پنجشنبه, ۰۳ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۰۵م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

ولایه تونس: تجمع در سیدی بوزید در اعتراض به گزارش کمیتۀ حقوق بشر و آزادی‌ها

حزب التحریر-ولایه تونس در اعتراض به تصمیم کمیتۀ حقوق بشر و آزادی‌ها -که در اجزاء و کلیات با احکام الله سبحانه و تعالی در تناقض قرار دارد- و فرا خواندن به ایستادن و اعتراض بر این استهزاء و مسخرگی، تجمع اعتراضی بر پا نمود.

جمعة، 29 شوال 1439هـ / 13  جولای 2018م
 
ادامه مطلب...

"کودکان در مقابل پول" نمونه‌ای دیگری از ماهیت منفعت‌گرایانۀ نظام سرمایه‌داری که ارزش مادی را از ارزش انسانی والاتر می‌شمارد

(ترجمه)

خبر:

روزنامۀ نیویارک تایمز در هشتم جولای سال روان گزارشی را از مخالفت مقامات بهداشت دولت ترامپ با قطعنامۀ سازمان بهداشت جهانی در حمایت از تغذیۀ نوزادان با شیر مادر، که پژوهش‌های علمی سال‌ها نشان داده است که سالم‌ترین گزینه برای نوزادان است، منتشر نموده است. هیئت امریکا با در نظرگرفتن منافع تولید کنندگان شیرخشک، تلاش دارند تأکید این قطعنامه را که از دولت‌ها خواسته بود "دادن شیر مادر به نوزادان را حفاظت، حمایت و ترغیب کنید" حذف کنند، در حالی‌که بسیاری از متخصصان اثرات زیان‌بار تغذیه با مکمل‌های صنعتی و شیرخشک را روی سلامت کودکان بارها خاطر نشان نموده اند.

تبصره:

عکس‌العمل دولت امریکا در رابطه به این قضیۀ سیاسی بیانگر رقابت‌های بی‌رحمانۀ نظام سرمایه‌داری می‌باشد، طوری‌که کشورهایی‌که از تغذیۀ نوزاد با شیر مادر حمایت کردند، از سوی دولت ترامپ مورد تهدید قرار گرفته که با مجازات اقتصادی و فشارهای سیاسی مواجه خواهند شد. اکوادور اولین کشوری بود که بر سر راه منافع خودخواهانۀ امریکا قرار گرفت. قسمی‌که واشنگتن با صراحت بیان کرد که این امر "مجازات تجاری و قطع کمک‌های نظامی را در بر دارد"؛ در نتیجه اکوادور از تصمیم خویش منصرف شد و از دستورالعمل امریکا پیروی نمود.

استراتیژی تمام کشورهای سرمایه‌داری اینست که به ظاهر چهرۀ دموکراتیک از خود نشان داده؛ اما به مجرد این‌که منافع‌شان از سوی هرچیزی به خطر بیفتد، با رفتار بسیار شدید دیکتاتوری با آن برخورد می‌کنند، و این بیانگر آن است که نظام سرمایه‌داری ارزش زندگی، سلامت انسان و منافع افراد را حتی آسیب پذیرترین قشرجامعه، که عبارت از کودکان و سالمندان هستند، قربانی منافع اقتصادی و قدرت‌های سیاسی خویش نموده و این‌ها را منحیث خدایان خویش پرستش می‌نمایند. کشورهایی‌که با خشم و تهدید امریکا مواجه شدند، آن‌ها این مسئله را برملا ساختند؛ اما  نخواستند که نام‌شان فاش شود؛ زیرا از اقدامات تلافی‌جویانۀ این کشور هراس دارند.

در حقیقت ملت‌های دموکراتیک بیشترین سود و مفاد را ازکشورهایی‌که مورد انتقاد قرار داده و به اصطلاع جهان سوم می‌نامند، حاصل می‌کنند. چنین رفتارهای ریاکارانه و فریب‌آمیز از آغاز نظام سرمایه‌داری تا کنون آشکارا بوده و هیچ‌گونه اصلاحات را برای بشر ببار نیاورده و نخواهد آورد.

هنگامی‌که ما سیاست‌های نظام سرمایه‌داری را با سیاست‌های منصفانه و بشردوستانۀ نظام اسلام مقایسه کنیم، می‌توانیم تفاوت‌های بزرگی را در تحت دو نظام زندگی را که عبارت از نحوۀ برخورد با فطرت انسانی و رشد و پرورش شخصیت افراد جامعه است، دریابیم. نظام اسلام هیچگاه سلطه و قدرت یک تعداد خاص را بالای سایر افرادی‌که حقوق‌شان را پایمال کنند، نمی‌پذیرد. چنانچه هر سرزمینی‌که در زیر چتر خلافت زندگی می‌کرد، از تمام امکانات اجتماعی و سیاسی آن دولت برخوردار بوده، حتی بعد از این‌که اسلام قدرت سیاسی خویش را از دست داد، افراد مسلمان باقی مانده و تأثیر مثبت نظام اسلام بعد از صدها سال باقی مانده و باعث شده تا به امروز این نظام مورد تحسین و ستایش قرار گیرد.

در برنامه‌های امپریالستی و مستعمراتی اروپا و امریکا هیچ کشوری از تماس با این نظام بهره نبرده است، جز این‌که برای‌شان غم و اندوه، نقص حقوق و غارت منابع طبیعی سرزمین‌های‌شان چیز دیگری به میراث نگذاشته است. نظام سرمایه‌داری از گذشته تا عصر کنونی عمداً جنگ و قحطی را منحیث صلاح برای کنترول جوامع استفاده می‌نماید. بناءً ملت خویش را که تمایل به تطبیق این نظام نداشته، به وسیلۀ ایجاد ترس و وحشت حکمروای می‌کند.

استدعا می‌نمایم تا الله سبحانه وتعالی بار دیگر این نظام برجستۀ خلافت اسلامی را به سرزمین‌های مسلمانان بازگرداند تا به این ترتیب سیاست‌های لیبرال دموکرات سرمایه‌داری خاموش شده و از قید این نظام‌های فاسد و زیان‌آور رهایی یابیم. الله سبحانه وتعالی اسلام را منحیث نظام ناب و عدالت خواه که از طرف او سبحانه وتعالی برای بشر نازل شده و هیچ‌گونه بی‌عدالتی و خودخواهی را نمی‌پذیرد، توصیف نموده است.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَىٰ أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ ۚ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَىٰ بِهِمَا ۖ فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَىٰ أَنْ تَعْدِلُوا ۚ وَإِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا

[نساء: 135]

ترجمه: ای اهل ایمان، نگهدار عدالت باشید و برای الله(سبحانه وتعالی) گواهی دهید؛ هرچند بر ضرر خود یا پدر و مادر و خویشان شما باشد(برای ه کس شهادت می‌دهید)؛ اگر فقیر باشد یا غنی، الله(سبحانه وتعالی) به(رعایت حقوق) آن‌ها اولی است، پس شما(در حکم و شهادت) پیروی هوای نفس نکنید تا مبادا عدالت نگاه ندارید و اگر زبان را(در شهادت به نفع خود) بگردانید یا(از بیان حق) خودداری کنید، الله(سبحانه وتعالی) به هرچه کنید، آگاه است.

از این‌رو تنها دولت اسلامی که عبارت از خلافت اسلامی به طریقۀ پیامبرﷺ می‌باشد، می‌تواند از حقوق تمام انسان‌ها هم از پیر و جوان محافظت کند.

نویسنده: عمرانه محمد

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

مجوز حاکمیت بر اردن با شیوۀ جدید

  • نشر شده در اردن

(ترجمه)

صندوق بین‌المللی پول(IMF) در حال‌حاضر دومین جلسۀ بررسی خودرا با دولت اردن و شخصیت‌های غیررسمی برگزار می‌کند تا به برنامۀ اصلاحات اقتصادی‌اش برای اقتصاد اردن بازاریابی کند. براساس بررسی ما، نسبت به آنچه صندوق بین‌المللی پول در ویب‌سایت‌شان تحت عنوان "پرسش‌های مکرراً پرسیده شده در مورد اردن و صندوق بین‌المللی پول" به نشر رسانیده است، موارد ذیل‌را می‌خواهیم اشاره کنیم:

اول: برای خواننده در مورد نشست صندوق بین‌المللی پول سوال ایجاد می‌گردد با وجودی‌که سوالات و جوابات در آنجا موجود است که نشان می‌دهد که این صندوق خودرا منحیث حاکم باالفعل اردن قرار داده است و این خود از ماهیت پرسش‌ها آشکار می‌باشد، بطور مثال: دیدگاه صندوق بین‌المللی پول در مورد کمک‌های مالی، که برخی از کشورهای خلیج به ارزش 2.5 میلیارد دالر به اردن متعهد هستند، چیست؟ واکنش صندوق بین‌المللی پول به رویدادهای اخیر در اردن چیست؟ چه اقدامات‌را صندوق بین‌المللی پول برای مقابله با فساد، افزایش شفافیت و نظارت بهتر در اردن انجام داده است؟

چگونه می‌تواند یک کشور با عزت، چنین توهین و مداخله‌ای‌را در مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی خود اجازه دهد؟ و چه زمانی چنین گستاخی نحوۀ گفتار و برخوردرا قبول می‌کند؟ اگر حُکام اردن چنین سطح برخورد و گستاخی صندوق بین‌المللی پول را قبول دارند، پس مردم اردن، که به دین و وقارشان افتخار دارند، چنین بی عدالتی‌را هرگز نپذیرفته و ایشان این مصرع شعر را در مقابل آن‌ها یادآور می‌شوند که گفته است: تمام مشکلات تحمل می‌‌شود، اما تحقیر تحمل نمی‌شود... زندگی انسان صالح تحت ظلم و ستم، مانند کشته شدن‌اش می باشد.

دوم: کسی‌که پرسش و پاسخ‌های صندوق بین‌المللی پول را بخواند، متوجه خواهد شد‌که در آن مشخص شده است تا مالیات بر درآمدرا که قصد دارند به‌زور به مردم اردن تحمیل کند، تأیید خواهد شد و وهم‌چنان در آن آمده است تا برای افراد تحت امرش درمورد چگونگی تطبیق آن رهنمایی کند تا مردم‌را برای پذیرش آن متقاعد سازد. به همین خاطر بعد از ناکامی مزدورانش، خواسته است تا با شخصیت‌های غیررسمی ملاقات نموده و آن‌ها را برای راه حل‌های پیشنهادی و برنامه‌های اقتصادی‌اش قناعت دهد.

برای یک کشوری‌که ادعای حاکمیت بر قلمرو‌اش‌را دارد، این یک نشانۀ خطرناک است که به کارشناسان صندوق بین‌المللی پول اجازه دهد تا با شخصیت‌های غیررسمی دیدار کند. چگونه حاکمیتی اجازه می‌دهد تا ابزار استعماری امریکا به‌خواست خود جستجو کند و یا هرکسی را خواسته باشد ملاقات کرده و قوانینی‌را که بخواهد نیز تحمیل کند؟

تا جائی‌که موضوع حاکمیت شما(رژیم اردن) مطرح است، ما می‌بینیم که حاکمیت شما فقد در برابر زنان و کودکان درعا است که شما از ورودشان به اردن جلوگیری کردید و آن‌هارا ترک کردید تا شکار شبه‌نظامیان بشار و ایران شوند. هم‌چنان حاکمیت شما صرف در برابر حاملین مخلص دعوت بوده که به خانه‌های‌شان یورش برده و باعث وحشت‌زدگی اطفال‌شان می‌شوید و این مخلصین‌را به اساس اتهام‌های دروغین سازمان‌های امنیتی بازداشت می‌نماید.

کارشناسان صندوق بین‌المللی پول هزاربار خطرناک‌تر از، به اصطلاح تروریزم است که مردم‌را شب و روز از آن می‌ترسانند. کارشناسان صندوق بین‌المللی پول کسانی هستند که ملکیت عامۀ مردم اردن‌را تحت نام خصوصی‌سازی به سرمایه‌گذاران فروختند. آن‌ها کسانی هستند که پول جیب فقرا را سرقت می‌کنند. آن‌ها کسانی هستند که با حملۀ وحشیانۀ خود به‌برنامۀ درسی فرزندان ما می‌خواهند آن‌هارا فاسد کنند، و آن‌ها نیز باعث گردیدند که میزان قروض به حدود ۹۴درصد تولیدات ناخالص داخلی برسد. آن‌ها این کار را توسط افراد مفسد تحت امرشان، که در نهادهای دولتی برای تباه ساختن و فاسد کردن این نهادها جابجا کرده اند، انجام می‌دهند تا این نهادهارا طعمۀ خود بسازند.

سوم: ما شخصیت‌های غیررسمی‌را که کارشناسان صندوق بین‌المللی پول می‌خواهند آن‌هارا ملاقات کنند، خطاب قرار می‌دهیم. ما به شما توصیه می‌کنیم که با کارشناسان صندوق بین‌المللی پول دیدار نکنید و موقف را اختیار کنید که باعث رضایت الله سبحانه وتعالی و رسولش صلی الله علیه وسلم گردیده و از فقری‌که آن‌ها شمارا می‌ترسانند، مبنی بر این‌که اگر به گفته‌های‌شان عمل نکنید فقر همه کشور را فرا خواهد گرفت، گوش نکنید؛ زیرا الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَاءِ وَاللَّهُ يَعِدُكُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلًا وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ﴾

[بقره: ۲۶۸]

ترجمه: شیطان شما را وعده تهی دستی میدهد و به انجام گناه شمارا دستور می‌دهد، ولی الله(سبحانه‌ و‌تعالی) به شما وعدۀ آمرزش خويش و فزونی(نعمت) میدهد. الله(سبحانه ‌و‌تعالی فضل و مرحمتش) وسيع(و از همه چيز) آگاه است.‏

به وعده‌های دروغین آن‌ها گوش ندهید، زیرا الله سبحانه وتعالی از مردمان همانند آن‌ها شمارا هشدار داده است، او سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿يَعِدُهُمْ وَيُمَنِّيهِمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُورًا﴾

[نساء: ۱۲۰]

ترجمه: شیطان بدانان وعده‌ها می‌دهد و به آرزوها سرگرم می‌كند، و اهريمن جز وعده‌های فريبكارانه بديشان نمی‌دهد.

پس برای خود موقف با عزت‌را برگزینید که استعمارگران بدانند این امت توسط مردان واقعی و موقف‌های صادقانۀ آن‌ها به پیش می‌رود. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ * وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَّا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنكُمْ خَاصَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾

[انفال: ۲۴]

ترجمه: ای مؤمنان! فرمان الله(سبحانه وتعالی)را بپذيريد و دستور پيامبر او را قبول كنيد، هنگامی‌كه شما را به چيزی دعوت كند كه به شما زندگی(مادی و معنوی و دنيوی و اخروی) بخشد، و بدانيد كه الله(سبحانه وتعالی) ميان انسان و دل او جدائی می‌اندازد، و بدانيد كه همگان در پيشگاه الله(سبحانه وتعالی) گرد آورده می‌شويد(و به حساب و كتاب‌تان رسيدگی می‌گردد).‏ خويشتن را از بلا و مصيبتی به دور داريد كه تنها دامنگير كسانی نمی‌گردد كه ستم می‌كنند(بلكه اگر جلو ستمگاران گرفته نشود، خشك و تر به گناۀ آنان می‌سوزد) و بدانيد كه الله(سبحانه وتعالی) دارای كيفر سخت و مجازات شديد است.‏

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه اردن

ادامه مطلب...

نشست دو جانبۀ امریکا و روسیه در هلسینکی

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

رئیس جمهور امریکا و رئیس جمهور روسیه به تاریخ 16 جولای 2018م در هلسینکی پایتخت فنلند با یکدگر دیدار و گفتگو نمودند؛ آیا این دیدار به معنی پایان تنش‌ها میان دو دولت است؟ و آیا این دیدار ربطی به نشست کشورهای ناتو به تاریخ 12 جولای 2018م و تنش‌هایی ناشی از آن میان امریکا و هم‌پیمانان اروپائی آن دارد یا خیر؟ دیگر این‌که آیا این دیدار تأثیری بالای روابط روسیه با چین خواهد گذاشت؟ و پرسش اخیر این‌که آیا این دیدار تأثیری بالای حل و فصل قضیۀ سوریه دارد؟

پاسخ:

پس از مدتی تقریباً طولانی که از بالا گرفتن تنش‌ها در روابط امریکا و روسیه می‌گذرد، دیدارها در سطوح بالا میان دو کشور متوقف گردیده بود. این تنش‌ها از سال 2014م و زمانی بالا گرفت که روسیه جزیرۀ کریمیه را به خاک خودش پیوند داد و امریکا و اروپا در واکنش به این اقدام روسیه، تحریم‌های اقتصادی را علیه آن وضع نمودند. تنش‌های یاد شده در اواخر حکومت اوباما و با متهم نمودن روسیه به مداخله در انتخابات امریکا به نفع ترامپ، شدت بیشتری گرفت و از آن زمان به بعد، دیدارها در سطوح بلند میان دو دولت عملاً متوقف گردید.  هرچند رئیس جمهور دوکشور، پیش از این دیدار، دو بار دیگر نیز با یکدیگر ملاقات نمودند؛ چنان‌چه در حاشیۀ نشست کشورهای بیست در هامبورگ در ماه جولای 2017م و در حاشیۀ نشست اقتصادی(اوپیک) در ویتنام در ماه نومبر سال 2017م با یکدیگر ملاقات و گفتگو نمودند، اما این ملاقات‌ها در حد یک نشست نبود، چنان‌چه دیدارهای گذرا بوده و بررسی قضایای داغ را در بر نگرفت.

در یک و نیم سالی‌که از عمر ادارۀ حکومت ترامپ می‌گذرد، روسیه بارها تلاش نمود تا رئیس جمهوران دو کشور در یک نشست مشترک با هم گفتگو نمایند، اما امریکا پیوسته چنین نشستی را به تأخیر می‌انداخت و هدف‌اش از این کار، اعمال فشار بالای روسیه بود. روسیه همواره منتظر بود ترامپ برای بهبود روابط دوجانبه میان دو کشور ابتکاری به خرج دهد، اما در عین حال این را نیز درک می‌نمود که ترامپ برای چنین کاری با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم می‌کند؛ زیرا امریکا به دلیل رویکردهای ترامپ، در معرض امواج بزرگی از مخالفت‌ها قرار دارد که برخی از پیامدهای آن را می‌توان در تحقیقات باز علیه روسیه و استعفای شماری از اعضای تیم ترامپ به سبب روابط ادعا شده با روسیه مشاهده نمود.

به این ترتیب، دیدار کامل در سطح یک نشست با امریکا، همواره یکی از آرزوهای بزرگ روسیه باقی ماند که روس‌ها در براورده شدن آن ناکام مانده بودند و این کار تنها زمانی ممکن شد که امریکا خود تصمیم چنین نشستی را گرفت، چنان چه «هاریت مارکویس سخنگوی شورای امنیت ملی امریکا به تاریخ 21 جون 2018م اعلان نمود که بولتون مشاور رئیس جمهور امریکا در امور امنیت ملی در اواخر ماه جاری وارد مسکو خواهد شد تا هماهنگی‌های لازم جهت برگزاری نشست مشترک میان روسیه و امریکا را بررسی نماید.» (منبع: آژانس خبری سپوتنیک روسیه 24 جولای 2018م) بنابر این، مهمترین چیزی‌که در خصوص این دیدار به تاریخ 16 جولای 2018م باید بررسی گردد، این است که چرا امریکا-نه روسیه- تصمیم به برگزاری چنین نشستی میان دو رئیس جمهور گرفت و امریکا در این دیدار دنبال چه چیزی است؟ برای روشن شدن این پرسش به بررسی امور زیر می‌پردازیم:

  1. تمام نشان‌ها حاکی از این است که فشارهای امریکا بالای روسیه هم‌چنان ادامه دارد، چنان‌چه دو روز پیش از برگزاری این نشست، امریکا شماری از افراد استخبارات روسیه را متهم نمود که در انتخابات امریکا مداخله داشته اند. «وزارت عدلیۀ امریکا 12 تن از افراد استخبارات روسیه را متهم نمود که در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 2016م، وارد حساب‌های انترنتی شماری از مسئولین حزب دموکرات امریکا شده اند. رود روزنشتاین معاون وزیر عدلیۀ امریکا گفته که این متهمین با استفاده از پیام‌هایی زیر عنوان "شکار با نیزه" و برخی برنامه‌های آلودۀ کامپیوتری دست به این کار زده اند. قصر سفید اعلان نمود که دیدار ترامپ و پوتین در تاریخ مقرر صورت خواهد گرفت.» (منبع: روزنامۀ مصری الغد 14 جولای 2018م) در عین حال، لحظاتی پس از پایان دیدار ترامپ-پوتین در هلسینکی، شبکۀ الجزیره اعلان نمود که امریکا یک زن روس را به اتهام جاسوسی برای روسیه در واشنگتن بازداشت نمود.

با توجه به اقداماتی‌که دستگاه‌های حکومت امریکا در قبال روسیه انجام دادند، انتظار نمی‌رود فشارهای امریکا بالای روسیه، با وجود دیدار مشترک دو رئیس جمهور، چنان‌که روس‌ها می‌خواهند، کاهش یابد و این بدان معنی است که امریکا به انگیزه‌های دیگری حاضر شده با درخواست قدیم و جدید روسیه برای دیدار مشترک رئیسان جمهور دو کشور پاسخ مثبت دهد. این انگیزه‌ها را می‌توان با توجه به شرایط ماحول این دیدار بررسی نمود.

2. دیدار امریکا و روسیه در حالی صورت می‌گیرد که امریکا سرگرم جنگ تجاری با دو دشمن بزرگ است: یکی اتحادیۀ اروپا و دیگری چین. ظاهراً هدف امریکا از این دیدار، استفاده از روس‌‌ها علیه این دو دشمن است.

در خصوص اتحادیۀ اروپا، امریکا تصمیم گرفت فوراً پس از نشست اعضای ناتو در بروکسل و در میان اختلافات بزرگ میان اتحادیۀ اروپا و امریکا، با روسیه دیدار نماید. «نشست اعضای ناتو امروز در حالی در بروکسل آغاز گردید که انتظار می‌رود تنش‌های زیادی در آن بالاگیرد، به ویژه میان واشنگتن و هم‌پیمانان اروپائی آن بر سر اختلافاتی‌که در سکتور تجارتی، هزینه‌های دفاعی و توافق هسته‌ای با ایران جریان دارد. ینس استولتنبرگ سرمنشی ناتو پذیرفت که اختلاف نظرهایی میان این هم‌پیمانان وجود دارد.» (منبع: خبرگزاری روسیۀ امروز 11 جولای 2018م)

ترامپ رئیس جمهور امریکا برای نخستین بار در تاریخ روابط دوجانبه میان اعضای پیمان اتلانتیک، اتحادیۀ اروپا را علناً "دشمن" خطاب نمود. دیدار با روس‌ها یکی از مهمترین ابزار اعمال فشار امریکا علیه اروپائیان بود. جزئیات بیشتر از این قرار است:

الف) ترامپ رئیس جمهور امریکا به اروپائیان هشدار داد که در خصوص اوکراین با روسیه کنار بیایند، چنان‌چه دونالد توسک رئیس شورای اروپا در اظهاراتی گفت: «دونالد ترامپ به من گفته که انگیزه‌های سیاست روسیه در قبال اوکراین توجه او را به خود جلب نموده و پذیرفته که در خصوص اوکراین احساسات کمی داشته. توسک که در شبکۀ تلویزیونیTVN24 پولند صحبت می‌نمود، افزود: «در جریان چند باری‌که دونالد ترامپ با من صحبت می‌نمود، هرگز کوشش نکرد احساس ضعیف‌اش در قبال قضیۀ اوکراین را مخفی نگهدارد و به نظر می‌رسد او در خصوص آن‌چه روسیه در اوکراین انجام داد گشاده‌گی بیشتری دارد.» (منبع: خبرگزاری روسیۀ امروز 15 جولای 2018م) آنچه قضیه را حساس‌تر می‌کند این است که رئیس جمهور امریکا در جریان گردهمایی "هفت دولت بزرگ جهان" در ماه جون گذشته اعلان نمود که: «روسیه به این دلیل شبه جزیرۀ کریمیه را به خاک خود ملحق نمود که اکثریت ساکنین آن به زبان روسی صحبت می‌کنند.» (منبع: خبرگزاری روسیۀ امروز 15 جولای 2018م) این امر در اروپا مسئله‌ای بی‌نهایت حساس می‌باشد، زیرا اروپائیان اقدامات روسیه در اوکراین را بازی با امنیت تمام اروپا بر می‌شمارند که به هیچ‌وجه نباید در قبال آن گذشتی صورت گیرد. به همین دلیل است که اظهارات ترامپ در این خصوص از نظر اتحادیۀ اروپا مسئلۀ بسیار خطرناک برای اروپا قلمداد می‌شود، زیرا این اظهارات به معنی چراغ سبز نشان دادن به اروپا برای شکستن حریم مرزی و نقشۀ اروپا از جانب شرق می‌باشد.

ب) هشدار ترامپ به اروپائیان برای بازگرداندن روسیه به گروه هفت قدرت بزرگ: «دونالد ترامپ رئیس جمهوری امریکا به تاریخ 8 جون 2018م از سایر اعضای گروه هفت کشور بزرگ صنعتی خواست تا در خصوص بازگرداندن روسیه به این گروه فکر نمایند. ترامپ پیش از سفر به کانادا برای مشارکت در نشست این گروه گفت: "آن‌ها روسیه را از این گروه بیرون راندند و حالا موظف اند آن را بر گردانند، زیرا روسیه باید روی میز گفتگوها در کنار ما حضور داشته باشد." لازم به ذکر است که روسیه پس از آن که شبه جزیرۀ کریمیه را به خاک خود ملحق نمود از گروه هشت اخراج شد و پس از آن، این گروه تنها هفت عضو دارد.» (منبع: شبکۀ العربیة نت 8 جولای 2018م)

ج) شبکۀ الجزیره به تاریخ 15 جولای 2018م، یعنی پس از پایان نشست ناتو با انتشار گزارشی چنین گفت: «رهبران اروپا از نزدیک شدن روسیه و امریکا احساس خطر نموده اند.» یکی از نشانه‌های این احساس خطربزرگ اروپا از نزدیکی امریکا با روسیه، اظهارات وزیر خارجۀ آلمان است: «هایکو ماس وزیر خارجۀ آلمان به دونالد ترامپ هشدار داد که مبادا در جریان دیدارش با پوتین رئیس جمهور روسیه، به نماینده‌گی از هم‌پیمانان اروپائی‌اش معاملۀ یک جانبه‌ای را با روسیه انجام دهد. ماس که با روزنامۀ Bild مصاحبه می‌نمود افزود: هرگونه معاملۀ یک جانبه به نماینده‌گی از هم‌پیمانان، ایالات متحده را نیز متضرر خواهد نمود. بدون شک کسی‌که به هم پیمانان‌اش ضربه زند، اصل بازی را به خطر می‌اندازد.» (منبع: خبرگزاری روسیۀ امروز 15 جولای 2018م) نزدیکی امریکا با روسیه ممکن است ضررهایی را متوجه اتحادیۀ اروپا کند، چنان‌چه باعث می‌شود تحریم‌های اعمال شده از جانب اروپا علیه روسیه به دلیل قضیۀ کریمیه، که هر شش ماه تمدید می‌گردد، بی‌تأثیر خواهد شد و آنگاه روسیه به دولت‌های اروپائی اعتنائی نخواهد کرد.

د) ترامپ رئیس جمهور امریکا، که حکمت سیاسی ندارد، دست از تهاجم علنی به اتحادیۀ اروپا بر نمی‌دارد، به ویژه آلمان در خصوص خریداری گاز روسیه، چنانچه در پاسخ به پرسش منتشر شده به تاریخ 17 جولای 2018م نیز به آن اشاره نمودیم که او یک بار اروپا را "دشمن" می‌خواند، بار دیگر، دیگران را علیه آن تحریک می‌کند، چنان‌چه در نصیحت‌اش به نخست‌وزیر انگلیس در جریان دیداری‌که با وی در لندن داشت، «تریزامی در گفتگویی‌که با بی بی سی داشت، در پاسخ به پرسشی‌که در خصوص نصیحت ترامپ به وی مطرح گردید، گفت: او به من گفت که من باید به جای مذاکره با اتحادیۀ اروپا، این اتحادیه را محاکمه کنم.» (منبع: شبکۀ بی بی سی 15 جولای 2018م) هرچند انگلیس علناً قصد دارد از اتحادیۀ اروپا بیرون شود، اما در خصوص روسیه با اتحادیۀ اروپا هم نظر می‌باشد و بعید نیست اقدامات تحریک‌آمیز انگلیس علیه روسیه به هدف مختل نمودن دیدارها میان روسیه و امریکا صورت گرفته باشد. «سایت Mil Radar که در خصوص تحرکات هوائی فعالیت دارد، با انتشار خبری گفته که یک فروند طیارۀ وابسته به نیروهای نظامی هوایی انگلیس در سواحل شبه‌جزیرۀ کریمیۀ روسیه پرواز نموده و عملیات اطلاعاتی انجام داده است.» (منبع: خبرگزاری روسیۀ امروز 15 جولای 2018م)

به این ترتیب، فشارهای امریکا بر اروپا، اعم از هشدار به بازگرداندن روسیه به گروه هفت کشور بزرگ صنعتی، به رسمیت شناختن جزیرۀ کریمیه به عنوان بخشی از خاک روسیه به گونۀ غیرمستقیم، بی‌اعتنائی به حمایت از اوکراین در برابر تهاجمات اتباع روسیه در شرق این کشور(تقاطع‌های دونیتسک و لوغانسک) و بهبود روابط امریکا با روسیه از طریق دیدارهای دوجانبه، همه و همه هشدارهای بزرگی است که امریکا متوجه اتحادیۀ اروپا می‌کند. این هشدارها هرچند غیرمستقیم صورت می‌گیرد، اما هدف از آن، این است که امریکا از اروپا می‌خواهد در هزینه‌های دفاعی ناتو سهم بیشتری بگیرد، یعنی امریکا از طریق نزدیکی با روسیه، بالای اتحادیۀ اروپا فشار وارد می‌کند و این دقیقاً یکی از اهدافی اساسی دیدار ترامپ را با پوتین تشکیل می‌دهد.

3. اما در خصوص چین قضیه از این قرار است:

الف) دیدار رئیس جمهور امریکا و روسیه در خصوص چین نیز درست زمانی صورت گرفت که امریکا جنگ تجاری‌اش را با پیکینگ عملاً آغاز نمود. به مجرد این‌که چین خدمات‌اش را به امریکا انجام داد و موقف خشن کوریای شمالی را نرم نمود و به این ترتیب امریکا قضیۀ کوریای شمالی را در لست قضایای صلح‌آمیز گذاشته و شبح جنگ در شبه جزیرۀ کوریا بر طرف گردید، چنان‌چه سران امریکا و کوریای شمالی به تاریخ 12 جون 2018م در سنگاپور با یکدیگر ملاقات نمودند و در پی آن چین به دلیل تلاش‌هایش در راستای زمینه‌سازی برای این ملاقات، از جانب رئیس جمهور امریکا اظهار سپاس و قدر دانی دریافت نمود، به مجرد آن که این کارها صورت گرفت، امریکا شروع به عملی نمودن سیاست‌هایی نمود که حتی پیش از رئیس جمهور شدنش علیه چین اعلان نموده بود. امریکا سالانه مالیاتی به قیمت 50 میلیون دالر را بالای واردات اجناس چین به امریکا وضع نمود. چین نیز در واکنش، مالیاتی به همین قیمت بالای وارداتش از امریکا وضع کرد. سپس امریکا اعلان نمود که در خصوص واردات از چین نقشۀ جدیدی دارد که بر اساس آن سالانه 200 میلیارد دالر بالای واردات چینی اعمال خواهد شد و این مبلغی است که ممکن نیست چین بتواند آن را بالای واردات امریکا وضع کند، زیرا مجموع واردات چین از امریکا به 130 میلیارد دالر می‌رسد؛ در حالی‌که صادرات آن به امریکا به 500 میلیارد دالر می‌رسد. این نقشۀ جدید چین را وادار خواهد نمود تا برای پاسخ دادن به جنگ تجاری امریکا، روش‌ها و وسایل دیگری را جستجو نماید.

ب) یکی از این روش‌های چین، این بود که خود را به روسیه نزدیک کند، چنان‌چه نشست اخیر اعضای سازمان شانگهای را به تاریخ 10 جولای 2018م در چین و همزمان با گردهمایی هفت دولت بزرگ صنعتی به تاریخ 9 جولای 2018م در کانادا برگزار نمود، گردهمایی‌که روسیه در سال 2014م از آن اخراج گردیده بود.

این دو گردهمایی بیانگر دو پارچه‌گی جهان است؛ غرب در کانادا جمع می‌شود و شرق در چین. اما این وضعیت برای امریکائی‌که تسلط‌اش را پس از فروپاشی اتحادجماهیر شوروی در سال 1991م بر جهان گسترانید، قطعاً خوش‌آیند نیست. امریکا می‌داند که چین و روسیه دو عضو فعال سازمان شانگهای می‌باشند و واشنگتن با هردوی آن مشکل دارد؛ چنان‌چه با چین عملاً وارد جنگ تجاری شده و علیه روسیه تحریم‌های شدید و رو به افزایش را وضع نموده. از جانب دیگر، امریکا این را نیز می‌داند که ممکن است در سایۀ سیاست‌های واشنگتن علیه چین و روسیه، این دو عضو فعال سازمان یاد شده به یکدیگر نزدیک‌تر شده و روابط‌شان مستحکم شود. امریکا می‌داند که اگر این دو کشور را هم‌چنان دشمن‌های متمرد در تجارت و سیاست جهانی بر شمارد، این سیاست دو کشور مذکور را انگیزه خواهد داد تا به هم نزدیک شده و همکاری‌ها میان آنان، به شمول همکاری‌های نظامی، افزایش یابد. چنان‌چه هردو دولت احساس خواهند نمود که در برابر یک دشمن قرار دارند و آن امریکاست و این‌که همکاری‌های دوجانبه، توان آنان را بالا خواهد برد. پیام وزیر دفاع چین در سفرش به روسیه به خوبی بیانگر این واقعیت بود. «سیرگی شویگو وزیر دفاع روسیه از وی فنگ خا همتای چینی‌اش در مسکو استقبال به عمل آورد. فنگ خا در رأس یک هیئت نظامی و به منظور مشارکت در کنفرانس امنیت جهانی در مسکو وارد روسیه شد. این هیئت چین به این هدف وارد مسکو شد تا امریکائیان بدانند که میان نیروهای مسلح چین و روسیه روابط مستحکمی وجود دارد، به ویژه در اوضاع جاری. وزیر دفاع چین در این سفر گفت: ما اینجاییم تا به شما کمک کنیم و طرف چین حاضر است به گونۀ مساویانه با طرف روسی در خصوص قضایای مهم جهانی ابراز نگرانی مشترک نموده و موقف‌گیری واحدی را در برابر آن اعلان نماید.» (منبع: خبرگزاری روسیۀ امروز 3 اپرل 2018م)

ج) بنابر این، امریکا می‌داند که نزدیک شدن به روسیه و امید دادن به آن، باعث خواهد شد روسیه از چین فاصله گرفته و در نهایت پیمان سست‌شان، قبل از کامل شدن پایه‌های اصلی آن، مخصوصاً در عرصۀ نظامی، از هم بپاشد. چنان‌چه امریکا از میزان توان نظامی روسیه به خوبی آگاهی دارد و می‌داند که اگر این توان و یا بخشی از آن در کنار توان نظامی چین قرار گیرد، چین را سخت نیرومند نموده و به آن جرئت خواهد داد تا در برابر سیاست امریکا ایستاده‌گی نماید، یعنی تن به خواسته‌های واشنگتن ندهد. واشنگتن به این نتیجه رسیده که تحقق چنین کاری آسان است، زیرا روسیه به دلیل روابط بدی‌که با غرب دارد، ممکن است به چین روی آورده و به عنوان یک استراتیژی جدید با آن همکار شود و اگر امریکا در چنین شرایطی به روسیه روی خوش نشان داده و خود را به آن نزدیک کند و از فشارهای اعمال شده علیه آن بکاهد، از نزدیک شدن به چین منصرف خواهد شد.

باتوجه به دلایل فوق، واشنگتن به این نتیجه رسید که دروازه‌ای از امید را برای روسیه باز کند و روابط‌اش را با این کشور از طریق دیدار رئیس جمهوران دو کشور، به حالت قبلی برگرداند، یعنی به هدف متوقف نمودن نزدیکی روسیه به چین. اگر هنوز زود باشد که در خصوص اهداف امریکا از نشست و دیدار با روسیه ابراز نظر نهائی نمود و این‌که ممکن است اهداف نهائی، بسته‌گی به گام‌های بعدی امریکا در نزدیکی به مسکو داشته باشد، اما این تا فعلاً می‌توان ادعاء نمود که امریکا می‌تواند "پیمان" سست و مجهول میان روسیه و چین را به ساده‌گی از هم بپاشاند. امریکا در مسیر تحقق این کار گام‌های متعددی می‌تواند بر دارد؛ گاهی به جانب روس‌ها، مانند این دیدار مشترک و گاهی به سوی چینی‌ها، زیرا منافع تجارتی چین با امریکا برای پیکینگ بزرگ‌تر و اولویت بیشتری نسبت به هرگونه رابطه‌ای دیگری با مسکو دارد.

4. برای این‌که پیام‌های ترامپ به اتحادیۀ اروپا و چین تأثیرگذارتر باشد، ترامپ دیدارش را با پوتین یک دیدار باز قرار داد تا هر وقت لازم باشد وی را تحریک نماید، یعنی این آغاز گام‌های بعدی خواهد بود. به همین دلیل بود که پس از دیدارش با پوتین در هلسینکی اعلان نمود که این دیدار "شروع خوبی" بود. (منبع: خبرگزاری روسیۀ امروز 16 جولای 2018م) تلویزیون روسیۀ امروز جریان توافق دو کشور را در خصوص گشایش مذاکرات تمدید روند کار توافق خلع سلاح هسته‌ای که در سال 2010م میان دو طرف امضاء شده بود و در سال 2021م پایان خواهد یافت، به گونۀ مستقیم منتشر می‌نمود، ترامپ در این جریان اعلان نمود که روابط با روسیه تا چهار ساعت قبل به بدترین وضع ممکن قرار داشت، اما اینک تغییر نموده. آن چه ترامپ گفت، سخنان عامی است که با آنچه جون بولتون اعلان نموده بود، کاملاً هماهنگ شده بود. «جون بولتون مشاور امنیت ملی قصر سفید در برنامۀ هفته‌ای شبکۀ ای بی سی گفت: ما از روس‌ها خواستیم دیدار دو رئیس جمهور به صورت باز صورت گیرد و آن‌ها پذیرفتند. ما در پی نتائج محسوس نیستیم. جان هانتسمان سفیر امریکا در روسیه نیز در شبکۀ ان بی سی گفت: این یک نشست نیست، بلکه یک گردهمایی است. این یک تلاش است تا ببینیم آیا امکان دارد از تنش‌ها و انفعال‌ها و صریح بگویم برخی از خطرهای موجود در روابط دو طرف، کاسته شود؟» (منبع: خبرگزاری رویترز 16 جولای 2018م)

5. این بیانگر آن است که امریکا هنوز تصمیم ندارد روابط‌اش را با روسیه بهبود بخشد و این‌که هم‌چنان از سیاست اعمال فشار علیه آن استفاده می‌کند، اما به دلایل مربوط به شرایط بین‌المللی و جنگ تجاری امریکا با اتحادیۀ اروپا و چین، به این نتیجه رسیده تا با نزدیک شدن به روسیه، اروپا را بترساند و دروازه‌ای از امید را برای روس‌ها گشاید که آنان را از عزلت بین‌المللی بیرون آورده و روابط‌شان را با امریکا بهبود بخشد. تمام این کارها به این هدف صورت گرفته تا از یک طرف مانع نزدیک شدن روسیه به چین شود و از طرف دیگر شاید روسیه در سایر قضایای بین‌المللی، خواسته‌های امریکا را بپذیرد، چنان‌چه در سیاست امریکا در سوریه انجام داد و با تمام توان تلاش نمود نظام مزدور امریکا در سوریه را سر پا نگهدارد.

بنابر این، این دیدار به هدف حل و فصل برخی قضایای خاص بین‌المللی نبود، بلکه پیام داغی بود که به چین و اتحادیۀ اروپا فرستاده شد و آنچه فراتر از این هدف گفته شد، سخنان عام بوده و جهت خاصی نداشت. اظهارات دو طرف به خوبی این واقعیت را نشان می‌دهد؛ چنان‌چه «ترامپ گفت که گفتگوهایش با پوتین شامل همه چیز خواهد شد، از تجارت شروع تا امور نظامی و موشک‌ها و سر انجام چین. اندکی در مورد چین و دوست مشترک مان "شی" رئیس جمهور چین نیز گفتگو خواهیم نمود. در عین حال، پوتین رئیس جمهور روسیه نیز در آغاز دیدار در هلسینکی خطاب به ترامپ گفت: وقت آن فرارسیده تا در خصوص روابط میان مسکو و واشنگتن صحبت شود. او افزود که ما موظف استیم قضایای پیچیده و چندجانبۀ بین‌المللی را به بحث و بررسی گیریم.» (منبع: خبرگزاری رویترز 16 جولای 2018م) لاوروف وزیر خارجۀ روسیه نیز در این زمینه گفت: «دیدار هلسینکی به بررسی تمام موضوعات پیچیده خواهد پرداخت، موضوعاتی‌که در آن موقف‌های متفاوت داریم، تا بتوانیم در راستای نزدیک‌تر شدن دیدگاه‌های مان در خصوص راه‌حل‌هایی برای این مشکلات کاری انجام داده باشیم.» (منبع: الجزیره نت 16 جولای 2018م)

این‌ سخنان عام نشان می‌دهد که هدف از این دیدار، حل و فصل قضایای مشخص بین‌المللی نبوده و این مسئله از نتائج این دیدار به خوبی روشن می‌گردد، نتائجی‌که رسانه‌های جهانی آن را دست به دست نمودند. به گونۀ مثال: دو طرف در خصوص تأمین امنیت دولت یهود دیدگاه مشترک داشتند، «ترامپ گفت: تأمین امنیت "اسرائیل" چیزی است که پوتین و من می‌خواهیم که به عالی‌ترین وجه ممکن صورت گیرد.» (منبع: خبرگزاری رویترز 16 جولای 2018م) هم‌چنین دو طرف از سوریه خواستند نیروهایش را به مناطقی برگردانند که در سال 1974م و پس از جنگ‌های جنوب سوریه در مورد آن توافق صورت گرفته بود. هیچ یک از این موضوعات چیز جدیدی نیست، زیرا روسیه و امریکا مدت‌هاست که آن را به گونۀ علنی اعلان می‌کنند، پس این مسائل چیزی نیست که رئیس جمهور امریکا و رئیس جمهور روسیه به خاطر آن با هم دیدار نمایند. هم‌چنین موضوع خلع سلاح هسته‌ای دو طرف نیز چیز جدیدی نیست. «ترامپ رئیس جمهور امریکا گفت که خلع سلاح هسته‌ای مشکل اساسی است که باید میان دو طرف روسیه و امریکا حل و فصل گردد. او در گفتگویی با "فاکس نیوز" گفت که 90درصد از سلاح هسته‌ای جهان در روسیه و ایالات متحده قرار دارد و این در حالی است که اوباما رئیس جمهور قبل از وی به این باور بوده که قضیۀ گرمایش زمین و بلند رفتن درجۀ حرارت، مهمترین مشکل جهان است که از نظر او باید روی آن تمرکز صورت گیرد.» (منبع: خبرگزاری روسیۀ امروز 17 جولای 2018م)

به این ترتیب هر صاحب درک و درایتی می‌داند که امریکا و روسیه به هیچ وجه به هدف خلع سلاح هسته‌ای خود و به خواست خود با یکدیگر دیدار نمی‌کنند، هرچند این ادعا را بارها و بارها تکرار کنند. بناءً دیدار دو طرف به هیچ‌وجه به این هدف نبوده.

6. در خصوص تأثیر این دیدار بالای قضیۀ سوریه می‌توان گفت که هیچ چیز جدیدی در این دیدار در خصوص سیاست امریکا و سیاست روسیه در سوریه مطرح نگردید. هر دو دولت کاملاً توافق دارند بر این‌که انقلاب سوریه باید یک سره شود و هردو پیگیر این قضیه بوده و متفق اند که چنین کاری باید صورت گیرد. واقعیت این است: از زمانی‌که اوباما و پوتین به تاریخ 29 سپتمبر 2015م در خصوص قضیۀ سوریه دیدار نمودند، روسیه تاکنون سرگرم اجرای سیاست امریکا در سوریه می‌باشد و در تمام امور در هماهنگی کامل با امریکا عمل می‌کند. چنان‌چه در زمانی‌که روسیه مستقیماً فعالیت‌های نظامی انجام می‌داد، مانند بمباردمان شهر درعا و ماحول آن، در همین زمان بود که امریکا به تقویت روس‌ها پرداخت، چنان‌چه به مخالفان سوریه در جنوب پیام داد که "امریکا در خصوص تهاجم به درعا، هیچ نوع کمکی به آنان نمی‌کند". بنابر این، در خصوص تلاش‌های روسیه برای یک‌طرفه نمودن قضیۀ سوریه به گونۀ نظامی و زمینه‌سازی و فراهم نمودن تسهیلات توسط امریکا، هیچ چیز جدیدی میان دو طرف مطرح نگردید.

راه‌حل سیاسی قضیۀ سوریه را امریکا پیوسته به تعویق می‌اندازد تا حکومت بشار و روسیه بتوانند روند پاک‌سازی مخالفان مسلح را کامل نمایند، سپس امریکا مستقیماً پا پیش گذاشته و روند فراگیر سیاسی را بر اساس منافع خود پیش خواهد برد؛ روندی‌که ممکن است روسیه نیز در آن نقش و مسئولیت مشخصی داشته باشد و یا هیچ نقشی نداشته باشد. در این دیدار هیچ اشاره‌ای به این روند صورت نگرفت و این بدان معنی است که امریکا قصد دارد آن را به تأخیر بیندازد و یا قصد دارد روسیه در آن سهمی نداشته باشد و یا ممکن است هردو هدف مطرح باشد. بعید نیست که روسیه خود نیز این را درک کرده باشد که اهداف سیاست امریکا در سوریه به روسیه اجازۀ مشارکت نخواهد داد، اما روس‌ها امیدوار اند امریکا در عوض، در قضیۀ اوکراین بالای آنان فشار نیاورد، به ویژه قضیۀ کریمیه. ترامپ احساسات روسیه را در خصوص قضیۀ کریمیه دغدغه نمود، چنان‌چه قبلاً نیز به آن اشاره نمودیم، زیرا او در جریان نشست "گروه دولت‌های بزرگ صنعتی" در ماه جون گذشته اعلان نمود که شبه‌جزیرۀ کریمیه به این دلیل به روسیه ملحق گردید که ساکنین آن به زبان روسی صحبت می‌کنند. (منبع: خبرگزاری روسیۀ امروز 15 جولای 2018م)

این مسئله برای اروپا بی نهایت خطرناک است، زیرا از نظر اروپا، روسیه دارد مرزها و نقشۀ اروپا را از جهت شرق بر هم می‌زند. بعید نیست که روسیه فریب این اظهارات ترامپ را خورده و اقدام به وحشی‌ترین اعمال ممکن بزند، البته عملاً این کار را کرده، چنان‌چه چهره‌اش را در نزد مسلمانان به دلیل جنایت‌هایی‌که به خاطر منافع امریکا علیه مسلمانان مرتکب گردیده، سخت سیاه و تاریک نموده و این جنایت‌ها برای همیشه در حافظۀ مسلمانان در برابر امریکا، روسیه، مزدوران و وابسته‌گان آنان هم‌چنان باقی خواهند ماند و فراموش نکنیم که روزگار پیوسته در تغییر و تبدیل است و جنایت‌ها هرگز بی‌پاسخ نخواهد ماند.

﴿سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُونَ﴾

[أنعام: 124]

ترجمه: به زودى كسانى را كه مرتكب گناه شدند به[سزاى] آن‌كه نيرنگ مى‏كردند، در پيشگاه الله(سبحانه وتعالی) به خوارى و شكنجه‏اى سخت‏خواهند رسيد.

ادامه مطلب...

دموکراسی برای غارت منابع ما زمینه‌سازی می‌کند

  • نشر شده در پاکستان

هیچ مهم نیست که چی کسی به تاریخ ۲۵ جولای قدرت را بدست گرفت؛ زیرا آیندۀ اقتصاد پاکستان توسط صندوق وجهی بین‌المللی پول و نظام سرمایه‌داری، بازهم به غرب وابسته می‌ماند

(ترجمه)

به تاریخ 16 ماه جولای سال 2018م ارزش پول پاکستانی در برابر دالر امریکایی 5.7 درصد کاهش یافت و در تجارت بازار داخلی یک دالر به قیمت 128.50 پول تبادله می‌گردید. این دومین دیفلاسیون پولی(کاهش قیمت) است که در تحت "ساختار محافظتی" واقع می‌شود. پیش از این، ساختار محافظتی قیمت نفت را نیز به دو برابر افزایش داده بود. برهم قرارگرفتن این مقیاس‌ها، باعث به وجود آمدن انفلاسیون(تورم پولی) فراگیر در سطح کشور شده و تأثیرات فوری آن از قبل در زنده‌گی مردم احساس می‌شود. ورشکسته‌گی بعضی از ایده‌ها، کارشناسان اقتصادی پاکستان را وا می‌دارد تا به گونۀ کورکورانه از راه‌حل‌های ناکام و استفاده شدۀ غربی در مدیریت بحرانی‌که از دیرزمانی در اقتصاد پاکستان راه یافته است، استفاده نمایند. در حقیقت، دوره‌های اخیر دیفلاسیون و افزایش نرخ پترول، در اصل برای متوصل شدن در برنامۀ دیگری صندوق وجهی بین‌المللی پول زمینه‌ساز بوده تا هنوز افت پول داخلی این کشور را در برابر ارز‌های خارجی افزایش دهد. داکتر شمشاد اختر وزیر مالیۀ باسنجش در هنگام صحبت‌اش با رسانه‌ها در مجلس تبادلۀ اسهام پاکستان به تاریخ 14 ماه جولای 2018م گفت: «کار‌های اساسی به راه انداخته شده تا حکومت آیندۀ آن را در توافق با کفالت صندوق وجهی بین‌المللی پول بتواند طرزالعمل آن را سرعت ببخشد.»

براساس برنامۀ صندوق وجهی بین‌المللی پول(IMF) که در قبال این مملکت دارد، یکی از نشانه‌های برجستۀ آن "اثرات مقدماتی" روی برنامۀ دیفلاسیون پولی و بالا رفتن بهای نفت می‌باشد. اگر چنین تعاملات با(IMF) ادامه داده شود، شرایط بسیار دشواری در پیش خواهد بود، هزینه‌هایش بصورت عادی کاهش یافته و راهکار اصلاحات مالیاتی را افزایش می‌دهد که حالا بصورت کل دربالاترین حد ناملایمت نشان داده و در نتیجۀ فشار واردۀ‌شان به پس‌رفت مواجه شده اند.

از سال 1958م بدین‌سو، پاکستان از 16 برنامۀ IMF بهرمند گردیده است؛ ولی هنوز هم وضعیت اقتصادی در این کشور به حالت وخیم قرار دارد. چیزی‌که زیاد تکان دهنده است، وضعیت جاری این نزدیکی ناکام می‌باشد که با وجود این همه تجارب ناکام و منفی، حکام پاکستان بازهم باردیگر به برگشت به IMF پا فشاری می‌کنند. به راستی، این نشانۀ بی‌کفایتی، ورشکسته‌گی فکری و غلامی‌شان به قدرت‌های غربی می‌باشد.

از منظر جو سیاسی رایج، کشوری‌که درگیر بحث در مورد تغییر وضعیت فعلی و آینده‌اش قرار دارد، حزب التحریر-ولایۀ پاکستان می‌خواهد تا بعضی از نسخه‌های عملی را به پیش بکشد که دولت خلافت اسلامی بخاطر تغییر اساسی وضعیت اقتصادی پاکستان روی دست خواهد گرفت تا سبب سعادت و امنیت اقتصادی این کشور گردد:

- اقتباس معیار طلا منحیث واحد پولی دولت و گسستن ارتباط پول با دالر: دولت خلافت طلا و نقره را منحیث واحد پولی خود اتخاذ می‌کند. بنابر ارزش طبیعی طلا، معیار طلا ثبات را در تجارت جهانی به وجود آورده و توانایی دولت‌های مختلف را در دست کاری واحد‌های پولی‌شان بخاطر کسب منافع در تجارت بین‌المللی کوتاه می‌‎سازد. در قدم دوم، معیار طلا توانایی دولت را در چاپ واحد پولی طبق خواست‌اش، محدود می‌سازد. دولت براساس ذخایری‌که از طلا و نقره دارد، می‌تواند پول توزیع کند. به این ترتیب، اقتصاد داخلی با محدود شدن مقدار واحد پولی در حد انتشار، از انفلاسیون رهایی می‌یابد.

- اسلام قرضه بر اساس سود را منع کرده است. تقریباً 30 درصد از عایداتی‌که از اقتصاد پاکستان بدست دولت آن می‌آید، صرف خدمات سودی می‌گردد. اکثراً بلندترین هزینه در بودیجۀ حکومت پاکستان به این کار دیده می‌شود. در بودیجۀ فعلی، حکومت 1629.2 میلیارد روپیه را برای خدمات قرضه اختصاص داده است. تقریباً پولی به همین مقدار مذکور، در جهت بازسازی بندبرق باشادام ضرورت است. دولت خلافت تمامی قرضه‌هایی را که بر اساس سود استوار است، ازبین می‌برد و اگر پول باقی بماند، تنها خود قرض ادا می‌‌گردد. به این ترتیب، قسمت هنگفت عایدات بعد از بدست آمدنش بالای مردم عام و سایر ضروریات دولت به مصرف خواهد رسید.

- اسلام نظام و وضعیت کنونی را در بازار‌‌ها و داد‌و‌‌ستد سهامی را منع می‌کند، زیرا این قرارداد‌ها شامل کالا‌های مالیاتی می‌شود که اشیای قابل احتکار را در برنگرفته و از دید مالی حالت غیرثابت را دارا می‌باشد و باعث انحراف سرمایه به سکتور‌های غیرتولیدی اقتصادی می‌گردد. از این گذشته، اسلام ساختار کنونی شرکت‌های نظام سرمایه‌داری را که براساس بدهی‌های محدود با اتکاء بالای قرضه‌های کلان بانک‌های بزرگ ساخته می‌شوند، نیز رد می‌کند. قوانین اسلام در مورد تجارت و ساختار‌های شرکت به آسانی سکتور خصوصی را اجازه نمی‌دهد تا بالای صنایعی‌که به حجم پولی هنگفت نیازمند است، مسلط گردد و بدین‌گونه دولت خلافت نقش گسترده‌ای را در این صنایع حجیم بدست می‌آورد. بدین‌سان، بخش هنگفت از سرمایه، که اکنون  به چند تن در سکتور خصوصی مربوط می‌گردد، بعد از آن در اختیار دولت قرار می‌گیرد.

- اسلام به مالکیت املاک از یک دید خاص می‌نگرد و دولت خلافت این طرزالعمل‌اش را در بخش مدیریت اقتصادی بکار می‌‎گیرد. در اسلام سه نوع مالکیت وجود دارد:

1- ملکیت عامه: شامل جامدات، مایعات و منابع حرارتی می‌گردد که پترول، آهن، مس، طلا، گاز طبیعی وغیره را که در اعماق زمین یافت می‌شود و تمام انواع انرژی از قبیل انرژی حرارتی و کارخانه‌های صنایع بزرگ را دربر می‌گیرد. این ملکیت‌های عامه توسط دولت مدیریت شده و منافع آن در میان مردم توزیع می‌گردد.

2- ملکیت دولت: شامل انواع مالیات بوده که توسط دولت در پهلوی عواید‌ش از بخش زراعت، فعالیت‌های تجارتی و صنعتی در بیرون از محدودۀ ملکیت‌های عامه جمع آوری می‌شود. دولت این در آمدها را در ضروریات خود به مصرف می‌رساند.

3- ملکیت فردی: برخلافت دونوعی‌که در بالا تذکر یافت، این ملکیت توسط افراد کسب شده و در مطابقت با قوانین شرعی تنظیم می‌گردد.

در حال حاضر سکتور انرژی در پاکستان توسط سکتور خصوصی، که منافع زیادی را به خود جلب کرده، مدیریت می‌شود. دولت خلافت تسلط فردی بالای ملکیت عامه را خاتمه داده و قسمت بزرگ از عوایدی‌که اکنون در دست سرمایه‌داران در سکتور خصوصی قرار دارد، دولت آن را بالای توده‌ها تقسیم خواهد نمود.

ای مسلمانان پاکستان! الله سبحانه‌و‌تعالی با عزت‌ترین حالت را توسط دین پرافتخار اسلام برای شما نصیب گردانیده است. این اسلام است که شما را بهترین امت در میان بشریت انتخاب کرده است. عزت و خوشبختی شما در تطبیق این دین نهفته است و این عزت تنها از آن شما نیست؛ بلکه برای تمامی بشریت است؛ زیرا در تحت نظام‌های شیطان صفت ساختۀ بشر تحت ظلم واقع شده و این حالت بالای‌شان جریان دارد. بنابر این، با احساس خوشی دعاء نموده و در کار کردن با حزب التحریر به پا خیزید و از آن حمایت نمایید تا باشد که وعدۀ الله سبحانه‌و‌تعالی نسبت به اعطای پیروزی و نصرت و بشارت پیامبر صلی الله علیه وسلم بر اقامۀ خلافت برمنهج نبوت جامۀ عمل بپوشد.

﴿وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ﴾

[یوسف: 21]

 ترجمه: الله(سبحانه وتعالی) بر امور اش چیره است؛ ولی اکثر مردم نمی دانند.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایۀ پاکستان

ادامه مطلب...

نژادپرستی اوزیل را واداشت تا فوتبال آلمان را ترک گوید

مسعود اوزیل چهره تأثیرگذار بر فوتبال آلمان و قهرمان جام جهانی 2014م، که 92 مرتبه از طرف کشورش مورد بزرگداشت قرار گرفته، روز یکشنبه در یک بیانیه‌ای سه جانبه اظهار داشت: «تا زمانی‌که با برخوردهای نژادپرستانه و عدم احترام مواجه هستم. برای تیم ملی آلمان بازی نخواهم کرد.» او هم‌چنان گفت: «من نمی‌خواهم پیراهن تیم ملی آلمان را بپوشم. من آلمانی هستم تا زمانی‌که برنده باشم و هرگاه بازنده شدم، مهاجر هستم.»

کشور آلمان تاریخ طولانی در نژادپرستی دارد، در دهه‌های اخیر، جناح راست در این کشور موفق به کسب حمایت از سیاست‌های ضد مهاجرت و ضد مسلمانان گردیده است. اوزیل یگانه بازی کن در تاریخ آلمان نیست که مورد برخوردهای  نژادپرستانه قرار گرفته است. فجیروم پوتینگ که اصلاً از خلیج گینه است، در جریان بازی‌های جام جهانی اخیر، از طرف یکی از سیاستمداران جناح راست مورد هجوم لفظی نژادپرستانه قرار گرفت؛ همان کسی‌که گفت: «نمی‌خواهم مدافع بایرمونیخ همسایه‌اش باشد. حتی کسانی‌که در بازی‌ها دارای نقش وارزش هم هستند، مورد برخوردها و حملات نژادپرستانه قرار گرفته اند.

حميد منيب

ادامه مطلب...

مهاجرین مسلمانی‌که ازبکستان را ترک نموه بودند، فریب سخنانان دروغین رئیس جمهور شوکت میرضیایف را خوردند!

(ترجمه)

خبر:

به تاریخ ۲ جولای ۲۰۱۸م، رادیو آزادی IA ازبکستان گزارشی را به نشر رساند که به تاریخ ۲۸ می ۲۰۱۸م، دو برادر به نام‌های ابرول(Abrol) و شوخرات دوس‌مخمِدوف(Shukhrat Dusmukhammedov) در میدان هوایی تاشکند دستگیر شدند، که آنان در طول این پنج سال در فهرست افراد تحت تعقیب قرار داشتند و اکنون به سرزمین خود بازگشتند، چون به حرف‌‌های سارنوال متعقد بودند که گفت: در صورتی‌که داوطلبانه دوباره به خانه بازگشت کنند، از فهرست سیاه بیرون و روانه زندان نمی‌شوند. با این حال، خانم شوخرات دوس‌مخمِدوف(Shukhrat Dusmukhammedov) به نام مسعوده دوس‌مخمدوفا (MahsudaDusmuhammedova) در مورد همین قضیه به رادیو آزادی "ازودلیک" معلومات ارائه فرمود. بر اساس گفته‌های خانم، او در میدان هوایی برای ملاقات شوهرش و ایورش آمده بود و همرای آنان تقریباً کمتر از پنج دقیقه راز و نیاز نموده است.  مسعوده دوس‌مخمِدوف به رادیوی ما چنین گفت: «به تاریخ ۲۸ می، شوهرم و برادر بزرگش، که به فرمان ریاست جمهوری اعتماد نموده بودند، روانۀ سفر از استانبول به تاشکند شدند. به محض پای گذاشتن آنان در میدان هوایی و بدون آن که به ما فرصت پنج دقیقه صحبت را داده باشند، آن‌ها را از میدان خارج نموده و نزد فرمانده ریاست امور داخله بردند. ‏در روز بعدی آنان را در احضارات خانهء وزارت امور داخله انتقال دادند و به روز بعدی وکیل دولتی اعلام نمود و فرمود که شوهرم و برادرش در زندان زنگی‌آتینسکی(Zangiatinsky) ولایت تاش محکوم به حبس شدند.

تبصره:

بعد از وفات حاکم مستبد اصلی ازبکستان بنام اسلام کریموف، نخست وزیر این کشور "شوکت میرضیایف" در پست ریاست جمهوری قرار گرفت. بعد از این‌که شوکت میرضیایف در رأس قدرت سیاسی این کشور قرار گرفت، احکام زیادی به شمول احکامی مربوط به مسلمانان را صادر نمود. این احکام صادر شده نگرانی را در هردو عرصه ایجاد کرده، اعم بر مسلمانانی‌که در زندان‌های حکام مستبد محکوم به حبس اند و آن اشخاصی‌که سرزمین مادری خود را بخاطر فرار از شکنجه برای اعتقادات مذهبی‌شان ترک کرده اند.

امروزه هزاران مؤمن در بیرون از ازبکستان بخاطر فرار از شکنجۀ جرم فضای ایمان‌شان، به سر می‌برند. بعضی‌شان بیشتر از ده سال می‌شود که خانه‌های خود را ترک کرده اند و بعضی‌ها کمتر از آن، از این کشور فراری شدند. اکنون بعد از وفات حاکم مستبد، اسلام کریموف، و هنگامی‌که شوکت میرضیایف تقرییاً تغییرات اساسی را در هردو عرصه اعم در سیاست خارجی و سیاست داخلی  کشور ایجاد نمود، با این حال چشم امید مؤمنین باز شد که می‌توانند بدون هیچ ترسی از آزار و اذیت شکنجه مقامات دولتی به خانۀ خود بازگشت کنند. 

در ماه جون ۲۰۱۷م، در دیدار با امام، شوکت میرضیایف گفت که این ضروری است که فهرست سیاه باید تجدید نظر شود، تا باشد که در خصوص افراد بی‌گناه عدالت صورت گیرد. وی وعده داد تمام اعضای خانواده‌ای را که به اتهام فضای ایمان مجرم شناخته شده اند، آزاد کند. بعداً میرضیایف به تمام مخالفین اعتقادی-که کشور را ترک نموده بودند- به اطمینان کامل گفت: «ما هیچ‌ کسی را شکنجه نخواهیم کرد و آنان می‌توانند به صلح و رفا در ازبکستان زنده‌گی کنند، همان‌گونه که بعضی مخالفین از زندان‌ها رها شدند‌.»

این اقدامات از سوی مقامات کشور باعث شد که بعضی مؤمنین به خانه‌های‌شان به ازبکستان برگردند. مسلمانان ازبکستان، از کشور‌های مختلف جهان، که دور از مسائل سیاسی و اتفاقاتی‌که در جهان هرروز رخ می‌دهد، زیست می‌کنند، به امید بخشش حاکم مستبد شدند و خواستند که دوباره به خانه‌های شان بازگشته و زنده‌گی را از نو آغاز کنند؛ مگر دیری نگذشت که در ماه‌های اخیر بعضی از مسلمانان ازخارج به ازبکستان رسیدند که در نتیجه اکثریت مؤمنین دستگیر و بسیاری دیگر از آنان تا اکنون ناپدید گشتند. 

نداشتن شعور سیاسی و بدتر ازین جدایی و دوری از سیاست، باعث تهدید‌های خونین نه تنها برای مسلمانان ازبکستان شده؛ بلکه برای مسلمانانی‌که در سراسر جهان زندگی می‌کنند، نیز تهدید محسوب می‌شود.  هر سیاستمدار و هر کسی‌که سیاست را مطالعه می‌کند، درک می‌کند که دولت و تمام نهادهای آن تنها از رئیس دولت و احکام بی‌اساسی‌که صادر می‌کنند، تشکیل نشده است؛ بلکه سیاست دولت با مفکوره‌‌ای ارتباط دارد که در زنده‌گی روزمرۀ ما تطبیق می‌شود.

اگر ما به قدرت‌های ظالمانه و مستبدانه‌ای ازبکستان نظر اندازی کنیم، می‌بینیم که به هیچ ایدیولوژی وابسته نیستند و ما به راحتی می‌توانیم دید که به اساس مفکورۀ سیکولریزم ساخته شده و به طور دیکتاتوری وحشیانه به اجراء گذاشته می‌شود. ‏نهادهای قانونی، مانند تمام قوانین نافذۀ کشور ساختۀ دست‌ یک تعداد مردم است که دین را از زنده‌گی جدا می‌پندارند. ‏مردم ازبکستان، که مسلمان اند و به الله سبحانه‌و‌تعالی ایمان دارند، اما نمی‌توانند احکام شریعت را در زنده‌گی‌شان تطبیق کنند‌. ما می‌بینیم که مؤمنان از آزار و اذیت شکنجۀ این حکام مستبد سیکولر، که قدرت را در دست دارند و از اسلام و مسلمانان نفرت دارند، رنج بی‌شماری می‌کشند.

تغییر واقعی زمانی در ازبکستان ظهور خواهد کرد که مسلمانان ازبکستان اسلام را منحیث یک ایدیولوژی درک کنند. هرگاه مسلمانان ازبکستان قانون اساسی و قوانینی را که امروزه بر بالای مسلمانان تطبیق می‌شود، در زباله دانی بیندازند و زمانی‌که مسلمانان ازبکستان بخواهند شریعت اسلام را در چارچوب زنده‌گی روزمرۀ‌شان عملی کنند، در این موقع  قدرت به دست مردم خواهد بود و قانون حکومت از آن الله سبحانه‌و‌تعالی خواهد بود.

با ظهور ایدیولوژی اسلام، مسلمانان ازبکستان، که خانه‌های‌شان را ترک کرده اند، بدون هیچ ترسی از شکنجه و تهدید به مرگ به خانه و سرزمین مادری خود بازگشت خواهند کرد. آن زمانی خواهد بود که مسلمانان قادر به تطبیق اسلام در صلح و رفاه، بدون هیچ گونه ترسی به زنده‌گی‌شان و کسانی‌که دوست دارند، خواهند بود. الله سبحانه‌و‌تعالی ما را در راستای تحقق این امر یاری فرماید.

نویسنده: ایلدر خامزین

عضو دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

ظهور فتنه‌ها بر قلب‌ها

حضرت حذيفه بن الیمان رضی الله عنه می‌گوید: ما نزد حضرت عمر رضی الله عنه نشسته بوديم که گفت: آیا کسی از شما از رسول الله صلى الله عليه وسلم در مورد فتنه‌ها و انحراف از حق چیزی شنیده است؟ یک تعداد افراد گفتند: ما شنیده‌ایم، حضرت عمر رضی الله عنه گفت: شاید شما از پيامبر صلى الله عليه وسلم در مورد فتنه و اشتباهات انسان نسبت به خانواده و همسايه‌اش چیزی شنیده باشید، گفتند: بلی. گفت: این به وسيلۀ خواندن نماز و گرفتن روزه و دادن صدقه(و زكات) کفاه می‌شود، ولیکن منظورم اين فتنه نيست، بلكه فتنه‌اى است كه مانند دريا موج مى‌زند(فتنه‌اى سهم‌ناك و عالم‌گير). حضرت حذيفه رضی الله عنه گفت: مردم خاموش ماندند و من گفتم: اى اميرالمؤمنين! من شنیده‌ام که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«تُعْرَضُ الْفِتَنُ عَلَى الْقُلُوبِ كَالْحَصِيرِ عُودًا عُودًا، فَأَيُّ قَلْبٍ أُشْرِبَهَا نُكِتَ فِيهِ نُكْتَةٌ سَوْدَاءُ، وَأَيُّ قَلْبٍ أَنْكَرَهَا نُكِتَ فِيهِ نُكْتَةٌ بَيْضَاءُ حَتَّى تَصِيرَ عَلَى قَلْبَيْنِ عَلَى أَبْيَضَ مِثْلِ الصَّفَا فَلاَ تَضُرُّهُ فِتْنَةٌ مَا دَامَتْ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ، وَالْآخَرُ أَسْوَدُ مُرْبَادًّا كَالْكُوزِ مُجَخِّيًا، لاَ يَعْرِفُ مَعْرُوفًا وَلاَ يُنْكِرُ مُنْكَرًا إِلاَّ مَا أُشْرِبَ مِنْ هَوَاهُ»

(رواه مسلم)

ترجمه: فتنه‌ها از هرطرف لحظه‌به‌لحظه به قلب‌ها ظاهر می‌شوند، همان طو‌ی که حصير(بوریا) تارتار و رشته‌رشته بافته می‌شود و به هم می‌چسپد. هر قلبی‌که در معرض فتنه‌ها قرار گيرد، فتنه‌ها وارد قلب می‌شوند و خال سياهی در قلب نقش می‌بندد و هر قلبی‌که آن را رد کرد، نقطه‌ای درخشان در آن نمايان می‌شود، تا کار به جايی می‌رسد که قلب‌ها به دو قسم تقسيم می‌شوند، قلبی آن چنان درخشان و سفيد مانند سنگ سخت که تا ادامۀ آسمان و زمين، هيچ فتنه‌ای در آن مؤثر نيست؛ قلب ديگری سياه و خاکستری، مانند کوزه سرازير و سرنگون شده، که نه معروفی را می‌شناسد و نه منکری را، انکار می‌کند، مگر چيزی‌که بر مبنای هوی و هوس و آرزوها وارد آن گردد.

چنان‌چه در حدیث ترمذی آمده است:

هر وقتی‌که مؤمن مرتكب گناهی شود، در قلب وی یک نقطۀ سياهی پیدا می‌شود، پس اگر توبه كرد و دست كشيد و آمرزش خواست، قلب وی صيقل زده می‌شود و اگر به گناه بازگشت، آن نقطه سياه افزوده می‌شود تا آن‌كه قلبش را در غلافی فرو می‌برد. پس اين همان رانی(زنگاری) است كه الله سبحانه وتعالی از آن در قرآن ياد كرده است:

﴿كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾

[مطففين: ۱۴]

ترجمه: هرگز نه، یعنی اصلاً چنین نیست؛ بلکه با کردار و تلاش ايشان دل‌های‌شان را زنگ گرفته است.

مفهوم "ران" این است که شخص گناه می‌کند و از تكرار و کثرت گناه قلب وی با پرده‌ای احاطه می‌شود، تا آن‌كه از شناخت معروف و منکر عاجز می‌شود.

ای بهترین امتی‌که برای هدایت مردم به‌پا خواسته اید! صابر باشید، از اوامر و فرمان الله سبحانه وتعالی راضی باشید، امر به معروف و نهی از منکر کنید، رابطۀ قلبی‌تان را از دنیای فانی و زودگذر با الله سبحانه وتعالی و آن‌چه که نزد وی است، استحکام ببخشید و به لقاء الله سبحانه وتعالی دیدار پیامبر و اصحاب گرامی‌اش صلی الله علیه وسلم امید وار باشید. بدون شک، به زودترین فرصت الله سبحانه وتعالی برای شما چیزی عطاء خواهد کرد که راضی شوید؛ زیرا عاقبت نیک از پرهیزگاران است. پس کمر همت بسته کنید، متحد شوید و در مقابل ظلم و طغیان ظالمان بایستید، الله سبحانه وتعالی ضامن حفظ و کمک به شما است. لشکر الله سبحانه وتعالی پیروز می‌شود. غمگین مباشید، به آن‌چه که به‌شما می‌رسد یا فوت می‌شود، وقت آن رسیده که از جنت فردوس اعلی مطلع شوید. یا الله، قلب‌های ما را با ایمان عمارت بگردان و ما را بر دینت ثابت قدم نگهدار! آمین یا رب العالمین!

والسلام علی من اتبع الهدی

ادامه مطلب...

نظام فاسدی‌که همواره از فساد و افراد فاسد حمایت می‌کند

  • نشر شده در اردن

(ترجمه )

زمزمه‌های زیادی در سرزمین‌های اسلامی؛ از جمله اردن در مورد فساد و فساد پیشه‌گان و پی‌گیری آن‌ها گوش‌ها را نوازش می‌کند. اگر به حقیقت فساد و موقف اسلام در این زمینه توجه شود، نکات ذیل باید در نظر گرفته شود:

- منشأ، ماهیت و شالودۀ فساد در نظام سرمایه‌داری گره خورده است که امروزه بالای ما تحمیل می‌شود، زیرا این یگانه پایگاه فکری فاسدی است که زایشگاه تمام انواع فساد می‌باشد و الله سبحانه‌و‌تعالی در مورد فساد فکری را نوعی از فساد می‌نامد که آسمان‌ها و زمین را خراب می‌کند.

﴿لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا ۚ فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ﴾

[انبیاء: ٢٢]

ترجمه: اگر در آسمان‌ها و زمین، جز اللّه(سبحانه وتعالی) خدایان دیگری می‌بود، فاسد می‌شدند(و نظام جهان به هم می‌خورد)! بی‌گمان منزه است الله(سبحانه‌و‌تعالی) پروردگار عرش، از توصیفی‌که آن‌ها می‌کنند!

بناءً گفته می‌توانیم که هرگاه اساس هرچیز آلوده به فساد باشد، قطعاً که شاخه‌های آن نیز از این امر مستثنی نخواهند بود.

- پس از استقرار فساد ایدیولوژیکی(نظام فکری بشری) فساد دیگری بنام تقنین پا به عرصه وجود می‌نهد که این نوع فساد بجای الله سبحانه‌وتعالی به بشر حق تقنین می‌‍‌‌‌‌‌‌‌دهد؛ در حالی‌که الله سبحانه‌و‌تعالی می‌فرماید:

﴿وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ﴾

[مؤمنون: ٧١]

ترجمه: و اگر حق از هوس‌های آن‌ها پیروی کند، آسمان‌ها و زمین و همه کسانی‌که در آن‌ها هستند، تباه می‌شوند!

لذا هرگونه حاکمیتی به غیر از حاکمیت الله سبحانه‌و‌تعالی(حاکمیت کفر) غلط و فاسد بوده و جز یک زنده‌گی ذلت‌بار به بشر چیزی دیگری به بار نمی‌آورد. چنانچه الله سبحانه‌و‌تعالی می‌فرماید:

﴿وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا ﴾

[طه: ١٢٤]

ترجمه: و هر کس از یاد من روی گردان شود، زندگی(سخت و) تنگی خواهد داشت.

- فساد مردم و فساد در استفاده از ابزار کم‌ترین و ضعیف‌ترین موارد فساد است که آن‌هم از اثر فساد مبدأ(فساد فکر) بوجود می‌آید و این فساد(فساد مبدأ) خطرناک‌ترین نوع فساد است که هرگز قابل ترمیم و اصلاح نیست. اگرچه، اگر مبدأ درست و سالم باشد می‌تواند درمان شود. طوری‌که ممکن است در دولت اسلامی شخصی دزدی کند و یا هم رشوه ستانی کند؛ اما اسلام این‌گونه مشکلات را از طریق قوانین شریعت حل و فصل می‌کند. ولیکن در نظام سرمایه‌داری، فساد در میان مردم و فساد در استفاده از ابزار حتمی الوقوع بوده و هرگز قابل اصلاح بوده نمی‌تواند و اصلاح آن از طریق نظام فاسد مقننه که همواره در گرو تصویب فساد و قوانین محفاظتی آن می‌باشد، غیرممکن است. نظام، مردم و ابزار آن و حتی هر صدای حق به عنوان صدای فساد مطرح است؛ چنانچه که فرعون و افرادش دعوت حضرت موسی علیه السلام را به فساد متهم می‌کردند. الله سبحانه‌و‌تعالی می‌فرماید:

﴿وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسَىٰ وَلْيَدْعُ رَبَّهُ ۖ إِنِّي أَخَافُ أَن يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَن يُظْهِرَ فِي الْأَرْضِ الْفَسَادَ﴾

 [غافر: ٢٦]

ترجمه: و فرعون گفت: «بگذارید موسی را بکشم، و او پروردگارش را بخواند(تا نجاتش دهد)؛ زیرا من می‌ترسم که آیین شما را دگرگون سازد و یا در این سرزمین فساد بر پا کند!»

و باز می‌فرماید:

﴿وَقَالَ الْمَلَأُ مِن قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَىٰ وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ﴾ 

 [اعراف: ١٢٧]

ترجمه: و اشراف قوم فرعون (به او) گفتند: «آیا موسی و قومش را رها می‌کنی که در زمین فساد کنند و تو و خدایانت را رها سازد؟!»

یکی از بزرگترین نوع فساد، فساد سیاسی است، یعنی فساد در حاکمیت و فساد در حیطۀ کاری حاکمان، چراکه این نوع فساد شالودۀ و اساس فساد است که منبع تمام انواع فساد در جامعه بوده و زیر چتر آن تمام انواع فساد از قبیل: بد اخلاقی، اعمال نامشروع و تجاوز از حدود الله سبحانه‌و‍‌تعالی صورت می‌گیرد. روی این ملحوظ، اظهار دوستی و نزدیکی با یهودیان به عوض جنگ و پاک کردن سرزمین مقدس فلسطین از وجود کثیف آن‌ها خود نوعی فساد به حساب می‌آید. درخواست کمک از امریکا علم‌بردار کفر و اجازه دادن به آن در جهت افزایش خشونت‌ها در سرزمین‌های اسلامی بالای مردم  و قادر ساختن آن در راستای کنترول مسلمانان، خود نوعی از انواع بزرگ فساد بوده و استفاده از صندوق بین‌المللی پول به عنوان حاکم تأثیرگزار بر اقتصاد سرزمین‌های اسلامی نیز فساد، ورشکستگی و خرابی به حساب می‌آید.

مبارزه با فساد در اردن هرگز توسط نظام فاسدی‌که منشأ فساد توسط ایدیولوژی و نظام تقنینی‌که مردم را زیر فضای زهرآگینش قرار داده و از نظام فاسد این سرزمین حمایت می‌کند، هرگز ممکن نیست. تقاضای محاکمۀ افراد فاسد در حالی‌که در حفظ رژیم فاسدی‌که توسط نظام قانون‌ساز و ستون‌های دور و بر آن را احاطه کرده است، چیزیست که در تناقض با قرآن‌کریم و نحوۀ تغییر آن قرار داشته و در واقع یک نوع اتلاف وقت و تلاش بی‌جاست. در کل می‌توان گفت که فساد با وجود تمام فراخوانی برای مبارزه علیه آن یک پدیده‌ای‌ست که نابود کردن آن به بسیار آسانی ممکن نیست، بلکه مبارزه جدی و خستگی‌ناپذیر نیاز دارد.

از بین بردن فساد به شکل اساسی آن در اردن و سرزمین‌های اسلامی تنها با اقتباس از عقیدۀ اسلامی به عنوان زیربنای سیاسی دولت ممکن است که از آن تمام قوانینی سرچشمه می‌گیرد که مشاکل انسانی، اجتماعی، دولتی وغیره مبتنی بر اساسات اسلام چه از دید اقتصادی باشد یا اجتماعی یا سیاسی و یا هم حکمروایی و مشکلات سیاست خارجی را بصورت بسیار دقیق حل و فصل می‌کند؛ زیرا این قوانین از سوی پروردگار لطیف و خبیر بوده و او نسبت به انسان بهتر می‌داند که چی چیزی سبب عدالت و رحمت در بین انسان‌ها می‌گردد. الله سبحانه‌وتعالی می‌فرماید:

﴿أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ﴾

                                                                                                                       [ملک: ١٤]

ترجمه:  آیا آن کسی‌که موجودات را آفریده از حال آن‌ها آگاه نیست؟! در حالی‌که او(از اسرار دقیق و نهانی آن‌ها) باخبر و آگاه است!

فلهذا این امر محقق نخواهد شد، مگر با راه‌اندازی نظام سیاسی که توسط الله سبحانه‌و‌تعالی پروردگار جهانیان فروفرستاده شده و پیامبر ﷺ آن را تطبیق نموده و خلفای راشدین رضوان الله علیهم اجمعین آن را بر حسب روش رسول الله ﷺ به پیش بردند. این نظام جز خلافت راشده برمنهج نبوت چیزی دیگری نیست. روی این ملحوظ، ما از شما مسلمانان مخلص و کسانی‌که نسبت به فساد خشن و بدبین هستید، تقاضا می‌کنیم تا هرچه زودتر فساد را از ریشه‌کن نموده و به تأسیس این نظام الهی بشتابید.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر – ولایه اردن

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه