پنجشنبه, ۰۳ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۰۵م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

ولایه سوریه: تظاهرات در شهر "کللی" به هدف محکوم نمودن آتش‌بس و خواستار بازنمودن جبهات!

حزب التحریر ولایه سوریه تظاهراتی را در شهر "کللی" در حومه ادلب به هدف محکوم نمودن آتش‌بس و خواستار بازنمودن جبهات، براه انداخت.

جمعه، 02 ذوالقعده 1440 هـ.ق/05 جولای 2019م

ادامه مطلب...

تلویزیون الواقیه: روابط عضوی بین امریکا و ایران!

  • نشر شده در ویدیوها

بخشی از تحلیل سیاسی هفته‌وار مسجد مبارک الاقصی

"تفاوت‌ها و شباهت‌های دو کنفرانس منطقه‌ای که در عین وقت برگذار شده اند چی است؟!"

ارایه کننده: مفکر سیاسی احمد خطوانی (ابوحمزه)

بیت‌المقدس-سرزمین مبارک (فلسطین)

دوشنبه، 28شوال 1440 هـ.ق/01 جولای 2019م

ادامه مطلب...

کنفرانس بحرین و معاملۀ قرن

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

کنفرانس اقتصادی بحرین که توسط کوشنر اداره می‌شد، کارش را امروز پایان داد. کوشنر در بیانیۀ افتتاحیۀ این کنفرانس در المنامه گفت: «گردهمایی بحرین "معاملۀ قرن" نیست، بلکه فرصت قرن است.» (منبع: سایت عربی اسپوتنیک 25 جون 2019م) آیا این کنفرانس بخشی از معاملۀ قرن است؟ یا چنان‌که کوشنر گفت؛ این پروژه جدائی است. دیگر این‌که چرا در مورد محتویات این معامله چیزی منتشر نگردیده؟ و آیا کدام معلومات درزکرده‌ای در این خصوص وجود دارد؟ و تا چه حد ممکن است موفق باشد؟ جزاکم الله خیراً!

پاسخ:

برای روشن شدن پاسخ باید به بیان امور زیر پرداخت:

اول: کنفرانس بحرین

1. قصر سفید شام روز گذشته اعلان نموده که به زودی و در اوخر ماه آینده در پایتخت بحرین شهر المنامه گردهمایی اقتصادی را راه‌اندازی خواهد نمود که در آن بخش اقتصادی نقشۀ صلح دونالد ترامپ رئیس جمهور امریکا برای خاورمیانه را اعلان خواهد کرد. (منبع: سایت خاورمیانه 20 می 2019م)

2. کوشنر قبل از کنفرانس بحرین به تاریخ 22 جون 2019م جزئیات بخش اقتصادی نقشۀ صلح را اعلان نمود. این نقشه شامل در نظر گرفتن کمک‌های بین‌المللی به ارزش 50 میلیارد دالر برای نجات اقتصاد فلسطین و اقتصاد دولت‌های عربی همجوار آن به علاوه ساخت گذرگاهی برای تردد وسایط نقلیه میان کرانه غربی و غزه به ارزش پنج میلیارد دالر می‌شود. (منبع: فرانس 24،  24 جون 2019م)

3. کنفرانس بحرین، که به دعوت المنامه و واشنتن راه‌اندازی گردید، به تاریخ 25 جون 2019م برگزار شد. این کنفرانس زیر نام "کارگاه صلح برای شکوفایی و به هدف تشویق سرمایه‌گذاری در خاک فلسطین" دایر گردید. (منبع: سایت بی بی سی عربی 25 جون 2019م)

4. «جارید کوشنر مشاور و داماد ترامپ، رئیس جمهور امریکا، "کنفرانس/کارگاه بحرین" را در المنامه افتتاح نمود. این یک گردهمایی تقویتی است که ویژۀ فلسطین است. کوشنر بعضی از جزئیات نقشۀ امریکا برای رشد اقتصادی کرانه غربی و غزه را اعلان نمود که مبلغ به آن 50 میلیارد دالر تخمین زده می‌شود. وی اشاره نمود که امکان افزایش تولید داخلی فلسطین و فراهم نمودن فرصت‌های کاری نیز وجود دارد.» (منبع: RT 25 جون 2019م)

5. کوشنر مشاور دنالد ترامپ گفت: «واشنتن به مجرد آماده شدن نقشه‌ای برای دستیابی به راه‌حل سیاسی، آن را 0اعلان خواهد نمود.» وی افزود: «کنفرانس بحرین نشان می‌دهد که مشکل خاورمیانه را می‌توان از طریق اقتصادی حل و فصل نمود.» کوشنر این اظهارات را پس از پایان فعالیت‌های کنفرانس اقتصادی بحرین که در المنامه برگزار شده بود، مطرح نمود. (منبع: سایت شبکه العالم 26 جون 2019م)

6.  در بیانیه پایانی چنین گفته شده: «شرکت کننده‌گان "کنفرانس صلح برای شکوفایی" در شام روز چهارشنبه خواستار رشد بهتر اقتصادی و سرمایه‌گذاری به نفع مردم فلسطین شدند تا باشد اقتصاد این کشور شکوفا شود. در بیانیه هم‌چنین گفته شده که این کنفرانس با خوشبینی‌های زیادی در خصوص رشد اقتصادی و افزایش سرمایه‌گذاری‌ها در فلسطین به پایان رسید. گفتگوهای روز اخیر کنفرانس بیشتر روی روند رشد اقتصادی و سرمایه‌گذاری به نفع مردم فلسطین و به هدف ایجاد شکوفایی اقتصادی و فرصت‌های متنوع در برابر آن متمرکز بود. در این گفتگوها روی تقویت نیروی کار از طریق ایجاد فرصت‌های کاری برای زنان و اهمیت ارتباط مداوم و فعال با جوانانی که بیشتر در معرض بی کاری قرار دارند نیز تمرکز صورت گرفت. هدف از نقشه اقتصادی که کوشنر روز سه شنبه ارائه نمود، این است که مبلغی به ارزش 28میلیارد دالر فلسطین سرمایه‌گذاری شود و مبالغ دیگری به ارزش 22 میلیارد دالر "بلا عوض و قرضه" در اردن، مصر و لبنان سرمایه‌گذاری شود، زیرا این‌ها دولت‌هایی استند که از بی‌جا شده‌گان فلسطینی میزبانی می‌نمایند.» (منبع: آژانس اناضول 21 جون 2019م)

به این ترتیب و از شواهد فوق چنین برمی‌آید که کنفرانس بحرین در حقیقت آغازی است برای زمینه‌سازی در جهت اعلان پروژه موسوم به "معاملۀ قرن". به عبارت دیگر؛ این مبالغ در اصل رشوتی است که ترامپ به اسلوب خودش برای حکام خائن عرب‌ و عجم‌ منطقه می‌پردازد تا برای عملی شدن این پروژه خونین ترامپ در سرزمین‌های خودشان زمینه‌سازی نمایند، بهتر نیست در این خصوص بیندیشند؟!

دوم: معامله قرن و دستاوردهای آن

1. امریکا پروژۀ تشکیل دو دولت مستقل در فلسطین را از سال 1959م، یعنی زمان حکومت ایزنهاور روی دست گرفت و عبدالناصر حاکم وقت مصر را تحریک نمود تا آن را عملی نماید. امریکا سازمان آزادی‌بخش فلسطین را نیز به همین هدف و به رهبری احمد شقیری در سال 1964م ایجاد نمود. پس از آن که شقیری سازمان یادشده را در پی شکست سال 1967م ترک نمود، انگلیس توانست توسط مزدورش ملک حسین و به کمک دولت‌های خلیج یاسر عرفات را در سال 1968م در رهبری سازمان آزادی‌بخش فلسطین قرار دهد. یاسر عرفات پیوسته خواستار عملی شدن راه‌حل انگلیس، یعنی تأسیس دولت فلسطینی سیکولار بود. او این خواسته را از زمان تأسیس گروه "فتح" در سال 1965م به کمک مزدوران یاد شده مطرح می‌نمود. اما عرفات پس از آن که سخت زیر فشار مزدوران امریکا به شمول انورسادات در مصر و حافظ اسد در سوریه قرار گرفت، دست از آن خواسته‌اش برداشته و خواهان عملی شدن راه‌حل امریکایی شد و به همین دلیل بود که اتحادیه عرب در سال 1974م، سازمان فتح را به صفت یگانه مرجع قانونی مردم فلسطین به رسمیت شناخت و در سازمان ملل نیز به رسمیت شناخته شد و به صفت عضو ناظر آن درامد. عرفات در سال 1988م رسماً اعلان نمود که رژیم یهود را به رسمیت می‌شناسد و پذیرفت که این رژیم 80% خاک فلسطین را اشغال نموده اند و این زمانی بود که برپائی دو دولت در فلسطین بر اساس راه حل مطرح شده توسط امریکا را رسماً قبول نمود و گفت: «دو دولت برای دو ملت در خاک فلسطین.» سپس توافق‌نامه اسلو را در سال 1993 امضاء نمود و اعلان کرد که اینک فلسطین به رهبری سازمان آزادی‌بخش دارای یک قدرت مستقل است، به شرط آن که با فرا رسیدن سال 1999م دولت مستقل فلسطینی تأسیس شود.

اما با آن هم امریکا در زمان کلنتن نتوانست این ادعا را عملی نماید. زمانی‌که جورج بوش پسر به قدرت رسید، اتحادیه عرب در سال 2002م پیشنهاد سعودی را پذیرفت و از آن به عنوان پیشگامی عربی یاد نمود. در این پیشنهاد گفته شده بود که دولت‌های عربی حاضر اند رژیم یهود را در صورتی‌که آنان دولت مستقل فلسطین را در کنارخود بپذیرند، به رسمیت بشناسند. امریکا پس از این پیشنهاد بود که پروژه نقشه راه را در سال 2003م راه‌اندازی نمود، نقشه‌ای که بر اساس آن باید با فرارسیدن سال 2005م برای فلسطین دولتی مستقل تأسیس گردد و هم‌چنین کمیته چهارجانبه خاورمیانه را تشکیل داد؛ اما با وجود آن هم نتوانست چنین دولتی را تأسیس نماید. امریکا در زمان حکومت اوباما با تمام توان سعی نمود مسأله راه‌حل تشکیل دو دولت مستقل را با از سرگیری مذاکرات در دو مرحله در سال های 2009م و 2013م عملی نماید، اما بازهم ناکام شد. به این ترتیب تمام رؤسای جمهور امریکا به نوبه خود سعی نمودند پروژه تشکیل دو دولت را عملی کنند؛ اما موفق نشدند. تا این که ترامپ از راه رسید و امریکا مطمئن شد که توان عملی نمودن پروژه یاد شده را ندارد، بناءً تصمیم گرفت آن را تبدیل یا تعدیل نماید. کانگرس امریکا در سال 1995م با صدور فیصله‌نامه‌ای، قدس را پایتخت رژیم یهود به رسمیت شناخته بود؛ اما آن تصمیم را بالای رئیس جمهور وقت الزامی نکرده بود و حق عملی نمودن آن را به رؤسای جمهور بعدی گذاشته بود، که هرکس از آنان در هر زمانی‌که خواسته باشن،د می‌توانند آن را عملی نمایند.

2. ترامپ این رویکرد را فوراً پس ادای قسم‌اش به صفت رئیس جمهور مطرح نموده گفت: راه‌حل تشکیل دو دولت مستقل، یگانه راه‌حل پایان دادن به بحران دولت یهود و فلسطین نیست، و اشاره نمود که او آماده است گزینه‌های دیگری را نیز روی دست گیرد، در صورتی‌که منجر به صلح گردد. ترامپ گفت: «اگر اسرائیل و فلسطینییان راضی باشند، من به راه‌حل تشکیل دو دولت و تشکیل یک دولت هردو توجه خواهم نمود؛ هر راه‌حلی را که آنان ترجیح دهند، من را خرسندخواهد نمود و هر دو راه‌حل برای من قابل قبول است.» (منبع: الجزیره 16 فبروری 2017م) پس از این سخنان بود که نشانه‌های رویکرد مورد نظر ترامپ بالاگرفت؛ چنان‌چه ترامپ سفارت امریکا را در ماه سپتمبر 2017م از تل ابیب به قدس انتقال داد. این بدان معنی است که ترامپ اعلان نمود که با قرارگرفتن قدس به عنوان بخشی از خاک رژیم یهود بر اساس رویکرد ترامپ، موافقت دارد. پس از این اقدام بود که ترامپ در مورد حل بحران میان فلسطین و یهود از طریق معامله نهائی و یا معامله قرن سخن گفت. سپس هر یک جارید کوشنر داماد و مشاور دونالد ترامپ و جیسون گرینبلات نماینده ویژه رئیس جمهور امریکا در خاورمیانه شروع به مروج نمودن توافق موسوم به توافق قرن نمودند. کوشنر در ماه فبروری 2019م برای جلب حمایت از این نقشه به بسیاری از کشورها سفر نمود، چنان‌چه با محمدبن سلمان ولیعهد سعودی دیدار کرد. هم‌چنین به تاریخ 27 اپریل 2019م در این خصوص با اردوغان ملاقات نمود؛ سپس با رهبران دولت‌های امارات متحده عرب، بحرین و عمان دیدار و گفتگو کرد. تمرکز این سفرهای روی جلب حمایت حکام منطقه از این نقشه بود. اداره حکومت ترامپ در ادامه وعده نمود که این نقشه جدید را در ماه سپتمبر 2018م به مجمع عمومی سازمان ملل تسلیم نموده و از طریق آن عملی خواهد نمود، اما این‌کار تا اوایل سال 2019م به تأخیر افتاد و دلیل آن؛ به تأخیر افتادن انتخابات رژیم یهود در ماه جولای 2019م بود و اینک تا ماه نومبر 2019م، یعنی تا پس از انتخابات یهود به تأخیر افتاده است.

ترامپ از نتانیاهوبه دلیل عدم پیروزی قاطع اش در دور اول "دلگیر" شد و نه به دلیل این که انتخابات به دور دوم رفت و این باعث شد که راه‌حل پیشنهادی‌اش، "معاملۀ قرن" به تأخیر افتد. «ترامپ در سخنانش در کنفرانس مطبوعاتی که قبل از سفر به انگلیس در مقابل قصرسفید مطرح نمود، اوضاع سیاسی در "اسرائیل" را، که نتانیاهو نتوانست حکومت جدید را قبل از پایان یافتن مهلت آن در روز چهارشنبه گذشته تشکیل دهد و به همین دلیل به جانب انتخابات جدید در ماه سپتمبر آینده روان است، چنین توصیف نمود: "اوضاع سیاسی اسرائیل درهم و برهم است." سپس افزود: "بیبی عملاً انتخاب شده بود، اما ناگهان تصمیم گرفتند انتخابات را به صورت کامل در ماه سپتمبر تکرار کنند، این اقدام بسیاربدی است و ما از شنیدن آن خرسند نیستیم.» (منبع: روسیه امروز 3 جون 2019م)

به این ترتیب بود که ترامپ با خرسندی تمام نقشه‌اش را آماده نمود و در هرکجا از آن یاد می‌نمود و گمان می‌برد که اگر حکام قبل از وی در عملی نمودن راه‌حل تشکیل دو دولت ناکام ماندند، او در راه‌حل جدیدش -"معاملۀ قرن"- موفق خواهد بود. اما واقعیت این است که این نقشه نیز به سان نقشه قبلی "تشکیل دو دولت" به ناکامی خواهد انجامید.

سوم: در خصوص این‌که چرا محتوای این معامله برملا نگردیده و این‌که آیا معلوماتی در مورد آن درز کرده یا خیر، باید گفت:

1. ترامپ فراموش می‌کند و یا خودش را به فاموشی می‌زند که فلسطین در دل‌های مسلمانان و افکارشان از جایگاه بزرگی برخوردار است و به همین دلیل است که هرگز این معامله را نخواهند پذیرفت، بلکه با جدیت و قاطعیت تمام آن را رد خواهند کرد. ترامپ گمان می‌کند پول‌های میلیاردی‌اش در این پروژه اقتصادی وی، به سازن زردکی خواهد بود که برای فریب دادن مردم فلسطین آن را به جانب‌شان پرداب نموده و آنان نیز فوراً موافقت خواهند نمود. به همین دلیل است که جزئیات آن را اعلان نکرد و کنفرانس بحرین را برای فضاسازی برای پذیرفتن معامله قرن‌اش از جانب مردم فلسطین پیشاپیش راه‌اندازی نمود.

2. در خصوص معلومات درزکرده در مورد معامله قرن باید گفت که بلی برخی معلوماتی در این خصوص درز نموده و به نظر می‌رسد که درز نمودن این معلومات، آگاهانه و هدف‌مندانه بوده، زیرا این معلومات با آماده‌گی‌هایی که برای معاملۀ قرن صورت می‌گیرد، نزدیکی زیاد دارد و بسیاری از این معلومات درزکرده توسط نشریه "یسرائیل هیوم" یهودی و به تاریخ 7 می 2019م منتشر شده. صاحب این نشریه فردی به نام "شیلدون ادیلسون" است و او یکی از بزرگ‌ترین حمایت کننده‌گان مالی تبلیغات انتخاباتی ترامپ بود و در عین حال به نتانیاهو نیز نزدیک است.

- توافقاتی‌که صورت خواهد گرفت: توافقی سه‌جانبه میان دولت یهود سازمان آزادی‌بخش و حماس صورت خواهد گرفت و بر اساس آن دولت فلسطینی تشکیل خواهد شد که از آن به نام فلسطین جدید یاد خواهد شد. این دولت در منطقه کرانۀ غربی و غزه، اما بدون شهرک‌های موجود یهودیان، تشکیل خواهد یافت.

- تخیلیه مناطق: تشکیلات شهرک‌سازی به حالت خودش باقی خواهد ماند و تشکیل‌های منفصل نیز با‌ آن پیوند خورده و با یک دیگر در ارتباط بوده و در اختیار رژیم یهود باقی خواهد ماند.

- قدس: به هیچ‌وجه تقسیم نخواهد شد و میان دولت یهود و فلسطین مشترک خواهد بود، با این تفاوت که ساکنین عرب قدس به عنوان اتباع/شهروندان فلسطین جدید معرفی خواهند شد و نه اتباع "اسرائیل". شاروالی/شهرداری قدس نیز فراگیر بوده و در برابر تمام قدس مسوول خواهد بود، بجز امور تعلیمی که فلسطین جدید مسوولیت آن را به دوش خواهد داشت و مالیه "أرنونا" (مالیاتی است که بالای استفاده کننده‌گان بناها و زمین‌ها وضع می‌شود) و مالیات آب را باید دولت فلسطین جدید بپردازد.

- غزه: مصر زمین‌های جدیدی را از خاک خود به فلسطین خواهد داد تا در آن به ساخت میدان هوایی/فرودگاه و کارخانه‌جات و تبادل اموال تجارتی و زراعتی بپردازد، اما مردم فلسطین حق اعمار مبانی مسکونی در این زمین‌‌ها را ندارند.

- اردو/لشکر: فلسطین جدید حق ندارد اردو/لشکر داشته باشد و یگانه سلاح موجود در آن؛ همان سلاح پولیس/بازرس است و بس. حماس باید تمام تسلیحات‌اش به شمول سلاح‌های فردی را جمع‌آوری نموده و به مصری‌ها تسلیم می‌کند. نظامیان حماس در بدل آن معاش/حقوق ماهانه‌ای را از جانب دولت‌های عربی دریافت خواهند نمود. یک سال پس از این توافق‌، انتخابات حکومت فلسطین راه‌اندازی خواهد شد و یک سال پس از برگزاری انتخابات، تمام اسراء به تدریج و در مدت سه سال آزاد خواهند شد.

در جریان پنج سال بندر و میدان‌هوایی/فرودگاه فلسطینی ساخته خواهد شد و تا آن زمان فلسطینیان از میدان‌های هوایی و بندرهای "اسرائیل" استفاده خواهند نمود. مرزها میان فلسطین و دولت یهود به عنوان دو دولت دوست بازخواهد بود. پلی آویزان/ معلق به ارتفاع 30 متر از سطح زمین جهت پیوند دادن غزه به کرانه ساخته می‌شود و کارساخت آن به یک شرکت چینی واگذار خواهد شد، که چین در آن 50%، جاپان 10% کوریای جنوبی 10% استرالیا 10% استرالیا 10% کانادا 10% و امریکا و اتحادیه اروپا با هم 10% سهم خواهند گرفت. "غور" اردن هم‌چنان در اختیار "اسرائیل" خواهد بود و سرک/جاده 90 تبدیل به سرک/جاده‌ای متشکل از چهار خط خواهد شد که نیمی از آن زیر اشراف "اسرائیل" و نیم دیگر در اختیار و زیر اشراف فلسطینیان خواهد که فلسطین را با اردن وصل می‌دهد، وغیره مواردی که تا کنون درزنموده.

هرچند این معلومات درزکرده رسماً منتشر نگردیده، اما چگونه‌گی درزنمودن آن و این‌که توسط یک روزنامه یهودی، که مالک آن "شیلدون ادیلسون"، یکی از بزرگ‌ترین حامیان مالی تبلیغات انتخاباتی ترامپ و از نزدیکان به نتانیاهو می‌باشد، به خوبی بیانگر اراده و خواست ترامپ و علاقمندان اوست. این نیز بسیار روشن است که این معلومات درزکرده آن‌قدر آلوده با خیانت در حق سرزمین مبارک است که پذیرفتن آن حتی برای حکام خاین عرب و عجم نیز سنگینی نمود. این حکام مسأله تشکیل دو دولت را پذیرفتند، در حالی‌که آن نیز طرحی آشکارا خائنانه است، زیرا سراسر خاک فلسطین بخشی از سرزمین پهناور اسلامی است، که بدون هیچ‌گونه کوتاهی در مورد حتی یک وجب آن باید به اهل آن سپرده شود و در غیر آن خیانت صورت گرفته، چه رسد به پذیرفتن تشکیل دو دولت، که منجر به از دست رفتن بیشتر خاک فلسطین می‌شود؟! اما حکام خائن عرب و عجم این راه‌حل را پذیرفتند و شروع به توجیه آن کردند که بر اساس آن بخشی از یک دولت و علم برای‌شان باقی خواهد ماند و به آن افتخار خواهند نمود! اما معامله ترامپ (معامله قرن) هیچ چیز قابل ذکری برای شان باقی نمی‌گذارد. کوشنر مشاور ترامپ در اظهاراتی گفت: «معامله قرن ممکن است قضیه تشکیل دو دولت را در خود نداشته باشد، همچنان که قدس پایتخت ابدی "اسرائیل" خواهد بود.» (منبع: بی بی سی 2 می 2019م) حتی "شهرک‌های" کرانه نیز، بر اساس این معامله، باقی مانده کرانه را، که از 12% آن فراتر نمی رود، به مرور زمان به خود می بلعد و این بخشی است که زیر سلطه نظامی دولت یهود قرار دارد.

چهارم: در مورد این‌که این "معامله ترامپ" تا چه اندازه شانس موفقیت دارد، باید گفت که هیچ شانسی ندارد، زیرا حتی طراح این معامله، با وجود سر و صداهایی‌که راه انداخته بازهم انتظار ناکام ماندن آن را دارد. «ترامپ نیز گفته که ممکن است پامپئو وزیر خارجه‌اش در ارزیابی خویش مبنی بر این‌که نقشه پیش روی اداره حکومت امریکا برای صلح در خاورمیانه احتمالاً به ناکامی بینجامد، مستحق باشد. روزنامه "واشنتن پست" پیش از آن به نقل از پامپئو گفته بود که وی خطاب به گروهی از رهبران یهود در نیویارک گفته بود؛ ممکن است نقشه‌ای که طرح آن بسیار به تعویق افتاد زیاد مورد استقبال قرار نگیرد.» (منبع: تایمز اوف "اسرائیل" 3 جون 2019م) 

حماقت ترامپ به او اجازه نمی‌دهد به این واقعیت پی ببرد که فلسطین خرید و فروش نمی‌شود، زیرا این سرزمین قبله نخست مسلمانان است، مسجد آن سومین مسجدی است که بار سفر بستن به جانب آن از پاداش خاصی برخوردار است و معراج رسول الله صلی الله علیه وسلم از این سرزمین صورت گرفته. ترامپ به دلیل حماقتی‌که دارد، نمی‌داند لشکر مسلمانان به زودی و به خواست الله متعال این سرزمین را در حالی آزادی خواهد نمود که فریاد تکبیرهای لشکریان به آنان نیروبخشیده و سایۀ بیرق عقاب (لااله الله محمد رسول الله) بر سرشان سایه می‌افگند. گرچه ترامپ امروز از میان حکام مسلمانان و اطرافیان آنان کسانی را یافته اند که به مال کثیف دل بسته‌اند؛ اما فردا از جانب مسلمانان چیزی بجز شمشیرهای خلافت نخواهد دید که به خواست الله متعال برای جنگیدن با یهود و حامیان استعمارگر کافرشان از غلاف‌ها بیرون کشیده شده و فلسطین را از شر یهودیان و حامیان‌شان آزاد خواهد نمود. چنان‌که قبلاً از شر صلیبیان آزادش نموده بود و بدون شک این فردا برای صاحبان درک و درایت بعید نیست و شواهد آن را به خواست الله سبحانه وتعالی در هر کجا می‌توان حس نمود. مسلم در صحیح خویش از ابوهریره روایت نموده که گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يُقَاتِلَ الْمُسْلِمُونَ الْيَهُودَ فَيَقْتُلهُمْ الْمُسْلِمُونَ»

ترجمه: قیامت برپا نخواهد شد تا آن زمان که مسلمانان با یهودیان به جنگ پرداخته و مسلمانان آنان را به قتل رسانند.

الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ﴾ [ص: 88]

ترجمه: مطمئناً خبر آن را پس از مدتی درخواهید یافت.

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...

فسخ و انحلال شرکت تضامنی

  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

به جواب خالد صدقی عوراتی

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

برادر محترم امیر حزب التحریر، الله سبحانه و تعالی شما را حفظ نموده و در تمام امور خیر، موفق گرداند!

سوال اول:

آیا در بین دو عبارت ذیل تناقض وجود دارد و یا این‌که در عبارت دوم کدام عبارت و جمله‌ای محذوف است؟

عبارت اول: همان عبارتی است که در بحث فسخ شرکت در کتاب نظام اقتصادی چنین بیان شده است: "به مرگ یکی از دو شریک، دیوانه شدن آن، محجور و ممنوع قرار گرفتن‌اش از تصرف به دلیل سفاهتی‌که به آن عارض گردیده و یا با فسخ یکی از شرکاء وقتی‌که در شرکت فقط دو شریک باشند، عقد شراکت باطل می‌شود؛ زیرا عقد شراکت مانند عقد وکالت یک عقد جائز بوده که با بروز این حالات شراکت باطل و عقد کاملاً منحل می‌گردد؛ اگر یکی از شرکاء فوت نمود و بعد از مرگ آن وارثی باقی ماند، وارث می‌تواند که به اجازۀ شریک دیگر همان عقد شراکت را ادامه و یا خواهان تقسیم گردد؛ اگر یکی از شرکاء خواهان فسخ شراکت گردید بر شریک دیگر لازم است که از خواست آن اجابت نموده و شراکت را فسخ نماید؛ اما زمانی‌که شرکاء بیشتر از دو نفر بودند و در این صورت یکی از شرکاء در خواست فسخ شراکت را نمود و باقی شرکاء تصمیم به بقاء و ادامه شرکت را داشتند، شراکت در قسمت همان یک نفری‌که خواهان فسخ گردیده، فسخ شده و در قسمت دیگر شرکاء باقی می‌ماند."

عبارت دوم: عبارتی است که در بحث انحلال شرکت تضامنی و تفاوت شرائط آن با شرکت‌های اسلامی در کتاب نظام اقتصادی چنین آمده است: "و برای شریک این حق است که هر وقتی خواسته باشد شرکت تضامنی را ترک نموده خواه دیگر شرکاء موافقت کنند و خواه موافقت نکنند، شرکت به مرگ یکی از شرکاء، محجور قرار دادن آن از تصرف منحل نشده؛ بلکه شراکت همان یک نفری‌که خواهان فسخ گردیده است فسخ شده و شراکت باقی شرکاء به حالت خود باقی می‌ماند این در صورتی است که شراکت بین بیشتر از دو نفر منعقد گردیده باشد."

سوال دوم:

در مورد انحلال شرکت تضامنی چنین آمده است: "وقتی شرکاء بر انکشاف و توسعۀ شرکت اقدام نمودند؛ خواه این توسعه به اساس سرمایه باشد و یا با اضافه نمودن تعداد شرکاء ایشان صلاحیت مطلق را داشته هر طوری خواسته باشند می‌توانند در این مورد تصرف کنند." آیا توافق شرکاء با افزودن سرمایه و یا اضافه نمودن تعداد شرکاء جدید، باعث فسخ شرکت و تجدید عقد قرار داد جدید می‌شود یا خیر؟

 سوال سوم:

در عبارت فوق‌الذکر تصریح شده است: "اگر یکی از شرکاء فوت شد و وارثی بعد از آن باقی ماند برای وارث جائز است که شراکت را ادامه داده و شریک آن را اجازه شرکت دهد و هم‌‍چنان برای وارث حق در خواست فسخ است." معنی ادامۀ شرکت چیست و مشخصاً صلاحیت‌های آن چی بوده مخصوصاً وقتی شخص متوفی مضارب و یا صاحب مال بوده باشد؟ آیا دوام شرکت مضاربت با وارثی‌که از جانب دیگر ورثه وکالت دارد جائز است و یا این‌که باید شرکت فسخ و مجدداً منعقد گردد؟

الله سبحانه و تعالی در عمرتان برکت عنایت فرموده و خیر کثیری نصیب شما گرداند!

جواب:

 وعلیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

 اولاً سه سوالی‌که در مورد دو مسأله از کتاب نظام اقتصادی مطرح نمودید:

 موضوع اول که در باب فسخ شرکت بیان گردیده است:

"شرکت در عقود شرعاً جائز و با مرگ یکی از شرکاء، دیوانه شدن، ممنوع قرار دادن آن از تصرف به دلیل سفاهتی‌که عارض گردیده و یا با فسخ یکی از دو شریک منحل می‌شود، وقتی شراکت در بین دو نفر باشد به خاطری‌که شراکت یک عقد جائز است با بروز این حالات منحل می‌گردد مانند عقد وکالت؛ اما در صورتی‌که در عقد شراکت دو نفری، یکی از شرکاء فوت گردد و بعد از آن وارث باقی ماند وارث می‌تواند با توافق و رضایت شریک اول، شراکت را ادامه داده و می‌تواند شراکت را فسخ کند. هم‌چنان وقتی یکی از دو شریک در خواست فسخ شراکت را نمود بر شریک دیگر لازم است که در خواست آن را قبول کند؛ اما زمانی‌که شرکاء بیشتر از دو نفر بودند و یکی از شرکاء در خواست فسخ شراکت را نمود و باقی شرکاء علاقه‌مند به بقاء و دوام شرکت بودند شرکت در قسمت همان یک نفر فسخ و در بین باقی شرکاء تجدید می‌گردد؛ مگر ‌ فسخ در بین شرکت مضاربت و دیگر شرکت‌ها متفاوت است؛ زیرا در شرکت مضاربت وقتی کارگر تقاضای فروش و صاحب مال تقاضای تقسیم مال را نماید به تقضای کارگر ترجیح داده شده مال به فروش می‌رسد؛ زیرا حق کارگر در فائده بوده و فائده زمانی ظاهر می‌گردد که مال به فروش رسد؛ اما در دیگر انواع شراکت، وقتی یکی از طرفین عقد در خواست تقسیم و دیگر تقاضای فروش آن را داشت، در خواست تقسیم ترجیح داده شده، نه در خواست فروش آن."

 مسألۀ دوم در مورد شرکت تضامنی است:

شرکت تضامنی (عقدی است که بین دو و یا بیشتر از دو نفر به هدف تجارت تحت عنوان مشخصی به میان می‌آید و همه اعضاء آن به پرداخت وام‌ها/دیون شرکت متعهد می‌گردند؛ بدون این‌که قید و محدودیتی داشته باشد. به همین دلیل هیچ یک از شرکاء حق ندارد که از حق و سهم خود به نفع دیگری بگذرد؛ مگر به اجازۀ کل شرکاء. شرکت تضامنی به مرگ یکی از شرکاء و یا با ممنوع قرار دادن آن از تصرفات به دلیل بعضی عوامل عارضی و مفلس شدن یکی از شرکاء منحل می‌گردد. در این شرکت تمام شرکاء مکلف به پایبندی تمام تعهدات شرکت در برابر غیر می‌باشند و مسئولیت شریک در این نوع شرکت محدود نبوده؛ پس هر شریک به تنهائی خود مکلف به پرداخت وام‌ها/دیون این شرکت می‌باشند، نه تنها از سرمایۀ شرکت؛ بلکه از اموال شخصی خود باید دیون شرکت را هر طوری شده پرداخت نمایند، زمانی‌که سرمایۀ شرکت برای باز پرداخت دیون شرکت تکافو نکرد شریک مکلف است که از اموال شخصی خود دیون شرکت را پرداخت نموده و این شرکت اجازه نمی‌دهد که برنامۀ شرکت از همان مرحلۀ ابتدائی‌اش توسعه یابد. این شرکت از اشخاص کمی به وجود می‌آید که هرکدام نسبت به یکدیگر باید اعتماد کامل داشته و هم‌دیگر را به صورت درست بشناسند، در این نوع شرکت مهم‌ترین عنصر، شخصیت شریک است نه به این اعتبار که شخص پول‌دار بوده؛ بلکه از این جهت که تأثیرگذاری آن در جامعه چی قدر است؟ این نوع شرکت یک شرکت فاسد است؛ زیرا شروطی‌که در این نوع شرکت وضع گردیده با شروط شرکت‌های اسلامی در تضاد است؛ زیرا حکم شرعی این است که در شرکت‌های تجارتی شرطی نمی‌تواند وضع گردد که شخص را از تصرفات مالکانه‌اش بازد دارد و هم‌چنان در شرکت‌های اسلامی شرکاء می‌توانند که شرکت‌شان را با زیاد ساختن سرمایه یا با اضافه نمودن شرکاء توسعه دهند و شرکاء می‌توانند که هرنوع تصرفی را خواسته باشند انجام دهند. در اسلام شریک مسئولیت ندارد که بیشتر از سهم خودش قرض‌های شرکت را پرداخت نماید، به همین ترتیب در شرکت اسلامی هر شریک هر وقتی خواسته باشد می‌تواند شرکت خودش را بدون موافقۀ شرکاء دیگر فسخ نماید، شرکت در اسلام به فوت یکی از شرکاء و یا محجور قرار گرفتن آن منحل نشده؛ بلکه تنها در حصۀ همان شریک فسخ و در قسمت دیگر شرکاء در صورتی‌که شرکاء بیشتر از دو نفر باشند، شرکت بر حال خودش باقی می‌ماند. این موارد شرائط شرعی هستند که شرط‌های شرکت تضامنی در تضاد با این شرائط قرار دارد، شرائط شرکت تضامنی شرائطی هستند که عقد شرکت را فاسد ساخته و برای انسان مسلمان جائز نیست که در چنین شرکت غیر شرعی و فاسد شریک گردد.)

 جواب سوال اول:

 مواردی‌ را که از نظر شما در دو عبارت کتاب نظام اقتصادی تعارض و تناقض دارد مشخص نساختید؛ اما طوری‌که به نظر می‌رسد منظور شما بین دو عبارتی است که در باب فسخ شرکت شرعی و شرکت تضامنی چنین به کار رفته است: "شرکت‌ از جمله عقودی است که شرعاً جائز بوده و با مرگ یکی از دو شریک، دیوانه شدن آن، محجور قرار گرفتن‌اش به دلیل بی‌خردی/سفاهت و یا با فسخ یکی از شرکاء باطل شده و از بین می‌رود، این در صورتی است که شرکت بین دو  نفر منعقد گردیده باشد؛ زیرا این عقد یک عقد جائزی بوده که در این حالات از بین می‌رود مانند عقد وکالت. شرکت با مرگ یکی از شرکاء، ممنوع قرار دادن آن از تصرف، منحل نشده؛ بلکه شراکت همان شخص متوفی و محجور فسخ شده و در قسمت دیگر شرکاء شرکت بر حال خودش باقی می‌ماند و این در صورتی است که شرکت بین بیشتر از دو نفر منعقد شده باشد"؛ پس در عبارت اول گفته شده که شرکت به مرگ یکی از شرکاء باطل می‌شود؛ ولی در عبارت دوم گفته شده که به مرگ یکی از شرکاء منحل نمی‌شود؛ پس این دو عبارت چطور با هم جمع می‌شوند؟

 دقیقاً هیچ نوع تناقضی در این دو عبارت نبوده؛ بلکه برعکس در بین این دو عبارت انسجام و توافق کامل وجود دارد؛ زیرا در عبارت اول آمده است: "شرکت از عقودی است که شرعاً جائز و با مرگ یکی از شرکاء، محجور قرار گرفتن آن به دلیل بی‌خردی/سفاهت و با فسخ یکی از ایشان باطل می‌شود و آن زمانی است که شراکت در بین دو نفر منعقد شده باشد؛ زیرا عقد شراکت یک عقد جائز بوده که با بروز این حالات از بین می‌رود و مانند عقد وکالت در این حالات باطل می‌شود." این عبارت از شرکتی صحبت می‌کند که در بین دو شخص باشد که با مرگ یکی از دو شریک شرکت پایان می یابد؛ زیرا عقد شرکت کمتر از دو نفر نمی‌تواند باشد که این مسأله واضح است.

 اما عبارت دوم: "شرکت با مرگ یکی از شرکاء، محجور قرار دادن آن منحل نشده؛ بلکه تنها شراکت آن فسخ می‌گردد و شراکت دیگر شرکاء بر حال خود باقی مانده و این در صورتی‌ است که شرکت بین بیشتر از دو نفر باشد." این عبارت از شرکتی صحبت می‌کند که در بین بیشتر از دو نفر مثلاً پنج یا شش نفر باشد.

در صورتی‌که بین دو عبارت فوق‌الذکر تعارض دیده شود برای رفع آن موارد، فوقاً را ذکر نمودیم اما اگر تعارض بین دو عبارت ذیل دیده شود:

"وقتی‌ چند نفر باهم شریک باشند و یکی از آن‌ها فسخ شراکت را در خواست کند و باقی شرکاء به بقاء آن راضی باشند، شرکت در قسمت همان یک نفر فسخ و در قسمت باقی شرکاء تجدید می‌گردد."

"شرکت با فوت یکی از شرکاء محجور قرار گرفتن آن منحل نشده؛ بلکه شراکت همان یک نفر فسخ و شراکت دیگر شرکاء به حال خود باقی و این حالتی است که شراکت بین بیشتر از دو نفر باشد."

بین این دو عبارت هم تعارض دیده نمی‌شود؛ زیرا عبارت اول از فسخ شرکت، از جانب یکی از شرکاء صحبت دارد و این فسخ بر کل عقد تأثیر دارد؛ زیرا شرکاء بعضی وکالت بعضی دیگر را دارند وقتی‌ یکی از آن‌ها عقد شراکت را فسخ کند بر تمامی عقد از جهت این‌که این عقد، عقد وکالت است تأثیرگذار است؛ چنان‌چه یکی از شرکاء وکالت خود را از باقی شرکاء گرفته و می‌خواهد که آن‌ها هم وکالت خود را از آن بگیرند؛ یعنی بر عقد وکالت حالتی آمده که تأثیرگذار است؛ پس لازم است که باقی شرکاء در صورتی‌که خواهان ادامه شراکت باشند، عقد را تجدید نمایند.

 اما عبارت دوم از مرگ یکی از شرکاء و محجور قرار دادن صحبت دارد این حالت با حالت فسخ فرق می‌کند؛ زیرا در این حالت فسخ و محجور قرار گرفتن از جانب متوفی صورت نگرفته؛ بلکه با مرگ آن عقد وکالت کاملا به پایان رسیده و هم‌چنان با محجور قرار گرفتن شخص به صورت کلی از تصرفات ممنوع شده است و این حالت اثری بر عقد وکالت که بین دیگر شرکاء است ندارد؛ زیرا عاملی‌که بر عقد وکالت اخلال وارد کند وجود ندارد به همین دلیل وقتی‌که دلیل بیرون شدن یکی از شرکاء، مرگ و یا محجور قرار گرفتن آن باشد عقد در بین دیگر شرکاء باقی مانده و به تجدید عقد نیاز ندارد.

1-       اما نسبت به سوال دوم باید گفت، توسعه‌ای شرکت به یکی از دو چیز صورت می‌گیرد:

ا – با افزائش سرمایه‌ای شرکاء و یا با افزائش بعضی شرکاء جدید، و این حالت نیازی به فسخ عقد شراکت نداشته؛ زیرا این حالت بر عقد شراکت اخلالی وارد نکرده و عقد بین اعضای شرکت به همان حالت قبلی‌اش باقی می‌ماند؛ اما در قسمت افزائش سهام‌شان در سرمایه طبق توافق شرکاء مفاد و فائدۀ شان نیز به اندازۀ سهام‌شان افزوده شده و این ماده بر مواد قبلی قرارداد شرکت افزود می‌گردد.

ب- با افزودن شرکاء جدید نیز نیازی به فسخ عقد شراکت نبوده؛ زیرا در این حالت نیز حالتی‌که بر عقد شراکت اخلالی وارد کند به وجود نیامده وعقد در بین اعضای شرکت باقی می‌ماند. وقتی شرکاء به ادامه شرکت با شرکاء جدید توافق کردند مطابق به رضایت و شروط سهام و فوائدشان، شرکت ادامه پیدا کرده و سهام شرکاء قدیم در سرمایه تعدیل شده و هم‌چنان مفادشان نیز تعدیل می‌گردد و این ماده در ادامۀ قرارداد قبلی ذکر می‌شود در این صورت لازم است که شرکاء قدیم بر شراکت شرکاء جدید موافقه نمایند.

خلاصه این‌که شرکت منعقده به دلیل افزائش سرمایه و یا پیوستن شرکاء جدید تا وقتی‌که به موافقۀ شرکاء قدیم باشد از بین نمی‌رود

اما نسبت به سوال سوم شما:

عقد شراکت با مرگ یکی از شرکاء از بین رفته و این عقد از باب وکالت است. مرده با مرگ‌اش از اعطاء وکالت و اخذ وکالت خلاص می‌شود؛ یعنی وقتی مرده صاحب مال باشد دادن وکالت برای شریک از جانب آن به پایان می‌رسد، وقتی متوفی کارگر باشد گرفتن وکالت آن نیز از بین می‌رود به این ترتیب شرکت متوفی منحل شده و باطل می‌شود بدون تفاوت بین این‌که صاحب مال باشد و یا کارگر؛ بناء لازم نیست که شرکت متوفی بعد از مرگ‌اش فسخ گردد؛ بلکه به صورت طبیعی شرکت آن از بین می‌رود.

 در مرگ شریک حق آن برای ورثۀ آن انتقال نموده و ورثه بین دو حالت مخیر است:

 ا- می‌توانند که خواهان تقسیم شرکت گردند؛ یعنی سرمایه را به صاحب آن بدهند و خواهان تقسیم فائده گردند و برای کارگر فائدۀ حاصله را پرداخت نمایند.

 ب- می‌توانند که با موافقۀ شریک دیگر به ادامۀ شرکت بپردازند؛ معنی ادامۀ شرکت این است که از جانب شریک زنده تصمیم ادامۀ شرکت با وارث شریک متوفی گرفته شود و مطابق با شروط سابق با وارثین شریک متوفی عقد جدیدی بسته شود و وارث قائم مقام شریک متوفی قرار می‌گیرد؛ اگر شریک متوفی صاحب مال بوده باشد وارث آن صاحب مال قرار می‌گیرد و اگرکارگر باشد کارگر قرار می‌گیرد؛ ولی شریک زنده به همان جایگاه قبلی‌اش باقی می‌ماند؛ اگر صاحب مال باشد همان صاحب مال است و اگر کارگر باشد به همان صفت کارگری خود باقی می‌ماند. با در نظر داشت این‌که فائدۀ کارگر باید محاسبه شده و مفاد آن در سرمایه گذاشته شود که در این حالت کارگر نیز یک سهمی در سرمایه پیدا کرده د و در یک بخشی از شرکت صاحب مال می‌شود، طبیعی است که در ادامۀ شرکت باید چند چیز رعایت گردد:

 - یکی این‌که مال شرکت باید پول دینار و درهم و یا پول نقد باشد؛ پس در این حالت عقد جدید با وارث آسان است.

 - حالتی‌که یک قسمت از مال شرکت جنس و یک قسمت آن نقد باشد که در این صورت جزئیات فقهی زیادی در مورد چگونگی سنجش جنس به پول و چگونگی ادامۀ شرکت وجود دارد که این جزئیات در کتاب‌های فقهی وجود داشته کسی‌که می‌خواهد به این کتاب‌ها رجوع کند.

-  هم‌چنان باید تغییری‌که در سهام شرکاء آمده است باید رعایت شود، وقتی‌ فائدۀ سرمایه از شرکت سابق به سرمایۀ جدید افزوده شده و یا فائدۀ کارگر از شرکت سابق به سرمایۀ جدید افزوده شود در این حالت نیز باید محاسبه و رعایت گردد.

 امیدوارم که همین قدر به جواب سوالات شما کافی و بسنده باشد. 

برادرتان عطاء بن خلیل ابورشته

28 رمضان 1440هـ.ق

2 می 2019م

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

سند مکۀ مکرمه، سند ضرر و ضرار

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

1200تن به ظاهر شخصیت اسلامی از 139 کشور و به نمایندگی از 27 حرکت و فرقۀ اسلامی "سند مکه مکرمه" را امضا کردند. این سند اعلامیۀ تاریخی است که با هدف نهادینه‌سازی ارزش‌های همزیستی، تسامح و همبستگی میان ادیان، فرهنگ‌ها و مذاهب در کشورهای اسلامی و تحقق صلح و آرامش میان تمامی جوامع انسانی نوشته شده و از سوی دیگر از تأثیر عظیم سند مدینۀ منوره که توسط رسول الله صلی الله علیه وسلم در صدر اسلام نوشته شد، الهام گرفته است. هم‌چنین با تمامی جرئت بر دین الله سبحانه وتعالی و با بازی گرفتن ثوابت دین، احساسات مسلمانان و میراث سیاسی و قانونی شان، کسانی‌که بر آنان شخصیت اسلامی اطلاق می‌گردد، سند ضرر و ضرار را امضاء کردند و گمان می‌کنند که بند‌های این سند الهام گرفته از سند مدینۀ منوره است که رسول الله صلی الله علیه وسلم بعد از تأسیس دولت اسلامی در مدینه نوشته بودند.

برای وضاحت تناقض سند مکه، "سند ضرر و ضرار" با سند مدینۀ منوره باید تأکید نمود که اولاً سند مدینۀ منوره به وضاحت بیان‌گر اظهار سیادت مسلمین بود و هیچ‌گونه جای تأویل بر مکونات جامعۀ مدنی را بر خلاف تنوع عقیدتی و تاریخی آن ندارد. برخلاف آن‌چه از سند ضرر و ضرار به نظر می‌رسد، از نفاق سازمان ملل در مورد شریعت اسلامی، ثوابت سیاسی و عقائد آن که به هیچ‌وجه ممکن نیست با عقائد شرک و خرافات منسجم گردد، با فرهنگ اسلامی که عقیدۀ توحید را نشر می‌کند و با الحاد و تثلیث مبارزه می‌کند، در جنگ است. باید بارزترین مسائل را که در سند مکه آمده است، تناقضاتی‌که با اسلام دارد و تلاش‌هایی‌که جهت تحریف احکام آن صورت گرفته بیان گردد.

در اینجا فرصت پرداختن به جزئیات آنچه که در سند مکه آمده است نیست؛ اما تنها همین کفایت می‌کند که این سند سندی است که از جانب شخصیت‌های صادر شده که حیثت نمایندۀ مسلمانان را ندارند و زیر چتر دولت‌های پیمان "سایکس‌پیکو" که کافر استعمار‌گر بر ویرانه‌های خلافت عثمانی تأسیس کرد، انجام گردیده است و این‌ها دولت‌های اند که به هیچ‌وجه از اسلام و مسلمانان نماینده‌گی نمی‌کنند. در قدم سوم این سند با توجیهات دولت‌های بزرگ استعماری(امریکا، کشور‌های اروپایی وغیره) در مرحلۀ ضعف مسلمانان و قوت کفار بر آنان صورت گرفته است؛ بلکه آنان هر راهی بر مسلمانان دارند. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِن كَانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِّنَ اللّهِ قَالُواْ أَلَمْ نَكُن مَّعَكُمْ وَإِن كَانَ لِلْكَافِرِينَ نَصِيبٌ قَالُواْ أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَنَمْنَعْكُم مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ فَاللّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَن يَجْعَلَ اللّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً﴾ ‏[نساء: 141]

ترجمه: منافقان كسانی‌اند كه پيوسته شما را می‌پايند(و در انتظار آن هستند كه چه وقت به بلايا و مصائب گرفتار آئيد). پس اگر پيروزی و فتحی از سوی الله نصيب شما گرديد، می‌گويند: مگر جز اين است كه ما با شما بوده و از جماعت شمائيم‌؟ (لذا ما هم در غنيمت و دستاورد جنگ سهيم هستيم و بهره ما را بپردازيد!) و اگر سهمی(از پيروزی) نصيب كافران گرديد، می‌گويند: مگر ما نبوديم كه می‌توانستيم (همراه مؤمنان با شما بجنگيم و) بر شما چيره شويم و دست شما را از سر مؤمنان كوتاه كنيم‌؟ (ولی ما رفيق قافله و شريك دزد بوديم و مسلمانان را دلسرد می‌كرديم و برای شما جاسوسی می‌نموديم و پيوسته در تحريك شما عليه مسلمانان می‌كوشيديم؛ بنابراين با شما سهيم خواهيم بود). روز قيامت الله ميان شما (مؤمنان و چنين منافقانی) داوری خواهد كرد و ( مادام كه مؤمنان دارای ايمان راستين و كردار شايسته و بايسته باشند) هرگز الله كافران را بر مؤمنان چيره نخواهد ساخت.

سند ضرر و ضرار بر این تأکید دارد که مرجع امت اسلامی علمای است و با حکامی دوستی می‌کنند که آن‌ها دوست استکبار جهانی هستند. این بدین معنی است که باید صدای علمای ربانی که امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند، خاموش شود و قوانین را تصویب کنند که آن‌ها را به این هدف برساند و این بدین معنی است که حالت بد فعلی باید بدین منوال ادامه پیدا کند و هر فعالیت که باعث بیداری امت می‌گردد، جلوی آن گرفته شود. از اینکه همکاری اسلام و مسلمانان را در فرهنگ انسانی به عنوان جزء از همکاری دیگران منع می‌کند و اینجا بوی تفکر پلید ماسونی به مشام می‌رسد، فکری‌که قایل به تساوی بین ادیان و عقائد است تا اینکه اسلام در نظر سرمایه‌داری و سوسیالیزم مهمل به نظر آید.

زمانی‌که سند ضرر و ضرار از گفتگوی فرهنگ‌ها به عنوان بهترین راه برای رسیدن به تفاهم و شناختن مشترکات و گذشتن از سختی‌های زنده‌گی، غالب شدن بر مشکلات دارای ارتباط، علاوه بر تجاوز بر احکامی‌که در گذشته بوده و سبب دشمنی‌های تاریخی شده، سخن می‌گوید و عدم دخالت بر امور دولت‌های را نصیحت می‌کند که دارای وسایل نیک است. این کار شکست قابل رد است؛ مخصوصاً روش‌های تسلط سیاسی با طمع اقتصادی وغیره یا تشویق افکار قومیت یاهم تلاش تحمیل فتواها بر شرایط مکانی آن. این‌ها راه را کاملاً برای فعالیت در عرصه بازگشت دولت اسلامی می‌بندند و تلاش می‌کنند تا مجدی‌که در قرن‌ها نصیب مسلمانان گردیده بود، از بین ببرند و نشانه‌های شفاف آن را لکه‌دار نمایند.

اشتراک کننده‌گانِ کنفرانس بر این تأکید نمودند که مفاهیم میانه‌روی و اعتدال باید در جوامع اسلامی استحکام بخشیده شود و در این کار خودشان را به عنوان حاکمان در قرآن و سنت و و آنچه که به این دو ارتباط دارد، از اجماع صحابه و قیاس تعیین کردند و گفته‌های علمای بی‌نظیری‌ را که در طول قرون حاکمیت اسلام دُرفشانی کرده بودند، به دیوار زدند و به عوض آن اقوال علمای سوءرا که کاملاً از اصل شرعی دور است، جایگزین نمودند.

اشتراک کننده‌گان درخواست عبور از مقررات و برنامه‌هایی‌که به صورت نظری در مورد آنچه که تعلق به اعتمادسازی صلح و امنیت بین‌المللی دارد، کردند و اسالیب کشتارجمعی، از بین بردن نژاد، بی‌جا نمودن، قاچاق انسان و اجهاز غیرمشروع را محکوم نمودند. این گفتۀ ایجاد شده، مبتذلی است که قصد دارند مسلمانان را در تاریکی قرار دهند؛ بر خلاف این‌که این تلاش‌های مجرمانه و ارهابی عین چیزی است که دولت‌های کافر و استکبار جهانی و دنباله‌روان‌شان از حکام فاسد سرزمین‌های اسلامی دنبال می‌کنند.

در اخیر می‌گویم: سند مکه مکرمه در حالی به تصویب رسید که مسلمانان به انحطاط به سرمی‌برند و هیچ‌گونه قدرتی ندارند؛ اما سند مدینه در حالی به امضاء رسید که مسلمانان در اوج قدرت بودند، بعد از این که قدرت به آنان سپرده شد و دولت اسلامی را تأسیس نمودند.

پروردگارا! از شر ایشان به تو پناه می‌بریم و می‌خواهیم که این دائره را علیه آنان بگردانی و ما را خلافت حقیقی دوم بر منهج نبوت نصیب نمائی تا اولیای تو عزت یابند و دشمنانت ذلیل گردند؛ تو ولی هستی و قدرت داری!

نویسنده استاد عصام عمیره از بیت المقدس

مترجم: رامین بارز

ادامه مطلب...

خانواده: کشتی ای که دستخوش امواج گردیده؛ کجاست ساحل نجات؟

(ترجمه)

مفاهیم فاسدی در جامعه شایع گردیده که روابط افراد را بر مبنای مصلحت ها و منافع استوار ساخته و پیوند های افراد جامعه را زیر پا نموده و آن ها را در میان یکدیگر بیگانه ساخته است که از مهم‌ترین نتایج آن برای خانواده؛ جدایی و دور ساختن اعضای آن از همدیگر می‌باشد.

باد های این نظام حاکم که بالای جهان حاکمیت می‌کند، بالای تمام روابط وزیده و مفاهیم زندگی را تغییر داده اند و پیوند مستحکمی که زن و شوهر را تا مدت طولانی با همدیگر ارتباط می‌دهد را به عنوان کتاب قراردادی ساخته است که فصل های آن را: فراهم ساختن خانه ای زیبا، موتر/اتوموبیلی مجلل و خانمی که در بیرون از خانه کار کرده تا شوهرش را در تامین نیازمندی های بی پایان زندگی همکاری نماید، تشکیل می‌دهند.

و به سبب یک اختلاف کوچک و ناچیز، گره این پیوند از هم گسیخته، روابط  نابود شده و نظام خانواده طوری از هم می‌پاشد که هیچ ارزشی برای همنشینی، دوستی و محبت داده نمی‌شود.

همین طور معیار های انتخاب همسر از: "کسی که از دینداری اش راضی شدید" و از "با انتخاب خانم دیندار خود را رستگار بگردان" به: "کسی که قصر و موتر/اتوموبیل دارد" و به "کسی که کار می‌کند و در تامین مخارج خانه سهم می‌گیرد" تغییر یافته اند؛ تا تبدیل به معیار های سست و ضعیفی که در برابر کوچکترین فشار و مشکلات نابود شوند.

(مصلحت و فایده مادی) به یک عنوان بزرگ و درشت در نزد مردم مبدل شده که روابط را رهبری می‌کند و همچنان ارزش های به ظاهر بزرگ دیگری در جامعه مثال زده می‌شوند که مردم بخاطر تامین آن ها، در سایه این نظام فاسد سرمایه داری، دنبال خواسته هایی که هیچ گاه به پایان نمی‌رسند، همواره می‌تپند و در اقیانوس خواسته ها، شهوات و تمایلات شناور هستند و بخاطر به دست آوردن مقدار زیادی از آن ها در این اقیانوس غوطه می‌زنند.

آنان به مانند کشتی هایی هستند که در اقیانوسی متلاطم حرکت نموده و امواج خشمگین آن ها را در خود فرو برده و به این سو و آن سو پرتاب می‌کند، مسافرین این کشتی خسته و درمانده نَفَس های خود را حبس کرده و به دنبال ساحلی می‌گردند تا کشتی شان در آنجا لنگر اندازد؛ یعنی ساحل نجات! و از سوی دیگر دزدان دریایی همواره مراقب این اقیانوس ها بوده و تلاش می‌کنند تا کشتی ها و مسافرین آن ها غرق نمایند و شب و روز بخاطر این کار نقشه می‌سازند ولی مسافرین کشتی ها با چشمانی سرگشته و حیران این سوال را می‌پرسند که چه وقت و چگونه نجات خواهیم یافت.

ما جوامع بشری را اینگونه می‌بینیم و آنچه را که برای خانواده ها در سایه این نظام وحشی و غیر متمدن اتفاق می افتد و انسانیت را از طریق جنگ ها، بلاها، فقر و گرسنگی در معرض نابودی قرار داده است، به همین کیفیت مشاهده می‌کنیم.

نظام دزدان دریایی برای نابودی بشریت کمر بسته است و هیچگاه زندگی آرام و بقا را برای انسان ها نمی‌خواهد، کارش پیوسته و دوامدار است، نه خسته می‌شود و نه هم درمانده، انسان ها را کشته و خون ها را می‌ریزد، این نظام -به زعم خودش- در برابر تروریزم و تروریستان می‌جنگد و آیا تعبیرش از تروریزم غیر از اسلام چیز دیگری هم است؟ و از سویی دیگر فرهنگ خود را از راه های گوناگون در جوامع پخش می‌کند.

و همچنان غلامانی دارد که این نظام را تطبیق نموده و شب و روز بخاطر بقای آن کار می‌کند، رسانه های این نظام  نیز آنچه را که برای شان دیکته می‌شود را ترویج می‌دهند، نظام تعلیمی اش نیز بر مبنای نهادینه ساختن مفاهیم این نظام در میان نوجوانان، سازمان ها و انجمن ها فعالیت می‌نماید تا از طریق آن افکار زهرآگین خودش را پخش نماید.

این نظام دزدان دریایی به سرعت در حال حرکت است تا مفاهیم باقی مانده اسلام را نیز از بین برده و خانواده ها را در جهنم مفاهیم نظام سرمایه داری و سکولاریزم غربی چنان غرق نماید تا زیربنای خانواده مسلمان را نابود ساخته و چنان در اقیانوس جهالت و تاریکی ها داخل نموده و گمراه سازد که هیچ گاه به ساحل نجات رهنمون نشود.

آنچه که پدران و فرزندان از یک جدایی ترسناک و جفای بزرگ رنج می‌برند؛ نتیجه چیزی است نه بالای روابط آن ها سایه افکنده و از خطری فراگیر هشدار می‌دهد و این پیوندی که برای مدت های طولانی خانواده مسلمان را با همدیگر ارتباط داده بود را تهدید می‌کند و آن را در مسیر آنچه که خانواده ها در غرب از جدایی و پراکندگی رنج می‌برند، قرار بدهد! تا هر فرد دنیای خاص خودش را داشته و از سایر اعضای خانواده بی خبر باشد، و تنها چیزی که آن ها را یکجا می‌سازد؛ زمان صرف غذا و یا رفتن به اتاق خواب- در بهترین حالت- باشد.

اندوه فراوانی وجود همه ما را فراگرفته که قلب ها از شنیدن آن پاره می‌شوند، پس این بیهودگی و ضیاع وقت، که فرزندان مسلمانان در آن به سر می‌برند، به یک راه حل عاجل نیاز دارد تا از طریق آن از چنگال سکولاریزم وحشی نجات یابند.

جوانانی که در تقوا و طاعت الله سبحانه و تعالی تربیت یافته اند، سکولاریزم آن ها را چنان تغییر داده است که در آغوش گمراهی قرار گرفته و در پی شهوات دویده و چنان به تمایلات و هوای نفس پاسخ مثبت بدهند نه به طور کامل احکام الله سبحانه و تعالی نادیده بگیرند!.

کسی که بال فروتنی را در برابر والدین پهن نموده و در جستجوی رضایت آن بوده و همانگونه که او را در کودکی تربیت نموده بودند، برای شان دعای رحمت می‌نمود را به شخصی مبدل ساخته است که نافرمانی والدین خود را نموده، در برابرشان بی تفاوت بوده و در بسا اوقات آن ها را به خانه سالمندان بیندازد.

و همچنان کسی که به طور پیوسته جهت پیوند صله ارحام تلاش نموده و بخاطر انجام اعمال خیر و کسب پاداش، در انتظار مناسبت هایی می نشست تا آن ها را انجام دهد به کسی مبدل گشته است که این مناسبت ها را فرصتی برای ملاقات خویشاوندان قرار میدهد.

این چه وضعیتی است که امت اسلامی بعد از آن که دین از صحنه زندگی خارج گردید، دچار آن شده است؟ این چه حالتی است که امت اسلامی را در مسیر آنچه که در غرب از پراکندگی، بی تفاوتی و زندگی آشفته جریان دارد، قرار داده است؟.

ما فریاد یاری طلبی را به تمام مسلمانان سر می‌دهیم که: خانواده را دریابید! زیرا خانواده همان هسته ای است که با اصلاح آن، جامعه اصلاح شده و با فاسد شدن آن، جامعه فاسد می‌شود.

چگونه در مورد زندگی در سایه احکام اسلام و از سرگیری زندگی اسلامی آگاهی یابیم در حالیکه فرزندان و جوانان ما- کسانی که ستون تغییر جامعه هستند- در میان گردبادی که آنان را از هر سو فرا گرفته، سرگشته و حیران هستند؟

چگونه در آرزوی فردای درخشانی که شریعت الله سبحانه و تعالی آن را توسط احکام عادلانه اش روشن می‌سازد، باشیم در حالیکه تارهای عنکبوت های کشنده فرزندان و همسران ما را احاطه کرده و چنگال های شان را چنان به دور آن ها فشار می‌دهند تا طعمه های آسانی برای نقشه های شوم شان باشند.

از عبدالله بن عمر روایت شده که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «أَلاَ كُلُّكُمْ رَاعٍ وَكُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ، فَالأَمِيرُ الَّذِي عَلَى النَّاسِ رَاعٍ، وَهُوَ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ، وَالرَّجُلُ رَاعٍ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ، وَهُوَ مَسْئُولٌ عَنْهُمْ، وَالْمَرْأَةُ رَاعِيَةٌ عَلَى بَيْتِ بَعْلِهَا وَوَلَدِهِ، وَهِىَ مَسْئُولَةٌ عَنْهُمْ، وَالْعَبْدُ رَاعٍ عَلَى مَالِ سَيِّدِهِ، وَهُوَ مَسْئُولٌ عَنْهُ، أَلاَ فَكُلُّكُمْ رَاعٍ وَكُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ». (مسلم/1829)

ترجمه:«هر کدام از شما مسئول است، و از هریک از شما، درمورد زیر دستانش سؤال خواهد شد؛ امیری که بر مردم گماشته شده، مسئول رعیت می‌باشد. مرد، مسئول خانواده و زیر دستانش می‌باشد. زن در خانه‌ی شوهر، مسئول زیر دستان و فرزندان خود است. خدمتگذار، مسئول است و از او در مورد اموال صاحبش و مسئولیت‌های دیگرش، سؤال خواهد شد. و همه‌ی شما مسئول هستید و از شما در مورد مسئولیت‌تان، سئوال خواهد شد».

پس تو ای شوهر/ پدر مسئول هستی! و تو ای خانم/مادر مسئول هستی! همه مسئول اند و اول تر از همه حاکمی است که در برابر رعیت خودش مسئول است، آن ها را سرپرستی نموده و احکام الله سبحانه و تعالی را در میان شان نافذ می‌کند تا حالت شان بهتر شود.

ولی امروز امت دولتی ندارد تا آن ها را در زیر پرچم واحد جمع نماید و بدون سرپرستی است تا از آن ها دفاع و حمایت نماید، در این صورت چگونه حالت مردان، زنان و فرزندان امت اسلامی بهبود خواهد یافت؟

هر زمانی که افراد جامعه بخاطر اصلاح آنچه که بر سر خانواده آمده تلاش نمایند؛ در برابر این امواج ویرانگر و باد هایی که می‌وزند تا خانواده را در اقیانوس نظام فاسد سکولاریزم غرق نمایند، ناتوان خواهند شد.

بناء همه در مقابل برگشتاندن دولت اسلامی که خانواده را حمایت نموده و هر فرد را بخاطر ترس از الله سبحانه و تعالی و طمع رسیدن به رضایت او، وادار به ادای مسئولیت هایش می‌کند، مسئول هستند.

نویسنده: زینت السلام

برای دفتر مرکزی مطبوعاتی حزب التحریر

 

ادامه مطلب...

مسلمانان در سه چیز شریک اند

(ترجمه)

«عَنْ رَجُلٍ، مِنَ الْمُهَاجِرِينَ مِنْ أَصْحَابِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: غَزَوْتُ مَعَ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ثَلَاثًا أَسْمَعُهُ، يَقُولُ: "الْمُسْلِمُونَ شُرَكَاءُ فِي ثَلَاثٍ: فِي الْكَلَإِ، وَالْمَاءِ، وَالنَّارِ» (سنن أبی داود، 3/ 278؛ کتاب البیوع، ابواب الإجاره، باب فی منع الماء حدیث 3477)

ترجمه: در سنن ابوداود از شخص صحابی انصاری [رضی الله عنه] روایت است که گفت: در سه غزوه با رسول الله صلی الله علیه وسلم شرکت داشتم، پس شنيدم که می‌فرمود: مسلمانان در سه چيز شريک اند: چراگاه، آب و آتش.

توضیح حدیث

صاحب عون المعبود گفته: «مراد از "فِي الْمَاء" آب‌های طبیعی است که بدون تلاش و کوشش افراد به دست آمده باشد؛ مانند: آب‌های کانال‌ها، چاه‌ها و... نه آن آب‌هایی‌که از طرف افراد در ظروف یا حوض‌ها وجویچه‌های کوچک جداشده و از نهرها نگهبانی می‌شوند.» و نیز "وَالْكَلَأ" به فتحه،کاف و لام بعد آن همزه مقصوره عبارت از گیاهی است که خود تازه شده می‌روید و در نهایت خشک می‌شود. امام خطابی می‌گوید: «مراد از "الْكَلَأ" آن گیاهی که در زمین‌های موات می‌روید و مردم از آن من‌حیث چراگاه استفاده می‌کنند، مختص به هیچ یک نبوده که مانع غیرش شود.» و هدف از "وَالنَّار" اشتراک در آتش است؛ یعنی از روشنائی و استفاده از نور آن هیچ‌کس منع نشود، لیکن مؤظف و افروزنده آن می‌تواند از گرفتن قوغ یا قسمتی از آن منع کند؛ چون این کار به محو شدن و خاموشی آن منجر می‌شود.

بعضی گفته اند: مراداز آتش، سنگ‌های است که آتش افروز اند و هرگاه درزمین‌های موات قرار داشته باشند، هیچ احدی از استفاده آن منع نشود. علامه شوکانی در نیل الاوتار گفته است: «بدان که احادیث این باب درکل چنین آگاهی می‌دهد که دلالت براشتراک مطلق درامور سه گانه دارد؛ هیچ چیز از آن خارج نیست؛ مگر که دلیلی‌که آن را از عمومیتش خاص بسازد؛ مثل احادیث فیصله کن که می‌فرماید:

«لَا يَحِلُّ مَالُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ إِلَّا بِطِيبِ نَفْسٍ مِنْهُ» (رواه البیهقی فی شعب الإيمان، 7/ 346)

ترجمه: مال مسلمان برای ديگری حلال نيست؛ مگر به رضای خاطر و طيب نفس او.

زیرا این‌ها با آن که عام می‌باشند؛ ولی بعد از ثبوت مال و ثبوت آن در امور سه گانه صلاحیت استدلال برآن‌ها محل نزاع می‌باشد. لذا موضوع ملکیت یک مسئله مهم در حیات بشری می‌باشد و آن از جمله ضرورت‌های حیاتی است، پس انسان نمی‌تواند احتیاجات حیاتی و یا غرائز خود را بدون وسائل اشباع کننده اشباع و مرفوع بسازد. بناءً انسان سعی می‌کند تا هر آن چه را که احتیاج و اشتهاء دارد، تهیه کند. مال چیزی است که انسان‌ها در نگهداری آن اشتیاق دارند؛ بلکه بخاطر بدست آوردن و در ملکیت خود شامل ساختن آن  می‌کوشند... لذا شارع احکامی را روان نموده است تا تحصیل مال را برای انسان تنظیم کند، مشاکل و مخالفت‌هایی را که در موقع تلاش بدست آوردن ملکیت پیش می‌شود بردارد... لذا شریعت ملکیت را نظر به ضرورت‌های فردی و جمعی انسان به سه دسته تقسیم نموده است: ملکیت فردی، ملکیت عامه و ملکیت دولت.

در این حدیث مبارک رسول کریم صلی الله علیه وسلم یک نوع از ملکیت را که ملکیت عامه می‌باشد، برای ما معرفی نموده است، و مفهوم ملکیت عامه در یک چیز آنست که تمام مردم در تصرف آن چیز مشترک باشند. بناءً هریک از این افراد حق دارند که از آن نفع بگیرند؛ زیرا مختص به یک فرد نمی‌باشد و فرد حق ندارد دیگران را از منفعت گرفتن آن منع کند و از جمله چیزهایی‌که شرع آن را ملکیت عامه قرار داده است، چنان چه در حدیث فوق بیان نمود که عبارت از آب، چراگاه و آتش می‌باشد.

الله عزیز که این اشیاء را ملکیت عامه قرار داده و تصرف از جانب افراد را در آن منع کرده است، این بخاطری است که همه انسان‌ها به آن حاجت دارند؛ لذا این‌ها از آن نیازمندی‌های است که جماعت‌ها ابداً از آن بی‌نیاز بوده نمی‌توانند و آن چیزی است که هرگاه از انسان‌ها دور باشد، مردم بخاطر قحط و انعدام این آب و چراگاه، قریه‌ها وشهرهای شان را ترک می‌کنند و به خاطر این ضرورت حیاتی به شهرهای دیگری متفرق می‌شوند.

بدین اساس الله متعال از مهم‌ترین تصرفات دولت کنترول ملکیات عامه و اداره آن را دانسته است و دولت را مؤظف دانسته تا این ملکیت عامه را برای انتفاع همه مردم قرار داده و افراد را از سیطره و حاکمیت بر آن بخاطر حفظ حقوق عامه مردم و حفظ و استقرار حقوق مجتمع مسلمین و اطمینان افراد آن منع کند.نآن«آ

والسـلام علی من تبع الهدی

ادامه مطلب...

رژیم اردن پس از یک مخالفت شدید، در کارگاه آموزشی بحرینی–امریکای شرکت می‌کند

  • نشر شده در اردن

(ترجمه)

رژیم اردن، سرانجام اشتراک‌اش را در کنفرانس بحرین به فراخوان امریکا، که مطابق شایعات بحث‌اش روی جنبۀ اقتصادی به‌اصطلاح "معاملۀ قرن" و معرفی آن است، اعلام کرد. سخنگوی رسمی وزارت امور خارجه به روز شنبه ۲۲ جون ۲۰۱۹ م اعلام کرد که: «اردن تصمیم گرفته‌است در ورکشاپ (کارگاه) اقتصادی امریکا و پادشاهی برادرمان بحرین در منامه، در ۲۵ و ۲۶ این ماه، در سطح دبیران کل وزارت مالیه/وزارت دارایی شرکت کند تا به اهداف و هرآن‌چه مطابق اصول بالای‌شان معامله صورت می‌گیرد، گوش کند و مطمئن شود از این‌که مسئلۀ فلسطین نخستین مسئلۀ مرکزی است و هیچ بدیلی، در مطابقت با تصامیم و قوانین بین‌المللی، برای راه‌حل دو دولت وجود ندارد.» او تأکید کرد که: «اردن با هر طرح اقتصادی و سیاسی که مطابق مواضع‌اش باشد، مقابله خواهد کرد، آن‌چه با اصول‌اش موافق باشد می‌پذیرد و آن‌چه برخلاف آن باشد رد می‌کند.»

دروغ‌های پیاپی رژیم و مواضع‌اش در مخالفت با این معامله، از زمان به رسمیت شناختن بیت‌المقدس به‌عنوان پایتخت دولت یهود از جانب امریکا و انتقال سفارت‌اش به این شهر، اسباب ناراحتی این رژیم را فراهم آورده، تاجایی‌که نیروهایش را برای دفاع در خیابان‌ها مستقر کرده‌است. این مردم در مقابل توطئه‌های غرب و مخصوصاً امریکا علیه امت و ندایش برای جهاد و حرکت ارتش‌های‌شان را برای پایان دادن به اشغال یهود به‌پا خواستند؛ نه فقط آن‌گونه که رسانه‌ها به‌پیش می‌روند، به‌منظور این‌که مواضع مخالف اردن را برای شرکت در کنفرانس بحرین، بعد ازدیدار کوشنر از اردن، به‌منظور به‌پیش بردن پلان‌اش نشان دهند. اردن اشتراک‌اش را نه تأیید و نه رد کرد، موضع‌اش مبهم بود و تا آخرین دقیقه و بیانیۀ وزارت امور خارجه، که نشان داد رژیم تصمیم گیرندۀ حضور و عدم حضورنیست، بی‌میل باقی ماند. انتظار می‌رود بعد از تظاهرات عمومی برای رد کنفرانس خائنانۀ بحرین و شعارهایش و پیش‌گیری از فرصت‌های رژیم برای جمع‌آوری سود بیشتر سیاسی، اقتصادی و مالی، رژیم با پیشنهاد به‌اصطلاح پاسداری از این مقدسات، باوجود این‌که تحت اشغال یهود قرار دارد، نیروی مردمی و اقدامات نظامی پافشاری کند.

"جرد کوشنر" همان روز در مصاحبه‌ای با رویترز مهم‌ترین اجزای جنبۀ اقتصادی معاملۀ قرن را اعلان و از طرح "صلح در مقابل سعادت" در عنوان کارگاه یاد کرد. مهم‌ترین بخش آن طرح‌هایی به ارزش ۵۰ میلیارد دالر برای فلسطین، مصر، اردن و لبنان است که نصف این طرح‌ها برای فلسطین می‌باشد. طرح تأسیس یک دهلیز بین کرانۀ غربی و نوار غزه به ارزش ۵ میلیارد دالر، ۷.۵ میلیارد دالر برای تأسیس ۱۵ طرح در اردن، ۹ میلیارد دالر برای مصر و ۶ میلیارد دالر برای لبنان از جمله مهم‌ترین‌ها است که توسط یک صندوق بین‌المللی نگهداری و هزینۀشان از جانب کشور‌های بزرگ حوزۀ خلیج و عربستان سعودی پرداخت می‌شود. کوشنر گفت که هدف پرداختن به جنبۀ اقتصادی کسب رضایت مردم و یا رشوه‌گیرکردن‌شان است؛ طوری‌که هرگاه به یک واقعیت اشاره می‌کنید و نیاز به حمایت سیاسی دارید، از شما حمایت می‌کنند و زمانی‌که ویژگی‌های راه‌حل سیاسی را اعلام می‌کنید، دست از نزاع می‌کشند.

پس از این همه اعلامیه‌های آشکار امریکا در مورد طرح‌هایش، که از ضرورت تبدیل مسئلۀ فلسطین به موضوع پول و غرامت و طرح‌ها یاد می‌کند، چگونه اردن می‌تواند در این کنفرانس خائنانه، که به توجیه سخنگوی وزارت خارجه حضور اردن تنها برای گوش کردن به اقداماتی است که به پیش گرفته خواهد شد، شرکت می‌کند؟! بعد از همۀ توطئه‌هایی امریکا بر مزدوران‌اش در منطقه، هنوز رژیم با غرب اشتراک و اتحاد و از قوانین بین‌المللی پیروی می‌کند و لاف می‌زند که فلسطین موضوع مرکزی‌اش است. هنوز هم این موضوع از طرح‌های‌شان برداشته می‌شود و از تمام گردهمایی که علیه طرح‌های کافر استعمارگر که سبب تخریب امت و سرزمین‌های اسلامی می‌شود ممانعت و مخالفت می‌کنند؛ آیا پس از این توجیهی وجود خواهد داشت؟!

ای مسلمانان، ای مردم ما در اردن! راه‌حل‌های استعمارگران غربی مانند امریکا و انگلیس برای افزایش نفوذ دشمنان امت، حصول منافع‌شان و بقای‌شان در منطقه است. باوجود وابستگی و غلامی رژیم‌ها، این استعمارگران می‌دانند که اگر به‌خاطر طردشان از جانب ملت‌های این مناطق و امت مسلمه به‌طور کل نمی‌بود، آنان ادارۀ هر چیزی را که می‌خواستند، به‌دست می‌گرفتند، سرزمین‌های مسلمانان را اشغال و ثروت‌شان را غارت می‌کردند. در واقع، آنان با دولت یهود پیمان بسته اند تا از طرح ظهور مجدد خلافت راشده بر منهج نبوت ممانعت کنند.

 مسئلۀ فلسطین و مقدسات اسلامی و آزادی‌شان تنها با جهاد در راه الله سبحانه وتعالی حل خواهد شد، نه با راه‌حل دو دولت یا یک دولت. این راه‌حل‌ها، حرام و مخالف اسلام، و خیانت به امت و اسلام است. کسی‌که از چند جهت در تصرف یهود باشد یا در برقراری روابط و سازش با این دولت شتابان باشد جرأت آزادسازی این سرزمین مقدس را ندارد. غرب، متحدان‌اش و دیگر توطئه‌گران در تلاش برقراری ارتباط با این دولت شیطانی یهود استند، اما تنها کسی‌که به سلطۀ این یهودیان غاصب نقطۀ پایان می‌گذارد، خلیفۀ مسلمانان است که در رأس دولت اسلامی قرار دارد؛ کسی‌که به امت وفادار است، جهاد را راه‌اندازی و رهبری می‌کند، دولت یهود را از ریشه می‌کند و نفوذ غرب، در رأس‌اش امریکا و انگلیس و مزدوران بزدل‌اش را از این منطقه برمی‌چیند.

﴿وَمَن يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ﴾ [مائده: ۵۶]

ترجمه: وهرکس که الله(سبحانه‌وتعالی) و پیامبراو(صلی‌الله‌وعلیه وسلم) و مومنان را ولی خود بداند حزب الله (سبحانه‌وتعالی) همان پیروزمندان اند.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه اردن

مترجم: محمد حارث پویا

ادامه مطلب...

مقامات فلسطینی که ادعای مقابله با دسائس علیه فلسطین را دارند، در حقیقت علیه اسلام، حاملین‌دعوت و مردم فلسطین می‌جنگند

(ترجمه)

با فرارسیدن برنامه‌های خائنانۀ بحرین برای حل معظلۀ‌فلسطین، بر اساس دیدگاه ظالمانۀ‌ترامپ، مقاماتِ فلسطین بر توقیف نمودن اعضای حزب‌التحریر به شکل مستبدانه ادامه می‌دهند. این مقامات از حق اساسی و قانونی آن‌ها که برای عملی کردن وظیفۀ‌شرعی خویش مبارزۀ‌سیاسی کرده و امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند، اجتناب می‌ورزد. قابل ذکر است که توقیف نمودن این‌ها به شکل بسیار ظالمانه صورت گرفت. این  مقامات فلسطینی بعد از نیمۀ شب بدون درنظرداشت حیات‌خصوصی آن‌ها به خانه‌ها هجوم بردند، فساد نمودند، دروازه‌ها را شکسته و زنان و اطفال را به شکل شرم‌آور و وحشیانه مانند نیرو‌های اشغال‌گر ترور کردند. گرچه ده روز از زمان دست‌گیری بیش‌تر از 40 تن از اعضای این حزب در جا‌‌های مختلف گذشته است، اما بیش‌تر آن‌ها رها نشده‌اند و وکالت آن‌ها نیز رد گردیده است. این نشانۀ واضح است که ادامۀ دست‌گیری احتمالاً از طرف مقامامت فلسطینی بالای محکمه تحمیل شده باشد.

دست‌گیری‌های اعضای حزب‌التحریر؛ کسانی که در مقابل دسائس انهدام‌سازی فلسطین ایستاده‌گی می‌کنند، زمانِ صورت می‌گیرد که مقامات‌فلسطینی ادعا می‌کنند آن‌ها در موضوع حل قضیۀ‌فلسطین مخالف اند؛ زیرا این حزب این راه‌حل را دسیسۀ‌امریکا می‌پندارد. گرچه کار کرد‌های روز‌مرۀ این دولت دروغ‌های آن را برای مردم برجسته می‌سازد. این مقامات بر اساس اوسلو تلاش می‌ورزند تا بیش‌ترین مناطق‌فلسطین را به یهودیان تحویل دهند. مقامات‌فلسطینی از حاکمیت یهود محافظت کرده و تلاش دارند تا امنیت آن‌ها را تامین نماید و رییس جمهور آن به خاطر هماهنگی‌امنیت، مردم فلسطین را که برای دین‌شان، عزب و زنده‌گی آبرومندانه تلاش می‌ورزند، قربانی می‌نماید. این دولت با ایجاد شرایط‌دشوار و اسف‌بار زنده‌گی می‌خواهد مردم فلسطین را تغییر داده و جیب‌باداران و نوکران دولت را پر بسازد تا ادامۀ دست‌گیری و ادامۀ تصفیه‌سازی پروژه فلسطین را تضمین دهند.

آیا یک شخص عاقل می‌تواند باور کند که یک مقام مانند این در برابر نقشه تصفیه‌سازی فلسطین و یا در جستجوی مقابله با دسیسه‌های غرب در موضوع فلسطین باشد؟ آیا ارگان‌های امنیتی که کنترول قدرت‌های مشترک را در اختیار دارند و توسط جنرال امریکایی به نام "دیتون" ایجاد و آموزش دیده اند، می‌توانند پلان‌های امریکا را خنثی کنند؛ در حالی‌که آن‌ها به همین هدف امریکا آماده شده‌اند؟! و از تنزل ارزش مقامات فلسطینی در برابر مردم که ظاهراً با آن‌ها تمایل پیدا نموده است، این حقیقت آشکار می‌شود که آن‌ها متوجه مخالفت مردم در قضیه بحرین شده اند و در همین‌حال می‌دانند که بعضی رژیم‌ها در این پروسۀ خاینانه شرکت خواهند کرد.

قدرت اوسلو جز ویرانی و بد‌بختی برای مردم فلسطین چیزی دیگری را هدیه نداده است و حالا مردم را وادار می‌کنند که به مصیبت‌اقتصادی روبرو شوند، خیانت و فساد‌سیاسی را قبول نمایند و در مقابل دسائس آن‌ها خاموش بمانند و مخلصین که مانع این پروژه گردند را دست‌گیر کنند. این نظام فکر می‌کند که با ظلم و ستم و حملات می‌توانند که مردم مخلص فلسطین را خاموش سازند؛ اما این فقط خواب است که آن‌ها در سر می‌پرورانند. زیرا ما در حزب‌التحریر در برابر جرایمی‌که علیه برادران دست‌گیر شده در سرزمی‌ مقدس شده اند و در مقابل خیانت که در موضوع فلسطین می‌کنند، خاموش نخواهیم ماند. اگر فکر می‌کنند که با این کار‌ها مانع ما می‌شوند پس بدانند که خواب می‌بینند. آن‌های که نسبت به مقامات‌فلسطینی ظالم‌تر هستند و هم‌چنان دار‌و‌دسته آن‌ها به هیچ‌وجه نتوانستند که عزم راسخ اعضای حزب‌التحریر را بشکنند و این نظام هدف و قصد و ارادۀ ما را تجربه کرده است. صرف نظر از ظلم و غرور بی‌جای مقامات‌فلسطینی؛ آن‌ها صرف ما را اذیت خواهند کرد و این برای آن‌ها در این دنیا شرمِ‌ننگین خواهد بود و قهر و دعای بد امت را نصیب خواهند شد و باید بدانند که جزای آخرت نهایت شدید و سخت خواهد بود.

ما صراحتاً بیان می‌داریم که تمام این پروژه‌های‌استعماری، راه‌حل قرن، راه‌حل داشتنِ دو دولت و یا یک دولت و مانند این‌ها، همه‌‌و‌همه دسائس خاینانه علیه فلسطین می‌باشد. تمام یاوه‌‌سرایی و کار‌های بیهوده دسیسه‌گران و جنگ‌های داخلی که به راه انداخته اند آن‌ها را موفق نخواهد ساخت. زیرا رها کردن حتی یک وجب خاک‌فلسطین جرم و خیانت بزرگ است و تمام سخنرانی‌ها و شعار‌ها در جهان این را جبران کرده نمی‌توانند؛ زیرا قوانین این سرزمین‌مقدس از بالای هفت‌آسمان نازل شده است. قضیه سرزمین‌مقدس فلسطین موضوع امت مسلمه است و باید به امت مسلمان رجعت داده شود تا مکلفیت خویش را در  برابر مسرا " اسرای" پیامبر صلی الله علیه‌و‌سلم ادا نمایند. میلیون‌ها شخص در میان امت و ارتش مسلمان آرزو دارند تا الاقصی را آزاد ساخته و ریشۀ حاکمیت یهود را از این سرزمین‌مقدس نابود کنند. این روز دور نیست، آیا کسی است که با ما بپیوندد؟

﴿فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَىٰ أَن تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَن يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِّنْ عِندِهِ فَيُصْبِحُوا عَلَىٰ مَا أَسَرُّوا فِي أَنفُسِهِمْ نَادِمِينَ [مائده: 52]

ترجمه: ولی کسانی را که در دل‌هایشان بیماری است می‌بینی که در (دوستی با آنان)، بر یک‌دیگر پیشی می‌گیرند و می‌گویند: می‌ترسیم حادثه‌ای برای ما اتفاق بیفتد (و نیاز به کمک آن‌ها داشته باشیم!)» شاید الله پیروزی یا حادثه دیگری از سوی خود (به نفع مسلمانان) پیش بیاورد و این دسته، از آنچه در دل پنهان داشتند، پشیمان گردند!

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-سرزمین‌ مقدس فلسطین

مترجم: عبدالله " صالحی"

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه