پنجشنبه, ۰۹ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۱۲م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

تونی بلَیر خودش سیکولریزم را از طریق بمب‌ها و گلوله‌ها تحمیل کرد؛ ولی اکنون از به چالش کشاندن افکار اسلامی دم برمی‌آورد!

(ترجمه)

سخنان تند اخیر تونی بلیر نشان می‌داد که او می‌خواهد افکار گروه‌های اسلامی را به چالش دعوت کند، که در این میان از حزب‌التحریر نیز نام برد.

واقعاً مسخره است، همان‌طور همۀ‌ جهان بخاطر دارند، او همان نخست وزیری بود که لیبرال-دیموکراسی را از طریق بمب‌ها و گلوله‌ها بر عراق و افغانستان تحمیل کرد؛ ولی حالا روی چوکی نشسته است و در مورد یک چالش فکری صحبت می‌کند. باید پرسید که کجا بود آن بحث‌های فکری، زمانی‌که میلیون‌ها تن بخاطر نارضایتی از تجاوز به عراق راهپیمایی کردند؟ کجا بود آن زمان که او حقایق را جعل کرد و در کنار امریکا ایستاد، طوری‌که به منظور کسب حمایت برای ماجراجویی‌شان در شرق‌میانه به جهان دروغ گفتند؟

ما در حزب‌التحریر به هر چلنج فکری در بارۀ افکارمان خوش‌آمد می‌گوییم. برعلاوه، ما نیز تونی بلیر را به این چالش دعوت می‌کنیم که برخیزد و افکارش را به بحث گیرد. بر اساس مناظره‌ای در گذشته، دروغ، ترس و جنگ‌های بی‌حاصل را می‌توان شیرازۀ طرز تفکر تونی بلیر دانست، ولی احتمالاً او این‌بار آماده است که به منظور ممانعت از بررسی‌های دقیق، تاکتیک‌های خائنانه‌اش را عقب بگذارد. احتمالاً او اکنون واقعاً می‌خواهد مباحثه کند. شاید این‌بار بخواهد واقعاً در مورد این‌که دولت انگلیس، نه تنها دشمن مسلمانان، بلکه هم‌چنان دشمن تمام دوست‌داران صلح در جهان می‌باشد، بحث نماید.

اگر از هر مسلمانی در برما، بیت‌المقدس، سوریه، عراق، افغانستان یا لیبیا بپرسید که آیا دولت انگلیس دشمن‌شان است؟ جواب حتماً بلی است. این انگلیس بود که دولت برمایی را ایجاد کرد، مسلمانان را از تمام جریان‌های سیاسی بیرون کرد و همۀ آن شکنجه‌هایی را که امروزه می‌بینیم، بذرپاشی کرد. این انگلیس بود که اشغال دولت یهود را فراهم کرد، طوری‌که همواره زمین‌های مردم فلسطین را به زور غصب می‌کنند و با وجود هزینۀ بزرگ و رنجی‌که تا به امروز بر زنده‌گی مردم فلسطین داشته‌است، باز هم تا امروز این اشغال را حمایت می‌کند. انگلیس دهه‌ها دیکتاتور لیبیا، قذافی و معاصر او صدام، را در عراق حمایت می‌کرد. سپس طیاره‌هایش را علیه لیبیا فرستاد، همان‌کاری‌که امروزه در سوریه انجام می‌دهد. انگلیس و امریکا به بخش‌های بزرگی از افغانستان و عراق تجاوز و آنان را اشغال کردند، طوری‌که بار ‌دیگر به گرفتن جان و ظلم بی‌شماری از مردم منجر شد.

این گوشه‌ای از جرایم بی‌شمار اخیر حکومت انگلیس است که علیه بشریت مرتکب شده‌است. بنابرین، عجیب و نادرست نیست این که مسلمانان آگاه سیاست، دشمنی را که انگلیس در برابر مسلمانان نشان داده‌است، آشکارا نمایان کنند.

جالب است؛ در حالی‌که مردم عادی سرزمین‌های اسلامی دشمنی دولت انگلیس را کاملاً خوب می‌دانند؛ اما دیکتاتورهایی‌که این کشورها را رهبری می‌کنند، از آن چیزی نمی‌فهمند. کسانی مانند محمد بن سلمان ولیعهد سعودی، که دستانش در خون مردم یمن غرق است، مهمان محترم انگلیس می‌باشد. واقعاً مسخره است، این خود تونی بلیر بود که به قذافی نزدیک شد. حتی زمانی‌که رئیس جمهور پیشین مصر، حسنی مبارک، سه تن از شهروندان انگلیس را، که خودم نیز در میان‌شان بودم، بعد از یک محاکمۀ غیرعادلانه به زندان انداخت. تونی بلیر به عنوان مهمان این دیکتاتور، که چندی بعد از طرف مردم مصر دور انداخته شد، در دریای سرخ مصر مشغول خوش‌گذرانی بود.

خنده‌آور است این‌که جنایت‌کار جنگجو و دروغ‌گوی مانند تونی بلیر افکار ناب اسلامی را زیر سؤال برده و به چالش بکشد. دولت‌اش نه‌تنها از دست‌گیری و ظلم علیه مسلمانانی‌که افکار سیاسی صلح‌خواهانۀ آنان مخالف منافع تجاری‌اش می‌باشد، حمایت می‌کند، بلکه هم‌چنان آشکارا اعلان کرد که حزب‌التحریر باید متوقف شود.

مردم عام انگلیس باید بدانند، زمانی‌که سران سیاسی وابسته به بلیر از چلنج افکار سخن می‌گویند، هدف‌شان هرچیزی به‌غیر مباحثۀ فکری می‌تواند باشد. آن‌ها خیلی خوب می‌دانند که دیگر این افکار سیکولری ضعیف توان ایستاده‌گی در برابر هر بازرسی دقیق را ندارد. آن‌ها تنها می‌توانند پشت سیکولریزم و سیاست‌های بدنام‌سازی مانند ممانعت کردن پنهان شوند که هدف آن ممانعت از نشر مقالات واقعی در مورد اسلام است.

یحیی نسبت

نمایندۀ مطبوعاتی حزب‌التحریر-بریتانیا

ادامه مطلب...

ای مردم صبور حران، شما اولین کسانی بودید که قیام کردید؛ پس اولین کسانی باشید که اصلاح می‌کنید! Featured

  • نشر شده در سوریه

(ترجمه)

بعد از آن‌که دیکتاتور شام نواحی اطراف دمشق را اشغال کرد، تمرکز‌ش بر موشک‌باران ساحات خارج از شهر درعای شرقی، که در موافقتنامۀ کاهش خشونت شامل است، بیشتر شد؛ موافقتنامه‌ای‌که برای همه ثابت شده که یک‌طرفه بوده و هدف آن توقف تمام جبهات برای اجازه دادن به دیکتاتور شام برای تسخیر این نواحی یکی پس از دیگری است. هم‌چنان، این واضح شده است که تهدیدهای امریکایی‌ها بالای دیکتاتور شام در خصوص ناحیۀ جنوبی فقط برای مصرف خارجی و فریب، به‌خصوص با داخل شدن طیارات روسی به جنگ است که توطئۀ بین‌المللی را علیه مردم شام به‌طور عام و مردم حران در حال حاضر به‌طور خاص واضح می‌سازد.

این اقدام در پی اقدامات دیگر دیکتاتور شام برای تخلیۀ نفوس ساحات زیادی و به‌دست گرفتن کنترول کامل آن‌ها است که بالای بمباردمان ظالمانۀ طیارات روسی متکی است. در بعضی از آمارهای توطئوی از داخل انقلابیونی است که من‌حیث نفوذی نقش مهمی را با حرکات‌شان با موشک‌باران سنگین و مشارکت در خیانت به‌انقلاب و در تسلیمی این ساحات داشتند.

اکنون دیکتاتور شام همین سناریو را در ناحیۀ جنوبی و در تلاش برای فشار آوردن بر ساکنین آن برای رسیدن به‌توافقنامه یا مصالحه با قاتل اطفال و متجاوز عزت‌شان دارد تا آنان را به‌مصیبت دیگرانی‌که قبل از آن‌ها دچار بودند، گرفتار سازد. این حوادث ثابت ساخت که بدون توطئه‌ها و خیانت‌ها، دیکتاتور شام نمی‌توانست حتی یک وجب از ساحات فوق را تحت کنترول خود داشته باشد. این ضعف و خستگی نیروهای وی را نشان می‌دهد که به‌همه واضح شده است و این نمونه‌ای از مثال‌های بی‌شمار است.

ای مسلمانان شام؛ اقامتگاه اسلام! شکست‌های انقلابیون در بسیاری از ساحات به‌خاطر ضعف آن‌ها و قوت نیروها و ملیشه‌های طاغوت نه؛ بلکه به‎‌خاطر از دست دادن استقامت رهبران جناح‌ها و تسلیمی‌شان به‌ دستورات و اوامر حامیان و توطئه‌کننده‌گانی بود که به‎‎آن‌ها چسپیده بودند؛ در غیر آن  نتیجۀ این جنگ متفاوت می‌بود. رژیم طاغوت از تار عنکبوت هم ضعیف‌تر است و انقلاب به یک رهبری مخلصی‌که پراکنده‌گی را جمع کرده و تلاش‌ها را در محور پروژۀ بزرگ اسلام یک‌جا کرده و صادقانه و مخلصانه در مقابل رژیم ظالم با اعتماد به الله سبحانه‌وتعالی در تمام امور ایستاده و تنها به‌ریسمان اوتعالی تا زمان سقوط رژیم و نابود کردن آن به اذن الله سبحانه‌وتعالی چنگ زند، نیاز دارد.

افرادی را که دیکتاتور شام تبلیغ می‌کند، مزدورانی را که او جمع می‌کند و هرکاری‌که برای قوی نشان دادن خود و توانایی کنترول گهوارۀ انقلاب می‌کند، تنها ثبوتی است بر ضعف وی و چیزی‌که او می‌کوشد تا بپوشد؛ جز این که: "گربه‌ای که غرش شیر را قرض گرفته باشد" چیزی بیش نیست.

شما دانستید توافقنامه‌ای که برای کاهش خشونت‌ها توسط غرب کافر و حامیان توطئه‌گر‌اش تحمیل شده‌بود، یک دام مرگ‌بار بود که باید محکوم شده و با آن‎‌هایی‌که برای آن صدا می‌زنند، رد شود.

ای مردم صبور و مجاهدین مخلص در حران و دیگر نواحی شام! الله سبحانه‌وتعالی شما را با این مقاومت مخلصانۀتان در مقابل دیکتاتور شام و کسانی‌که با وی اند، عزت داده است؛ پس فقط خاص برای الله سبحانه‌وتعالی ایستاده شده و فریاد بزنید که: "این برای الله است، این برای الله است" و "رهبر و پیشوای ما برای همیشه حضرت محمد ﷺ است". پس با این‌حال آیا شما قبول می‌کنید که پس از قبول صدها هزار شهید و بی‌خانمان، دوباره غلام رژیم جنایت‌کار شوید تا شما را تحقیرکرده، از شما انتقام بگیرد و شما را بیش از آن‌چه تا کنون از تحقیر شدن چشیده‌اید، با بی‌عدالتی و بی‌آبرویی آزار دهد؟ یا این‌که اعمال‌تان را با لغاتی با صدای پر از افتخار با گفتن " مرگ بهتر از تحقیر" تأیید می‌کنید؟

نصرت الله سبحانه‌وتعالی نزدیک است و راهش واضح و آشکار است و آن این‌که ما الله سبحانه‌وتعالی را نصرت داده و به ریسمان‌اش محکم چنگ زده و بالای پروژه‌ای‌که رضایت خالق‌مان را خشنود می‌سازد، همان‌گونه که پیامبر صلی‌الله‌و‌علیه‌وسلم مژده‌اش را داده اند(پروژه خلافت راشده برمنهج نبوت) متحد شویم تا این‌که تلاش‌های پراگنده و ظرفیت‌ها در پشت یک رهبری مخلص و آگاه برادران و فرزندان‌مان برای بدست آوردن چیزی‌که رضایت خالق‌مان و نجات و رستگاری را باخود دارد، جمع شود. پس ای مخلصین و درست‌کاران، به‌پیمانی بیایید که شما رادر تحت پروژه "خلافت راشدۀ ثانی برمنهج نبوت" متحد سازد؛ به پیمانی با خالق‌تان روی آورید که واضحاً برای‌تان اعلان کرده است و بخاطر الله سبحانه‌وتعالی از ملامت ملامت‌گران نترسید. الله سبحانه‌وتعالی می‌فرماید:

﴿إِن يَنصُرْكُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ وَإِن يَخْذُلْكُمْ فَمَن ذَا الَّذِي يَنصُرُكُم مِّن بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ﴾

[آل عمران: ۱۶۰]

ترجمه: و اگر الله(سبحانه‌وتعالی) شما را نصرت دهد، هیچ‌کس بر شما غالب نیست و اگر شما را فروگذارد، چه‌کسی بعد از او شمارا نصرت خواهد داد؟

احمد عبدالوهاب

ریس دفتر مطبوعات حزب‌التحریردر ولایه سوریه

 

ادامه مطلب...

پرداخت نمودن قرض به وجه احسن

  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته!

پرسش اول از اسما‌جوبی: اگر شخصی یک‌ تُن آهن‌را قرض گيرد، سپس آن را با مقدار بیشتر بدون هیچ نوع فشار و به‌خواست خود به‌قرض دهنده اداء کند، آیا این اداءکردن قرض به‌وجه احسن نیست؟ امیدوارم که در این مورد مستفید مان سازید.

پرسش دوم از ام احمد: چنانچه معلوم است، درست نیست که یک شی قرض گرفته شود و در تأدیه‌اش کم و یا زیاد اداء گردد، بلکه مثل آنچه که قرض گرفته شده از نوع آن باشد. الله سبحانه وتعالی شما را جزای خیر نصیب نماید. لیکن نزد من در کلمۀ "حسن‌القضاء" یعنی اداء کردن قرض به وجه‌احسن شبه‌ای پیش آمده، چرا وقتی‌که زیادت در نوع و مقدار باشد، قسمی‌که شما در پاسخ سود ذکر کردید، سود شمرده نمی‌شود؟ اگر حدیث رسول‌الله صلی الله علیه وسلم را حسن قضاء در نظر گیریم، چرا وقتی‌که یک چوچه شتر را قرض گرفت، در عوض‌اش شتر چهار ساله اداء کرد؟ و هم‌چنان قرض‌گرفتن یک‌تن آهن واداء کردن‌اش یک و نیم تن سود می‌باشد؟ آیا این ذکر نشده که زیادت در نوع و در مقدار درست نیست؟

پرسش سوم از واثقه ابوعبدالله: سلام بر شما شیخ بزرگوار! الله سبحانه وتعالی شما را جزای خیر نصیب فرماید. در یک پاسخ شما چنین وارد شده: واجب است که قرض به وجه‌احسن و بدون زیادت(منفعت) داده شود، در غیرآن سود می‌باشد. آیا اینجا مقصود از زیادت همان زیادتی‌که از طرف قرض دهنده در وقت قرض گرفتن مشروط قرار داده شده و یاهم بدون ذکر شرطی‌که زیادت جواز ندارد؟

پاسخ به پرسش‌های سه‌گانه‌ای که از موضوع واحد سؤال کرده‌اند:

وعلیکم السلام ورحمة الله وبرکاته!

به‌نسبت آنچه که در حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم در ارتباط اداء کردن قرض به وجه‌احسن ذکر شده، مقصود‌ش زیادت در عدد، وزن و یاهم در "کیل" نبوده؛ بلکه مقصود‌ش از عدد، وزن و کیل در نفس‌اش بهتر از آنچه که گرفته است، می‌باشد. مثلاً: اگر مردی 10 کیلوگرام گندم قرض گرفت، درست است که در عین وزن که 10 کیلو می‌باشد، بهتر از آنچه که گرفته اداء کند، و اگر شخصی 10 کیلو برنج را قرض گرفت، جائز است که به عین "کیل" که 10 است، برنج بهتر از آنچه گرفته اداء کند. همین‌گونه، اگر یک گوسفند قرض گرفت، جائز است که یک گوسفند بهتر از آن اداء کند؛ نه دو گوسفند. این است معنی اداء کردن قرض به وجه‌احسن، نه اینکه زیادت در وزن و کیل و عدد باشد. حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم پاسخ قبلی‌مان را بهتر توضیح می‌دهد:

«عن أبي رافع قال «اسْتَسْلَفَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسـلم بَكْرًا فَجَاءَتْهُ إِبِلٌ مِنْ الصَّدَقَةِ فَأَمَرَنِي أَنْ أَقْضِيَ الرَّجُلَ بَكْرَهُ فَقُلْتُ لَمْ أَجِدْ فِي الْإِبِلِ إِلَّا جَمَلًا خِيَارًا رَبَاعِيًا فَقَالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وسـلم أَعْطِهِ إِيَّاهُ فَإِنَّ خِيَارَ النَّاسِ أَحْسَنُهُمْ قَضَاءً»

(رواه أبوداود)

ترجمه: از ابی رافع(رضی الله عنه) روایت است که فرمود: رسول(الله صلی الله علیه وسلم) یک‌چوچه شتر را قرض گرفتند، سپس یک شتر از‌ مال صدقه برای‌شان آورده شد، مرا امر نمود که چوچه شتر آن مرد را اداء کنم، برای رسول الله گفتم: در میان شترها موجود نمی یابم؛ مگر شتر چهارساله را؛ رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: برایش بده، بهترین مردم کسانی اند که از لحاظ اداء کردن، قرض خود را به وجه‌احسن اداء می‌کنند.

یعنی اینکه شتر را بهتر از شتر که قرض گرفته بود، اداء کرد، لیکن به عین عدد(یک شتر ادا کرد). این همان چیزی است که ما در پاسخ قبلی خود در ارتباط قرض گرفتن یک تُن آهن و اداءکردن یک‌نیم تُن اشاره کردیم که جائز نبوده؛ بلکه باید به عین وزن‌اش باشد.

خلاصه اینکه، مقصود از اداءکردن قرض به وجه‌احسن زیادت در وزن، کیل و در عدد نمی‌باشد، بلکه در نفس خود وزن و کیل و عدد باشد؛ مگر وقتی‌که قرض گیرنده می‌خواهد بدون شرط قرض دهنده بهتر اداء کند، جائز است که از نوع همان شی باشد؛ چراکه رسول الله صلی الله علیه وسلم بدون شرط قرض دهنده، قرض را بهتر وخوب‌تر اداءکردند. در کتاب نظام اقتصادی در باب سود آمده:

«وأما القرض فجائز في هذه الأصناف الستة، وفي غيرها، وفي كل ما يتملك، ويحل إخراجه عن الملك، ولا يدخل الربا فيه إلا إذا جر نفعاً لما رواه الحارث بن أبي أسامة من حديث علي رضي الله عنه بلفظ «أن النبي صلى الله عليه وسـلم نهى عن قرض جر منفعة» وفي رواية «كل قرض جر منفعة فهو رباً» ويستثنى من ذلك ما هو من قبيل حسن القضاء دون زيادة لما رواه أبو داود عن أبي رافع قال «استسلف رسول الله صلى الله عليه وسـلم بكراً فجاءته إبل الصدقة فأمرني أن أقضي الرجل بكره فقلت لم أجد في الإبل إلا جملاً خياراً رباعياً فقال: أعطه إياه فإن خيار الناس أحسنهم قضاءً»

(رواه ابوداود و ابی رافع)

ترجمه: قرض در این اصناف ششگانه و در غیر این‌ها هم جائز است و در هر آن چیزی‌که در ملکیت درآورده می‌شود، بیرون نمودن آن از ملکیت درست بوده و کدام سود درپی نداشته؛ مگر اینکه منفعت درپی داشته باشد. حارث بن ابی‌اسامه از حدیث علی رضی الله عنه به این لفظ روایت می‌کند که: رسول الله صلی الله علیه وسلم از قرضی‌که منفعت درپی داشته باشد، منع نمودند. هم‌چنان در روایت دیگر هم آمده: هر قرضی‌که منفعت در پی داشته باشد، آن سود است و آنچه از اداءکردن قرض به وجه‌احسن بدون زیادت است، استثناء می‌باشد. قسمی‌که ابوداود از ابی رافع روایت می‌کند: رسول الله صلی الله علیه وسلم یک چوچه شتر را درخواست نمودند و برای‌شان یک شتر از مال صدقه آورده شد، من را امر نمود که چوچه‌شتر آن مرد را اداء کنم، برای رسول الله گفتم: در میان شترها موجود نمی‌یابم؛ مگر شتر چهار ساله را؛ رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: برایش اعطاء کن، بهترین مردم کسانی اند که از لحاظ اداءکردن، قرض خود را به وجه‌احسن اداء می‌کنند.

جایز نیست این‌گونه گفته شود‌؛ چون تحفه و بخشش جایز است، پس زمانی‌که مقروض قرض را به اکثر از وزن و عدد و کیل و بارضایت خاطر و بدون شرط، اداء نماید، نیز جایز و درست می‌باشد؛ اما اگر موضوع غیرمتصل به موضوع قرض باشد، پس در این اشکالی وجود ندارد؛ مگر زیادت در این‌جا از جهت قرض پیش آمده است و آن منفعتی است که از جهت قرض بدست آمده است. چنانچه حارث بن ابی‌اسامه از حدیث علی رضی الله عنه به این لفظ روایت می‌کند که: رسول الله صلی الله علیه وسلم از قرضی‌که منفعت درپی داشته باشد، منع نمودند، و هم‌چنان در روایت دیگر هم آمده: هرقرضی‌که منفعت در پی داشته باشد، آن سود است.

هم‌چنان درست نیست گفته شود که بهتر اداءکردن در نوع، منفعت می‌باشد؛ چرا که رسول الله صلی الله علیه وسلم این را جائز شمرده و این را از جملۀ اداءکردن قرض به وجه‌احسن بر شمرده است، چنانچه در حدیث ابی رافع در فوق ذکر شد. امیدوارم که این توضیح کافی باشد إن شاء الله.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابورشته

5 شعبان 1439هـ.ق

21 اپریل 2018م

ادامه مطلب...

در مورد دشمنی بسیار شدید

از حضرت عاشیه صدیقه رضی الله عنها روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«إنَّ أبغَضَ الرَّجَالِ إليَ اللهِ الْألَدُّ الْخَصِمُ»

(رواه بخاری و مسلم)

ترجمه: منفورترين مردان نزد الله(سبحانه وتعالی) کسی است که به‌شدت دشمنی می‌ورزد.

مراد از "اَلْألَدُّ الْخَصِمُ"(خصومت و دشمنی شدید) آنست که هدف شخص با این خصومت و دشمنی زیاد، تأیید و طرف‌داری از باطل و نپذیرفتن و رد کردن سخن و دعوت حق باشد. این دعوت حق از جانب حبیب ما حضرت محمد صلی الله علیه وسلم برای اجتناب از اخلاق ناپسند است، چون دین ما رحمت است، طوری‌که الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ﴾

[انبياء: ۱۰۷]

ترجمه: ما تو را(حضرت محمد صلی الله علیه وسلم) نفرستادیم؛ مگر رحمت برای عالمیان.

هم‌چنان از آن در آیت ۱۵۹ سورۀ آل عمران فرموده است:

ترجمه: اگر تو درشت‏خوی و سنگ‌دل می‌بودی، مردم از پيرامون تو پراگنده می‌شدند.

پس رسول الله صلی الله علیه وسلم برای اطفال، ریش‌سفیدان، زنان و حتی حیوانات رحمت بود. پس کسی‌که سخن حق را نمی‌پذیرد و علیه حق مجادله می‌کند، با علمی‌که دارد، دیگران را حقیر می‌شمارد، واضح می‌شود که او دارای مرض قلبی است و علم را برای این نیاموخته که توسط آن حق را بشناسد و مردم را به راه راست هدایت کند؛ بلکه توسط آن بالای مردم فخر می‌کند، طوری‌که در حدیث پیامبر صلی الله علیه وسلم آمده است:

«مَنْ طَلَبَ الْعِلْمَ لِيُجَارِىَ بِهِ الْعُلَمَاءَ أَوْ لِيُمَارِىَ بِهِ السُّفَهَاءَ أَوْ يَصْرِفَ بِهِ وُجُوهَ النَّاسِ إِلَيْهِ أَدْخَلَهُ اللَّهُ النَّارَ»

ترجمه: کسی‌که علم را به خاطر هم‌چشمی با علماء و مجادله با نادانان حاصل کند، الله(سبحانه وتعالی) او را به آتش جهنم می‌اندازد.

ای مسلمانان! ترحم، شفقت و خیرخواهی بر یک‌دیگر از زندگی ما رخت بسته است و این از سبب سیطرۀ همین نوع مردم و حکام ظالمی‌ست که بالای ما اولیای امور تعین شده‌اند و از اوامر و نواهی الله سبحانه وتعالی سرکشی می‌کنند. سوگند به الله سبحانه وتعالی که زندگی با چنین روشی جرم است؛ گفت‌وگوی مسلمان با برادر مسلمانش بخاطر این نیست که قناعتش را حاصل کند؛ بلکه برای بندساختن وی است و این اشخاص نفهمیده اند که سبب انتشار این مفکوره در بین‌شان دوستی با کفار و عدم تطبیق اسلام است. پس بدانید که هدف این اشخاص دعوت به‌سوی الله سبحانه وتعالی و دین اسلام نیست، از الله سبحانه وتعالی می‌خواهیم که برای همۀ ما بینایی به راه حق و هدایت را نصیب فرماید.

ادامه مطلب...

در سوریه روسیه گیر مانده یا امریکا؟

(ترجمه)

‌به‌تاریخ 22 اگست 2018م بولتون مشاور امنیت ملی امریکا گفت: «من با همتای روسی خود، پاتروشف، در ژنیو دیدار خواهم کرد.» وی هم‌چنان افزود: «منافع روسیه با منافع ایران یکسان نیست. بنابر این، روشن است که ما با وی در مورد نقشی‌که روسیه می‌تواند در آینده بازی کند، صحبت خواهیم کرد و دیده خواهد شد که ما و دیگران در ارتباط به‌راه‌حل درگیری‌های سوریه بر چه توافق خواهیم رسید؛ اما تنها پیش‌شرط این توافق خروج تمام نیروهای ایرانی از سوریه می باشد. ...واشنگتن در مذاکرات خود با مسکو می‌تواند روسیه‌را هرگونه که بخواهد، تحت فشار قرار‌دهد؛ چون روسیه در حال‌حاضر در سوریه گیرمانده است.»

امریکا از وضعیت روس‌ها در سوریه پرده برداشته و می‌خواهد بر‌ روس‌ها نقش دیگری بدهد. روسیه زمانی در این باطلاقی‌که اکنون در آن گیرمانده، قدم خواهد گذاشت که پوتین رئيس‌جمهور این کشور به‌تاریخ 29 سپتمبر 2015م با اوباما، همتای امریکایی خود، ملاقات کرد و حاضر شد که برای نجات مزدور امریکا-بشار اسد- و جلوگیری از سقوط نظام آن وارد میدان شود. روسیه به‌تاریخ 17 مارچ 20118م اعلام کرد ‌که چند ماهی بیش در سوریه باقی نخواهند ماند، چنانچه پوتین گفت: «روسیه اهداف اساسی را بر آورده نموده و به‌زودی بخش عمده‌ای از نیروهای خودرا در طول دو یا سه روز از سوریه بیرون می‌کند. عملیات نظامی در سوریه که به‌تاریخ 30 سپتمبر 2018م آغاز گردید، 33 میلیارد روبل(425 میلیون یورو) هزینه برداشته است.»

اما امریکا به وعده‌ی هماهنگی‌های نظامی، اطلاع‌دهی از‌مواردی‌که به‌روس‌ها صدمه‌ وارد می‌کند و به وعده‌ی جلوگیری از رسیدن سلاح‌های سنگین برای مخالفان روس‌ها ‌را تشویق به ماندن نمود؛ چون روس‌ها در آن زمان تشویش گیرماندن و خسارات زیاد را داشتند تا این‌که در جنگ حلب در تنگنا قرار گرفت و امریکا مزدورش-اردوغان- را به‌کمک آن‌ها فرستاد و خواست که به وسیله‌ی عملیات سپر فرات، دسیسه‌ی امریکا را تطبیق نماید. اردوغان به‌تاریخ 8 سپتمبر 2016م با پوتین ملاقات کرده و در مورد خروج انقلابیون از حلب و تحویل آن‌ها به‌روسیه توافق نموده و چنین خیانت بزرگی را مرتکب شد.

بدین‌وسیله امریکا خود برتری و تکبرش را برای روس‌ها آشکار نمود و روسیه با همان حجمی‌که دارد، بازهم تحت‌فشار است؛ در مقابل چشمان‌شان مواضع نظام را مورد حملات خود قرار داد و واضح ساخت که برگه‌ی فشار در دست او بوده و روس‌ها بدون کمک و همکاری‌های امریکا هیچ چیزی را تحت کنترول ندارند. در حال حاضر روس‌ها از این شکایت دارند که امریکا نسبت به دستیابی به‌راه‌حل نهایی در سوریه بی‌تفاوت است. امریکا می‌گوید که روس‌ها در سوریه گیرمانده‌است و اگر ما در مورد موضوع ادلب توافقی را قبول نکنیم، روس‌ها قادر نخواهند بود که به سمت سوریه یک قدم هم بر دارند و این چیزی می‌باشد که نقش جدید روس‌ها را به‌آن‌ها مشخص می‌سازد. روس‌ها به‌خوبی می‌دانند؛ اگر دسیسه‌های امریکا و مزدورانش در ترکیه، عربستان سعودی و رهبران جناح‌هایی‌که تحت تأثیر حامیان خود قرار دارند، نمی بود، روسیه هرگز در حلب، جنوب ادلب و غوطه به‌پیروزی نمی‌رسید. به همین دلیل است که بولتون گفت: «هیچ تفاهم امریکایی و روسی در خصوص عملیات نظامی ادلب وجود ندارد.»

روس‌ها برای سرعت بخشیدن به حل و فصل قضیه‌ی سوریه عجله دارند تا به‌موضوع ادلب پایان داده و آن را در سیطره‌ی نظام در آورند؛ اما برعکس امریکا چنین قصدی ندارد، چرا‌که آن‌ها به فکر راه‌حل نهایی می‌باشند؛ چون اگر در حال‌حاضر ادلب تحت کنترول نظام در آید، دیگر امریکا نمی‌تواند به‌عنوان حرم فشار برای تأسیس نظام جدیدی‌که قادر به‌خاموش کردن تمام شعله‌ی انقلاب باشد و از مخالفان استفاده کند؛ بلکه درین صورت در مقابل چشمان همه، پرده‌ای عورت امریکا و غلامانش(اردوغان و آل‌سعود) را دریده است. اگر در حال‌حاضر نظام بر ادلب تسلط یابد، تأسیس نظام جدید بسیار مشکل‌ساز بوده، خشم مردم سوریه بر انگیخته شده و این بار با شدت بیشتر شعله‌های انقلاب فوران می‌کند و امریکا با درس‌هایی‌که از این انقلاب گرفته، در مورد چنین موضوعی بی‌توجه نخواهد بود.

پس از نشست این دو مشاور، بولتون گفت: «مذاکرات‌اش با پاتروشف مسائل مختلف منطقه‌ای را در بر می‌گرفت که بسیاری از آن‌ها از جمله که او باهمتای روسی خود در مورد مسئله‌ی حضور نیروهای ایران در سوریه بحث و گفتگو داشته است، لازم به ذکر نیست؛ چون واشنگتن قصد خروج آن‌ها را از سوریه دارد.» وی افزود: «من به‌این باورم که رئیس‌جمهور روسیه با ما در این زمینه بپیوندد.»

از حضور و یا عدم‌حضور نیروی‌های ایرانی در سوریه که نیروهای امریکایی اجازه داد هفت سال در سوریه فعالیت داشته و در آن‌جا چیزی بیش‌تر از سهمیه‌ی لاش‌خورها برخوردار نبود، از آن‌ها و شیعه‌های متعصب آنجا استفاده نمود و هیچ‌گاه خواستار بیرون‌رفت آن‌ها نشد؛ مسئله‌ای که امریکا به‌مطرح‌کردن و قرار دادن آن به‌عنوان موضوع مذاکرات همرای روس‌ها می‌خواهد آن را اساسی‌ترین موضوع بحث قضایای سوریه گردانیده و آن را به‌حیث تقاضای اصلی مردم سوریه تبدیل نماید. امریکا می‌خواهد مردم سوریه را فریب داده تا از سقوط نظام دست برداشته و خواستار  آزادی خود از اشغال شوند و از آنان کسانی بسازد که در عوض سرنگون ساختن، نظام را در آغوش گرفته و به‌نقطه‌ی صفر بر گردانند. بنابر این، به‌همین سادگی امریکا در حال فریب‌دادن مردم سوریه است.

یک مقام رسمی امریکایی اعلام می‌کند که روس‌ها با خروج ایران از سوریه مخالفت نمی‌کنند. سپس درخواست‌های خروج روس‌ها از سوریه از راه می‌رسد و نیز مطرح کردن موضوع گیرماندن روس‌ها در سوریه، خود به‌نوعی برگه‌ی فشار برای روس‌ها می‌باشد؛ چون ان به این ‌معنی است که آن‌ها می‌خواهند از سوریه خارج شوند، اما بدلیل مخمصه‌ای که دارند، نمی‌توانند. بناءً این باعث عکس‌العمل روس‌ها شده و در آینده از سوریه خارج می‌شوند؛ آن‌وقت است که سوریه از اشغال روسیه نیز آزاد شده و نظام ادعاء می‌کند که او از روس‌ها خواسته بود که مداخله کنند و همان‌گونه اکنون او آن‌ها را نیز بیرون نموده است.

بیسکوف سخن‌گوی ریاست‌جمهوری روسیه در رد اظهارات بولتون گفت: «اعلام این‌که روسیه در سوریه گیرمانده است، درست نیست. شنیدن چنین اظهارات از مسئولین امریکایی بسیار عجیب و غریب است؛ چون سربازان امریکایی نیز در سوریه می‌باشند.» یعنی این سخنگو به‌نوعی می‌گوید که امریکایی‌ها نیز مانند آن‌ها در سوریه گیرمانده اند. رئيس‌جمهور امريكا بار‌ها خواسته‌‌اش را به‌خروج از سوريه مطرح نموده است، اما غلامانش-آل‌سعود- از او خواستند که خارج نشود و امریکا نیز در عوض از آن‌ها هزینه‌ی خودرا در خواست نمود و این‌ها نیز درین اواخر تحت نام بازسازی سوریه اعلام کردند که 100 میلیارد دالر برای ارتش امریکا پرداخت خواهند کرد. اگر امریکایی‌ها در آینده از سوریه خارج شوند، این کار فقط در صورت خروج نیرو‌های روس خواهد بود. همه‌ی این‌ها در صورتی ممکن خواهد بود که بر نظام اعتماد شده و دیگر امکان کدام اقدام جدیدی علیه آن وجود نداشته باشد.

امریکایی‌ها نشان می‌دهند که آن‌ها جنگ ادلب را نیز مانند جنگ‌های گذشته تحت کنترول دارند و آ‌ن‌هاست که پیشرفت یا توقف روس‌ها و نظام را در دست دارند. بولتون گفت: «نگاه کردن به گزینه‌ی نظامی برای ما بسیار نگران کننده است. می‌خواهیم برای اسد روشن سازیم که ما بدون هیچ شکی خواستار عدم استفاده از هرنوع سلاح شیمیایی و بیولوژیکی می‌باشیم، در حالی‌که هیچ اقدام نظامی اضافی در ادلب وجود ندارد. اگر اندک استفاده‌ی از هرنوع سلاح شیمیایی و بیولوژیکی در ادلب صورت گیرد، امریکا به شدت پاسخ‌اش را خواهد داد.» وزیر امور خارجه‌ی ترکیه به‌تاریخ 24 اگست 2018م در مسکو گفته است: «راه‌حل نظامی فاجعه‌ای را به‌بار خواهد آورد که تنها در ادلب خلاصه نخواهد شد، بلکه برای آینده‌ی سوریه نیز خطرناک خواهد بود.» وی به این اظهاراتش زمانی پرداخت که  او همراه با وزیر دفاع و رئیس سازمان اطلاعات ترکیه در حال آماده شدن برای دیدار با پوتین بود، چیزی‌که نشان‌گر اهمیت بیشتر این موضوع می‌باشد، زیرا ترکیه کفیل امریکا برای ارتباط و تعامل با روس‌ها‌ می‌باشد.

روس‌ها برای ایجاد یک راه‌حل و نجات یافتن از این باطلاق بسیار عجله دارند، اما امریکا و غلامانش ‌صبر می‌کنند تا ببینند که اوضاع چه‌گونه پیش می‌رود تا راه پیدا کنند و برای این‌که مردم را متقاعد کنند که آن‌هارا فریب نداده، به نظام ایشان را نفروخته اند و به‌دروغ می‌خواهند طوری وانمود کنند که گویا به صلاح آن‌ها می‌اندیشند، در حالی‌که مدت‌ها است مردم سوریه واقعیت توطئه‌های امریکا و غلامانش: حاکمان سعودی، اردوغان و وابستگان‌شان را درک نموده‌اند.

هوشیاری‌کامل مردم مهم‌ترین چیز آن‌ها می‌باشد تا این‌که در زمان سقوط نظام سیکولر، با بصیرت کامل بتوانند توطئه‌های امریکا و کشورهای منطقه را علیه‌شان ببینند. اگر به کمک امریکا و غلامانش نظام سقوط کند، مردم سوریه به اتباعی مانند اهل کوسوفا تبدیل شده و پس از آن فاجعه‌ی بزرگتری دامنگیر آن‌ها خواهد شد. یک نظام سیکولر تحت‌نام اسلام  و مسلمانان بر آن‌ها مسلط خواهد شد، چنانچه گروه‌هایی را می‌بینیم که در حال‌حاضر تحت تأثیر قرار گرفته و می‌خواهند این طرح خبیثانه‌ای را که ریشه‌های تسلط کفر برمردم سوریه محکم می‌سازد، بپذیرند؛ لیکن الله سبحانه وتعالی پرده از چهره‌ی آن‌ها برداشته و آن‌ها را بر همگان افشاء نمود. الله سبحانه وتعالی مکر خائنان را در هر سطحی‌که باشد، خنثی کرده و بندگان مخلص‌اش را نصرت می‌دهد تا دین خویش را در چوکات خلافت اسلامی برمنهج نبوت در روی زمین حاکم گردانند؛ چیزی‌که به‌زودی به اذن و اراده‌‌ی الله سبحانه وتعالی شاهد آن خواهیم بود.

برگرفته از جریده‌ی الرایه

نویسنده: أسعد منصور

ادامه مطلب...

چالش آلمان در برابر امریکا ادامه دارد و اما امت ما چه می‌کند؟!

(ترجمه)

"هایکو ماس" وزیر خارجۀ آلمان در خلال کنفرانس سالانه که برای رؤسای هیئت‌های دیپلوماتیک آلمان در خارج منعقد می‌شود به‌تاریخ 27 اگست 2018م گفت: «سیاست تحریم‌های واشنگتن ما را به‌سوی اتخاذ تدابیر اروپائی می‌کشاند؛ چون وضع تحریم‌های نامحدود توسط امریکا علیه روسیه،‌ چین، ترکیه و سایر شرکای تجارتی ما، تأثیر زیادی بر اروپا و آلمان دارد.» وی افزود: «انتخاب ترامپ به‌حیث رئیس جمهور در امریکا، برای اروپائیان واضح ساخت که ایشان به اندازۀ کافی ‌امریکا را نمی‌شناسند.» (منبع: خبرگزاری اسپوتنیک، 27 اگست 2018م)

آلمان در سال‌های اخیر به‌خود جرئت داده و مواضعی مستقل از امریکا، اتخاذ می‌کند و یکی از این موارد، موقف‌اش در مورد تحریم‌های امریکا بر روسیه، چین و ترکیه است؛ این‌ها کشور هائی اند که معاملات تجارتی‌شان بیش‌تر به مصلحت آلمان است و تحریم‌ها علیه شان، تهدیدی بر مصالح آلمان به‌شمار می‌آیند. به همین دلیل، در مقابل امریکا موقف گرفته و به اتخاذ تدابیری در حد اروپا فرامی‌خواند و برای قوی‌تر شدن خویش، می‌خواهد مصالح خود را مصالح اروپائی قلمداد کرده و اروپا را در سیاست تجاری و خارجی خود همراه کند؛ چنان‌چه فرانسه و انگلیس چنین کردند.

یکی از مواضع چالش برانگیز آلمان بر امریکا، موضوع اوکراین بود؛ چنان‌چه ایدۀ مسلح کردن اوکراین را که از طرف امریکا در دورۀ اوباما به‌منظور داخل کردن اروپا در جنگ همرای روسیه مطرح شده بود، رد کرده و به‌منظور حل مشکل اوکراین به شکل صلح‌آمیز آن، در کنار فرانسه در سال 2015م توافقنامۀ "مینسک" را با روسیه به امضاء رساند. و هم‌چنان در بحران مالی سال 2015م یونان، درخواست امریکا مبنی بر تخفیف قیود مالی از آن کشور را رد نموده و آن‌چه را می‌خواست، بر یونان تحمیل نمود.

وقتی ترامپ بر اریکۀ قدرت تکیه زد، گویا از طرف سیاست‌مداران پیشین امریکا توصیه شده بود که با اروپا و مخصوصاً همرای آلمان سخت‌گیر باشد. به‌همین خاطر در اجلاس "ناتو" و اجلاس سران گروه 7، جام خشم خویش را بر آلمان ریخت و مورد اخیر در اجلاس ناتو در بروکسل به دو روز 11 و 12 جولای 2018م بود که در آن آلمان را متهم به فرمان‌بری از روسیه نمود. "انگلا میرکل" صدر اعظم آلمان با شدیدترین الفاظ آن را رد نموده گفت: «آلمان سیاست خاص خود را دارد و تصامیم خویش را به‌شکل مستقل اتخاذ می‌کند.» "ماس" وزیر خارجۀ آلمان در عکس‌العمل، با جسارت تمام گفت: «ما اُسرای روس یا امریکا نیستیم.» (منبع: شبکۀ بی‌بی‌سی، 12 جون 2018م) آلمان این‌گونه شجاعت سیاسی خود را به‌منظور مواجه شدن با امریکا آغاز نمود.

آلمان جرأت ادامۀ این گردن‌کشی را به‌خود داده؛ چنان‌چه خبرگزاری "DPA" اظهارات "ماس" وزیر خارجۀ آلمان را به‌تاریخ 25 جولای 2018م در مورد روابط کشورش با امریکا نقل کرده است که وی گفت: «پس از گذشت مدت زمان زیادی، حال وقت اعادۀ ارزش‌های‌ مشترک در ناتو، بازنگری انتقادی آن و حتی بازنگری نفس پیمان، فرارسیده است.» در این رویاروئی با امریکا، آلمان خواهان اعادۀ قاعده‌سازی روابط اروپا با امریکاست؛ چنان‌چه آلمان احساس می‌کند که این شراکت محکوم به فنا بوده و زد و خورد لفظی در بین‌شان سخت شده است. به همین خاطر "ماس" به‌تاریخ 21 جولای 2018م در مقاله‌ای به روزمامۀ "هاندلس بلات" آلمانی نوشت: «از سال‌ها به این سو، امریکا و اروپا از همدیگر دور بودند.» وی به "ناپدید شدن مصالح و ارزش‌های مشترک" نیز اشاره نمود.

سال‌هائی‌که امریکا بر اروپا و مخصوصاً بر آلمان تسلط داشت، به سرعت از بین می‌رود؛ کشمکش‌ها و چالش‌های بین این دو کشور، شدت پیدا کرده است، مصالح و ارزش‌های مشترک در بین‌شان از بین رفته و دو طرف، در تقابل با هم قرار گرفته‌اند. آن‌ها دو قدرت استعماری اند و هرکدام برای تحقق مصالح خویش تلاش می‌کنند، توافق‌شان غیرطبیعی بوده و بین استعمارگران،‌ جنگ طبیعی است؛ چنان‌چه در طول تاریخ چنین بوده است؛ توافق بین‌شان موقت بوده و با از بین رفتن منافع، توافق نیز از بین رفته و با از بین رفتن رابطۀ مصلحت، جنگ بین‌شان شروع می‌شود و دلیل آغاز جنگ‌های بزرگ(جهانی اول و دوم) نیز همین موضوع بود.

اگر نگرانی از نتایج استفادۀ سلاح هسته‌ای نمی‌بود، خیلی پیش‌تر جنگ جهانی سوم در بین‌شان در می‌گرفت. نظام سرمایه‌داری‌ای که این کشورها پذیرفتند، توان جمع‌آوری‌شان را در زیر بوتۀ واحد نداشته؛ بلکه در این عرصه به شکلی فجیع، شکست خورده است.

نظام سرمایه داری‌که در یک کشور تطبیق می‌شود، همرای کشور دیگری‌که عین نظام را تطبیق می‌کند، هیچ‌گونه ارتباط مبدئی نداشته؛ بلکه بسا اوقات دشمن شدید هم‌دیگر اند؛ چون اصل در این نظام منفعت است و در آن چیزی‌که بتواند بشر را وحدت دهد، موجود نبوده و بر عکس، اولاً سبب تفرقۀ بشر و جدال‌های دایم و جنگ‌های بزرگ بین کسانی‌که نفس این نظام را تطبیق می‌کنند شده و در ثانی بین ایشان و کسانی‌که نظام‌های مخالف را تطبیق می‌کنند و در مواردی هم همرای نظام‌های دیگر علیه برادران خویش از نظام خویش، هم‌پیمان می‌شوند؛ چنان‌چه در جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد. زمانی‌که امریکا و انگلیس دو کشور سرمایه‌داری همرای اتحاد جماهیر شوروی(کمونیستی) علیه آلمان و ایتالیا، دو کشور سرمایه داری پیمان بستند.

به همین دلیل وزیر خارجۀ آلمان در مقاله‌ای به "اساس گذاری اروپائی قوی و مستقل" اشاره نمود و آن را "هدف اصلی سیاست خارجۀ آلمان دانست" و گفت: «اروپا اگر خواسته باشد، توافقنامۀ هسته‌ای را نجات دهد، نیازمند ساخت نظام دفاعی مستقل در برابر امریکا است.» وی افزود: «فرایند عادی‌سازی روابط همرای شرق قبل از وصول ترامپ به قدرت، شروع شد.» این بدان معنی است که اروپا در شرق خویش-روسیه، چین، جاپان و سرزمین‌های اسلامی- سیاست مستقلی را تعقیب می‌کند و نمی‌پذیرد که محکوم سیاست همرای غرب(امریکا) باشد و به همین دلیل پیش‌نهاد "نظریۀ قرار دادن تعاون متوازن به‌حیث اساس در روابط جدید با واشنگتن" را مطرح نموده است. یعنی هردو قدرت همسان هم‌دیگر باشند؛ نه این‌که امریکا بر اروپا تسلط داشته و در سیاست خارجی خویش محکوم امریکا باشد و نیز با میل و خلاف میل خودش روان بوده و با صلح و جنگ امریکا در برابر دیگران هماهنگ باشد.

وزیر خارجۀ آلمان در این مقاله‌اش به مخالفت از استراتیژی اروپا، که بر توقع تغییر قدرت در امریکا صراحت دارد، پرداخت و به این باور است که تغییر اشخاص حاکم در امریکا، تغییری در سیاست آن کشور وارد نمی‌کند؛ فرق نمی‌کند که مردی مثل اوباما باشد که تظاهر می‌کند در قبال اروپا سیاستی نرم؛ ولی در واقع سخت به پیش گرفته است؛ یا شخصی مثل ترامپ باشد که اسلوبی خشن و سختی را با اروپا در پیش گرفته است. هردوی‌شان سیاست بین‌المللی امریکا را که پارچه پارچه نمودن اروپا و نگهداشتن‌اش در زیر تسلط امریکا است، به پیش می‌برند؛ مگر به دو روش متفاوت.

تنش‌ها بین اطراف پیمان ناتو پس از خروج امریکا از توافقنامۀ هسته‌ای با ایران، افزایش یافت و اتخادیۀ اروپا به‌تاریخ 7 اگست 2018م قانون مقابله با تحریم‌های امریکا را علیه ایران در محدودۀ اتحادیه اروپا تصویب نمود.

 امریکا مالیات گمرکی بر آلمونیوم و فولاد اروپائی وضع نمود. در مقابل، اروپا نیز بر کالاهای صادراتی امریکا 25درصد مالیۀ گمرکی را وضع نمود. هم‌چنان امریکا از توافقنامۀ آب و هوای پاریس که در سال 2015م منعقد شده بود، خارج شد؛ ولی اروپا متمسک به آن باقی ماند. امریکا اتحادیۀ اروپا را به خروج از ناتو تهدید کرد و در مقابل اروپا به تأسیس نیروی مستقل از ناتو فراخوانده است؛ چون اکثر کشورهای اروپائی به‌خاطر عدم پرداخت 2درصد از تولیدات ناخالص خویش به پیمان ناتو درنگ نمودند، امریکا بر آن‌ها هجوم برده است.

اگرچه تمام موارد فوق به صعود آلمان و تلاش‌های آن کشور بر کسب جایگاه جهانی هشدار می‌دهد؛ مگر به حصول نبرد بین دو قوت استعماری بزرگ، بشارت دارد؛ موضوعی‌که باید مسلمانان از آن کمال بهره را ببرند و نشود در حالی‌که برای رهائی از حلقۀ دام نیروی استعماری می‌کوشند، ندانسته از یک استعمارگر رهائی یافته و در دام استعمار دومی افتند و بسان بند کفش آن گردند و گویا سرنوشت‌شان محکوم به ذلت شده باشند. این از ویژه‌گی‌های ملت‌های منحطی است که از تسلط کشوری بزرگ، خود را رها می‌کنند تا زیر تسلط کشور بزرگ دیگر در آیند؛ مثل بالکان و راهی برای آزادی، نهضت و چگونگی رهائی از چنگال استعمار برای خویش نیافته و عاجز اند از این‌که بدام استعمار نیفتند.

صفات فوق از ویژه‌گی‌های امت اصیلی چون امت اسلام نیست؛ امتی‌که 13 قرن رهبری جهان را به‌عهده داشت و در 6 قرن آن بدون داشتن رقیب، بزرگ‌ترین دولت بود و دلیل این‌که این امت، امت خیر است، فرزندان آن به دنباله‌روی از دیگران پُشت کرده و برای آزادی، نهضت و سیادت جهان فعالانه تلاش می‌کنند و انقلاب‌ها و خیزش‌ها را به‌راه‌انداخته اند. احزاب مبدئی و کوشائی مانند حزب التحریر در بین‌شان ظهور کرده است؛ حزبی‌که سیاست را به‌خوبی دانسته و در آن نوآوری نموده است؛ مگر نه تنها به عنوان حرفه و شغل محض برای کار در این عرصه، بلکه به‌خاطر اصالت و طبیعت مبدأ اسلام سیاسی و طبیعت کار سیاسی که می‌طلبد تا افکار اسلامی وقایع، مشاکل و قضایا را با احکام اسلامی معالجه کند. تمام داشته‌های این حزب افکار و احکام اسلامی است؛ چون با آن امور مردم رعایت شده، کارهای حکومت‌داری از آن استنباط و مردم با آن رهبری می‌شوند.

این حزب مبدئی سیاسی(حزب التحریر) در تلاش‌های شبانه‌روزی مجدانه و شجاعانه خویش، که به مراتب از تلاش‌ها و شجاعت آلمان بیشتر است، با آگاهی و درایت برای اعادۀ مجدد بزرگ‌ترین دولتی تلاش می‌کند که جهان را با عدالت و حقانیت، نشر هدایت و خیر و تحقق امنیت و صلح واقعی در بین مردم رهبری کند.

برگرفته از جریدۀ الرایه

نویسنده: اسعد منصور

ادامه مطلب...

خیانت حکومت حسینه در منابع انرژی

امنیت منابع انرژی بنگله‌دیش بطور کامل در امان شیاطین متحد هندی-امریکایی قرار دارد

(ترجمه)

شیخ حسینه نخست‌وزیر بنگله‌دیش همراه با همتای هندی‌اش، نریندرا مودی، سه پروژۀ مهم سرمایه‌گذاری مشترک میان هند و بنگله‌دیش را شامل تأمین ۵۰۰ میگاوات لین برق از هند به بنگله‌دیش به تاریخ ۱۰ سپتمبر ۲۰۱۸م، که به عنوان بخشی از پلان هند برای سرمایه‌گذاری ۹ میلیون دالری در سکتور انرژی بنگله‌دیش به شمار می‌رود، مشترکاً افتتاح کردند. «با این حال به شرکت‌های هندی اجازه می‌دهد که ۹ میلیون دالر را در پروژۀ منابع انرژی طبیعی بنگله‌دیش سرمایه‌گذاری کنند.» (منبع: The Economic Times   11اپریل ۲۰۱۷م)

حکومت خائن حسینه نه تنها دشمن ما(هند) را به عنوان استراتیژی امریکا در جنوب آسیا جرئت می‌دهد که قدرتمند شود، بلکه منابع انرژی استراتیژیک، نفت، گاز و برق ما را نیز به دست آن‌ها تسلیم می‌کند که این امر ما را توسط دشمن قسم خوردۀ ما تحت تهدیدات خطرناک امنیتی در برابر منابع انرژی مان قرار می‌دهد. علاوه بر این، سخنان "مارسیا برنیکات" سفیر امریکا در کانادا یک روز پس از افتتاح پروژۀ انرژی در واقع یک مسئلۀ اتفاقی نبود، که وی در روز پنجشنبه در یک ملاقات رسمی با شیخ حسینه چنین گفت: «امریکا علاقه‌مند سرمایه‌گذاری در سکتور منابع انرژی شده و خواهان صادرات "گاز طبیعی مایع(LNG)" بر بنگله‌دیش شده است.» ‏با این حال، امریکا خواهان سرمایه‌‌گذاری در سکتور انرژی است. (منبع: The Financial Express 12سپتمبر ۲۰۱۸م)

‏بخاطر موقعیت جیواستراتیژیک با اهمیت در حال رشدی‌که بنگله‌دیش در حوضۀ اقیانوس هند دارد و غربی‌ها که همواره از ظهور قدرت اسلام سیاسی از این منطقه در هراس اند،  امریکا این را دانسته و به همین ملحوظ همیشه نفوذ سیاسی و اقتصادی خود را در سرزمین ما توسط حکام خائن اطمنان می‌بخشد. ‏اما از سوی دیگر، ما به تاریخ ۲۸ جون ۲۰۱۸م دیدیم که نصرل حامد وزیر انرژی و برق کشور در جریان ملاقات‌اش با معاون وزیر تجارت امریکا در ادارۀ تجارت بین‌المللی در واشنگتن‌دی‌سی با رغبت شدید همرای امریکای استعمارگر مذاکره کرد تا آنان را وادار سازد مستقیماً بر منابع انرژی کشور ما سرمایه‌گذاری کنند. کاملاً واضح است که "حکومت عوامی لیگ" بدون هیچ ناامیدی می‌خواهد هند مشرک و بزرگترین شیطان دنیا(امریکا) را قبل از انتخابات ملی به قیمت حاکمیت بر منابع انرژی کشور ما خوشنود سازد تا برندۀ انتخابات پیشرو شود.

ای مسلمان! این معاملات با هند و مذاکرات جاری با امریکا در واقع چهرۀ غدار این حکام نوکر را آشکار می‌سازد. این حکام به عوض سرمایه‌گذاری در زیربنای منابع انرژی و تقویت شرکت کشف و تولید پطرولیم بنگله‌دیش(BAPEX)، که چندین مرتبه به طور مستقیل و موفقیت‌آمیز در منطقۀ سوناترا، راشیدپور و اخیراً در بوهلا بر منابع طبیعی کاوش‌گری کرده‎اند که فعالیت‌‌شان در استخراج، اکتشاف و کاوش گاز زیر ساحلی دریایی بود تا با این وسیله بتوانند نفت و گاز را به قیمت ارزان عرضه بدارند، اما این حکومت خائن اهمیت به سزایی به واردات گاز طبیعی مایع(LNG) از امریکا و هند به خاک بنگله‌دیش می‌دهد، حال آن‌که منابع دست‌نخورده باقی مانده است. ‏

هرگاه موضوع سیاسی برای تسلط داشتن بر منابع طبیعی توسط منابع اقتصادی و قدرت تولیدی برق بیشتر به ارزش کمتری توسط مردم خودمان به میان آید، حکومت "غلام صفت" ما در همین صحنه اعلام می‌کند که تا سال ۲۰۲۰م ۷۵۰۰ میگاوات برق را از دولت مشرک هند خریداری خواهد کرد، که این امر امنیت انرژی ما را در امان کفار قرار می‌دهد. حالا زمان آن رسیده که از شر این حکام دست‌نشانده عوامی لیگ- حزب نشنلیست بنگله‌دیش(AL-BNPL)- خود را برهانیم و خلافت راشدۀ ثانی را برمنهج نبوت دوباره تأسیس نماییم، که پالیسی به میان آمدن یک دولت مقتدر را برای بنگله‌دیش در منطقه و هم‌چنان به سطح بین‌المللی اتخاذ خواهد کرد.

بر خلاف این حکام بزدل و ترسو، خلافت اسلامی هرگز در مقابل امپریالیست‌ها و متحدین مشرک‌ یعنی هند تسلیم نخواهد شد، و نه منافع امت را به ازای پول و قدرت ترک خواهد کرد. خلافت راشدۀ ثانی برمنهج نبوت هرگز مالکلیت خصوصی و خارجی منابع ملی طبیعی ما را اجازه نمی‌دهد، بلکه از منابع طبیعی ملی استفادۀ اعظمی خود را می‌کند تا یک اقتصاد قوی بدون هیچ تسلطی را توسط امپریالیست‌ها داشته باشد. الله سبحانه وتعالی در قرآن کریم می‌فرماید:

﴿وَلَن يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا

[نساء: ۱۴۱[

ترجمه:‌ و(مادامی‌كه مؤمنان دارای ایمان راستین و كردار شایسته و بایسته باشند) هرگز الله(سبحانه وتعالی) كافران را بر مؤمنان چیره نخواهد ساخت.‏

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه بنگله‌دیش

ادامه مطلب...

یک بام و دو هوا؛ در یک عرصه دموکراسی و در عرصه دیگر عصر قهقرایی؟!

  • نشر شده در سیاسی

پس از حمله انتحاری بر یک مرکز ورزشی در دشت‌برچی که ده‌ها تن را به خاک و خون کشانید، شکایات مردم به ویژه در رسانه‌های اجتماعی از ناکارایی دولت و نهادهای امنیتی بالا گرفت. این چندمین حمله‌ای بود که در یک نقطه شهر کابل که بیشتر منطقه شیعه نشین است، صورت می‌گیرد. به دنبال آن بود که مردم در غرب کابل از دولت و نهادهای امنیتی به تنگ آمده دست به دفاع خودی زدند.

درین میان امرالله صالح رئیس پیشین امنیت ملی که خود در زمان مسند ریاست امنیتی ملی به علت ناتوانی در جلوگیری از حملات راکتی بر خیمه لویه جرگه استعفا کرده بود، در صفحه فیسبوکش اعلام داشت که در صورت پذیرفتن شواری مردمی اهالی غرب کابل، وی آماده است تا چگونگی اطلاعات پیرامون شناسایی تروریستان را برای برخی از جوانان آموزش دهد. هرچند از آن زمان تا حال چندین هفته می‌گذرد، مردم اما بشکل خودی تاکنون توانسته اند تدابیر امنیتی را تأمین نمایند.

درین گیرودار بار دیگر امرالله صالح اعلام داشت که، «من طرح ساختن مرکز اطلاعات و امنیت مردمی یا "مام" را ساخته ام حالا به صورت تقریباً تفصیلی ریخته ام، یعنی از مرحله فکر بیرون شده و به طرح مدون تبدیل شده است.» به گفته وی «این طرح هیچ منافات و تضاد با اهداف و حاکمیت دولتی ندارد.» چنان که وی گفته است: «"مام" نهادی خواهد بود الگو برخاسته از متن مردم برای حراست از مردم. حالا کمی آسوده میخوابم چون دیگر تنها یک تماشاچی نیستم که اعلامیه از قبل نوشته شده ام را با تاریخ نو صادر نمایم...»

گذشته از میزان تأثیرات تیوری جدید طرح جمع‌آوری اطلاعات استخباراتی صالح، چنین تیوری‌ها بارها و در زمان مسند ریاست امنیت ملی وی به آزمایش گرفته شده بود که چندان نتیجه‌ای را در پی نداشت. برعلاوه این طرح موازی، ماهیت افکار وی به دموکراسی و دولت قانون را زیر سوال می‌برد. چنانچه باری گفته بود: «دولت فاسد و انتخابات تقلبی بهتر از نبود آن است.»

مگر زمانی که در یک روستای دور افتاده بر ناموس یک شخص تجاوز صورت گرفته و یا یکی از اعضای فامیلش بی‌مورد کشته شده، این افراد بعضاً‌ با پی بردن بر فساد نظام قضایی مستقیماً بر انتقام‌گیری خود پرداخته اند؛‌ ولی این دموکراتان این رفتار را موازی با نظام قضایی عنوان نموده و آن را محکمه صحرایی اعلام کرده، و این رفتار را سوژه‌ای ساخته اند برای غربی‌های کافر، و آن‌ها چنین رفتارهای را بر اسلام ربط داده و آن را عصر قهقرایی عنوان کرده اند؛ اما غرب‌زده‌های ما در چارچوب دموکراسی و حاکمیت دولتی، طرح‌های موازی را مردم‌سالاری القاب داده عملی می‌سازند.

من مخالف راه‌های حل دفاع از مردم به ویژه حملات خونین بر برادارن شیعه نیستم، زیرا من از پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم آموخته ام که قتل یک مسلمان ارزش‌اش بالاتر از خانه کعبه است. ولی ما مخالف گندیده‌های فکری مهره‌های غربی هستیم که از بهر این طرح‌های آنان است که مبنای تفرقه ریشه دوانیده و نیز روزانه ده‌ها تن از مردم بی‌گناه قربانی می‌شوند.

این‌ها برعلاوه با استفاده از این گندیده‌های فکری، افکار کشنده‌ای غرب را بر فرق مسلمانان می‌کوبند. آنچه که این دموکراتان و حتا استادانِ امریکایی‌شان روزانه صدها مسلمان-پیر، جوان و اطفال- را از سوریه تا عراق و از یمن تا افغانستان قتل عام می‌نمایند و آن را هیچ نوع شر نمی‌پندارند.

احمدصدیق احمدی

ادامه مطلب...

تغییر وزرای کابینه و کاهش وزارت‌خانه‌های دولت، راه‌حل دوامدار بر مشکلات نیست

  • نشر شده در سودان

و اما راه‌حل رادیکالی تأسیس مجدد خلافت راشدۀ ثانی برمنهج نبوت است

(ترجمه)

رئیس جمهور بشیر انحلال مصالحۀ ملی دولت و  قانون اساسی ریاست جمهوری را اعلام نمود، که تحت این امر به انتصاب وزرای جدید به عوض وزرای قبلی می‌پردازد و تعداد وزارت‌خانه‌ها که قبلاً به ۳۱ وزارت‌خانه می‌رسید، به ۲۱ وزارت کاهش می‌دهد و هم‌چنان در آینده عزل وزراء و کاهش وزارت‌خانه‌های حکومت را به ۵۰ درصد کاهش خواهد داد. رئیس جمهور اظهار نمود: «هدف از کاهش اینست که یک حکومت مؤثر و پاسخگو را تشکیل بدهد که به آرمان‌ها و آرزو‌های مردم سودان پاسخگو باشد، تا باشد که مردم بطور شایسته و نجیب زنده‌گی نموده و به آن امید داشته باشند‌.»

به هرحال، آن‌چه که رئیس جمهور تعداد وزارت‌خانه‌ها و وزراء را کاهش داد، به عنوان یک تغییر بنیادی شناخته نمی‌شود.  ‏تغییرات مطلوب عبارت از تغییراتی است که در پالیسی دولت نهفته است. افراد در تحت این رهبری، تنها این سیاست‌ها را تطبیق می‌کنند و بس؛ اما ‏مشکل‌ عمده‌ای که کشور به آن رو‌به‌رو است، قانون  اقتصادی و سیاسی دست‌‌ساختۀ بشر است که تحت تأثیر غرب کافر قرار دارد. در واقع باید این قانون تغییر کند و ‏نظام باید بر اساس اصول و عقاید اسلامی بنیادگذاری شود؛ نه بر اصول سرمایه‌داری کنونی که در حال تطبیق است. ما از یک دهه بدین‌سو شاهد تلاش تغییر چهره‌های سیاسی در اریکۀ قدرت بودیم؛ اما وضعیت بدتر از قبل شد. شما بگویید، چندمین بار است که این رژیم مسئولین خود را عزل و تغییر می‌دهد، در حالی‌که مردم هیچ تغییری را در خاک شان نمی‌بینند؟!

با توجه به این امر، آیا این کاهش آرمان‌های مردم سودان را برآورده می‌سازد تا شایسته و نجیب زنده‌گی کنند؟ در واقع این یک بیانیۀ فریبنده و گمراه کننده برای زوال سیاست فعلی محسوب می‌شود. ‏تنها کاری‌که کرد، صرف تسکین موقتی برای درد شد، نه درمان ریشۀ اصلی عامل این مرض؛ اما دولت فکر می‌کند که کشور را درمان کرده است. در واقع، همه می‌دانند که مسئلۀ خلاء در مدیریت کشور  برای تأمین منافع امت و قطع دست استعمارگران کافر است، که این کفار ثروت را از طریق صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی به غارت می‌برند و به حکام اندکی پول هم نمی‌دهند. بنابر این، حکام سودان برای اعادۀ زنده‌گی معیشتی خود چشم به جیب مردم با گرفتن مالیات حرام در هر محصول کالا و خدمات عامه می‌پردازند، که در نتیجه احتکار در بازار افزایش می‌یابد. در نبود دولت واقعی، این حالتی کشوری‌ست که از بنیاد دارای ثروت نهان و آشکار است؛ اما در دستش نیست. هرگاه این ثروت توسط قوانین اسلامی برای آسودگی امت به مصرف برسد، باعث به میان آمدن یک زنده‌گی مرفه و لوکس برای مردم خواهد شد. 

فلهذا راه‌حل رادیکالی که برای مردم سودان و برای تمام امت مسله امید خواهد بخشید، دولتی است که بر اساس  عقاید امت استوار بوده و سپری‌ست که تحت آن تضمین برآورده شدن نیازهای اساسی همگی داده خواهد شد؛ مانند، غذا، لباس و خانه برای هر فرد این امت مهیاء می‌شود؛ طوری که امت قادر خواهد بود که نیاز‌های مرفه و لوکس خود را برآورده کنند و آنان از حکام خود راضی و حکام از آنان راضی خواهند بود. رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

«خِيَارُ أَئِمَّتِكُمْ الَّذِينَ تُحِبُّونَهُمْ وَيُحِبُّونَكُمْ وَيُصَلُّونَ عَلَيْكُمْ وَتُصَلُّونَ عَلَيْهِمْ وَشِرَارُ أَئِمَّتِكُمْ الَّذِينَ تُبْغِضُونَهُمْ وَيُبْغِضُونَكُمْ وَتَلْعَنُونَهُمْ وَيَلْعَنُونَكُمْ»

ترجمه: بهترین امامان شما کسانی هستند که شما آنان را دوست می‌دارید و آنان شما را دوست می‌دارند، آنان برای شما دعاء می‌کنند و شما برای آنان دعاء می‌کنید، و بدترین امامان شما کسانی هستند که از آنان بیزار هستید و آنان از شما بیزارند، شما بر آنان لعنت می‌فرستید و آنان بر شما لعنت می‌فرستند.

این خلافت راشدۀ ثانی برمنهج نبوت است که ان شاءالله به زودی تأسیس خواهد شد. راه‌حل اساسی همین دولت اسلامی است و به جز از این راه‌حل، دیگر هیچ نظامی به آرمان‌ها و آرزوهای مردم پاسخگو نخواهد بود و نه امیدی برای آنان خواهد بخشید. برای تحقق این نظام، بگذارید تا همه کسانی‌که خواستار برقراری این نظام و نصب خلیفۀ عادل بر این نظام اند، تلاش به خرچ دهند. 

ابرایم عثمان(ابوخلیل)

سخنگوی حزب التحریر-ولایه سودان

ادامه مطلب...

آیا امریکا برای حل تنش‌های یمن حریص است؟!

(ترجمه)

تیموث‌لندر‌کینگ معاون وزیرخارجۀ امریکا در امور خلیج‌عربی در یک بیانیه‌ای در شبکۀ حرۀ امریکائی گفت: «واشنگتن برای تحقق نتایج گفته‌های مارتن‌گیرفت نمایندۀ سازمان‌ملل در یمن حریص بوده و با تمام توان در پی عملی شدن تلاش‌های نمایندۀ سازمان‌ملل می‌باشد.» در حالی‌که متیو‌تولر سفیر امریکا در یمن بر موجودیت رابطۀ حکومت امریکا و حوثی‌ها تأکید نموده، گفت: «هیچ نوع دشمنی بین امریکا و حوثی‌ها نمی‌باشد.» این سفیر امریکا در کنفرانس مطبوعاتی، ‌که در مصر دایر شده بود، هرگونه دشمنی امریکا را نسبت به حوثی‌ها نفی نموده بیان داشت: «با وجود شعارهای دشمنانه‌ای‌که حوثی‌ها بر ضد ‌امریکا سرمی‌دهند، بازهم ما به این گروه هیچ نوع دشمنی نداریم.» وی افزود: «متأسفانه عناصری به‌رهبری این گروه در یمن وجود‌ دارد که برای نفوذ ایران اجازه می‌دهند که این کار زمینۀ عملی شدن گفتگو‌های صلح را از بین می‌برد.» هم‌چنان وی علاوه کرد: «ما با حوثی‌ها در ارتباط هستیم و این ارتباط ما زمینۀ اختلافات و شگاف‌های گسترده و بزرگی در دیدگاه این گروه ایجاد کرده است و من باور دارم که آن‌جا عناصری داخل این گروه می‌باشد که به‌خاطر به‌دست آوردن مقاصدشان به راه‌حل‌های سیاسی در عوض افراط‌گرائی باورمند هستند.»

از جریان طوری معلوم می‌شود که حوثی‌ها مانند نظام ایران ابزاری از ابزارهای امریکا هستند. ایرانی‌که شعار مرگ به امریکا را برای فریب‌دادن امت مسلمه سرداده، اما در حقیقت مزدور امریکا است. امریکا حوثی‌ها را در فهرست تروریزم نیاورده؛ بلکه به آن‌ها نسبت مشروعیت و مظلومیت را به بهانۀ این‌که اقلیت هستند، داده است. چنانچه جان کری وزیر اسبق خارجۀ امریکا در ریاض به صراحت گفت: «حوثی‌ها اقلیت هستند، لازم است که این اقلیت در حکومت مشارکت نمایند.»

بناءً اظهارات اخیر سفیر امریکا به حوثی‌ها پیام می‌دهد که ایران را ترک نمایند. دلیل این موقف امریکا در برابر حوثی‌ها، سیاست‌های جدیدی است که امریکا در زمان ترامپ اتخاذ کرده بود تا از این طریق نقش سیاسی ایران را مخصوصاً در یمن ضعیف ساخته و نقش بیشتری را در عوض ایران به سعودی‌که در حقیقت مزدور امریکا بوده و میلیارد‌ها دالر را به نفع امریکا سرازیر نموده و منافع امریکا را بهتر از ایران تأمین می‌کند، بدهد؛ ایرانی‌که دست‌اش به خون مسلمانان آلوده بوده و تخم فتنه، نفاق قومی و مذهبی را بذر کرده است. هرچند که ایران و سعودی هردو به جنایات ضد بشری محکوم می‌باشند؛ ولی به مراتب ایران جنایات سنگین‌تری را مرتکب شده است.

حوثی‌ها هرگز نمی‌توانند اظهارات سفیر امریکا را رد کنند، اظهاراتی‌که چهرۀ واقعی آن‌ها را برملا نموده و افتضاح‌شان خواهد ساخت. از سوی‌هم برای اکثریت مردم یمن و جهان اسلام واضح شد که امریکا عملیات نظامی را که انگلیس و اتباع آن مانند امارات و نیروهای‌ منصور هادی به‌خاطر تسلط بالای شهر حدیده انجام می‌دهند، می‌خواهد کنترول کند و معلوم هم شد که امریکا و سازمان ملل اشک تمساح ریخته و عملیات علیه حوثی‌ها را به بهانۀ حقوق بشر و شهروندان یمن جلو‌گیری می‌کند؛ در حالی‌که خودشان روزانه توسط بشار جنایت‌کار و مزدورانش گاهی به وسلیۀ گاز‌های شیمیائی، گاهی به وسلیۀ بمب‌های انفجاری و گاهی هم به و سلیۀ سلاح‌های تحریم شده، مردم و اطفال سوریه را به‌قتل می‌رسانند.

جای شک نیست که امریکا به‌خاطر نجات حوثی‌ها در یمن، مخصوصاً از زمانی‌که جبهات جنگ در مناطق مختلف یمن از جمله جبهۀ مران در پایگاه حوثی‌ها شعله‌ور گردیده است، تلاش می‌ورزد. قبلاً "گیرفیت" نمایندۀ سازمان‌ملل تصریح نمود که حوثی‌ها هرگز گفتگوهای آینده را به تعویق نینداخته؛ بلکه تأخیر گفتگو‌ها را محکوم می‌کنند. امریکا برای توقف پیشرفت‌های امارات متحده و نیروهای تابع آن که برای مشروعیت منصور هادی به‌سوی شهر حدیده و تسلط یافتن بالای این شهر می‌جنگند، سعی می‌کند که این سعی و تلاش کشور امریکا برای حفظ‌ جان شهروندان بی‌دفاع نبوده؛ بلکه تلاشی‌ست برای جلوگیری از بین رفتن حوثی‌ها. در عین زمان امریکا در تلاش است تا قضیۀ یمن را به مزدورش سعودی سپرده و نقش ایران را در منطقۀ مخصوصاً در یمن ضعیف سازد.

بناءً فشارهای نظامی و اقتصادی بر ضد حوثی‌ها به‌خاطر جلب توجه‌شان به مذاکرات و گفتگوها بوده و سکوت امریکا در برابر جنگ امارات برضد حوثی‌ها در جنگ ساحل غربی، هدف آن بالا‌بردن شعله‌های آتش جنگ به‌خاطر جلب توجه حوثی‌ها به مذاکرات است، نه به‌خاطر راه‌اندازی عملیات نظامی علیه آن‌ها. واضحاً معلوم است، هر وقتی‌که عملیات بر ضد حوثی‌ها شدت پیدا می‌کند، سر وصدای حوثی‌ها برضد امریکا بلند می‌شود؛ در واقع این یک نوع فریاد‌خواهی بوده که حوثی‌ها نزد امریکا می‌کنند که این حقیقت را سیاسیون واقعی می‌دانند.

یقیناً باور داریم که ظلم و ظالم برطرف می‌گردد و الله سبحانه وتعالی فساد را دوست ندارد. بناءً بر مردم یمن لازم است تا پلان‌های امریکا و انگلیس را در یمن درک نموده و بدانند که برای اقامت دولت خلافت برمنهج نبوت کار کنند، دولتی‌که سپر محکمی برای‌شان بوده و مکر دشمنان کافر استعمارگر را از سرشان برداشته و دین و عقیدۀشان را در زنده‌گی آن‌ها تطبیق می‌نماید تا سعادت دنیا و کامیابی آخرت نصیب‌شان گردد.

ما شباب حزب‌التحریر، برادران مسلمان خود را در یمن از هر نوع دلبستگی و تمایل به‌راه‌حل غربی که آتش‌جنگ و نفاق را تا ابد شعله‌ور می‌سازد، هشدار می‌دهیم؛ راه‌حل‌غربی‌ و استعماری‌که در هر لایه‌اش بحران‌ها و مشکلات را در پی داشته و سرزمین‌های اسلامی را در گیرَوِ غرب کافر قرار می‌دهد. بدتر از همه، در عوض حکمِ الله سبحانه وتعالی، حکم را به طاغوت می‌دهد؛ طاغوتی‌که الله سبحانه وتعالی امر به اجتناب آن نموده است.

برگرفته از جریدۀ الرایه

نویسنده: عبدالعلی زیعلی

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه