دوشنبه, ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۵م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

متن سخنرانی بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر به مناسبت تبریکی عید سعید فطر 1445هـ.ق

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

السلام علیکم و رحمت الله وبرکاته

ای برداران و خواهران عزتمندم! عیدتان مبارک!

ما از بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر به شما تبریکی ویژه عرض می‌داریم!

الله سبحانه وتعالی روزه، عبادات و تمام اعمال صالح تان را قبول نموده و آن را با خیر و برکت بر شما، خانواده‌ها و دوستان تان بازگرداند.

در این شکی نیست که نمازهای منورکنندۀ شب‌های ما از قدرتی برخوردارست که توصیف‌نشدنی بوده و روزۀ ما از بهره‌مندی خاصی برخوردارست!

رمضان ماهی است که در آن تواضع و اراده در اعمال ما به عنوان یک قدرت غیرمعمول بخشیده می‌شود. به همین دلیل، ماه رمضان عملاً یک ماه پر از موفقیت برای مسلمانان از دید فردی می‌باشد! رمضان فقط در سطحی فردی پر از موفقیت بوده؛ زیرا در آن در سطح فردی به مکلفیت‌های فردی پایبندی و عملی می‌شود؛ اما وقتی این امر به موفقیت‌ها، خوشحالی و به سعادت تعلق می‌گیرد، امت می‌تواند به طور کل از آن مستفید شود.

بلی، به عنوان یک پیکر؛ اما ما در جریان 103سال رمضان گذشته آن را ندیده‌ایم و دلیل آن اینست که ما در انجام مکلفیت حیاتی خود سهل‌انگاری کردیم؛ مکلفیتی‌که خیلی ضروری بوده و مدت طولانی را در بر می‌گیرد. یعنی فعالیت کردن دست در دست برای اعاده نظام الله سبحانه وتعالی در روی زمین، آن‌هم بر منهج رسول الله صلی الله علیه وسلم، و این یک مکلفیت جمعی است؛ نه فردی!

سهل‌انگاری در ادای این مکلفیت حیاتی منجر به ایجاد درد ورنج‌های بی‌شمار گشته که بیرون از حد بوده تا سرحد نسل‌کشی امت ما! ما این این درد ورنج‌ها را در ترکستان شرقی، کشمیر، هند و در تمام اکناف جهان مشاهده می‌کنیم؛ اما نسل‌کشی در غزه با تمام جسارت انجام می‌پذیرد. و این نسل‌کشی، شدیداً از سوی نظام‌های لیبرالیزم غربی، یعنی از سوی دشمنان اسلام حمایت می‌شود!

مسلمانان عزیز! به ویژه شماهایی‌که در ارتش‌های مسلمانان به سر برده و شب‌های تان را با قیام سپری کردید! به خاطر این‌که زندگی می‌کنیم و مقام بهترین امت را داشته و برای تحقق بزرگ‌ترین موفقیت‌ها قادر و تواناییم، بر ما لازم است که از مکلفیت‌ها و التزامات فردی پا فراتر بگذاریم.

بر ما لازم است که مکلفیت خود را در برابر جامعه و تمام امت خود و در برابر تمام بشریت اداء کنیم.

با وحدت بخشیدن به نیروها، قدرت‌ و وقت تان برای ادای این مکلفیت جمعی بپا خیزید! با نابودی نظام‌های خیانت‌کار حاکم در سرزمین‌های ما؛ سرزمین‌ها، صفوف، عیدها و خوشحالی‌های ما را وحدت بخشید. متحد شوید تا تمام بشریت جمعیت‌های آسیب‌دیده را ببینند! (تا ببینند) جمعیت‌های مستمند در مبارزه با نسل‌کشی جمعی و جنگ‌هایی‌که با خواست و حمایت نیروهای غربی و نظام‌های غرب جریان دارد!

لذا، تمام بشریت را تحت سایۀ رحمت واقعی اسلام نجات داده و عزتمندشان سازید! (این کار را) با تأسیس خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت انجام دهید و این وعدۀ الله سبحانه وتعالی و بشارت رسول الله صلی الله علیه وسلم است. و در آن روز (روز نصرت و پیروزی) مؤمنان شادامان می‌گردند.

ادامه مطلب...

پیام عالم بزرگوار عطاء بن خلیل ابوالرشته، امیر حزب‌التحریر برای بازدید کننده‌گان صفحات‌شان به مناسبت فرارسیدن عید سعید فطر سال 1445هـ.ق موافق با 2024م

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

الحمد لله والصلاة والسلام على رسول الله، وعلى آله وصحبه ومن والاه، وبعد!

خطاب به امت اسلامی، بهترین امتی‌که برای رهنمایی بشریت فرستاده شده: ﴿كُنْتُمْ خَیرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللهِ﴾ [آل عمران: 110] ترجمه: شما ( ای پیروان محمّد صلی الله علیه وسلم) بهترین امّتی هستید كه به سود انسان‌ها آفریده شدهاید (مادامی‌كه) امر به معروف و نهی از منكر مینمائید و به الله ایمان دارید.

خطاب به حاملین پاک طینت و پرهیزگار "بدون این که کسی را بی مورد تعریف و تمجید کنیم"؛ همانانی‌که همواره سخن نیک بر زبان دارند و عملی صالح انجام می‌دهند و الله متعال کسانی را که چنین مواصفاتی دارند، چنین توصیف نموده: ﴿وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِین﴾ [فصلت: 33] ترجمه: گفتار چه كسی بهتر از گفتار كسی است كه مردمان را به سوی الله می‌خواند و كارهای شایسته می‌كند و اعلام می‌دارد كه من از زمره مسلمانان (و منقادان اوامر یزدان) هستم‌؟‏

و خطاب به آن بزرگوارانی‌که صفحۀ انترنتی ما را صادقانه و برحق دنبال می‌نمایند و سعی می‌ورزند از خیری‌که در آن وجود دارد بهره‌مند گردند، الله متعال به آنان جزای خیر دهد!

تمام شما عزیزان را به مناسبت فرارسیدن عید سعید فطر مبارک‌باد و شادباش می‌گویم و از الله سبحانه وتعالی می‌طلبم طاعات و عبادات شما را مورد قبول درگاه خویش قرار دهد و شکی نیست که او تعالی صالحین را دوست می‌دارد.

برادران عزیز!

عید فطر سال جاری در حالی فرا می‌رسد که یهودیان مسخ شده، شنیع‌ترین فجایع را در حق انسان‌ها، نباتات و جامدات در غزه و سراسر فلسطین مرتکب می‌شوند و این فجایع را با بمب‌افگن‌ها، موشک‌ها و طیاره‌هایی انجام می‌دهد که امریکا برای آنان می‌فرستد. هرچند جای تعجب ندارد که رژیم یهود با کمک امریکا دست به چنین جنایاتی بزند؛ زیرا آنان دشمنان اسلام و مسلمانان استند. آن‌چه جای تعجب دارد اینست که هیچ یک از حکام سرزمین‌های مسلمانان، مخصوصاً آنانی‌که در جوار فلسطین موقعیت دارند، اردوی خود را برای نصرت و یاری دادن به غزه و مردم آن و اقصی و ما حول آن به حرکت نمی‌آورد تا رژیم یهود را از بیخ و بن برکند و به این ترتیب، فلسطین را به صورت کامل به مردم و اهل آن برگرداند...! آیا کسانی‌که خاک مبارک فلسطین را اشغال نموده و مردم آن را از خانه و کاشانه‌شان بیرون رانده مستحق این نیست که اردوهای مسلمانان به جنگ آن رفته و آن را از این سرزمین مبارک بیرون برانند؟

﴿وَاقْتُلُوهُمْ حَیثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَیثُ أَخْرَجُوكُمْ﴾ [بقره: 191]

ترجمه: و (چون جنگ درگرفت) هرجا آنان را (كه آغازكنندگان جنگ بودهاند) دریافتید ایشان را بكشید و آنان را كه شما را از آنجا بیرون كردهاند بیرون سازید.

برادران گرامی! باید دانست که این جنگ دو واقعیت را آشکار نمود:

اول) ضعف و ذلت یهود؛ چنان‌که الله متعال از آن در کتابش یاد نموده:

﴿ضُرِبَتْ عَلَیهِمُ الذِّلَّةُ أَینَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ﴾ [آل عمران: 112]

ترجمه: آنان هركجا یافته شوند(مُهر) خواری برای‌شان خورده است؛ مگر با پیمان الله و پیمان مردم.

آنان ریسمان شان با الله را پس از پایان یافتن سلسله پیامبران شان قطع نمودند و اینک تنها ریسمانی‌که آنان را با مردم "امریکا و پیروان آن" وصل می‌کند، باقی مانده و روشن است. قومی‌که چنین واقعیتی داشته باشد، هرگز اهلیت پیروزی در جنگ را ندارد، چنان‌چه بیشتر از شش ماه از تجاوز وحشیانه‌شان بر مردم غزه گذشته و تاکنون نتوانسته اند، اهدافی را که برای خود تعیین نموده بودند، به دست آورند؛ با وجودی‌که دارند با گروهی می‌جنگند که تعداد و امکانات‌شان به مراتب کمتر از تعداد و امکانات آنان را دارند.

دوم) خائن بودن حکام سرزمین‌های مسلمانان؛ چنان‌چه اردوهای شان را برای نصرت دادن به غزه و مردم آن به حرکت نیاوردند، انگار این قضیه هیچ ربطی به آنان ندارد! و یا آنان در این قضیه بی‌طرف اند؛ بلکه حتی به دشمن نزدیک‌تر اند و تحولات را با دقت دنبال می‌نمایند. بزرگ‌ترین کاری را که این حکام انجام می‌دهند، اینست که تعداد شهداء و مجروحین را بر می‌شمارند:

﴿صُمٌّ بُكْمٌ عُمْی فَهُمْ لَا یرْجِعُونَ﴾ [بقره: 171]

ترجمه: اينان كران، لالان و كورانند و از اين‌روست كه نمى‌انديشند.

اینک پس از دانستن این دو واقعیت، شایسته و لازم است تا مخلصین اردوهای مسلمانان برای ادای فریضۀ الله متعال که همانا جنگ با یهودیان اشغال‌گر سرزمین فلسطین است، فراخوان عام سردهند:

﴿وَلَا تَهِنُوا فِی ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمُونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللهِ مَا لَا یرْجُونَ﴾ [نساء: 104]

ترجمه: در جستجوی قوم (كافری‌كه اعلان جنگ نموده و می‌كوشند از همه سو بر شما تاخت آورند) سستی مكنید (و پیوسته در كمین ایشان باشید و با آنان برزمید). اگر (از جنگ و جراحات) درد می‌كشید، آنان هم مثل شما درد می‌كشند و رنج می‌برند(ولی فرق شما و ایشان در این است كه) شما چیزی از الله می‌خواهید كه آنان نمی‌خواهند.

و به این ترتیب، رژیم‌شان را از بیخ و بن برکنند؛ زیرا این رژیم در نزد الله سبحانه وتعالی خوارتر و ذلیل‌تر از آنست که در جنگ پیروز گردد و این چنین خواهد بود که وعدۀ الله متعال محقق خواهد گردید:

﴿فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِیسُوءُوا وُجُوهَكُمْ وَلِیدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِیتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِیرًا﴾ [اسراء: 7]

ترجمه: و هنگامی‌كه وعده دوم فرا می‌رسد تا شما را بدحال سازند و داخل مسجد (الاقصی) گردند، همان گونه كه در دفعه اوّل بدان داخل شدند و بر هر كه و هرچه دست یابند بكشند و درهم كوبند.

ای لشکریان مسلمانان! پیش به سوی نصرت و یاری دادن برای برادران مظلوم تان در غزه و اگر نظام‌های جبری موجود در سرزمین‌های مسلمانان در برابر شما قرار گرفتند، آنان را از بیخ و بن برکنید و به جای آنان حاکمیت الله را برپا دارید که همانا خلافت بر منهج نبوت است! به این ترتیب، بشارت رسول الله صلی الله علیه وسلم را محقق نمائید که فرمود:

«ثُمَّ تَكُونُ مُلْكاً جَبْرِیةً فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ یرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ یرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةً عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ، ثُمَّ سَكَتَ» (مسند الإمام أحمد)

ترجمه: سپس حکومت جبری فراخواهد رسید و تا زمانی‌که الله بخواهد ادامه خواهد یافت، سپس هرگاه که بخواهد آنا را از میان بر می‌دارد، سپس خلافت بر منهج نبوت خواهد بود سپس سکوت نمود.

آنگاه است که خلیفه و معاونانش با لشکر اسلام از عالی رتبه‌ترین تا پایین‌رتبه‌ترین شان، از یک پیروزی به پیروزی دیگر دست یافته و فریاد الله اکبر را سر خواهند داد و امت اسلامی نیز این فریاد را همراه با آنان سر خواهند داد و همه به لطف پروردگار خود توانا و با دین خود سرفراز خواهند بود! آنگاه است که دیگر هیچ دشمن و رژیمی جرئت نخواهد نمود، به هیچ یک از سرزمین‌های اسلام چشم طمع بدوزد:

﴿وَیوْمَئِذٍ یفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ (4) بِنَصْرِ اللهِ ینْصُرُ مَنْ یشَاءُ وَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ﴾ [روم: 4-5]

ترجمه: در آن روز مؤمنان شاد می‌شوند از  یاری الله. الله هركسی را كه بخواهد یاری می‌دهد و او بس چیره و بسیار مهربان است.

در پایان یک بار دیگر فرارسیدن عید سیعد فطر را برای شما تبریک و تهنیت گفته و از الله سبحانه وتعالی می‌طلبم روزه‌ای را که در این ماه مبارک گرفته و نمازهایی را که در آن اداء نموده ایم، مایۀ رضایت خود و رسول کریمش صلی الله علیه وسلم قرار دهد! هم‌چنان که از اوتعالی می‌طلبم تا این عید را سرآغاز خیر و برکت و عزت برای اسلام و مسلمانان قرار دهد:

﴿وَاللهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا یعْلَمُون﴾ [یوسف: 21]

ترجمه: الله بر كار خود چیره و مسلّط است، ولی بیشتر مردم نمی‌دانند.

و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

برادرتان عطاء بن خلیل ابوالرشته

اول شوال 1445هـ.ق.

10 اپریل 2024م.

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...

پیام تبریکی دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان به مناسبت حلول عید سعید فطر Featured

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان فرا رسیدن عید سعید فطر را به همه‌ای مسلمانان جهان تبریک و تهنیت عرض می‌دارد. با پایان ماه رحمت، مغفرت و رهایی از آتش دوزخ، به بارگاه ارحم‌الراحمین خاشعانه استدعا می‌داریم تا صیام، قیام، صدقات و مبارزات همه‌ای مسلمانان را قبول نموده و دروازه‌های خیر و برکت، نصرت و پیروزی را به روی امت مسلمه بگشاید.

عید ایام سرور و خوشحالی برای مسلمانان است، اما امسال حوادثی در جهان اسلام اتفاق افتاد که این مناسب خوشی را به حاشیه برده و امت مسلمه را در یکی از تاریک‌ترین دوره‌های تاریخ خود قرار داده است. در شش ماه گذشته چنان حوادث تلخ بر سَر مردم غزه آمد که برای نخستین بار مردم جهان جنایت و نسل‌کُشی را در لابلای کتاب‌ها نه، بلکه بصورت مستقیم و زنده از طریق تلویزیون‌ها تماشا کردند. متأسفانه با ویرانی غزه، کشته و زخمی شدن بیشتر از صد هزار نفر هنوز هم وجدان‌های مرده، زنده نشده‌اند. ماشین کشتار یهود با کمک امریکا، انگلیس، اتحادیه اروپا و حکُام خاین سرزمین‌های اسلامی به قتل عام کودکان و زنان فلسطینی ادامه می‌دهد.

آن‌چه در دلِ این دوره‌ای تاریک و غم‌انگیز دیده می‌شود نور و امیدی است که مردم غزه با صبر و استقامت شان ایجاد کرده‌اند. مردم غزه با استقامت و مجاهدت شان در این فتنه‌ای شدید، ارزش‌های اسلامی را از نَو به جهانیان معرفی کردند و ثابت ساختند قومی که آخرت را بزرگ‌تر از دنیا ببیند و رضایت الله سبحانه وتعالی را بر رزق و برق دنیا ترجیح دهد، قوی‌ترین مردمان است. چنان‌چه تانک‌ها و طیارات دولت یهود ساختمان‌های غزه را ویران کردند، اما اراده‌های آهنین مردمانش را نه. تاریخ شجاعت آن مادری را بیاد خواهد داشت که برای شهادت فرزندش به جای اشک و ناله، شکرگزاری و افتخار می‌کرد و دیگران را از این حادثه‌ی مسرت‌بخش با خبر می‌ساخت.

در سُوی دیگر، حوادث غزه آشکار ساخت که امت مرزهای تحمیل شده و حُکام فروخته شده را نمی‌خواهند. چنان‌چه جوانان مسلمانان از چندین سرزمین سعی نمودند با پای پیاده وارد فلسطین شوند. همچنان جنایات دولت یهود چهره‌ی اصلی دولت‌های استعمارگر، نهادها و ارزش‌های پوسیده غربی را به نمایش گذاشت و ثابت ساخت که غرب در بحران عمیق اخلاقی و ارزشی دست و پا می‌زند، اگر اخلاق و ارزشی در غرب باشد!

یک‌بار دیگر از الله سبحانه وتعالی می‌طلبیم که این عید را مقدمه‌ی خیر، برکت و نصرت برای مسلمانان قرار دهد تا عید آینده را تحت سایه‌ی شکوهمند دولت خلافت راشده ثانی و در زیر پرچم لواء و رایه العقاب ﴿لا إله إلا الله محمد رسول الله تجلیل کنیم. حزب‌التحریر، همچنان مبارزه فکری و سیاسی خویش را به هدف نهضت امت اسلامی، و وحدت واقعی از طریق تأسیس دولت خلافت، به إذن و توفیق الله سبحانه وتعالی ادامه می‌دهد، و در این راه، از ملامتی هیچ ملامت‌گری هراس ندارد.

﴿فَالَّذِينَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِيَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (الاعراف: ۱۵۷)

ترجمه: پس کسانی‌که به او ایمان آوردند و حمایت و یاریش کردند و از نوری که با او نازل شده‌است پیروی کردند، آنان رستگاران اند.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

اعلان نتیجۀ بررسی رؤیت هلال شوال 1445هـ و تبریکی عید سعید فطر مبارک! Featured

(ترجمه)

الله أکبر الله أکبر الله أکبر، لااله إلاالله الله أکبر، الله أکبر و لله الحمد!

بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین و الصلاة و السلام علی أفضل المرسلین سیدنا محمد و علی آله و صحبه أجمعین!

امام بخاری رحمه الله در صحیح خود از محمد بن زیاد روایت نموده می‌گوید: شنیدم که ابوهریره رضی الله عنه می‌گفت: رسول الله یا ابوقاسم صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند:

«صُومُوا لِرُؤیَتِهِ وَ أفطِرُوا لِرُؤیَتِهِ فِإن غُبیَ عَلَیکُم فَعُدُّوا الثَلَاثِین»

ترجمه: هرگاه، هلال رمضان را دیدید، روزه بگیرید و هرگاه هلال شوال را دیدید افطار کنید و اگر آسمان، ابری بود (و هلال را ندیدید) سی روز را بشمارید (کامل نمایید).

پس از بررسی رؤیت هلال شوال در این شب مبارک، سه‌شنبه شب، رؤیت هلال به عنوان یک رؤیت شرعی ثابت نشد. بنابر این، فردا سه‌شنبه إن شاء الله پایان ماه مبارک رمضان است و پس‌فردا، یعنی چهارشنبه اول ماه شوال و اولین روز عید سعید فطر می‌باشد.

به همین مناسبت، حزب‌التحریر پیشاپیش به کافه امت مسلمه عید سعید فطر را تبریک گفته و از الله سبحانه وتعالی می‌خواهد تا عید سعید فطر سال بعدی را در حالی بیاورد که دولت اسلامی امت برپا شده، دینش را قدرت داده و رایۀ آن را برافراشته باشد. هم‌چنین، من از طرف خود، رئیس دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر، خدمت حزب‌التحریر و تمام برادران و خواهران دعوت‌گر در تمام بخش‌های آن و به عالم بزرگوار عطاء بن خلیل أبو الرشته حفظه الله به طور خاص تبریک و تهنیت عرض می‌دارم! از الله سبحانه وتعالی خواهانیم که شیخ ما را در مسیر این دعوت برای تحقق بشارت رسول الله با تأسیس خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت توفیق دهد!

عید سعید فطر امسال در حالی فرا می‌رسد که میان اراده‌های امت اسلامی و غرب کافر استعمارگر درگیری وجود دارد که نظیر و مانند آن در چندین دهه اتفاق نیافتده است. امت اسلامی با تمام قاطعیت به جهانیان  ثابت کرد که سرزمین مبارک فلسطین یک سرزمین اسلامی بوده و هرگز از آن دست نخواهد کشید؛ هرچند غرب کافر استعمارگر تلاش ورزد تا به آن حمله کند. امروز غرب می‌ترسد که مبادا حادثۀ 7 اکتوبر سال 2023م تکرار شود و وجود رژیم یهود را با ضعف آشکار شدۀ آن تهدید کند. نابودی این رژیم در صورت گشایش جبهۀ دومی با بسیج شدن ارتش‌های مسلمانان برای نصرت غزه و اهل آن و برای نصرت تمام فلسطین نزدیک است. به همین دلیل است که غرب در اقدامات بی‌شرمانۀ خود در حمایت از رژیم یهود با تمام خشونت رفتار کرده و با فشارآوردن بالای مسلمانان در غرب و در تگناقراردادن مسلمانان توسط حکام شان در سرزمین‌های اسلامی به طور همه‌جانبه از یهود حمایت می‌کند.

اما مجاهدین قهرمان غزه و مردمش، که از صبری به بزرگی کوه‌ها برخوردارند، بینی ارتش یهود را به خاک سرزمین مبارک آغشته ساختند، آنان به جهانیان ثابت ساختند که هرگاه اسلام بر دل‌های از مردم مسلط شود، آن مردم را در تاریخ اسلام و مسلمانان به جایگاهی والایی می‌رساند. از الله سبحانه وتعالی می‌طلبیم که اعمال این مجاهدین را قبول و در آخرت، مقام علیین را نصیب شان کند! الله سبحانه وتعالی فرموده است:‏

﴿قَالَ اللّهُ هَذَا يَوْمُ يَنفَعُ الصَّادِقِينَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَداً رَّضِيَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ* ‏ لِلّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا فِيهِنَّ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[مائده: 119- 120]

ترجمه: ‏(در روز قيامت) الله می‌گويد: امروز روزی است كه تنها درستی كردار و درستی گفتار راستگويان (در دنيا، هم اينك در عقبی) بديشان سود می‌رساند. برای آنان باغ‌هائی (از بهشت) است كه در زير درختان آن جويبارها روان است. ايشان در آنجا جاودانه می‌مانند. الله (سبحانه وتعالی به سبب اعمال گذشته ايشان) از آنان خوشنود و ايشان هم (به سبب اجر و پاداش فراوان و بی‌پايانی كه دريافت داشته‌اند) از الله خوشنودند. اينست پيروزی بزرگ (و نعمت سترگ). ‏حكومت آسمان‌ها و زمين و آنچه در آن‌هاست، از آن الله است و او بر هر چيزی توانا است.‏

در جریان این درگیری‌ها، سایر امت اسلامی زندانی به نام "مرزهای سایکس‌پیکو" را چنان احساس کردند که سابقه نداشت؛ چون امت اسلامی یک امت واحد بوده که خون‌ها و احساسات‌شان یکی است. بنابر این، فریادهای زنان آزاده، گریه اطفال و نصرت‌خواهی سالمندان، جوانمردی شان را شعله‌ور ساخت؛ اما امت اسلامی مردمِ زندانی در پشت زندانی به نام "مرزهای سایکس‌پیکو" هم‌چنان حبس هستند.

زندان "سایکس‌پیکو" دقیقاً به همین هدف طراحی شده و می‌خواهد مسلمانان متلاشی‌شده باقی بمانند و نتوانند یکدیگر را نصرت دهند. امروزِ فلسطین، دیروزِ سوریه و قبل از آن کشمیر، عراق، افغانستان و قبل‌تر از آن فلسطین... هر بار بخشی از امت اسلامی مورد حمله و کشتار قرار می‌گیرد و سایر امت ملیاردی آن را مشاهده کرده و نمی‌توانند حرکت کنند و یکدیگر را نصرت دهند و دلیل آن، فقط همین "مرزهای سایکس‌پیکو" می‌باشد!

ای سربازان ارتش‌های مسلمانان!

 خیانت حکام و وفاداری کورکورانۀ آن‌ها را به غرب کافر استعمارگر دیده اید! آن‌ها چگونه شما را به هماهنگی امنیتی با دشمنان امت اسلامی مجبور می‌کنند! چگونه شما را دستور به بسیج شدن نمی‌دهند، جز برای نابودی سرزمین‌های خودتان و نابودی اهل تان که در آن‌ها به سر می‌برند!؟ بنابر این، بر شما لازم است تا از وفاداری به این حکام فرومایه و خیانت‌پیشه دست بکشید و همین حالا برای نصرت سرزمین مبارک فلسطین بسیج شوید و اگر این حکام خیانت‌کار مانع‌تان شدند، آن‌ها را از سر راه‌تان بردارید! بدانید که امت اسلامی با شما بوده و شما را با جان و مال حمایت خواهند کرد. هم‌چنین، حزب‌التحریر دست خود را به سوی‌تان دراز کرده و برای بازگشت خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت به اذن الله سبحانه وتعالی تمام تجهیزات را آماده کرده است و این تنها با حمایت اهل نصرت تحقق خواهد یافت؛ چنان‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم را انصار رضی الله عنهم در هنگام بیعت برای اقامۀ حاکمیت اسلام در میان‌شان حمایت کرده و نصرت دادند. الله سبحانه وتعالی فرموده است:

‏‏﴿وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالَّذِينَ آوَواْ وَّنَصَرُواْ أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّاً لَّهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ[انفال: 74]

ترجمه:بی‌گمان كسانی‌كه ايمان آورده‌اند و مهاجرت كرده‌اند و در راه الله جهاد نموده‌اند و هم‌چنين كسانی‌كه پناه داده‌اند و ياری كرده‌اند(هردو گروه) آنان حقيقه مؤمن و با ايمانند (و شايسته واژه مهاجر و انصارند و تار و پود جاودانه پرچم اسلامند و) برای آنان آمرزش (گناهان از سوی الله منان) و روزی شايسته (در بهشت جاويدان) است.‏

الله أکبر، الله أکبر، الله أکبر لااله إلاالله، الله أکبر، الله أکبر و لله الحمد!

عیدتان مبارک!

السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته!

سه‌شنبه شب، پایان ماه مبارک رمضان سال 1445هـ.ق. مصادف به نهم اپریل سال 2024م.

انجینیر صلاح الدین عضاضة

رئیس دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

29رمضان 1445هـ.ق

8اپریل 2024م.

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

ایران و صبر استراتیژی!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

خبر:

رسانه‌ها و مسئولین حکومت ایران تأکید دارند که تهران در واکنش به حمله‌ای که قونسل‌گری ایران را در دمشق هدف قرار داد، به سیاست "صبر استراتیژی" متمسک خواهد شد؛ زیرا منافع دولت این را تقاضا می‌کند و نه تمرکز بالای اعادۀ حیثیت در برابر دیگران. رسانه‌های ایران، حادثۀ حمله به قونسل‌گری ایران را در دمشق -که دوشنبه گذشته رخ‌داد- هم‌چنان زیر پوشش گستردۀ رسانه‌ای قرار می‌دهند. تهران، تل ابیب را متهم می‌کند که در پس از این حمله قرار دارد. در این حمله بیش‌تر از 10 تن کشته شده اند که 7 تن آن نظامیان ایرانی بودند و در رأس آنان "محمد رضا زاهدی" فرمانده عملیات فیلق قدس وابسته به نیروهای بسیج ایران در سوریه و لبنان و نیز محمد هاجر هیمی، معاون وی بود. (منبع: سکای نیوز عربی)

تبصره:

این نخستین بار نیست که رژیم یهود دست به ترور شخصیت‌های سیاسی، رهبران نظامی و دانشمندان ایرانی در عرصه‌های گوناگون، چه در داخل ایران و چه درخارج آن به ویژه در سوریه می‌زند و قطعاً آخرین بار نیز نخواهد بود. وجه مشترکی که میان این ترورها و هتک حرمت به "حاکمیت ایران" وجود دارد، همانا "صبر استراتیژی" ایران است و این‌که ایران در زمان و مکان مناسب پاسخ خواهد داد! صبر ایران حتی در چنین روزی‌که رژیم یهود، رهبران آن را هدف قرار داد و با صراحت به حاکمیت آن تاخت، به سر نرسید! گذشته از جنایاتی که این رژیم در حق مردم فلسطین به شکل عام و نسل‌کشی‌که در غزه به راه انداخته به صورت خاص مرتکب می‌شود. معلوم نیست این "زمان و مکان مناسب" اگر حالا پس از این همه جنایت و جرم مشخص نگردیده، دیگر کی مشخص خواهد گردید؟!

بیشترین قربانیان ترورهای فوق‌الذکر را رهبران و مسئولین "فیلق قدس" تشکیل می‌دهند؛ فیلقی‌که از زمان تأسیس‌اش تا کنون هیچ گامی به جانب قدس بر نداشته و تنها به سر و صداهایی اکتفا نموده که هیچ‌گونه دستاوردی درپی ندارد. راه رسیدن به قدس از نظر آنان همانا سوریه، لبنان، یمن و عراق بود که دستان شان را در این سرزمین‌ها با خون مسلمانان رنگین نمودند و نه دشمنان اسلام. هرگاه ایران خواسته به ترور و یا تجاوزی واکنش نشان دهد، این واکنش به حادثۀ کوچکی خلاصه گردیده که در یک چهارچوب مشخص برای حفظ آبروی باقی مانده‌اش به آن اجازه داده شده؛ به گونۀ مثال، ترامپ فاش نمود که ایران برای حملۀ موشکی به یکی از پایگاه‌های امریکا پس از کشته شدن سلیمانی از امریکا اجازه خواسته. ترامپ در این خصوص گفت: «آنان باید برای حفظ آبروی خود واکنشی نشان می‌دادند و این یک امر طبیعی است. سپس به ما خبر دادند که تصمیم دارند 18 موشک بالای یک پایگاه امریکا در عراق پرتاب نمایند؛ اما قصد ندارند خود پایگاه را مستقیماً هدف قرار دهند؛ بلکه می‌خواهند موشک‌های شان را به ما حول پایگاه پرتاب کنند.» ترامپ اظهار داشت که هیچ سرباز امریکایی در اثر این موشک‌ها آسیبی ندیده. (منبع: العربیه، 7 نومبر 2023م)

سوال این است که چه زمانی مسلمانان به واقعیت این سر و صداهای خالی و فریبندۀ ایران پی ببرند؟! و چه زمانی به دروغ‌ها و مکرهای نظام ایران پی ببرند؛ نظامی که با دروغ و نیرنگ خوداش را "محور مقاومت" می‌داند؟! و چه زمانی درک خواهند نمود که این نظام نیز به سان سایر نظام‌های حاکم بر گردۀ مسلمانان جهان در خدمت منافع دولت‌های غربی قرار دارد؛ به ویژه امریکا و تمام هم و غم آن این است که اهداف و برنامه‌های آنان را عملی نماید؟!

نویسنده: براءة مناصرة

26 رمضان المبارک/ مصادف با 5 اپریل 2024م.

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...

حکام قرغیزستان با ارزش‌های اسلامی می‌جنگند

(ترجمه)

حکام قرغیزستان در حال انجام مبارزه علیه ارزش‌های اسلامی به خصوص حجاب  هستند، زیرا تعدادی از اقدامات آن‌ها نشان دهندۀ این امر است. مثلاً در خطبه‌های نماز جمعه آمده است که "نقاب و لباس سیاه زن مسلمان، مردم را از دین دور می‌سازد". در 21 مارچ، نشستی تحت عنوان "مقررات لباس شرعی زنان" در بین زنان در کاراسو در منطقه اوش برگزار شد. سخن‌رانان جلسه تأکید نمودند که صورت زن عورت نیست و زنی که صورت خود را نپوشاند گنهکار نیست و زنی که لباس سیاه بپوشد و تمام بدن خود را بپوشاند باعث سردرگمی افراد جامعه می‌گردد. هم‌چنان تأکید شد که کسب تحصیل از نهادهای رسمی مذهبی ضروری بوده و اما تحصیل نادرست منجر به پیوستن به سازمان‌های افراطی می‌گردد.

چنین جلساتی در سایر نهادهای مذهبی و مکاتب منطقه اوش نیز برگزار گردید. آن‌ها تأیید نمودند که شورای علمای مسلمان در قرغیزستان بیانیه‌ای در مورد لزوم رعایت آداب و رسوم و سنت‌های موجود در طرح لباس پوشیدن زنان صادر نموده است. در کل، در این جلسات احکام شرعی  مربوط به جلوگیری از اسراف، جلوگیری از افراط‌گرایی و تروریزم، افزایش آگاهی در مورد واکسیناسیون و مقررات پوشش شرعی زنان مورد بحث و بررسی قرار گرفت.

قبل از این، صدیر جباروف، رئیس جمهور، مفتی تازه منتخب عبدالعزیز ذاکروف را احضار نموده و نسبت به برخی از پدیده‌هایی که با ارزش‌های سنتی اسلام در نشر دین ناسازگار است ابراز نگرانی کرد. در این جلسه به طور عمده موضوعات ذکر شده در جلسات فوق مورد بحث و بررسی قرار گرفت. قبل از آن، شاراپاتکان ماجیتووا، عضو شورای جوگورکو کنش (پارلمان قرغیزستان)، پیش نویس قانونِ را برای ممنوعیت نقاب و ریش بلند در قرغیزستان پیشنهاد کرد. وی به عنوان مثال به این واقعیت اشاره کرد که پارلمان ازبکستان استفاده از نقاب را ممنوع کرده است و به لزوم اقدامات مشابه در قرغیزستان اشاره کرد. سپس، کامچیبک تاشیف، رئیس کمیته دولتی امنیت ملی، گفت که نقاب و ریش بلند باید در قرغیزستان ممنوع گردد.

مشخص است که این کمپاین در حال اجرا در جنوب کشورما قرار است در تمامی مناطق ادامه یابد. در نهایت، روند مبارزه با ارزش های اسلامی به بهانۀ افراط گرایی و تروریزم با منافع حکومت فعلی برای برقراری دیکتاتوری در کشور همخوانی دارد. علاوه بر این، جنگ با اسلام از الزامات سیاست بین المللی است. بنابراین جنگ با اسلام در کشورهای همسایه گسترده است و این دولت‌ها در این زمینه با یک‌دیگر رقابت می‌نمایند. به عنوان مثال، حکام ترکمنستان، تاجکستان، ازبکستان و قزاقستان به بهانۀ ریش و نقاب به مبارز با اسلام ادامه می‌دهند.

البته مبارزۀ حکام آسیای مرکزی با اسلام ناگهانی آغاز نشده است. این کشمکش همیشه پس از حذف مخالفان و استقرار یک رژیم دیکتاتوری آغاز گردیده است. در 5 سپتامبر سال گذشته، پیش نویس قانونِ برای اعمال مجازات های اداری برای کسانی که نقاب می‌پوشند به مجلس سفلی ازبکستان ارائه گردید. همچنان وحشی‌گری امام علی رحمان ظالم تاجکستان و بردی محمداف ظالم ترکمنستان (پدر و پسر) بالای مسلمانان روز به روز در حال افزایش است.

در قزاقستان نیز روند جنگ علیه اسلام به موازات قرغیزستان جریان دارد. به عنوان مثال، در کنفرانس ملی که در 15 مارچ در آتیرائو برگزار شد، قاسم جومارت توکایف، رئیس جمهور قزاقستان، از زنان سیاه پوش انتقاد نموده و اشاره کرد که چنین ظاهری بخشی از سنت قزاقستان نیست. همچنان، پیش‌نویس قوانینی که ریش را ممنوع می‌کند و شاگردان دختر را از حجاب (روسری) و نقاب در مکاتب در قزاقستان منع می‌کند، هنوز پیشنهادی است.

در واقع، ممنوعیت نقاب و ریش با ارزش‌های دموکراتیک که امروز حکام آن را ستایش می‌کنند، در تضاد است. به عبارت دقیق تر، آزادی مذهب و آزادی شخصی در دموکراسی، تضمین کنندۀ اعتقاد فرد به هر دینی و استفاده از هر ویژگی است. این "ارزش ها" قانون اساسی دولت سکولر می‌باشد. با این حال، غرب که مهد دموکراسی می‌باشد، در حال حاضر شروع به کنار گذاشتن اصول و ارزش های خود در صحنۀ بین‌المللی نموده است. خلاصه این آزادی‌ها فقط علیه اسلام و مسلمانان استفاده می‌شود. مثلاً در جایی که آزادی مذهبی برای پرستش شیطان یا انجام سایر رذایل اعطا می‌شود، غیر مسلمانان نیز مجازند هر لباسی که می خواهند بپوشند و حتی برهنه به سرک‌ها بیرون شوند. اما وقتی صحبت از ارزش‌های اسلامی به میان می‌آید، موضوع به گونه‌ای دیگر بررسی می‌گردد. این امر در ممنوعیت پوشیدن حجاب (روسری) در مکاتب در سال 2004 در فرانسه، اخراج کارمندان زن مسلمان از مؤسسات دولتی و ممنوعیت استفاده از نقاب در اماکن عمومی در سال 2010 به وضوح قابل مشاهده است.

در سال 2021، سوئیس نیز قانون ضد نقاب را از طریق ریفرندم/همه پرسی تصویب کرد. بر اساس این قانون، پوشیدن نقاب در اماکن عمومی برای زنان مسلمان ممنوع می‌باشد. به همین ترتیب، مردان نمی‌توانند زنان را مجبور به پوشیدن حجاب نمایند.  به این ترتیب کشورهای سرمایه‌داری آزادی‌هایی را که تقدیس می‌کنند یکی یکی زیر پا می‌گذارند. چنین کنار گذاشتن عقاید و ارزش های آن‌ها به مثابۀ رسیدن ایدیولوژی آن‌ها به لبه پرتگاه سقوط است. یعنی حمله به ارزش‌های اسلامی نشان می‌دهد که نظام سرمایه‌داری در حال تجربه یک بحران فکری است.

کشورهای آسیای مرکزی قوانین دیکتاتوری چین را به ویژه در جنگ علیه ارزش‌های اسلامی الگو می‌گیرند. گذشته از همه، چین در اجرای پروژه‌های بزرگ مربوط به آینده نباید با اعتراض‌های جمعیت مسلمان محلی مواجه گردد. طور مثال، دولت چین مردان را از گذاشتن ریش‌های بلند  و پوشیدن حجاب زنان در مکان‌های عمومی در منطقه خودمختار اویغور سین کیانگ منع کرده است. قبل از تصویب این قانون، دولت چین در ابتدا جوامع مسلمان را با زور سرکوب نمود. سپس به بهانۀ مبارزه با تروریست‌ها شروع به مبارزه با مسلمانان کرد. مسلمانان در ابتدا نسبت به پروژه‌های چینی‌های مشرک بی‌تفاوت بودند. آن‌ها معلومات منتشر شده توسط رسانه‌های چینی را باور کردند و غافل باقی ماندند و معتقد بودند که "بعد از از بین بردن تروریست‌ها، ملحدان چینی ما را تنها خواهند گذاشت"! اما قضیه چنین نبود. امروز دولت ملحد چین منطقه سین کیانگ را به بهانۀ تروریزم، افراط گرایی و تجزیه طلبی به زندان باز برای مسلمانان تبدیل کرده است. رسول‌الله صلی‌الله علیه‌وسلم وضعیت کنونی را چنین توضیح داده است:

يُوْشِكُ أَنْ تَدَّاعَى عَلَيْكُمُ الْأُمَمُ مِنْ كُلِّ أُفُقٍ كَمَا تَدَّاعَى الْأَكَلَةُ عَلَى قَصْعَتِهَا» قَالَ: قُلْنَا يَا رَسُوْلَ اللهِ أَمِنْ قِلَّةٍ بِنَا يَوْمَئِذٍ؟ قالَ: «أَنْتُمْ يَوْمَئِذٍ كَثِيْرٌ، وَلَكِنْ تَكُوْنُوْنَ كَغُثَاءِ السَّيْلِ، يُنْتَزَعُ الْمَهَابَةُ مِنْ قُلُوْبِ عَدُوِّكُمْ وَيُجْعَلُ فِيْ قُلُوْبِكُمُ الْوَهْنُ» قُلْنَا وَمَا الْوَهْنُ؟ قَالَ: «حُبُّ الدُّنْيَا وَكَرَاهِيَّةُ الْمَوْتِ» [ابو داوود]

) مردم به زودی یکدیگر را فرا می‌خوانند تا به شما حمله کنند، همان‌طورکه مردم هنگام غذا خوردن از دیگران دعوت می‌کنند تا غذای خود را با هم تقسیم نمایند. شخصی پرسید: آیا این به خاطر تعداد کم ما در آن زمان است؟ فرمود: نه، شما در آن زمان بسیار خواهید بود، بلکه مانند کف دریا خواهید بود و خداوند ترس شما را از دل‌های دشمن تان گرفته و در قلب‌های شما وهن جای خواهد گرفت. شخصی پرسید: وهن چیست؟ رسول‌الله صلی الله علیه وسلم فرمود: حب دنیا و بیزاری از مرگ.(

در نتیجه، كفار فقط با گروه‌های اسلامی و يا هر ديدگاه اسلامی نمی‌جنگند، بلكه با اسلام و مسلمانان می‌جنگند. طبیعتاً امت جز با بازگشت به اسلام خویش و اعلام دوبارۀ خلافت برمنهج نبوت از این وضعیت رهایی نخواهند یافت. همان طور، در مورد وقایع جاری با مظاهر ضداسلامی، مسلمانان مؤظف هستند به هر حمله‌ای پاسخ دهند و در این راه قربانی دهند.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر قرغیزستان

15 رمضان 1445 هـ ق

دوشنبه 25 مارچ 2024م

مترجم: عبدالرحمن "قاطع"

ادامه مطلب...

هدف از سفر رهبران حماس به ایران

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

هیئتی از رهبران جنبش حماس به رهبری اسماعیل هنیه، رئیس این جنبش از تهران پایتخت ایران به تاریخ 27 مارچ سال 2024م بازدید کردند و با هر یک از علی خامنه‌ای، رهبر، ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور و حسین عبداللهیان، وزیرخارجه ایران دیدار نمودند.

اسماعیل هنیه در جریان این سفرش به تهران از مواقف و مواضع ایران در قبال فلسطین تقدیر به عمل آورد و سیر جنگ رژیم یهود علیه نوار غزه و تلاش‌های سیاسی برای توقف آن را اظهار داشت و با لحن شدید گفت: «تصویر ارتش اشغال‌گر سرنگون و حقیقتش بدون پیرایش افشا گشته و اکنون در انزوا سیاسی به سر می‌برد. در عین زمان، واقعیت مواضع امریکا و حمایت مطلقش از اشغال‌گر و جنایات آن از قبیل نسل‌کشی دسته‌جمعی واضح گشته است.» هنیه گفت: «صدور نخستین قطعنامه از سوی شورای امنیت بین‌الملل که خواهان آتش‌بس فوری در نوار غزه است، دلالت به انزوای سیاسی بی‌سابقه‌ای اسرائیل دارد.» وی هم‌چنان تأکید ورزید که: «این رأی‌دهی در شورای امنیت، تأیید می‌کند که امریکا قادر نیست که ارادۀ خود را بالای خانوادۀ بین‌المللی تحمیل کند.» هنیه بعد از نشستش با عبداللهیان گفت: «قطعنامۀ شورای امنیت بین‌الملل دیر صادر گشته و در آن برخی خالیگاه‌های است که باید پر گردد؛ اما قطعنامه در ذات خود اشاره بر این دارد که اشغالگر اسرائیلی در انزوای سیاسی بی‌سابقه‌ای به سر می‌برد.»

چنان‌که اسماعیل هنیه تأکید ورزید: «این رأی‌دهی در شورای امنیت، تأیید می‌کند که امریکا قادر نیست که ارادۀ خود را بالای خانوادۀ بین‌المللی تحمیل کند.» هم‌چنان بیان داشت که: «رژیم صهیونستی در تحقق هر یک از اهداف نظامی یا استراتژیک خود بعد از حدود 6 ماه از جنگ شکست خورد.» وی علاوه نمود: «اشغال‌گر اسرائیلی هرگز نمی‌تواند معادلاتش را بالای مردم فلسطین تحمیل کند، نه از طریق جنگ و نه هم از طریق سیاست و طوفان اقصی برای مردم فلسطین، دست‌آوردهای بی‌سابقه‌ای را به ارمغان آورد.» و جهان را به "ضرورت ایستادگی در کنار غزۀ با صبر و استقامت" تشویق و ترغیب کرد.»

اما علی خامنه‌ای از دیدار خود با هئیت حماس  و به گفتۀ خودش "با استقامت بی‌نظیر نیروهای مقاومت فلسطین" اظهار خوشحالی کرده و آن را تمجید نمود و گفت: «صبر و استقامت تاریخی مردم غزه در مبارزه با جنایات رژیم صهیونستی و وحشی‌گری آن با حمایت کامل از سوی غرب، یک پدیدۀ بزرگ بوده که در واقعیت اسلام را عزت‌مند ساخت و با وجود حاکمیت دشمن، قضیۀ فلسطین را به نخستین قضیۀ جهان مبدل ساخت.» وی هم‌چنان گفت: «از حمایت قضیۀ فلسطین و مردم مظلوم غزه و مقاومت‌گران هرگز دریغ نخواهیم کرد.»

ایران از قطعنامۀ شورای امنیت که خواهان آتش‌بس فوری بود به طور رسمی استقبال کرد و ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور ایران گفت: «رویدادهای اخیر در غزه برای امریکا و برخی از کشورهای غربی که حامی رژیم صهیونستی و قاتل اطفال هستند، یک رسوایی بزرگ دیگر بوده و در عین زمان، چهرۀ واقعی امریکا و غرب را برای مردم افشا ساخت.» و نیز بیان داشت: «قضیۀ فلسطین تحت سایۀ مقاومت و صلابت قهرمانانه‌ای که مردم غزه آغازگر و پیش‌برندۀ آن هستند، از مرزهای جهان اسلام پا فراتر گذاشته تا به قضیۀ جهانی متعلق به بشریت مبدل گردد.» ابراهیم رئیسی گفت که هر نوع تحرک دیپلوماسی از سوی امریکا و اسرائیل در منطقه، فریبنده و گمراه‌کننده است. وی تأکید ورزید: «جهان اکنون می‌داند که اسرائیل منبع بی‌ثباتی امنیت منطقه می‌باشد.» رئیسی نیز اشاره کرد: «کشورهای که برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل تلاش ورزیدند، امروز در برابر مردم خود خجالت‌زده و شرمنده اند.»  و گفت که ایران: «در حمایت و دفاع از حقوق مردم فلسطین پابرجا بوده و افتخار می‌کند که از قضیۀ فلسطین حمایت می‌کند.»

همۀ این اظهارات کلامیِ که در این سفر بیان شد، در عملکرد سیاسی هیچ ارزشی نداشته و تنها هدفش، باقی ماندن ایران به عنوان رهبر محور مقاومتی است که حماس یکی از اجزاء آن می‌باشد. بنابر این، ایران با حماس به مثابۀ یکی از ابزار تأثیرگذار خود در منطقه مانند حزب الله، حوثی‌ها و جنگ‌جویان غیرنظامی عراق تعامل می‌کند؛ اما حماس از این جنگ‌جویان قطعاً متفاوت است. وی بسان این  جنگ‌جویان نمی‌خواهد کاملاً تابع ایران باشد و ایران را فقط منبعی از منابع حمایت خود دانسته و بس و به دلیل همین حمایت با ایران ظاهرا خوش‌رفتاری می‌کند و تلاش می‌ورزد تا از ایران به نوعی مواقف مستقلی اتخاذ کند. اما ایران بالای حماس فشار وارد کرده و تلاش می‌ورزد تا دستورالعمل‌های خود را بالای آن تحمیل کند تا آن را مهار کرده و از اسرارش آگاه شود.

بنابر این، این سفرهای پی‌هم رهبران حماس به تهران برای اینست که ایران به جهان نشان دهد که این رهبران تابع وی هستند و دلیل آن، سفرهایی است که در آن اظهارات و سخنانی مشابه گفته شده و مقاومت و محورش را تمجید و ایران را در رهبریت این محور خوانده است.

با این حال، مشکل رهبران حماس نسبت به ایران و کشورهای تابع دیگر مانند قطر و مصر بالای این جنبش فشارآور بوده و این را می‌رساند که رهبری خارجی این جنبش تا رهبری داخلی آن متفاوت است. لذا رهبران خارجی به تنهایی خود تصمیم گرفته نمی‌توانند و مجبورند که در اخذ تصامیم به ویژه در اخذ تصامیم حساس به رهبران داخل این نوار رجوع کنند. به همین دلیل است که فشارآوردن بالای حماس در شرایط استثنائی مثل جنگ یک کار دشواری است که اغلب نتیجه نمی‌دهد؛ اینجاست که ایران در تلاش است تا در رهبران داخلی نوار غزه نفوذ کند و نقش اساسی را در روند گفتگو پیرامون نکات بحث‌برانگیز در پرونده تبادل اسیران بازی کند. دیگر این‌که، حداقل موقعیت مؤثری بسان مصر و قطر داشته باشد و حماس در اخذ تصامیم مهم که متعلق به امور این جنبش است به وی رجوع کند.

واقعیت اینست که ایران در تبعیت و دنبال‌روی خود از امریکا و غرب با مصر و قطر تفاوتی ندارد؛ مگر در ظاهر؛ اما محتوا یکی بوده و اصل اینست که نباید به وی اعتماد کرد؛ زیرا وی در خدمت پروژه‌های امریکا بوده و عملکرد گذشتۀ وی در عراق و افغانستان از کسی پوشیده نیست. ایران با زبان امریکا را دشنام داده و در عمل از دستورات وی متابعت می‌کند!

در روزهای گذشته معلوماتی فاش شد که نشان می‌داد هنیه در دیدار خود از قاهره، پیشنهاد امریکا را که متعلق به رهایی اسیران در جریان آتش‌بس موقت بود، قبول کرد؛ آتش‌بسی که به مدت 6 هفته برای تسهیل دخول کمک‌ها و کاهش درد و رنج‌های مردم نوار غزه قرار بود به میان آید. اما یحیی سنوار با این آتش‌بس مخالفت کرد و این پیشنهاد را نپذیرفت و برای میانجی‌ها گفت که وی توافق شامل و کامل می‌خواهد؛ نه توافق محدود و گفت تا زمانی‌که حماس در موقعیت قدرت باشد حق دارد که شروط خود را تحمیل کند.

این موقف سنوار برای حماس رهبران خارجیِ بسان هنیه و خالد مشعل می‌سازد و گویا که آن‌ها رهبران سمبولیک بوده که سنوار برای شان هیچ اعتنایی ندارد و این به این معناست که گفتگو با آن دو برایش هیچ ارزشی ندارد و هرتزوگ، رئیس‌جمهور اسرائیل چنین گفت که یحیی سنوار ستون اساسی در جنگ غزه بوده و وی کلید رهایی اسیران اسرائیلی است و هر چیزی با سنوار شروع و ختم می‌شود.

برگرفته از شمارۀ 489 جریده الرایه

نویسنده: استاد أحمد الخطوانی

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

ای ارتش‌های مسلمانان؛ مگر شما از جملۀ امت محمد صلی الله علیه وسلم نیستید؟!

(ترجمه)

خبر:

جنایات اشغال‌گران پس از خروج‌شان از بیمارستان/شفاخانۀ "الشفای" غزه برملا گردید؛ پیکرهای سوخته، سرهای بریده شده، آتش‌سوزی و ویرانی. (منبع: القدس عربی)

تبصره:

ای لشکریان مسلمانان! جنایاتی‌که در غزه رخ می‌دهد، نه تنها انسان‌ها؛ بلکه سنگ و چوب را به گریه واداشته؛ اما هیچ تأثیری بر دل‌های شما نگذاشته؛ مگر شما از جملۀ امت محمد صلی الله علیه وسلم نیستید؟!

ممکن است بسیاری از شما روزه بگیرید و شب زنده‌داری کنید؛ چرا زمانی‌که به تلاوت این آیت کتاب الله می‌رسید، اندکی به فکر نمی افتید؟! آن‌جا که می‌فرماید: 

﴿وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلاً(27) يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلانًا خَلِيلاً(28) لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلإِنسَانِ خَذُولاً﴾ [فرقان: 27-29]

ترجمه: و روزى كه ستمكار (مشرك) دو دست خود را (از روى حسرت) به دندان مى‌گزد و مى‌گويد: اى كاش با پيامبر همراه مى‌شدم. اى واى بر من! كاش فلانى را دوست خود نمى‌گرفتم. رفيق من بعد از آن كه حقّ از طرف الله براى من آمد، مرا گمراه ساخت و شيطان هنگام اميد، انسان را رها مى‌كند.

ابن کثیر در شرح کلمۀ "خذولا" می‌گوید: کسی را از حق روی گرداندن و او را در باطل استعمال نمودن و به باطل فراخواندن است.

آیا احساس‌تان تا این حد مرده؟ غیرت، مردانگی و ضمیر شما کجاست؟! حکام تان را به عنوان دوست برگزیده اید و آنان شما را گمراه نموده اند؛ آیا این حکام در روزی‌که در برابر آفریدگار جهان قرار گیرید، از شما شفاعت خواهند نمود؟ از چه چیزی هراس دارید؟ مرگ؟ در حالی‌که الله متعال می‌فرماید:

﴿أَيْنَمَا تَكُونُوا يُدْرِككُّمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنتُمْ فِي بُرُوجٍ مُّشَيَّدَةٍ﴾ [نساء: 78]

ترجمه: هرجا باشید، مرگ شما را در می‌یابد، هرچند در برج‌های محکم باشید.

آیا این حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم را هرگز نشنیده اید که در آن آرزو می‌کند سه بار در راه الله کشته شود؟

«وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَوْلَا أَنَّ رِجَالًا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ لَا تَطِيبُ أَنْفُسُهُمْ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنِّي وَلَا أَجِدُ مَا أَحْمِلُهُمْ عَلَيْهِ مَا تَخَلَّفْتُ عَنْ سَرِيَّةٍ تَغْزُو فِي سَبِيلِ اللهِ، وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَوَدِدْتُ أَنِّي أُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللهِ ثُمَّ أُحْيَا ثُمَّ أُقْتَلُ ثُمَّ أُحْيَا ثُمَّ أُقْتَلُ ثُمَّ أُحْيَا ثُمَّ أُقْتَلُ» (رواه البخاري)

ترجمه: قسم به ذاتی‌که جانم در دست اوست، اگر بیم این نمی‌بود که مردانی از مؤمنین نمی‌خواهند هرگز از من تخلف کنند (یعنی اگر من در جنگ‌ها شرکت کنم آنان نیز تمایل دارند با من باشند، اما به دلیل فقر نمی‌توانند شرکت نمایند) و من هم چیزی ندارم به آنان بدهم؛ هرگز از هیچ "سریه"‌یی‌که در راه الله به جنگ می‌رود، تخلف نمی‌نمودم. قسم به ذاتی‌که جانم در دست اوست، دوست دارم در راه الله کشته شوم، سپس زنده شوم، باز کشته شوم، سپس زنده شوم سپس باز کشته شوم سپس زنده شوم سپس کشته شوم.

ای لشکریان مسلمانان! ما هرگز از کمک خواستن و درخواست نصرت از شما نا امید نمی‌شویم و پیوسته از شما خواهیم خواست برای نصرت دادن دین و امت خویش دست به کار شوید؛ زیرا شما از ماستید و ما از شماییم. ترس را از دل‌های تان بیرون نموده، به الله متعال توکل نمائید و تقوای الهی را پیش گیرید. بپا خیزید و در راه الله سبحانه وتعالی به جهاد و پیکار بپردازید و به این وسیله بهشتی را از آن خود نمائید که پهنای آن آسمان‌ها و زمین است. از کسانی باشید که الله جل جلاله در مورد آنان فرمود:

﴿إِنَّ اللهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ﴾ [توبه: 111]

ترجمه: الله از مؤمنان، جان و مالشان را خریداری کرده، که (دربرابرش) بهشت برای تان باشد.

نویسنده: ابو عاصم الطویل

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...

یهود؛ دشمن همیشه‌گی اسلام، رسول الله صلی الله علیه وسلم و امتش!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پس از این‌که یهودیان در برابر رومیان شکست خوردند، از سرزمین قدس به مدینه منوره نقل مکان نمودند، با این آگاهی که مدینۀ منوره جای مبعوث شدن پیامبر آخر الزمان است. آن‌ها به این باور بودند که پیامبر آخرالزمان در مکه مبعوث شده (و از جبل فاران خواهد درخشید) طبق آن‌چه که در تورات/سفر التثنیة، آمده است. آن‌ها بر این گمان بودند که پیامبر آخرالزمان از آن‌ها خواهد بود، تاجایی‌که آن‌ها به ظهور پیامبر جدید همسایه‌گان عرب خود را تهدید می‌نمودند.

عادت یهود بر این است که هرکجا قدم بگذارد، طبعیت پست خود را همراه خود دارد، هموراه خیانت، دسیسه، مکر، فریب، فساد در روی زمین، بر انگیختن فتنه‌ها، شعله‌ور ساختن جنگ‌ها، در هر کجا ایجاد نزاع‌ها، عهد و پیمان‌شکنی، سوء استفاده از دیگران و خودبرترجویی بر آنان، با آن‌ها همراه می‌باشد. علاوه براین، یهودیان مشهور به ثروتمندانی اند که اموال دست داشته خویش را از طریق ربا، فساد و به ناحق خوردن مال مردم به دست آورده اند. این خصلت‌ها از جمله خصلت‌های است که در تعامل یهود با تمام ملیت‌ها و امت‌ها و تا به امروز ریشه عمیق داشته [و هرگز از آن‌ها جدایی نداشته است]. این تعامل یهودیان منحصر به مسلمانان نیست؛ البته به دلیل بعد دینی و عقیدوی یهود، در تعامل خویش با مسلمانان [در این خصلت‌های پست خود] زیاده‌روی بیشتری نموده اند. به همین سبب است که یهود در بین تمام ملیت‌ها، ملیت منفور، مطرود و منفی است که تا روز رستاخیز همواره مورد عذاب‌های درد ناک قرار خواهد گرفت؛ چنان‌چه الله سبحانه وتعالی ما را از حال شان چنین خبر داده است:

﴿وَإِذ تَأَذَّنَ رَبُّكَ لَيَبعَثَنَّ علَيهِم إِلَىٰ يَومِ ٱلقِيَٰمَةِ مَن يَسُومُهُم سُوٓءَ ٱلعَذَابِۗ إِنَّ رَبَّكَ لَسَرِيعُ ٱلعِقَابِ وَإِنَّهُۥ لَغَفُورٞ رَّحِيمٞ [عراف: 167]

ترجمه: و چنین بود که پروردگارت اعلام داشت که بی‌گمان تا روز قیامت کسی را بر آن‌ها خواهد فرستاد که عذابی سخت به آن‌ها می‌چشاند؛ بی‌گمان پروردگارت زود کیفر است و او آمرزندۀ مهربان است.

در مورد گذشته یهود با رسول الله صلی الله علیه وسلم: آن‌ها رسول الله صلی الله علیه وسلم را نمی‌پذیرفتند چون از قوم آن‌ها نبود؛ لکن به سبب ایمان اغلب قبیلۀ اوس و خزرج در مدینه، یهودیان به مکر و کید در برابر دعوت رسول الله صلی الله علیه وسلم روی آورده اند، قبایل را علیه شان تحریک، وضعیت نفاق موجود در مدینه را که عبدالله بن ابی بن سلول آن را رهبری می‌نمود، حمایت و تقویت می‌کردند. آن‌ها هرگز وسیله‌ای را کنار نمی‌گذاشتند؛ مگر این‌که برای صدمه زدن به دعوت اسلام از آن استفاده می‌نمودند، از تلاش برای قتل رسول الله صلی الله علیه وسلم گرفته تا سعی در روشن کردن آتش جاهلیت در بین اوس و خزرج. پس از این‌که ایمان آودره بودند، همان‌طور تعرض به زنان مسلمانان در بازارها، شکستاندن عهدی‌که با رسول الله صلی الله علیه وسلم، به وسیله "پیمان مدینه" بسته بودند، پیمان با کفار قریش و هم پیمان‌های‌شان، در آن فرصت بدترین تأثیرگذاری را در گردآوری قبایل برای دستیافتن بر مدینه و از میان برداشتن اسلام و مسلمانان داشتند؛ طوری‌که جنگ احزاب کاملاً در نتیجه تدبیر و مکر آن‌ها، راه‌اندازی شده بود.

اما رسول الله صلی الله علیه وسلم با آن‌ها به صفت اهل کتاب موحدین -که به نبوت موسی علیه السلام ایمان دارند- تعامل نموده، آن‌ها را به اسلام و به ایمان به نبوت و دین خود دعوت نمود؛ اما آن‌ها بیشتر و بیشتر به رد دعوت رسول الله صلی الله علیه وسلم اصرار ورزیده و همواره به دسایس خود علیه دعوت شان ادامه دادند. اما به دلیل این‌که آن‌ها در قلب جامعه اسلامی زندگی نموده، تمام نقاط قوت و ضعف مسلمانان را می‌شناختند، خطر در حال افزایش علیه دعوت اسلام را شکل می‌داند. رسول الله صلی الله علیه وسلم تعامل خویش را با آن‌ها تغییر داده، مبتنی بر جنگ با آنان، پس از هر خیانت از سوی آنان، قرار داد تا این‌که الله سبحانه وتعالی، به قتل، نفی و پایان دادن نفوذ سیاسی یهود در جزیرة العرب مسلمانان را از شر آن‌ها نجات داد.

از جمله تعاملی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم با یهودیان داشت، اسلوب ترور بود. مانند ترور کعب بن الاشرف، شاعر یهودی بنی‌نضیر؛ چون وی اشعاری می‌سرود که قریش را در آن علیه رسول الله صلی الله علیه وسلم و برای انتقام گرفتن از کشته شدگانش (در جنگ بدر) تحریک می‌نمود. در اشعارش برای قریش افشا می‌ساخت که تمام ساکنین مدینه در کنار رسول الله قرار ندارند. سعی داشت که قریش را از حالت سرنگونی دنباله‌داری که به دلیل شکست در جنگ بدر و... دچار آن شده بودند، بیدار سازد و ترور ابی‌عفک یهودی که وی نیز اشعار محرکی را علیه رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌سرود. ترور العصماء بنت مروان یهودی که به اسلام و مسلمانان عیب‌جویی نموده و انصار را به دلیل پیروی شان از رسول الله صلی الله علیه وسلم نکوهش می‌نمود، به رسول الله صلی الله علیه وسلم ناسزا گفته و علیه شان دیگران را تحریک می‌نمود. همان‌طور ترور ابن سنینه و ابورافع بن ابی الحقیق از یهودیان خیبر و... این عملیات یهود را به وحشت انداخته و در میان آن‌ها ترس ایجاد نموده بود. اما بازهم از سرکشی، نشر فساد، عهد شکنی‌های خود دست بر نداشته و به آن اصرار ورزیدند، تا این‌که ناچار باید در تعامل با آن‌ها اسلوب دیگری اختیار می‌شد. لذا غزواتی علیه آن‌ها راه‌اندازی شده که آن‌ها را از ریشه بر کند. اولین جنگی که رسول الله صلی الله علیه وسلم با آن‌ها در داخل مدینه داشت، غزوۀ بین قینقاع، عزوۀ بنی نضیر بود. همان‌طور رسول الله صلی الله علیه وسلم با آن‌ها در محیط خودشان نیز جنگیدند، مانند غزوۀ بنی قریظه. همان‌طور جنگ با آن‌ها در خیبر که پناه گاه اساسی شان در شبه جزیرة العرب بود و جنگ با بقیه قبایل یهود مانند فدک، تیماء و ام القری.

غزوه بنی قینقاع:

یهود بنی قینقاع در مدینه سکونت داشتند. لذا بیشترین خطر را برای مسلمانان داشتند و بیشترین اقدامات دشمنانه را علیه مسلمانان انجام می‌دادند؛ چیزی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم را واداشته بود تا به فکر نجات از آن‌ها باشد؛ چون خطر آن‌ها شدیدتر بود تا این‌که فرصت مناسبی ایجاد شد. زمانی‌که زن مسلمانی در بازار زرگری مدینه که تحت سیطرۀ یهود بنی قینقاع بود، وارد شد، گروهی از یهودیان گرد آن جمع شده از وی خواستند که صورت‌اش را برهنه کند، اما آن زن اباء ورزید، در این هنگام یکی از یهودیان از پشت سر، کنارۀ جامه آن را به پشت‌اش گره زد، همین‌که آن زن از جایش برخاست، عورتش نمایان گشت و یهودیان برایش خندیدند. آن زن فریادکنان مسلمانان را به یاری خواست. مردی از مسلمانان بر کسی‌که این کار را با آن زن نموده بود حمله‌ور شده و آن را به قتل رساند. سپس یهودیان به سوی آن مرد مسلمان دویده و آن را به قتل رساندند. خانواده آن مسلمان، مسلمانان را به یاری طلبید. بدین ترتیب، در میان مسلمانان و بنی قینقاع شرّی بپاخواست. رسول الله صلی الله علیه وسلم یهود را گردآورد، آن‌ها را هشدار داد و از آن‌ها خواست که دست از اذیت مسلمانان بر داشته و به پیمان صلح و آشتی پایبند باشند، یا این‌که کاری با آن‌ها می‌کند که با قریش نمود. آن‌ها در پاسخ گفتند: «ای محمد این تو را فریب ندهد؛ چون تو با قومی مواجه شدی که دانش جنگی نداشتند. لذا فرصت یافته و توانستی که گردن‌های شان را بزنید. قسم به الله که اگر با ما بجنگی به تأکید خواهی دانست که ما مردمی هستیم [اهل جنگ] از ما چیزی خواهی دید که از غیر ما ندیده ای.» سپس الله سبحانه وتعالی به همین مناسبت این آیات را بر نبیّ خود صلی الله علیه وسلم نازل فرمود:

﴿قُل لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ سَتُغلَبُونَ وَتُحشَرُونَ إِلَىٰ جَهَنَّمَۖ وَبِئسَ ٱلمِهَادُ(12) قَد كَانَ لَكُم ءَايَةٞ فِي فِئَتَينِ ٱلتَقَتَاۖ فِئَةٞ تُقَٰتِلُ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ وَأُخرَىٰ كَافِرَةٞ يَرَونَهُم مِّثلَيهِم رَأيَ ٱلعَينِۚ وَٱللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصرِهِۦ مَن يَشَآءُۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَعِبرَةٗ لِّأُوْلِي ٱلأَبصَٰرِ [آل عمران: 12-13]

ترجمه: به کافران بگو: شکست خواهید خورد و به سوی دوزخ بر انگیخته می‌شوید که جای بسیار بدی است. در رویارویی دو دسته‌ای که رویاروی هم قر گفتند، برای تان عبرتی بود؛ گروهی در راه الله می‌جنگیدند و گروه دیگر کافر بودند و مؤمنان را دو برابر خود می‌دیدند و الله هر که را بخواهد با یاری خود نیرومند می‌گرداند؛ در این امر عبرتی است برای صاحبان بصیرت.

بدین ترتیب راهی جز قتال با آن‌ها برای رسول الله صلی الله علیه وسلم باقی نماند. لذا به سوی آن‌ها شتافت، تعدادشان حدود هفتصد جنگجو بود. رسول الله پرچم رایه را به علی رضی الله عنه تسلیم نموده و آن‌ها را در قلعه شان پانزده شبانه روز به شدت محاصره نمود. الله سبحانه وتعالی در قلوب شان رُعب انداخته، تسلیم شدند و از رسول الله صلی الله علیه وسلم خواستند که دست از سرشان برداشته و از مدینه بیرون شان کند؛ طوری‌که آن‌ها زنان و فرزندان‌شان از خودشان باشد و اموال و سلاح شان از رسول الله صلی الله علیه وسلم. رسول الله صلی الله علیه وسلم این را از آن‌ها قبول نموده، اموال و سلاح‌های شان را در بین مسلمانان توزیع و آن‌ها را از مدینه به "اذرعات" شام طرد نمود.

غزوۀ بنی نضیر:

زمانی‌که به رسول الله صلی الله علیه وسلم خبر رسید که بنی نضیر برای ترورشان نقشه می‌کشند، تصمیم گرفت که آن‌ها را جلای وطن کند. در ابتداء آن‌ها را هشدار داد که از قلعه‌های شان بیرون شده و از یثرب در مدت ده روز بیرون شوند؛ اما آن‌ها در بار اول از فرمانبرداری سر باز زندند تا این‌که برای شان آشکار شد [که چاره‌ای جز] گردن نهادن به حکم رسول الله صلی الله ندارند، به جلای وطن راضی شدند. لیکن گروهی از منافقین از بنی عوف به سرکردگی عبدالله بن ابی بن سلول برای آن‌ها [پیام] فرستادند که: «اگر ثابت قدم و استوار بمانید، ما شما را تسلیم نمی‌کنیم. اگر با شما قتال کردند، با آن‌ها قتال می‌کنیم. اگر شما را بیرون کردند، با شما بیرون می‌شویم.» (منبع: سیرت النبی ابن هشام) اما بعدا عبدالله بن ابی به سرکردگی منافقین پشت شان را خالی نموده و به آن‌ها خیانت نمودند و الله سبحانه وتعالی به همین مناسبت این آیات را نازل فرمود: 

﴿أَلَم تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ نَافَقُواْ يَقُولُونَ لِإِخوَٰنِهِمُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِن أَهلِ ٱلكِتَٰبِ لَئِن أُخرِجتُم لَنَخرُجَنَّ مَعَكُم وَلَا نُطِيعُ فِيكُم أَحَدًا أَبَدٗا وَإِن قُوتِلتُم لَنَنصُرَنَّكُم وَٱللَّهُ يَشهَدُ إِنَّهُم لَكَٰذِبُونَ(11) لَئِن أُخرِجُواْ لَا يَخرُجُونَ مَعَهُم وَلَئِن قُوتِلُواْ لَا يَنصُرُونَهُم وَلَئِن نَّصَرُوهُم لَيُوَلُّنَّ ٱلأَدبَٰرَ ثُمَّ لَا يُنصَرُون [حشر: 11-12]

ترجمه: آیا منافقان را ندیدی که همواره به برادران کافر خویش از اهل کتاب می‌گفتند: اگر اخراج شدید به طور قطع با شما بیرون می‌آییم و هرگز فرمان کسی را علیه شما اطاعت نمی‌کنیم و اگر با شما پیکار شود قطعاً شما را یاری می‌کنیم. الله گواهی می‌دهد که آن‌ها دروغ گویند. اگر اخراج شوند، با آن‌ها بیرون نمی‌روند و اگر با آن‌ها پیکار شود، به آن‌ها یاری نمی‌رسانند و اگر یاری رسانند، پشت به میدان کرده و می‌گریزند و بدین سان یاری نمی‌شوند.

همین‌که آن‌ها از گردن نهادن به حکم رسول الله صلی الله علیه وسلم امتناع ورزیدند و به قلعه شان پناه آوردند، از آن‌جایی‌که قلعه‌های شان محکم بود و باز کردن آن‌ها سخت بود، رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمان دادند که درختان خرمای [باغ‌های] شان را قطع و به آتش بکشند؛ چیزی‌که یأس را وارد قلب‌های شان نمود و پس از درگیری‌های سبکی در بین شان وادار به تسلمی شدند. از رسول الله خواستند که آن‌ها را جلای وطن نموده و دست از آن‌ها بردارد؛ طوری‌که هر آن‌چه شتران تحمل دارد از اموال شان را بار شتر نمایند، به جز سلاح برای شان باشد. رسول الله صلی الله علیه وسلم با این پیشنهاد آن‌ها راضی شد. چنانچه الله سبحانه وتعالی در قرآن کریم اشاره به فریب خوردن بنی نضیر و امتناع از فرمان رسول الله صلی الله علیه وسلم به دلیل قلعه‌های شان، به این گمان که این قلعه‌ها فراسیدن امر الله سبحانه وتعالی بر آن‌ها می‌شود و هم‌چنان اشاره به شکست و تخریب خانه‌های شان بدست مؤمنین و خودشان چنین می‌فرماید:

﴿هُوَ ٱلَّذِيٓ أَخرَجَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِن أَهلِ ٱلكِتَٰبِ مِن دِيَٰرِهِم لِأَوَّلِ ٱلحَشرِۚ مَا ظَنَنتُم أَن يَخرُجُواْۖ وَظَنُّوٓاْ أَنَّهُم مَّانِعَتُهُم حُصُونُهُم مِّنَ ٱللَّهِ فَأَتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن حَيثُ لَم يَحتَسِبُواْۖ وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ ٱلرُّعبَۚ يُخرِبُونَ بُيُوتَهُم بِأَيدِيهِم وَأَيدِي ٱلمُؤمِنِينَ فَٱعتَبِرُواْ يَٰٓأُوْلِي ٱلأَبصَٰرِ [حشر:2]

ترجمه: او ذاتی است که آن دسته از اهل کتاب را که کفر ورزیدند در نخستین اخراج دسته‌جمعی از خانه‌های شان بیرون راند و شما گمان نمی‌کردید که بیرون روند و خود گمان می‌کردند که دژهای‌شان آن‌ها را از عذاب الله مصون می‌دارد؛ ولی عذاب الهی از آن‌جا که گمان نمی‌کردند، به سراغ شان آمد و در دل های‌شان ترس و وحشت انداخت، خانه های‌شان را به دست خویش و به دست مؤمنان ویران می‌کردند، پس ای خردمندان! پند بگیرید.

غزوه بنی قریظه:

یهود بنی قریظه با رسول الله صلی الله علیه وسلم پیمان و توافق داشتند که با رسول الله نجنگند و رسول الله هم با آن‌ها نجنگد و هیچ کس را علیه رسول الله یاری نرسانند؛ اما آن‌ها این عهد خود را شکستانده و با قریش و منافقین در جنگ احزاب علیه رسول الله صلی الله علیه وسلم و دعوت‌اش همکاری نمودند. پس از بیرون کردن احزاب از مدینه رسول الله صلی الله علیه وسلم سعد بن معاذ و عبدالله بن رواحه را نزد آن‌ها فرستاده و عهد و پیمان‌شان را با رسول الله صلی الله علیه وسلم برای‌شان یادآوری نمودند؛ اما آن‌ها با زشتی پاسخ رد داده و بر نقض پیمان اصرار ورزیدند. رسول الله در برابرشان سکوت نمود تا این‌که قریش و احزاب شکست خورده و مسلمانان جنگ خندق را پیروز شندند. در همان روز که رسول الله از میدان رودروی در خندق بازگشتند، تصمیم بر هجوم بر بنی‌قریظه گرفته حتی برای کسب وقت و با استفاده از موقعیت فروپاشیدۀ یهود و هم‌پیمانان شان از مشرکین و منافقین، مسلمانانی را که همراه شان بودند فرمان داد تا نماز عصر را در بنی قریظه اداء نمایند تا این‌که یهود فرصتی برای مرتب ساختن اوضاع خویش و ایجاد روابط برای افزایش قدرت خویش را نداشته باشند. سپس پرچم رایه را به علی رضی الله عنه داد و مسلمانان علی رغم خستگی و بی‌خوابی که در جریان محاصره احزاب داشتند، به دنبالش رفتند. به این ترتیب، مسلمانان یهود را در قلعه‌های شان محاصره نموده و با سنگ‌ها و تیرهای شان آن‌ها را مورد ضربت قرار می‌دادند و در طول مدت محاصره بنی قریظه جرئت بیرون شدن از قلعه های‌شان را نداشتد؛ چون مسلمانان آن‌ها را از چندین جهت محاصره نموده بودند. این محاصره چندین روز طول کشید تا این‌که آن‌ها تسلیم شده و از رسول الله صلی الله علیه وسلم خواستند که با آن‌ها رفتاری کند که قبلاً با بنی نضیر نموده بود. رسول الله صلی الله علیه وسلم ابا ورزیده و به آن‌ها پیشنهاد کرد که هرکس از اوس را که می‌خواهند انتخاب کنند تا در موردشان حکم کند؛ چون با اوس هم‌پیمان بودند. آن‌ها سعد بن معاذ را انتخاب نمودند؛ اما سعد حکم نمود که مردان شان کشته شود؛ کسانی‌‌که عهدشکنی نموده و با آنان جنگیده بودند، زنان و فرزندان شان اسیر شود، اموال و ممتلکات شان مصادره شود؛ نظری‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد شان داشت، نیز چنین بود. لذا فرمان داد که حکم سعد را جاری کنند؛ چیزی‌که الله سبحانه وتعالی در قرآن کریم اشاره به عقب‌نشینی ارتش‌های احزاب، غزوه با بنی قریظه و پیروزی مسلمانان در آن چنین می‌فرماید:

﴿وَرَدَّ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بِغَيظِهِم لَم يَنَالُواْ خَيرٗاۚ وَكَفَى ٱللَّهُ ٱلمُؤمِنِينَ ٱلقِتَالَۚ وَكَانَ ٱللَّهُ قَوِيًّا عَزِيزٗا(25) وَأَنزَلَ ٱلَّذِينَ ظَٰهَرُوهُم مِّن أَهلِ ٱلكِتَٰبِ مِن صَيَاصِيهِم وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ ٱلرُّعبَ فَرِيقٗا تَقتُلُونَ وَتَأسِرُونَ فَرِيقٗا(26) وَأَورَثَكُم أَرضَهُم وَدِيَٰرَهُم وَأَموَٰلَهُم وَأَرضٗا لَّم تَطَ‍ُٔوهَاۚ وَكَانَ ٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيءٖ قَدِيرٗا [احزاب: 25-27]

ترجمه: و الله کافران را در حالی‌که به هیچ پیروزی  و غنیمتی دست نیافتند، مالامال از خشم و عصبانیت گرداند و الله مؤمنان را از جنگ بی‌نیاز کرد و الله توانای چیره و شکست‌ناپذیر است. آن دسته از اهل کتاب را که از دشمنان پشتیبانی کردند، از قلعه‌های‌شان فرود آورد و در دل‌های‌شان وحشت انداخت گروهی را می‌کشتید و گروهی را اسیر می‌کردید. زمین‌ها، خانه‌ها، اموال و دارایی‌های آن‌ها و نیز سرزمینی را که در آن قدم نگذاشته بودید، به شما داد. بی‌گمان الله بر همه چیز تواناست.

جنگ خیبر:

یهود خیبر از قوی‌ترین قبایل یهودی سرزمین حجاز بودند. بشترین تعداد، بیشترین آمادگی نظامی و از قوی‌ترین قلعه‌ها برخورداربودند. قلعه سنگی در اطراف آن‌ها قرار داشت که اهل آن گمان ‌می‌نمودند که این قلعه بازدارندۀ دشمنان شان می‌باشد. به این سبب غرور بر آن‌ها مستولی گشته بود، اموال و سلاح‌های که در دست داشتند، آن‌ها را فریفته بود، در قلعه‌های خیبر ده‌ها هزار جنگجو بود، هر روز چندین صف از آن‌ها را از قلعه بیرون نموده، قدرت‌نمایی کرده و قدرت مسلمانان را به سخره می‌گرفتند و این شعار را سر می‌دادند: «محمد با ما می‌جنگد، بعید اندر بعید است». این اعتماد به قدرت، چیزی بود که یهود خیبر و یهودیان دیگر از آن‌ها در مدینه را فریب داده بود، مکرر به مسلمانان می‌گفتند که: «قسم به الله، خیبر در برابر شما در امان است. اگر خیبر وقلعه‌‌ها و مردان آن را ببینید، حتماً پیش از این‌که به آن‌ها برسید، بر خواهید گشت، قلعه‌های بلند بر فراز کوه‌ها، در خیبر هزارها زرۀآهنی می‌باشد؛ اگر آن‌ها نبودی عرب قاطبه از حمله بر قبیلۀ اسد و غطفان باز داشته نمی‌شدند. شما توان خیبر را دارید؟!.» خیبر همراه با گذشت ایام به پناهگاه یهودیانی تبدیل شده بود که از مدینه دورساخته می‌شدند. در انتظار فرصتی بودند تا از اسلام انتقام گرفته، موقعیت و منافعی را که رسول الله صلی الله علیه وسلم آن‌ها را از آن دور داشته بود، باز گردانند.

مسلمانان در آن زمان به سوی یهود همواره در تنگناه قرار داشتند؛ اما رسول الله صلی الله و علیه وسلم صبر پیشه نموده و مسلمانان را در برابر اذیت یهود به صبر توصیه می‌نمود. رسول الله صلی الله علیه وسلم الله و علیه وسلم صبر پیشه نموده و مسلمانان را در برابر اذیتی از سوی یهود به صبر توصیه می‌نمود، رسول الله صلی ارا از مقابله با یهود منع نمی‌کرد؛ مگر دشمن بزرگتر، قوی‌تر و سرسخت‌تر که عبارت از قریش بود. جنگ خیبر از غزوات پیش از آن متفاوت بود؛ چون این غزوه پس از واقعۀ بنی قریظه و صلح حدیبیه واقع شد؛ طوری‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم قریش را یک طرف ساخته و آن را از میدان درگیری‌های نظامی علیه رسول الله صلی الله علیه وسلم بیرون نموده بود تا این‌که خویشتن را برای خیبر فارغ ساخته و به خطر آن پایان دهد.

بسبب فضای دسایسی‌که قبیله خیبر در جنگ احزاب علیه مسلمانان انجام داده بود، چنان‌چه یهود خیبر در گردآوری قبایل و سعی در ریشه‌کن سازی و دور ساختن مسلمانان از صحنه وجود، دست بالای داشتند. پس از بین رفتن قرارداد و توافق احزاب در جنگ خندق، پس از این‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم صلح حدیبیه را با قریش منعقد نموده و قریش را یک طرف ساختند، تصمیم گرفتند با یهود خیبر در قلعه‌ها و پناه‌گاه‌های شان در خود خیبر بجنگند. بناءً لشکرش گردآورده و به شکل پنهانی به مسیرشان ادامه دادند و با یک هزاروسه صد جنگجو از مسلمانان از مدینه بیرون شدند. پرچم رایه را به علی رضی الله عنه دادند، از مسیرهای به سوی خیبر می‌رفتند که حرکت شان را هم‌چنان در پنهانی نگه می‌داشت. یهود از لشکر مسلمانان کدام آگاهی حاصل ننمودند تا این‌که مسلمانان در شبانگاه در ساحات شان منزل زدند. این در حالی‌بود که الله سبحانه وتعالی رسول الله صلی الله علیه وسلم را وعده داده بود که آنان را نصرت داده و ایشان را فاتحین و غانمین به مدینه باز می‌گرداند. علی رضی الله عنه در این جنگ از خود آثار خوبی به جای گذاشته بود که هرگز فراموش شدنی نیست. مسلمانان تحت فرماندۀ علی رضی الله عنه برای جنگیدن و مرگ در این راه آماده شده و به قلعه‌های خیبر حمله‌ور شدند و بر کسانی‌که ‌در آن قلعه‌ها بودند، غالب آمدند تا این‌که یهودیان تسلیم شده و از رسول الله صلی الله علیه وسلم طلب عفو نمودند. رسول الله صلی الله علیه وسلم پس از این‌که بر اموال شان مستولی گشتند، طلب شان را پذیرفتند. به این ترتیب توافق در بین ‌آن‌ها و رسول الله صلی الله علیه وسم بر این‌که زمین‌های شان در دست خودشان باقی مانده و نصف محصولات شان را به رسول الله داده و نصف دیگر از آن‌ها باشد، توافق صورت گرفت.

یهود فدک:

زمانی‌که یهود فدک، قریه‌ یهودی‌نشین در همسایه‌گی خیبر شنیدند که بر سر خیبر چه آمده است، نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم فرستاده و تمایل خود را به مصالحه بر نصف محصولات زمین‌های شان اعلان نمودند و رسول الله صلی الله علیه وسلم پیشنهادشان را پذیرفته و با آن‌ها توافق نمود.

یهود وادی القری:

مردم وادی القری از یهودیانی بودند که بر اسلام و مسلمین دسیسه می‌نمودند. بنابر این، رسول الله صلی الله علیه وسلم به سمت آن‌ها رفته، آن‌ها را تحت محاصره قرار داد. آن‌ها را به اسلام فراخواند، به آن‌ها اعلام داشت که اگر مسلمان شوند، اموال‌شان را در اختیار داشته و خون‌های شان حفظ مانده و حساب شان با الله سبحانه وتعالی می‌باشد؛ اما آن‌ها اباء ورزیده و بر قتال با رسول الله صلی الله علیه وسلم اصرار ورزیدند. بین دو طرف درگیری‌های صورت گرفت. هر بار رسول الله صلی الله علیه وسلم اسلام را برای شان پیش‌کش می‌نمود، آن‌ها اباء می‌ورزیدند؛ چیزی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم را واداشت که محاصرۀ شان را شدیدتر نمایند؛ طوری‌که به زور شهرشان را فتح نموده و به مدت چهار روز در آن باقی ماندند. در خلال این ایام غنائم را بین اصحاب خود تقسیم نموده و مزارع شهر را به دست یهود به طور مناصفه قرار دادند.

یهود تیماء:

همین‌که اخبار پیروزی‌های اسلامی به یهود تیماء رسید، با رسول الله صلی الله علیه وسلم بر پرداخت جزیه مصالحه نموده و در شهر خود اقامت گزیدند. به این ترتیب پس از سرنگونی خیبر و مناطق مجاور آن، آخرین تجمع یهودی که در مواجه با اسلام نقش بازی می‌نمودند، تصفیه شده و موانع از بین رفت، دسایس علیه اسلام پایان یافت، قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی یهودی حجاز به طور کامل از بین رفته و اسلام در جزیرة العرب تنها دین برتر باقی ماند.

دشمنی یهود با اسلام و پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم و امتش تا روز قیامت ادامه خواهد داشت:  

الله سبحانه وتعالی چنین می‌فرماید:

﴿لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ ٱلنَّاسِ عَدَٰوَةٗ لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱليَهُودَ وَٱلَّذِينَ أَشرَكُواْ [مائده: 82]

ترجمه: به طورقطع سرسخت‌ترین مردم را در دشمنی با مؤمنان، یهود و مشرکان را می‌یابی.

و در جای دیگر می‌فرماید:

﴿وَإِذ تَأَذَّنَ رَبُّكَ لَيَبعَثَنَّ عَلَيهِم إِلَىٰ يَومِ ٱلقِيَٰمَةِ مَن يَسُومُهُم سُوٓءَ ٱلعَذَابِۗ إِنَّ رَبَّكَ لَسَرِيعُ ٱلعِقَابِ وَإِنَّهُۥ لَغَفُورٞ رَّحِيمٞ [اعراف: 167]

ترجمه: و زمانی‌‌که پروردگارت اعلام کرد؛ تا روز قیامت کسی را بر یهودیان می‌گمارد که پیوسته عذاب سختی به آن‌ها بچشاند، به راستی پروردگارت زود مجازات می‌کند و بی‌گمان او آمرزنده‌ی مهرورز است.

از زمانی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم با دین اسلام مبعوث گردیده، تا کنون یهود برای این دین و پیامبرش مکر و کید می‌نماید. پس از وفات رسول الله صلی الله علیه وسلم، همان‌طورکه تاریخ بیان‌گر آنست، یهود پشت بسیاری از فتنه‌های بوده است که مسلمانان دچار آن شدند. برخی از آن‌ها لباس اسلام را پوشیدند تا اسلام را بنام مسلمان بدنام سازند؛ چنان‌چه در دوران امیرالمومنین عثمان رضی الله عنه به رهبری ابن سبأ چنین کرده و همواره مسلمانان را علیه عثمان رضی الله عنه می‌شوراندند که ایشان شایستۀ خلافت نیست.

اگر به تاریخ اسلام برگردیم، می‌بینیم که در هر فته‌ای که برای مسلمانان پیش آمده است، یهود در آن نقش داشته است؛ هرچند واقعه در ابتداء ساخته و پرداخته آن‌ها نبوده باشد، می‌بینید که آن‌ها حتی پس از مدتی آتش فته را شعله‌ورتر می‌نمایند. هیچ کس شک ندارد که یهودیان تمام تلاش خود را برای نفوذ، ایجاد تفرقه در میان مسلمانان و فاسدسازی عقیده و اخلاق مسلمانان انجام می‌دهند. محققان در تحقیقات خود تأکید دارند که این یهودیان بودند که بذر فرقه‌های ضاله را در میان مسلمانان کاشتند. همین‌که فرقه‌های ضالۀ قادیانیه و بهائیت ظهور کردند، یهودیان از آن‌ها حمایت کرده و آن‌ها را زیر پر و بال خود گرفتند. این یهودیان بودند که با انگلیس ملعون تبانی کرده و توسط یهودیان "دونما" که تظاهر به اسلام می‌کردند و اما در واقع بر دین خود بودند و خلافت عثمانی را سرنگون نمودند و سپس حاکمیت سکولاریزم کافر و دشمن اسلام را بر مسلمانان تحمیل نمودند. بزرگترین فاجعه‌ای که مسلمانان دچار آن شدند. به تعقیب آن سرزمین فلسطین از مردم آن غصب شد. در عملیاتی‌که از فجیع‌ترین عملیات تجاوز جهانی علیه اسلام و مسلمانان می‌باشد، برای ایجاد وطنی به یهودیان، همراهی با اشغال، آوارگی، کشتار، شکنجه، آزار و اذیت و... انگلیس، امریکا، روسیه، ایتالیا و سایر دولت‌های کفری. این دولت غصب شده را تأیید نموده و به آن مشروعیت بین المللی بخشیدند. با اسلحه و پول آن را حمایت نمودند و بدین ترتیب این حقیقت قرآنی متجلی گشت که یهودیان و مسیحیان اولیاء و متحدان یکدیگر هستند؛ چنان‌چه الله سبحانه وتعالی چنین می‌فرماید:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ ٱليَهُودَ وَٱلنَّصَٰرَىٰٓ أَولِيَآءَ بَعضُهُم أَولِيَآءُ بَعضٖۚ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُم فَإِنَّهُۥ مِنهُمۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهدِي ٱلقَومَ ٱلظَّٰلِمِينَ [مائده: 51]

ترجمه: ای مؤمنان! یهود و نصاری را به دوستی نگیرید! آن‌ها دوستان یکدیگرند. هرکس از شما با آن‌ها دوستی نماید، از جمله آن‌هاست! بی‌گمان الله گروهی ستمکار را هدایت نمی‌کند.

در حالی‌که آن‌ها هم‌چنان در این اتحاد نفرت‌انگیز علیه اسلام و مسلمین هستند، ما موقف‌های حقیرانه و بی‌شرمانه حکام غرب را در حمایت از تجاوزاتی‌که اخیراً اسرائیل علیه مسلمانان غزه، بدون هیچ احساس انسانی، به راه انداخته است، شاهد هستیم؛ موقف‌هایی‌که باعث شده که ملت‌های شان، آن‌ها و یهودیان را مورد حمله قرار دهند... بلی، عملیات "طوفان الاقصی" نشان داد که برای از بین بردن دولت یهود نیازی به تلاش زیادی نیست و ضعیف‌ترین رژیم از رژیم‌های اطراف آن می‌تواند به این مهم دست یابد. اما حکام این رژیم‌ها چنین چیزی را نمی‌خواهند؛ چون آن‌ها ساخته و پرداخته حکام غرب هستند. غربیان هیچ حاکمی را به قدرت نمی‌رسانند؛ مگر پس از این‌که برای حمایت از این رژیم، آماده‌گی به پیروی از نقشه‌های غرب علیه امت -این‌که بر اساس کفر بر امت حکومت کند- از وحدت‌شان به هر قیمتی که شده جلوگیری کند، از او پیمان محکمی را بگیرند. از این رو است، ما شاهد بودیم که این حکام با شعار مبارزه با "تروریزم" علیه غرب در جنگ علیه اسلام شرکت ورزیده و علیه امت خود در عراق، افغانستان و سوریه وارد پیمان آن‌ها شدند. ما دیدیم که موقف آن‌ها در ارتباط به "طوفان الاقصی" در قبال یهودیان چه بوده است... بلی، حاکمی از این حکام از ترکیه و ایران  گرفته تا سعودی از این امر مستثنی نیست...

اما این حکام با وجود ارتش‌ها و دستگاه‌های امنیتی مجهز خود از خشم مردم تحت حاکمیت خود حساب می‌برند و فرماندهانی در رأس این ارتش‌ها و دستگاهای امنیتی قرار می‌دهند که به همان لعن و نفرین این حکام، چون مانند بزدلی، خیانت، دوری از دین و ظلم به مردم خود... مبتلا می‌باشند.

 اما این لشکرها مملو از افسران شریف و پرهزگار هستند که از این واقعیت رنج می‌برند، همانطور که در مورد همنوعان و مردم خود رنج می‌برند، متعهد به اسلام بوده، از این واقعیت راضی نیستند و بسان مردم خود از این حکام ناراضی اند. بر این مخلصین واجب است که این حکام را از ادامه کار نادرست‌شان باز دارند. این مخلصین  وظیفه دارند که  تغییراتی در خود ایجاد نموده، حاکمیت الله سبحانه وتعالی را  اقامه و با کفار جهاد نمایند؛ نه این‌که از این حکام و از منافع کفار در سرزمین‌های خود حمایت کنند. این افراد چنین قدرتی را در اختیار دارند و فرمان شرعیت برای آنان اینست که انصارالله قرار گیرند؛ همان‌طور که سعد بن معاذ نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم انصار الله قرار گرفت؛ چون تغییر حکام مستلزم افراد قدرتمندی است که در دین خود به الله سبحانه وتعالی صادق و مخلص باشند؛ کسانی‌که دست حکام ظالم و ستمگر و حامیان‌شان را بگیرند؛ زیرا امت من‌حیث امت چنین توانائی را ندارد؛ چون امت مسلح نیست؛ اما اگر صاحبان قدرت قیام کنند، امت با تمام قوا با آن‌ها خواهد بود و از تغییر آن‌ها خوشحال خواهند شد! خوشحالی بیشتر از خوشحالی از جنگیدن با یهودیان نیست. زیرا این حکام همان کسانی هستند که از یهودیان و از موجودیت آن‌ها محافظت و پاسداری می‌کنند و هرکسی را که سد راه وجود آن‌ها شده و یا موجودیت آن‌ها را به تهدید مواجه سازد، مورد تعقیب قرار می‌دهند...

از این جهت ما شاهدیم که امت چگونه با موجودیت حوادثی‌که در غزه در جریان است، بیش از هر زمان دیگری مسئولیت تغییر حکام را به ارتش‌ها گوش زد می‌نماید. بلی، این تکلیف واجبی و شرعی است که الله سبحانه وتعالی ارتش‌ها را در مورد آن محاسبه خواهد کرد! بلی، ارتش‌ها باید اهل قوت و نیرویی برای اسلام و حاکمیت بر اساس اسلام باشند و این‌که باید از وظیفه حمایت از حکام و محافظت از منافع غرب که در پی  وجود این ارتش‌هار قرار دارد، دست برداشته و به حفاظت از سرزمین‌های اسلامی و ادای فریضه جهاد از جمله جهاد با یهود بپردازند تا شاید الله سبحانه وتعالی این بشارت رسول الله صلی الله علیه وسلم را که می‌فرماید:

«تقاتلكم يهود فتقتلونهم»

ترجمه: یهود با شما می‌جنگند و شما آن‌ها را می‌کشید.

 با دستان این ارتش‌ها محقق سازد و شاید لشکریان دولت خلافت راشده‌ای شوند که رسول الله صلی الله علیه وسلم بشارتش را داده و چنین می‌فرمایند:

«ثم تكون خلافة راشدة على منهاج النبوة»

ترجمه: پس خلافت راشده بر منهج نبوت خواهد بود.

تاریخ یهود کنونی با زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم، در زمانی‌که  قرآن نازل می‌شد و رسول الله در مورد یهود زمان ما سخن می‌گفتند، هیچ تفاوتی نکرده است. مخصوصاً این‌که قرآن و سنت در مورد نزاع و درگیری که امروز با یهودیان داریم، صحبت نموده و از پایان آن‌ها خبر داده است. بلی، قرآن و سنت خبر دادند که یهود در طول حیات‌شان پراکنده خواهند زیست و سرانجام آن‌ها در فلسطین گردهم خواهند آمد؛ همانطور که امروز چنین اتفاق افتیده و به زودی یهود ریشه‌کن خواهد شد. آن‌چه که قبلاً در مورد تاریخ یهودیان با مسلمانان یادآوری کردیم، می‌بینیم که به واقعیت امروزی شان بسیار شباهت دارد؛ یهودیانی‌که اشتیاق بیش از حد به زندگی را در دل خود جای داده اند. لذا همانطور که در قرآن کریم ذکر شده که یهودیان نمی‌توانند خود نیرویی داشته باشند که از آن‌ها پاسداری و محافظت کند، پس ناچار باید "رسمانی از مردم" داشته باشند. بنابر این، تمام سلاح‌هایی‌که به آن‌ها داده می‌شود، از آن‌ها محافظت کرده نمی‌تواند و به آن‌ها اطمینان خاطر هم داده نمی‌تواند و مگر این‌که دولت‌های کفری اروپای غربی به رهبری آمریکا در کنار آن‌ها باشند که این همان "رسمانی از مردم" است که الله سبحانه وتعالی در کتابش از آن یاد کرده و به بقای‌شان کمک می‌کند. این مردم با مسلمانان نمی‌جنگند؛ مگر در روستاهای مستحکم (شهرک‌ها) یا پشت دیوارها؛ کاری‌که اکنون انجام می‌دهند. آن‌چه در "عملیان طوفان الاقصی" اتفاق افتداد، روشن‌ترین تصویر از حقیقت آن‌چه است که در قرآن و سنت آمده است. علاوه بر آن، یادآور اینست که به نابودی و انقراض "اسرائیل" فاصله‌ای بسیاری کمی باقی مانده است. این فقط دیدگاه ما نیست؛ بلکه این دیدگاه خود یهودیان در مور سرنوشت‌شان است. الله سبحانه وتعالی چنین می‌فرماید:

﴿وَٱللَّهُ غَالِبٌ عَلَىٰٓ أَمرِهِۦ وَلَٰكِنَّ أَكثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَعلَمُونَ [یوسف: 21]

ترجمه: و الله بر کارش چیره و تواناست؛ ولی بیشتر مردم نمی‌دانند.

برگرفته از شماره 448 و 449 مجله الوعی

مترجم: محمد علی مطمئن

ادامه مطلب...

غیبت و بهتان

(ترجمه)

از مطلب بن عبدالله بن حنطب المخزومی روایت است:

«أَنَّ رَجُلًا سَأَلَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: مَا الْغِيبَةُ؟ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: "أَنْ تَذْكُرَ مِنَ الْمَرْءِ مَا يَكْرَهُ أَنْ يَسْمَعَ"، قَالَ: ي"َا رَسُولَ اللَّهِ، وَإِنْ كَانَ حَقًّا؟" قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: "إِذَا قُلْتَ بَاطِلًا فَذَلِكَ الْبُهْتَانُ». (موطای مالك، 1812)

ترجمه: مردی از رسول الله صلی الله علیه وسلم پرسید: غیبت چیست؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: این‌که درباره شخص چیزی بگویی که دوست ندارد بشنود. مرد گفت: ای رسول الله! حتی اگر سخنم حق (راست) باشد؟ پاسخ دادند: اگر باطل (دروغ) بگویی که بهتان (تهمت) است.

یکی از موضوعاتی‌که به شدت باعث بروز فتنه در میان مردم می‌شود، غیبت و یاد کردن شخص به چیزی است که سخن گفتن درباره آن را دوست ندارد و او را ناراحت و رنجیده‌خاطر می‌کند. غیبت کردن آتش کینه و فتنه را در میان مردم برافروخته، روابط اجتماعی را مختل می‌کند و جامعه را به فساد می‌کشاند. از این‌رو شریعت اسلام ما را از غیبت بازداشته و به دوری از آن تشویق می‌کند.

بنابر این، هر سخنی‌که مردم را به سوی فتنه و تفرقه سوق دهد، حرام است و از غیبت کردن هیچ چیز خوبی حاصل نمی‌شود. لذا بر ماست که از آن دوری کنیم تا از گناه و زیان آن در امان بمانیم.

قاعدۀ اساسی، پایبندی به شریعت و اموری است که در جامعه صلح و آشتی ایجاد کرده و مردم را از جدایی و تفرقه دور می‌کند تا جامعه اسلامی یک‌دست شود و مردم از برادران خود محافظت نموده، معایب‌شان را بپوشانند، ویژگی‌های ناپسندشان را در نزد خود حفظ کنند و از برادران خود تنها به چیزی یاد کنند که آنان را خوشنود می‌کند!

از الله سبحانه وتعالی می‌خواهیم که ما را از غیبت کردن و بهتان زدن و از کسانی‌که این عمل را انجام می‌دهد، دور نگهدارد! و از الله می‌خواهیم که زندگی ما را طوری بگرداند که خودش رو رسولش صلی الله علیه وسلم دوست دارند! هم‌چنان از الله سبحانه وتعالی می‌خواهیم که معایب ما را بپوشاند و ما و گروه‌مان را حفظ نماید! آمین یا رب العالمین.

مترجم: الیاس سادات

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه