جمعه, ۰۴ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۰۶م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

تلویزیون الواقیه: سلسله رمضانی" قَبسٌ من أُم الكتاب- تفسیر سوره فاتحه"

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر افتخار دارد  برای بازدید کننده گان صفحات خود در جریان ماه مبارک رمضان سال جاری 1440 هـ.ق/2019م سلسله ویدیوئی جدیدی از برنامه‌های تلویزیون الواقیه را زیر عنوان" قَبسٌ من أُم الكتاب- تفسیر سوره فاتحه"که شیخ یوسف مخارزة  (ابوهمام) ارایه می‌دارد، تقدیم کند.

پس باما باشید

ادامه مطلب...

[برنامه‌های شئون امت]

"فشار نظامی امریکایی در شرق اوسط"!

مهمان برنامه: انجنیر صلاح الدین عضاضة رئیس دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

مجری برنامه: شیخ عدنان مزیان

06 رمضان مبارک 1440هـ.ق/ 11 می 2019م

برای معلومات بیشتر به لینک ذیل مراجعه کنید

ادامه مطلب...

تلویزیون الواقیه: خطبه جمعه" توصیه به ثبات در زمان فتنه‌ها!"

ارایه کننده: شیخ عدنان مزیان

عضو حزب التحریر/ ولایه لبنان و مجری برنامه‌های شئون امت در تلویزیون الواقیه

05 رمضان 1440 هـ.ق/ 10 می 2019م

برای معلومات بیشتر به لینک ذیل مراجعه کنید

ادامه مطلب...

تدریج در تطبیق احکام شرعی جواز ندارد

(ترجمه)

«عَنِ ابْنِ عُمَرَ رضي الله عنهما، قَالَ: بَيْنَمَا النَّاسُ بِقُبَاءٍ فِي صَلَاةِ الصُّبْحِ إِذْ جَاءَهُمْ آتٍ فَقَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَدْ أُنْزِلَ عَلَيْهِ قُرْآنٌ وَقَدْ أُمِرَ أَنْ يَسْتَقْبِلَ الْكَعْبَةَ فَاسْتَقْبِلُوهَا، وَكَانَتْ وُجُوهُهُمْ إِلَى الشَّامِ فَاسْتَدَارُوا إِلَى الْكَعْبَةِ»

(رواه نسائی)

ترجمه: از عبدالله ابن عمر رضی الله عنه روایت است که فرمود: هنگامی‌که مردم در مسجد قباء در حال خواندن نماز صبح بودند، ناگهان فردی وارد شد و گفت: امشب بر رسول الله صلی الله علیه وسلم آيه‌ای از قرآن نازل شد، که در آن مأمور شده تا در نماز به سوی کعبه رو کند، شما نيز رو به کعبه کنيد، مردم پيش از آن به طرف شام(مسجد الاقصی) نماز می‌گزاردند؛ ولی پس از آن به سمت کعبه تغيير قبله دادند.

توضیح حدیث

این حدیث مبارک حجت برای ما علیه مدعیان تدریج در مراعات کردن احکام الله سبحانه وتعالی وتطبیق شریعت است؛ زیرا تدریج در حیات صحابۀ کرام رضی‌الله عنهم -که آن‌ها کسانی بودند، وقتی نماز صبح را می‌خواندند، ناگاه منادی در میان ایشان صدا زد که یقیناً قبله از جهت بیت‌المقدس به جهت کعبه تغییر کرده است، پس ایشان فوراً قبل از اتمام نمازشان آن را نافذ ساختند و به طرف کعبه مشرفه دَور خوردند.

پس چگونه مدعیان تدریج علیه ما زبان‌درازی کرده و تدریج در تطبیق شریعت را جواز می‌دانند، حال آن‌که ایشان تدریج در تشریع و تنزیل را استدلال می‌کنند و تفاوت و اختلاف در این دو مقام را درک نکرده‌اند. مقام تنزیل و تشریع چیزی است که تنها از جانب الله سبحانه وتعالی بوده و انسان در آن صلاحیت ندارد. لذا از صلاحیت الله سبحانه وتعالی است که نماز خواندن را در حالت نشه تحریم می‌کند، بعداً ذات شراب را تحریم می‌کند؛ اما مسئولیت ما سرعت و استقامت بسوی اوامر الله سبحانه وتعالی و تنفیذ آن بالای نفس‌های ما و به اساس اطاعت الله سبحانه وتعالی است...

الله سبحانه وتعالی شریعت را بخاطری نازل کرده تا هر چه فوری به آن عمل نمائیم و مجال نیست که هرچه مناسب خواهش و زمان ما بود، برگزینیم و هرآنچه را که شیطان در وهم و خیال ما می‌آورد که مناسب زمان ما نیست، آن را ترک کنیم.

بار الهی! مارا در ادای ذکر، شکر و حسن عبادتت توفیق نصیب کن و حسن عمل به طاعتت نصیب کن! یا ذالجلال والاکرام!  

والسـلام علی من تبع الهدی

ادامه مطلب...

نسل‌کشی علیه فرزندان یمن در حالی‌ ادامه دارد که قاتلین‌شان نقش افراد صلح‌جو را بازی می‌کنند

(ترجمه)

در بیست‌وششم اپریل سال جاری، سازمان ملل گزارشی را با این موضوع، که شمار جان‌باخته‌گان جنگ جاری در یمن تا پایان سال 2019م به 230هزار تن خواهد رسید، منتشر کرد. این تحقیق تحت عنوان "بررسی تأثیر جنگ بر توسعه در یمن" انجام شده و بیان می‌کند که 131هزار یمنی بین سال‌های 2015 تا 2019م در نتیجه‌ی تأثیرات جانبی جنگ؛ مانند گرسنه‌گی، بیماری‌ و کمبود مراکز صحی، جان خود را از دست داده است. بر اساس گزارش سازمان ملل،‌ با پایان سال جاری، جنگ فعلی جان 102هزار تن را خوهد گرفت. "جاناتان مویر" نویسنده‌ی اصلی این گزارش، جنگ یمن را "یکی از تأثیرگذارترین جنگ‌های داخلی از زمان جنگ سرد" دانسته است. او هم‌چنان گفته‌ که اکثریت قربانیان جنگ یمن اطفال زیر سن 5سال بوده و در هر دوازده دقیقه یک طفل به‌خاطر جنگ و تأثیرات جانبی آن جان‌ خود را از دست می‌دهد.

گروپ‌های کمکی تخمین زده‌اند که در یمن از سال 2015م تا حال بیش از 85هزار طفل در نتیجه‌ی گرسنه‌گی جان خود را از دست داده‌اند و بیش‌تر از میلیون‌ها تن دیگر یک قدم تا قحطی فاصله دارند.

این یک جنگ نیابتی انگلیسی-امریکایی است که توسط مزدوران جنایت‌کار منطقه‌ای و محلی‌شان انجام می‌شود. رژیم عربستان سعودی با حمایت از ائتلاف منطقه‌ای به‌رهبری خودش و رژیم ایران با حمایت از حوثی‌ها برای تأمین منافع خودخواهانه‌ی خود در یمن و حفظ هژمونی‌شان بر منابع کشور، این جنگ را به‌پیش می‌برند. این جنگ زیربنا‌ها و زنده‌گی مردم یمن را به‌طور بسیار وسیع ازبین‌ برده‌ و برای‌شان مرگ،‌ قحطی و مصیبت را آورده است و اکنون به‌صورت تدریجی در حال محوکردن نفوس یمن می‌باشد. اطفال یمن قربانی حرص غیراخلاقی این دولت‌های بی‌وجدان سرمایه‌داری می‌شوند؛ دولت‌هایی‌که هیچ توجهی به تأثیر خطرناک بازی‌های سیاسی‌شان، که در سرزمین‌‌ها و ملت‌های خارج انجام‌ می‌دهند،‌ ندارند. حتی آن‌ها برای رسیدن‌ به‌خواسته‌های خود حاضر اند تمام مردم را به مرز قحطی برسانند.

امریکا از زمان شروع جنگ یمن، میلیاردها دالر برای نیروهای ائتلاف به رهبری عربستان سعودی اختصاص داده است؛ هم‌چنان، جت‌هایی با قابلیت تجدید سوخت هوایی، شناسایی و اطلاعات استخباراتی را در خدمت‌شان گذاشته است. دولت انگلیس هم‌چنان از سال 2015م نزدیک به 5 میلیارد دالر تسلیحات نظامی،‌ شامل جت‌های جنگی، موشک‌انداز و طیاره‌های بدون سرنشین را به عربستان سعودی فروخته است.

برعلاوه سازمان ملل برای طولانی‌کردن جنگ یمن تلاش دارد با معیشت زنده‌گی مردم گرسنه، سود ببرد و تجارت کند. این تنها سازمانی‌ست که روز و شب برای جذب حمایت و کمک‌ها تحت پرچم خود، هشدار می‌دهد که یمن در لبه‌ی فاجعه‌ی قحطی قرار دارد؛ در همین‌حال، کمک‌هایی را که از کنفرانس دونرها جمع‌آوری می‌شوند، اختلاس کرده و به سازمان‌های فرعی خود و دیگر سازمان‌های محلی کینه‌جو می‌دهد؛ سازمان‌هایی‌که تطبیق‌کننده‌ی برنامه‌های امریکا در یمن هستند. بیشتر این سرمایه‌ها مصرف استخدام کارمند به این مؤسسات می‌شوند؛ کارمندان جدید را توسط دالر و معاشات بلند از لحاظ معنوی و اخلاقی شستشوی مغزی داده و بدین ترتیب، با فاسد کردن وضعیت اقتصادی کشور منافع خود را کسب می‌کنند.

چگونه می‌توان به سازمان ملل اعتماد کرد؛ در حالی‌که از زمان شروع جنگ در یمن بیش از 8 میلیارد دالر از کنفرانس‌های دونرها برای یمن دریافت کرده و به‌تعداد زیادی از نماینده‌گی‌های خود آن‌ها را داده است؟ اما هنوز مردم یمن از فقر، قحطی و بیماری رنج می‌برند. این سازمان‌ها و سازمان ملل هیچ مشکلی را حل نکرده؛ بلکه فقط بحران و مشقت خلق کرده‌اند، میلیاردها دالر را با استفاده از این مردم رنج‌دیده به‌دست آورده و به‌جایش برای‌شان فقط لقمه لقمه نان می‌دهند.

با توجه به تمام این موارد، می‌پرسیم: چگونه یک عقل سلیم می‌تواند باور کند که بدخواهان مردم یمن، کمک‌کننده‌گان جنگ و تماشاچیان مفت‌خور این جنگ وحشت‌ناک، من‌حیث صلح‌خواهان مخلص برای ختم نسل‌کشی علیه فرزندان مسلمان یمن و برای منافع مردم این سرزمین عمل می‌کنند؟ حتی اگر پروسه‌ی صلح به حمایت سازمان ملل باشد یا اصطلاحاً "گفت‌و‌گوهای صلح" که در بیست‌وششم اپریل بین وزیر خارجه‌ی انگلیس و نماینده‌گان امریکا، عربستان سعودی، امارات متحده‌ی عربی و سازمان ملل در لندن برگزار شد. این هرگز کمک واقعی‌ را برای مردم یمن نخواهد کرد. آن‌ها مانند گرگانی هستند که بر سر لاشه‌ای شکارشان جنگ می‌کنند. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَۚ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَـكِن لاَّ يَشْعُرُونَ﴾

[بقره: 11-12]

ترجمه: چون به آنان گفته شود که در زمین فساد مکنید، می‌گویند ما مصلحانیم. آگاه باشید که اینان خود تبه‌کاران‌اند و نمی‌دانند.

ای مسلمانان یمن! از احیای فوری رهبری برحق اسلام حمایت کنید. دولت خلافت بر منهج نبوت تنها راه برای ختم این نسل‌کشی علیه اطفال و خانواده‌های تان و ریشه‌کن کردن دخالت استعمارگران از سرزمین‌تان است. این دولت قلب‌های مسلمانان یمن را بر عقیده‌ی اسلامی و قانون بزرگ الله سبحانه وتعالی وحدت خواهد بخشید، برای هر رعیت‌اش، امنیت، تعلیم با سطح عالی و نظام صحی بدون تبعیض را اطمینان خواهد داد و لقب یمن خوشحال را به سرزمین‌تان دوباره خواهد آورد.

دکتور نسرین نواز

رئیس بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

ادامه مطلب...

رهبری در اسلام فردی است

  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش:

السلام علیکم و رحمة الله و برکاته!

پرسشی در خصوص تبنی حزب دارم؛ از جملۀ تبنیات حزب اینست که قیادت و رهبری در اسلام فردی است، یعنی خلیفه به تنهایی تمام صلاحیت‌ها را در دولت دارد. به این معنی: خلیفه یعنی دولت. برای وضاحت بیشتر؛ خلیفه در دولت حق دارد که حاکم و قاضی در تمام امور باشد. این سخن در تناقض با سخنی‌که در کتاب دولت اسلامی صفحۀ (129 آمده است، قرار دارد: «بدین ترتیب، رسول الله صلی الله علیه وسلم به نفس خود دستگاه دولت اسلامی را استوار كرد و در زندگی خود آن را تكمیل کرد. این دولت دارای رئیس، معاونین، والیان، قضات، عساكر، مدیران دوایر و مجلس شوری بود. این دستگاه با تشكیلات و صلاحیت‏هایش طریقه‏ای است واجب الإتباع و آن به صورت اجمالی از رسول الله صلی الله علیه وسلم به تواتر ثابت است.» امیدوارم توضیح دهید. الله متعال پاداش نیک نصیب و به دستان‌تان خیر را باز کند. محمد حدود

پاسخ:

وعلیکم السلام و رحمة الله و برکاته!

1. چنان‌چه در ابتدای پرسش‌تان اشاره نمودید؛ آن‌چه در کتاب شخصیۀ اسلامی جلد دوم در موضوع "امارت" آماده است: «...اما در بارۀ اين امير، شريعت يک تن بودنش را حتمی کرده و جايز نمی‌داند که بيشتر از يک شخص باشد؛ زيرا اسلام فرماندهی مشترک را نمی‌شناسد و رياست دسته‌جمعی را نیز نمی‌شناسد؛ بلکه فرماندهی و قيادت در اسلام فردی محض می‌باشد. بناءً واجب است که رئيس يا امير و يا فرمانده يک نفر باشد و جايز نيست که بيشتر از يک نفر باشد و دليل بر آن در احاديث سابقه و در عملکرد رسول الله صلی الله علیه وسلم ظاهر و آشکار است. چنان‌چه احاديث همه می‌گويند: "يک نفرشان را، يک نفر تان" را و کلمه "احد" که در لفظ حديث آمده همان واحد و يکی است که دلالت به عدد خاصی می‌کند؛ يعنی به يک؛ نه زياد و اين مطلب از مفهوم مخالف آن دانسته می‌شود و مفهوم مخالف آن در عدد، صفت، غايت و شرط بدون نص بدان عمل کرده می‌شود و مفهوم مخالف آن کنار گذاشته نمی‌شود؛ مگر در يک حالت، يعنی در حالتی‌که نص وارد شده و آن ‌را لغو کند...

بنا بر آن، اين قول پيامبر صلی الله علیه وسلم: "فليؤمروا أحدهم" یعنی بايد يک نفر خود را آمر مقرر کنند. "إلا أمروا أحدهم" یعنی مگر اين‌که يک تن خود را آمر مقرر نمايند. "فامروا احدکم" یعنی يک تن خود را آمر مقرر کنيد. مفهوم مخالف آن در اين احاديث دلالت می‌کند که جايز نيست بيشتر از يک نفر امير مقرر شود. لذا امارت به يک نفر بوده و به نص احاديث از حيث منطوق و مفهوم ثابت است که به هيچ‌وجه جايز نيست که به بيشتر از يک نفر باشد و اين را عملکرد پيامبر صلی الله علیه وسلم نيز تأييد می‌کند؛ زيرا وی صلی الله علیه وسلم در همه حوادثی‌که امير تعیين کرده، يک نفر را تعیين می‌کرد و بس و هيچ‌گاه بيشتر از يک نفر را در يک مکان تعیين نکرده است .

بنابر آن، جايز نيست که بر يک کار دو رئيس و يا بر يک مکان دو رئيس مقرر باشد؛ بلکه واجب است تنها يک رئيس باشد و بس و حرام است که بيشتر از آن باشد. ليکن سزاوار است دانسته شود که رياست و امارت و قيادت در اسلام رهبری نيست؛ زيرا رهبری تقاضای پيروی از رهبر را می‌کند؛ اما رياست در اسلام چنين است که برای رئيس حق پيشبرد امور را می‌دهد و سلطه در کاری می‌داشته باشد که رياست‌اش در آن است و تنفيذ در هر آن‌چه می‌کند که تحت رياست‌اش داخل باشد؛ البته بر حسب صلاحيت هایی‌که بر آن امير مقرر شده، آن‌هم در حدود آن‌چه شريعت نسبت به کاری‌که رئيس بر آن مقرر شده، برايش صلاحيت داده است.» (منبع: کتاب شخصیۀ اسلامی، جلد دوم)

2. این سخنی‌که قیادت و امارت در اسلام فردی است، بر اساس آن‌چه که در کتاب دولت اسلامی آمده است، متناقض نیست؛ از جمله این قول: «بدین ترتیب رسول الله صلی الله علیه وسلم به نفس خود دستگاه دولت اسلامی را استوار كرد و در زندگی خود آن را تكمیل کرد. این دولت دارای رئیس، معاونین، والیان، قضات، عساكر، مدیران دوایر و مجلس شوری بود. این دستگاه با تشكیلات و صلاحیت‏هایش طریقه‏ای است واجب الإتباع و آن به صورت اجمالی از رسول الله صلی الله علیه وسلم به تواتر ثابت است. خود پیامبر صلی الله علیه وسلم از وقتی‏كه به مدینه رسید تا هنگام وفاتش به حیث رئیس دولت كار می‌كرد. حضرات ابو بكر و عمر رضی الله عنهما به حیث معاونانش بودند. بعد از وی صلی الله علیه وسلم همه اصحاب رضی الله عنهم به تعیین كردن رئیس، كه جانشین پیامبر صلی الله علیه وسلم در ریاست دولت باشد، اتفاق كردند؛ نه در رسالت و پیامبری؛ چون رسالت و پیامبری با آمدن وی صلی الله علیه وسلم به آخر رسیده است. بدین ترتیب، رسول الله صلی الله علیه وسلم دستگاه دولت را در زندگی خود به طور كامل اقامه كرد و طرز حكومت و شكل دستگاه دولت را برای آیندگان روشن و معروف ساخت.»

این هردو نص غیر متناقض نبوده؛ بلکه هردوی آن هماهنگ شده اند. بناءً متن اول در کتاب شخصیۀ اسلامی جلد دوم در مورد امارت، از این دید بحث می‌کند که امارت در اسلام است، برابر است که امارت در سفر باشد یا امارت در جماعت یا امارت عامۀ مسلمانان(خلافت)؛ پس امارت در اسلام فردی است؛ نه جمعی؛ یعنی جایز نیست که جماعتی صلاحیت را در امارت متولی شوند؛ بلکه صلاحیت امارت فقط برای شخص واحد است که تصمیم اخیر را می‌گیرد... با این وجود، این امر، یک حکم شرعی است و نیز از ناحیۀ واقعیت، درست نیست که صلاحیت در امارت و حاکمیت جمعی باشد؛ بلکه باید فردی باشد که در نهایت به تصمیم شخص واحد منجر شود. بنابرین، خلافت یعنی امارت عامه(ریاست عامه مسلمانان) فردی است؛ یعنی صاحب صلاحیت و شخصی‌که با خلافت بیعت می‌کند، بابیعت، تمام صلاحیت‌های حکومت و قدرت و تبنی احکام بدون استثناء را در حیطۀ صلاحیت خود می‌گیرد.

3. اما تفویض صلاحیت‌ها برای خلیفه به این معنی نیست که خلیفه شخصاً دست به إعمال حکم و قدرت تمام می‌پردازد؛ بلکه به این معنی است؛ هرکسی‌که برایش در حکم و قدرت صلاحیت داده می‌شود، صلاحیت‌اش را به نیابت از خلیفه اخذ می‌کند. تمام حکام در خلافت از معاونین، والی‌ها، وغیره و تمام آنانی‌که قضات، ساختار اداری، ارتش وغیره را متولی می‌شوند، دارای صلاحیت‌هایی‌اند و از خلیفه در حیطۀ صلاحیت‌های خویش نیابت می‌کنند؛ پس هیچ‌یک از افراد مذکور صلاحیت ندارد؛ مگر این‌که به شکلی از اشکال از خلیفه نیابت کند.

4. صلاحیت‌ها یک چیز است و اجرای اعمال چیزی دیگر. رسول الله صلی الله علیه وسلم داری صلاحیت‌های حکم و قدرت بود؛ اما او صلی الله علیه وسلم شخصاً دست به تمام اعمال حکم وقدرت نمی‌زد؛ بلکه از دیگران کمک می‌گرفت که در کتاب دولت اسلامی وغیره کتب حزب صراحت دارد. پس رسول الله صلی الله علیه وسلم در حیات‌شان ساختار کامل دولت را گذاشته است و فعل او صلی الله علیه وسلم دلالت دارد که این ساختار در شکلیات و صلاحیت‌هایش طریقه و روش واجب الاتباع است؛ یعنی حکم شرعی است؛ نه اسلوبی‌که با تغییر ظروف و حالات تغییر کند. بناءً برپایی ساختار دولت صلاحیت‌های خلیفه را نقض نمی‌کند؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه وسلم دارای تمام قدرت‌ها و صلاحیت‌ها بوده و دست به ایجاد ساختار دولت و تفویض صلاحیت‌ها نموده است.

پس عملکرد رسول الله صلی الله علیه وسلم بزرگ‌ترین دلیل بر این است که بین تفویض صلاحیت‌ها برای خلیفه و بین ایجاد ساختار دولت، دارای صلاحیت‌هایی می‌باشند که از خلیفه اخذ می‌نمایند، نقض نیست و برپایی این ساختار با کمک خلیفه در ادارۀ شئون دولت، که تمام صلاحیت‌هایی‌که به آنان داده می‌شود، از طرف خلیفه است... این چنین در عهد رسول الله صلی الله علیه وسلم بود؛ با آن‌هم با کوچکی دولتی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم ساخته بود، نیاز به ایجاد ساختار دولت بود که رسول الله صلی الله علیه وسلم توسط آن در انجام و برپایی حکم و رعایت شئون مردم کمک می‌گرفت. پس اگر دولت گسترده باشد، چطور خواهد بود؟

5. با تمام صلاحیت‌هایی‌که خلیفه دارد، وی مقید به احکام شرعی است؛ زمانی از حکم شرعی خارج شده و بالای رعیت ظلم نمود، یا این‌که شریعت الله سبحانه وتعالی را به صورت احسن تطبیق نکرد، محکمۀ مظالم درین مورد نظارت نموده و دارای صلاحیت عزل آن را وفق احکام شرعی دارد. در ماده (87) مقدمه دستور استنباط شده از دلایل شرعی چنین آماده است: «قاضی مظالم به شخصی اطلاق می‌گردد که برای رفع ظلمی‌که از طرف دولت بالای کسی‌که تحت قیومیت دولت زندگی می‌کند، گماریده می‏شود؛ خواه شخص مظلوم از جملۀ رعیت باشد و یا خیر؟ و یا این ظلم از خلیفه صادر شده باشد و یا هم از سائر حکام و کارمندان دولت.»

به منظور اطمینان از عدم ترس از جانب الله سبحانه وتعالی، خلیفه نمی‌تواند قاضی مظالم را در جریان بررسی‌اش در مظلمه‌ای که از جانب او صورت گرفته، عزل کند. در ماده (88) چنین آماده است: «...اما برکناری قاضی مظالم در اثنائی‌که او مصروف اجراآت در قبال ظلمی‌که خلیفه و یا دیگر حکام مرتکب شده باشند، درست و صحیح نمی‏باشد...» و در شرح ماده 88 چنین آمده است: «...بنابرین، بقای صلاحیت عزل بدست خلیفه، درین حالت در حکم قاضی تأثیر می‌گذارد؛ به این ترتیب توانائی قاضی را در مورد عزل خلیفه یا دستیاران خود محدود و کوتاه می‌سازد و صلاحیت عزل وسیله‌ای بسوی حرام می‌شود؛ یعنی بقای آن در این حالت حرام است.» و در ماده (90) تأکید دارد که صلاحیت محکمۀ مظالم در عزل خلیفه در صورتی است که حق آن را داشته باشد. در ماده مذکور آماده است: «محکمۀ مظالم حق برکناری هر حاکم و کارمند دولت را دارد؛ چنان‌چه می‌تواند خلیفه را نیز برکنار نماید.» بناءً برای خلیفه هیچ مصونیتی در برابر قضات وجود ندارد؛ زمانی‌که خطا کرد، محاسبه می‌شود و اگر مستحق عزل بود، عزل می‌گردد. بنابرین، خلیفه هرچند که دارای صلاحیت‌هایی در دولت است؛ مگر مقید به احکام شرعی در برابر محکمۀ مظالم است؛ چنان‌چه در بالا ذکر نمودیم که ساختار دولت را برای معاونین خود در شئون حکم و مساعدت آن بخاطر رعایت شئون مردم وفق آن‌چه خلیفه صلاحیت داده است، برای‌شان منبی بر اعمالی‌که استناد می‌ورزند، ایجاد می‌کند.

آرزو دارم تعارضی‌که در ذهن‌ات وجود داشته و هماهنگی‌ای که در میان دو متن فوق الذکر است، حل شده باشد. پس صلاحیت‌های امر و ساختاری‌که خلیفه را در ادارۀ شئون دولت و رعایت شئون رعیت کمک می‌کند، امری است دیگر.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

ادامه مطلب...

حکام بی‌رحم پاکستان پس‌ از گذشت هفت سال از اختطاف نوید بت و اکنون در رمضان، خودشان را از خیر حقیقی محروم کرده‌اند

(ترجمه)

رمضان، ماه نزول قرآن عظیم‌الشأن، این‌بار نیز درحالی فرا رسیده‌است که یک تن از خادمین باایمان الله سبحانه وتعالی؛ کسی‌که به حکم کردن آن‌چه او سبحانه وتعالی نازل کرده‌است، دعوت می‌کرد، تاهنوز در اختطاف به‌سر می‌برد. هفت سال از زمانی‌که نوید بت، سخنگوی رسمی حزب‌التحریر–ولایه پاکستان، در ۱۱ می ۲۰۱۲م توسط مأموران امنیتی پاکستان، پیش چشم اطفال و همسایه‌گانش ربوده شد، می‌گذرد. حکام پاکستان از این‌که نوید یکجا با فامیل‌اش روزۀ این رمضان را افطار کند، ممانعت می‌کنند و حتی نمی‌خواهند از زنده بودنش باخبر شوند؛ درحالی‌که از خلبان متجاوز و اسیر دولت هندو با چای پذیرایی و خیلی زود آزادش می‌کنند. آیا ترحم، شفقت و آمرزش تنها برای دشمنان مسلمانان است و نه برای کسی‌که به اسلام دعوت می‌کند؟!

ای مسلمانان پاکستان و مخصوصاً مأموران اطلاعاتی و استخباراتی‌! حکام پاکستان از رها کردن نوید بت در ماه رمضان خودداری می‌کنند؛ هرچند طبق حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم، کسی‌که خودش را از فضیلت این ماه محروم کند، واقعاً بدبخت است.

«إِنَّ هَذَا الشَّهْرَ قَدْ حَضَرَكُمْ وَفِيهِ لَيْلَةٌ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ مَنْ حُرِمَهَا فَقَدْ حُرِمَ الْخَيْرَ كُلَّهُ وَلاَ يُحْرَمُ خَيْرَهَا إِلاَّ مَحْرُومٌ»
(رواه ابن ماجه)

ترجمه: رمضان آمد و رسول الله(صلی الله علیه وسلم) فرمودند: این ماه برای‌تان فرا رسیده‌است و در آن شبی است که از هزار ماه بهتر است؛ کسی‌که از این شب محروم شود، از همۀ نیکی‌ها محروم است و هیچ‌کس از فضیلت‌اش بی‌بهره نیست؛ مگر کسی‌که واقعاً محروم باشد.

حکام پاکستان به گناهان‌شان پافشاری می‌کنند؛ هرچند الله سبحانه وتعالی ممانعت از گناه را در رمضان بی‌اندازه آسان کرده است. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«إِذَا جَاءَ رَمَضَانُ فُتِّحَتْ أَبْوَابُ الْجَنَّةِ وَغُلِّقَتْ أَبْوَابُ النَّارِ وَصُفِّدَتِ الشَّيَاطِينُ»
(رواه بخاری)

ترجمه: زمانی‌که رمضان فرا می‌رسد، دروازه‌های بهشت باز، دروازه‌های دوزخ بسته و شیاطین به زنجیر کشیده می‌شوند.

حکام پاکستان جسورانه به نوید بت ظلم می‌کنند؛ حالآن‌‌که الله سبحانه وتعالی دعای روزه‌دار و مظلوم را اجابت می‌کند. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«ثَلاَثَةٌ لاَ تُرَدُّ دَعْوَتُهُمُ الإِمَامُ الْعَادِلُ وَالصَّائِمُ حَتَّى يُفْطِرَ وَدَعْوَةُ الْمَظْلُومِ يَرْفَعُهَا اللَّهُ  دُونَ الْغَمَامِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَتُفْتَحُ لَهَا أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَيَقُولُ بِعِزَّتِي لأَنْصُرَنَّكِ وَلَوْ بَعْدَ حِينٍ»
(رواه ابن ماجه)

ترجمه: سه شخص اند که درخواست‌شان رد نمی‌شود: حاکم عادل، روزه‌دار تا زمانی‌که روزه‌اش را افطار کند و درخواست شخص مظلومی‌که در روز رستاخیز به ارادۀ الله(سبحانه وتعالی) بالای ابرها می‌رود و دروازه‌های بهشت بر آن باز می‌شود و الله(سبحانه وتعالی) می‌گوید: به عزت و جلال‌ام تو را(در برابر ظالمان) کمک می‌کنم؛ حتی اگر اندکی بگذرد.

آیا دوام این ظلم و معصیت برای‌مان کافی نیست؟ اگر نمی‌توانیم رهایی نوید را تأمین کنیم، حداقل به طرفداری از آزادی او صدای‌مان را بلند کنیم. آیا نباید حکام پاکستان به‌منظور دفع خشم الله سبحانه وتعالی از خودشان، نوید بت را فوراً آزاد کنند؟! الله سبحانه وتعالی هشدار داده‌است:

﴿إِنَّ الَّذِينَ يُحَادُّونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِكَ فِي الأَذَلِّينَ﴾
[مجادله: ۲۰]

ترجمه: کسانی‌که با الله(سبحانه وتعالی) و رسول‌اش(صلی الله علیه وسلم) دشمنی می‌کنند، آن‌ها در زمرۀ ذلیل‌ترین افراد اند.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر–ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

حکومت پاکستان، وضعیت زنده‌گی مردم را در ماه مبارک رمضان با بلند بردن بهای پترول -فی لیتر ۱۰۰کلدار- به مشقت انداخته است!

(ترجمه)

مردم از یک سو با عجله و ترس از این‌که قیمت کالا‌ها در رمضان افرایش یابد، موادغذایی خود را می‌خرند؛ از سوی دیگر، رژیم ظالم پاکستان قیمت نفت را، به شمول پترول، به‌طور ناگهانی افزایش داد. بناءً قیمت حمل و نقل موادغذایی از ساحات کشاورزی تا دکاکین نیز افزایش خواهد یافت و این امر، قیمت موادغذایی را بیشتر بلند می‌برد. کمیته‌ی هماهنگی اقتصادی(ECC) با رهبری داکتر عبدالحفیظ شیخ، فرد مقرر شده‌ی جدید و پسندیده‌ شده‌ی "صندوق بین‌المللی پول(IMF)" و به اصطلاح "مرد اقتصاد کشور"، قیمت پترول را تدریجاً به مقدار ۹.۵۴ روپیه فی لیتر بلند برد که این ابتکار اقتصادی به تاریخ ۵ می ۲۰۱۹م پس از تصویب حکومت فدرال برای درامد دولت بیشتر مفید تمام شد. بناءً با استفاده از همین ابتکار، قیمت پطرول در این ماه مبارک رمضان فی لیتر به ۱۰۰روپیه رسید.

بر حکومت واجب بود تا قیمت‌ها را کاهش داده و مردم را از افزایش تولید موادغذایی اطیمنان ‌می‌بخشید تا مانع افزایش پیش‌بینی شده‌ی قیمت موادغذایی در این ماه مبارک رمضان به‌سبب تقاضای فراوان مردم برای سحری و افطاری می‌شد. اما حکومت برعکس این امر عمل نموده و با افزایش بار سنگین اقتصادی بر شانه‌های مسلمانان روزه‌دار، زیان‌های کمرشکن را بر اکثریت فامیل‌ها وارد نمود.

ای مسلمانان پاکستان! تا هنگامی‌که بالای مان حکامی مسلط باشند که بر غیر آن‌چه الله سبحانه وتعالی نازل کرده حکم کنند، مشکلات اقتصادی ما بدتر و بدتر خواهد شد. رژیم مستبد و ظالم به‌عوض تطبیق قوانین اسلامی بر پطرول، خط‌مش صندوق بین‌المللی پول را تطبیق می‌نماید. این قوانین بشری حقی را که اسلام برای مان بخاطر استفاده‌ی منابع طبیعی عامه تعیین کرده، نقص می‌کند. رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

«الْمُسْلِمُونَ شُرَكَاءُ فِي ثَلَاثٍ الْمَاءِ وَالْكَلَإِ وَالنَّارِ»

‏(رواه احمد)

ترجمه: مسلمانان در سه چیز با یک‌دیگر شریک اند: آب، چراگاه‌ها و آتش(انرژی).

‏در دین عظیم ما، منابع انرژی؛ خواه برق، گاز و یا پترول باشد، تمامش را مالکیت عامه تعریف نموده و این منابع توسط دولت نظارت می‌شود تا اطمینان بدهد که تمامی مفاد این منابع یا از طریق استفاده‌ی مستقیم  یا هم از طریق عاید فروش‌ آن‌ها تنها برای امت تعلق می‌گیرد و بس. ‏حالآن‌که در طول سیزده سال اخیر، دولت با اطاعت کورکورانه از "IMF"، با موفقیت توانسته ذخایر انرژی کشور را خصوصی بسازد یا به اصطلاح منابع کشور را در دست سکتور خصوصی سرمایه‌داران تحویل دهد.

‏ صندوق بین‌الملی پول توسط خصوصی‌سازی منابع انرژی، این را تضمین می‌کند که خزانه‌ی دولت از عواید سکتور انرژی محروم بماند؛ بناءً دولت بیشتر برای فلج کردن اقتصاد کشور، به مالیات و قرض‌ها متکی می‌شود. "IMF" از طریق خصوصی‌سازی، ذخایر انرژی را به دست مالکیت شرکت‌های خصوصی و خارجی می‌سپارد؛ بناءً به‌طور مداوم قیمت منابع انرژی؛ مانند نفت و گاز را افزایش می‌دهد تا آن‌ها بتوانند با هزینه‌های هنگفت ما منفعت عظیم خود را اطمینان ببخشند. ‏فلهذا داکتر عبدالحفیظ شیخ، یکی از افراد کلیدی تطبیق کننده‌ی این پالیسی‌های خباثت‌آمیز استعمارگران به شمار می‌رود. وی در تصدی کاری‌اش نخست در رژیم مشرف-عزیز من‌حیث وزیر فدرال بود؛ سپس تحت رژیم کیانی-زرداری من‌حیث وزیر اقتصاد پاکستان فعالیت می‌کرد و اکنون تحت رژیم بجواه-عمران به حیث مشاور نخست‌وزیر در امور اقتصادی گماشته شده است‌.

 ‏آیا در نظام کنونی مثل آفتاب به عموم مردم واضح نشده که خواه چهره‌ها تغییر کند یا خیر؛ مگر سیاست‌های استعمارگران به‌طور مداوم گلوی ما را خفه می‌‌کند؟ پس آیا هنگامی‌که دعوت‌گران خلافت راشده‌ی ثانی بر منهج نبوت به شما همواره ندا می‌زنند که تغییر واقعی تنها در اجرای آن‌چه الله سبحانه وتعالی نازل کرده، می‌باشد، حقیقت را بازگو نمی‌کنند؟

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

تحولاتی که تنها با تطبیق یک حکم اسلام پدید می‌آید

  • نشر شده در سیاسی

روزه در ماه مبارک رمضان، برای تمامی مسلمانان و مؤمنین فرصت تقرب بیشتر به الله سبحانه‌وتعالی را مساعد می‌سازد. طوری‌که در این ماه پر برکت، مسلمانان در سراسر جهان به‌منظور کسب رضایت الله، نفس و اموال خویش را در راه الله سبحانه‌وتعالی اختصاص می‌دهند و بیشتر به تفکر در مورد آخرت پرداخته تا جایگاه و مقام بهتری برای خویش در آخرت کسب نمایند. چنان‌که می‌بینیم تنها با تطبیق یکی از احکام اسلام – روزه در ماه رمضان – مسلمانان به چندین حکم دیگر اسلام نیز متوسل می‌شوند. زیرا، ماه رمضان فرصت و تذکر خوبی برای انسان‌های عاقل است تا بوسیلۀ آن به کسب رحمت، مغفرت و رضایت الله سبحانه‌وتعالی بپردازند.

چنان‌چه می‌دانیم با تطبیق این حکم، مسلمانان تلاش می‌ورزند تا مال خویش را انفاق نموده و توسط آن به مساکین و فقراء رسیده‌گی ‌‌کنند. همچنان با تطبیق این حکم، محبت و اخوت میان مسلمانان افزایش یافته که نمونه‌های بارز آن یکجا شدن مسلمانان جهت ادای نماز تراویح و رفتن آنان به بهترین شهرهای دنیا(مکه‌مکرمه و مدینه‌منوره) جهت ادای عمره می‌باشد. از طرفی می‌بینیم که با تطبیق این حکم، کسانی‌که نمازهای خویش را در طول یک‌سال گذشته قصداً ویا سهواً ترک کرده‌اند، به الله سبحانه‌وتعالی رجوع می‌کنند و از گناهان شان طلب مغفرت می‌کنند. کسانی که عادات بد جزء از شخصیت شان شده تلاش می کنند که در این ماه از آن دوری کنند.

روزه به صحت و سلامتی انسان ممد واقع می شود و بدن انسان را از وجود مکروب ها تصفیه نموده و مقاومت بدن را بالای می‌برد. همچنان با تطبیق این حکم، انسان‌های عاقل به فکر مرگ و سرای حقیقی خویش که همانا آخرت می‌باشد، می‌افتند. با تطبیق این حکم، میزان فحشاء و تمایل به ارتکاب منکرات و گناه‌هان نیز بطور فاحش آن در میان مسلمانان کاهش پیدا می‌کند. این درحالی‌ست که این همه دست‌آوردهای عظیم و نایاب ناشی از تطبیق تنها یکی از احکام اسلام می‌باشد.

اما حرف اساسی این‌جاست که آیا تاهنوز با خود فکر کرده‌اید که اگر خلافت اسلامی تأسیس شود و تمامی احکام اسلام را بطور مکمل در سرزمین‌های اسلامی تطبیق نماید، آن‌گاه وضعیت سرزمین‌های اسلامی و حالت مسلمانان چگونه خواهد بود؟! آیا تاهنوز فکر کرده‌اید که اگر مسلمانان خط ‌مشی فکری و سیاسی خود را بر مبنی اسلام استوار نمایند، آیا از انحطاط‌ فکری و عقب‌ماندگی رهائی نمی‌یابند؟!

آیا تاهنوز فکر کرده‌اید که اگر قرآن و سنت در میان مسلمانان منحیث منبع حکم و قضاوت قرار گیرد، آیا دیگر نیازی برای مسلمانان احساس می‌شود تا رد پای مفکرین غرب از قبیل جان‌لاک، آدم اسمیت، ژان‌ژاک روسو و ماکیاولی وغیره را به‌منظور تنظیم امور زندگی خویش تعقیب نمایند؟! آیا تاهنوز فکر کرده‌اید که اگر دولت اسلامی موجود باشد، نه تنها به مشکلات مسلمانان، بلکه تمامی بشریت رسیدگی صورت نمی‌گیرد؟! آیا تاهنور فکر کرده‌اید که تنها با جمع‌آوری زکات از اغنیاء و ثروت‌مندان مسلمان، مردم با چیزی بنام فقر و تنگ‌دستی آشنا می‌بودند؟!

بیاد آورید زمانی را که عمر ‌بن عبدالعزيز رحمت‌الله‌علیه دستور تخلیه نمودن بیت‌المال را صادر کرد و به والی عراق، عبدالحميد ‌بن عبدالرحمن نوشت: «مستمری همه‌ی مردم را پرداخت كن.» والی عراق در جواب نوشت: «همه‌ی مردم حقوق خود را گرفته‌اند، اما هنوز مبالغی در بيت‌‌المال مانده‌است.» عمر بن عبدالعزیز رحمت‌الله‌علیه به وی نوشت: «بررسی كن، كسانی‌كه بدون اسراف و فساد، ناگزیر به قرض شده‌اند، بدهی آنها را از بيت‌‌المال پرداخت کن.» عبدالحميد برایش نوشت: «اين كار را انجام دادم، امّا هنوز در بيت‌‌المال مبالغی باقی مانده‌است.» خلیفه برایش نوشت: «پس بررسی کن، هر فرد مجردی كه به دلیل ناداری توان ازدواج را نداشته، با بودجۀ بيت‌‌المال ازدواج كند و مهریه‌اش را بپردازد.» عبدالحمید دوباره نوشت: «هر کسی‌که [با این شرایط] یافتم تزویج کردم، امّا هنوز مبالغی از بیت‌المال باقی مانده است.» خلیفه اين‌بار در جواب نوشت: «بررسی کن، کسانی‌که از جزيه قرض دارند و قادر به برداشت از زمين نيستند، و به ‌اندازه‌ای كه قادر به كشت زمين شوند، به پيش ‌خريد محصولات آنها مبادرت كن، چون‌که ما برای این سال‌شان و دوسال دیگر چیزی از آنها نمی‌خواهیم».

حکایت فوق یکی از گوشه‌ها‌ی زرین و درخشان تاریخ اسلام را برای شما بازگو می‌نماید. قابل یادآوری‌ست که در سایۀ حاکمیت اسلام نه تنها این‌که مسلمانان بلکه غیرمسلمانان نیز در امان و سکینت‌ خاطر زندگی می‌کردند و پس از تأسیس دوبارۀ اسلام دوباره انشاءالله چنان حالت برقرار خواهد شد.

پس تصور کنید که اگر سایر احکام اسلام بطور مجموعی تحت چارچوب دولت واحد اسلامی «خلافت» تطبیق شود، تمامی بشریت از بدبختی‌های امروزی که دامن‌گیر شان شده نجات خواهند یافت. پس ماه رمضان بهترین فرصت برای مسلمانان و مؤمنین می‌باشد تا برای تأسیس بهترین دولت روی زمین بیشتر از پیش تلاش و جهد نمایند. از الله سبحانه‌وتعالی استدعا می‌داریم تا به برکت این ماه منور و مبارک، این ماه را آخرین رمضانِ بدون خلافت برای مسلمانان و بشریت بگرداند، آمین!

مسلم بغلانی

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه