یکشنبه, ۲۷ صَفر ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۰۱م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

آیا فرزندان امت خواهند توانست که از ضعف امریکا به نفع امت استفاده نموده و این کشور را به جایش بنشانند

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

چند سال قبل، دست یافتن به مقالات و عناوینی در بارۀ ضعف‌های امریکا خیلی دشوار بود، اما امروزه این چنین عناوین زبان‌زد خاص و عام است. عناوینی همانند: "آیا امریکا رو به‌زوال است؟، امریکای به سرعت رو به‌زوال، آینده در قلمرو چین قدرت‌مند و امریکای ضعیف و زوال تحمیلی امریکا امید خوبی برای دموکراسی است"، فضای مجازی را پر کرده و همواره تکرار شده و بسیاری‌ها نیز به هم‌چو عناوین تن داده‌اند. ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید و شعار او با عنوان "امریکا در اولویت" شکست فاحشی خورده و نه تنها که نتوانسته است این ذهنیت را از بین ببرد، بلکه حتی آن را تقویت بخشیده است.

در سال ۲۰۱۸م نهاد تحقیقی"گلوپ" سرویی را تحت عنوان نقش امریکا در جهان، در ۱۳۴ کشور دنیا راه‌اندازی نمود. نظر به آرای این تحقیق، نقش امریکا در یک سال حکمرانی ترامپ از ۴۸در صد دورۀ اوباما به ۳۰در صد تنزیل نموده است. این آمار پایین‌ترین آمار این نهاد را در مدیریت جهانی نشان می‌دهد. امریکا تنها چند دهه قبل از پیروزی‌هایش علیه اتحاد جماهیر شوروی، حتی بدون فیر یک مرمی به طمطراق می‌پرداخت. آن روز‌ها عناوینی از قبیل: "لحظۀ‌ جهانی یک قطبی امریکا" و "قدرت بی‌حریف امریکا" سرخط رسانه‌ها بود. اما امریکای آن روز فرق زیادی با امریکای امروز دارد. این ابرقدرت دنیا حتی با وجود این همه تجهیزات نظامی نتوانسته است طالبان را در افغانستان شکست دهد. این جنگ که به طویل‌ترین جنگ تاریخ امریکا مبدل شده است، روحیۀ مردم این سرزمین را ضعیف و کمر عساکر آن را شکسته است.

بعد از گذشت شانزده‌سال و مصرف میلیون‌ها دالر، سیاست افغانستان هنوز‌هم شکل گریزان دارد و  این حالت حتی باعث شده تا امریکا در این کشور تمایل زیادی به رهایی حکومت اشرف غنی داشته باشد تا ادامۀ جنگ با طالبان. گزارش جدید بی‌بی‌سی با تحقیر دولت طرف‌دار امریکا در کابل، واضحاً بیان داشته است که نفوذ طالبان در ۷۰ درصد نقاط افغانستان دیده می‌شود. جای تعجب نیست که دولت امریکا مانع نشر فیصدی قلمرو طالبان در این منطقه شده است، که قرار بود توسط نهاد سیگار  به نشر برسد.

از ناتوانایی و ضعف دیگری امریکا دیده می‌شود که این کشور در امر جلوگیری از اهداف اتومی کوریای شمالی کوتاه آمده است. از سال ۱۹۹۴م امریکا در تلاش جلوگیری از دست یافتن کوریای شمالی به اسلحۀ اتومی بوده است، اما وقتی این کشور در سال ۲۰۰۶م اولین بمب اتومی خود را آزمایش نمود، امریکا‌ را شوکه ساخته و به جمع کشور‌های دارای اسلحۀ اتومی پیوست. کشمکش‌های فعلی امریکا با کوریای شمالی نیز ظاهراً به سوی همین مقصد روان اند. این در حالی‌ست که امریکا به تحریم‌ها درگیر بوده و خود را با خطر جنگ اتومی تمام‌عیار با چین روبه‌رو ساحته است که جای کمی برای حرکت دارد. کوریای شمالی از این ضعف‌های امریکا استفاده نموده و تلاش‌های امریکا برای دست یافتن به راه‌حل سیاسی برای حل کشمکش‌ها بین کوریایی شمالی و کوریایی جنوبی را از طریق دعوت کوریایی جنوبی به پیونگ‌یانگ برای مذاکرات دو جانبه نقش به آب کرد.

چنان‌که همواره اهداف سیاسی از طریق جنگ و یا هم از طریق زورگویی‌ها و نمایش‌های توان نیروی نظامی به دست آمده اند، امریکا در کشور‌های کوریای شمالی و افغانستان در هردویی این راهکارها ناکام بوده است. وقتی یگانه ابرقدرت نظامی دنیا نمی‌تواند این مسایل را در این همه سال حل نماید، ابرقدرت بودن نظامی مفهوم خود را از دست می‌دهد. این دو مسئلۀ لاینحل دراین همه سال، نمایندگی از ضعف و ناتوانی شدید امریکا می‌نماید. وقتی امریکا نمی‌تواند به افغانستان راه‌حل دریاید و یا نمی‌تواند کوریای شمالی را از دست یافتن و ذخیره‌سازی بمب‌های اتومی جلوگیری نماید، پس چگونه خواهد توانست قدرت‌های بزرگ از قبیل روسیه و چین و قدرت‌های دیگری از قبیل پاکستان و ترکیه را باز دارد تا به منافع‌اش ضربه‌های بزرگ نزنند؟

پاکستان چالش بزرگی سد راه تسلط امریکا است. هویدا است مقاومت در افغانستان که شامل طالبان افغان، شبکۀ حقانی و دیگر گروه‌ها می‌شود، دورادور ارتش پاکستان می‌چرخند و هر وقتی‌که امریکا بخواهد با این مقاومت به مذاکرات بپردازد، به کمک اسلام آباد نیاز  پیدا می‌کند. این‌که پاکستان در بین مقاومت افغانستان این همه نفوذ دارد، بیان‌گر آن است که با وجود از دست دادن عمق استراتیژی خود، هنوز هم این کشور می‌تواند تا حدی به امریکا ضربۀ مهلک بزند.

 مسئلۀ مهم دیگر، ذخیره‌های بمب‌های اتومی پاکستان است. تخمین‌های اخیر نمایان‌گر این است که این ذخیره‌ها به زودی به ۲۴۰زراد خانه افزایش خواهد یافت. وقتی کوریایی شمالی می‌تواند با چند بمب اتومی محدود تا این حد واشنگتن را به لرزه در آورد، پس پاکستان با داشتن این همه بمب‌های اتومی تا چه حدی خواهد توانست به امریکا ضربه بزند؟ با داشتن رهبری سالم، پاکستان می‌تواند به زودی و با اتحاد با افغانستان، امریکا را از منطقه بیرون رانده و با داشتن این همه اسلحۀ اتومی، بر هرنوع تحدیدی از سوی هند نیز فایق آید.

برعلاوه، ترکیه قدرت دیگری است که می‌تواند به شدت سد راه امریکا قرار گیرد و این کشور منحیث یک قدرت غیر اتومی، چالش بزرگی سد راه استعمار امریکا در قارۀ اروپا قرار دارد. ترکیه قدرت‌مند‌ترین عضو ناتو در بین کشور‌های اروپایی است که توانایی‌هایش می‌تواند چالش بزرگی برای امریکا و نفوذش در منطقه باشد. قرار گفتۀ جورج فریدمن رئیس نهاد ارزیابی جغرافیایی استراتفور، نیروهای ارتش ترکیه می‌توانند با از بین بردن هر نوع موانع، در نصف‌روز به فرانسه و در یک ساعت به جرمنی برسند. این کشور بدون امریکا تنها عضو ناتو است که می‌تواند به سمت غربی و به طرف انگلیس پیشرفت نماید.

متأسفانه، تنها چیزی‌که باعث می‌شود این دو کشور برای امریکا چالش آفرین نباشند، رهبری فریبکارانۀ این دو کشور است. اما رهبری مخلصی‌که زیر سایۀ بیرق اسلام و خلافت واقعی اسلامی فعالیت نماید، تسلط امریکا و پلان‌های شومش را در اروپا و شبه‌قاره نقش به آب کرده و به جهانیان زندگی اسلامی را توأم با اوامر اسلام بار خواهد آورد. پس آیا در میان نیرو‌های مسلح امت کسی است که آن روز جلال را برای امت بار آورد؟! الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿یا أَیهَا الَّذِین آمَنُواْ اسْتَجِیبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا یحْییكُمْ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ یحُولُ بَینَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیهِ تُحْشَرُونَ

[انفال: ۲۴]

ترجمه: ای مؤمنان! فرمان الل(سبحانه وتعالی) را بپذیرید، و دستور پیامبر او(سبحانه وتعالی)  را قبول كنید؛ هنگامی‌كه شما را به چیزی فرا می‌خواند که شمارا  زند‌گی(مادی و معنوی و دنیوی و اخروی) بخشد، و بدانید كه او(سبحانه وتعالی) میان انسان و دل او جدائی می‌اندازد(و می‌تواند انسان را از رسیدن به خواست‌ها و آرزوهای دل باز دارد و او را بمیراند و نگذارد عمر طولانی داشته باشد كه مهم‌ترین آرزویدل هر انسانی است)، و بدانید كه همگان در پیشگاه الله(سبحانه وتعالی) گرد آورده می‌شوید(و به حساب و كتابتان رسید‌گی می‌گردد).

نویسنده:عبدالمجید بهاتی

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

ای حسینه، با دیدن این‌که خالده را باداران امریکایی‌اش آشکارا ترک کردند، هیچ دلیلی بر محفوظ بودن تو هم وجود ندارد؛ چراکه باداران هندی-انگلیسی‌ات، هم‌چنین تو را ترک خواهند کرد؛ پس چرا پند نمی‌گیری؟!

(ترجمه)

به تاریخ ۸ فبروری سال ۲۰۱۸م، اصدار حکم بالای قضیۀ اختلاس خالده ضیاء(رهبر اپوزیسیون) ثابت ساخت که با وجود خدمت‌گذاری در راستای تأمین منافع امپریالیستی، باداران‌شان به آن‌ها هیچ رحمی نمی‌کنند. ما نباید در مورد این‌که گویا شیخ حسینه قضیۀ اختلاس خالده را بخاطر خیر مردم پی‌گیری کرده، دچار مغالطه شویم؛ چرا که او خود کم‌تر از یک مفسد نیست. در حقیقت به هدایت باداران هندی-انگلیسی‌اش، شیخ حسینه می‌خواهد با استفاده از نظام قضایی خالده را از سیاست کنار بزند؛ در حالی‌که وی نیز مزدور امپریالیست دیگری به‌نام امریکا می‌باشد. این مخالفت‌ها ادامۀ زدوخورد‌های امریکا و انگلیس بر تسلط جهانی است. بخاطر از میان برداشتن نفوذ انگلیس و اروپا، امریکا از حکام مزدورش استفاده کرده که مثال‌های اخیرش را می‌توان در قضایای ضد فساد در بحران‌های عربستان سعودی، قطر، لبنان و یمن، مشاهده کرد.

زمانی‌که این امپریالیست‌ها بدانند که مزدوران‌شان از این بیش کار آمد نبوده و یا توان حفاظت‌اش را نداشته باشند، آن‌ها را مثل کاغذ استعمال شده به کثافت‌دانی می‌اندازند، که از جمله حسنی مبارک در مصر، قذافی در لیبیا، صدام در عراق، صالح در یمن وغیره مثال‌های واضح آن است، مگر  حکام سرزمین‌های اسلامی از تاریخ نمی‌آموزند. امریکا در کنار خالده نه‌استاد، چرا که هند را برای منافع منطقوی خود سرپرست تعیین کرده است. بنابر این، حسینه هیچ دلیلی برای بقای خود ندارد؛ زیرا باداران هندی-انگلیسی‌اش بعد از بدست آوردن هدف خود و یا دچار شدن ضعف در حفاظت‌اش، او را به همین قسم رها خواهند کرد. رژیم‌های حزب ملی بنگله‌دیش(BNP) باید بدانند که منفعت آخرین هدف باداران امپریالیستی‌شان بوده و آن‌ها دوست هیچ کسی نیستند.

بنابر این، ما نباید در این مورد که گویا حسینه ثابت ساخت که قانون بالاتر از همه است و یا خالده به قانون احترام گذاشت و با پذیرفتن جرم‌اش به زندان رفت، دچار مغالطه شویم؛ چرا که این رژیم‌ها با استفاده از نظام قضایی می‌خواهند تا قدرت‌شان را در انحصار داشته، در برابر جرایم‌شان غرامت بگیرند، باورهای مخالفان سیاسی‌شان را تحت فشار قرار دهند، مخلصین سیاسی اسلام را تحت فشار بیاورند و مهم‌تر از همه، می‌خواهند در مقابل ظلمی‌که بالای مردم کرده‌اند، بری‌الذمه شناخته شوند. روی این ملحوظ، بخاطر این‌که این فرهنگ در جایش قرار داشته باشد، آن‌ها مجبور اند که نمایش احترام به نظام قضایی را برپا کنند. از طرف دیگر، در آینده حزب ملی بنگله‌دیش(BNP) نظام قضایی مشابه را علیۀ طبقۀ حاکم عوام، عملی خواهد کرد.

ای مردم! چند بار شما توسط این رژیم‌ها فریب داده خواهید شد؟! آن‌ها شعار‌های خشک قوم‌پرستی، وطن‌پرستی، آزادی، داشتن یک نظام پیشرفتۀ دموکراسی الی ۲۰۲۰م، و ایجاد بنگله‌دیش دیجیتال تا سال ۲۰۳۰م را سر دادند؛ مگر مردم را با کشتار، فساد، غارت، فقر شدید، ظلم بالای زنان، فاسد ساختن نظام تعلیمی، تسلط امپریالستی، تضعیف نظام دفاعی، همکاری همه جانبۀ امپریالیست‌ها در جنگ‌شان علیه اسلام وغیره روبه‌رو ساختند و آن‌ها جز نفرت و اختلاف چیزی دیگری به مردم ندادند. بنابر این، به شعار‌های میان تهی‌شان که از بقاء و تجدید دموکراسی سخن می‌زنند، فریب نخورید. رسول الله ﷺ فرموده است:

«لاَ يُلْدَغُ الْمُؤْمِنُ مِنْ جُحْرٍ وَاحِدٍ مَرَّتَيْنِ»

ترجمه: مؤمن از یک سوراخ دوبار گزیده نمی‌شود.

حکام بنگله‌دیش همیشه مردم را در بحث‌های ناچیز درگیر می‌کنند تا فکر‌شان را از مشکلات واقعی منحرف سازند. در گذشته آن‌ها مردم را در بحث‌های ناچیزی هم‌چو انتخابات تحت نظر حسینه مطابق قانون اساسی و اپوزیسیون، انتخابات تحت حکومت سرپرست صورت گیرد یا دیالوگ، و حالا بحث جدیدی دیگری را که "انتخابات با اپوزیسیون" است، به‌وجود آورده اند. انتخابات بدون وجود خالده صورت خواهد گرفت، این در حالی است که انتخابات با بودن حسینه و خالده و یا به نبودن‌شان، هیچ ربطی به منافع مردم ندارد و هیچ تغییری واقعی در زندگی مردم آورده نمی‌تواند.

از آن جایی‌که دموکراسی در برابر سیاست و حکم‌روایی بنگله‌دیش کم آورده است، رژیم‌های؛ هم‌چو حسینه و خالده تنها در غارت، فساد، کشتن مردم، خدمت به امپریالیست‌ها و کمک با کفار و مشرکین در جنگ‌شان علیه اسلام و بسیاری از جرایم دیگر بر رژیم‌های گذشتۀ نیاکان‌شان، از هم پیشی می‌گیرند. دلیل این همه این‌ است که تحت نام آزادی‌های مختلف از جمله آزادی شخصی، آزادی بیان، آزادی ملکیت و آزدای عقیده، نظام سیکولریستی دموکراسی حکام را تربیه می‌کند و آن‌ها از اثر تطبیق این مفاهیم لذت برده و هنوز هم ظالم‌تر می‌شوند، که ما در حال حاضر در رژیم حسینه و سایر رژیم‌های دموکراتیک شاهد این موضوع هستیم. آزادی‌های مذکور شخص را تابع هوای نفس ساخته و فکرش را از او می‌گیرد. بناءً فرد منافع مفسداش را بدست آورده و ظلمت را در میان مردم پخش می‌کند. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَـٰهَهُ هَوَاهُ

[جاثیه: ۲۳]

ترجمه: آیا دیده‌ای کسی را که هوی و هوس خود را معبود خود گرفته است؟

از جانب دیگر، اسلام نظام معین و تغییر ناپذیری دارد که از طرف الله سبحانه وتعالی تنظیم و فرستاده شده است؛ نظامی‌که در آن مسؤلیت حاکم که همانا خلیفه است، تطبیق و او محافظ اصلی نظام می‌باشد. او خود را آزاد نه بلکه بندۀ الله سبحانه وتعالی می‌شمارد، و این‌کار را بخاطر رضایت الله سبحانه وتعالی و شوقی‌که به بهشت دارد، انجام می‌دهد و در میان مردم عدالت را برپا می‌دارد. خلفای هم‌چو حضرات ابوبکر صدیق و عمر رضی الله عنهم آمدند که نه‌تنها برای مسلمانان، بلکه برای تمامی بشریت عدالت را تأمین کردند.

ای مردم! نه‌تنها که خود را از دام بحث‌های بیهودۀ این رژیم‌هانجات دهید، بلکه نظام دموکراتیک و طبقۀ حاکم سیکولر را منحیث مشکلات واقعی شناخته و از افسران مخلص نظامی تقاضا کنید تا این نظام را محو کرده و خلافت راشده را تأسیس کنند. افسران نظامی را که پدر، کاکا، برادر، پسر و خویشاوندان تان هستند، ملاقات کرده و بالای‌شان تأکید کنید؛ چرا که آن‌ها ابزار را در دست دارند که تحول می‌آفریند. آن‌ها قدرت نظامی دارند که توسط آن می‌توانند به آسانی طبقۀ حاکم و نظام دموکراتیک را از میان بردارند. این کار مسؤلیت آن‌هاست؛ چرا که بر حفظ مملکت، مردم  و اسلام سوگند یاد کرده اند. بناءً آن‌ها باید از همین دید به طرف‌داری از مردم و اسلام وارد صحنه شوند، آن‌هم نه بخاطر ایجاد حکم‌روایی نظامی، بلکه بخاطر سپردن قدرت به رهبری مخلص حزب التحریر که جان‌سپارانه به خاطر تأسیس خلافت راشده کار می‌کند.

ای افسران نظامی! ما در میان شما بالای مردان جسور صدا می‌زنیم، آن‌هایی‏که به اسلام و مردم مخلص و صادق هستند. اسلام و مردم را به‌خاطر منافع دنیوی، که چیزی‌های مؤقتی اند، ترک نکنید. سوگندی را که بخاطر حفاظت از منافع مردم و مملکت‌تان یاد کرده‌اید، در عمل نشان دهید. شما به‌خاطر محافظت از ظالمی‌که به دشمن‌تان خدمت می‌کند، قسم یاد نکرده‌اید. اگر چنین نکنید، همین‌قسم که در حال حاضر از افتتاح اردوگاهی توسط حسینۀ ظالم، که قاتل افسران مخلص و با استعداد‌تان است، احساس حقارت می‌کنید، شاید فردا از افتتاح اردوگاهی دیگری به‌نام ظالم دیگر احساس حقارت کنید. اسلام و مسلمانان را به‌خاطر امتیازات فناشدنی و یا اطاعت از اوامر نامشروع ترک نکنید. حزب‌التحریر و امت اسلامی شما را به طرف امر الله سبحانه وتعالی و رسولش ﷺ فرا می‌خواند. بناءً هیچ فراخوان، تقاضا و امر دیگری را مد نظر نگیرید. به تقاضای مردم برسید و از همه مهم‌تر، از امر الله سبحانه وتعالی و رسولش ﷺ اطاعت کنید. مسؤلیت‌تان را منحیث یک مسلمان با فراهم ساختن حمایت مادی در از بین بردن حسینۀظالم و رژیم‌های حزب ملی بنگله‌دیش انجام داده و خلافت را برپا کنید.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ﴾

[انفال: ۲۴]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده اید، از الله(سبحانه وتعالی و رسولش(ﷺ) استجابت کنید؛ زمانی‌که  شما را به امری فرامی‌خوانند که به شما زند‌گی می‌بخشد.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه بنگله‌دیش

ادامه مطلب...

آیا فشار امریکا طالبان را به سمت صلح می‌کشاند؟

در خبرنامۀ که از سوی طالبان نشر گردیده در خصوص پایان دادن به ریختاندن خون‌های جاری که سال‌هاست در افغانستان جریان دارد، از طریق گفت‌وگوها اشاره شده‌است. کارشناسان براین باور اند که حملات هوایی امریکا بالای طالبان از بهر فشار آوردن بالای پاکستان می‌باشد. با این حال، در یک حرکت غیر معمول، طالبان افغانستان با ارسال نامۀ به مردم"امریکا " از آنان خواستند بالای حکومت خویش فشار وارد کنند تا دست از افغانستان برداشته و از این کشور خارج شوند كه سبب خونریزی های موجود در افغانستان می‌باشند. طالبان با ارسال نامه مذکور، مشخصاً "مردم امریکا،  مقامات بلندپایۀ غیر حکومتی  مستقل و اعضای کانگرس که خواهان صلح اند" را خطاب قرار داده و خاطرنشان ساختند که  خواهان پایان دادن به جنگ جاری در افغانستان استند؛ جنگی که آغاز یافته و پس از پادرمیانی از طریق گفت‌و گوها پیوسته هنوز ادامه داشته و خاتمه ندارد. اما طالبان هشدار دادند که آنان در برابر عملیات‌های که از سوی امریکا علیه شان صورت می‌گیرد،کوتاه نمی‌آیند.  طالبان می‌افزایند: «تلاش آن‌ها برای صلح به این معنا نیست که آن‌ها دیگر از جنگ خسته شده و یا این‌که اصرار آنان نسبت به جنگ به حد اقل رسیده است».

در  این خبرنامه، طالبان یک بار دیگر برحملات خود علیه کشورهای اشغالگر تاکید نموده و به هدف توجیه حملات خود اظهار داشتند که "ممثل ارادۀ مسلمانان افغانستان می‌باشند" و نیز تاکید دارند که دولت کابل یک دولت مزدور، تحمیل شده، فاسد و غیر شرعی می باشد. همزمان با این، فیض محمد زلاند استاد دانشگاه کابل و کارشناس در مورد طالبان گفت:« این پیام، یک حرکت غیر معمول از سوی طالبان پنداشته می‌شود، زیرا این اولین بار است که جماعت مذکور رغبت و علاقه شان را از بهر اشتراک در روند گفت‌وگوهای صلح اظهار داشته و از مردم امریکا بخاطر فشار آوردن برحکومت شان خواستند تا با طالبان از درِ صلح و مذاکره وارد شوند». با این حال، حکومت افغانستان پیشهاد طالبان را رد کرده و  اذعان دارد که :« آنان سبب جنگ جاری در افغانستان استند، اگرطالبان واقعاً به صلح باورمند اند، ابتدا باید حملات خویش را توقف دهند، چنان‌چه حزب اسلامی به روند گفت‌وگوهای صلح افغانی پیوست». با توجه به آن‌، شاه‌ حسین مرتضوی، سخنگوی ریاست جمهوری افغانستان به "خبرگزاری صدای آلمان" اظهارداشته است.:«حزب اسلامی یگانه جماعت مسلح افغانی است که دست از سلاح برداشته و به سیاست دولت افغانستان پیوسته است».

ناظران اما در افغانستان براین باورند، حملات اخیری که از سوی طالبان صورت گرفته، در پاسخ به عملیات نظامی و هوایی امریکا علیه طالبان و نیز فشار  امریکا برپاکستان از بهر اتخاذ راهبرد جدید در برابر افراطگرایان که عملیات خویش را از خاک آن کشور اجرا می‌کنند، می‌باشد. هم‌چنان یونس فکور تحلیل‌گر مسایل سیاسی از کابل به "خبرگزاری صدای آلمان" چنین اظهارداشت: «هدف طالبان تقلیل فشارها برپاکستان بوده تا آنان بتوانند در برابر عملیات هوایی امریکا در افغانستان مقاومت کنند». با این حال، بعید است که واشنگتن سیاست خود را فقط بر اساس یک پیام تغییر دهد، او گفت: «امریکا گفت‌وگو با طالبان را تنها در صورتی می‌بیند که تغییر واقعی در وضعیت امنیتی مشاهده گردد».منبع: (خبرگزاری صدای آلمان)

این واضح است که فشار امریکا بر پاکستان از بهر کشانیدن طالبان به پای میز مذاکره از سوی این کشور مکار و اشغالگر صورت گرفته است. اما واقعیت این است که وابستگی امریکا به پاکستان به هدف فشار بالای طالبان برای "گفت‌وگو" نشان دهندۀ ضعف امریکا و قدرت پاکستان است. اگر رهبری پاکستان  به اسلام وفادار می‌بود، ارتش پاکستان را به عوض این‌که درخدمت امریکای صلیبی قرار دهد، با قوت‌های جهادی که در پاکستان و افغانستان وجود دارند، دست به دست هم داده و امریکای اشغالگر را از منطقه بیرون رانده و به بی‌ثباتی پایان می‌دادند. با این روش بزرگترین عزت همانا تأسیس خلافت راشده برمنهج نبوت را نصیب می‌شدند.

عثمان طه

ادامه مطلب...

تسلط نظام سرمایه‏داری بر جهان یا نارواترین گناه علیه زنان!

(ترجمه)

زن غربی در رسانه‌های مختلف، اعم از فیلم‏ها و میزگردها به‏عنوان زن توانا، خوشبخت و مؤفق نمایش داده می‏شود؛ زنی‏که زنده‏گی آرامی داشته و تمام حقوق و آزادی‌هایش تضمین شده‏است و زنی‏که به مساوات در بخش تعیینات دولتی دست یافته‏ است. زن غربی به‏خاطری به همۀ این مزایا دست یافته است که در جهانی متمدن زنده‌گی می‏کند، که سکان‏دار آن نظام سرمایه‏‏داری با عقیدۀ سیکولریستی می‏باشد، عقیده‏ای که نقش دین را از نظام‏های مختلف زنده‏گی جدا نموده، انسان را از تمام قیود و ضوابط شرعی ربانی کاملاً رها نموده و در عوض آن قوانین وضعی را بر وی حاکم نموده است، تا جایی‏که مصالح مادی انسان را بر وابسته بودن‌اش به تمام ارزش‏ها، ترجیح داده است.

سرمایه‏داری به شکل افراطی و جنون‏آمیزی انسان را به اشباع میزان زیادی از تمایلات، شهوات و لذت‌های فزیکی، تشویق می‏کند. غربی‏ها با شکستن ضوابط و ارزش‏های زنده‌گی با هم رقابت نموده و آن‏را قلۀ خوشبختی می‏نامند. کسی‌ را که حامل چنین دیدگاهی در زنده‌گی است-دیدگاه رهایی از تمام قید و بندها- در حالی می‏یابی که در راه رسیدن به تمایلات‏اش از آزار دادن کسی باک ندارد. تمایل به غلبه یافتن بر دیگران، ظلم، ترور و تعذیب دیگران همه جزء تفکیک ناپذیر عقیدۀ رقابتی آن است و تمام هم‌وغم‏اش لذت بردن و اشباع غرایز است، و این در حالی است که طرز تفکراش بر اساس این‌که بقاء برای قوی‌ترها ممکن خواهد بود، استوار است و تجربۀ لذت جدید تحریک کننده و غیرمعمول، میزان مؤفقیت‏اش را در زنده‌گی تعیین می‏کند.

برجسته‌ترین اصل در سرمایه‏داری، نظام اقتصادی‌اش می‏باشد؛ نظامی‏که همواره انسان را به منظور دست‏یافتن کمیت زیادی از لذت-بر اساس طرز فکر بقاء به قوی‌ترین‏ها ممکن خواهد بود- به کسب ثروت سریع و بی‌رویه، تشویق می‏کند. اما قشر مظلوم و ضعیف، که اغلب آن‏را زنان، اطفال و سال‏مندان تشکیل می‏دهند، به مثابۀ صفرها در سمت چپ و بار دوش جامعۀ سرمایه‏داری اند؛ نظامی‏که زنده‏گی را به حساب‏های اقتصادی محض تبدیل نموده است. اگر زن و مرد به منظور دوام منظومۀ اقتصادی سرمایه‏داری، همه‌روزه از ساعت ۸صبح الی ۵عصر به‏منظور کار بیرون نشوند، پس از کجا خوردونوش خویش را مهیاء خواهند کرد و به کجا مسکن گزینند و آیا درمان و آموزش را دریافت خواهند کرد؟ دولت توجهی به امور مردم ندارد و  نظامی‌که تطبیق می‏گردد، به خدمت مصالح افراد گماشته شده و آزادی‌های فردی را حمایت می‏کند؛ مگر مشکلات جامعه را حل نمی‏کند. وقتی مسلمان‏ها پیشرفت‏های علمی و اقتصادی غرب را می‏نگرند، شگفت‌زده می‌شوند؛ اما از این‏که ایدیولوژی سرمایه‏داری به انسان اجازه داده که در عوض الله سبحانه وتعالی قانون بسازد،‌ غافل اند.

سرمایه‏داری توطئه ددمنشانه و خبیثی است به‏طور عام بر انسان و به‏طور خاص به زن؛ چنان‏چه زن را مجبور می‏نماید تا همانند مرد زنده‌گی کند و آن‏گاه ادعاء می‏کند که حقوق‌اش را اداء نموده است؛ در حالی‏که دولت از آن به‌سان کالای تجارتی استفاده کرده و در تزریق اموال به بازارهای مالی و مصرف کننده سود می‏برد و آن‏را در دسترس و محیط کار مرد قرار داده است. چنان‏چه در نظام سرمایه‌داری مرد، زن را ابزاری برای لذت جستن می‏داند. ازین رو فشارهای ‏معیشتی و اوضاع بحران زدۀ اقتصاد سرمایه‏داری؛ تمایل و تعامل مرد با زن را پیچیده کرده است. از طرفی هم، برانگیختن متداوم غریزۀ بقای نوع مردان به‏خاطر برهنه بودن زنان، سبب گسستن روابط زناشوئی شده و همۀ اين افکار و مفاهیم دیدگاه مرد به زن را در غرب سرمایه‏داری، دیدی تهی از احترام گردانیده است تا جائی‏که در اروپا، امریکا و سراسر جهان، پدیدۀ خشونت علیه زنان را به شکل فزایندۀ گسترش داده است.

به گزارش "اسکای نیوز عربی": «پژوهش‏های جدیدی‌که سازمان بین‌الملل و دولت مکزیک نیز آن‏را نشر نموده اند، از آمارهای ترسناک و مرگ‏باری علیه زنان، پرده برداشت. چنان‏چه این آمار اشاره به قتل ۲۷۴۶زن مکزیکی در سال ۲۰۱۶م دارد و این معادل ۷کشته در روز است، و این رقم ۱۸ درصد افزایش را نسبت به سال ۲۰۱۵م،که ۲۳۲۴ زن به قتل رسیده بودند، نشان می‏‏دهد.»

غرب استعمارگر کافر، با نشر نظام کثیف سرمایه‏داری و با تطبیق قوانین وضعی، با اِعمال تسلط خویش بر سرزمین‌های اسلامی و تطبیق این نظام بی‌ارزش و سطحی، که مانع بیداری فکری مناسب و زنده‏گی با ثبات گردیده است، علی‌السویه به مرد و زن، مرتکب جفا گردیده است.

در نومبر ۲۰۱۶م، روزنامۀ "وقائع" گزارشی را به نشر رساند که در آن آمده بود: «آمارهای جهانیی‌که از سوی سازمان جهانی صحت به نشر رسیده اشاره به این دارد که در اطراف جهان، از هر سه زن(۳۵درصد) یکی در زنده‏گی خویش توسط دوست پسر‌ش در معرض خشونت قرار گرفته و یا هم از طرف دیگران مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است، که اغلب این خشونت‌ها از طرف دوست پسرش بوده است. به طور میانگین در تمام جهان، ۳۰درصد از زنانی‏که با دوست پسران‌شان ارتباط داشتند، به طور واضحی مورد خشونت جسمی یا جنسی قرار گرفتند. در عرصه جهانی نیز، نسبت قتل زنان توسط دوست پسران‏شان به ۳۸درصد رسیده است.»

به نقل از "ساسا پوست": «در پایان سال ۲۰۱۶م رسانه‏های امریکایی نسبت درصدی را به نشر رساندند که بر افزایش خشونت علیه زنان از طرف نزدیکان‌شان، تأکید داشت. چنان‏چه این گزارش صراحت داشت که از بین ۵زن، چهارتن‌شان در معرض خشونت خانه‏گی قرار گرفتند. در هر سال تقریباً ۵ملیون تن از زنان توسط شریک زنده‏گی خویش، مورد شکنجه و خشونت قرار گرفته و سه تن از آن‏ها توسط دوست پسر یا شوهر خویش به قتل می‏رسند.» این چنین احساس وحشتی‌که زن غربی را فراگرفته از طرف نزدیک‏ترین اشخاص وی است.

پدیدۀ خشونت علیه زن، نتیجۀ حتمی و طبیعی جوامع و کشورهایی است که بر اساس جدائی دین از امور زنده‌گی زیسته و برای ده‏ها سال قوانین وضعی غربی را بالای خویش تطبیق نمودند و با آن‏هم از ادارۀ امور بشر عاجز اند؛ زیرا سرمایه‏داری از انسان ابزاری برای اشباع لذت‎‏‌های جسمی می‏سازد. هم‏چنان تمام تلاش‏های دعوت‏گران حقوق زن، در تحقق اهداف‌شان به ناکامی منجر شد. چه حقوقی برای زنان داده خواهد شد؛ در حالی‏که آن‌ها همواره در تهدید شکنجه و قتل قرار دارند؟!

در مورد این‏که بدانی زن غربی نه خوش‏بخت است و نه هم قوی، کافی است، آمار هایی را جستجو کنی که ارقام سالانۀ حوادث انتحار زنان غربی را بیان می‏کند، تا وسعت بدبختی و عدم رضایت‌شان را بر اوضاع فعلی بدانی، که این آمار وحشت‏ناک فقط در زمان تسلط نظام سرمایه‏داری بر جهان، به ثبت رسیده است. از سوی دیگر، زن غربی اسلام آوردن را راه‌گریزی برای خویش یافته است؛ چنان‏چه صدها هزارتن از زنان غربی به اسلام گرویدند تا از ذلت سرمایه‏داری کفر و سوء استفاده از کرامت خویش نجات یافته و حلاوت ایمان، عفت و پاکی را کسب کنند، تا شیوۀ زنده‏گی سیکولری منحط را از بین برده، اخلاق خود را ارتقاء دهند و حقوق خویش را مطابق ضوابط و احکام شرعی تضمین کنند.

دیدگاه شخص از زنده‏گی، انسان و کائنات است که او را رفعت و بیداری فکری می‌دهد و یا هم بر عکس او را تنزل داده و از وی انسانی منحط می سازد. تنها با اسلام است که بشریت ارتقاء می‌کند و برای زنان مسلمان همین افتخار کافی است که الله سبحانه وتعالی حقوق‌شان را تضمین نموده و وظایف شان‏را مطابق فطرت‌شان تعیین نموده است. سرور ما حضرت محمد صلی الله علیه وسلم وصیت نمودند که به نیکوئی همراه زنان بر خورد شود و نیز خلیفۀ مسلمین به‏خاطر دفاع از حرمت یک زن، لشکر عظیمی را به حرکت در آورد.

نویسنده: غاده محمد حمدی

ادامه مطلب...

حَبلُ‌المـَتین (5): آیا به حُکام و اهل قدرت می‌توان امید داشت؟

  • نشر شده در سیاسی

یکی از مسائلی که بعد از قضیه بیت‌المقدس و موضوع "اصلاحات" در سکتور امنیتی افغانستان در میان تعدادی‌ها داغ شده این است که می‌گویند: حزب‌التحریر از یکسو نظام‌های حاکم در جهان اسلام را نامشروع و مقامات آن را فاسد می‌داند؛ ولی از سوی دیگر، حزب بالای این قشر تمرکز نموده و توقع حمایت، طلب نصرت و تسلیمی قدرت را از آن‌ها دارد. این گروه از مردم، حزب‌التحریر را به یک بازی دوگانه و اتخاذ رویکرد متناقض در برابر قضایای سیاسی متهم می‌کنند.

در این مسأله واقعیتِ پیچیده و در عین حال مهمی نهفته است؛ انسان‌های که درک درست و عمیق از نصوص و از واقعیت‌های جامعه ندارند و همه مسایل را از ورای منطق و منطق بازی می‌بینند و دید همه‌جانبه‌ی سیاسی ندارند، از این مسأله سَر در نمی‌آورند. برای حل این پیچیده‌گی نیاز است تا به تاریخ انبیاء علیهم السلام و آیات قرآنی رجوع گردد که حین مواجهه با چنین وضعیتی چه موقف داشتند و در این باب چه ارشادهای را ایراد فرموده‌اند.

الله سبحانه و تعالی در سوره «طه» در مورد دعوت موسی علیه‌السلام با فرعون چنین فرموده:

اذْهَبَا إِلَىٰ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَىٰ ﴿﴾ فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَىٰ

[طه:43-44]

هر دو [موسی و هارون] به سوی فرعون بروید؛ زیرا او [در برابر خدا] سرکشی کرده است. پس با گفتاری نرم به او بگویید، امید است که هوشیار شود و [آیین حق را بپذیرد] یا بترسد [و از سرکشی باز ایستد.]

یعنی الله سبحانه و تعالی به موسی و هارون علیهما السلام دستور می‌دهد تا فرعون را بسوی حقیقت دعوت کنید، ممکن است وی این دعوت و رهنمایی را قبول و لبیک گوید و از الله سبحانه و تعالی بترسد. فرعونِ که دعوای خدایی می‌کرد و به کسی تسلیم نبود و برای حفظ قدرت و حکومتش از هیچ نوع ظلم و استبدادی دریغ نمی‌کرد، تا جایی‌که اطفال نوزاد را نیز به قتل می‌رساند. اما با وجود این همه جنایت و خباثت، الله سبحانه و تعالی به پیامبرانش دستور می‌دهد که وی را دعوت کنید تا شاید آیین حق را بپذیرد و از عناد و سرکشی و جهل مرکب خویش دست بکشد.

در ضمن، اکثر انبیاء علیهم السلام به‌خصوص رسول الله صلی‌الله علیه وسلم به همین طریقه برای تغییر جامعه دعوت می‌کردند تا زورمندان فاسد و اهل قدرت را جزء از دعوت خویش بسازند و شخصیت‌های آنان را بنفع اسلام تغییر دهند. بی‌جهت نبود که پیامبر صلی‌الله علیه وسلم در کنار دعوت مردم عام به بزرگان قبایل و قدرت‌مندان قریش مانند: شیبه، ولید بن مغیره، ابن هشام [ابوجهل]، حضرت عمر و دیگران نیز توجه داشت و آنان را به اسلام دعوت می‌کرد و در یکی از دعاهایش می‌فرمود: «یا الله! دین اسلام را با مسلمان شدن هر کدام از این دو مردی که نزد تو محبوب‌تر باشد: عمر بن الخطاب یا ابوجهل بن هشام، تقویت بفرما!»

 پس از آن‌جایی‌که، طریقه‌ی کار پیامبر اسلام برای ما «اُسوه حسنه» است، ما هم ضرور است که برای تغییر جوامع فاسد فعلی قدرتمندان، جنرالان و زورداران را دعوت نماییم و حامی خویش بسازیم.

در این‌جا درس بسیار مهمی که وجود دارد این است: ما نباید در هنگام دعوت و حمل اسلام به دیگران دچار یأس و ناامیدی شویم، به خصوص زمانی‌که طرف مقابل ما انسان‌های فاسد، ظالم و شرارت‌پیشه باشد. چون ما از آینده و نتیجه‌ی کار آگاه نیستیم که آیا این فرد ظالم و فاسد دعوت ما را قبول می‌کند یا ردّ؟ چه بسا انسان‌های زیادی در تاریخ زیسته‌اند که در یک مقطع کمر دشمنی و عداوت را با اسلام و مسلمانان بسته اند، اما حین رسیدن دعوت حقّ به آنان، به اسلام گرویدند و از پیشقراولان حمل اسلام شدند.

با این حال، وقتی این موضوع را در قرآن می‌خوانیم یا در سیره پیامبر متوجه می‌شویم، و با در نظرداشت آن وضعیت نظام‌های مستبد و شرارت‌پیشه‌ی فعلی را مطالعه می‌کنیم به این نتیجه می‌توانیم برسیم که نظام‌های فعلی رُخ دیگری از سلسله حکومت فرعونیان در روی زمین اند، با این تفاوت که سبک و سیاق این نظام‌ها و عناصر دخیل در آن متفاوت‌تر از زمان موسی علیه السلام و فرعون یا زمان پیامبر اسلام است.

با در نظرداشت نکات بالا، کسانی‌که توانایی مادی در اختیار دارند تا حزب‌التحریر را نصرت داده و خلافت راشده را تأسیس نمایند، بصورت مشخص کسانی دیگری نیستند مگر رهبران سیاسی و اردوهای مسلمان. هر چند، تعدادی از آنان فاسد و جزء از نظام‌های طاغوتی فعلی هستند، اما با آن هم این گروه باید دعوت شوند و پیام حقّ به وجه احسن برای شان رسانده شود. چون بهرحال، جزء امت اسلامی هستند، اما فضا و افکار غلط آنان را به فساد و بیراهه کشانیده. پس باید بجای توهین و فحش، حذف و طرد آن‌ها؛ با آنان مهربانی، شفقت و رحم پیشه نموده و پیام حقّ به آنان رسانده شود و برای برپایی دولت اسلام بالای آنان کار صورت گیرد تا حمایت شان جلب گردد و همه در یک صف واحد بصورت دسته‌جمعی برای برپایی زندگی اسلامی انرژی و تلاش شان متمرکز و بسیج سازند.

 بناء، وقتی الله سبحانه و تعالی این پیام را برای پیامبرانش داده که فرعون و اهل قدرت در جامعه را دعوت کنید، امکان دارد تا از غفلت دست کشیده، هوشیار شوند و تغییر کنند؛ پس ما چرا به این نتیجه‌ی اشتباه برسیم که دعوت قشر متنفذین، رهبران سیاسی و قومی، زورمندان جامعه، جنرالان ارتش و قوماندانان یک مسأله متناقض و ناامید کننده است. این قشر ولو که با هرنوع فساد و ظلم آغشته باشند، صرف‌نظر از همه تعلقات آنان، منحیث مسلمان شمرده می‌شوند و بایست دعوت حقّ برای شان رسانده شود.

حزب‌التحریر همچو بعضی از گروه‌ها معتقد به "سیاست حذف" نیست؛ بلکه باور دارد که قشر زورمندان جامعه باید جزء جدایی ناپذیر از دعوت خیر و عظیم برای برپایی دولتی باشند که پیامبر بزرگ اسلام صلی‌الله علیه وسلم آن را در مدینه بناء نهاده بود و به مدت سیزده صد سال بر بلندای سیاست و رهبری جهان قرار داشت، اما به علت غفلت و انحطاط مسلمان‌ها و توطیه‌چینی‌های غرب به سقوط مواجه شد. پس برپایی این دولت که امام ابوحنیفه رحمه‌الله علیه آن را «مادر تمام فرض‌ها» خوانده است تنها وجیبه‌ی حزب التحریر نه؛ بلکه مکلفیت تمام مسلمان‌ها بویژه قشر زورمندان و جنرالان می‌باشد.

ناگفته نباید گذاشت، دعوت‌گران باید بدانند که زندگی پروسه‌ی ابتلاء [افشاسازی] است و ما وقتی بهترین امت هستیم که دعوت اسلام را به مردم و جوامع حمل نماییم. پس بدین اساس، ما مکلف هستیم تا همان‌طوری که رسول الله صلی‌الله علیه وسلم به مردم اسلام را حمل نمود و در روز قیامت بر آنان شاهد می‌باشد، مکلفیت ما را هم شهادت بر سایر امت‌ها و مردم تعیین کرده است. بناء، اگر کسی دعوت بسوی حقّ را نپذیرد، می‌توانیم در روز حشر این شهادت را اداء نماییم که ما برای شان دعوت را رسانده بودیم. از همین‌ جهت، ما امت دعوت، سیاست، جهاد و شهادت هستیم.

 آخر الامر این خود رهبران و جنرالان هستند که تصمیم می‌گیرند که راه هدایت را می‌گیرند و نام شان را در تاریخ منحیث شجاعان و حامیان حقّ به ثبت می‌رسانند که نهایت آن کامیابی عظیم و نعمت‌های بزرگ جنت است، یا نام شان را در لیست بزدلان تاریخ درج می‌کنند که روسیاهی و سرافگندگی در دنیا و آخرت عاقبت کار شان خواهد بود.

مصدق سهاک

عضو دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

درگذشت یکی از حاملین دعوت

  • نشر شده در اردن

(ترجمه)

﴿مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ ۖ فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ ۖ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا﴾

[احزاب :٢٣]

ترجمه: در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با الله (سبحانه و تعالی) بستند، صادقانه ایستاده‌اند؛ برخی از آنان پیمان خود را به آخر رساندند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و برخی دیگر در انتظار اند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود راه ندادند.

الحاج اسحق احمد ابراهیم العاصل(ابو احمد) یکی از داعیان مخلص حزب التحریر که پیوسته عمرش را در حمل دعوت به خاطر احیای خلافت راشده اسلامی به منهج نبوت سپری نمود، به عمر ۸۹ سالگی در گذشت. حاجی اسحق احمد ابراهیم یکی از داعیان مخلصی است که در راه الله سبحانه و تعالی سختی‌های بی‌شماری را از سوی دشمنان و ددمنشان متحمل شده است. او در دوران دعوتش به اسلام تحت پیگرد و ظلم قرار گرفته و توسط رژیم استبدادی اردن  و رژیم آل_سعود به مدت دو سال زندان محکوم گردید و حتی به جرم دعوت به اسلام از سرزمین حرمین تبعید شد. برادر  اسحق (رحمه الله) در راستای ابراز حق چنان استوار بود که از سرزنش هر ملامت‌گری هراسی به دل نداشت. و با این حال، قلب بسیار لطیف و مهربان داشت به نحوی که هرگاه از خلافت سخنی در میان می‌آمد، به ګریه می‌افتید.

بناً، از الله سبحانه و تعالی می‌خواهیم وی را غریق رحمت نموده و مانند پیامبران، صدیقین، شهدأ و صالحین جنت الفردوس را مکان ابدی‌اش قرار دهد. و هم‌چنان از الله سبحانه و تعالی تمنا داریم تا خانوادۀ مرحوم را صبر جمیل و اجر جزیل نصیب نموده و  ما را در راستای پیش‌برد دعوت استوار نگه دارد و از گناهان و اشتباهات ما در گذرد.

﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾

[بقره :١٥٦]

ترجمه: همانا ما از آنِ الله(سبحانه و تعالی) هستیم و به سوی او باز می‌گردیم.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه اردن

ادامه مطلب...

رژیم مستبد اردن از ظلم و ستم علیه شباب حزب التحریر دست بردار نیست

  • نشر شده در اردن

(ترجمه)

پس از این‌که پروندۀ قدس توسط رژیم اردن به طاق نسیان گذاشته شد، حزب التحریر ولایه اردن تظاهراتی را به منظور حمایت از قدس و تمامی فلسطین در اردن مبنی بر تصمیم امریکا در خصوص به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت دولت یهود، راه اندازی نمود. سازمان‌های امنیتی رژیم مستبد اردن به نسبت نفرت و عداوتی که علیه حزب التحریر و اعضای آن در دل داشتند، دو تن از اعضای این حزب را بنام‌های معتصم فایز السالم و علی وصفی حرب پس از تظاهرات مذکور از منطقۀ "مقبلین" در مرکز اردن شهر عمان دستگیر نمودند. از زمان دستگیری آن‌ها در زندان امنیت و پس از این‌که علی حرب را مورد لت و کوب بی‌رحمانه قراردادند، حتی به خانواده، اقارب و وکیل مدافع وی اجازه نداند تا با او دیدار و گفتگو نمایند.

حزب التحریر ولایه اردن، رژیم، دستگاه‌های امنیتی، رئیس اطلاعات عمومی و مأموران تحقیقاتی اردن را خطاب قرار داده و آن‌ها‌ را مسئول سلامتی و آزاد سازی برادر علی حرب و دیگر اعضای حزب التحریر، مردان شجاعی که به خاطر محاسبه این رژیم و افشأ سازی بی‌عدالتی‌ها، دسیسه‌ها، فساد و بی‌پروایی که برای تمام مردم این سرزمین آشکار است، زندانی شده اند، مردان غیور و واقعی این سرزمین و پیروان رسول الله ﷺ می داند.

حزب التحریر ولایه اردن از این‌که رژیم مستبد اردن اتهامات گوناگونی را علیه افراد مخلص این حزب که با گفتن حق مسیر درست را برای بیداری و نجات امت  و نیرو‌های مسلمان در اردن می‌پیمایند، متعجب نیست. زیرا این رژیم از لحاظ سیاسی در حال فروریختن است و از سوی دیگر، ناکامی حاکمیت و ظلم تاریخی‌ این رژیم علیه مردم این سرزمین بسیار به خوبی آشکار شده است و قطعاً که عرب‌های مکار و غیر عرب‌ها و یا هم  سیاست کاذبانۀ را که ارگان‌های امنیتی و رهبران اقتصادی که با ذهنیت‌ها و انگیزه‌های مادی گرایی فاسد سرمایه داری  به پیش می‌برند، قادر به بهبود بخشیدن آن نخواهند شد. رسول الله ﷺ می‌فرماید:

«إِنَّ اللهَ لَيُمْلِي لِلظَّالِمِ حَتَّى إِذَا أَخَذَهُ لَمْ يُفْلِتْهُ»

ترجمه: الله(سبحانه و تعالی) ظالمان را (در ظلم و سرکشی شان ) مهلت می‌دهد؛ اما، زمانی‌که غضب او تعالی آن‌ها را احاطه کند، هرگز از آن رهای نخواهند یافت.

حزب التحریر ولایه اردن با الله سبحانه و تعالی و مسلمانان اردن و تمام جهان تعهد می‌سپارد که هرگز از دعوت به سوی حق طبق روش پیامبر ﷺ باز نه ایستد و ذره‌ی از آن انحراف نکند. و در راستای دعوت به سوی حق از سرزنش هر ملامت‌گر کینه توز یا هم از ملامت هر ظالم و متکبر قدرتمند نمی‌هراسد؛ تا این‌که الله سبحانه و تعالی اسلام را بر تمام ادیان و عقایدی دیگر چیره گردانیده و امت اسلامی را توفیق پیروزی و توانمندی نصیب کند. و یا هم در راستای کار برای اعادۀ آن یا جانش را از دست می‌دهد یا در این رستا استوار و مخلص به الله و دینش خواهد ماند. الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ * يَوْمَ لَا يَنفَعُ الظَّالِمِينَ مَعْذِرَتُهُمْ ۖ وَلَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ﴾

[غافر : ۵۱-۵۲]

ترجمه: ما به یقین پیامبران خود و کسانی را که ایمان آورده‌اند، در زندگی دنیا و (در آخرت) روزی که گواهان به پا می‌خیزند یاری می‌دهیم! روزی که عذرخواهی ظالمان سودی به حالشان نمی‌بخشد؛ و لعنت الله (سبحانه و تعالی) برای آن‌ها، و خانه (و جایگاه) بد نیز برای آنان است.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه اردن

ادامه مطلب...

کمپاین حزب‌التحریر-ولایه پاکستان تحت نام: "از دوستی با امریکا دست بردارید"

  • نشر شده در پاکستان

اسلام دوستی با امریکای متخاصم را منع نموده و به جهاد برای آزاد سازی سرزمین‌های اسلامی اشغال شده دستور می‌دهد

حزب‌التحریر-ولایه پاکستان کمپاینی را تحت عنوان "از دوستی با امریکا دست بردارید" در سراسر این سرزمین راه اندازی نمود. این کمپاین با توضیع برگه‌های تحت عنوان "حکام پاکستان در ظاهر با امریکا مخالفت می‌کنند؛ ولی خاموشانه در تلاش نجات استراتیژی امریکا اند " آغاز گردید. در کنار توضیع این برگه‌ها، تظاهرات و به خیابان ریختن‌ها در مساجد، بازار‌ها، محلات عامه و هم‌چنان از طریق تماس با نماینده‌های مردم، صورت گرفت.

هفده سالی پیش، مشرف خائن پایگاه‌ها و دهلیزهای هوایی را ایجاد نموده و کمک‌های لوجیستیکی و جاسوسی را فراهم نمود تا امریکا بتواند به افغانستان حمله نموده و سرزمین مسلمین را اشغال کند. او اسرار می‌نمود که وفاداری‌اش به امریکا و خیانتش به افغانستان به نفع پاکستان تمام می‌شود و مدعی بود که با تأمین منافع امریکا در افغانستان، پاکستان قادر خواهد بود تا منافع اقتصادی اش تأمین نموده و موضوع کشمیر را حل و فصل کند. با این حال، امروز ثابت شده است که پیوستن به امریکا در جنگ، زیان‌های سیاسی، اقتصادی، امنیتی و تلفات زیادی انسانی را بر پاکستان وارد کرده است. ایالات متحده با اجازه دادن به هند، دشمن سرسخت پاکستان، حمایت پاکستان را برای جنگ "علیه تروریزم" تادیه نمود تا وارد خاک افغانستان گردد و با استفاده از آن به عنوان پایگاه نظامی فعالیت‌های مخربی را در  خاک پاکستان راه اندازی نماید؛ از سوی دیگر بیانیه کلبوشان یاداف این حقیقت را به خوبی ثابت می‌کند.

 پس از این همه دشمنی آشکار امریکا و ذلت و رسوایی که بر مردم پاکستان طاری گردیده است، حکام پاکستان، باید که از دوستی و هماهنگی شان  دست بردار می‌شدند، دیپلومات‌ها و پایگاه‌ها خصوصی و نظامی آن را از خاک‌شان بیرون می‌انداختند، خط سیر‌‌شان را با امریکا قطع می‌کردند و نیرو‌های مسلح پاکستان را برای جهاد بسیج می‌کردند تا به حضور کثیف امریکا در منطقه پایان می‌دادند. ولی این کار را نکردند؛ بلکه، برعکس، رهبری سیاسی و نظامی پاکستان، هنوز‌هم در تلاش است تا امریکا را با تمام معنی حمایت کند. بر اساس اعلامیه مطبوعاتی ISPR در ۷ فبروری سال ۲۰۱۸م دو صدو هشتیمن کنفرانس هیئت فرماندهان  تصریح کرد که دستاورد‌های سال‌ها تلاش و مبارزه علیه تروریزم بایستی در نظر گرفته شود... و در آخر افزود که منافع ملی باید که در هنگام مشارکت با سایر سهام داران برای صلح و ثبات منطقوی نگهداری شود.

ای مسلمانان پاکستان! وقت آن است که به ذلت و رسوایی جاری پایان دهید. و باید درک کنید که امریکا در مقابل چند هزار مجاهد افغان کوتاه آمده است. این است که امریکا می‌خواهد تا پای آن‌ها را به میز مذاکره بکشاند و با این حال، نیرو‌های مسلح پاکستان را مجبود می‌کند تا از طریق عملیات شان آن‌ها را به این کار مجبور کنند. و باید شما این را درک کنید که پاکستان و نیرو‌های مسلح آن بسیار به خوبی می‌توانند که امریکا را مجبور سازند تا دمش را در میان پاهایش قرار دهد. این برای پاکستان قطعاً که آسان است، مبنی بر این‌که دارای رهبری باشد که اسلام را با تمام معنی تطبیق نماید، از دوستی با امریکا روی گرداند و جهاد مقدس را علیه اشغال امریکا راه اندازی کند. الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿فَمَنِ اعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ﴾ 

[بقره:١٩٤]

ترجمه: چنانچه که بر شما حمله نموده و (هجوم آوردند) شما نیز مانند آن‌ها مقابله بالمثل کنید.

روی این ملحوظ، یگانه رهبری مخلصی که می‌تواند به چنین امری مبادرت ورزد تنها خلافت بر منهج نبوت است و بس. فلهذا، بر مسلمانان پاکستان لازم است تا دوشادوش حزب التحریر برای احیای خلافت اسلامی بر منهج نبوت آستین همت بر زنند. چی خوب است که از جمله مسلمانان مخلص و با وفای باشیم که این بشارت رسول الله ﷺ  در خصوص احیای خلافت اسلامی به دستان ما صورت گیرد. رسول الله ﷺ می‌فرماید:

«....ثُمَّ تَکُونُ خِلَافَةً عَلی مِنهَاجِ النُّبُوَّةِ»

ترجمه: .... سپس خلافت بر منهج نبوت قائم خواهد شد.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

موفقیت¬های زنان یا گمراه‌سازی و تجارت با آنان؟

(ترجمه)

پنج موفقیت زنان سعودی در سال ۲۰۱۷م که جذاب‌ترین سرمقاله­های بسیاری از روزنامه­ها و وب‌سایت­ها قرار گرفت، تا هواداران خود را از لطف پادشاهان عربستان سعودی در حق زنان آن کشور خبر دهند:

اولین موفقیت، گرفتن مجوز رانندگی: ملک­سلمان بن ­عبدالعزیز در­ ماه­ سپتمبر۲۰۱۷م حکم سلطنتیی را صادر نمود که بر اساس آن زنان می‌توانند گواهی‌نامه­ی رانندگی داشته باشند.

دومین موفقیت، پایان ولایه(قیمومیت شرعی): ملک­سلمان در قرار تاریخی ماه ­می ۲۰۱۷م خویش چنین فرمان داده بود: «نیاز است اجراآت ویژه­ی زنان باز­نگری شده و ­ادارات مربوطه در تعامل با زنانی‌که می­خواهند در آن­جاها استخدام شوند، در خدمات مقدماتی ارائه شده برای آنان باید تمام شرایطی‌که موافقت ولی(قییم شرعی) را برای استخدام آنان الزامی ساخته، با روشن ساختن اساس قانونی آن، برداشته شده و این اجراآت از تاریخ صدور فرمان مذکور باید در خلال سه ماه تکمیل گردد.»

سومین موفقیت، شرکت زنان در­بازی­ها و ­میدان­های ورزشی: ترکی­آل­الشیخ رئیس اداره­ی کل ورزش در ریاض در ماه اکتوبر اعلام کرد: «کار آماده‌سازی سه استدیوم ورزشی در ریاض و جده شروع شده و ­برای ورود خانواده­ها با ­توجه با ملاحظات ویژه­ی خود، الی آغاز ۲۰۱۸م آماده خواهد شد.»

چهارمین موفقیت، انتصاب زنان در پست­های ارشد رهبری: در­ماه مارچ ۲۰۱۷م مجلس شورای سعودی به اشتغال زنان در وزارت دفاع ملی برای انجام خدمات حمایتی و به دادن مسکن برای نظامیان بازنشسته توافق کرد. این توافق شامل یک پیشنهاد بود که توسط کمیته­ی امنیت شوراء، ارائه شده بود. مبنی بر اظهارات مقامات عربستان سعودی، در ماه سپتمبر ۲۰۱۷م، برای اولین بار یک زن در یکی از پست­های ارشد دولتی منصوب شد. فهد بن­ محمد­الجبیر مسئول مناطق شرقی و ایمان بنت عبدالله الغمادی را به حیث معاون شهردار ولایت الخبر انتصاب و ریاست تکنالوژی معلوماتی و خدمات مربوط به بخش زنان را به عهده­ی وی گذاشت. ایمان اولین زن سعودی بود که این منصب را در کار شهرداری اشغال نمود.

پنجمین موفقیت، جلوگیری از سوء­استفاده‌ی زنان: داکتر­ عواد بن ­صالح­العواد وزیر اطلاعات و ­فرهنگ، در ماه دسمبر۲۰۱۷م دستورالعملی را صادر نمود که بر ­اساس آن پخش هرگونه سریال یا برنامه‌ای که شامل سوء­استفاده صریح یا ضمنی از زنان این کشور یا هر طیف دیگری باشد، ممنوع است. این وزارت در نشریه­ای که در صفحه­ی توییترش منتشر کرد، بر این تأکید داشت: «هرکانالی­که به ارتکاب اعمال مخالف این دستور­العمل دست بزند، نظام تخلفات آن­را بی­جواب نخواهد گذاشت.»

اما موفقیت‌هایی‌که ادعاء می‌شود، در واقعیت جز گمراه‌سازی و دور­ساختن زنان سعودی از احکام دین‌شان چیزی دیگری نیست. آن­ها می­خواهند تا ­زنان­ گمان کنند­ که این تغییرات دست‌آورد­های می­باشد که سیکولریزم برای‌شان اهداء کرده است؛ سیکولریزمی‌که برای زنان جز ظلم و ستمگری و وحشت و تجاوز چیزی به ارمغان نیاورده است؛ چون باطل نتیجه‌اش نیز باطل می­باشد. زنان در طول ۱۴ صدسال تحت حاکمیت اسلام، از گران­ترین حقوق و از با­عزت‌ترین جایگاه خود به عنوان دختر، مادر، خواهر و همسر برخوردار بودند و زندگی عزت‌مندی در حمایت مردانی‌که در زندگی، دوستی و شفقت را برای‌شان اعطاء می‌کردند، قرار داشتند.

از دیر زمان­ است که تیر­های زهرآلود غرب، زنان مسلمان را هدف قرار داده است؛ چون غرب به خوبی می­داند ­که زنان پرورش دهنده­ی نسل­ها بوده و آن‌ها ستون فقرات خانواده­ها می­باشند. دشمنان در تلاش اند ­که این ستون در مورد احکام دین خود به شک افتیده، انصاف و عدالت اسلام را نادیده بگیرند. اکنون نوبت زنان سعودی فرا رسیده تا در مقابل اسلام تمرد کنند و ­از روی دروغ، بهتان و­ مغالطه برای‌شان دیکته شود­ که آن­ها قهرمانانی اند­ که در برابر ظلم و­ بی‌عدالتی قیام می‌کنند، و ­نیز این موفقیت‌های پنجگانه­ای که رسانه­ها در بیان آن‌ها نیز گلو پاره می‌کنند، اشاره بر این دارد­ که این موفقیت­ها در بدل پشت‌سر نهادن عقب‌ماندگی بدست آمده اند. این اشاره­ی خبیث و ­نا­جوان‌مردانه­ای که برای متهم ساختن احکام اسلام است، در حالی‌که اسلام از چنین واقعیتی بی‌زار می‌باشد.

سازمان دیده­بان حقوق‌بشر در ماه­ جولای سال گذشته در گزارشی‌که تحت­ عنوان "قانون ولایه(قیمومیت) مرد در سعودی؛ زنان مثل کسانی اند که در صندوق زندگی می­کنند" را منتشر کرد و در آن محدودیت­هایی را که گویا بر زنان سعودی تحمیل می‌شدند، محکوم نمود. این سازمان اشاره بر­ آن داشت که ریاض در طول بیش از ده‌سال برای رفع محدودیت­های تحمیل شده بر زنان، به یک سری از تغییرات ناچیزی روی آورده است که آن از جمله لغو قانونی است که زنان را برای استخدام شدن مجبور به کسب مجوز از ولی می‌نمود. (منبع: خبرگزاری روسیه­ی امروز)

 آن‌چه زنان در ­عربستان­ سعودی در ­زندگی‌شان برخی از محرومیت­ها را تجربه کرده اند، اسلام از آن‌ها بی‌زار است. این زندگی را حکام و علمای که بدون کدام فقاهت شرعی فتوا­های عجیب و غریب می­دادند، برای زنان به ارمغان آورده بودند. حکام و ­علمای درباری سعودی بودند ­که بر زنان ظلم نمودند؛ نه دین آن­ها. چگونه ممکن است دین آفریدگار آنان، ایشان­را از چیز­هایی محروم سازد که نافرمانی خالق‌شان را در پی داشته باشد؟! پس آن‌چه­ که دردناک است، این است­ که زنان به حالت زیان­باری بر این افتخار ­دارند ­که امتیازات به دست آمده از دست­آورد سیکولریزم بوده و به‌طرف اسلام به دیده­ی انتقادانه و گلایانه می‌نگرند، حال‌آن‌که الله سبحانه و­تعالی بهترین احکام را برای زنان بخشیده تا از عزیزترین و گرامی‌ترین زندگی برخوردار باشند.

 اما اعمال شرم‌آور و تأسف‌‌باری‌ را که امروزه پادشاهان سعودی و علمای درباری آن تحت عنوان توان‌مندسازی زنان انجام می‌دهند، شرم‌شان تا­ هزاران سال قابل جبران نیست. آیا با این دست‌آورد­ها، زنان حقوق و شرافت خود را به دست آورده و به آرامش، امنیت و شادی دست می‌یابند؟! آیا به­چنین موفقیت­ها وضعیت اقتصادی زنان تغییر کرده و بر فقر و فشار زندگی خود فایق می­آیند؟!

با وجود فقدان معلومات، بنابر گزارش‌های غیررسمی و به نقل از شبکۀ الجزیره زیر عنوان، "عربستان سعودی و پارادوکس فقر در کشور طلای سیاه" برخی اقدامات دولتی از جمله اختصاص بودجه‌ی عمومی کشور سعودی در سال ۲۰۱۴م به مبلغ ۲۹ ملیارد ریال سعودی معادل ۷.۷ ملیارد دالر به پروژه‌ی مقابله با فقر، هنوز هم در وضعیت زندگی مردم کدام تغییراتی اساسی رونما نگردیده و پدیده‌ی فقر و بیکاری هنوز پابرجاست. در حالی‌که سازمان عمومی ثبت احوال نفوس تأکید بر این داشت که آمار بیکاری در عربستان سعودی در سه ماه اخیر سال ۲۰۱۷م، به ۱۲.۸ درصد تورم پیدا کرده است.

آیا با این موفقیت‌ها، دیگر در سعودی ما شاهد هیچ قضیه‌­ی طلاق نخواهیم بود؟! حال­آن‌که آمار روزانه­ی طلاق در سعودی به ۱۲۷ طلاق، به حد اوسط ۵ طلاق در ساعت می‌رسد. و یا دیگر مجردی­های دائمی دختران سعودی به پایان خواهد رسید؟! حال­آن‌که شمار دخترانی‌که به دلیل مساعد نبودن زمینه­ی ازدواج، به درازمدت در خانه­ی پدران خویش به­سر می­برند، تعدادشان به ۲۲۷.۸۶۰ رسیده است و اکثر این دختران بیش از ۳۲ سال سن دارند. (منبع: سازمان عمومی ثبت احوال نفوس)

آیا این همان چیزی است که زنان سعودی آرزویش را دارند؛ رانندگی موتر­ها، حضور در مسابقات فوتبال و کسب مقام‌های دولتی؟! آیا این خواسته­­های زنان مسلمان در عربستان سعودی و سایر سرزمین­های اسلامی می­باشد؟! زنان مسلمان به این شعارهای پر زرق‌و‌برق فریب نخواهند خورد؛ چرا که آن­ها به نادرستی این شعار­ها پی­برده و به خوبی می­دانند که در پشت این شعارها هیچ خیری نهفته نیست، بلکه تنها چیزی‌که از حقوق و حیثیت آنان پاسداری می­کند و در نتیجه خیرشان را تضمین می‌نماید، حاکمیت شریعت پرودگارشان می‌باشد و بس. رسول الله صلی الله علیه وسلم می­فرمایند:

«خَيْرُكُمْ خَيْرُكُمْ لِأَهْلِهِ، وَأَنَا خَيْرُكُمْ لِأَهْلِي، مَا أَكْرَمَ النِّسَاءَ إِلاَّ كَرِيمٌ، وَلَا أَهَانَهُنَّ إِلاَّ لَئِيمٌ»

(رواه ترمزی)

ترجمه: بهترین شما کسی میباشد که در رفتاربا خانوادهاش بهترین است. من در رفتارم با خانواده بهترین شما هستم. زنان را کسی احترام میورزد که خود محترم است، زنان را کسی اهانت روا می­دارد که خود پست و ذلیل است.

 بنا­بر ­اين، زن مسلمان باید سقف خواسته‌هایش را بر این بناء کند که جز حاکمیت شریعت پروردگارش، چیزی دیگری توقع نداشته باشد.

نویسنده: زینت الصامت

ادامه مطلب...

﴿مثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا﴾ Featured

مثل كسانى كه عمل به تورات بر آنان بار شد و بدان مكلف گرديدند آنگاه آن را به كار نبستند همچون مثل خرى است كه كتاب‌هايى را برپشت مى‏كشد.

(ترجمه)

سوال بسیار ساده است: این نیروها، شبه‌نظامیان و سازمان‌ها برای چه می‌جنگند؟ از سوریه تا یمن و لیبیا، مصر و عراق؟ کی، کی را می‌کشد و چرا؟ بوضوح نیروهای کشورهای کفری؛ مثل: امریکا و هم‌پیمانانش و روسیه، به کشتن مسلمانان اهتمامی نکرده و به هرجایی که حمله می‌کنند، بدون کدام انسانیت و ملاحظه‌ اخلاقی در گسترش ویرانی و خرابی درنگ نمی‌کنند؛ اما چیزی‌که مبهم، ناعادلانه و نامفهوم است، خون‌ریزی‌های است که نیروهای مسلمان در یمن، عراق، سوریه، مصر و ترکیه به اجابت دستورات حکامی که در عوض هدایات باداران غربی استعمارگر خود انجام می‌دهند.

شبه‌نظامیان کُرد در سوریه و عراق برای تأسیس منطقه‌ سیاسی خود می‌جنگند، آرزوی تحمیل یک موجودیت مستقل ملی در نقشه‌ منطقه را دارند که توسط بریتانیای استعمارگر بالای خرابه‌های دولت خلافت رسم شده بود، و به خاطر این منظور نزدیکی با شیطان‌های  موجود چه انگلیس، امریکا و یا حتی دولت یهود باشد، برای شان پروایی نمی‌کند! اگرچه نیاکان شان صفحات قهرمانی را در شکست‌دادن حملات صلیبی به ثبت رساندند که با جوهر نور نوشته شده است. از سوی دیگر، اردوغان ادعا می‌کند که به منظور تأمین امنیت ملی ترکیه، نیروهای ترکی باید خون مسلمانان را در مناطق کُردنشین در شمال سوریه و عراق بریزد، با دانستن این‌که اجداد همین نیروهای بزرگ، پرچم جهاد را برای قرن‌ها به منظور بلند نگهداشتن کلمة‌الله حمل کردند، تا آن‌که دوبار شهر ویانا مرکز اتریش فعلی را محاصره کردند.

شبه‌نظامیان یمنی به هدف دستیابی و کنترول قدرت و دولت بدون توجه به حرمت خون مسلمانان با یکدیگر می‌جنگند. آنها توسط حکام شرور و جنایت‌کار در ایران و ائتلاف به اصطلاح عربی به رهبری آل سعود حمایت می‌شوند، هریک از آنها به آتش جنگ نفت می‌‌پاشند و حمایت بیشتری از ماشین‌های جنایت‎‌کار جنگی می‌نمایند، ماشین‌هایی که یمن خوشبخت را که رسول الله صلی‌الله علیه وسلم از مردم آن به عنوان مردم عاقل و با ایمان توصیف کرده است، به بستری از خرابی و ویرانی تبدیل کرده‎‌اند.

در مصر، حاکم جنایت‌کارش نه تنها به انداختن ده‌ها هزار مسلمان به زندان‌ها و شکنجه آنها بسنده نکرده، بلکه اردوی آن کشور را که اجداد شان موج وحشی تاتارها را در جنگ بزرگ عین جالوت در هم کوبیدند، به سمت عملیات کشتار و ویرانی در سینا فرستاده و به انجام تعهد به تأمین امنیت یهودیان و انجام هدایات واشنگتن، به جای آزادکردن سرزمین اسراء و معراج از بی‌حرمتی یهودیان، و پاک کردن سرزمین‌های اسلامی از نیروهای صلیبی که ترویج کننده فساد در آنها هستند، مصروف است.

در سوریه، ایران و متحدانش از شبه‌نظامیانی حمایت می‌کنند که در ریختن خون مسلمانان با نیروهای اشغالی روسیه در رقابت است، زیر نعره‌های دروغینی که امام حسین (رضی الله عنه) خود را از آنها جدا کرده است.

ای مسلمانان!

قادر مطلق الله سبحانه وتعالی، شما را به وحدت کلمه ملزم گردانیده و از نزاع نهی کرده است:

﴿وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ

[الانفال: 46]

ترجمه: از الله و پیامبرش اطاعت کنید و با یکدیگر به نزاع برمخیزید که ناتوان شوید و مهابت و قوت شما برود.

 و از ریختن خون ناحق نهی کرده است، طوری‌که در حدیث صحیح آمده است:

«لا تَرْجِعُوا بَعْدِي كُفَّارًا يَضْرِبُ بَعْضُكُمْ رِقَابَ بَعْضٍ»

(وراه بخارى)

ترجمه: بعد از من كافر نشويد تا با جنگ وخونريزی گردن يكديگر را بزنید.

هم‎‌چنان او سبحانه وتعالی مسلمانان را از این‌که غیرمسلمانان را متحدان شان بگیرند و پیروزی آنها را جستجو کنند، منع کرده است،  چه رسد به این‌که در حمایت از آنان مسلمانان را بکشند. در حدیث صحیح آمده است که پیامبر صلی‌الله علیه وسلم با اشاره به خانه کعبه فرمودند:

«وَالّذِی نَفسُ مُحَمّد بِیَدِهِ، لَحُرمَةُ المُؤمِن اَعظَمُ عِندَاللهِ حُرمةُ مِنک»

ترجمه: قسم به ذاتی که نفس محمد در دست اوست، حرمت مؤمن در نزد الله بزرگ‌تر از تو است.

پس شما را چه شده است؟ چرا شما در مقابل حکامی که شب و روز آشکارا خیانت می‌کنند خاموش هستید، با کفار دوستی می‌کنند و در ریختن خون و ویرانی سرزمین مبالغه می‌کنند و مانع تطبیق قانون الله سبحانه وتعالی می‌شوند، درحالی‌که شریعت از شما می‌خواهد که جلو آنها را بگیرید و جنایات شان را پایان ببخشید.

مسوولیت اول از کسانی است که در قدرت هستند و شما را حمایت می‌کنند، کسانی‌که می‌توانند، آنها را از اشتباه باز دارند و سبب تغییر شان شوند، و بر علما است؛ وارثین پیامبر صلی الله علیه وسلم، گفتن سخن حق در مقابل این ظالمین که هیچ تعهد و عزتی برای مؤمنان در نزد شان محترم نیست.

الله سبحانه وتعالی ما را از گرفتار شدن به چیزی‌که بنی‌اسرائیل بدان گرفتار شد هشدار می‌دهد، قسمی‌که او سبحانه وتعالی آنها را تشبیه می‌کند به:

﴿مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا

[جمعه:5]

ترجمه: مثَل کسانی که تورات به آنها داده شده و بدان عمل نمی‌کنند، مثَل آن خر است که کتاب‌هایی را حمل می‌کند.

بعد از این‌که آنها قانون او تعالی را رد کرده از تطبیق، توسل به آن و پخش آن قانون و رهنمایی هایش بازگشته و آن را پنهان کردند. بنابر این، او آنها را به خر تشبیه می‌کند که کتاب‌ها را حمل می‌کند؛ ولی از آن هیچ نفعی نمی‌برد. به خاطری‌که او از کتاب‌ها چیزی درک نمی‌کند و از این‌رو از ارشادات کدام فایده‌ای نمی‌برد. الله سبحانه‌و‌تعالی برای ما مثال آنهایی را می‌آورد که قبل از ما بودند تا ما توجه داشته باشیم و حمل کنیم چیزی را که الله سبحانه وتعالی برای مان آشکار کرده است، و چه چیزی را برای مان مرحمت کرده است. ما باید محتاط باشیم که به این اعمال خفت‌آور گرفتار نشویم و باید تکلیف خود را با بردباری در مقابل تمام محدودیت‌ها انجام دهیم، وگرنه آیات الله سبحانه وتعالی قادر مطلق و حکیم را تکذیب کرده‌ایم. بنابر این، او سبحانه وتعالی آیت را با این گفته نتیجه‌گیری می‌کند:

﴿بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ

[جمعة:5]

ترجمه: بد مثَلی است مثَل مردمی که آیات الله سبحانه وتعالی را دروغ می‌شمرند و الله ستمکاران را هدایت نمی‌کند.

پس به دعوت الله سبحانه وتعالی لبیک بگویید، زمانی‌که او شما را به احیایی مجدد خلافت دعوت می‌کند، ریسمان حکامی که با دشمنان الله، دین و مذهب یکجا شده‌اند را قطع کنید، و با کسانی‌که به دنبال زندگی اسلامی با تأسیس خلافت بر منهج نبوت هستند کار کنید:

﴿يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ﴾

[أنفال:24]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید، چون الله و پیامبرش شما را به چیزی فراخواندند که زندگی تان می‌بخشد، دعوت‌شان را اجابت کنید.

داکتر عثمان بخاش

رئیس دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه