چهارشنبه, ۱۵ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۱۸م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

تطبیق شریعت اسلامی سبب وحشت نه؛ بلکه وسیلۀ جلوگیری از وحشت‌افگنی در جامعه می‌شود!

(ترجمه)

خبر:

زمانی‌که مردم عامۀ پاکستان تقاضای به دار آویختن قاتل زینب را-که در منطقۀ قسوری پاکستان مظلومانه شهید گردید- نمودند، بعضی از سناتوران در مجلس سنای پاکستان، مخالف به دار آویختن مجرمین در محضر عام شدند. سناتوران به این استدلال کردند که: «اگر به دار آویختن قاتلین در محضر عام منحیث یک جزاء قبول گردد، چنین جزاء سبب جلوگیری از جرایم نمی‌شود.» سناتوران در زمینه پیشنهاد کردند که قانون باید تغییر نکند و حکومت باید به عوض مجازات مجرمین از اطفال محافظت کند. (منبع: dailytimes)

تبصره:

بعد از ۱۴ روز انتظار درد‌ناک، قاتل زینب معصوم توسط پولیس گرفتار گردید؛ لیکن این گرفتاری بحث و منازعه بر سرِ به دارآویختن قاتلین در محضر عام، سؤال‌ها و پرسش‌های اصلی در مورد کفایت و عدم کفایت پولیس و نظام عدلیه پاکستان را بر انگیخت. از جنوری ۲۰۱۸م ما شاهد از دست دادن زنده‌گی بسیاری از افراد معصوم در منطقه هستیم و این تلفات ناشی از حملۀ خارجی بر منطقه نه، بلکه از غفلت و عدم اقدام نهاد‌هایی‌که باید به مردم امنیت و عدالت را محیاء کنند، شده است. به گونۀ مثال: در شهر کراچی تنها در یک هفته ۳ زن زنده‌گی‌شان را به اثر بی‌کفایتی پولیس از دست دادند. به همین ترتیب در منطقۀ قسور ۱۲ دختر جوان زنده‌گی‌شان را به سبب بی‌کفایتی نهاد‌های عدلی و قضایی و عدم تطبیق قانون از دست داده‌اند. در این‌جا ۳ نکتۀ مهم وجود دارد که باید به آن اشاره کرد: ‍

۱) قانون نافذۀ فعلی؛

۲) پیشنهاد تغییر در قانون؛

۳) عدم تطبیق شریعت اسلامی.

طوری‌که ما می‌دانیم، قانون نافذۀ فعلی پاکستان قانون بشری بوده و در حقیقت نظریات اشخاص در مورد قانون بشر از هم‌دیگر در فهم و پیشنهادشان باهم فرق می‌کند و سبب انتقاد یک‌دیگر می‌گردد. به اساس قانون نافذۀ پاکستان، جزای قاتل قصاص و یا دیت است و این همیشه از طرف زورمندانی که اگر دست‌گیر می‌شوند، آن‌ها این ماده را در خفاء تغییر داده و اعلام می‌کنند که وراثین مقتول و قاتل باهم به تادیۀ دیت رضایت کرده‌اند.

قضیۀ "ریموند دیویس" مثال خوبی برای استفاده از اصطلاحات اسلامی در خصوص استفاده از نیازمندی‌های زشت برای نظام زشت است. از طرف دیگر، نهاد‌های غیردولتی برای مصونیت حقوق‌بشر که از دیدگاه خودشان کشتن یک فرد تخطی از حقوق انسان است، در سال ۲۰۱۸م به اساس فشار‌های اتحادیۀ اروپا، مهلت قانونی برای اعدام "ریموند دیویس" بعد از قتل عام در پشاور به‌دسمبر ۲۰۱۴م داده شد.

کمیتۀ دایمی سنای پاکستان پیشنهاد تعدیل قانون جزای مجرمین، آزار و اذیت جنسی و اعدام آن‌ها در محضر عام و جزای اطفال قاتل زیر سن ۱۴ را کردند. در این مورد از طرف اعضای مجلس عکس‌العمل‌های تندی نشان داده شد و گفتند که: «این بردن اجتماع به وحشی‌گری است.»

ما منحیث مسلمان به این عقیده هستیم: هر آن‌چه قانون شریعت برای ما آورده است، از جانب الله سبحانه وتعالی برای مسلمانان رحمت است و هیچ جای بحث روی تطبیق و تأیید آن برای کسی نیست. در این‌جا مجرم اقرار به جرم خود کرده و تمام اتهامات بزرگ را پذیرفته است. اسلام اجازۀ مجازات را به وارثین قربانیان داده و به اعضای مجلس سنا اجازۀ مجازات را نداده است. اسلام نظام اشرافی نبوده که سرنوشت هر شخص در دست نخبه‌گان نهفته باشد. نظام حاکمیت اسلام تنها مجازات مجرمین نبوده؛ بلکه نظام محافظت برای جامعۀ بشری است.

هم‌چو جنایات حکایت از افکار مریضی می‌کند که جامعه در آن نقش داشته و از طرف حاکمان مریض، که از الله سبحانه وتعالی هیچ خوفی نداشته، ساخته می‌شوند. بلی، عدالت خواسته شده برای زینب زمانی امکان پذیر است که اسلام در این سرزمین حاکمیت کند و هیچ پدری دختر خود را دفن نخواهد کرد تا آن‌که مقامات خلافت، والدین‌اش را به غفلت از دختر‌ش متهم نکند.

﴿وَلَـكُم فِى القِصَاصِ حَيٰوةٌ يّٰٓـاُولِى الاَلبَابِ لَعَلَّکُم تَتَّقُونَ‏﴾

[بقره: ۱۶۷[

ترجمه: ای صاحبان خرد! برای شما در قصاص حيات و زندگی است(بنابر مصلحت و حكمتی‌كه در آن و دقائق و نكاتی‌كه در همه احكام است. اين است كه قانون قصاص را برای شما وضع كرديم تا از تجاوز و خونريزی بپرهيزيد)، تا تقوا پيشه كنيد.

نویسنده: اخلاق جهان

برای دفتری مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

شماره ۱۶۵ جریده "الرایة" به نشر رسید

  • نشر شده در مرکزی

(ترجمه)

در این شماره می‌خوانید:

ای مسلمانان و ای ارتش کشورهای اسلامی! خاموشی حکام در مورد اشغال بسیاری از مناطق فلسطین در سال ۱۹۴۸م و عدم انسجام ارتش اسلامی و بازگشت به آن‌چه که سبب اشغال فلسطین گردید، جنایتی بسا بزرگ است. خاموشی حکام در مورد اشغال یهودیان برای بقیه مناطق فسطین در سال ۱۹۶۷م و عدم انسجام ارتش اسلامی در خصوصو آزاد سازی کل فلسطین از چنگال یهودیان حتی جنایت بسیار بزرگ و نابخشودنی بوده و همچنان ناکامی در جنگ علیه کشوهای حامی یهودی، جنایت کمی نیست. دوستی و وفاداری این کشورها خیانت برزگی به الله سبحانه وتعالی، رسول الله صلی الله علیه و سلم و مؤمنان می‌باشد.

سرمقاله: توازن عمومی سودان؛ آتش قیمتی و دشواری های زندگی را مژده می دهد؛

تحولات سیاسی کردستان و ایران، از سلسله پاسخ‌های امیر حزب التحریر عالم بزرگوار عطاء بن خلیل ابو رشته؛

امریکا بنا بر خیانت مقامات(فلسطینی) متولی نصاب تعلیمی فلسطین گردیده است؛

حزب التحریر: امت اسلامی باید تمام راه‌حل‌های استعمارگران را از معاهده اوسلو گرفته تا معاملۀ قرن رد نماید؛

مثلث مهیب در یمن: جنگ، فراگیر شدن گرسنگی، امراض کشنده؛

معضله پاکستان: قطع روابط با امریکا برای تأمین منافع چین!

ایران سلاح‌اش را به سمت امت می‌گیرد نه به سمت دشمنان امت؛

اعتراضات در تونس علیه افزایش قیمت‌ها؛

 امت بیدار و آگاه گردیده و منهج الله تعالی را برگزیده است پس قدرت‌مندان چه زمانی بیدار گردیده، به سوی امت بازگشت نموده و انصار امت می‌گردند؟!

حکومت‌های بعد از انقلاب دارایی‌های تونس را به استعمارگران واگذار نمودند و مردم مسئولیت مزدوری را به عهده گرفتند؛

حکام مسلمین تلاش از بین بردن انقلاب سوریه را دارد؛

برای دریافت این شماره به لینک ذیل مراجعه فرمایید:

 http://www.hizb-ut-tahrir.info/ar/index.php/dawahnews/sporadic-news/29432.html

ادامه مطلب...

کوزی بایوف سلطان یکی از شهدای دیگر، در زندان طاغوتی امام علی رحمن مستبد

(شهادت مقامی‌ست که از سوی الله سبحانه وتعالی اعطا می‌شود؛ نه از سوی انسان)

(ترجمه)

﴿مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ ۖ فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ ۖ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا﴾

[احزاب: ٢٣]

ترجمه: در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سری عهدی که با الله(سبحانه و تعالی) بستند، صادقانه ایستاده‌اند؛ برخی پیمان خود را به آخر بردند(و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و برخی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود راه  ندادند.

اخیراً کوزی بایوف سلطان یکی دیگر از اعضای حزب التحریر در زندانی طاغوتی و استبدادی علی رحمن در تاجکستان به رحمت حق پیوست. سلطان که تقریباً ۱۸ سال عمرش را در زندان امنیتی طاغوتی تاجکستان سپری نمود، ۴۷ سال عمر داشت. او به این دلیل روانۀ زندان شد که؛ تمام تلاشش را به خاطر از سرگیری زندگی اسلامی در چهار چوب حزب التحریر در تاجکستان به خرچ داده بود.

کوزی بایوف سلطان(رحمه الله) در سال ۱۹۷۱م متولد شد و از ثمرۀ ازدواجش، پدر چهار طفل بود. او دو مدرک تحصیلات داشت و زندانیان وی را دایرة المعارف متحرک صدا می‌کردند. سلطان در سال ۱۹۹۹م به حزب پیوسته و دعوتش را به سوی اسلام آغاز کرد. در واقع سلطان، در ۱۵ جنوری سال ۲۰۰۰م توسط سرویس‌های ویژه ستادعلی رحمن مستبد بازداشت شد، و پس از روانه شدنش به زندان امنیتی "بلاک ۳/۷" این کشور، تحت شنکجۀ شدید قرار گرفت. سلطان در زندان بیمار شد، و پس از این‌که این بیماری بعداً به بیماری درد استخوان در پایش نفوذ کرد، پایش را عملیات نمود. اما در نهایت این بیماری قامتش را خم نموده و جانش را گرفت.

 سلطان در سال ۲۰۰۴م پس از دورۀ معینه‌اش در زندان، آزاد شده و بلافاصله فعالیت‌هایش را برای حمل دعوت اسلامی در تاجکستان آغاز نمود. ولی در سال ۲۰۰۵م برای بار دوم دست‌گیر و به مدت زمان طولانی محکوم به زندان گردیده و به یکی از زندان‌های استبدادی "بلاک ۳/۳ "(زندانی که در شکنجه و عذاب زندانیان معروف است) در تاجکستان منتقل شد. این زندان، زندانی است که زندانیان در آن، پیوسته مورد تفتش و بازرسی قرار می‌گیرند و ضمناً تمام اعضای حزب التحریر به صورت آنی در این‌گونه زندان‌ها مورد شکنجه قرار می‌گیرند. سلطان بلآخره به مرض توبرکلوز گرفتار شد و در مدت زمانی در شفاخانه زندان به سر می‌برد. یکی از کارمندان ادارۀ رحمن وعده کرد که او را بلافاصله تحت یک شرط آزاد کند و آن، این‌که سلطان باید قول دهد که از دعوت به اسلام باز ایستد؛ اما این داعی مخلص از پذیرفتن چنین شرطی امتناع ورزید. او به این دلیل، از این امر سر باز زد که در زمانی‌که در زندان سال‌ها از مریضی رنج می‌برد، پیش خود تصمیم قاطع گرفته بود که تحت هر شرایطی و به هر قیمتی که می‌شود، تا دمِ مرگ از دعوت به اسلام ابأ نمی‌ورزد.

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر نهایت تسلیت و غم شریکی‌اش را به خانوادۀ این داعی بزرگ رحمه الله ابراز می‌دارد و از بارگاه الله سبحانه وتعالی صبر جمیل و اجر جزیل برای خانودۀ مرحوم استدعا می‌کند. و هم‌چنان از الله سبحانه وتعالی می‌خواهد تا سلطان مرحوم را در جمع شهداء محسوب نماید؛ زیرا شهادت مقامی‌ست که از طرف او تعالی اعطا می‌شود، نه از طرف بشر! و از سوی دیگر، از بارگاه رب العزت می‌خواهد؛ علی رحمن و رژیم ظالم و مستبدش را به همراه تمام پیروان و همکارانش از بیخ و بنیاد نابود نموده و مسلمانان زندانی را که برای برقراری و نسب امام و سپر امت(خلیفه) که از عقب آن جنگیده می‌شود و به آن پناه برده می‌شود، هرچه زودتر آزاد نماید. حقیقتاً که این امر بر الله سبحانه وتعالی خیلی آسان است و الله متعال بر انجام هر چیز قادر است!

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

وضع دشوار پاکستان؛ قطع روابط با امریکا برای منافع چین!

(ترجمه)

ترامپ رئیس جمهور امریکا در ماه اگست سال ۲۰۱۷م استراتیژی جدید خود را در قبال افغانستان و پاکستان اعلام کرد که شامل اعمال فشار بر پاکستان بود تا از عملیات ضد تروریزم امریکا حمایت نمایند. و در ماه نومبر ۲۰۱۸م با آغاز سال جدید، ترامپ از پاکستان انتقاد کرده و آن‌کشور را متهم به حمایت و تحرک گروه‌های تروریستی کرد. در مقابل، پاکستان ادعای ترامپ را رد و مقامات آن کشور اظهار داشتند که از سال ۲۰۰۱م پاکستان بیشترین قربانی را در جنگ علیه تروریزم داده است. برخی‏‏ها به این باور اند که موقف خشن امریکا در قبال پاکستان باعث نفوذ چین در پاکستان گردیده و توانائی امریکا را در مبارزه با ترورزیم تضعیف می‌سازد.

 از سپتمبر ۲۰۰۱م امریکا چندین استراتیژی مبهمی را در قبال افغانستان اتخاذ کرد؛ اما مسئلۀ مشترک در تمام استراتیژی‏‏‏های سه دور اخیر حکومت امریکا، همان بقای دائمی پایگاه‏های نظامی امریکا در افغانستان بود تا ازین طریق به کشورهای همسایۀ افغانستان دست‌رسی پیدا کرده و به ضد این کشورها برنامه‏های نظامی‏ را اتخاذ نماید. برعلاوه، این استراتیژی امریکا به سه مراحلۀ مهم تقسیم می‌گردد.

 در دوران حکومت بوش، تمرکز امریکا بر پیروزی جنگ در افغانستان بود؛ ازین طریق حکومت طالبان را کنار زده و حامد کرزی را به کمک رهبران ائتلاف شمال بر اریکۀ قدرت نصب کرد. درین دوران پاکستان نفش خود را در محور فراهم‏سازی زمینه‏های گفت‏وگوی نشست "بن" و تشکیل حکومت انتقالی بازی نمود. پس از تشکیل حکومت کرزی، اولویت‏های کاری و تمرکز اساسی امریکا در افغانستان تغییر خورده و تمرکز اساسی خود را بالای تشکیل حکومت جدید عراق مبذول ساخت.

 اما خیلی زود استراتیژی امریکا در قبال افغانستان تغییر خورد و نیروهای مخالفین مسلح در مقابل دولت کرزی تازه سر برآوردند. از خلال این استراتیژی، که عنوان آن "بحران خلاق" نامیده شد، امریکا توانست پایگاه‏های گروه‌های مسلح را در پاکستان هدف قرار دهد تا آن‌ها کاملاً عامل سقوط دولت کرزی نگردند. این اسلوب را امریکا در جنگ با امریکای مرکزی و جنوبی هم عملی کرد؛ طوری‌که زمینه را برای گروه‌های شورشی مساعد ساخت تا علیه هم‏دیگر در جنگ افتند و درین میان امریکا توانست بر تمام سرزمین سیطره یابد. کار امریکا در افغانستان نیز همین‌گونه است؛ ازین‏رو امریکا همراه با پاکستان، نقش دوگانه بازی کرد؛ چنان‌چه همکاری پاکستان با شورای‏ طالبان در کویته در حضور امریکائیان نمونه‌ای از برخورد دوگانه است.

استراتیژی‏های قبلی سبب گردید تا ادارۀ اوباما استراتیژی‏های متنوعی را در افغانستان عملی سازد؛ برخی اوقات پیرزوی جنگ با طالبان را با اهمیت تلقی کرده هرگونه گفت‌وگو با طالبان را رد می‌کرد، و برخی اوقات برای بازداشت و قتل جنگ‏جویان افغانی که در مناطق قبائلی، پنهان به سر می‌برند، بالای پاکستان فشار وارد می‌ساخت؛ اما باوجود تلاش‏های متعدد، امریکا در جنگ افغانستان پیروز نگردید و در نهایت، شخصاً راه صلح را پیشکش ساخت. در زمانی‌که انقلاب سوریه دامنگیر امریکا گردید، اوباما در دور دوم به جز مقداری نیروی آموزشی، رسماً بر خروج نیروهای امریکا از افغانستان تصمیم اتخاذ کرد. این دوره مرحلۀ تجربه برای ارتش امریکا محسوب می‌گردد که قبلاً یکی از مسائل جنجالی بین جنرالان امریکایی(منظورم جنرالان کنونی اند که در چهار طرف ترامپ قرار دارند) محسوب می‌گردید.

در عین زمان، ارتش پاکستان بالای امریکا چندان اعتمادی نداشت، و در برابر پیشنهادات امریکا برای گم کردن مراکز امن پیکارجویان افغانی داخل پاکستان، مقاومت نشان داد؛ اما به این دلیل که امریکا در امور افغانستان زمینۀ مداخلۀ هند را مساعد ساخته است، که این مداخلۀ هند در افغانستان مایۀ نگرانی پاکستان گردیده، برای رقابت هندخواهان، روابط عمیق استراتیژی با افغانستان است و برای نیل این هدف، اکثراً پاکستان برای رهائی اتباع خود و در دفاع اکثر حقوق آن‌ها کناره‌گیری کرده است. چنان‌چه اولسون نمایندۀ امریکا در پاکستان در مقاله‏ای در روزنامۀ نیورک‏تایمز این امر را تأیید کرده است.

 در خصوص چین، روابط گرم هند و امریکا در مرزهای غربی، پیکینگ را نگران کرده است، و در مرز شرقی چین، امریکا قضیۀ کوریا شمالی را به حیث یک ابزار استفاده می‌کند تا روابط عمیق خود را بادولت‌های مجاور بحیرۀ آرام مستحکم و موشک‌های خود را بر کوریای جنوبی نصب و با کشورهای چاپان، آسترلیا و هند مانور نظامی اجراء نماید تا فشار سیاسیی بر چین باشد. چین خوب می‏داند که امریکا در منطقه با او رقابت دارد؛ بناً خلاء بین امریکا و اسلام آباد را فرصت مناسب دانسته تا نفوذ خود را جایگزین نفوذ امریکا کرده و توازن نظامی را در شبه قارۀ آسیا حفظ نماید.

برنامه‏ای آمادگی چین برای برهم‏زدن نفوذ امریکا و جایگزینی نفوذ چین، همکاری اسلام آباد در کامیابی این برنامه حتمی می‌باشد. برعلاوه، چین در پاکستان منافع زیادی دارد؛ از جمله: روابط تجارتی آن به ملیاردها دالر می‌رسد و هم‌چنان توازن ارزش روپیۀ پاکستانی و یوان چین در تبادل اجناس تجارتی دوجانبه، خیلی مفید است. ازین جهت، جنرالان در اسلام آباد خفیه برای اجرای این برنامه آمادگی دارند.

در اخیر، نجات پاکستان از بحران نه در ادامۀ پالیسی امریکا است و نه هم در تبدیلی نفوذ امریکائی به نفوذ چینی. پاکستان یک ابرقدرت اتومی منطقه بوده و توان برهم‏زدن پلان‏های چین، هند و امریکا را دارد، اما این کار تحت سایۀ نظام کنونی امکان ندارد؛ مگر از طریق اقامۀ خلافت بر منهاج نبوت؛ چون مدینه منوره پس از تأسیس اولین دولت اسلامی توانست نفوذ روم و فارس را برهم زند و پس از شکست قدرت‏های منطقوی عصر طلای اسلام آغاز گردید.

برگرفته از جریدۀ الرایه

نویسنده: عبدالمجيد بهاتی

ادامه مطلب...

رژیم اردن با امریکا تجدید بردگی نموده و از دایرۀ فرمان امریکا تخطی نمی‌کند

  • نشر شده در اردن

 (ترجمه)

پس از این‌همه خشم، آشفتگی‌ها، انسجام مرکز سیاسی، ریختن به خیابان‌ها و ایجاد انگیزه بر افکار عامه در اردن مبنی بر تصمیم ترامپ در خصوص به رسمیت شناختن قدس(بیت المقدس) به عنوان پایتخت دولت یهودی، رژیم اردن پس از ارائۀ مدرکی مبنی بر سرخم کردن و تسلیم شدنش به امریکا، از مایک پنس معاون رئیس جمهور کله پوک امریکا تقدیر و پذیرایی نمود. با این حال، رژیم اردن  با پاک کردن خطوط قرمزی که آن‌هم توسط خودش ترسیم شده و نخستین خط قرمز آن شهر قدس بود، این رژیم با بسنده نمودن به اصطلاح حفظ مقدسات توسط هاشمی‌ها از وضعیت اصلی که در شهر قدس حکم‌ فرماست، چشم پوشی نمود. طوری‌که روزنامۀ القدس العربی به تاریخ ۱۱/۱/۲۰۱۸ منتشر نمود، رژیم اردن گفت: «مسئلۀ فلسطین باید مسئولیت جامعۀ جهانی باشد، نه مسئولیت اردن و فلسطین.» این موضع‌گیری هم‌زمان با جلوگیری از فعالیت‌های تمام جنبش‌های مخلص به منظور حمایت از قدس و پیگیری کسانی‌که علیه ممنوعیت این جنبش‌های مظاهره کننده در خصوص حمایت از قدس که  از ارتش‌های‌ مسلمان به‌خاطر حمایت از قدس و آزاد سازی تمام فلسطین فرخوانی می‌کردند، آغاز گردید.

در خط نخست خیزش‌هایی که برای حمایت از قدس صورت گرفته بود، هفت تن از اعضای حزب التحریر قرار داشتند که رژیم اردن با کمال بی‌شرمی از الله سبحانه وتعالی، رسول الله ﷺ و  مؤمنان به هدف ارعاب مسلمانان در اردن و جلوگیری از فعالیت‌های آنان در خصوص حمایت از قدس، آنان را روانۀ زندان‌ها و بازداشت‌گاه‌ها نمود. و علاوه بر آن، دومین جنایتی که رژیم اردن مرتکب شد، با وجود کشته شدن دو تن اردنی توسط سفارت دولت یهود(اسرائیل)، محمد المؤمنی سخنگوی دولت اردن اعلام نمود که گویا دولت یهودی از ارتکاب جنایاتش علیه مردم این کشور اظهار ندامت نموده و عذرخواهی کرده است؛ روی این ملحوظ، رژیم این کشور از یک‌سو اجازه داد تا سفارت دولت یهودی فعالیت‌هایش را به طور کامل از سر گیرد، و از سوی دیگر پروندۀ جنایات این دولت خبیث یهودی را بسته کرد. رژیم اردن‌ بار دیگر با نادیده گرفتن خطوط قرمز و زیر پا کردن آن، در مقابل امریکای غدار و پروژۀ صلیبی‌اش که در دشمنی با اسلام و مسلمین قرار دارد، در سرزمین مبارک فلسطین و شهر قدس سری تسلیم فرو برده است.

ای مسلمانان! امریکا، این دشمن اسلام و مسلمین هرگز با شما تعامل نکرده و هیچ پیمان و رابطه‌ای با شما و سرزمین تان منعقد نخواهد کرد؛ بل، خود‌خواهانه و متکبرانه به شما از درِ ستیز پیش خواهد آمد، و بی‌مهابا و به‌شکل بی‌رحمانه در مقابل دین و سرزمین تان به‌توطئه چینی و منافقتش ادامه می‌دهد و فکر می‌کند که امت اسلامی در مقابل حکام و رژیم‌های دست نشانده‌اش بیرق تسلیمی و بردگی را بر افراشته است؛ غافل از این‌که این حکام و رژیم‌های خوانخوار شان هرگز از این امت نیابت نمی‌کنند، بل، این حاکمان کسانی اند که به منظور کنترول امت اسلامی با حمایت قدرت‌های مستبد کفری و استعمارگر که توسط امریکا، مادر ارعاب و جنایات در این کرۀ خاکی رهبری می‌شوند، تعیین شده‌اند. در مقابل، ما پیوسته تلاش می‌کنیم تا گلیم حاکمیت استکبار و استبداد را از میان برداریم و باید به امت اسلامی که با نامردی، دست‌گیری و سازش حکام شان مورد هدف کفار قرار گرفته‌اند، یاد‌آور شویم که در طول تاریخ آن‌ها  هرگز به عنوان یک امت شکست نخورده‌اند و ان‌شاءالله شکست نخواهند خورد.

ای مسلمانان! آگاه باشید؛ امریکا رهبر مستبد کفر و الحاد، مایک پنس معاون متکبرش را برای تطبیق و تکمیل "معاملۀ قرن" با توجه به دیدگاه و فرمول بندی منطقۀ ما فرستاده است، و مطمئن است که هیچ‌کس نمی‌تواند جلوی آن را بگیرد و یا این‌که هرگز از مداخله‌اش دست نمی‌بردارد و هیچ‌کس آن را از سرزمین‌مسلمانان بیرون رانده نخواهد توانست؛ مگر نظام سیاسی شما که حزب التحریر برای احیای آن پیوسته تلاش می‌کند؛ و آن جز خلافت بر منهج نبوت چیزی دیگری نیست که امت اسلامی و سرزمین‌های شان را متحد نموده تا به عنوان یک امت واحد در مقابل دشمنان واقعی شان بدون هیچ نوع تأمل و تأخیر به پیکار برخیزند. حزب التحریر به عنوان بزرگ‌ترین قیادت سیاسی در سطح جهان از شما دعوت می‌کند تا به این هدف والا(احیای خلافت راشده) با ما همگام شوید که رضای الله سبحانه وتعالی و پیامبر ﷺ در آن نهفته است. زیرا امروزه اسلام از پیروانش به این امر فراخوانی می‌کند و شما پیروان آن هستید؛ پس بشتابید به سوی رستگاری دنیا و آخرت و رضایت الله سبحانه وتعالی را به دست آورید.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ﴾

] انفال: ۲۴[

ترجمه: ای مؤمنان دعوت الله(سبحانه و تعالی) و پیامبرش را اجابت کنید، هنگامی‌که شما را به سوی امری فرا می‌خوانند که حیات‌بخش است.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه اردن

ادامه مطلب...

افزا یش عملیات نظامی چین نه‌تنها علیه مسلمانان اویغور؛ بل مسلمانان هوئی را نیز شامل می‌شود

(ترجمه)

خبر:

بر اساس گزارش رویترز، اخیراً شاگردان مکاتب اقلیت مسلمان در شهر لینشیای ایالت گانسو نمی‌توانند در رخصتی‌های زمستانی‌شان به مدارس دینی بروند. دفتر آموزش منطقه‌ای در شهر لینشیا گفت: «این ممانعت‌ها برای کنترول تعلیم و تربیۀ دینی از طرف مقامات دولتی صورت گرفته است. شاگردان هم‌چنان نباید متون مذهبی را در مکاتب و مدارس دینی مطالعه کنند.» این اداره افزود: «تمام اساتید و شاگردان مکاتب با توجه به این اعلام، باید برای تقویۀ ایدیولوژی سیاسی دولت، کار و تبلیغات  نمایند.»

این آگاهی از طریق یک محقق منتقد مارکسیستی تحت حمایت اکادمی علوم اجتماعی دولت چین به شکل آنلاین تصویری  به اشتراک گذاشته شده و اذعان نمود که: «اسلام در چین در حال نفوذ  است.» این محقق در یک پست در پلت‌فورم رسانه‌های اجتماعی "ویبو" از اقدام ظاهری مقامات چینی استقبال نمود. کسی‌که  در اداره تعلیمی لینشیا در مورد صحت این اعلام به رویترز پاسخ داد، در حالی به تماس تیلیفونی پایان داد که زنی از این اداره از اظهار نظر  در این مورد خودداری کرد.

تبصره:

ظلم گسترده‌ای حکومت چین واضح است که نه بر اساس نژاد و نه هم به دلایلی جیوپولیتیکی که منطقۀ سرحدی سینکیانگ است، صورت می‌گیرد؛ بل، دلیلی اصلی آن دشمنی با اسلام و گسترش نفوذ اسلام در چین است. این به ثبوت رسیده است که ولایت نینگشیا برای محدود کردن آموزه‌های اسلامی هدف قرار گرفته است، مقامات چینی نفوذ اسلام را به خوبی درک کرده اند؛ روی این ملحوظ، بیم آن دارند که مبادا نفوذ اسلام حزب رسمی آن‌ها را(کمونیزم) که یک حزبی سیاسی می‌باشد و کنترول اجتماع را دارد، زیر نفوذ خود قرار دهد.

در این‌جا فرقی زیاد میان سرنوشت مسلمانان ایغور و هوئی که در رسانه‌ها از آن حکایت می‌کنند، ناشی از برخورد طبقاتی و منافع جیوپولیتیکی می‌باشد. به اساس آماری تخمین شده، هوئی ۱۱میلیون نفوس دارد و به طور خودمختار در ولایتی نینگشیا، در منطقه هوئی زندگی می‌کنند. آن‌ها در پوست و خون از طبقۀ "هان" کمی متفاوت اند، و زبان مادری آن‌ها "مندرین" است. تا این زمان، تماماً حکایات حاکی از آن است که مردم هوئی خوش‌بخت‌تر از مردم اویغور اند. برعکس هودی، مردم اویغور، که به زبان "ترکیک" صحبت می نمایند و رسم الخط این زبان عربی می‌باشد و اکثر آن‌ها ساکنین منطقۀ سینکیانگ اویغور می‌باشند، دولت تبعیض نژادی را علیه آنان به راه انداخته که به طور چشم‌گیری اصطلاح دین و فرهنگ را محدود می‌کند.

به هر صورت، در حال حاضر این دو داستان مسلمانان در چین ارتباطی زیادی با هم ندارند؛ ولی با این حال، مسلمانانی هوئی نیز تحت نظارت بعضی از دانشمندانی‌که از نفوذ اسلام در جامعه در هراس اند، قرار گرفته اند. در سال۲۰۱۶م مقامات حکومتی در گانسو زمانی تدریس مضمون دینی را در پرورشگاه اطفال ممنوع قرار دادند که دختری خوردسالی قرائت قرآن را در سایت انترنیتی پست کرد. گانسو دارای نفوس ۱.۶ ملیون بوده و یکی از سومین ولایت پرنفوس در ولایات و مناطق چین بعد از سینکیانگ و نینگشیا می‌باشد.

این عمل جنون‌آمیز چینایی‌ها علیه اسلام و مسلمانان اویغور و هوئی، ناشی از تجارب تلخ تاریخی‌شان در مقابل عقیدۀ قدرت‌مند اسلامی می‌باشد. بدین لحاظ، رژیم چین از قدرت و عظمت عقیدۀ اسلامی به‌خوبی آگاه است، که در قرن هفتم آن‌را احساس کرده بود و به این ترتیب شاهد این امر بود که مردم چگونه به اسلام گروه گروه داخل شدند. در زمان خلافت اسلامی، ولید بن عبدالملک آسیای مرکزی را به شمول چین زیر قیادت قطیبه بن مسلم در شروع سالی ۸۶ هجری قمری مصادف با ۷۰۵ م فتح کرد. چین شاهد قدرت مسلمانان آن زمان است که چطور مسلمانان توانستند سرزمین‌های آسیایی را فتح کنند و مقامات و ارتش آن‌ها توان جلوگیری آن‌ها را نداشتند. این فتح مسلمانان تأثیری بزرگ سیاسی در تاریخ چین داشته و به خط زرین نوشته شده است؛ به خصوص، زمانی‌که امام قطیبه توانست شهر کاشغر، سمرقند و راه تجارتی ابریشم، را که راهی تجارتی به آسیای مرکزی بود، تحت کنترول خود در آورد و این راه تجارتی به چین و جهان از اهمیت به‌سزایی برخوردار است. 

تاریخ به اذن الله سبحانه وتعالی تکرار خواهد گردید و رژیم درندۀ چین دوباره به قطیبه دوم زیر قیادت خلافت اسلامی روبرو خواهد شد. امیری مانند قطیبه زیر پرچم خلافت اسلامی می‌تواند مسلمانانی اویغور را دوباره از ظلم و ستم نظام ظالم چنایی‌ها آزاد نموده و قدرت جیوپولیتیکی اسلام را در آسیای مرکزی دوباره باز خواهد گرداند، که در نتیجه خون، مال و عزت هر مسلمان حفاظت خواهد شد.

نویسنده: فیکاکمارا

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

 

ادامه مطلب...

اطفال عراق، حکایتی از واقعیت ترسناک در حال و سال‌ها درد در آینده!

(ترجمه)

نهاد سازمان ملل برای اطفال یونسف(UNICEF) در طی گزارش که روز جمعه به تاریخ ۱۹ جنوری سال ۲۰۱۸م به نشر رسید، گفته است که: «از اثر خشونت‌ها میان حکومت عراق و گروه داعش در سال گذشته، ۲۴۰ طفل در این کشور کشته شده‌اند. در جریان جنگی که سه سال به طول انجامید، ۲.۶ میلیون نفر آواره شد که از آن میان ۱.۵ میلیون تن آنان را اطفال شکل می‌دهند.» بر اساس این گزارش، چهار میلون طفل در ولایت‌های نینوا و انبار، متأثر از خشونت‌ها شده و بسیاری دیگر شان مجبور به جنگیدن در خطوط نخست جنگ شده‌اند. گزارش هم‌چنان افزوده که فقر و کشمکش‌های جاری، موجب قطع شدن جریان تعلیمی ۳ میلیون طفل در سراسر عراق شده است که در میان آنان اطفالی هم شامل اند که حتی یکبار هم فرصت نشستن در صنف درسی برای شان مهیا نشده است و بیشتر از ۲۵ درصد آنان در فقر زندگی می‌کنند.

 آمار و اطلاعاتی که توسط این گزارش به نشر رسیده است(باوجود قباحتش)، نه حرف تازه‌ای‌ست و نه هم حرف عجیبی، چراکه از  چندین دهه بدین سو مردم ملکی در عراق، خاصتاً زنان و اطفال، قیمت جنگ‌ها و کشمکش‌های داخلی را می‌پردازند. جنگ‌هایی که  مستقیماً توسط استعمارگران جابر به راه‌انداخته می‌شوند، که از جمله اشغال عراق در سال ۲۰۰۳م توسط امریکا و هم‌چنان جنگ‌های نیابتی این کشور توسط دست نشانده‌هایش که به گونۀ مثال از عقب نشینی نیروهای مالکی در برابر داعش در ولایت موسل و بازپس‌گیری آن را توسط عبادی با مبارزه برعلیه این گروه در این ولایت، می‌توان یاد کرد!! عراق به سختی از یک جنگ و بحران بیرون می‌آید و دچار بحران دیگری می‌شود. دستاورد معمول از این جنگ‌ها و بحران‌ها، ویران ساختن این کشور و بدل کردن زندگی مردم آن به جهنم است تا باشد که در خدمت منافع استعمارگرایان قرار بگیرند.

نشر این گزارش و سایر خبرهایی که از طریق رسانه‌ها پخش گردیده، به اثبات می‌رساند که "پیروزی بزرگ"(اصطلاحی که حیدرالعبادی از مبارزه‌اش با داعش از آن یاد کرد)، تنها پیروزی در برابر اطفال و زنان بوده و آن‌هم پیروزی است که صدها تن در آن کشته و زخمی شدند و میلیون‌ها تن دیگر بی‌خانمان گردیدند. این، پیروزی است که مردم ملکی در تنگنای گروه داعش و نیروهای عراقی در شهر موصل و سایر جاهای دیگر گیرمانده بودند و از گرسنگی، افزایش امراض میان اطفال خاصتاً اطفال خورد سن به دلیل سوء تغذیه، عدم دارو و استفاده از اطفال به حیث سپر انسانی، حتی در بعضی موارد از دخیل ساختن شان در جنگ به صورت اجباری استفاده می‌شد.

در روشنی همین آمار و اشکالی که واقعیت هولناک اطفال عراق را به تصویر می‌کشد و از یک آیندۀ دردناک با درصدی روبه افزایش فقر و بی‌سوادی در میان‌شان خبر می‌دهد، ما می‌پرسیم: آیا شعله‌ور ساختن جنگ به منظور از بین بردن یک تعداد مردم، تروریزم نیست؟! آیا مرتکبین و ابزار این جنگ تروریستان واقعی نیستند؟!

ای مسلمانان!

تا چی وقت جنگ در سرزمین ما شعله‌ور باشد و خون پسران و دختران بی‌گناه ما را بریزاند؟ تا چی وقت آن‌ها در زنده‌گی رقت بار با شرایط سخت به سر ببرند، درحالی‌که اشغالگران میوۀ این جنگ را بدست می‌آورند؟! آیا وقت‌اش نرسیده تا امت اسلامی داعیۀ خود را از سر گرفته و جایگاه‌اش را در میان ملل جهان بازیابد؟! آیا وقت‌اش نرسیده تا این حکام و ابزار شان را ریشه‌کن کرده و به جای آن حاکم مخلصی را که به اساس کتاب الله سبحانه وتعالی حکم کند، تعیین نماییم تا مجد و عزت ما را بازپس دهد؟! آیا قلب‌ها آرزوی آن روزهای با شکوه  را که هارون الرشید به ابر می‌گفت "به هرجا که می‌خواهی بریز، خراج‌ات به بیت‌المال ما می‌آید"، را ندارد؟! آیا قلب‌ها آرزوی آن روزهای با افتخار را زمانی‌که از عزت و خون مسلمان دفاع می‌شد و جواب هر حمله بالای آنان "جواب‌ات را از من نمی‌شنوی بلکه حتماً می‌بینی" را ندارد؟! بلی، قسم به الله که قلوب ما آرزویش را دارد. بناءً، آیا در میان اردوی مسلمانان کسانی هستند که به این ندا پاسخ دهند و کامیابی دنیا و آخرت را نصیب شده و آن روزهای پر افتخار را باز گرداند؟!

﴿وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ * بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيم﴾

    [روم: ۴-۵]

ترجمه: در آن روز مومنان به یاری الله  پیروز می‌گردند، الله هرکی را بخواهد یاری می‌دهد و او بس چیره بر دشمنان خود و بسیار مهربان است.  

بخش زنان در دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

 

ادامه مطلب...

شعار بجوا نواز(پیام امریکا) را رد نمایید!

  • نشر شده در پاکستان

شعار پیام پاکستان تلاش استعماریی است که می‌خواهند به واسطه‌ی آن مبارزه بر ضد استعمار سرزمین‌های اسلامی را سرکوب نمایند!

(ترجمه)

پیام پاکستان، از جمله تلاش‌های استعماری در مقابل حس خلافت‌خواهی در میان همه‌ی امت و به خصوص در بین ارتش‌های جهان اسلام بر ضد استعمار به رهبری امریکا است. این فتوی به بهانه‌ی تقبیح حملات انتحاری، کشمکش‌های فرقه‌ای و تروریزم، مقاومت مسلحانه‌ی مجاهدین را در برابر قوای امریکایی در افغانستان هدف قرار داده است، و هم‌چنان بی‌شرمانه این پیام را رسانده است که حکام فعلی بر مبنای اسلام حکم می‌رانند. وقتی فضاسازی این فتوی واضحاً بیان می‌دارد که مزدوران ترامپ در رهبری پاکستان شب و روز تلاش می‌ورزند تا هرگونه حمایت و رأی عام حامی را در برابر مجاهدین افغانستان که قوای بزدل امریکایی را به زانو در آورده‌اند، ازبین ببرند. این مقاومت تا سرحدی دوام نموده است که حتی آن بزدلان را وادار نموده است که به آن‌ها از در عذر پیش آمده و مذاکرات را از آن‌ها خیرات بخواهند. قرار گزارشات رسانه‌ها، جنرال بجوا نواز در سفرش به افغانستان، به رژیم دست نشانده‌ی آن کشور وعده‌ی راه‌اندازی فتوایی را داد، که از طریق آن می‌شود به مقاومت بر حق در افغانستان ضربه زد. (منبع: (Source: https://tribune.com.pk/story/1614575/1-pakistan-awaits-afghan-fatwa-ttp-affiliates/

ترامپ می‌خواهد با اعمال فشارها، مقاومت افغانستان را به میز مذاکرات بکشاند و مانع پیشرفت‌های آینده‌ی آنان شود، و آنان را به گرداب مذاکرات گیر کند تا از این طریق بتواند در پهلوی یگانه قدرت اتومی جهان اسلام، برای خود حضور دایمی در یابد. بعد از طرح این نقشه، مزدوران ترامپ این فتوی را از بین علمای ساده‌لوح امت به بیرون جهت دادند و با این کارشان دقیقاً در جای پای پرویز مشرف، که همواره در تلاش بر آورده‌سازی آرزوهای باداران امریکایی‌اش احکام واضح اسلام را نادیده گرفته و به آن خیانت کرد، پا گذاشتند.

ای مسلمانان و علی‌الخصوص ای علمای پاکستان! ترامپ دشمنی‌اش را با اسلام و مسلمانان بارها اعلام نموده است؛ او امت را در قضیه‌ی قدس شریف(بیت‌المقدس) به جنگ فراخواند و کشتار مسلمانان را در بسیاری از قسمت‌های جهان اسلام؛ مانند افغانستان و سوریه ازدیاد بخشید. ترامپ هم‌چنان با بزرگ‌ترین دشمنان اسلام از قبیل روسیه، دولت یهود و رژیم سفاک دولت "مودی" در هند صف واحد بسته است. بر ما منحیث مسلمانان تنها پیامی‌که مهم است، همانا پیامی‌ست که ما را اسلام به آن امر فرموده است و اسلام به گونه‌ی واضح از هم‌پیمانی با آنانی‌که با مسلمانان می‌جنگند و یا هم دیگران را در جنگ با مسلمانان کمک می‌نمایند، به کلی منع نموده است. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿إِنَّمَا يَنْهَاكُمْ اللَّهُ عَنْ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُوْلَئِكَ هُمْ الظَّالِمُونَ

[ممتحنه: ۶۹]

ترجمه:  بلكه الله(سبحانه وتعالی) شما را باز می‌دارد، از دوستی ورزيدن با كسانی‌كه به خاطر دين با شما جنگيده ‌اند، شما را از شهر و ديارتان بيرون رانده ‌اند و برای اخراج شما پشتيبانی كرده ‌اند و ياری داده ‌اند، و كسانی‌كه ايشان را به دوستی گيرند، ظالم و ستمگر اند.‏

اسلام، مسلمانان را از این‌که از جهاد برحق علیه دشمنان‌شان دست بکشند، همواره هشدار داده است. پیامبر صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

«مَا تَرَكَ قَوْمٌ الْجِهَادَ إلاّ ذُلّوا»

(رواه احمد)

ترجمه: هیچ مردمی جهاد را رها نکردند؛ مگر این‌که خوار و ذلیل شدند.

اسلام عزیز ما را از این‌که کافران خواهند خواست تا با نقشه‌های گوناگون باعث شوند و مسلمانان از جهاد فاصله گیرند، نیز برحذر داشته است. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّه﴾

[انفال: ۳۶]

ترجمه: كافران اموال خود را خرج می‌كنند تا(مردمان را) از راه الله(سبحانه وتعالی و ايمان به وی سبحانه وتعالی) بازدارند.

این بر همه‌ی ما به طور عام و بر علمای ما به طور خاص است که پیام پاکستان را پیام امریکا نام دهیم. این پیام جز پیام امریکا چیز دیگری نیست. این بر همه‌ی ماست که هرگونه فشاری اعم از علنی و یا مخفی از سوی مزدوران ترامپ را که باعث شود، مجاهدین افغانستان در دام مذاکرات امریکا بیفتند، رد نماییم. هم‌چنان، این بر همه‌ی ماست که مخلصانه برای تأسیس دوباره‌ی خلافت واقعی اسلامی بر منهج نبوت مبازره نماییم، که نه تنها دست استعمارگران را از سرزمین‌های اسلامی قطع خواهد کرد؛ بلکه این دولت‌ها را به عقب‌نشینی وادار خواهد ساخت و این پیام حق را به همه‌ی جهان خواهد رساند.

ای نیروهای مسلح مسلمان پاکستان! برای رسیدن به قوت، امنیت و رفاه واقعی و دایمی تنها یک راه وجود دارد که همانا تطبیق کلی اسلام با تمام و کمال است، که می‌تواند سد راه ترامپ و مزدورانش قرار گیرد. پس بیایید و با نصرت دادن به حزب التحریر برای تأسیس دوباره‌ی خلافت واقعی اسلامی بر منهج نبوت در پاکستان، برای امت سپری بسازیم که در عقب آن همه‌ی مسلمانان جهان باهم متحد شده و راه بیفتند. پس به مسئولیت‌تان، که همانا تبدیل اسلام به یک روش زنده‌ای زنده‌گی است، پی ببرید تا از این حالات وخیم منحیث آزاده‌گان و نجات دهنده‌گان بیرون آیید. بیایید و با تجهیزات بی‌مانند دست‌داشته‌ی‌تان برای مسلمانان امنیت و رفاه بار آورید و با این تجهیزات، استعمارگران سرزمین‌های اسلامی را برای همیش نابود سازید. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ

[توبه: ۳۸]

ترجمه: ای مؤمنان! چرا هنگامی‌كه به شما گفته می‌‌شود که(برای جهاد) در راه الله(سبحانه وتعالی) حركت كنيد، سستی می‌كنيد و دل به دنيا می‌‌دهيد؟ آيا به زنده‌گی اين جهان به جای زنده‌گی آن جهان خوشنوديد(و فانی را بر باقی ترجيح می‌‌دهيد؟ آيا سزد كه چنين كنيد؟) تمتّع و كالای اين جهان در برابر تمتّع و كالای آن جهان، چيزی كمی بيش نيست.‏

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

معاون رئیس جمهور سودان! پای‌بندی‌تان به پرچم منافقت دال بر عقب‌مانی اقتصادی است؛ نه پای‌بندی به پرچم لا اله الا الله

  • نشر شده در سودان

(ترجمه)

معاون ابراهیم محمود حامد رئیس جمهور سودان در یک بیانیه‌‌ای اظهار نمود که پای‌بندی به پرچم لا اله الا الله دلیل اصلی عقب‌مانی اقتصادی است که این کشور در حال حاضر با آن مواجه شده است.

کسی‌که تحت حاکمیت این رژیم قرار داشته باشد، به خوبی می‌داند که این رژیم اصلاً علاقه‌مندی به لا اله الا الله نداشته؛ بلکه در مقابل این پرچم قرار داشته و حتی کسانی‌ را که به سوی لا اله الا الله و حاکمیت آن فراخوانی می‌کنند، از اوایل سال ۱۹۹۰م بدین‌سو، دست‌گیر و زندانی کرده است و در باز گردانیدن این پرچم منافقت به صحنه زندگی مسلمانان این سرزمین، حیثیت حمال را داشته است. موارد زیر دال بر این امر است:

-آیا نظام قضایی‌که توسط حاکمان سودان بالای مسلمانان این سرزمین تطبیق می‌شود، نوعی از حکومت جمهوری‌خواهی نیست که به قاضی اختیار داده است تا از طریق شوراهای قانون‌گذاری به اساس هوی و هوس‌شان به ساخت و ایجاد قوانین مبادرت ورزند؟ در حالی‌که نظامی سیاسی در اسلام(خلافت) یک اصل بوده و جز قانون الهی چیزی دیگری را تطبیق و تنفیذ نمی‌کند.

- آیا نظام اقتصادیی‌که توسط این رژیم تطبیق می‌شود، یک نظام سرمایه‌داری در زشت‌ترین شکل آن نیست که سود را به طور قطعی مباح دانسته، سرمایه مردم را به شکل غیرقانونی حیف و میل نموده و ثروت این سرزمین را توسط کفار، تحت نام به اصطلاح سرمایه‌گذاری، به تاراج می‌برد، که در نتیجه با وجود ثروت پنهان و شناخته شدۀ این سرزمین، ساکنان آن به قحطی و گرسنگی مواجه شده‌اند؟

-آیا این همان رژیمی نیست که پروژه‌های زراعتی و صنعتی را فسخ کرده و سپس از طریق گردآوری حرام، پول‌های مردم  را غصب کرد، که این امر موجب عقب‌مانی و زوال اقتصادی گردید؟ این سخن از حضرت علی رضی الله عنه در مورد‌شان صدق می‌کند که می‌فرماید: «کسی‌که خراج را با در نظرداشت توانائی مردم نمی‌خواهد؛ قطعاً که زمین را تباه نموده، مردم را فقیر ساخته  و خودش به زودی از بین خواهد رفت.»

کسی‌که پرچم لا اله الا الله را به حق بلند می‌کند، قوانینش را بکار می‌بندد و افکارش را مطابق این پرچم تنظیم می‌کند، الله سبحانه وتعالی نعمت‌هایش را بر او ارزانی می‌دارد و در اموالش برکت می‌نهد. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَٰكِن كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾

[اعراف: ٩٦]

ترجمه: و اگر اهل شهرها و آبادی‌ها، ایمان می‌آوردند و تقوی پیشه می‌کردند، برکات آسمان و زمین را بر آن‌ها می‌گشودیم؛ ولی(آن‌ها حق را) تکذیب کردند؛ ما هم آنان را به کیفر اعمال‌شان مجازات کردیم.

و باز الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَىٰ وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىٰ﴾

[طه: ۱۲۴-١٢٣]

ترجمه: ولی هرگاه هدایت من به سراغ شما آید، هر کس از هدایت من پیروی کند، نه گمراه می‌شود، و نه در رنج خواهد بود. و هر کس از یاد من روی گردان شود، زندگی(سخت و) تنگی خواهد داشت و روز قیامت، او را نابینا محشور می‌کنیم.

ای حکام و رهبران جابر! منافقت و اغفال‌تان را در حق توده‌های مسلمانان توقف دهید، زیرا مردم نسبت به پایه‌های نظام حاکم و پرچم منافقتی‌که بر افراشته‌اید، غافل نیستند. از الله سبحانه وتعالی بترسید و روز رستاخیز را از یاد مبرید و قضیه را بر امت اسلامی واگذار کنید تا آن‌ها به مخلصی نسبت به الله سبحانه وتعالی و پیامبر ﷺ  بیعت کنند؛ کسی‌که پرچم لا اله الا الله محمد رسول الله را به اهتزاز در آورده و شریعت الهی را در این گیتی نافذ سازد تا با احیای خلافت راشدۀ اسلامی به منهج نبوت، این زندگی ذلت‌بار، به یک زندگی اسلامی مبدل شود.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه سودان

ادامه مطلب...

قاتلین اصلی مردم در افغانستان کی‌ها اند؟!

  • نشر شده در سیاسی

شهر کابل درین اواخر شاهد سه حملۀ مرگبار بود که این حملات صدها کشته و زخمی برجای گذاشت. از آن جمله مسوولیت دو حمله را طالبان و دیگرش را داعش بر دوش گرفت. این درحالی است که مقامات نظامی امریکا در افغانستان بصورت بسیار اغواگرانه، این حملات خونین را عکس‌العملی در مقابل شدت گرفتن حملات نیرو‌های خود بر طالبان خوانده و در ادامه رئیس جمهور امریکا گفت‌وگو با طالبان را در آینده نزدیک رد نموده است. وی پیرامون این مسئله چنین گفت: «... شاید زمانی برای این کار(گفت‌وگو) برسد، اما به این زودی‌ها نخواهد بود.»

دجال عصر(ترامپ) راست گفته؛ درحالی‌که وی از بزرگ‌ترین دروغ‌گویان جهان است. امریکا درین مقطع اصلاً اراده‌ای برای صلح ندارد، بلکه می‌خواهد تا افغانستان را منحیث پروژۀ نظامی خود در منطقه استفاده ‌نماید. به همین دلیل جنگ، ناامنی، شکنندگی میان متنفذین و قدرت‌مندان و حفظِ دولت ضعیف در افغانستان اسلوبی است که تحت چتر آن موجودیت استخبارات، نیروهای نظامی و قراردادی خود را توجیه نموده و اهداف منطقوی خود را دنبال می‌نماید.

طوری‌که در استراتیژی اخیر امریکا فشار بر پاکستان بخاطر پناه دادن به گروه طالبان تشدید یافته است و امریکا هم حملات اخیر در افغانستان را برای همین هدف مورد استفاده قرار می‌دهد. این درحالی‌ست که پیچیدگی و شدت این حملات نشان می‌دهد که راه اندازی چنین انفجارات بزرگ از توانایی مخالفین مسلح-بدون کمک و همکاری استخبارات کشورهای درگیر در افغانستان- دور از امکان به نظر می‌رسد.

امریکایی‌ها در افغانستان با استفاده از خیانت حکام، بعد از عقد پیمان‌های استراتیژیک و امنیتی، نیروهای خود را در پایگاه‌ها مصوون نگهداشته و یگانه متضررین اصلی این جنگ افغان‌ها را قرار داده اند. در این هیاهو "پروسۀ صلح" یگانه عنوان مطلوب امریکا برای توجیه جنایاتش بوده و تنها برای آنعده از مخالفین مسلح قابلیت عملی شدن را دارد که به اصطلاح ارزش‌های ۱۷سالۀ دموکراتیک را پذیرفته و از جنگ دست برمی‌دارند.

بناً پروسۀ صلح امریکایی فریبی است که همزمان با افزایش عساکر تازه نفس، تجهیزات و حملات نظامی که کشتار غیر نظامیان را در قبال دارد، همه روزه منحیث یگانه روزنۀ امید از طریق رسانه‌ها و سیاسیون ترویج می‌گردد. در جریان این بازی‌های نظامی-استخباراتی مردم مسلمان افغانستان آگاه باشند که اگر امریکا اراده‌ای برای صلح می‌داشت، باید در جریان ۱۷سال تأمین می‌شد، آن‌چه که تاکنون به وقوع نپیوسته است.

باید تأکید نمود که مسئله صلح تا این دم تنها با طالبان مطرح شده، در حالی‌که سخنی از صلح و گفت‌وگو با داعش اصلاً در میان نیست. علی رغم این همه میدان بازی و جنگ برای داعش از چندین سال بدین‌سو پرداز داده می‌شود؛ گویی‌که تا زمانِ حضور نظامی امریکا در افغانستان و لباس تبدیلی‌های گروه‌های جنگجو از یکی بر دیگر؛ تنورِ جنگ، کشتار و قتل عام مردم هم‌چنان داغ خواهد بود.

به نظر نگارنده، صلح حقیقی در افغانستان زمانی تحقق پذیر است که مردم، سران مجاهدین و سایر قدرت‌مندان علیه پیمان‌های استراتیژیک و امنیتی امریکا قدعلم نموده و پروسه اغوا کنندۀ صلح امریکایی را رد نمایند. هم‌چنان مخالفین مسلح برای شکست امریکا و ناتو گرفتن کمک از سایر دشمنان را قطعاً ترک گویند. این زمانیست که مردم، سران مجاهدین، قدرت‌مندان و مخالفین مسلح واقعاً برای برپایی دولت اسلامی و تطبیق اسلام مبارزه نموده و نظامی را تأسیس نمایند که غرب همواره از احیایی آن در هراس است.

سیف الله مستنیر

رئیس دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر- ولایه افغانستان

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه