یکشنبه, ۲۷ صَفر ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۰۱م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

چرا حاکمان مسلمان جامۀ ننگین بر تن کرده‌اند؟!

  • نشر شده در سیاسی

پیامبر اسلام می‌فرماید: ترجمه؛ «دو گروه از مردم هستند که اگر صالح باشند تمام مردم نیز صالح خواهند بود و اگر فاسد شوند همه مردم فاسد می‌شوند: آن‌ها علما و حاکمان هستند.» (ابو نعیم فی الحلیة)

جهان اسلام در ذلت‌بارترین عصر خود بسر می‌برد تا جایی که قبرها از دهکده‌ها بیشتر شده‌اند. در این سرزمین‌ها مردم با شمشیرِ دست ساختۀ خود کشته نمی‌شوند؛ بلکه همه با اسلحه‌ای پیشرفته و مواد کیمیاوی خطرناک به گونه دسته جمعی قتل عام می‌گردند که غرب و روسیه یکجا با دست‌نشاندگانِ سفاک خود حتا بر اطفال، زنان و پیرمردان رحم نمی‌کنند. آیا می‌شود پرسید که این همه جنگ و کشتار برای چیست، و چرا صفِ جنگ از مدیترانه و اقیانوس آرام عبور نمی‌کند؟

لیبیا در جنوب مدیترانه از عصر استعمار تاکنون هیچ‌گاه روز خوش را ندیده‌است تا این‌که مردم چند سالِ قبل حاکم مستبدِ که چهل سال بالای شان حاکمیت داشت را با انقلاب یک‌سره نابود نمودند. با این همه، در حال حاضر رقابت میان امریکا و اروپا به ویژه انگلستان این سرزمین را به قبرستان سوخته مبدل کرده‌است.

مردم یمن در جنگ منطقه‌ای ایران و سعودی و نیز تمویل امریکا و انگلیس، سلاخی می‌شوند. فلسطینیانِ بی دفاع نزدیک به یک قرن است که توسط نیروهای تا به دندان مسلح یهود هر روزه کشته و یاهم زندانی می‌گردند. عراق به سرزمین خاکستر مبدل شده‌است. در افغانستان وضعیت به عین شکل به پیش می‌رود، ولی نحوه دخالت و بهانه‌ی کشتار متفاوت است.

در این میان هیچ‌گاه جهان نمی‌تواند گورهای دسته جمعی مسلمانان روهنگیا را از خاطر دور سازد، و یاهم کشتار بی رحمانه‌ای نیروهای بشار اسد و طیارات جنگی روسیه را از حافظه بیرون کند، جنایاتی که هر روز سر خط خبرهاست؛ تا جایی که سرمنشی سازمان ملل کشتار مردم بی‌گناه "غوطه شرقی" سوریه را «جهنم روی زمین» عنوان نموده‌است.

اگر به ماهیت این همه جنگ، کشتار و ویرانی نگریسته شود همه در جغرافیایی مسلمانان اتفاق می‌افتد، جغرافیایی که از دیر زمان تاکنون نقطه وصل قاره‌ها و قدرت‌های جهانیست. اهمیت این جغرافیا طوریست که راه‌های بحری و هوایی آن از آسیا به افریقا و از آنجا به اروپا و امریکا وصل می‌شود. این مسئله از این جهت با اهمیت است که در جهان کنونی باوجود این‌که راه‌های هوایی انکشاف یافته است با آنهم بیش از 90 درصد اموال تجارتی جهان از طریق بحر انتقال می‌یابد، تا جایی که 65 درصد از نفت جهان از مسیر خاورمیانه و توسط کشتی‌ها وارد بازار غرب می‌گردد.

آیا یگانه عامل این همه جنگ، ناامنی و کشتار دسته جمعی ملت‌ها به ویژه مسلمانان همین مسئله است که غرب و روسیه در تلاش اند تا از یکدیگر پیشی گیرند؟

شاید این‌ها بخشی از این عوامل باشند، چنان‌که ایالات متحده امریکا با حمایتش از اشغال یهود(اسرائیل) در دلِ خاور میانه تنها مسئله حمایت از یهود در برابر مسلمانان نیست، بلکه امریکا با حمایتش از یهود و مسلح ساختن آن با سلاح‌های هسته‌ای و کیمیاوی، هموراه تلاش نموده است تا حاکمان 22 کشور عربی را-به نمایندگی از 300 ملیون عرب-در جایش‌شان بنشاند، مبنی بر این‌که آن‌ها در برابر 4 ملیون یهود چیزی کرده نمی‌توانند و در برابر امریکا چه می‌توانند انجام دهند!

اما عامل عمده آن را می‌توان در جلوگیری از بیداری و وحدت مسلمانان جستجو کرد، زیرا اندیشکده‌های غرب پی برده‌اند که هیچ نظمِ در جهان نمی‌تواند ایدیولوژی سرمایه‌داری را به چالش بکشد، مگر اسلام. امریکا با این پیشگیری و آسودگی خاطر، چین و روسیه را حتا خطرناک‌تر از تروریزم تلقی نموده و آن را در استراتیژی‌اش گنجانیده است.  

خطرناکی روسیه شاید در توان نظامی به ویژه توان هسته‌ای آن کشور باشد، اما از نظر اقتصادی در وضعیت خوبی قرار ندارد. اما چین از لحاظ نظامی و اقتصادی پس از امریکا قرار دارد که می‌تواند برای امریکا تهدید بزرگِ منطقه‌یی و حتا جهانی تلقی گردد، اما از نظر تسلط جهانی هیچ‌گاه نمی‌تواند جانشین امریکا شود. با این همه چگونه صفِ جنگ، کشتار و سلاخی مسلمانان از مدیترانه و اقیانوس آرام به جانب اروپا و غرب کشانیده شود؟

هیچ نفرتی برای من و حتا مردمانِ گیرافتاده در این جغرافیا بدتر از نفرتِ حاکمان مسلمان و بعد سازمان ملل نخواهد بود که از آن‌ها تا ابد بیزاری جویم، زیرا این حاکمان مسلمان هستند که دست‌های خون آشام غرب و نیز چپاولِ سرمایه‌های مسلمانان را سرپوش گذاشته هر تجاوز، قتل و تباهی را با سازمان ملل-و این دست ساختۀ غرب-توجیه می‌نمایند؛ سازمانی که گویی بر زخم‌های تازۀ مسلمانان تیزآب می‌پاشد. پس نفرین بر نظم، عدالت، دموکراسی و قوانین بشری که با آن حاکمان ما جامۀ ننگین بر تن کرده‌اند.

احمدصدیق احمدی

ادامه مطلب...

تحت نام تروریزم، مسلمانان با تحقیر و زجر رو به رو اند

  • نشر شده در کینیا

(ترجمه)

امت اسلامی در کینیا  یک بار دیگر بعد از آن‌که یکی از افراد این امت "هانیه ساگر" همسر عالم شهید "ابود روگو" به روز جمعه شانزدهم فبروری ۲۰۱۸م  به ده سال زندان در "ممباسا" محکوم شد، شوکه شدند.

طبق بیانیۀ قضایی این کشور، جرم او طرح‌ریزی حملۀ تروریستی بالای یکی از پاسگاه‌های مرکزی پولیس است. یک روز بعد از آن در ۱۷ فبروری ۲۰۱۸م، شیخ گویو گرسا، یکی دیگر از برادران امت در محکمۀ "میلیمانی" در شهر "نایروبی" به تهمت عضویت در گروه الشباب، محکوم به زندان گردید.

این دو حادثه از جمله صد‌ها حادثۀ دردناکی است که امت مسلمه در کینیا به آن رو به رو است. این حوادث دال بر آن است که تنها هدف پیکار تحت نام مبارزه با تروریزم، هدف قرار دادن اسلام و مسلمانان است. تحت نام مبارزه با تروریزم، این پیکار در جاهای مختلف و به اشکال مختلف هم‌چون تحقیر، زجر و شکنجه، از مسلمانان قربانی گرفته است.

چرا مسلمانان قربانی این جنگ غربی قرار گرفته‌اند؟ اسلامی که از خالق کائنات نشأت نموده و تنها بر اساس اوامر الله سبحانه وتعالی استوار می‌باشد که در هر صورت با طبیعت انسان سازگار بوده و تنها مشکل‌گشای بشریت می‌باشد؛ بدین اساس، می‌تواند تنها بدیلی خوبی برای نظام کپیتالیزم سیکولر باشد. نظام کپیتالیزم، نظام نشأت کرده از فکر محدود بشر بوده که با طبیعت انسان سازگار نیست، و برای اینکه حلال مشکلات گوناگون بشریت اعم از اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و دیگر بخش‌های زنده‌گی بشود، گره‌های دیگری را بر مشاکل زندگی شان اضافه نموده است.  

بعد از سقوط خلافت اسلامی در ۳ مارچ ۱۹۲۴م، قدرت‌های غربی همواره در تلاش بستر سازی برای ایدیولوژی نابکار و فرسوده خود بوده‌اند، و همواره تلاش نموده‌اند که آن را از اضمحلالی که به آن رو به رو است، نجات دهند. بناً پیکاری که از سوی این کشور‌ها به رهبری امریکا بر ضد اسلام و مسلمانان راه اندازی شده است، جریان دارد.

این‌جا به دو مورد مهم این پیکار می‌پردازیم:

1. استفاده از رسانه‌های گوناگون توسط امریکا و هم‌پیمانانش برای فضا سازی شعارهایی؛ از قبیل: دموکراسی، آزادی بیان، آزادی ملکیت و آزادی فردی.

 آن‌ها از این طریق می‌خواهند اسلام و کسانی را که به آن پایبندی کامل دارند را به جهانیان وارونه نشان داده و آن‌ها را با القابی؛ از قبیل: بنیادگرا، احساساتی، افراطی و ترویست از صحنه بردارند.

2. استفاده از رهبران مزدور در بین مسلمانان و افراد منافق، فریب خورده و فرصت طلب و کسانی‌که فریب فرهنگ لیبرال و غربی غرب را خورده و شیفتۀ زندگی غربی شده‌اند. این حلقه شامل آن‌هایی که داد از دین زده و چنان وانمود می‌نمایند که به اسلام ارج قایل اند، نیز می‌شود. این‌ها کسانی از قبیل علمای اسلامی در خدمت دولت و علمایی از حرکت‌های مختلف اسلامی است که داد از اسلام می‌زنند؛ اما در حقیقت سیکولر‌هایی اند که به تفکر جدایی دین از سیاست باورمند می‌باشند.

 با اتکا به این پایه‌ها، امریکا و هم‌پیمانانش جنگ جهانی‌شان را علیه هر مسلمان آزاده‌ای که بلند شده و بر ضد این شعار‌های آن‌ها ایستاده و بر ضد نقشه‌های استعماری آن‌ها مبارزه کند، اعلام نموده‌اند. آن‌ها هر مسلمانی با فکر مستنیر را تهدیدی به تمدن غرب و بلاخره به ایدیولوژی باطل سیکولر و کپیتالیست خود می‌دانند. در کینیا، استعمارگران و امیریالیست‌های غربی به رهبری امریکا دست به اعمال فزیکی نیز زده‌اند، که از آن جمله می‌توان از مداخلۀ نظامی ارتش کینیا در سومالیا در ۱۶ اکتوبر ۲۰۱۱م نام برد. این در حالی است که؛ این دولت‌ها در داخل کینیا به هر احدی که در این سرزمین از انقیاد کامل به اسلام لب می‌گشاید را القابی؛ از قبیل: رادیکال، افراطی و بنیادگرا داده‌اند.

حکومت کینیا نیز همانند هر کشور استعمار شدۀ دیگر چشم به راه کمک‌های اقتصادی غرب بوده و از این طریق به آن‌ها سر تسلیمی فرو برده است؛ اما سران این سرزمین نمی‌دانند که در پس پرده آن کمک‌ها معاملات و نقشه‌های خبیثانه‌ای شامل است که همه بر ضد اسلام و مسلمانان و به نفع قدرت‌های استعماری اند. حوادث اخیر به مقاسیه نقشه‌های خبیثانۀ غرب و پلان‌ها و سرمایه‌گذاری‌های این کشور‌های تروریستی بر ضد مسلمانان در سرزمین‌های دیگر؛ از قبیل: سوریه، مصر، تاجکستان، ازبکستان، روسیه و غیره سرزمین‌ها همانند قطره‌ای در دریاست.

الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ ٱلْجَنَّةَ وَلَمَّا یأْتِكُم مَّثَلُ ٱلَّذِینَ خَلَوْاْ مِن قَبْلِكُم مَّسَّتْهُمُ ٱلْبَأْسَآءُ وَٱلضَّرَّآءُ وَزُلْزِلُواْ حَتَّىٰ یقُولَ ٱلرَّسُولُ وَٱلَّذِینَ آمَنُواْ مَعَهُ مَتَىٰ نَصْرُ ٱللَّهِ أَلاۤ إِنَّ نَصْرَ ٱللَّهِ قَرِیبٌ﴾

[بقره: ۲۱۴]

ترجمه: آیا گمان برده‌اید كه داخل بهشت می‌شوید بدون آن‌كه به شما همان برسد كه به كسانی رسیده است كه پیش از شما درگذشته‌اند؟ زیان‌های مالی و جانی(و شدائد و مشكلات، آن‌چنان ملّت‌های پیشین را احاطه كرده است و) به آنان دست داده است و پریشان گشته‌اند كه پیامبر و كسانی‌كه با او ایمان آورده بوده‌اند(هم صدا شده و) می‌گفتند: پس یاری الله كی(و كجا) است؟ بی‌گمان یاری الله نزدیك هست.‏

﴿إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یسْراً﴾

[شرح: ۶]

ترجمه: مسلّماً با سختی و دشواری، آسایش و آسودگی است.‏

شبانی موالیمو

سخنګوی رسانه‌ای حزبالتحریر-کینیا

ادامه مطلب...

خطابۀ پنجاه و چهارمین نشست امنیتی مونیخ

  • نشر شده در پاکستان

نخیر؛ آقای جنرال بجوا! خلافت تنها خوش باوری نیست، بلکه فرضی است که پیامبر آخرالزمان مژدۀ بازگشت آن را داده است

(ترجمه)

بتاریخ ۱۷ فبروری ۲۰۱۸م در طی پنجاه و چهارمین نشست امنیتی مونیخ، جنرال بجوا گفت: «مفکورۀ خلافت خوش باوری بیش نیست.» او ضمناً اضافه نمود: «در پاکستان، مفکورۀ خلافت هیچ نوع انقباضی نداشته است.» بدین گونه، در نشست قدرت‌های بزرگ استعماری که دهه‌ها جنگ را بر امت تحمیل کرده‌اند، فرماندۀ بزرگ‌ترین ارتش مسلمانان جهان، مفکورۀ خلافت را تخریب می‌کند.

بدون شک، خلافت تنها خوش باوری نبوده، بلکه بالای مسلمانان فرضی است که در غافل شدن از آن، مرگ افراد به بدترین نوع مرگ تشبیه شده است که همانا مردن بغیر از اسلام می‌باشد. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است:

«مَنْ مَاتَ وَلَيْسَ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»

(رواه مسلم)

ترجمه: هرگاه کسی بمیرد در حالی‌که حلقۀ بیعت به گردن‌اش نباشد، به مرگ جاهلیت مرده است.

خلافت بالای ما در هر سن و سالی که هستیم، یک فرض است که پیامبر آخرالزمان صلی الله علیه وسلم در مورد اش فرموده است:

«وَإِنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي وَسَتَكُونُ خُلَفَاءُ فتَكْثُرُ. قَالُوا: فَمَا تَأْمُرُنَا؟ قَالَ: فُوا بِبَيْعَةِ الْأَوَّلِ فَالْأَوَّلِ وَأَعْطُوهُمْ حَقَّهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ سَائِلُهُمْ عَمَّا اسْتَرْعَاهُمْ»

(رواه بخاری)

ترجمه: پس از من پیامبری نمی‌آید و خلفاء می‌آید که تعداد شان زیاد می‌باشد، اصحاب پرسیدند، پس ما را در قبال آن‌ها چی دستور می‌دهید، فرمود: با ایشان یکی پی دیگر بیعت کنید و حق شان را ادا کنید و الله(سبحانه وتعالی) آن‌ها را به چیزی که سپرده، پرسان خواهد کرد.

پیامبر بزرگوار اسلام امام مرسلین حضرت محمد صلی الله علیه وسلم به بازگشت خلافت بعد از حاکمیت ظلم بشارت داده است، او صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

«ثُمّ تكونُ مُلْكاً جَبريَّةً، فتكونُ ما شاءَ الله أنْ تكون، ثُمّ يرفعُها إذا شاءَ أنْ يرفعَها. ثُمّ تكونُ خِلافةً على مِنهاج النُّبُوَّة، ثم سكت.»

(رواه احمد)

ترجمه: بعد از آن ظلم حاکم می‌شود و تا وقتی‌که الله سبحانه وتعالی بخواهد ادامه پیدا کند، ادامه پیدا می‌کند، سپس هرگاه الله خواست دور اش می‌کند، سپس خلافت برمنهج نبوت خواهد آمد، سپس سکوت کرد.

در این شکی نیست که دعوت به سوی خلافت نه‌تنها در پاکستان انقباض پیدا کرده بلکه یکی از نیاز‌های مبرم مسلمانان به شمول قوت‌های مسلح می‌باشد. حکام پاکستان از اثر فشار خلافت خواهی مجبور می‌شوند تا نام آن را به زبان آورند، مگر بازهم باداران صلیبی شان را اطمینان می‌دهند که خلافت باز نخواهد گشت و به مثل قرن‌های گذشته آنان را شکار نخواهد کرد. به همین خاطر حکام پاکستان کمپاین افترا آمیز، آزار و اذیت، دستگیری، شکنجه و اختتاف را برعلیه طرفداران خلافت به راه می‌اندازند. حزب‌التحریر ولایه پاکستان، از تمام مسلمانان می‌خواهد تا در انجام این فریضۀ الهی بخاطر رضای الله سبحانه وتعالی با آن‌ها یکجا کار کنند. حزب‌التحریر بالای قوت‌های مسلح پاکستان صدا می‌زند تا طلب النصره(حمایت مادی) را همین حالا اعطا کنید تا بار دیگر دین حق در سرزمین‌های اسلامی تطبیق گردد.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

شماره ۱۶۷ جریدۀ الرایه به نشر رسید

  • نشر شده در مرکزی

(ترجمه)

در این شماره می‌خوانید:

سخن هفته: یهودیان در سال ۱۹۶۷م به اشغال بقیه فلسطین و قدس شریف ادامه دادند. آن‌ها نیز توسط امریکا در اشغال این مناطق حمایت می‌شدند؛ با این حال، حکام سرزمین‌های اسلامی در خصوص این امر به خاموشی نشسته و آن‌ها را به عنوان دوست‌های وفادار خود انتخاب می‌نمودند و بدتر از همه حکام کشورهای اسلامی، امریکا و یهودیان نجس را به عنوان حلال مشکلات شان قرار دادند که این کار شان جز ذلت و رسوایی چیزی دیگری به آن‌ها نیفزود. این رهبران گمراه، به این امر فریب خورده‌اند که گویا یهودیان تحت فشار امریکا دولتی را در فلسطین تأسیس نموده و حتی اگر غیر نظامی هم که باشد، شرق بیت‌المقدس باید به عنوان پایتخت آن باشد. لذا، آن‌ها با فریب کفار، ذلیل شده‌اند. در واقع آن‌ها کسی دیگری را فریب نمی‌دهند مگر نفس‌های خودشان را. باید اضافه نمود که عدم دیدگاه و دورنمای درست، آن‌ها را ذلیل و بدبخت ساخته است. در حال حاضر، امریکا از زبان ترامپ موقفش را اعلام می‌کند که بیت‌المقدس سرزمین اسرا و معراج، نخستین قبلۀ مسلمانان و در عین حال یکی از سومین مسجدی که مسلمانان به خاطر ادای نماز به آن سفر می‌کنند، باید از شرق تا غرب آن به عنوان پایتخت دولت یهود قرار گیرد. ترامپ قبل از این‌که بیت المقدس را به عنوان پایتخت دولت یهود اعلام کند، بسیار به سادگی و بدون دادن کدام امتیازی، با این حکام فریب خورده در تماس بود و به این فکر بود که آن‌ها ارزش بیت‌المقدس را را به خوبی می‌دانند. او قبل از اعلامش به آن‌ها تماس گرفته و به خاطر تحقیر و ریشخند نمودن شان در سخنرانی‌اش در مورد به رسمیت شناختن این مسأله، اعلام نمود که معاونش(مایک پنس) در روزهای آینده در خاور میانه خواهد رسید. و این نیز حقیقت دارد که او در سخنرانی‌اش گفت که اهانت کردن برای هرکس آسان است، اما آنچه که دردناک است و واقعاً رنج می‌دهد همانا مرگ تدریجی است وبس.

سرمقاله: السیسی عرصۀ انتخاباتی را برای خودش تخلیه نمود!

در پس عملیات "شاخۀ زيتون" تركيه ىر شمال سوريه، چه چیز نهفته است؟ از سلسله پاسخ‌های امیر حزب التحریر عالم بزرگوار عطاء بن خلیل ابو رشته؛

آنچه در جنوب یمن رخ می‌دهد، تداوم و گسترش جنگ انگلیس و امریکا در یمن است؛

مقامات بی‌ننگ(فلسطین) نه از الله می‌شرمند و نه از بندگان الله؛ دعوتگرانی که سخن حق را آشکارا بیان می‌نمایند را دستگیر می‌نمایند؛

کنفرانس‌های سوچی، فینا و ژینو برای پوشانیدن جنایات، رقابت می‌نمایند؛

پیشنهاد روسیه برای مذاکرات صلح در افغانستان و ابعاد سیاسی آن؛

رهبران آزادی‌ها‌ و حقوق بشر در جهان(مقامات امریکایی)، پناهجویان را دستگیر نموده و آنان را از امریکا اخراج نمودند؛

حکومت آل‌سعود بر زخم و درد اهل سوریه جشن می‌گیرد؛

نواده‌گان بورقیبه(اولین رئیس جمهور تونس) با زنان تجارت نموده و شعارهای حمایت از زنان را بلند می‌نمایند؛

بعد از گذشت هفت سال گرسنگی... اهل تونس به انتظا چه چیز هستند؟!

حکام سودان... سخنان و اعمال مخالف واقعیت؛

حزب‌التحریر-ولایه ترکیه: کنفرانس "ما امت واحد هستيم".


برای دریافت این شماره به لینک ذیل مراجعه فرمایید:

http://www.hizb-ut-tahrir.info/ar/index.php/dawahnews/sporadic-news/29432.html

ادامه مطلب...

حضور امریکا زخم ناسور است

  • نشر شده در پاکستان

تنها راه رسیدن به صلح و امنیت در منطقه، اخراج کامل امریکا است

(ترجمه)

جنرال قمر بجوا رئیس ستاد ارتش پاکستان در کنفرانس رؤسای ستاد ارتش در کابل گفت: «راه رسیدن به صلح و امنیت منطقوی از افغانستان می‌گذرد.» او با این حرفش بیانیۀ نیمه تمامی ایراد کرده است؛ چون نگفت که حضور امریکا در افغانستان زخم ناسور و سد راه بزرگ صلح و امنیت در منطقه محسوب می‌شود.

این در حالیست که توده‌های مردمی نیز به این پی برده‌اند که با وجود حضور امریکا در منطقه تأمین صلح و امنیت خواب بیش نیست. هر جایی‌که پای منحوس امریکا به آن‌جا رسیده است، باعث ویرانی و تباهی شده است. این یک حقیقت تاریخی است و حالا مسلمانان پاکستان نیز آن را به تجربه گرفته‌اند. آیا به همین ملحوظ نیست که سران نظامی و سیاسی پاکستان همواره از هجوم حمله کنندگانی که از افغاستان آمده و دست به حمله‌هایی زده‌اند که قبل از حضور امریکا در تاریخ این منطقه نظیر نداشته است، به امریکا شکایت نموده‌اند؟ آیا به همین ملحوظ نیست که سران نظامی و سیاسی پاکستان از باز شدن دروازه‌های افغانستان به هند(دشمن پاکستان) به امریکا شکایت نموده و آن را خلاف منافع پاکستان دانسته‌اند؟ آیا به همین ملحوظ نیست که پاکستان از استفادۀ خاک افغانستان از سوی هند به خاطر اعمال تخریب کارانۀ این کشور در داخل پاکستان به امریکا شکایت نموده است؟ با این همه، این حضور امریکا در افغانستان بود که نفوذ هند را در این کشور قوی‌تر ساخت که قبل از حضور امریکا خبری از آن نبود.

با وجود این همه شکایات، رهبران ما به جای کار برای بیرون رفتن امریکا از منطقه، بر ضد شورشیان قبیلوی دست به عملیات‌ها می‌زنند و تلاش دارند که طالبان افغانستان را به میز مذاکره با امریکا بکشانند. بر علاوه، رئیس ستاد ارتش ما در کنفرانس رؤسای ستاد ارتش‌ها کوشش می‌نماید تا امریکا را از شکست ذلت باری که به آن رو به رو است نجات دهد. این‌گونه فعالیت‌ها هرگز ما را به صلح و امنیت نخواهد رساند و روند بی‌امنیتی که از دو دهه بدین سو جریان دارد کماکان ادامه خواهد داشت.

آشکار است که سران نظامی و سیاسی پاکستان علاقه‌ برای تأمین صلح و امنیت منطقه نداشته و تنها هم و غم شان حضور امریکا است. بناً برای تأمین صلح و امنیت در منطقه، لازم است رهبری نظامی و سیاسی پاکستان از بیخ و بن تغییر کرده و خلافت واقعی اسلامی بر منهج نبوت جایگزین آن شود، خلافتی که گوش به فرمان و مزدور امریکای کافر نبوده؛ بلکه مقید به اوامر و نواهی الله سبحانه وتعالی بوده و قوانین الله سبحانه وتعالی را تطبیق خواهد کرد.

﴿وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّىٰ لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ ٱلدِّينُ للَّهِ﴾

[بقره: ۱۹۳]

ترجمه: و با آنان پيكار كنيد تا فتنه‌ای باقی نماند و دين خالصانه از آن الله گردد(و مؤمنان جز از الله نترسند و آزادانه به دستور آئين خويش زيست كنند).

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

کمپاین: وای بر قومی که سکوت اختیار می‌کنند!

  • نشر شده در سوریه

(ترجمه)

غرب کافر از ایام آغازین انقلاب مردمی اهل شام، برای از بین بردن و تغییر دادن آن به انقلاب گروهی؛ طوری‌که رهبران این گروه‌ها به آسانی با پشتی‌بان‌های خارجی ارتباط برقرار نمایند، تا این‌که در نهایت بر انقلاب مسلط و آن را با خاک یکسان نموده و به هر جهتی که غرب می‌خواهد سوق داده، راه‌حل سیاسی کشندۀ امریکا را تحمیل نموده و حکومت جنایتکار سوریه را دوباره مشروعیت بخشیده و مردم را به آغوش حکومت جنایتکار برگردانند، دست به کار شد. و نیز برای ارتباط دادن مجاهدین به این گروه‌ها تلاش نموده و ضمن این پوشش، بالای مجاهدین مخلص برای باقی ماندن تحت این شرائط فشار وارد کردند. غرب کافر، جنایت‌ها و خیانت‌ها را توجیه نموده و مجاهدین را به جهتی که رهبران معامله‌گر می‌خواهند، سوق می‌دهد.

امروزه انقلاب به سرنوشت مبتلا شده که فراز و نشیب‌های خطرناکی در انتظارش هست؛ لازم است در مورد از بین بردن سیستم گروهی که با پشتیبانان خارجی در ارتباط بوده و تمام قربانی‌های اهل شام را هدر داده و بارها انقلاب را به نابودی مواجه ساخته است، بیندیشیم، زیرا علاوه بر بدی‌ها و جنایات این گروه‌ها در حق مردم و رفتارهای زشت امنیتی که بسیاری مردم را وادار به ناامید شدن از تغییر حالت شان و کناره‌گیری از داشتن نقش فعال در انقلاب، نموده‌اند، غرب نمی‌تواند هیچ خیانتی را توجیه نماید مگر به واسطه این گروه‌ها. و این حکومت جنایتکار را محافظت نمی‌تواند مگر با توطئه این گروه‌ها و پابندی این رهبران به خط‌های قرمز غرب.

نمی‌توانیم ازین حقیقت چشم پوشی کنیم که عناصر این گروه‌ها وسیله‌ای برای اجرای خواسته‌های رهبران وابسته به غرب شده و علی الخصوص در اکثر حالات مجاهدین مخلص مورد استفاده سیاسی آنان قرار می‌گیرند. با این حساب، مخلصین این گروه‌ها، هر جا قربانی شده و رهبران وابسته به غرب با این جنایات؛ خون‌های ریختانده شدۀ مسلمانان مخلص را به کالای تجارتی مبدل نموده‌اند که آن را خرید و فروش نموده و وسیله‌ای برای برآورده شدن اهداف خبیث شان ساخته‌اند.

با وجود این‌که بسیاری از مخلصین، واقعیت رهبران و بیگانه پرور را درک نموده‌اند، مگر میان آنان و میان تغییر"دیوار" وجود دارد، دیواری که شروران و احمقان برای محافظت از آن تلاش نموده‌اند. علاوه بر گرفتاری‌های امنیتی که هر کسی بر توطئه‌گران شک نماید و یا آنان را محاسبه نماید به آن یورش برده و طبق گمان شان حرف زدن در مورد رهبران و یا در مورد بیگانگان خیانت بوده و نباید در این مورد مداخله گردد، یکی از علائم دست یافتن دشمنان به تمکین و قدرتمندی مخلصین می‌باشد.

آنچه که در مورد مجاهدین ذکر نمودیم به حالت عامۀ مردم نیز مطابقت دارد، بنابر این اولین گام به سوی تغییر از بین بردن سیستم گروهی، شکستاندن دیوار ترس و خاموشی و اظهار نمودن آنچه که بر زبان‌های مردم و مجاهدین جاری است می‌باشد تا این‌که در آغاز میان گروه‌ها و میان امت یک اصل ایجاد گردیده و بتوانند مجاهدین مخلص را اطلاع دهند که با پیروی کورکورانۀ شان از رهبران، سکوت شان در قبال وابسته بودن آنان، عدم محاسبۀ آنان بر اشتباهات و اعمال بد شان؛ غرباء امت و انقلاب شان را قربانی نمودند. و این‌که آنان در راستای بازگشت به سوی امت و ایجاد فضایی که نافرمانی از رهبران را برای مخلصین مهیا شده، و پیوستن آنان به قافلۀ مخلص امت که با بی‌صبری بعد از ناامید شدن از گروه‌ها در انتظارش هست، در خندق دیگری فرو‌ رفته‌اند.

بنا بر این: حزب‌التحریر-ولایه سوریه کمپاین "وای بر قومی که سکوت اختیار می‌کنند!"، را به راه انداخته است تا خطر سکوت اختیار نمودن در مقابل رهبران و نیز سكوت نمودن جنایتی است که خطر اش از معامله با انقلاب و عقب نشینی کم نیست، بیان و آشکار نماید.

برای تعقیب نمودن فعالیت‌های این کمپاین هشتگ "#نَفَس‌#مان‌#تنگ‌#شده‌#است" را تعقیب نمایید.

ادامه مطلب...

دیگر نباید نیرو‌های ما قربانی استثمار استعماری شوند

  • نشر شده در پاکستان

بلی؛ مسجد نبوی و بیت الله شریف حق این را دارند که باید خون ما برای آن‌ها ریزانده شود؛ ولی مسجدالاقصی و مظلومین که فریاد‌های‌شان در گوش‌ها طنین انداز شده است، چطور می‌شود، آیا آن‌ها این حق را ندارند؟

(ترجمه)

پس از این‌که خرم رستگار وزیر دفاع پاکستان بتاریخ ۱۹ فبروری ۲۰۱۸م تأیید نمود که علاوه بر ۱۶۰۰ نیروی مسلح که در حال حاضر در عربستان سعودی بسر می‌برند، دولت پاکستان به تعداد بیشتر از ۱۰۰۰ هزار نیروی دیگر نیز به آن‌جا اعزام کرده است، گفتگو‌های گسترده‌ و سروصدا‌هایی در این بابت فضا را احاطه کرد. با این حال، او اضافه نمود که پاکستان هرگز در خاور میانه و یا هر بلاد عربی دیگر در هر جنگی اشتراک نخواهد کرد. هرچند اعزام نیرو‌های پاکستانی بدانجا امری نیست که توسط اسلام و مسلمین مورد نیاز قرار گرفته باشد؛ بلکه این تصمیم امریکا برای غلامان رژیم‌های دست نشانده‌اش در جهان اسلام است که آن‌ها به چنین امری مبادرت می‌ورزند. نیرو‌های ما از مرز شرقی، جایی‌که مسلمانان کشمیر اشغال شده توسط هندو‌های مشرک قصابی می‌شوند، بخاطر نجات نیرو‌های صلیبی امریکایی از زیر فشار جنگجویان محلی "افغان" به مرز غربی انتقال داده می‌شوند. حکام پاکستان نیرو‌های مسلمان ما را بسوی دست نشاندۀ کلیدی خلیج، شاه عربستان سعودی، چنان‌که او بخاطر خوش ساختن امریکا و نجات رژیم مستبد بشار اسد از فروپاشی آن در جنگ علیه مسلمانان دستمزد می‌گیرد، گسیل می‌دارد؛ در حالی‌که مسلمانان در سوریه، میانمار(برما)، فلسطین و کشمیر اشغالی ندای کمک خواهی سر می‌دهند تا کسی به داد‌شان برسد.

بنابر این، هنگامی‌که موضوع آزاد سازی سرزمین‌های اسلامی از زیر اشغال در میان گذاشته شود؛ رژیم مزدور پاکستان اصرار می‌کند تا بر مرز‌های دولت-ملت ساختگی غربی احترام گذاشته شود؛ و اما هنکامی‌که موضوع تأمین پروژه‌های امریکا و مزدورانش از چهار اطراف زمین در میان گذاشته شود، هیچ نگرانی را در این خصوص نمی‌بینند. بلی، مسجد نبوی ﷺ و بیت الله شریف بر خون ما حق دارند تا در خصوص حمایت از آن ریزانده شود؛ ولی در مورد حمایت از مسجدالاقصی چطور؟ آیا این، آن حق را ندارد؟ بلی، بیت الله شریف بر خون ما این حق را دارد؛ ولی این خون‌های مسلمانان است که توسط وحشی‌گری‌های کفار به ناحق ریختانده می‌شود .

عبدالله بن عمر رضی الله عنهما روایت می‌کند که رسول الله ﷺ را در هنگام طواف در اطراف کعبه دیدم که می‌گفت:

«مَا أَطْيَبَكِ وَأَطْيَبَ رِيحَكِ مَا أَعْظَمَكِ وَأَعْظَمَ حُرْمَتَكِ وَالَّذِي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ لَحُرْمَةُ الْمُؤْمِنِ أَعْظَمُ عِنْدَ اللَّهِ حُرْمَةً مِنْكِ مَالِهِ وَدَمِهِ وَأَنْ نَظُنَّ بِهِ إِلاَّ خَيْرًا»

(ابن ماجه)

ترجمه: چقدر پاکی، چی بوی خوشی داری و چی بسا بزرگی؛ سوگند به آن‌که جان محمد در دست بلاکیف اوست، حرمت مال و خون مؤمن به نزد الله(سبحانه وتعالی) از تو بزرگ‌تر است و ما چیزی جز خیر بر مؤمن نمی‌اندیشیم.

دقیقاً، آن‌چه که امروز بدان نیاز شدید احساس می‌شود، همانا برپایی خلافت بر منهج نبوت است. زیرا در تحت حاکمیت آن نیرو‌های اسلامی تنها بخاطر رضای الله سبحانه وتعالی می‌کشند و یا کشته می‌شوند، جنت را بدست می‌آورند و دعای مظلومین شامل حال‌شان می‌گردد.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

این مسؤولیت همه جانبۀ حکومت مالیزیا است که مسلمانان اویغور را از زیر استبداد رژیم چین نجات دهد

  • نشر شده در مالیزیا

(ترجمه)

داتوک سیری احمد زاهد حمیدی معاون نخست وزیر مالیزیا، در گزارشی اظهار نموده است که گویا پولیس خاندان شاهی مالیزیا تحقیق همه جانبه‌ای را در مورد ۱۱تن از مسلمانان اویغوری که در مالیزیا در حالت توقیف قرار دارند، راه اندازی نماید و سپس آن‌ها را به اساس تقاضای حکومت مستبد چین استرداد نماید. احمد زاهد وزیر داخله مالیزیا گفته است: «ما با پولیس چین در مورد مسلمانانی بازداشت شدۀ اویغوری، همکاری‌های قانونی دوجانبه‌ای که میان هردو کشور است، ادامه خواهیم داد.» در میان تمام بازداشت شده‌گان از جمله ۲۰ تن آن‌ها مسلمانان اویغوری اند که از حبس دولت مستبد چین در ماه نومبر سال گذشته فرار کرده بودند.                                                                                                                           

در یک نامۀ سرگشاده که به حکومت مالیزیا از طرف مسلمانان اویغور به سایت انترنیتیwebsite] [http://www.hoylam.net/malaysiya_hokumitige_ochuq_xet/ ارسال شد، در آن از حکومت مالیزیا درخواست گردیده بود که "مسلمانانی اویغوری که در مالیزیا تحت توقیف قرار دارند"، نباید به حکومت ظالم چین سپرده شوند و به آن‌ها در مالیزیا پناهنده‌گی داده شود. آن‌ها در نامۀ خویش از بی‌رحمی، شکنجه و به شهادت رساندن مسلمانان توسط رژیم چین به جرم مسلمان بودن‌ و متهم کردن شان به فعالیت‌های تروریستی سخن به قلم آوردند و در عین حال، در نامۀ شان نگاشته بودند که اگر مسلمانان توقیف شده توسط رژیم مالیزیا کشته شوند؛ زیرا حد اقل به طریقۀ اسلامی آن‌ها دفن خواهند شد، نه آن‌که به رژیم چین سپرده شوند. با این حال، این درخواستی است که توسط حکومت مالیزیا تا هنوز نسبت به آن غفلت صورت گرفته است.

مسلمانان اویغور پاره‌ای از امت اند و آن‌ها مجبور به فرار از حکومت مستبد و ظالم چین گردیده‌اند. جرم آن‌ها فقط مسلمان بودن‌شان است و برای سال‌ها از حقوق شان محروم گردیده‌اند. جز این نیست که آن‌ها در مضیقۀ اقتصادی در سرزمین خود قرار دارند، بلکه از عمل کردن به دین‌شان نیز منع گردیده‌اند. تنها آنانی‌که نابینایی سیاسی و تکبر سراسر وجود شان فراگرفته است، نمی‌توانند ظلم رژیم چین را بر مسلمانان اقلیت اویغور که در ولایت سینکیانګ یا در غرب ترکستان زندگی می‌نمایند، ببینند.

رژیم ظالم چین، ظلم و شکنجه کردن مسلمانان اویغور را با ارتباط دادن آن‌ها به دهشت افگنی، توجیه می‌نماید. حتی اګر درست باشد که برخی از مسلمانان دستګیر شدۀ اویغوری به انجام چنین اعمالی مرتکب شده باشند، اصلاً قابل قبول نیست، مگر بعنوان پاسخی در مقابل استبداد و آدم‌کشی‌هایی است که رژیم کمونیستی چین مرتکب آن شده است. این مسلمانان کسانی اند که بر آن‌ها ظلم شده و از حقوق‌شان برای ده‌ها سال محروم گردیده و اشک‌های آن‌ها هیچ وقت توسط زمامداران مسلمانان دیده نشده است. با این حال، نخست وزیر مالیزیا نه‌تنها این‌که از کمک کردن به مسلمانان اویغور ناکام گردیده؛ بلکه روابط خوب و نزدیکی را با رژیم ظالم و کمونیست چین و قاتل آن‌ها(مسلمانان اویغوری) برقرار کرده است.

حزب‌التحریر-مالیزیا بدین وسیله به حکومت مالیزیا یادآور می‌شود که مسلمانان اویغور برادران ما هستند و مسؤولیت همه جانبه حکومت مالیزیا است که آن‌ها را از ظلم و شکنجۀ حکومت ظالم چین نجات دهد. برعلاوه، حکومت مالیزیا باید به مسلمانان اویغور پناه دهد و تمام ضروریات آن‌ها را بشمول تبعیت با تمام حقوق کافی برای‌شان آماده سازد. زیرا استرداد آن‌ها به حکومت ظالم چین حرام است و حتی آن‌ها شاید توسط حکومت چین به شهادت برسند. رسول الله صل الله علیه وسلم فرموده است:

«الْمُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِمِ، لاَ يَظْلِمُهُ وَلاَ يُسْلِمُهُ»

(بخاری و مسلم)

ترجمه: مسلمان برادری مسلمان است بروی نه ظلم می کند و وی را به ظالم تسلمی کی کند.

علاوه بر این، حکومت مالیزیا باید رژیم کمونیستی و ظالم چین را وادار کند که تمام انواع بی‎رحمی را در چین علیه مسلمانان "بیدن" با در نظرداشت موقعیت و فرقۀ آن‌ها، خاتمه دهد. هم‌چنان حکومت مالیزیا باید تمام ارتباطات دیپلوماتیک و تجاری‌اش را تا زمانی با چین قطع نماید که رژیم کمونیستی چین دشمنی‌اش را با اسلام و مسلمانان پایان دهد.

ای اهل قدرت در مالیزیا! اگرچه ما مطمئن هستیم آن‌چه که در فوق ذکر گردید، شما به انجام آن قادر نخواهید بود، ولی ما منحیث یک حزب سیاسی که برای از سرگیری عزت گم شدۀ این امت کار می‌کنیم، هیچ‌گاهی از یادآوری و تذکر مسؤولیت‌های شما دست نخواهیم کشید. در ضمن، حزب‌التحریر برای زندگی اسلامی از طریق تأسیس خلافت اسلامی بر منهج نبوت که زود است تأسیس گردد، و زود است که مسلمانان اویغوری و تمام مسلمانانی که بر آن‌ها ظلم شده است، نجات خواهند یافت. ان‌شاءالله!

این حاکمانی که بر آن‌چه الله سبحانه وتعالی نازل کرده است، حکم نمی‌کند! توجه داشته باشند که عمر حاکمیت‌شان به پایان رسیده است. بنابر این، در همین مدت اندک بهترین شانس برای‌تان این است که برادران مسلمان اویغوری تان را کمک کنید و آن‌چه را الله سبحانه وتعالی نازل و پیامبر ‌اش به ما حکم کرده است، تطبیق نمایید؛ زیرا در لحظه‌ای که مسلمانان اویغور از شما تقاضای کمک می‌کنند، اگر به حال شان نرسید در روز محشر هیچ کس شما را از عذاب الله سبحانه وتعالی نجات داده نمی‌تواند.                                                                                                                                              

عبدالحکیم عثمان

سخنگوی حزب‌التحریر-مالیزیا

ادامه مطلب...

سعودی از قارون پند نگرفته و له له زنان در پس امریکا روان است

(ترجمه)

به‏رغم تلاش‏های بریتانیا و فرانسه برای کنار زدن امریکا از توافق‏نامه‌های پترول در مستعمراتی که طبق توافق‏نامه "سان ریمو" در سال 1921م انعقاد شده بود، شرکت "استندرد آیل" کالیفورنیای امریکا، موفق به کسب امتیاز حفاری نفت در بحرین و سپس در سال 1933م در سعودی شد که شرکت "آرامکو" را هسته گذاری نمود؛ شرکتی که بعدها شرکت‏های دیگر امریکائی مثل "تگزاس آیل"، "اکسون" و "موبل آیل" به ترکیب آن داخل گردیدند. و به این ترتیب، مجموعه شرکت‏های نفتی بزرگی در خلال امتیاز اسهام خویش در سعودی، تشکیل شدند. و این شرکت‏ها تمام عواید حاصله از نفت را به خود اختصاص داده بودند تا این‏که در سال 1950م "ملک عبدالعزیز" شرکت نفت امریکائی را تهدید نمود که اگر در نیمی از مفاد این شرکت وی را سهیم نسازند، شرکت نفت را "ملی" خواهد ساخت.

در نهایت دولت امریکا به‏منظور جبران مفادی که به سعودی پرداخته می‏شد، مجبور شد تا شرکت‏های عضو آرامکو را از مالیات معاف نماید. مگر سعودی از آغاز جنگ در اکتبر سال 1973م که در سال 1988م پایان یافت، تمام اسهام شرکت‏های امریکائی را به خود تخصیص داد چنان‏چه آرامکو به تملک کامل سعودی در آمده و نام آن‏هم به "سعودی آرامکو" تغییر داد.

آرامکو یا سعودی آرامکو در حال حاضر بزرگ‏ترین شرکت در جهان محسوب می‏شود چنان‏چه ارزش آن در سال 2005م تقریباً 781 ملیارد دالر تخمین زده شده و بزرگ‏ترین میدان نفتی روی زمین را در سرزمینی بی آب و علف "میدان نفتی غوار" و بزرگ‏ترین میدان نفتی زیر آب را "میدان نفتی سفانیه" در اختیار دارد.

امریکا مطمئناً نمی‏خواست که سعودی خود صنعت نفت را به‏دست گیرد هرچند که جایگاه بازاریابی و قیمت گذاری نفتی خود را حفظ کرد. چنان‏چه ویلیام سافیر، سفیر امریکا در دهۀ هشتاد قرن گذشته، این خشم امریکا را تحت عنوان "نباید ثروت نفت تحت تسلط شاهان و شهزاده‏گانی قرار گیرد که اهمیت عظیم آن را درک نمی‏کنند" ابراز نمود و خواهان تغییر تدریجی و تربیۀ طبقۀ معتدل، تحصیل‏کرده و توانا به مدیریت، حکومت، سیاست و اقتصاد در سعودی شد. مگر شرایط سیاسی و اشغال چوکی‌های قدرت توسط مزدوران انگلیس، به امریکا اجازه نداد که به شکل مؤثری کنترول توان نفتی در عربستان سعودی را به‏دست گیرد. با آن‏هم سیاست کاهش قیمت نفت را در سال‏های پسین به شکل ملموسی در پیش گرفت. و منجر به کاهش ذخایر نفت و ظهور شگاف مالی در عربستان سعودی شد بدون آن‏که منافع شاهزاده‏گان و شیوخ تحت تأثیر کاهش قیمت نفت قرار گیرد. دولت برای جبران کاهش قیمت نفت؛ در عوض کاهش بودجۀ شاهزاده‏گان، بودجۀ دولت را کاهش داد.

پس از آن‏که ترامپ به حیث رئیس جمهور امریکا تعیین شد، با تمام توان، تلاش نمود تا محمد بن سلمان قدرت را در سعودی به‏دست گیرد. این در حالی بود که این شاهزاده به ترامپ تعهد سپرده بود که تمام خساراتی که امریکا در خلال بازگرداندن آرامکو به سعودی متحمل شده است را ‌جبران کند.

سلمان و پدر اش با پرداخت بالغ بر 500 ملیارد دالر را در قالب معاملات تجارتی،‌ هدایا و اعانه به امریکا کمک نمودند. این رقم جزء مفادی بود که شرکت‏های امریکائی در جریان ملی سازی شرکت امریکائی آرامکو، از دست داده بودند. ولیعهد سعودی و پدر اش به این هم اکتفاء ننمودند بلکه عمداً قانون ملی سازی نفت را که "ملک فیصل" در سال 1973م آغاز و تا سال 1988م به اکمال رساند،‌ نقض کردند. محمد بن سلمان تصمیم گرفته است که تقریباً از نصف سهام شرکت آرامکو سعودی از طریق فروش آن به شرکای استراتیژیک که قطعاً شرکت‏های بزرگ امریکائی است، کنار رود.

10 ملیار دالر را عربستان سعودی از بانک‏های جهانی(HSBC - JPMorgan Chase - Bank of Tokyo Mitsubishi) قرض گرفت و قرار است که 31 ملیارد دالر دیگری را در خلال سال جاری برای سرپوش گذاشتن به کسری بودجه که انتظار می‏رود بالغ بر 52 ملیارد دالر باشد، قرض بگیرد، این همه نتیجۀ طبیعی اهمال در مهم‏ترین منابع مالی عربستان سعودی یعنی نفت و گاز است.

سعودی در زمان کاهش قیمت نفت در عوض جلوگیری از اسراف شاهزاده‏گان که نمی‌توان ابعاد اسراف و بی‌بندوباری آن‏ها را توصیف نمود، در عوض عدم باج دهی به امریکا، متحدان و مزدواران‌اش و در عوض به‏کارگیری منابع نفتی به اشکال اقتصادی اش تا وی را قادر سازد به‏جای کمبودی قیمت نفت از آن استفاده نماید، با بی‌شرمی تمام به باج دادن بیش‏تر اموال امت و فرزندان‌اش پرداخت. بدتر از آن این‏که فروش سهام زیادی را از شرکت نفت سعودی امریکائی اعلام نموده و بزرگ‏ترین دروغ تاریخ معاصر را تحت نام "مبارزه با فساد" اختراع نمود که توسط آن شاهزاده‏گان و یک‏تعداد از کارمندان را دستگیر نمود و هنوز هم تلاش می‏کند که دارائی‌های شان را مصادره نموده و به امریکا-که خود را صاحب این دارائی می‏داند- مسترد نماید. چنان‏چه ترامپ این مسئله را بارها تکرار نموده است.

در این‌جا باید تذکر داد که در سیاست اقتصادی، تکیه نمودن به نفت به‏حیث منبع اصلی دارائی، اشتباهی خطرناک است. پول نفت باید به‏عنوان منبع تأمین مالی برای پروژه‌های صنعتی مورد توجه قرار گیرد تا این‏که صنعت به حیث اساس تولید مالی و ساختار اقتصادی قرار گیرد. بسیاری از کشورها هستند که نفت ندارند ولی صنعت را در اختیار دارند مثل ایتالیا و اسپانیا و به مراتب عواید بیشتری از عواید نفت سعودی دارند.

در نتیجه، سعودی مسیری را طی می‏کند که وی را از مسیر درست بیشتر دور خواهد کرد و قادر نخواهد بود تا پول نفت را به یک اقتصاد واقعی تبدیل کند تا حدی که بتواند وی را در صف کشورهای صنعتی قرار دهد. هم‏چنان قادر به رهائی از سلطۀ امریکا نبوده و در نتیجه هزینه‌های جنگی امریکا را پرداخت نموده و به جنگ‏هایش همراه کشورها و شکل دادن مناطق مبادرت می‏ورزد. قبل از همه این کشور به‏رغم ادعای چند دهه‌اش مبنی بر تمسک به اسلام و احکام آن، از اندیشۀ ناب اسلامی، مفهوم اموال، سیاست و اقتصاد اسلامی بهره‌ای نبرده است. الله سبحانه وتعالی کسانی را که مال حلال و حرام را یکجا خورده و دارائی و اموال را بر آخرت ترجیح می‏دهند، کسانی‏که اموال خود را به‏خاطر ریاء صرف می‏کنند نه به‏خاطر رضایت او سبحانه وتعالی، کسانی‏که به کثرت مال مباهات کرده و از قارون و آن‏چه اندوخته بود پند نمی‏گیرند، هشدار داده است. چنان‏چه الله سبحانه وتعالی  دقیق‌ترین توصیف را در حق‏ قارون نموده و می‏فرماید:

﴿فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْأَرْضَ فَمَا كَانَ لَهُ مِن فِئَةٍ يَنصُرُونَهُ مِن دُونِ اللَّهِ وَمَا كَانَ مِنَ الْمُنتَصِرِينَ * وَأَصْبَحَ الَّذِينَ تَمَنَّوْا مَكَانَهُ بِالْأَمْسِ يَقُولُونَ وَيْكَأَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَوْلَا أَن مَّنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا لَخَسَفَ بِنَا وَيْكَأَنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ * تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ﴾

ترجمه: سپس ما او را و خانه‌اش را به زمين فرو برديم، و گروه و دسته‌ای نداشت كه او را در برابر الله ياري دهند(و وی را از عذاب الهي برهانند)، و خود نيز نتوانست خويشتن را كمك كند.‏ آنانی‌كه ديروز آرزو می‌كردند به جای او باشند(هنگامی‌كه‌ اين صحنه دلخراش را ديدند)، گفتند: وای! انگار الله روزی را برای هر كس از بندگانش كه بخواهد گسترش می‌دهد و برای هر كسی‌كه بخواهد روزی را تنگ و كم می‌گرداند(و چرا ما از اين واقعيّت غافل بوديم كه داشتن و نداشتن ماديات، وسيلۀ آزمايش مردمان است وبس‌؟!). اگر الله بر ما منت نمی‌نهاد(و تفضّل نمی‌فرمود، آرزوی ديروزی ما را برآورده می‌كرد، و امروز همچون قارون) ما را(به دل زمين) فرو می‌برد. وای! انگار كافران رستگار نمی‌گردند(و حتماً عذاب الله دير يا زود گريبانگيرشان می‌شود).‏ ما آن سرای آخرت را تنها بهره كسانی می‌گردانيم كه در زمين خواهان تكبّر و استكبار نيستند و فساد و تباهی نمی‌جويند(و دل‌هايشان از آلودگی‌های مقام‌طلبی و شهرت‌طلبی و بزرگ‌بينی و تباهكاری، پاك و پالوده است)، و عاقبت از آن پرهيزگاران است.‏

نویسنده: دکتر محمد الجیلانی

منبع: جریدۀ الرایه

ادامه مطلب...

لیبرالیزم مذهبی یا حمایت از دیکتاتوری در مکاتب

(ترجمه)

در جریان چند هفته، از زمانی‌که مکتب ابتدائیۀ "St. Stephen" از تصمیم‌اش مبنی بر تحریم روزه و پوشیدن حجاب توسط دختران جوان دست کشید، آماندا‌سپیلمن رئیس و دیکتاتور مکاتب در انگلیس، یک‌بار دیگر از موقف خود بخاطر پیشبرد سبک لبرالیزم افراطی‌اش در مکاتب این کشور دست به‌کار شد.

به گفتۀ رییس مفتش‌ها در امور مکاتب، سخنان خانم اسپیلمن در روزنامه‌های انگلیس تحت عنوان " افراطیون مذهبی در تلاش منحرف ساختن تعلیم و تربیه" سرخط رسانه‌ها قرار گرفت، تا نفرت غیرعقلانی را در میان جامعه در برابر اسلام و مسلمانان بالا برده و مسلمانان از ترس این‌که مبادا افراطی خطاب شوند، بیشتر از پیش با برنامه‌های حکومت خود را هماهنگ می‌سازند. وی افزود: «بعضی از سران جامعه دیدی افزاری به مکاتب داشته و می‌خواهند افکار تأثیر پذیر را با ایدیولوژی افراطی در بعضی موارد تعلیم دهند. نسبت به تطبیق لیبرالیزم غیرفعال، که بصورت عادی به پیش می‌رود و امکان تقصیر در آن زیاد دیده می‌شود، باید آمرین مکاتب لیبرالیزم مذهبی را به پیش گیرند.»

اخیراً حکومت انگلیس، سارا خان(تزار افراطی) رامسئول افزایش اکثرِ هم‌چو فشار‌ها بالای مسلمانان و بدنام‌سازی اسلام و مسلمانان در میان جامعۀ غیرمسلمان قرار داد. جای تعجب است که چرا حکومت چنین گماشتن‌ها را ضرورت می‌داند، در حالی‌که خانم اسپیلمن، از قبل این کار را وظیفۀ اصلی خود دانسته است. اسپیلمن حملات مداوم را بالای متعلمین مکاتب دخترانۀ مسلمان انجام می‏دهد.

نوعیت لباس از دیکتاتور بودن افراد نمایند‌گی نکرده و این مفهوم از درون حکومت و تعریف اساسات متعدد نخبگان سیکولر بیرون آمده تا به هر قیمت ممکن از ایدیولوژی ناکام‌شان دفاع کنند. لیبرالیزم مذهبی تلاش قُلدرانه‌ای در جهت خاموش ساختن مخالفت‌ها بوده، چرا که چالش‌ها را با استدلال عقلی قناعت داده نمی‌تواند. این نوع لیبرالیزم واقعاً که لیبرالیزم فکری نه؛ بلکه لیبرالییزم تحمیلی است.

اسلام چالش مهمی را برای سیکولریزم مطرح کرده و آن این‌که: سیکولریزم هیچ اساس عقلی برای عقیدۀ اساسی خود ندارد، در حالی‌که عقیدۀ اسلامی، که همانا باور به الله سبحانه وتعالی، رسولش حضرت محمدﷺ و کلام‌اش قرآن کریم بصورت عقلی برای همه ثابت و آشکار است، ترساندن مردم به جهت دور شدن از اسلام و مسلمانان چیزی‌ست که قلدران متکبر آرزو دارند تا با کارگیری از اسالیب "مذهبی" به آن برسند. با وجود برنامه‌های منفور والیان و رئیس معلمان که در تلاش تحریم حجاب هستند، خانم اسپیلمن و رسانه‌های سیکولر به شکل کورکورانه کسانی را که خواهان تطبیق ارزش‌های اسلامی در میان مسلمانان هستند، افراطی خطاب می‌کند.

کانال‌های خبری Evening Standard و BBC، این مضحکه را که گویا دخترانی را که مادران‌شان با پوشیدن حجاب محدود نگه‏می‌دارند، با تمایلات جنسی تربیه می‌شوند، به نشر رساندند. یک فعال زن‌گرای سیکولر که افتخار دارد او تنها زنی در فامیل‌اش است که تا هنوز حجاب نپوشیده است، چنین می‌نویسد: «حجاب یعنی پوشانیدن زن بخاطر این‏‏که مردان را اغواء نکند. با من از چنین موضوعات حرف نزنید، من با این موضوعات از دید یک زن‌گرا و از دید یک زن مسلمان می‌بینم. حجاب برای اطفال همانا پوشانیدن جوراب و آرایش بوده که این خود یک نوع لباس محرک جنسی است.»

این در حقیقت یک تعبیر نادرست بوده چرا که استدلال فردِناخردی است که اسلام را رد می‌کند. در اسلام از زن و مرد مسلمان خواسته شده تا به منظور اطاعت از الله سبحانه وتعالی بدون قرارا دادن دلایل منطقی در عقب آن، آن‌ها از نوع خاصی لباس استفاده کنند. اگرچه برای همه واضح است که اگر قوانین تفکیک و حجاب در یک جامعۀ اسلامی تطبیق شود، تمایلات و خواسته‌های بی‌جا را از بین می‌برد، که عدم وجود همین چیز‌ها جوامع غربی را آلوده ساخته است و قوانین اسلامی هم نباید به دید جلب همین منافع استفاده شود. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُّبِينًا

[احزاب: ۳۶]

ترجمه: هیچ مرد و زن مومنی را سزاوار نیست، زمانی‌که (الله سبحانه وتعالی) و رسولش(ﷺ) امری را فیصله کرده باشند، آن‌ها را اختیاری در این امر باشد، و هر کی نا فرمانی  از دستور الله(سبحانه وتعالی) و رسولش(ﷺ) را کند، به گمراهی آشکاری گرفتار شده است.

بنابر این، به معیاری‌که مسلمانان بالای آن تصمییم می‌گیرند، از عبادت فردی و نوعیت لباس الی امور اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، همانا معیار اطاعت از خالق است. چنان‌چه در جایی دیگر الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ

[ملک: ۱۴]

ترجمه: آیا کسی‌که(تمام مخلوقات) را خلق کرده است، نمی داند؟ در حالی‏که او دقیق و آگاه است.

الله سبحانه وتعالی برای انسان چه مرد و چه زن، تصمم گرفته که چه درست و چه نادرست است، به همان اساس در روز قیامت از انسان پرسان می‌کند و این معیار چیزی است که اساس لیبرالیزم سیکولریستی از آن زیادتر ترس دارد.

فضای شهوانی‌که از طریق رسانه‌ها و اسباب بازی رشد داده می‌شود، نه تنها تحمیل می‌شود؛ بلکه در بسیاری مکاتب حتی رشد چشم‌گیری داشته است، که این موضوع باوجود این‌که نتایج وحشت‌ناک برای جامعه داشته و افراد بی‌شماری را قربانی کرده است و برای نخبگان‌اش هیچ جای نگرانی نیست. بلی، چنین موضوعات، خانم اسپیلمن را نگران نساخته، مگر زمانی‌که یک دختر جوان به انتخاب خودش از حجاب استفاده می‌کند، او  را گیچ می‌سازد؛ درحالی‌که دختر مسلمان معیارهای اسلامی را بخاطر اطاعت از الله سبحانه وتعالی در نظر گرفته و آن را بر معیار آزادی بوالهوسانه‌ای لیبرالیزم، ترجیح می‌دهد.

زمانی‌که خانم اسپیلمن "لیبرالیزم مذهبی" اش را شرح می‌داد، گفت: «این نوع لیبرالیزم هیچ ربطی با ایدیولوژی‌هایی که در تلاش بستن افکار و فرصت‌های کوچک استند، ندارد.» هنوز هم با جوانان مسلمان که به عقیدۀ اسلامی و ارزش‌های آن باور دارند، از عقاید سیکولریستی و ارزش‌های لیبرال آن  بحث می‌کنند و این سیکولریست‌ها بصورت نامردانه دختران جوان را مورد وحشت و بازپرسی قرار می‌دهند. باید از آن‌ها پرسیده شود که اگر اجازۀ بحث صادقانه و واضح وجود ندارد، پس افکاری را که سیکولر‌ها تلاش دارند به‌وجود بیاورند، چطور می‌تواند تفصیل داشته باشد؟

ما منحیث مسلمان آماده هستیم تا از عقاید و ارزش‌های خود، بدون ایجاد وحشت و بکارگیری اسالیب قلدرانه دفاع کنیم، مگر سیکولریست‌های لیبرالیست مذهبی که دقیقاً با این امر حاضر نیستند.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-بریتانیا

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه