یکشنبه, ۰۵ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۰۸م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

تلویزیون الواقیه: برنامه "حلقة علی الهواء مع الحمد القصص"

  • نشر شده در ویدیوها

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر با کمال خورسندی برای تعقیب کنندگان و باز دید کنندگان صفحات انترنتی این دفتر مطبوعاتی اعلام می‌دارد که برنامۀ جدید ویدیوئی از برنامه های تلویزیون الواقیه تحت عنوان "حلقة علی الهواء مع احمد القصص" را به نشر می‌رساند که استاد محترم احمد القصص در این برنامه کتاب نظام اسلام را تدریس می‌نماید؛ با ما باشید...
-حلقه «42» کتاب نظام اسلام-
نشأت عقیدۀ جدایی دین از زندگی
ارایه کننده: استاد توانا احمد القصص
 حزب التحریر-ولایه لبنان

دوشنبه، 25 شوال 1439هـ.ق / 09 جولای 2018م

ادامه مطلب...

فروپاشی اقتصادی یمن؛ فاجعۀ جنایتکارانه‌ای که باعث و بانی آن طرف‌های درگیر و مزدور می‌باشند

(ترجمه)

با وجود راه‌حل‌های اقتصادی که از جانب حکومت به اصطلاح قانونی در یمن اعلان می‌گردد، ریال یمنی در برابر دالر امریکایی و دیگر اسعار خارجی با سقوط مواجه می‌باشد، طوری‌که یک دالر امریکایی به بیشتر از ۷۰۰ ریال یمنی تبادله می‌گردد. درین مورد هریک از حکومت و حوثی‌های مسلط بر صنعا پایتخت یمن، یکدیگری خود را متهم می‌کند، در حالی‌که هردو طرف به وسیلۀ دوام جنگ، گرسنگی و امراض گوناگون، باعث رنج و مشقت، قتل و کشتار مردم یمن شده و تمام تلاش‌شان برای تأمین منافع باداران استعمارگر، به مخصوص امریکا و انگلیس است؛ دولت‌هایی‌که برای غارت دارائی‌های یمن و برای نفوذ بیشتر در این سرزمین با یکدیگر رقابت می‌کنند.

علاوه بر تعطیل خدمات عامه، بیکاری، عدم صادرات نفت و گاز، دارائی‌ها و دیگر تولیدات در یمن و با وجود فساد گسترده در این زمینه در اکثر شهرهای یمن مخصوصاً شهرهای تحت کنترول حوثی‌ها، معاش‌های کارمندان ادارات محلی قطع می‌باشد، در حالی‌که حوثی‌ها در راستای پیشبرد اهداف جنگی خود، سرمایه‌های زیادی را ضایع ساخته و بدون مورد آن را به مصرف می‌رسانند، هیچ یک از دو طرف درگیر برای حل مشکلات مناطق تحت کنترول خود، دارای کدام راه‌حل  نمی‌باشند. از طرف دیگر، سعودی و امارات نیز برای تسلط بر دارائی‌ها و بندرگاه‌های آبی این سرزمین با هم درگیر یک رقابت دیوانه وار می‌باشند، طوری‌که امارات بر بندرگاه‎‌های آبی جنوب یمن و پروژۀ گاز "بالحاف" مسلط شده و سعودی نیز برای انتقال نفت به بحرالعرب، بالای خط لوله‌ی نفتی در "اراضی المهرة" کار می‌کند.

بدین ترتیب یمن تبدیل به خوراکه‌ی طمعه‌کاران منطقه و اربابان استعمارگر شده، در حالی‌که مردم یمن از بی‌چاره‌گی و در ماندگی و سوختن در آتش این جنگ‌های بدنام رنج می‌برند و از یک سو سازمان ملل نیز در تلاش است تا از طریق فشارهای اقتصادی بر طرفین درگیر در یمن، مخصوصاً حوثی‌ها و از طریق بازداشتن آن‌ها از تصرف بر دارائی‌های این سرزمین، اعمال فشار نماید تا راه‌حل سیاسی را که امریکا و انگلیس می‌خواهند، بپذیرند؛ چنانچه "مارتین گریفیتس" فرستادۀ سازمان ملل به یمن با حوثی‌ها دیدار و ناموفقانه، صنعا را ترک می‌نماید.

هم‌چنان زیر سایه‌ی این درگیری‌ها و جنگ‌ها، چاپ نزدیک به ۶۰۰ میلیارد ریال یمنی منجر به تورم ارز و پایین آمدن ارزش ریال شده و جنگ اقتصادی علیه یمن و مردم آسیب دیده‌اش برای افزایش مشقت‌های آن‌ها در حال اجراء می‌باشد. گریفیتس طی اظهاراتی می‌گوید: «او وضعیت اقتصادی یمن را با بانک و صندوق بین المللی پول و سازمان ملل متحد و کشورهای حوزۀ خلیج در میان می‌گذارد.» در حالی‌که این اظهارات گریفیتس به توجیهی اشاره دارد که امریکا از  تحویل هرگونه در آمدو تولیدات یمن به بانک جهانی در عوض قرض یمن، به خود مردم می‌دهد؛ حالآن‌که  گزارشات گذشته این را می‌رساند که سازمان ملل این درآمدها را دریافت می‌کند تا ضمانت اجرائی برای پرداخت معاش کارمندان باشد.

حال خواهیم دانست که چرا گاز صادر نمی‌شود؟ چرا بندرگاه‌ها به کار نمی افتند؟  چرا پس از چاپ بیش از حد پول در یمن معاشات توزیع نمی‌گردند؟  چه کسی می‌باشد که در زمینه ممانعت می‌کند؟

هرگاه سازمان ملل از دولت‌ها در خواست اهدائیه به وضعیت انسانی در یمن را دارد، پول‌های زیادی را جمع‌آوری، بشترین قسمت آن را به سرقت برده، مقدار اندکی از پس مانده‌اش را به وسیلۀ تنظیم‌های تشکیل شده توسط حوثی‌ها، در میان مردم به مصرف می رساند و حوثی‌ها نیز این کمک‌ها را با وجودی‌که بالای آن‌ها مجانی نوشته شده است، به فروش می‌رسانند.

اما سعودی، امارات، ایران و هر دولت دیگری‌که از این درگیری‌ها و جنگ‌ها در یمن حمایت کرده و مستقیم و یا از طریق مزدوران و هواداران خویش در آن مشارکت و دخالت دارند، وضعیت مردم یمن و درد و رنج‌های‌شان نزد آن‌ها هیچ اهمیت ندارد. ایران حوثی‌های وابسته به خود را در زمان تسلط بر صنعاء کمک می‌نمود و دو میلیون دالر را تحت نام حمایت از ریال یمنی به بانک مرکزی واریز نمود؛ اما این پول در زمینۀ تهیۀ سلاح به حوثی‌ها برای جنگ و ویرانگری بیشتر به مصرف می‌رسد. سعودی و امارات در راستای مبارزه علیه اسلام و ول‌خرچی‌های متکبرانه و تحت نام خرید سلاح، سرمایه‌های زیادی را به غرب داده‌اند. سعودی صدها میلیار دالر را به امریکا داد تا این‌که آن‌ها را مصرف آسیب دیده‌گان جنگی نماید؛ اما اگر سعودی به نفاق و فریب به طوری نمایان شود که به پهلوی مردم یمن ایستاد است، باز هم او در اصل شریک جنگ و ویرانگر یمن می‌باشد.

اگر دیده می‌شود که سعودی در حال حاضر برای خواستار پایان دادن به حوثی‌ها و کاهش نفوذ آن‌ها می‌باشد و عهده‌دار حقوق کارمندان ادارات محلی، نیازهای اساسی، خدمات و زیرساخت‌های لازم برای مردم رنج دیدۀ یمن است، پس هدف آن این است که دل مردم را به دست آورده و آن‌ها را از حوثی‌ها جدا نماید. این کمک‌های دو میلیار دالری سعودی که رسانه‌ها به گزارش مکرر آن‌ها مردم را سردرد نموده اند، هیچ تأثیر ملموسی در این سرزمین و در کمک به اقتصاد آن نداشته است.

آن چه که واضح و روشن است، این است که سیاست سعودی همان سیاست امریکا می‌باشد که خواستار شریک ساختن حوثی‌ها در حکومت و از بین نبردن کامل آن‌ها می‌باشد؛ بلکه از آن گذشته سعودی علیه مهاجرین بازگشته از غرب به مبارزه برخاسته و آن را وسیلۀ کسب و کار خود قرار داده است و دخولی‌های هنگفتی را از آن‌ها گرفته حواله‌های ظالمانه‌ای بر آن‌ها تحمیل و آن‌ها را به اخراج تهدید می‌کند. بدین ترتیب سعودی درین مورد به یک دولت سرمایه‌داری بدتر از سرمایه‌داران تبدیل شده است، چنانچه اسلام از اعمال و نظام‌های شان بیزار است. این سیاست سعودی در خدمت حوثی‌ها و فعال نگداشتن آن‌ها می‌باشد و درین راستا از فریب دادن مردم و تحریک و تشویق آن‌ها برای وارد شدن در جبهات جنگی از طریق زور و عصبانی کردن و خشمگین کردن مردم نیز کار گرفته اند.

ای مردم یمن! آن چه که بر شما اکنون لازم است، این است که برای تغییر وضعیت این سرزمین به وسیلۀ آنچه که الله سبحانه وتعالی و پیامبرش صلی الله علیه وسلم از شما راضی می‌شود، دست به کمر زده و دست استعمارگران و مزدوران شان را کوتاه نمایید و آنچه که امروز از دست می‌دهید، دارائی‌ها و منابع  شما نیست، بلکه سرزمین سرشار از ثروت و نیروهای انسانی تان می‌باشد.

بدانید که راه‌حل اساسی برپایی خلافت راشده بر منهج نبوت است تا این‌که نظام اقتصادی اسلام را با راه‌حل‌های کارای اقتصادی‌اش تطبیق نموده و مشکلات اقتصادی تان حل گردد، طوری‌که ممیزۀ نظام اقتصادی در اسلام  ثبات و استقرار می‌باشد و به وسیلۀ دالر در حال تغییر نمی‌باشد؛ چون پشتوانۀ پولش طلا و نقره خواهد بود. گذشته از آن نظام اقتصادی اسلام نیازهای اساسی افراد را از قبیل خوردن، نوشیدن، پوشیدن و مسکن بر طرف نموده و آن‌ها را در پهلوی تطبیق بقیه نظام‌های زندگی از قبیل نظام حکومت‌داری، سیاست خارجی، نظام تعلیمی و نظام اجتماعی و برای بدست آوردن تجملات زندگی نیز کمک می‌کند.

برگرفته از جریدۀ الرایه

نویسنده: عبدالمؤمن زیلعی

رئیس دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه یمن

ادامه مطلب...

حقوق زنان در اسلام منبع امنیت و آرامش است

(ترجمه)

مدت‌هاست که در سرزمین‌های عربی، تحسین و تشویق به تطبیق مفاهیم غربی و آنچه را که حقوق بشر و حقوق زن می‌نامند-به پیمانه‌ای که در غرب از آن سخن گفته می‌شود- رو به افزایش است. برخی از مسلمانان به حدی تحت تأثیر این تحسین و تشویق‌ها  قرار گرفته اند که بگونه‌ای خسته‌گی ناپذیر در تلاش اند تا در زمینۀ تطبیق این مفاهیم به جای برسند که غرب به آن رسیده است و به اصطلاح به ارزش‌ها و موازینی دست یابند که غرب به آن دست یافته است؛ غافل از این‌که آیا زن غربی توانسته الگو برای زندگی باشد؟ و آیا این حقوقِ ادعا شده، برای یک زن غربی توانسته آن را به بالا ترین درجات انسانی، که برایش امنیت و آرامش و زندگی با عزت را فراهم کند، برساند؟ آیا این حقوق احترام و قدردانی لازم را برای زنان پدید آورده است؟

در مورد حقوق زنان غربی به طور عموم، حقوقی‌که دولت‌های مزدور در سرزمین‌های اسلامی بر تعریف و توصیف آن‌ها گلو پاره می‌کنند و گمان می‌کنند که درجۀ اخلاقی این حقوق، مخصوصاً حقوق زن است که غرب را وادار نموده تا درین مورد به امور داخلی مسلمانان دخالت کند؛ چنانچه در یک جستجوی ساده در گوگل، در می‌یابیم که حادثات دردناک علیه زنان در غرب آمار وحشتناک و تکان دهنده بوده و این واقعیت بدلیل تبعیض نژادی جاهلیت گونۀ غیرقابل وصفی است که علیه زنان در جریان می‌باشد. اخبار و تحقیقات رسمی در مورد اهانت دردآوری‌که برای زنان در غرب به ابزار و وسایل گوناگون و به پَست‌ترین شیوه صورت می‌گیرد و این را می‌رساند که زنان در غرب از هیچ آزادی برخوردار نبوده و به مثابۀ یک جسد بدون ارزش می‌باشند.

به طور نمونه: آخرین خبر را در این مورد شاهد می‌گیریم: «تحقیقات بریتانیایی "به گونۀ بسیار نگران کننده‌ای" از درصدی بالای در خصوص دخترها و زنان جوانی سخن می‌گوید که در جاده‌های عمومی احساس امنیت ندارند. انجمن "Garlgaedenig" طی تحقیقات انجام شدۀ سالانه‌اش از ۲۰۰۰ دختر بریتانیایی که در سنین ۱۱-۲۱ قرار داشتند، این را واضح می‌سازد که نزدیک به دو سوم آن‌ها خود احساس امنیت نکرده و هریک از آن‌ها دختری را می‌شناختند که از رفتن تنها به خانه‌اش می‌ترسد. بیشتر از نصف این زنان جوان از آزار جنسی رنج برده و هریک از آن‌ها دختری را می‌شناختند که بر وی تجاوز جنسی صورت گرفته بود.» (منبع: بی بی سی)

بلی! این‌ها زنان غربی هستند و این حقوق آن‌ها در تمدن غرب می‌باشد. آمار یاد شده نیز به مثابۀ مشتی از خروار است. چنانچه واقعیت زنان در غرب بر این تأکید دارد که این رفتار ظالمانه نسبت به زنان همان‌گونه که مدافعان غرب و ارزش‌های غربی "از فرزندان سرزمین‌های ما" ادعا می‌کنند، رفتار آن‌ها در شأن برخی از افراد نیست، بلکه این‌ها رفتارهای تمدنی می‌باشند و به همین دلیل است که ترسیدن دخترها و زنان جوان از عبور و مرور تنها در جاده‌های عمومی یک امر طبعی می‌باشد. سبب این وضعیت مفاهیم آزادی می‌باشند که به جای ارزش‌های والایی‌که عزت و عفت برای زنان و همکاری میان زنان و مردان را در زندگی تضمین می‌نماید، قرار گرفته و تبدیل به ارزش‌ها شده است و از جمله‌ای آزادی شخصی می‌باشد؛ ارزش‌های منحرفی‌که باعث ایجاد عدم آرامش و ثبات در جامعه شده و رفتار مردان، زنان و کودکان را تحت تأثیر خود قرار داده است؛ ساختار ایده‌آل خانواده را درهم زده، رابطه‌ای مادری، پدری، فرزندی و دیگر روابط خانوادگی را از بین برده است.

زنان و مردان در طبیعت بشری خود باهم یکسان می‌باشند و در عین حال در هر یک، ویژه‌گی‌های به خصوصی دیده می‌شوند که آن‌ها را از یکدیگر متمایز می‌سازد. بنابرین لازم است که قوانین و احکامی باشد تا روابط میان زن و مرد را تنظیم نماید و باید در این قوانین طبیعت بشری و تمایز هریک را مد نظر گرفت؛ اما نظام سرمایه‌داری این واقعیت واضح‌تر از آفتاب را نشناخته و اهمیت آن را در ک ننموده و به این ترتیب نتوانسته است که مطابق به این واقعیت قوانین را وضع نماید، بلکه نظام سرمایه‌داری در روابط میان زن و مرد صرف از ناحیۀ جنسی نگاه می‌کند و به دادن آزادی کامل برای زن، آن را تنها واقعیت مادی برای تحریک غریزۀ بقای نوع قرار داده است و از طرفی در زندگی غربی افکار جنسی در قصه‌ها، شعرها، مؤلفه‌ها وغیره بیش از حد می‌باشد.

در جامعۀ غربی در خانه‌ها، پارک‌ها، راه‌های عام، استخرها و دیگر مکان‌ها بدون کدام نیازی، اختلاط میان زنان و مردان و جود دارد؛ چون غربی‎‌ها این را یک امر ضروری دانسته و برای ایجاد آن تلاش می‌کنند و این جزء ترکیب و سبک زندگی آنان شده است. این واقعیت ناامن زن را زمینه‌ای برای آزار و اذیت‌ها و جرایم جنسی قرار داده است و از منزلت آن به اندازه‌ای قابل ملاحظه کاسته است که تحقیقات رسمی نگران کننده و ترسناک شاهد این واقعیت می‌باشد. حال سوال این است که این دعوتگرانِ به سوی حقوق زن، به سبک زندگی غربی کجا و در چه دنیای قرار دارند؟

روی این ملحوظ، اسلام به زن منحیث یک انسان تعامل می‌کند و در روابط میان زن و مرد از ناحیۀ انسانی برای بقای نوع نگاه می‌کند، اسلام ارتباط جنسی میان زنان و مردان را تنها در دایرۀ ازدواج و مالکیت کنیز، حصر نموده و هر رابطه‌ای جنسی دیگری‌که از این دایره بیرون باشد، جنایتی قرار داده است که انواع مجازات را در پی دارد و تمام روابطی‌که از مظاهر غریزۀ بقای نوع می‌باشد؛ مانند: رابطۀ پدری، مادری، فرزندی، برادری و روابط با کاکا، ماما، عمه و خاله را مجاز دانسته و در حوزۀ محارم قرار داده است. اسلام برای زن اجازۀ اشتغال ورزی را در حوزۀ تجارت، زراعت و صنعت داده است و از جمله حضور در جلسۀ تعلیم و تعلُم، نماز، حمل دعوت وغیره را داده است.

اسلام زن را حیثیت و آبروی خوانده است که باید از آن محافظت شده و در راه حفظ آن خون‌ها و جان‌ها را مباح گردانیده و کسی را که بخاطر آن کشته شود، شهید خوانده است، حتی به دلیل اهانت بر یک زن و برای دفاع از آن اگر در دور افتاده‌ترین نقاط دنیا هم باشد، لشکرها را به حرکت در می‌آورد؛ کاری‌که معتصم بالله خلیفۀ مسلمین انجام داد و به دلیل تعرض به آبروی یک زن رسول الله صلی الله علیه وسلم قبیلۀ بنی قینقاع را از مدینه جلای وطن نمود. خلافت اسلامی در طول تاریخ خود در تمام عصرها به وسیلۀ تطبیق اسلام در زمنیۀ حقوق زنان نمونه‌ای می‌باشد که ناگزیر باید الگو گرفته شود.

بلی! این زنِ تمدن اسلامی می‌باشد و آن زنِ تمدن غربی، که کالای برای اشباع غرایز بوده و ماشینی برای تجارت و وضعیت است که بیگانه از انسانیت و فطرت و لای زن می‌باشد. اسلام به آن عزت داده و توسط مجازات‌های باز دارنده، از عفت آن پاسداری می‌کند؛ اما سرمایه‌داری آن را در ذلیل‌ترین واقعیت قرار داده و تحت نام آزادی‌ها از آن کالای ارزانی برای شهوت پرستان قرار داده است؛ آیا این زن و آن زن باهم برابراند؟!

بنابر این، بر یک زن مسلمان لازم است، از ادعاهای که آن را از اسلامش بیرون آورده و در دوزخ وحشتناک سرمایه‌داری وارد می‌کند، دست بردارد و یک زن مسلمان باید بداند که سرمایه‌داران استعمارگر از آزادی زنان جزء فساد آن‌ها چیزی دیگری نمی‌خواهند و هدف غرب در پشت این ادعاها، فاسدسازی جوامع اسلامی بوده تا بتواند برنامه‌های استعماری خود را آسان تر اجراء نماید. یک زن مسلمان باید برحذر از این باشد که روزی در پشت این ادعاهای حقوق زن، بر اساس موازین نظام سرمایه‌داری بایستد؛ نظامی‌که از هیچ فشاری علیه زنان دریغ ننموده است. یک زن مسلمان باید مکلفیت‌های شرعی خویش را دانسته و در رهبری جامعه و بیداری امت و تحقق تمدن اسلامی به وسیلۀ برپایی دولت خلافت راشده برمنهج نبوت، پهلو به پهلوی مردان نقش خود را داشته باشد تا این‌که مادر ما خدیجة الکبری، الخنساء، ام العماره، ام سلمه رضی الله عنهن و ارضاهن وغیره را الگوی خویش قرار داده و از جمله کسانی باشد که نام آن‌ها به مدادی از نور در تاریخ ثبت می‌باشد.

برگرفته از جریدۀ الرایه

نویسنده: استاد غاده عبدالجبار

ادامه مطلب...

علی‌الرغم نقض حقوق بشر؛ تجارت به طور معمول صورت می‌گیرد

(ترجمه)

خبر:

دونالد ترامپ به تاریخ ۱۳ اکتوبر ۲۰۱۸م به تلویزون CBS گفت: «ما به عمق مسئله می‌رسیم و مجازات شدیدی را در نظر خواهیم گرفت.» این گفته‌ها پس از آن یادآوری شد که کمیتۀ روابط خارجی سنای امریکا خبری را در مورد ناپدید شدن اسرارآمیز خبرنگار مخالف سعودی، جمال خاشقجی، به جریان گذاشت و طوری به نظر می‌رسد در داخل قونسولگری عربستان سعودی در ترکیه به قتل رسیده است. باب کورکر، رئیس کمیتۀ جمهوری خواه، به تلویزون CNN گفت که: «سعودی مقصر این ترور است و به نظرم از سوی آنان این کار صورت گرفته و متأسفانه فکر می‌کنم او مرده است؛ مگر مطمئناً آن‌ها می‌توانند او را تحویل دهند و اصل قضیه را تغییر بدهند.» ‏باب کورکر از جمله یکی از ۲۲ سناتورانی است که به ترامپ نامه نوشت تا تحقیقات را روی سرنوشت خبرنگار مفقود شده آغاز کند و ترامپ را متوجه روابطش همراه عربستان سعودی ساخت.

تبصره:

در حالی‌که اکثریت سنای امریکا بر عکس العمل شدید تلاش دارند، ترامپ بی‌نظیر محتاطانه بر نطقه‌ای اشاره می‌کند که جمال خاشقجی در ترکیه ناپدید شده و خاشقجی شهروند امریکا نیست. ‏به هرحال، او گفته بود: «ما حتی اندکی او را دوست نداشتیم. اما آیا ما باید از سرمایه‌گذاری ۱۱۰ میلیون دالر در این کشور صرف نظرم کنیم؛ با آنکه بدانیم سعودی ترور کرده؟ به نظرم دو گزینۀ خیلی عالی است که بر من چشم‌پوشی از آن غیرقابل انکار است.» ‏ترامپ بیشتر افزود: «من علاقمند این نیستم که پولی مانند باران در کشورم قطع شود؛ زیرا "سعودی" به ارزش ۱۱۰ میلیون دالر را بر تجهیرات نظامی‌اش به مصرف می‌رساند و در مورد چیزهایی‌که برای این کشور شغل ایجاد می‌کنند.» بنابر این، ترامپ علاقمند مفکورۀ کشته شدن خبرنگار در سفارت نیست و نیز او خوش ندارد که امریکا بخاطر قانون حقوق بشر، میلیون‌ها دالر را از دست بدهد.

ترامپ در معامله با عربستان سعودی سودجویانه و واقع‌بینانه عمل می‌کند، زیرا او گفت: «من خوش ندارم که نظریۀ سرمایه‌گذاری به ارزش ۱۱۰ میلیون دالر را به کشورم امریکا از دست بدهم، زیرا آیا شما می‌دانید که آن‌ها چی خواهند کرد؟ آن‌ها این مقدار پول را گرفته بر روسیه و چین سرمایه‌گذاری خواهند کرد. اگر این کار به حدی بد شود که آن طور معلوم می‌شود، پس در این حال راه‌های دیگری است که قضیۀ مرگ خاشقجی را اداره کنم.» خوب! از این‌ گفته‌ها معلوم می‌شود که منطق ترامپ واضح است. ‏اگر ثابت شود که جرم از سوی عربستان سعودی انجام شده باشد و توسط امریکا صورت نگرفته و قربانی شهروند امریکا محسوب نشود، پس چرا امریکا باید بخاطر هتک حرمت به انسانیت طوری وانمود کند که قرارداد با ارزشی را از دست داده است؟

منطق کسانی‌که عکس العمل نرم ترامپ را در این قضیه مورد انتقاد می‌گیرند، اینست که امریکا پس از دوران جنگ جهانی دوم رهبری را بالای قوانین جهانی و معیارات حقوق بشر همراه با نهادهای بین المللی تشکیل داد تا مفکوره‌هایی‌که امریکا آن را ترویج داده، پیشتبانی کنند. بناءً با‌ پشت پا زدن بر مسئلۀ نقض حقوق و معیارات جهانی، ترامپ با این عمل‌اش رهبری امریکا را بر جهان نفی و خنثی می‌سازد. ‏علاوه بر این، با استنباط تجارت و شغل منحیث یک دلیل بر این امر، طوری به نظر می‌رسد که امریکا بسیار حریص و خودخواه است؛ اکثریت آن‌ها بیشتر از ترامپ چنین اعمال را انجام دادند؛ ‏مگر سنا ترامپ را مورد پاسخ قرار می‌دهد و سوال می‌کند. آیا ترامپ انگیزۀ تجارت شخصی را دارد؟ چون سنا تاریخچۀ طولانی معاملۀ وی را با تجار و سیاستمداران عربستان سعودی نشان می‌دهند.

به هر حال، چرا ترامپ در این میان مورد انتقاد قرار گیرد؟ شخصی‌سازی قضیۀ تجارت در واقع بر حقیقت این امر روشنی می‌اندازد که امریکا طی دهه‌ها صرف نظر با اکثریت تناقضات قوانین امریکا، منابع عربستان سعودی را دور از صاحبان و پشتیبانان شرعی و حقیقی آن(امت مسلمه) مثل خون می‌مکد. بناءً تا زمانی‌که نفت در چاهای طبیعی در جریان باشد، غلامی اعراب به منابع امریکا ادامه می‌داشته باشد. با این رئیس جمهور(ترامپ) هیچ چیز تغییر نکرده است. ‏رئیس جمهور اسبق نیز حقوق بشر را نقطۀ فشار برای آنانی‌که علیه قلدری امریکا ایستاده می‌شدند، استفاده می‌کرد و امریکا نقض حقوق بشر را هرگاه توسط رهبرانی‌که به آن‌ها وفادار اند و صورت گیرد، رد می‌کند. تنها فرق میان ترامپ و رؤسای قبلی امریکا این است که او هیچ صبر و حوصله در گفتن همچون دروغ‌های دقیق ندارد، بلکه او در کار‌های شیطانی عجله می‌کند و صبور نیست.

نویسنده: عبدالله روبین

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

دستگیری اعضای حزب التحریر در روسیه

  • نشر شده در روسیه

(ترجمه)

به‌تاریخ 11 اکتوبر 2018م، رسانه‌های روسی از دستگیری سه تن از اعضای حزب التحریر درین کشور و تاتارستان گزارش دادند. دستگیر شدگان معروف به ادوارد نظیم‌اوف متولد 1977م، اِلدار احمداوف متولد 1977م و ریس جمادین‌اوف، متولد 1970م می‌باشند که هرسه منحیث اعضای این حزب در  این منطقه شناخته شده اند.

در گزارشی از نمایندگی فدرال امنیتی روسیه(RT)گفته شده است که بازجویی‌های ابتدایی نمایان‌گر این بوده که توقیف شدگان در جریان تنظیم و هماهنگی با دیگر اعضای رهبری این سازمان به هدف تنظیم فعالیت‌های‌شان، که درکشور‌های دیگر ساکن هستند، بوده در مغایرت با قانون اساسی روسیه قرار داشته و به اساس طریقه‌ای که متکی به تأسیس یک نظام واحد، که آن خلافت اسلامی می‌باشد، کار و فعالیت می‌کردند. درین گزارش چنین آمده: «این سازمان در جستجوی انقراض قدرت مشروع بوده و متوسل شدن به تروریزم را برای رسیدن به اهداف خویش روا می‌دارد. به علاوه در جستجوی جمع آوری بیشتر مسلمانان در صفوف‌شان در داخل روسیه و تشکیل شعبات مرتبط با یکدیگر در یک ساختار واحد می‌باشند.» هم‌چنان گفته است: «این حزب آزادی خواه(حزب التحریر) برای حمایت سازمان‌های تروریستی و جنایتکاران باغی در شرق میانه تأسیس شده است.»

با ملاحظات فوق می‌توانیم اظهار نماییم که: میکانیزم فعالیت حزب التحریر به تمام جهانیان آشنا است و هرچند روسیه یگانه کشوری است که این سازمان را مبنی بر اتهامات ساختگی و جعلی علیه اعضای این حزب شامل لیست سازمان‌های تروریستی نموده است. با تأیید سازمان حقوق بشر به اساس این‌که نمی‌توان همدردی با احزاب اسلامی را متهم ساخت، چنانکه آن‌ها اعضای این حزب را شامل لیست زندانیان سیاسی در روسیه می‌شمارند که عمدتاً­­ اسامی اعضای این حزب را در بر دارد.

حزب التحریر آورندۀ خطر در جامعه نیست؛ اما انتقاد‌های دولت بالای آن برای پالیسی جنگ با اسلام در داخل کشور می‌باشد. روسیه چیزی برای ارایه کردن به کشور‌های دیگر ندارد، پس این نشان دهندۀ آمادگی جنگ با اسلام بدون دلیل بوده که در سوریه و آسیای مرکزی این موضوع به وضوح قابل ملاحظه است. بنابر این، دستگیری‌های دیگر مسلمانان هم به هزینۀ فعالیت‌های سازمانی حزب التحریر، که آن هم بدون کدام خطر و یا تهدید در جامعه بوده، صورت گرفته است. دستگیری آن‌ها مصادف با انجمن رؤسای سازمان دولتی شانگهای می‌شود که به‌تاریخ 11 – 12 اکتوبر در شهر دوشنبه برگزار شد. در نتیجه سی و دومین نشست منطقه‌‌ای کمیتۀ مبارزه علیه تروریزم سازمان همکاری شانگهای(SCO) که به‌تاریخ 5 اپریل 2018م برگزار شد، جنرال سرگی اسمیرنو نمایندۀ اول مسئول نهاد امنیتی فدرال روسیه گفت که: «تصمیم بر این بود تا یک محاسبۀ عددی پیکار با حزب‌التحریر ایجاد شود.» وی خاطرنشان کردن این که: «حزب‌التحریر خطرناک‌ترین گروه است.» به نظر ما از نقطه نظر اعمال، این یک تبلیغاتی بیش علیه این حزب نیست.

 در واقع روسیه خواست تا موفقیت خودرا در مبارزه با حزب‌التحریر در اذهان مردم نشان دهد. پس تصویر دستگیری که در تاتارستان به‌شکل مستقیم توسط کانال‌های روسی نشر گردید، برای نشان دادن تبلیغات‌شان در خارج از کشور بوده است؛ نه چیزی دیگری. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید :

﴿وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ﴾

[انفال: 30]

ترجمه: زمانی‌که کفار با تو مکر می‌کنند و در تلاش این هستند تا تو را باز دارند و یا تورا به قتل برسانند و یا هم از مکه خارج سازند، پس آن‌ها مکر می‌کنند و الله(سبحانه وتعالی) هم مکر می‌کند و الله(سبحانه وتعالی) بهترین مکر کنندگان است.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-روسیه

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه