پنجشنبه, ۰۳ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۰۵م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

پاکستان با دموکراسی هیچ تغییری را شاهد نخواهد بود

  • نشر شده در پاکستان

در دموکراسی مهم نیست که کی رأی پاکستان را به دست می‌آورد؛ مردم به استعمار می‌بازند!

(ترجمه)

نتایج یازدهمین انتخابات سراسری پاکستان این را واضح ساخت که یک پاکستان جدید و یا هیچ تغییری توسط دموکراسی به وجود نخواهد آمد. از سوی دیگر، برنده‌های رأی مردم در ولایات کسانی اند که بعد از دهه‌ها تجربه مهارت زیادی در فساد دارند. از طرف دیگر، در مرکز برنده‌ها کسانی اند که ادعاء می‌کنند خواهان پایان‌دادن به فساد هستند، در حالی‌که رتبه‌های‌شان با فساد پر شده است، چون در دموکراسی فقط فاسدین "انتخابی" اند. این وضعیت رقت‌انگیز در زمان آمادگی‌های انتخاباتی واضح بود، با مصرف ده‌ها میلیون روپیه هزینه‌های فاسد در مبارزات انتخاباتی، برای اطمینان از شانس شان برای حکومت‌، تا این‌که بتوانند میلیاردها روپیه را برای خود تأمین کنند. دیگر، یازدهمین انتخابات سراسری تنها کفایت می‌کند، برای تأیید آن‌چه در ده انتخابات سراسری پیشین واضح بوده است.

 فارغ از این‌که کی رأی پاکستان را می‌برد، مردم به استعمار خواهند باخت. مانند انتخابات‌های گذشته، سازمان‌های استعماری، IMF(صندوق بین‌المللی پول) تخصیص بودجه را تعیین خواهد کرد(انکارکردن حق مسلم مردم در منابع سرشار پاکستان و غرق‌کردن آن‌ها در فقر). مانند تمام انتخابات‌ها گذشته، پنتاگون(وزارت دفاع)‌ امریکا و CENTCOM پالیسی نظامی پاکستان را تعیین خواهد کرد(محکوم‌کردن نیروهای مسلح ما به خدمت اهداف سیاست خارجی امریکا در خصوص افغانستان، هند و چین). و مانند انتخابات‌های گذشته، برای تعیین نصاب تعلیمی آینده‌ی کشور، و تضعیف وابستگی ما به اسلام،  USAID و UNESCO تصمیم‌گیری خواهند کرد. برنده‌ی رأی در دموکراسی فقط یک سوارکاری بالای یک اسب است که افسارش به طور محکم به دستان امریکا است.

یازدهمین انتخابات سراسری پاکستان تمام شده؛ ولی کمپاین حزب التحریر-ولایه پاکستان برای تأسیس دوباره‌ خلافت برمنهج نبوت ادامه خواهد داشت. دموکراسی به طور مکرر برای ما شکست خورده است و دوباره شکست خواهد خورد؛ با این وجود که به طور فرض رهبری جدیدی اسکان امور ما را به دست بگیرد. حالا زمانی است برای همه ما تا برای تأسیس دوباره‌ی حکومت آن‌چه که الله سبحانه وتعالی برای ما وحی کرده است، کار کنیم و با حزب التحریر در این راستا فعالیت کنیم. حزب التحریر با یک مسودۀ مفصل از خلافت، گروه‌های سرسپرده و زنان و مردان آگاه، از مراکش در غرب تا اندونیزیا در شرق برای رهبری ما برای حکومت توسط اسلام کاملاً آماده است. کار برای تأسیس خلافت یک وجیبه بالای همه‌ای ما است، به‌خاطری‌که حکومت اسلام در تمام امور مان یک انتخاب نیست؛ بل یک وجیبه از جانب الله سبحانه وتعالی است. الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلاَ مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمْ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلاَلاً مُبِينًا﴾

[احزاب: 36]

ترجمه: هیچ مرد مؤمن و زن مؤمنی را نرسد که چون الله(سبحانه‌وتعالی) و پیامبرش(صلی‌الله وعلیه وسلم) در کاری حکمی کردند، آن‌ها را در آن کارشان اختیاری باشد. هرکه از الله(سبحانه‌وتعالی) و پیامبرش(صلی‌الله وعلیه وسلم) نافرمانی کند، سخت در گمراهی افتاده است.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

اسکندنافیا: خطبۀ جمعه "رویاهای صهیونست‌ها بر قلۀ کوه‌ها به زودی نابود خواهد گردید!"

  • نشر شده در ویدیوها

ایراد خطبۀ جمعه توسط استاد منذر عبد الله در مسجد الفرقان تحت عنوان "رویاهای صهیونست‌ها بر قلۀ کوه‌ها به زودی نابود خواهد گردید!"
کوبنهاجن، 14 ذو القعده 1439هـ.ق / 27 جولای 2018م

ادامه مطلب...

ولایه سوریه: تجمع در شهر الدانا برای فرا خواندن مجاهدین به آغاز نبردها

  • نشر شده در ویدیوها

حزب التحریر-ولایه سوریه برای فرا خواندن مجاهدین به آغاز نبردها و عدم انتظار، در شهر الدانا واقع در حومۀ ادلب تجمع بر پا نمود.

جمعه، 14 ذو القعده 1439هـ.ق / 27 جولای 2018م

ادامه مطلب...

اردوغان: ما می‌خواهیم مردم سوریه را در مقابل حملات شورشیان و گروپ‌های نظامی حمایت کنیم

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

اردوغان رئیس جمهور ترکیه به تاریخ 25 جولای 2018م بیان داشت که در آیندۀ نزدیک با رئیس جمهور روسیه در باره قضیۀ درعا و ادلب به بحث و گفتگو خواهد نشست. در حال حاضر روسیه آماده‌ای حمله به ادلب شمالی است تا زمینۀ سلطه و سیطرۀ نظام را در این مناطق مساعد سازد، چنانچه همین کار را در مناطق دیگر نیز با تبانی و همکاری اردوغان انجام داده بودند. اردوغان در این بیانیه‌اش اظهار داشت: «در مورد درعا، که یکی از چالش‌ها و مسائل دشوار است، گفتگو خواهیم کرد. هم‌چنان در مورد ادلب هم مذاکره خواهیم کرد، چون در این مناطق احتمال بروز هرنوع مشکل در هرلحظه متصور است.» او در ادامه افزود: «آنچه که ما در پی آنیم، حمایت و پشتیبانی مردم سوریه از حملات است و خاصتاً حملات وحشیانه‌ای که بعضی از شورشیان و گروپ‌های نظامی راه‌اندازی می‌کنند.» (منبع: خبرگزاری رویترز، 25 جولای 2018م)

این در حالی‌ست که اردوغان حملات وحشیانه‌ای روسیه و نظام اسد را-که سال‌هاست به طول انجامیده- وحشیانه نخوانده است؛ حملاتی‌که تنها در یک شب به تاریخ 4 جولای 2018م جنگنده‌های روسی و سوری 600 عدد بمب را در شهر درعا ریختند و منطقه را به جهنم مبدل ساختند، از دید اردوغان وحشیانه نبوده است، چون این حملات کار "دوست عزیزش(پوتین)" بوده است. چنانچه اردوغان خودش پوتین را همین‌گونه وصف کرده است.

اردوغان در ادامۀ سخنانش گفت: «جهت ترغیب گروه‌های مخالف نظام برای اشتراک در نشست آستانه، که قرار است در روزهای 30 و 31 ماه جاری برگزار شود، باید از هرگونه عکس‌العمل منفی خودداری شود.» به این معنی که اردوغان از روسیه و نظام جنایتکار سوریه می‌خواهد که حملات‌شان را بر ادلب به تأخیر اندازند تا گروه‌های مخالف در نشست آستانه حضور یابند و در پای سند تسلیمی خود را با پذیرفتن نظام موجود در سوریه به سرکردگی بشار اسد، امضاء نمایند، در غیر آن حملات انجام خواهد گرفت و گروه‌های مخالف دست‌آورد و منفعتی نخواهند داشت. تأخیر حملات و اصرار بر آن اهرم فشار است که اردوغان با استفاده از آن بر گروه‌هایی‌که به نحوی از انحا زیر اثر ترکیه هستند، استفاده می‌کند تا بدین‌وسیله زمینۀ تسلط نیروهای مجرم نظام و روس را بر ادلب شمالی مساعد سازد؛ چنانچه قبلاً گروهای نظامی را با عملیات تحت نام "شاخۀ زیتون" فریب داده و بر عفرین حمله کرد و باعث شد که انقلابیون از ادلب جنوبی عقب نشینی نمایند و نیروهای روس و بشار برآن تسلط یابند. قبل از آن در عملیات "سپر فرات" تحت نام جنگ با داعش گروه‌های انقلابی را به شهر "الباب" راند.

از آغاز انقلاب سوریه تا اکنون، اردوغان به اثبات رسانده است که بزرگترین دسیسه‌ساز علیه مردم سوریه و انقلاب‌شان بوده است. وی با اهل سوریه منافقت نموده و فریب‌شان داده است، حتی این‌که تلاش نموده است تا آن‌ها  غلام و بردۀ غرب سازد و مناطق زیر تسلط‌شان را به روسیه و نظام مجرم اسد تحویل دهد. اردوغان در میان سقوط نظام اسد و بازگشت اسلام به صحنۀ حاکمیت، حائل واقع شده است، چنانچه مردم سوریه زمانی‌که دست به انقلاب و شورش زدند، شعار انقلاب‌شان این بود که این انقلاب خاص برای الله سبحانه وتعالی است و پیشوای ما برای همیش حضرت محمد صلی الله علیه وسلم است.

ادامه مطلب...

تنها خلافت راشده می‌تواند غرب را از پرتگاه نظام سرمایه‌داری نجات دهد

(ترجمه)

بدون شک، فرهنگ غرب-که امروز بر جهان حاکم است- فرهنگی است که مبتنی بر عقل و فطرت انسانی نبوده و بر یک اساس درست استوار نمی‌باشد؛ چون در اساس و جزئیاتش بر یک واقعیت مشخصی بروز کرده است ‌که حاکمیت کلیسا در زندگی از یک‌طرف، فلاسفه و مفکرینی‌که منکر وجود دین بودند، از طرف دیگر می‌باشد. نخست سبب اختلاف دیدگاه‌ این دو گروه در مورد انسان و حیات بود که بعداً باعث ایجاد سرمایه‌داری با نظام‌هایش گردید. بناءً فرهنگ غرب در مورد انسان از این دید که او انسان است، بحث نمی‌کند تا راه واقعی را برای حل مشکلاتش دریافت نماید، بلکه این فرهنگ قبل از این‌که در مورد واقعیت انسان و آنچه که به نفع و ضرر آن است بحث کند، در بارۀ آن حکم صادر می‌کند. از عمده‌ترین افکار تخریب کنندۀ آن مفکورۀ فردی و آزادی‌ها می‌باشد که مهم‌ترین مفاهیم این فرهنگ را تشکیل می‌دهند.

بناءً این فرهنگ راه را در پیش‌روی فرد کاملاً بازگذاشته تا هرکاری را که می‌خواهد، زیر نام آزادی انجام دهد و با این‌کار فطرت سالم و پاک جامعه را عوض می‌کند. زمانی‌که چنین شد، در مورد مهار طغیان این آزادی از طریق قوانین(مقید بودن آزادی فرد زمانی‌که به آزادی دیگران تجاوز نماید) بحث نمودند؛ اما با قوانین و ایدیولوژی وضعی‌شان نتوانستند جلو فساد را، که مانند آتش در علف زبانه می‌کشد، بگیرند. نتیجه چنان‌شد که با وجود داشتن زندگی مرفه، بسیاری از دنباله‌روان این فرهنگ، به خودکشی پناه می‌برند تا از زیر بار سنگین افکار ویرانگر این مفکوره نجات پیدا کنند.

جامعه به‌طرفی روان است که موافقت به آزادی‌هایی کند که در رسانه‌ها تقدیس می‌شوند و برنامۀ تعلیمی‌ای که نسل جدید را بر آسان‌سازی فحاشی و دوری از عفت تربیه می‌کند. علاوه بر قوانین وضعی، برهنه بودن، اختلاط، شراب و مخدراتی‌که عقل را از بین می‌برد، نیز جایز می‌داند. با این سبب، بسیاری از پدران باعث آزار و اذیت زنان، مادران و اطفال‌شان می‌شوند.

در یک درمان اصلاحی در امریکا، مؤسسه‌هایی برای معالجۀ آثار خشونت‌فامیلی در سال 1989م تأسیس شده بود و برای بازگشت زنان و اطفالی‌که از ناحیۀ مادی و یا معنوی متضرر شدند، کار می‌کند. این به‌قضایای بسیاری بر می‌گردد که در آن مناطق امنیت جامعه را تهدید می‌کرد. این مؤسسات هدف اولی‌شان حمایت از خانم‌ها و اطفالی است که خطر آن‌ها را تهدید کرده است؛ خطری‌که امنیت و سلامت افراد خانواده‌های غربی را تهدید می‌کند و در آینده از مهم‌ترین اسباب جدایی و پراگنده‌گی افراد خانواده‌های غربی به حساب می‌آید.

در یک احصائیه دقیقی‌که پولیس امریکا انجام داده، نشان می‌دهد که افراد قربانی خشونت خانوادگی، سالانه به 2928 تن رسیده و20 درصد زنان توسط شوهران قبلی خود به‌قتل می‌رسند؛ در حالی‌که یک میلیون زن دیگر از خشونت خانواده‌گی و حوادثی‌که منجر به استفاده از سلاح می‌شود، رنج می‌برد. چیزی‌که امنیت خانواده‌گی را در غرب تهدید کرده و به عوض محبت، راحتی و سازگاری، لانه‌ای برای جنایات گردیده است. در مقابل، اسلام جامعه و خانواده را با احکام الهی حفظ نموده، آن‌ها را سرپرستی می‌کند؛ اگرچه کسانی‌که دماغ‌های‌شان را از فهم حقیقت‌های آشکاری‌که نیاز به دلیل ندارد، بسته اند و این مسایل را نمی‌دانند، خصوصاً این‌که اسلام زن را به عنوان مربی و سرپرست فرزندان معرفی نموده است.

قوانین اسلام آنچه را که نظام سرمایه‌داری و آزادی‌ها از زن گرفته است، به او بر می‌گرداند. آزادیی‌که دشمنان زنان گمان می‌کنند اسلام زن را از آن محروم ساخته است، آزادی نیست؛ آن‌ها با قوانین ساختۀ‌شان زن را به حیث متاعی تحت نام آزادی در بازارها به فروش می‌گذارند. آن‌ها جسم زن و آنچه را که باید حفظ شود، می‌فروشند. همۀ این‌ها مشخص می‌سازد که زن از نظر آنان کالا و متاعی بیش نیست. به طور مثال 60 درصد اعلانات تجاری‌شان وابسته به جسد زنان است که مجلۀ امریکائی گلامور متخصص در امور زنان در یکی از شماره‌های آن نشان می‌دهد که 339 اعلان تجاری آنان از صورت زن کار گرفته شده است.

در مقابل متوجه می‌شویم، کسانی‌که ادعاء می‌کنند آزادی زن از این ناحیه است که او مالک خودش بوده و در آن حق تصرف را دارد، این مخالف فطرت و عقل ما است. اما دین اسلام زن را به قوانین لباس شرعی، منع خلوت با اجنبی، اختلاط وغیره حفظ نموده، آن را در ارتکاب فحشاء و منکرات، آزاد نگذاشته و برای اشباع غرایز، ازدواج را مشروع گردانیده است. اسلام با این‌کار زن را از ذلت نجات داده و دسترسی مردان  بیگانه را به زن سخت ساخته است. زن مقید به رابطۀ شرعی و محکم از جانب الله سبحانه وتعالی، که ازدواج است، می‌باشد و با این‌کار ارتباط خانواده‌گی استوار شده و نسل بشر نیز تکثیر می‌یابد. با این کار روابط اجتماعی به‌وجود می‌آید که فامیل‌ها دارای روابط دوستانه باشند. پس فامیل‌ها با مفاهیم قوی با هم رابطه بر قرار می‌کنند که مهم‌ترین آن‌ها نیکی به والدین وغیره می‌باشد.

در خاتمه باید گفت: آزادیی‌که غرب برای زن‌ها داده است، به‌شکل دلخراش در زنان، فامیل‌ها و جامعه تأثیر گذاشته و نه‌تنها جامعه را به طرف رفاه سوق نداده، برعکس جوامع غربی سخت دچار بی‌بندوباری، فقر فرهنگی، تشنجات خانوادگی و اجتماعی، تشوشات روحی... می‌باشد که اسلام به همۀ این‌ها راه‌حل واضح و معقول ارایه نموده است که آن از طریق دولت خلافت راشده بدست آمده و در این نظام تمثیل درست نیز می‌شود و زنان غرب و همه بشریت را از پرتگاه فرهنگ سرمایه‌داری نجات خواهد داد.

برگرفته از جریدۀ الرایه

نویسنده: غاده عبدالجبار(ام اواب)

ادامه مطلب...

دست‌آوردهای بن سلمان پس از یک‌سال ولیعهدی

(ترجمه)

با وجود روابطه نزدیکی‌که محمد بن سلمان-به عنوان یک مزدور وفا دار- همرای امریکا دارد، با وجود صدها میلیارد دالر که او برای تثبیت حکومت و تقویت موقعیت خود به عنوان تنها وارث تاج و تخت به امریکا پرداخته است و با وجود این‌که امریکا بر سعودی به عنوان یک دولت فرمانبردار و محور در منطقه اعتماد کرده و تحت رهبری آن قرار دارد، هنوز  سطح سیاسی و جایگاه سعودی در منطقه و جهان هم‌چنان در حال رکود است؛ بگونه‌ای‌که در تاریخ سلطنت سعودی هیچ سابقه‌ای نداشته است.

بن سلمان مقام‌ها و صلاحیت‌های زیادی را در اختیار داشته و هنوز هم در هر کار دخالت می‌کند. در حال حاضر وی باصلاحیت‌ترین مقام در سعودی بوده و تمام نظم اداری سعودی را تحت کنترول خود دارد. علاوه بر ولیعهدی، رئیس دفتر شاهی، مشاور ویژۀ شاه، وزیر دفاع، رئیس مجلس امور اقتصاد و توسعه، رئیس مجلس امور سیاسی و امنیتی، رئیس هیئت امنای صندوق شهداء، معلولین، اسراء و گم‌گشتگان، دارای حق تصرف در شرکت آرامکو و اختیار فروش 5 درصد از سرمایۀ آن در بازار جهانی و رئیس هیئت مدیرۀ صندوق سرمایه‌گذاری عمومی(صندوق دارائی عامه) می‌باشد. او رهبری است که لقب طوفان درهم‌شکن را به خود گرفته است و یا به عبارت دیگر، او از زمانی‌که به عنوان ولیعهد منصوب شده است، همه‌کاره در دولت آل سعود می‌باشد. بنابر این، حال که تمام قدرت در سعودی در دست محمد بن سلمان قرار دارد، پرسش اینست که به گذشت یک سال از قدرت وی، دست‌آوردهای وی چیست؟ درین خصوص می‌توان به موارد ذیل اشاره‌یی داشت:

1. در سطح روابط با امریکا:

محمد بن سلمان، سعودی را به طور کامل و شامل آن همراه با خسته‌های خرمایش به امریکا مرتبط ساخته است. سعودی به بهانۀ مبارزه با تروریزم در محور سیاست‌های امریکا می‌چرخد. بن سلمان با جیمز تایمز وزیر دفاع امریکا در تماس بوده و در راستای مبارزه علیه تروریزم  و از بین بردن آن، به دنبال ایجاد راه هماهنگی و توسعۀ همکارهای نظامی و دفاعی، عربستان سعودی و امریکا امریکا می‌باشد، و در همین ارتباط، از برگزاری نشست‌های تحت نام اجلاس عربی اسلامی و امریکایی سخن به میان می‌آورد؛ مجموعه نشست‌هایی‌که بین ملک سلمان و دونالد ترامپ رئیس جمهور امریکا صورت گرفته و هدف آن‌ها مبارزه با افراط‌گرائی عنوان شده است.

2. در سطح روابط با همسایه‌گان:

محمد بن سلمان دولت ایران را دشمن درجه اول خویش می‌خواند و تمام روابط دولتش را بر همین اساس مبتنی ساخته است. او از دشمنان واقعی خویش؛ مانند دولت یهود، امریکا و غرب بی‌خبر بوده و با آنان روابط استراتیژیکی را نیز بر قرار داشته است و در مواجهه در برابر آن‌چه را که دخالت‌های ایرانی در منطقه عربی می‌نامند، برخواسته است و خواهان محدودیت اقدامات و هماهنگی‌های مشترک دولت‌های عربی برای مقابله با ایران و تحت محاصره نگهداشتن آن بوده و می‌خواهد که جهان را علیه آن بشوراند. طوری‌که قطع روابط دیپلوماتیک سودان با ایران را یکی از ثمرات تلاش‌های خود می‌داند؛ چیزیکی منجر به نهادینه شدن دشمنی‌های سیاسی در میان سرزمین‌های اسلامی شده؛ درگیری‌های فرقه‌ای که سبب پارچه‌پارچه شدن گردیده و ضعیف شدن مسلمانان را افزایش می‌دهد؛ درگیری‌هایی‌که آن‌ها را از دشمن اصلی آن‌ها منحرف ساخته و در خدمت مهره‌های امریکائی قرار می‌دهد.

3. در سطح روابط میان دین و دولت:

محمد بن سلمان از طریق کاهش نقش سلفی‌ها در امور حکومتداری، روابط اسلام با دولت را در سعودی مورد صدمه قرار داده. سلفی‌ها؛ کسانی‌که از زمان تأسیس نظام شاهی سعودی حامیانی به مثابۀ ستون‌های این نظام بودند، بن سلمان می‌خواهد چهرۀ آنان را مخدوش ساخته و در تلاش است تا از شر میراث آن‌ها، که در سلطنت سعود تا زمان تأسیس آن به وسیلۀ انگلیس‌ها ریشه دواندنده است، نجات یابد؛ چنانچه اعلام نمود که وی اسلام معتدل و میانه‌رو را می‌پذیرد؛ اسلامی‌که دروازه‌اش بر تمام جهانیان باز باشد. وی اعلام نمود که او سلطنت آزاد را پایه‌گذاری خواهد نمود، به همین سبب صلاحیت‌های کمسیون امر به معروف و نهی از منکر را از آن‌ها گرفت. وی ایران، اخوان المسلمین و گروه‌هایی را که آنان را تروریستی می‌خواند، مثلث شر عنوان کرده و تلاش دارد تا این فکر را عام سازد که امروز وظیفۀ مسلمانان دوباره تأسیس مفهوم مثلث شر، مخصوص به خلافت بوده و این‌که مسلمانان به دنبال بنای امپراتوریی با توجه به درک و جاه‌طلبی‌های مثلث شر می‌باشند؛ طوری‌که به گمان بن سلمان، الله سبحانه وتعالی و پیامبرش حضرت محمد صلی الله علیه وسلم ما را به تأسیس دولت اسلامی(خلافت) امر ننموده و این‌که هر فرد حق انتخاب، باورها و آنچه را که به آن ایمان می‎آورد، دارد.

اما بن سلمان در خصوص وهابیت گفت: «آنچه را که وهابیت می‌نامند، درینجاه وجود ندارد؛ بلکه اغلب سعودی‌ها مسلمانان سنی مذهب می‌باشند، ما مسلمانان شیعه مذهبی را نیز داریم.» به همین ترتیب، بن سلمان اسلام سیاسی را با تمام جزئیات آن مورد حمله قرار می‌دهد.

4. در سطح روابط زن با مرد و جامعه:

بن سلمان با استفاده از هروسیله‌ای ممکن به طور فعالانه در تلاش است که جامعۀ سعودی را از طریق فاسدسازی زنان و تشویق آنان به برداشتن حجاب از چهره و اختلاط با مردان به فساد کشانده و از طریق پروژه‌های بیهوده و بی‌معنی تحت نظارت "بنیاد سرگرمی" می‌خواهد که ارزش‌های غربی را در یک کشور محافظه‌کار اسلامی، نهادینه نماید؛ مانند: اجازه دادن به شرکت و یا داشتن نقشی در سینما، تیاتر، موسیقی و ورزش برای زنان و ایجاد پارک‌ها و میدان‌های وسیعی درین ارتباط، و نیز از طریق پروژۀ گسترده‌ای تحت نام "نیوم و بحرالاحمر" که عبارت از یک شهرک رباتیک با قوانین آزادی شخصی و اختلاط غربی می‌باشد؛ مثلاً: درین شهرک زن حق دارد که لباس شناء پوشیده و با مردان در سواحل شناء نماید. هزینۀ ساخت این شهرک 500میلیارد دالر تخمین زده شده است. تحقق این پروژه جزء آرمان بلندپروازانه‌ای می‌باشد که بنام چشم‌انداز 2030م یاد می‌شود. این شهرک در دورترین منطقۀ شمال غربی سعودی به امتداد 460 کیلومتری کنار دریای سرخ بناء شده و قسمت از زمین‌های مرتبط به محدودۀ مصر و اردن را نیز در بر می‌گیرد. این شهرک در نزدیک سرزمین‌های اشغال‌شده توسط دولت یهود تأسیس می‌شود تا بدین‌وسیله این پروژۀ ترکیبی از فساد را کامل و انواع بسیار از رزایل را به یک‌بارگی نشر و عادی سازد.

5. در سطح مداخلات منطقه‌ای در دولت‌های همسایه:

درین ارتباط می‌توان بگونۀ مثال به یادآوری مداخلات سعودی در یمن اکتفاء کرد. بن سلمان طبق نقشه و فرمان امریکا در جنگ و درگیری‌های آن با مزدورهای انگلیسی، سعودی را در باطلاق یمن قرار داده و در ریختن خون بی‌گناهان و کشتار زنان و اطفال، تخریب شهرها، بی‌جاسازی یمنی‌ها و پارچه‌پارچه ساختن سرزمین یمن، سهیم ساخته است. علاوه بر آن، تمام این‌ها، دخالت سعودی در یمن خسارات اقتصادی بسیاری با عواقب فاجعه‌بار زیادی برایش وارد نموده است؛ این جنگ هزینۀ روزانۀ سعودی را به 200 میلیون دالر رسانده است.

6. در سطح اقتصادی:

وضعیت اقتصادی سعودی تحت رهبری بن سلمان هم‌چنان درحال بدتر شدن است. برنامۀ اصلاحی بن سلمان به کاهش سریع سطح اقتصادی، با درصدی بالایی از تورم، رکود و ضعف رشد منجر شده است؛ درحدی‌که دولت به اقدامات ریاضتی اقتصادی روی آورده، مالیات را افزایش داده، قیمت‌ها را بالا برده و شرکت‌های خارجی را مجبور به پرداخت ماهانه‌های هنگفتی نموده است. و ضعیت اقتصادی در سعودی باعث خروج صدهاهزار تن از ساکنین این سرزمین و فرار سرمایه‌های بسیاری از آنان شده است، به ویژه پس از این‌که ده‌ها شاهزاده و مقامات بلندپایۀ دولت، به بهانه‌ای مبارزه با فساد بازداشت و از آن‌ها اخاذی شد. وضعیت کنونی سعودی باعث ترس از سرمایه‌گذاری در پروژه‌ها شده است. درصدی تولید داخلی نسبت به سال 2017م به 0.7 درصد برگشته، طبقۀ فقیر سعودی به 20 درصد و نرخ بیکاری به 13 درصد رسیده است.

 این‌ها خلاصه‌ای برجسته‌ترین دست‌آوردها؛ بلکه گندکاری‌های بن سلمان پس از یک سال قدرت آن می‌باشد.

برگرفته از جریدۀ الرایه

نویسنده: ابوحمزه الخطوانی

مترجم: علی مطمئن

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه