان از همان شکاف وارد شدند و رومیان فقط به طرف مسلمانان اشاره می‌کردند و قادر به دفاع از خویشتن نبودند. سپس تعداد زیادتری از مسلمانان قهراً داخل شهر شدند. رومیان از اماکن خویش متفرق شدند و مسلمانان هم آن‌ها را که در هر جا می‌یافتند، به قتل می‌رساندند. رومیان مجبور شدند تا در یک کلیسای بسیار بزرگی گِرد آیند مسلمانان دروازه‌های آن‌را به زور باز نموده و هر کسی که داخل آن بود را به قتل رساندند و دروازه‌های آن‌را به آتش کشیدند. هر چه در آن بود، به آتش سوخت. برای رومیان هیچ جای امنی باقی نماند؛ مگر مکانی که والی عموریه در آن جا گرفته بود و آن مکان دارای استحکامات قوی بود.

معتصم اسب خویش را سوار شد و بر در دژی رسید که والی عموریه در آن بود. منادی‌ای ندا در داد: وای بر تو ای والی! امیر المؤمنین نزد تو آمده است از داخل دو مرتبه صدا آمد که والی داخل نیست.

معتصم خشمگین شده بازگشت و فرمان داد تا نردبان‌ها را نصب کنند. پیام رسانان نزد والی رفته و گفتند: وای بر تو به فرمان امیر المؤمنین تسلیم شده و فرود آی! وی امتناع ورزید؛ ولی سپس در حالی فرود آمد که شمشیر خود را بر گردنش آویزان کرده بود. نزد امیر المؤمنین آورده شد. امیر المؤمنین با تازیانه بر سرش زده و فرمان داد تا وی را به شکل اهانت آمیز انتقال داده و وی را در بند کشند!

مسلمانان از عموریه اموالی را به غنیمت گرفتند که حد و وصف آن را نتوان کرد. آن‌چه را می‌توانستند با خود حمل نمودند و بقیه را به آتش کشیدند. هم‌چنان منجنیق‌ها و سایر ابزار جنگی را سوختاندند تا این‌که رومیان به جنگی که مسلمانان راه اندازی نموده‌اند، قوی نگردند. معتصم 25 روز را در عموریه ماند و در اخیر ماه شوال همان سال به سمت طرطوس رهسپار گردید.

این پیروزی عظیم دولت عباسی در آناتولی بر رومیان و هم‌چنان پیروزی سترگ بر مجوسیان در فتنۀ بابک که بیست سال را به طول انجامید، صادق‌ترین برهانی بر این است که الله سبحانه وتعالی در تحقق وعدۀ نصرت خویش به مسلمین صادق است مادامی‌که مسلمین در دین خویش اخلاص داشته باشند و زندگی آخرت را به بهای ناچیز زندگی کوتاه و لذت‌های پست دنیا خریدار باشند. الله سبحانه وتعالی بر ایامی رحم کند که مسلمانان به تمام معنی مسلمان بودند. الله سبحانه وتعالی زود تر ایامی را بیاورد که در آن اسلام و اهلش عزت یابند و کفر و اهلش ذلیل گردند.

و در اخیر، ای برادرانم در ایمان!

از الله سبحانه وتعالی در این روز از ماه مبارک و بزرگ، مسئلت می‌نمائیم که با تأسیس خلافت چشمان ما را روشن نموده و از جمله اردوی مخلص و با وفای آن بگرداند. برای امت اسلامی روزگار عزت و مجد آن را باز گشتانده و در زمین تمکین مان دهد. از الله سبحانه وتعالی می‌خواهیم که این امر نزدیک بوده و به دستان ما و در رمضان باشد؛ چون او سبحانه وتعالی دوست‌دار آن بوده و بر آن قادر است.

والسلام عليكم و رحمت الله تعالى و بركاته

استاد محمد احمد النادی

ادامه مطلب...

6 – ماه رمضان، ماه فتوحات و پیروزی هاست

  • نشر شده در سیاسی

جنگ عین جالوت

الحمد لله الذي فتح أبواب الجنان لعباده الصائمين، والصلاة والسلام على أشرف الأنبياء والمرسلين، المبعوث رحمة للعالمين وآله وصحبه الطيبين الطاهرين، ومن تبعه وسار على دربه، واهتدى بهديه واستن بسنته، ودعا بدعوته إلى يوم الدين.

ترجمه: ثنا و صفت الله سبحانه وتعالی را که دروازه‎‌های جنت را بسوی بندگان روزه دارش باز کرده است و درود و رحمت بر رسول الله ﷺ که بهترینِ انبیاء و رسولان بوده و رحمت بسوی همه عالمیان فرستاده شده است. بر خانواده، اصحاب و دوستان او درود و رحمت و درود بر کسی که از او پیروی کرد و بر راه او قدم گذاشت و با هدایت از سوی الله سبحانه وتعالی تا قیام قیامت بر اساس منهج او ﷺ دعوت کرد.

امابعد:

برادرانم در ایمان!

جنگ عین جالوت، جنگی است که در روز جمعه، پانزدهم ماه رمضان سال 658هجری بوقوع پیوسته است. قدرت الهی خواست تا توسط این جنگ فلسطینیان را از شر و چنگ تتارها رهایی بخشد؛ زیرا آنان سایر سرزمین‌های اسلامی را تحت تسلط خویش درآورده بودند. صلاح الدین ایوبی قبلاً در مقابل صلیبیان پیروزی‌ها و فتوحات مشابهی را بدست آورده و این سرزمین را یک بار دیگر به حیث سرزمین اسلامی قرار داده بود. اما این بار، قطز، سلطان مصر پلان حمله بر تتارها را طرح کرد. چون آنها ناهنجاری‌های بسیاری را در سرزمین شام به میان آورده بودند. سلطان فرمانده نظامی خود الباسل یا رکن الدین (بیبرس) را دستور داد تا تهاجم خویش را بر نیروهای تتار در هر گوشه و کنار کشور آغاز و جلو شایعه پراگنی و پروپاگند آنان را بگیرد. بیبرس نیز مهارت خود را به اثبات رساند و خود را از نیروی کافی مطمئن ساخته و همه را به دور خود جمع کرد.

بیبرس گزارش خود را به قطز فرستاد، وی نیز در منطقه عین جالوت با او پیوست و فلسطین درین زمان میان بیسان و جنین واقع بود. قطز نیروهای شامی و مصری را درین محل نظم بخشیده و هر آن چیزی که نیاز بود برای جنگ با تتارها آماده ساخت و مجلس جنگی را دعوت کرد. رهبران نظامی این جنگ، گردهم آمده و پلان جنگ را طرح نمودند، یکدیگر شان را درین مجلس به جنگ علیه تتارها تشویق کرده و اعمالی را که تتارها با مسلمانان انجام می‌دادند را یادآوری کردند؛ مثل: قتل، اختطاف زنان، به آتش کشیدن، دهشت افگنی و سایر اعمال زشت آنان را یکایک یادآوری کرده و عزم خویش را جزم کردند تا تتارها را از سرزمین مقدس شام اخراج کنند. به کمک مسلمانان و اسلام شتافته و از عذاب دردناک الله سبحانه وتعالی یکدیگر را ترساندند، این بود که مجلس قطز خیلی موثر تمام شد و امیران و رهبران جنگی قسم‌های شدیدی یاد کردند که در راه الله سبحانه وتعالی قربانی دهند و جهاد کنند.

برادرانم در ایمان!

 (کتبغا) معاون هلاکو پس از آن‌که از آمادگی نیروهای مصری و شامی علیه تتارها اطلاع یافت. او نیز آمادگی گرفت و به تمام نیروهای پراگنده خود در سراسر شام و مصر دستور داد تا صفوف شان را منظم و در منطقه عین جالوت یکجا شوند، این بود که روز جمعه، پانزدهم ماه مبارک رمضان سال 658 هجری، نیروهای مسلمان با نیروهای تتار مقابل گردیده و شکست فاحشی به آنان وارد کردند.

در صبحِ وقت روز دوم جنگ، تتارها توانستند یک بار دیگر به صفوف خود رسیدگی کرده و آن را نظم خاصی ببخشند و در یکی از مناطق بلند و کوهی میدان جنگ، سنگر گرفتند تا با استفاده از مزایای بلندی، هراس را در قلب مشاهده کنندگان ایجاد کنند. ولی باوجود آن عزم انتقام گیری را نیز در دل می‌پرورانیدند. آنها جنگ شدیدی به راه انداختند، صحنه جنگ خطرناک‌تر شد. در پهلوی آن، موقف گیری‌های قریه‌های همجوار منطقه عین جالوت، سبب ایجاد سروصدای گسترده در درۀ عین جالوت گردید.

برادرانم در ایمان!

رسول الله ﷺ می‌فرماید: امام سپر است که از عقب وی جنگ شده و به او پناه برده می‌شود. زمانی که دو گروه با یکدیگر مقابل شدند، سلطان قطز شجاعت و مهارت خویش را یک بار دیگر ثابت ساخت و برای تقویت روحیه اردوی اسلام، خودش داخل جنگ شد. اسپ‌اش جراحت برداشت و سپس بصورت پیاده وارد جنگ شد. وقتی یکی از امیران او را دید، اسپ خود را به او تقدیم کرد؛ اما سلطان قطز از استفاده آن مبادرت ورزید و گفت: نمی‌خواهم تا مسلمانان را از استفاده تو در چنین مقطعۀ حساس ممانعت کنم. قطز، به همان شکل ادامه داد تا این‌که افرادش اسپ دیگری به او آوردند.

زمانی جنگ شدید شد، قطز همه چیز را به زمین زده و به صدای بلند یا اسلام! ندا سرداد و خودش به شدت و غلظت به سوی تتارها حمله‌ور شد. از این عمل او مسلمانان روحیه گرفته و با یک هجوم گسترده بسوی دشمن حمله‌ور شده کتبغا، رهبر آنان را از پا در آوردند. این امر سبب از بین رفتن روحیه تتارها گردید که در نتیجه هرج و مرج را در میان اردوی آنها بوجود آورد. زیرا کتبغا یکی از رهبران برجستۀ نظامی دشمن بود که در تدبیر و تفکر نظامی، همه قوماندانان و امیران جنگی به او تکیه می‌کردند. وی قبلاً مناطق عراق و فارس اشغال را کرده بود و هلاکو پادشاه تتار، او را امین خود ساخته و بدون مشورۀ او به هیچ کاری دست نمی‌زد.

برادرانم در ایمان!

تتارها در این جنگ، به شکست سختی مواجه شده و از نتایج آن به شدت هراسان شدند. روی این ملحوظ، یک بار دیگر صفوف خویش را انسجام بخشیده و تلاش آغاز مجدد جنگ را به خرچ دادند. حملات پی در پی را بر مسلمانان آغاز کردند تا جایی که برخورد وسایل جنگی درین دره، حیثیت زلزله را به خود گرفت.

درین هنگام بود که قطز صدا بلند کرد و گفت: اسلام را نجات دهید! و سه بار این گفته‌ای خود را به صدای بلند تکرار کرد. خودش بصورت مستقیم در جنگ داخل شد، باز هم گفت: یاالله! قطز بنده‌ات را پیروزی نصیب فرما! الله سبحانه وتعالی هم این فریاد او را شنید. دشمن شکست خورد و بسیاری از قهرمانان آن به کام مرگ فرستاده شدند. قطز از اسپ خود پائین شده و رخ بسوی قبله کرده چهرۀ خود را با سجده به روی زمین خاک آلود کرد و برای ادای شکر پیروزی از الله سبحانه وتعالی، دو رکعت نماز به جا آورد.

برادرانم در ایمان!

دو روز بعد از پایان جنگ، خبر فتح به شام رسید. آنان با شعارهای مملو از خوشی و پیروزی، این فتح را جشن گرفته و استقبال کردند و حکام تتار را از بین بردند. تتارها سرزمین شام را به مدت هفت ماه و ده روز تحت کنترول خود داشتند. بعد ازین، شجاعت و حماسه مردم شام بازهم زبان زد عام و خاص شد. بر ساختمان‌ها و دارایی‌های تتارها حمله‌ور شده و عذاب سختی را بر اشغال‌گران و خائنان چشانیدند. بعد از آن، سلطان قطز بسوی دمشق حرکت کرد، زمانی که به طبریه رسید، خبر فتح را به والی شام رساند و از مردم محل خواست تا نظم نظام را مراعات کرده و دستور داد تا حالت دولت رعایت گردد.

در ماه رمضان وارد دمشق گردیده و داخل قصر شد، مردم محل استقبال گرمی از او کردند و به این ترتیب خوشحالی فتح و پیروزی مسلمانان دو برابر شد. سلطان در دمشق بود که رکن الدین (بیبرس) را با نیروی گسترده بسوی شمال شام فرستاد تا تتارها را به یک بارگی براند و دولت را از شر آنان پاک سازد.

این فتح بزرگ، تأثیر عمیقی بر نفس‌های مسلمانان گذاشت و ترس شدیدی که فضای تتارها بر مسلمانان انداخته بود را از بین برد. هرچند تتارها شربت قربانی را نوشیده بودند، ولی زمانی که دریافتند، رهبری اردوی اسلامی به دست رکن الدین (بیبرس) می‌باشد و به حمص نزدیک شده است. همه مال‌های غارت شده و اشیای دزدی شده را رها کرده، محبوسین را آزاد و خواستار کمک در حفظ جان‌های خود شدند. به این گونه، اردوی اسلامی توانست اردوی تتار را شکست دهد. هلاکو که تصمیم راه اندازی جنگ شام را در ذهن می‌پرورانید، پس از کشته شدن کتبغا معاونش، ناامید گردید؛ زیرا آخرین تلاش‌هایش با خاک یکسان شد.

برادرانم در ایمان!

چیزی که عظمت و بزرگی حادثه عین جالوت را برجسته می‌سازد، تنها مسئله مادی آن نیست، بلکه رهایی مسلمانان را نیز شامل می‌شود که از مقاومت در برابر نیروهای تتار می‌ترسیدند. بنابرین، این اولین ضربۀ مرگبار بر اردوی تتار در شرق بود، بلکه معجزه‌ی بود که هیچ کس توقع آن را نداشت و حتی گمان هم نمی‌کرد که ازین مرض رهایی یابند، تا این‌که عزم جهاد در برابر تتارها را گرفتند، مناطق خویش را آزاد کرده و دوباره ماموریت اصلی خود را در سراسر جهان حاصل کردند. الله سبحانه وتعالی آن روزها را مورد مرحمت خویش قرار دهد که مسلمانان آن، مسلمانان راستین بودند، و الله سبحانه وتعالی آن روزها را دوباره حاکم سازد تا اسلام و مسلمانان عزت از دست رفته خود را دوباره بدست آورده و کفر دوباره به همان ذلت و خواری خود برگردد.

در اخیر، ای برادرانم در ایمان!

ان‌شأالله تعالی که درین روزهای نیکوی ماه مبارک رمضان، چشمان ما با دیدن دولت خلافت شاد شود، تا ما به حیث عساکر اخلاصمند و وفادار آن قرار بگیریم که عزت، عظمت و مجد امت را احیاء می‌کند. به إذن و ارادۀ الله سبحانه وتعالی این آرزوی ما در زمان نزدیک به دستان ما در ماه مبارک رمضان حاصل شود و الله سبحانه وتعالی بر همه‌ای این امور مسلط، قوی و ذات بزرگ می‌باشد.

ای الله سبحانه وتعالی! چشمان ما را با تأسیس دولت اسلامی شاد بگردان و ما را به حیث عساکر اخلاصمند آن قرار بده!

آمین!

والسلام عليكم و رحمت الله تعالى و بركاته.

*  *  *

استاد محمد احمد النادی

ادامه مطلب...

انتخابات مالیزیا

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

انتخابات مالیزیا به تاریخ 9 می 2018م انجام گرفت و نتیجه این شد که نجیب، نخست وزیر برحال، شکست خورد و مهاتیر برنده شد. لازم به ذکر است که مهاتیر دهۀ نود عمرش را پشت سر گذاشته، بناءً طوری به نظر می‌رسد که انگار نقشه‌ای مشخصی در پس پرده در مورد این انتخابات طراحی گردیده بود. پرسش این است که آیا انگیزه‌های خارجی در این خصوص وجود داشته و یا چنان که ادعاء می‌شود، بازی دموکراتیک داخلی در کار است؟

پاسخ:

1- ساختار جغرافیایی مالیزیا طوری است که در بخش جنوبی آن شبه‌جزیرۀ ملایو و در بخش شمالی آن جزیرۀ بورنیو موقعیت دارد و فاصلۀ گسترده‌ای از بحر جنوبی چین در میان این دو جزیره قرار گرفته. اسلام در این منطقه توسط بازرگانان مسلمان و در قرن سیزدهم میلادی راه یافت، طوری‌که نخست حاکمان و افراد نخبه اسلام را به صفت دین خویش برگزیدند، سپس میان عام مردم منتشر گردید. سلطنت مالکا که در شبه‌جزیرۀ ملایو حاکمیت می‌نمود، از جایگاه برجسته‌ای برخوردار بود، زیرا پس از آن‌که راه‌های تجارت بحری به دلیل جنگ‌های مغول‌ها مسدود گردید، تجارت از طریق بحر در آن رونق فراوانی پیدا نمود. این سلطنت استقلال خویش را در قرن پانزدهم میلادی از چین گرفت و پس از کسب استقلال، اسلام را به صفت دین رسمی خویش برگزید و آن را به سرعت در سراسر این جزیره منتشر نمود، زیرا این حاکمیت از قدرت و جایگاه بلندی برخوردار بود. اما با وجود آن هم این منطقه در سال 1511م و به وسیلۀ همین سلطنت، زیر استعمار پرتگال قرار گرفت، آنگاه که فردی را از داخل تطمیع نمودند تا دروازۀ قلعۀ پایتخت را به روی استعمارگران باز نماید. سپس در سال 1641م، هالندی‌ها آمدند و استعمار این جزیره در سال 1786م و از طریق تجارت و معاهده‌های اجارۀ بندرها آغاز گردید. انگلیس‌ها استراتیژی استفاده از نژادهای "ساکنان این جزیره" را روی دست گرفتند تا حاکمیت عملی از آن خودشان بوده و پادشاهان باقی مانده به عنوان حکام سمبولیک حضور داشتند. اتحاد مالایوها در این شبه‌جزیره باعث شد استقلال‌شان را از انگلیس در سال 1957م رسماً بگیرند.

دولت مالیزیا در سال 1963م و پس از اتحاد جزیرۀ ملایو با جزیرۀ بورنیو تشکیل گردید. هرچند سنگاپور در سال 1965م از طریق رأی‌گیری در پارلمان مالیزیا از پیکر آن جدا گردید، اما این منطقه نیز در تشکیل دولت مالیزیا در سال 1963م نقش داشت.

2- معلوم است که تسلط سیاسی انگلیس بالای مالیزیا، حتی بعد از استقلال این کشور نیز ادامه داشت، به طور مثال:

الف) مالیزیا همواره عضو "کومنولث انگلیس" و یکی از اعضای جریان عدم انحیاز بوده که در سال 2003م به آن ملحق شد. در عین حال یکی از اعضای مؤسس رابطۀ ملت‌های جنوب شرق آسیا و سازمان کنفرانس اسلامی می‌باشد، که تونکو عبدالرحمن نخست وزیر این کشور، نخستین سرمنشی آن بود.

ب) پیش نویس دفاع از قدرت‌های پنجگانه در سال 1971م میان انگلیس، استرالیا، نیوزلند، مالیزیا و سنگاپور امضاء شد و این در حالی بود که "شرق سویس" که مربوط به انگلیس بود، از آن خارج شد. لازم به ذکر است که استرالیا در سال 1971م توسط حزب لیبرال حکومت می شد، حزبی‌که در سراسر قرن بیست وابسته به انگلیس بود.

ج) مهاتیر محمد نخست وزیر مالیزیا با ساختن سازمان اوپیک وابسته به امریکا مخالفت نمود. این سازمان در سال 1989م توسط استرالیا و زیر رهبری رئیس حزب کارگر راه‌اندازی گردید، حزبی‌که وابسته به امریکا بود. وریث هوک رهبر حزب کارگر استرالیا و بول کیتنگ نخست وزیر این کشور، مهاتیر را به دلیل عدم حضورش در گردهمایی سال 1993م سازمان اوپیک در سیاتل امریکا متمرد خواند.

د) مهاتیر محمد در سال 1997م سازمان دیگری به عنوان بدیل اوپیک زیر نام مجموعۀ اقتصادی شرق آسیا پیشنهاد نمود، اما این مفکوره ناکام مانده و بعدها به گردهمایی‌های نشست شرق آسیا ملحق گردید، که شامل استرالیا بود، اما به رهبری جون هاورد نخست وزیر لیبرال وابسته به انگلیس فعالیت می‌نمود، لیکن با وجود آن هم سرانجام امریکا از آن اخراج گردید. امریکا و روسیه نتوانستند در سال 2011م به این مجموعه ملحق شوند.

3- انگلیس متوجه شد که امریکا خودش را به نجیب رزاق، نخست وزیر اسبق مالیزیا نزدیک می‌کند، بناءً نگران شد که مبادا او به جانب امریکا تمایل پیدا کند؛ هرچند در حکومت قبلی مالیزیا که وابسته به انگلیس بود، به عنوان وزیر فعالیت می‌نمود و هرچند وی از اعضای حزب حرکت ملی مالیزیای متحد بود، که از استقلال به بعد، بالای این کشور حکومت می‌نمود. در زیر به برخی از نشانه‌هایی‌که نشان دهندۀ این نگرانی انگلیس بود، اشاره می‌شود:

الف) اوباما در ماه اپریل 2014م به مالیزیا سفر نمود و وی نخستین رئیس جمهور امریکا بود که پس از 50 سال، از مالیزیا دیدن می‌نمود. وی در این سفر اعلان نمود که روابط روابط مالیزی-امریکا را به مشارکت فراگیر ارتقا می‌دهد، تصمیمی‌که بخشی از سیاسیت اوباما زیر عنوان "محور آسیا" به شمار می‌رفت.

ب) نجیب و اوباما مثل دو دوست بوده و در ماه دسمبر 2014م، در جزایر هاوایی باهم "گولف" بازی نمودند و سپس اوباما در ماه نومبر 2015م برای بار دوم از مالیزیا دیدن به عمل آورد.

ج) نجیب با قوت تمام از مشارکت تجاری از طریق بحر آرام پشتیبانی نمود، مشارکتی‌که به پیشنهاد امریکا به وجود آمد. وی اصرار نمود که امریکا نیز باید در این مشارکت سهیم باشد. سپس بعد از آن‌که امریکا در زمان حکومت ترامپ از این مشارکت بیرون رفت، جهت تداوم برنامۀ نقاط تجاری با جاپان همکاری نمود. پس از آن‌که ایالات متحده از توافق مشارکت تجارتی از طریق بحر آرام بیرون رفت، نزدیک بود این مشارکت از هم بپاشد، اما ویتنام و مالیزیا توانستند در نجات دادن 11 دولت و بقای آن در این مشارکت، نقش بسیار مهمی را بازی نمودند. (منبع: https://asia.nikkei.com/Economy/Vietnam-and-Malaysia-play-vital-roles-in-making-TPP- 11-)

4- به نظر می‌رسد انگلیس با نزدیک شدن زمان برگزاری انتخابات سال 2018م، قصد دارد یک بار دیگر به مزدور قدیم و مخلص‌اش(مهاتیر محمد) روی آورده، کسی‌که از آدرس اپوزسیون به هدف دستیابی به قدرت وارد میدان کارزار شد. انتظار می‌رود مالیزیا در حال حاضر از سیاست‌های امریکا فاصله گرفته و فعالیت‌هایش را برای کاستن از مداخلات امریکا در منطقه از سر گیرد و این چیزی است که سیاست‌های انگلیس در پی آن قرار دارد. 

10 رمضان 1439هـ.ق

26 می 2018م

ادامه مطلب...

افزایش قیمت نفت

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

بهای نفت به تاریخ ۲۴می ۲۰۱۸م به گونۀ چشم‌گیری افزایش یافت؛ طوری‌که بهای هر بشکه نفت خام برنت، به ۷۹ دالر رسید و هر بشکه نفت خام تکساس ۷۱ دالر. این افزایش پس از کاهش مستمری است که از سال ۲۰۱۴م شاهد آن بودیم، آیا این بدان معنی است که جهان وارد مرحلۀ جدیدی از افزایش بی‌سابقۀ نفت خواهدشد؟ و آیا ممکن است این افزایش شبیه به افزایش قبلی خواهد بود که تا ۱۵۰دالر در هر بشکه رسید؟ دلایل آن چیست؟

پاسخ:

نفت مانند هر کالای دیگر، از روند عرضه و تقاضا متأثر می‌باشد، اما در عین حال و بر خلاف سایر کالاها، استقرار بهای نفت را نمی‌توان حدس زد، یعنی این‌که هرگونه تغییری در عرضه و یا تقاضا، می‌تواند به گونۀ مستقیم روی بهای نفت تأثیرگذار باشد و این واقعیت بر می‌گردد به طبیعت بازار نفت، و در عین حال مالیات نیز، به ویژه در جریان تنش های سیاسی، بالای عدم استقرار بازار نفت تأثیرگذار می‌باشد. برای بهتر روشن شدن موضوع به بررسی موارد زیر می‌پردازیم:

1-    عرضه:

الف) سازمان کشورهای صادر کنندۀ نفت(اوپک) و کشورهای غیرعضو در این سازمان توافق نمودند تا از میزان نفت عرضه شده در بازار بکاهند، چنان‌چه در توافقی‌که در اواخر سال ۲۰۱۷م میان روسیه و دولت‌های اوپک صورت گرفت، فیصله شد تا به میزان ۱.۸میلیون بشکه در روز، از استخراج نفت خام کاسته‌شود تا به این ترتیب از میزان زائد نفت عرضه شده در بازار کاسته شده و قیمت‌ها بالا برود. تحقیقی‌که سازمان استندرد اندبورز اوپک انجام داده، نشان می‌دهد که کشورهای اوپک در ماه اپریل، برای سومین ماه پی در پی کمترین میزان نفت خام خویش را از یک سال بدین سو استخراج نمودند. چنان‌چه در ماه گذشته روزانه 32 میلیون بشکه استخراج نمودند، یعنی ۱۴۰.۰۰۰ بشکه کمتر از ماه مارچ و میزان استخراج امروز آن به ۳۲.۷۳ ملیون بشکه در روز بوده، یعنی کمتر از آن‌چه که سازمان اوپک مشخص نموده‌ بود. بر اساس فیصلۀ اوپک، روزانه باید ۷۳۰ هزار بشکه استخراج می‌گردید. قرار است این توافق اوپک برای یک سال دیگر نیز ادامه داشته‌باشد و در صورت تداوم اوضاع کنونی، به گمان اغلب قیمت نفت خام افزایش بیشتری نیز داشته باشد. این چیزی است که رئیس بخش تحقیقات درازمدت شرکت مشوره‌دهی انرژی(Aspects) به آن اشاره نمود: «آن‌چه امروز شاهد آن استیم، در آینده بیشتر اتفاق خواهد افتاد و آن این‌که مشکلات عرضه و یا تهدیدات آن به پیمانۀ وسیع و به گونۀ روشن‌تری بالای قیمت‌ها تأثیر خواهدگذاشت.» (منبع: Https://www.marketwatch.com)

ب) اوضاع سیاسی و اقتصادی ونزویلا بالای توانایی‌های این کشور در برآورده شدن اهداف تولیدی آن تأثیر فراوان داشته، چنان‌چه در ماه اپریل ۲۰۱۸م، ۱.۴۱ میلیون بشکه در روز تولید داشته و این میزان نشان می‌دهد که در تناسب به همین روز در ماه قبل(مارچ ۲۰۱۸م)، ۸۰هزار بشکه در روز کمتر و در تناسب به سال ۲۰۱۷م، ۵۴۰هزار بشکه در روز کمتر تولید نموده است. بدون شک یکی از دلایل اصلی این کاهش تولید، سیاست دولت ونزویلا بوده، چنان‌چه شرکت نفتی "دی ونزویلا یا PDVSA" به گونۀ بدی اداره می‌گردید و شرکت "کونوکو فیلیپس" در ماه گذشته در یک قضیه‌ای به دلیل مصادره نمودن دو پروژۀ نفتی در ونزویلا، به ارزش دو میلیارد دالر در برابر شرکت PDVSA برنده گردید و شرکت PDVSA عملاً نتوانست قرضه‌اش را به مبلغ ۲.۵ میلیون دالر پرداخت نماید. تمام این موارد در کاهش میزان تولید شرکت دولتی ونزویلا نقش داشته که در نهایت باعث کاسته شدن در میزان عرضه می‌گردد و به این ترتیب، افزایش قیمت نفت وابسته به کاهش میزان عرضه می‌باشد.

ج) پیامدهای خروج ترامپ از توافق هسته‌ای با ایران و چگونگی اعمال تحریم‌های جدید علیه صنعت نفت ایران، در سال ۲۰۱۲م و در زیر سایۀ حکومت اوباما نیز تحریم‌های شبیهی طراحی گردیده ‌بود. می‌توان حدس زد که این تحریم‌ها باعث خواهد شد میزان تولید نفت ایران تا ۲۰درصد کاهش داشته باشد، یعنی از ۵۰۰هزار بشکه به  ۴۰۰هزار بشکه در روز، معادل یک میلیارد دالر در ماه به قیمت فعلی افزوده خواهد شد. (منبع: http://foreignpolicy.com) این در حالی است که امریکا هنوز مشخص نکرده چه اقداماتی علیه ایران خواهد داشت، اما حدس و گمان‌ها نشان می‌دهد که تحریم‌هایی در راه است که صنعت تولید نفت ایران را هدف قرار خواهد داد. تمام این تدابیر سه گانه که تذکر داده شد در کاهش میزان عرضۀ نفت سهم داشته و چنان‌که دیده شد، افزایش قیمت نفت را در پی داشت.

2-    تقاضا:

الف) میزان تقاضای نفت نیز افزایش داشت و آژانس بین المللی انرژی اعلان نموده که ممکن است تقاضای جهانی نفت در سال ۲۰۱۷م از  ۹۷.۸ میلیون بشکه در روز به ۹۹.۳ میلیون افزایش یابد. آژانس یاد شده که مقر آن در پاریس است، انتظار دارد تقاضای جهانی نفت در سال ۲۰۱۸م از ۱.۳ میلیون بشکه در روز به ۱.۴میلیون افزایش داشته باشد و این مسئله بعد از آن مطرح گردید که صندق بین‌المللی پول، رشد اقتصاد جهانی را در سال جاری و سال آینده رو به افزایش خواند. آژانس بین‌المللی انرژی در گزارش ماهوار خویش از بازارهای جهانی گفته که تقاضای نفت در سال 2017م به میزان ۱.۶ میلیون بشکه در روز افزایش را نشان می‌دهد. (منبع: https://www.reuters.com)

ب) چین یکی دیگر از دلایل رشد تقاضای نفت به شمار می‌رود، چنان‌چه انتظار می‌رفت، چین در ماه اپریل ۲۰۱۸م روزانه بیشتر از ۹ میلیون بشکه نفت خام مصرف نماید، یعنی بیشتر از هر وقت دیگری در گذشته و این چیزی معادل ۱۰درصد مصرف جهانی نفت و بیشتر از یک سوم تقاضای تمام آسیا را نشان می‌دهد. در صورتی‌که قیمت نفت خام به ۷۵ دالر در هر بشکه برسد، قطعاً به این معنی خواهد بود که هزینۀ واردات چین در ماه به بیشتر از ۲۰ میلیون دالر خواهد رسید. این درحالی است که این میزان از تقاضای بی‌سابقه در زمانی از سال می‌باشد، که معمولاً میزان واردات کاهش می‌داشته باشد و هم‌چنین بیانگر این است که تقاضای نفت چین بیشتر از میزانی است که انتظار می‌رفت. بانک جولدمان ساکس امریکایی در یاد داشت به کارگران چنین می‌گوید: «تقاضای چین به شدت در حال افزایش است و ممکن است بیشتر از تخمین‌های فعلی باشد.» (منبع: https://www.reuters.com) با توجه به معلومات فوق الذکر، تقاضای جهانی در حال افزایش است و این خود باعث شده قیمت نفت، چنان‌چه دیده شد، افزایش داشته باشد.

3- بازار بورس: این بازار در حالاتی‌که میزان عرضه و تقاضای نفت به سرعت دچار نوسان می‌شود، فعال می‌گردد؛ بر علاوۀ اوضاع معنوی بازار که به سختی می‌توان آن را مشخص نمود. به این ترتیب، بازار بورس در زمان افزایش یا کاهش قیمت نفت روشن‌تر می‌شود و صندوق‌های بزرگ احتیاطی در بازار نفت نقش بزرگی را بازی می‌کنند و این کار را یا از طریق خریداری اسناد بزرگ نفتی و یا فروش آن انجام می‌دهند. به این ترتیب دیده می‌شود که بازار بورس به مثابۀ شمشیر دولبه‌ای‌ست که ممکن در افزایش تقاضا تأثیر داشته و در نتیجه باعث افزایش قیمت شود و ممکن است در کاهش تقاضا تأثیرگذار باشد، که باعث کاهش قیمت نفت می‌گردد. اما در هر حال، بازار بورس در افزایش قیمت نفت در حال حاضر چندان تأثیر زیادی نداشته؛ بلکه نقش بزرگ را مسئلۀ عرضه و تقاضا دارد که در فوق بیان گردید.

اما آن‌چه مسلم است این است که بعید به نظر می‌رسد قیمت نفت به میزان سابق آن، که تا ۱۵۰ دالر رسیده بود، افزایش پیدا کند؛ زیرا اوضاع اقتصادی کنونی جهان تحمل آن را ندارد و به این ترتیب انتظار می‌رود قیمت نفت به کندی افزایش یافته و قبل از رسیدن به مرز ۱۰۰ دالر متوقف گردد. به ویژه با توجه به این‌که جنگ تجاری قریب الوقوع میان امریکا و چین منجر به کاهش میزان تقاضا گردیده و در پی آن قیمت نفت به ساده گی کاهش خواهد یافت. به علاوۀ این‌که در صورت افزایش قیمت نفت به اندازه‌ای که خلاف میل امریکا باشد، فشارهای امریکا از طریق عربستان سعودی بالای کشورهای اوپک، در افزایش میزان تولید، تأثیرات خاص خود را خواهد داشت.

 

10 رمضان 1439هـ.ق

26 می 2018م

ادامه مطلب...

برای زنان خیرخواهی داشته باشید

«عَنْ عَمْرِو بْنِ الْأَحْوَصِ قَالَ: حَدَّثَنِي أَبِي أَنَّهُ شَهِدَ حَجَّةَ الْوَدَاعِ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَحَمِدَ اللَّهَ وَأَثْنَى عَلَيْهِ وَذَكَّرَ وَوَعَظَ فَذَكَرَ فِي الْحَدِيثِ قِصَّةً فَقَالَ «اَلَا وَاسْتَوْصُوا بِالنِّسَاءِ خَيْرًا فَإِنَّمَا هُنَّ عَوَانٍ عِنْدَكُمْ لَيْسَ تَمْلِكُونَ مِنْهُنَّ شَيْئًا غَيْرَ ذَلِكَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ فَإِنْ فَعَلْنَ فَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ ضَرْبًا غَيْرَ مُبَرِّحٍ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا أَلَا إِنَّ لَكُمْ عَلَى نِسَائِكُمْ حَقًّا وَلِنِسَائِكُمْ عَلَيْكُمْ حَقًّا فَأَمَّا حَقُّكُمْ عَلَى نِسَائِكُمْ فَلَا يُوطِئْنَ فُرُشَكُمْ مَنْ تَكْرَهُونَ وَلَا يَأْذَنَّ فِي بُيُوتِكُمْ لِمَنْ تَكْرَهُونَ أَلَا وَحَقُّهُنَّ عَلَيْكُمْ أَنْ تُحْسِنُوا إِلَيْهِنَّ فِي كِسْوَتِهِنَّ وَطَعَامِهِنَّ»

(رواه الترمذى و قال حديث حسن صحيح)

ترجمه: از عمرو بن احوص جشمی رضی الله عنه روايت شده است که او در حجه الوداع از پيامبر صلى الله عليه وسلم  شنيد، بعد از آن‌که حمد و ثنا فرمود و تذکر داد و پند و موعظه کرد، فرمود: آگاه باشيد و در مورد زنان تان توصيۀ خير مرا قبول کنيد؛ زيرا آنان اسيرانی در دست شما هستند و شما مالک هيچ چيز از آن‌ها جز آن(پيوند زناشويی و حفظ مال و ناموس‌شان) نيستيد، مگر اين‌که کار آشکاری(مانند نشوز و نافرمانی و سوء معاشرت) انجام دهند، که اگر چنين کردند، از همبستری با آن‌ها دوری کنيد و(اگر مطمئن بوديد که تأثيری دارد) آرام و غير شديد آنان را بزنيد، اگر مطيع شدند، ديگر به ضرر ايشان راهی(برای ايراد و اشکال تراشی و آزار و زدن‌شان) در پيش نگيريد و اقدامی نکنيد. آگاه باشيد! شما بر زنان خود حقی داريد و زنان‌تان نيز بر شما حقی دارند؛ حق شما بر ايشان اين است که فرش شما را برای کسانی‌که نمی‌خواهيد پهن نکنند  و کسانی را که دوست نداريد، به خانۀ شما راه ندهند و حق ايشان بر شما آن است که در فراهم آوردن لباس و غذا(و نيازهای ديگر زندگی آن‌ها و معاشرت) از آن‌ها دريغ نکنيد.

شرح حدیث:

در تحفة الآحوذی شرح ترمذی وغیره شروح آمده است: لفظ "أَلَا" حرف تنبیه است. لفظ "وَاسْتَوْصُوا" تأکید در قبول توصیه و نصیحت است. لفظ "إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ" استثناء می‌کند، زنانی را که فحشاء آشکار نمایند: مثل: سرکشی، برخورد زشت و بی‌عفتی لفظ "فَإِنْ فَعَلْنَ فَاهْجُرُوهُنَّ" یعنی اگر صفات زشت فوق در زنان بود، اول از بستر خواب‌شان دوری کنید. دوم: اگر اصلاح نشدند، آن‌ها را بزنید؛ ولی زدنی‌که بدون زخم و عیوب بوده و از طاقت بالا نباشد. و لفظ "فُرُشَكُمْ مَنْ تَكْرَهُونَ" طیبی گفته است: برای هیچ کسی از مرد و زن اجازه نیست که در منازل زوجین داخل شود.

یقیناً الله سبحانه وتعالی حیات زوجیت را یک حیات معاشرت و مصاحبت قرار داده است که یک دیگر خود را به‌شکل تام و در همه امور زندگی همراهی می‌کنند؛ همراهی و مصاحبتی‌که در آن یکی بر دیگری مطمئن می‌باشد، زیرا الله سبحانه وتعالی این زوجیت را محل اطمینان قرار داده است. فلهذا همیشه الله سبحانه وتعالی به حسن معاشرت بین زوجین توصیه فرموده اند، و بر شوهران لازم است تا در معاشرت با زنان‌شان احسان داشته باشند. به همین خاطر است که الله سبحانه وتعالی قیادت شوهر را بالای زن لازمی ساخته است و شوهران را بر زنان مسلط گردانیده است. قسمی‌که الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ﴾

[نساء: ۳۴]

ترجمه: مردان بر زنان سرپرست‌اند(و در جامعۀ كوچك خانواده، حق رهبری دارند و صيانت و رعايت زنان بر عهدۀ ايشان است).

توضیح موضوع:

این است گنجینه‌های نظام اجتماعی که الله سبحانه وتعالی آن را در قرآن‌کریم برای ما لازمی و مقررکرده است، چنان نظامی‌که اگر مراعات و تطبیق شود، هرگز زنان در آن جامعه خوار و ذلیل نمی‌شوند؛ قسمی‌که امروز است، هرگز شقاوت و زندگی تنگ برای‌شان نمی‌بود.

در نهایت، یقین ما بر این است که الله سبحانه وتعالی از جانب خود برای‌ما وعده کرده است و او سبحانه وتعالی خلاف وعده نمی‌کند، و ما ان‌شاءالله بشارت‌های نصرت را می‌بینیم که در افق‌ها می‌تابد. می‌دانیم که دولت اسلامی یعنی دولت به منهچ خلافت راشده ان‌شاءالله اقامه‌شدنی و فراگیر قاب قوسین خواهد شد و در آن روز مؤمنین را به نصرتی از جانب الله سبحانه وتعالی فرح و شادمانی‌ست.

ادامه مطلب...

کشتن حشرات با وسایل برقی

  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش:

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

شیخ بزرگوار! بنده یکی از شباب حزب التحریر در پاکستان هستم؛ بعضی علوم اجتهاد مثل عربی و اصول فقه را بسیار کم فرا گرفته و اصول را از کتاب شما بررسی نموده‌ام، یک بار در یکی از سفرهای ما برادری در مورد کشتن حشرات توسط وسایل برقی سؤال نمود، معلوماتی‌که داشتم، برایش گفتم-ضمن این‌که معلومات خود را نیز به شما ارسال نمودم- حالا خواستم از شما بپرسم که آیا استعمال وسایل برقی در کشتن حشرات جائز است یا خیر؟

پاسخ:

وعلیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

از بحث شما مطلع شدم و در آن سه ملاحظه دارم که قرار ذیل می‌باشند:

1ـ علاقه‌مندی و توجه شما به استنباط احکام قابل قدر است و روش و بررسی شما در ادله و استنباط احکام از آن‌ها مطابق طریقۀ ما در اصول... عالی می‌باشد، و این امری‌ست که بشارت دهندۀ خیر است و از الله سبحانه وتعالی استدعا دارم که در امور کمک تان کند و توفیق بیشتر نصیب تان نماید.

 2ـ تحقیق در مورد سوختاندن، پیچیده‌گی‌های زیادی دارد. شما سوختاندن ذریعۀ آتش و سوختاندن توسط برق را فرق نموده اید؛ در حالی‌که هردوی آن یک قضیه می‌باشد. شعلۀ آتش هیزوم، حرارتی ایجاد می‌نماید که به یک کیفیت معین سبب حریق می‌گردد و هم‌چنان ارتباط برق، حرارتی تولید می‌نماید که سبب حریق با کیفیت مشخص می‌شود. بنابر این، حکمی‌که مرتبط به سوختاندن با آتش می‌شود، همان حکم به سوختاندن توسط برق نیز تطبیق می‌گردد.

‌3- شما در بحث تان کشتن حشرات را با سوختاندن توسط برق گفته اید که قتل حشره قبل از سوختن توسط برق صورت می‌گیرد، چنان‌چه در بحث متذکر شده اید: «سبب سوختن آنست که برق در جسم حشره جاری شده و تولید حرارت می‌نماید... و همین حرارت سبب سوختن جسم حشره شده ... و حشره از جریان برق می‌میرد؛ نه از سوختن، در حقیقت سوختن بعد از مرگ حشره صورت می‌گیرد، یعنی حشره در حالی‌که  مرده است، می‌سوزد.»

برادر عزیز، چیزی‌که شما ذکر نموده اید، در آن ملاحظه‌ای وجود دارد و به نظر عمیق متخصص ضرورت می‌باشد، چون حشره توسط برق از بین رفته و سوخته است، پس در این صورت آن حشره زنده بوده، نه مرده و هنگامی‌که برق با او تماس نموده آن از بین رفته و سوخته است، پس چرا گفته شده که حشره توسط آواز برق مرده است و بعداً ذریعۀ برق سوخته است؟ در حالی‌که آن حشره بعد از حال رفتن توسط برق، مرده یافت گردیده، پس در این صورت برای فهم و شناخت سبب مرگ حشرات، ضرورت به نظر دانشمندانی‌که تخصص در وسایل برقی داشته باشد، داریم، که آیا حشره توسط برق سوختانده شده است؟ که در این صورت حکم نصوص وارد شده در مورد حرمت سوختاندن زنده جان‌ها بر این مسئله مطابت می‌نماید، یا این‌که سوختن بعد از مرگ حشره صورت گرفته است؟ بعد از این‌که تحقیق صورت بگیرد، می‌شود که حکم شرعی برایش داده شود.

4ـ دلایل حرمت قتل ذریعۀ سوختاندن واضح است که از آن جمله قرار ذیل است:

از حضرت ابوهریره رضی الله عنه روایت است که گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم ما را در لشکری اعزام نموده و فرمود:

«إِنْ وَجَدْتُمْ فُلاَنًا وَفُلاَنًا فَأَحْرِقُوهُمَا بِالنَّارِ ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ عليه الصلاة والسلام حِينَ أَرَدْنَا الخُرُوجَ: إِنِّي أَمَرْتُكُمْ أَنْ تُحْرِقُوا فُلاَنًا وَفُلاَنًا، وَإِنَّ النَّارَ لاَ يُعَذِّبُ بِهَا إِلَّا اللَّهُ، فَإِنْ وَجَدْتُمُوهُمَا فَاقْتُلُوهُمَا»

(رواه البخاری)

ترجمه: اگر شما فلان و فلان شخص را یافتید، آن‌ها را با آتش بسوزانید؛ بعداً زمانی‌که از مدینه خارج می‌شدیم برای مان گفت: من شما را به سوختاندن فلان و فلان امر نموده بودم و ذریعۀ آتش به جز الله(سبحانه وتعالی) کسی دیگر تعذیب نمی‌نماید، پس اگر آن دو شخص را دریافتید، ایشان را به قتل برسانید.

در مسند امام احمد رحمه الله از حضرت ابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم در لشکری ما را اعزام نمود و برای ما گفت: اگر فلان و فلان مرد از قریش را دریافتید، آن‏ها را با آتش بسوزانید، بعداً زمانی‌که قصد خروج از مدینه را داشتیم، برای ما فرمود: من شما را قبلاً گفته بودم اگر فلان و فلان را یافتید، با آتش بسوزانید، در حالی‌که با آتش به غیر از الله سبحانه وتعالی کسی دیگر را سزاوار نیست که کسی را تعذیب نماید. بناءً اگر آن‌ها را یافتید، به قتل برسانید.

هم‌چنان سوختاندن زنده جان‌ها با آتش حرام است و این حکم عام بوده تنها برای انسان مخصوص نمی‌باشد؛ بلکه همه مخلوق را شامل می‌شود. بنابر این، تعذیب(شکنجه) و قتل توسط آتش حرام است. هم‌چنان هر آن چیزی‌که در معنی(حکم) آتش باشد، نیز حرام است، مثل تعذیب و قتل ذریعۀ برق.

5ـ اما آن حدیثی‌که شما ذکر نموده اید و از آن، کشتن را با آتش مکروه فهمیده اید؛ نه حرام، به دلیل لفظی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم گفته است: من از الله سبحانه وتعالی حیاء می‌نمایم، پس این استنباط مرجوح(فاقد اعتبار) است، زیرا رسول الله صلی الله علیه وسلم بعد از آن می‌فرماید: «لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ أَنْ يُعَذِّبَ بِعَذَابِ اللَّهِ» یعنی برای هیچ کسی درست نیست که به عذاب الله(آتش)، دیگری را تعذیب نماید و این متن حدیث است:

سعید بن منصور در سنن خود از ابن ابی نجیح روایت نموده که گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم گروهی را به جنگ با مشرکین فرستاد و فرمود:

«إِنْ وَجَدْتُمُوهُ فَاجْعَلُوهُ بَيْنَ حِزْمَتَيْ حَطَبٍ، ثُمَّ أَشْعِلُوا فِيهِ النَّارَ ثُمَّ قَالَ: إِنِّي لَأَسْتَحْيِي مِنَ اللَّهِ لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ أَنْ يُعَذِّبَ بِعَذَابِ اللَّهِ...»

ترجمه: اگر آن‌ها را یافتید، در میان انبار هیزوم انداخته و آتش بزنید و بعداً فرمود: من از الله(متعال) حیاء می‌کنم، برای هیچ کسی درست نیست که به عذاب الله(آتش)، دیگری را تعذیب نماید. ...

طوری که شما ملاحظه نمودید، رسول الله صلی الله علیه وسلم بعد از این سخنش(لَأَسْتَحْيِي مِنَ اللَّهِ) یعنی من از الله سبحانه وتعالی حیاء می‌نمایم، فرمود: «لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ أَنْ يُعَذِّبَ بِعَذَابِ اللَّهِ» یعنی برای هیچ کسی درست نیست که به عذاب الله(آتش)، دیگری را تعذیب نماید. بنابر این، هرگاه این حدیث با حدیث بخاری جمع گردد، واضح می‌شود که شکنجه و قتل ذریعۀ آتش حرام است.

خلاصه این‌که حکم شرعی موقوف بر تحقيقات در مورد كشتن حشرات توسط وسایل برقی می‌باشد، تا اين‌كه بشناسيم که آیا توسط سوختاندن، كشتن حشرات صورت می‌گیرد یا این‌که سوختن بعد از حال رفتن و مردن حشره توسط برق صورت گرفته است و بدین لحاظ، برق در وجود حشره سرایت نموده و حشره حریق گردیده است. باز هم بحث بیشتر این موضوع نیاز به نظر کسانی دارد که در این مورد تخصص دارند و سپس مبنی بر آن حکم شرعی استنباط می‌گردد.

در اخیر آن چه را در اول نوشتۀ خود ذکر نموده بودم، تکرار می‌نمایم که علاقه‌مندی و توجه شما به استنباط احکام قابل قدر است. روش و بررسی شما در ادله و استنباط احکام از آن‌ها مطابق طریقۀ ما در اصول... عالی می‌باشد، و این امری‌ست که بشارت دهندۀ خیر است و از الله سبحانه وتعالی استدعا دارم که در امور خیر کمک تان کند و توفیق بیشتر نصیب تان نماید.

برادر تان عطاء ابن خلیل ابورشته

1 ربیع الاول 1435هـ.ق

2 جنوری 2014م

ادامه مطلب...

ازسرگیری فعالیت‌های "انجمن عقاب"

(ترجمه)

ستایش الله سبحانه وتعالی را سزاست که با اعطای توفیقاتش اعمال صالحه انجام می‌گیرد، و دعاء و درود بر سرور کائنات حضرت محمد صلی الله علیه وسلم باد. بیش از یک‌ونیم دهه می‌شود که سایت "العقاب" انجمن فکری بوده که بطور زنده بحث‌هایی را در مورد واقعیت‌های امت اسلامی و موانع سد راه آن، به راه انداخته است. این انجمن سیر افقی و برنامه‌های آینده‌اش را در جهت ایجاد کار سخت کوشانه برای ازسرگیری زند‌گی اسلامی، بیان افکار اسلامی، از بین بردن و به چالش کشیدن افکار سیکولریستی و امثال آن به پیش می‌برد.

ما در دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر، برای امت اسلامی ازسرگیری فعالیت‌های این انجمن را اعلام می‌داریم تا یکجا با کانال انجمن رسانه‌یی ناقد، صفحات دفتر مطبوعاتی حزب التحریر، سایر وبسایت‌های حزب، صفحات حزب در رسانه‌های اجتماعی و خاصتاً آن وبسایت‌ها و صفحاتی‌که در جهت بستن و گمنام ساختن آن‌ها کمپاین‌های بین‌المللی به راه انداخته شده بود، مسیرش را به پیش بپیماید.

ما شاهد بودیم که بحث‌ها و گفتگو‌های ما در صفحات رسانه‌های اجتماعی مانند فیسبوک و تویتر، در ظرف چند دقیقه حذف شده و نظریات در لابلای چرخش سایت‌هایی‌که هرلحظه تجدید می‌شوند، ناپدید می‌گردند. بدین‌لحاظ، افکار و ثمره‌های اذهان و تلاش‌ها و تولیدات زیادی‌که به کمک اذهان مبتکر بدست می‌آیند-که جز تعداد محدود کسانی دیگری از آن‌ها نمی‌دانند- با از بین رفتن این سایت‌ها آن‌ها نیز از بین می‌روند. ولی ما در یافتیم که صفحات انجمن عقاب، این دست آورد‌ها را برای دهه‌ها حفظ کرده‌ که خواننده‌گان و دنبالگران را به خوب‌ترین نوع آن، مناسب با ثمره‌های بدست آمده هماهنگ و همنوا می‌سازد.

ما هم‌چنان این را دریافتیم: افکاری‌که ضرورت به کاوش بیشتر دارند، نمی‌توانند با سرعت پایگاه‌های شبکه‌های اجتماعی قابل دسترس باشند. به همین لحاظ، این انجمن برای این نوع افکار بیشتر مناسب و ارزشمند است. ما امتی هستیم که قصد داریم تا از جملۀ بهترین ملل و بهترین امت‌ها باشیم و برای تعمق، سنجش، برنامه‌سازی، مشورت و گفتگوی نیازهای بشر به‌پا خاسته ایم. بناءً از الله سبحانه ‌وتعالی می‌خواهیم تا انجمن‌ها و پایگاه‌های ما را از فعالیت‌های علمای ما، جوانان ما و امت ما در راستای ادای مسئولیت‌شان به‌خاطر اعادۀ طرز زنده‌گی اسلامی با تأسیس دولت خلافت راشدۀ ثانی برمنهج نبوت، غنی گرداند؛ دولتی‌که الله سبحانه وتعالی در آن دین با عزت خود را-که برای مسلمانان ترجیع داده- زنده خواهد ساخت.

ثبت‌نام برای این انجمن باز است و از الله سبحانه وتعالی می‌خواهیم تا اشتراک شما را در این انجمن، ثواب حساب کرده و کار ما را خاصۀ خود گرداند، و مارا کمک نموده و توفیق نصیب نماید تا آن‌چه را که او سبحانه وتعالی دوست دارد و به آن خوش می‌شود، انجام دهیم. ستایش خاصۀ الله سبحانه وتعالی بوده و او مالک جهانیان است.

پیوند ارتباطی انجمن عقاب: https://www.alokab.com

داکتر عثمان بخاش

رئیس دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه