چهارشنبه, ۲۳ صَفر ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۸/۲۸م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

رسيده‌‌گی به امور مردم مسئولیت دولت است؛ نه سازمان‌ها!

(ترجمه)

خبر

عبدالله‌حمدوک نخست وزیر سودان تعهد دولت را در جهت ایجاد کار با تمام سازمان‌ها تجدید کرد، این لایحه به منظور تضمین ارایه کمک و خدمات به مهاجران و پناهنده‌گان به سودان تنظیم شده است. این گزارش در جریان دیدار او در دفترش با استیفان کورنیش مدیرکل هیئت پزشکان بدون مرز سویس به نشر رسیده، و هم‌چنان تجدید این لایحه در حضور داشت دوکتور آدم الحریک مشاور اقتصادی نخست وزیر صورت گرفته است.

تبصره

سازمان‌های‌کاری دولتی در سطح بین‌المللی غیرمستقل و در سطح جهان وابسته به دولت‌ها می‌باشند، و هم‌چنان این سازمان‌ها مورد حمایت مالی و سیاسی، نظام‌های سرمایه‌داری قرار می‌گیرند که در راس آن‌ها  دولت‌های استعمار در جهان قرار دارد، و این کشورها همواره سازمان‌ها را مورد استفاده قرار داده و  فعالیت این سازمان‌ها را در چارچوب منافع خود تنظیم می­کنند. در نظام سرمایه‌داری که جهان را تحت پوشش قرار داده، این موضوع  تعجب‌آور نیست، حتی در سودان، برعلاوه، این نظام از مسئولیت‌اش  در برابر مردم شانه خالی نموده و به سازمان‌های جنایت‌کار مجوز فعالیت و رسیده‌گی به امور مردم را می‌دهد، زیرا  این نظام  هیچ وقت به امور مردم رسیده‌گی نمی‌کند، بلکه با وضع نمودن مالیات سنگین در اموال‌تجارتی، زنده­گی مردم را به شدت تنگ و غیر قابل‌تحمل ساخته، به جهنم مبدل می‌سازد. به ویژه در سودان که قیمت‌ها به بالاترین حدش رسیده است و نرخ  در اموال تجاری و خدمات مورد نیاز روزانه‌ی مردم افزایش یافته است. اسلام رسیده‌گی به امور مردم  و فراهم نمودن  زنده‌گی بهتر به مردم را از جمله مسئولیت‌های حاکم دانسته است. عبدالله بن عمر - رضي الله عنه – مي‌گويد: رسول الله -صلى الله عليه وسلم- فرمود:

«أَلَا كُلُّكُمْ رَاعٍ، وَكُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ، فَالْأَمِيرُ الَّذِي عَلَى النَّاسِ رَاعٍ، وَهُوَ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ»

ترجمه:همه شما شبانيد و همه شما از رعيت خويش پرسيده مي‌شويد، بنابراين، امیری‌که زعامت مردم را بدوش دارد، شبان است و از رعيت خويش پرسيده می‌شود.

رسیده‌گی به امور مردم مسئولیت خلیفه بدون احسان و منت گذاری است. اگر خلیفه در مسئولیت خود دچار کاستی و بی‌اهمیتی شود، مستقیماً مورد محاسبه امت قرار می‌گیرد؛ حتی  حضرت محمد –صلی الله علیه وسلم– بر محاسبه حکام تشویق نموده و مقام  محاسب را بالاترین مقام ذکر نموده است. ابی سعید خدری –رضی الله عنه– می‌گوید: رسول الله –صلی الله علیه وسلم- فرمود:

«أَفْضَلُ الْجِهَادِ كَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ سُلْطَانٍ جَائِرٍ»

ترجمه: بهترين جهاد سخن حقي است که در برابر پادشاه ستمگر گفته می‌ شود.

مسلمانان زمانی‌که فهمیدند، اساسی‌ترین کار خلیفه رسیدن به مسئولیت‌اش است، حقوقی را که الله سبحانه وتعالی بالای خلیفه وضع نموده بود، در خواست نمودند؛ مرد بادیه‌نشینی نزد عمر -رضي الله عنه- آمد سوال نمود: اي عمر! که اهل خير هستي، به دخترانم و مادرشان چيزي عطا کن و روزگاری  بر ما سپر باش! به الله سوگند که تو بايد چنين بکني! عمر -رضي الله عنه- گفت: اي اعرابي! اگر نکنم چه مي‌شود؟ اعرابي گفت: آن گاه من از اينجا خواهم رفت. عمر-رضی الله عنه– گفت: اگر بروی چه کار می‌شود؟  اعرابی گفت: به الله روزي‌که بذل و بخشش به عنوان منت داده شود، از تو در مورد من سوال خواهد شد و سرانجام به بهشت يا دوزخ خواهي رفت. عمر -رضي الله عنه- با شنيدن اين سخن اعرابي به شدت گريست آنگاه پيراهن خود را به آن اعرابي داد و گفت: به خدا سوگند! که من جامه‌اي جز اين ندارم!

بلی! این حاکمان دولتی بودند که مسئولیت خود را در قبال مردم پذیرفته بودند؛ زیرا تهداب آن را نبی اکرم –صلی الله علیه وسلم- نهاده بود. در رابطه به پذیرفتن مسئولیت امور مردم زیباترین نمونه‌ها قابل بیان است؛ زمانی‌که مسئولیت به سیدنا عمر-رضی الله عنه- سپرده می‌شود،می‌گوید: به الله سوگند اگریک قاطر در حومه‌ی عراق بلغزد، الله سبحانه وتعالی از من می‌پرسد که چرا  راه را برایش صاف نکردی! 

نویسنده: استاذ عبد الخالق عبدون علي

عضو دفتر مطبوعاتی ­حرب التحریر-ولایه سودان

مترجم: محمدفاتح

 

ادامه مطلب...

100 سال تاریکی، بی‌عزتی و یأس برای زنان مسلمان در نبود سپر و محافظ‌شان (خلافت)!

(ترجمه)

این رجب مرحلۀ سخت و حساسی را در تاریخ امت اسلامی‌ -صد سال در تقویم هجری از زمان سقوط دولت شکوه‌مند و رهبری اسلامی به دستان مصطفی کمال اتاترک دشمن اسلام و دولت‌های استعمارگر غربی بدین‌سو- برجسته می‌سازد. این حادثۀ فاجعه‌بار تأثیر مخربی بر زندگی زنان مسلمان و فرزندان و خانواده‌های آن‌ها برجای گذاشت؛ زیرا آن‌ها دولتی را از دست دادند که محافظ و حامی حقوق، رفاه و آسایش آن‌ها بود. رسول الله – صلی الله علیه وسلم- می‌فرماید: « وَالإِمَامُ رَاعٍ وَمَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ» امام/خلیفه محافظی‌ست که از رعیت خود مسئول است. در طی صد سال گذشته، زندگی زنان مسلمان با مرگ، ویرانی، بی‌عفتی، بی‌چارگی و یأس مواجه بوده است. آن‌ها و فرزندان‌شان قربانیان اصلی جنگ‌های بی‌رحمانه‌ی استعماری و حاکمیت استبدادی استبدادگران سیکولار به حمایت غرب در سرزمین‌های اسلامی و هم‌چنان اشغال‌گری‌های وحشیانه و نسل کشی‌های ضد مسلمان بوده اند. از یک دولتی‌که بر مبنای اسلام حکم می‌کرد، که در تحت آن زنان در محراق توجه، محافظت و احترام قرار داشتند و در تحت آن رهبران مسلمان تمام ارتش‌ها را برای دفاع از عزت یک زن بسیج نموده و به حرکت می‌آوردند... با سقوط خلافت اسلامی، امروزه ما در جهانی زندگی می‌کنیم که زنان مسلمان بدون مصونیت از مجازات توسط دشمنان اسلام مورد آزار، گرسنگی، زندانی، شکنجه، تجاوز و قتل قرار گرفته و هیچ ارتشی نیست که به کمک آن‌ها بشتابد. هم‌چنان هیچ سرزمینی نیست که از عزت آن‌ها حفاظت کند. این علاوه بر افزایش بداخلاقی، مادی‌گرایی و فساد است که در نتیجه شیوع ارزش‌های لیبرال غربی تمام جوانان مسلمان را مسموم و از دین‌شان گمراه کرده و به  سبک زندگی فلاکت‌باری سوق داده است. با نفوذ ارزش‌های لیبرالی، افزون بر سیکولارسازی قوانین اجتماعی و خانوداگی اسلامی که سقوط خلافت را به دنبال داشت، هم‌چنین باعث فروپاشی عالم‌گیر خانوادگی شد که کوهی از مشکلات و بدبختی‌ها را برای زنان، مردان و کودکان به بار آورد.

علی‌غم این، در نبود یک نظام اسلامی، زنان در تحت حاکمیت نظام‌های فاسد و نابکار -که هیچ‌گونه توجهی به مردمان‌شان ندارند، از حقوقی خدادادی خود برای دسترسی به آموزش و مراقبت‌های بهداشتی با کیفیت بالا محروم شدند. گذشته از این، در نبود خلافت، زنان از دولتی محروم شدند که حمایت مالی و امنیت آن‌ها را تضمین کرده بود. نتیجه طوری شد که زنان با انجام کارهای استثمارگرایانه، گدایی در خیابان‌ها یا زیر و رو کردن کثافات از زباله‌دانی‌ها برای زنده‌ماندن، به حیات خود ادامه می‌داند. تمام این، از امتیازات بی‌شماری‌که  زنان در تحت حاکمیت دولتی‌که در آن ثروت موج می‌زند، فقر ریشه‌کن می‌شود، آسایش و رفاه برای توده‌ها تأمین می‌گردد و سازمان‌های آموزشی درجه یک و امکانات بهداشتی برای منافع مردان و زنان ایجاد می‌گردد، بدور است. حقیقتاً که در نبود سپر و محافظ‌شان –خلافت اسلامی- درد و رنج‌هایی را که زنان مسلمان متحمل شده اند، بی‌اندازه زیاد و غیر  قابل حساب است. 

از این رو، این رجب، بخش زنان در دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر کمپاین بین‌المللی را برای برجسته ساختن پیامدهای دردناک سقوط خلافت بر زندگی زنان مسلمان در سطح جهان راه‌اندازی نموده تا چشم‌اندازی را در خصوص این‌که حقوق واقعی زنان، نقش آن‌ها و جایگاه شان در تحت حاکمیت اسلام چگونه خواهد بود، ارائه دهند. هم‌چنان از طریق این کمپاین بسیاری از کج‌‌فهمی‌ها و دروغ‌ها در مورد ظلم و ستم زنان در تحت حاکمیت خلافت  پاک و اصلاح گردیده و برای تأسیس فوری دولت اسلامی –خلافت راشده- فراخوانی صورت می‌گیرد. این کمپاین بخشی از کمپاین جهانی است که توسط حزب‌التحریر به رهبری عالم فرزانه شیخ عطاء ابن خلیل ابوالرشته تحت عنوان " در صد سالگی سقوط خلافت... ای مسلمانان به تأسیس آن بشتابید!" راه‌اندازی شده است. ما به صفت زنان در حزب‌التحریر می‌گوییم: 100 سال رنج غیر قابل تحمل، هتک حرمت و زیان دیگر بس است! ما باید این تاریک‌ترین فصل از تاریخ امت اسلامی را هرچه زود پایان دهیم.

ای مسلمانان! ما شما را خطاب قرار می‌دهیم که از این کمپاین مهم و ارزنده حمایت کنید و از کسانی باشید که افتخار بس عظیم در جهت تأسیس خلافت راشدۀ ثانی بر منهج نبوت را به دست می‌آورند!

برای دنبال کردن این کمپاین به لینک و صفحۀ فیسبوکی ذیل مراجعه فرمایید:

http://www.hizb-ut-tahrir.info/en/index.php/hizbuttahrir/20797.html

https://www.facebook.com/womenscmoht/

هشتگ‌های کمپاین

#خلافت_را_برپا_کنید
#خلافت_بیا_تاسیس_کړئ

#أقیموا_الخلافة

#خلافت_کو_قائم_کرو

#ReturnTheKhilafah

#YenidenHilafet

داکتر نسرین نواز

رئیس دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر - بخش زنان

مترجم: حذیفه مستمر

ادامه مطلب...

در زمان رویبضات(حکام فرومایه) از خیانت‌ها تجلیل می‌شود!

(ترجمه)

خبر

چهچه‌ای از دیوان سلطنتی اردن به وسیله تویتر به گوش می‌رسد و در آن آمده است: «اردن دهمین سالگرد خود را با اعتماد تجلیل می کند» (منبع: الجزیره-اردن)

تبصره

بعد از گذشت صدسال  از سقوط خلافت عثمانی و یا بیشتر از آن توسط دسیسه‌گران عرب و عجم؛ اردن تقسیمات طرح شده از سوی سایکس پیکو را تجلیل می‌کند، و این عکس‌العمل به مرحله خیانت‌کارانه حسین بن علی که انقلابی را به همکاری انگلیس علیه خلافت عثمانی به راه انداخت و بعد از انجام وظیفه‌اش، او را سلب صلاحیت و تبعید کردند، مهر تایید می گزارد و باید انگلیس‌ها  برای حفاظت از تأسیس کیان یهود و نفوذش در سرزمین مسلمانان، امثال این رژیم(دولت اردن) را می‌ساختند. رژیم حاکم در اردن به پیمانی‌که برای صلح با یهود عقد کرده بود، ادامه داده و علیه هرنوع انقلاب که بر مبنای عقیده اسلامی ایجاد شود و با فرهنگ‌شان هماهنگی داشته و تقاضا فرزندان این امت را برای قربانی دادن در  راه الله سبحانه وتعالی اجابت  کند و موافق به باور جنگی افراد، افسران و فرماندهان اردو، برای دفاع از دین، امت و قضایای امت باشد، مبارزه می‌کند.

ظلمی‌که مردم را پایمال کرده و از پا در آوده، به تمام صاحبان بصیرت نمایان شده است. جامعه از این نظام، که فقر، گرسنگی، و تباهی را اشاعه می‌کند، سالم نمانده است. این نظام برای  خوشنودی  یهود بالای فرزندان این امت مجازات سنگین را اعمال می‌کند و غافل از مراقبت هرکس به‌جز مقامات دولتی است و علاقه‌مند پیروی غرب که این برنامه را ایجاد کرده است، می‌باشد.

آنچه امروز بالای مردم اردن و تمام امت اسلامی می‌گذرد، راه‌حل‌اش تنها مبارزه جدی برای وحدت سرزمین‌های اسلامی در زیر سایه حاکمیت دولت خلافت بر منهج رسول الله ﷺ و زیر فرمان یک امیر، که از عقب‌اش جنگیده می‌شود و به او پناه برده می‌شود، می باشد. درین هنگام بنده‌گان الله سبحانه وتعالی و شهرهای اسلامی در امان بوده و سیرت فاتحین اعاده می‌شود. حزب التحریر شما را دعوت می‌کند که درین راه باید مسابقه کنید و از یکدیگر پیشی بگیرید.

نویسنده: دکتور عبد الله ناصر-ولایه اردن

مترجم: احمد طارق

ادامه مطلب...

رادیکالیزم غربی تا رادیکالیزم اسلامی!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

رادیکالیزم از کلمه یونانی  Radia  یعنی "ریشه و اساس" گرفته شده و به معنی تغییر بنیادی می‌باشد. این اصطلاح همراه با انقلاب فرانسه ظهور کرد و پس انقلاب پدیدۀ تغییر بنیادی در این کشور را به تصویر کشانده و نمایان ساخت تا این‌که این دولت به جمهوری تبدیل می‌شود و بسیاری از رادیکال‌های اروپایی، انقلاب فرانسه را الگویی برای خود می‌دانند. اصطلاح رادیکالیزم در قرن نوزدهم در امریکا، در قارۀ اروپا و آمریکای لاتین بیانگر ایدئولوژی لیبرالی مترقی و الهام یافته از انقلاب فرانسه بود.

رادیکال‌ها در اروپا توانستند جذب احزاب سیاسی مانند حزب جمهوری‌خواه و سوسیال رادیکال گردند تا جایی‌که این حزب در سال‌های 1866-1940م به مهم‌ترین حزب فرانسه تبدیل و موفقیت آن برای رسیدن به قدرت مورد تحسین قرار گرفت.  مفکورۀ رادیکالیزم در اواسط قرن گذشته در اروپا به اوج شوکت خود رسید بود تا اینکه این مفکوره در دهه هفتاد جایگاه خود را از دست داد؛ پس از آن‌که منجر به تغییر بنیادی دولت‌ها در کل اروپا شد، سپس دموکراسی سوسیالی به عنوان یک نیروی سیاسی در اکثر کشورهای اروپایی ظاهر شد، نقش فلسفه رادیکال را به عنوان فلسفه خود اتخاذ کرد، احزاب لیبرالی محافظه کار، نئولیبرالی و سوسیال دموکرات براساس آن تاسیس یافتند؛ احزابی‌‌که اکنون بر کل اروپا و آمریکا حاکم است. بلی، این است موقف اروپا در ارتباط به مفکورۀ رادیکالیزم، که مراد از آن تغییر بنیادی می‌باشد و آن را پایه و اساسی برای تغییر نظام‌های حاکم اتخاذ کردند. این چیزی می‌باشد که آنان را به جایی رسانده است که اکنون در آن قرار دارند.

اما هنگامی‌که مسلمانان خواستار تغییر بنیادی شدند، به ویژه پس از آن‌که  اردوهای استعمارگری سرزمین‌های اسلامی را ترک کرد، نظام‌های ملی با برگزیدن نظام سرمایه‌داری به شکست مواجه گردیده، مردم در جستجوی بدیلی برای این نظام شدند و راه‌حل تغییر بنیادی مطرح گردید. غرب را جنون فرا گرفت، زیرا فهمید که تغییر بنیادی به معنی کنار رفتن نظام سرمایه‌داری، رهایی از برده‌گی آن و خارج شدن از کنترل نظام بین‌المللی به ضرر آن می‌باشد؛ طوری‌که با تمام قوای در جنگ علیه هر آن‌چیزی برخواسته که نمایان‌گر موجودیت اسلام در حیات عامه می‌باشد، حتی اگر آن چیزی یک تکه پارچه‌ای باشد که یک دختربچۀ مسلمان روی سرش می‌گذارد. 

هنگامی‌که احساس كردند، مسلمانان دنبال تغییر واقعی می‌باشند، ناچار در فکر برنامه‌های روشنی برای مقابله با این نگرش خطرناك به زعم خود شدند. تمام تلاش‌های شان بالای مراكز تحقیقاتی جهت تهیۀ برنامه‌های محكم برای مقابله با این نگرش متمرکز می‌باشد. به عنوان نمونه‌ای از توصیه‌های این مراکز معتبر تحقیقاتی، برخی از توصیه‌های شرکت آمریکایی "راند" را یادآور می‌شویم، مانند کتاب جهان اسلام پس از 11 سپتامبر، که توصیه می‌کند، برای اطمینان از موفقیت آن، پالیسی باید شامل تمام جنبه‌های سیاسی، رسانه‌ای، فکری و بین‌المللی باشد. اولین موضوع محوری این کتاب نقشه‌ای جامعی را از نگرش‌های ایدئولوژیک در مناطق مختلف سرزمین‌های اسلامی ارائه می‌دارد، مطالبات مردم را به تغییر بنیادی، به معنای رادیکالیزم و تروریزم توصیف می‌کند و سپس رسانه‌ها را برای انحراف توجه مردم از مفکورۀ تغییر بنیادی، متمرکز می‌سازد، زیرا هیچ بدیل و جایگزینی برای نظام سرمایه داری به جز اسلام وجود ندارد. بنابراین لازم است که مردم را از اسلام دور ساخته و راجع به اسلام برای شان تشویش و واهمه ایجاد کنند. آن‌چه که این کتاب بیشتر بر آن تأکید می‌کند، پدیدۀ گسترش "تغییرات رادیکالی به نفع اسلام" است، به معنی مطالبۀ تغییرات اساسی بر اساس اسلام. برخی از این کتاب آن را به عنوان پدیده‌ی مزاحم دولت آمریكا توصیف كردند؛ دولتی‌که در متقاعد كردن مسلمانان به عقاید لیبرال ضد رادیكال خود، دچار مزاحمت‌های بسیاری  خواهد شد؛ چیزی‌که به معنی به تهدید مواجه شدن منافع آمریکا در سرزمین‌های اسلامی می‌باشد، "طبق آنچه دراین کتاب بیان شده است".

این کتاب چنین توصیه می‌دارد:

1- ایجاد یک شبکۀ اسلامی معتدل و میانه‌رو از طریق ایجاد شبکه‌ای بزرگی که به زبان عوام صحبت کرده و بیان‌گر عقاید و افکار آن‌ها باشد؛

2- از بین بردن شبکه‌های رادیکال با اسالیب و روش‌های مختلف؛

3- تشویق اصلاح مدارس دینی و غیر دینی، همان‌طور که امروز در سودان و جاهای دیگر شاهد آن می‌باشیم؛

4- حمایت از اسلام مدنی؛

5- ادغام اسلام گرایان در سیاست‌های عمومی (آن‌ها را به قدرت رسانده و در قدرت آن‌ها را خنثی سازیم)؛

6- فعالیت و همکاری با مسلمانانی‌که خارج از سرزمین شان بسرمی‌برند(دولت انتقالی در سودان بهترین نمونه برای آن است)؛

7 – برقراری دوبارۀ روابط نظامی با دولت‌های حاکم در سرزمین‌های اسلامی.

این کتاب به ضرورت برقراری فعال روابط نظامی تأکید می‌ورزد، زیرا آموزش افسران مسلمان توسط آمریکا، تنها تضمین کنندۀ عدم تعرض رهبران نظامی مسلمان بر ارزش‌ها، فعالیت‌ها و تلاش‌های آمریکایی نیست، بلکه همچنین افزایش نفوذ آمریکا را در منطقه اسلامی عربی، تضمین می‌کند.

از آنجای‌که تغییرات بنیادی عامل خطرناک و مشترکی در میان کشورهای طمع‌کار استعمارگر می‌باشد، حکام سرزمین‌اسلامی به پیکارکنندگان با اسلام مبدل، مقتضیین تغییر بنیادی را تحت فشار قرار داده، به آنان اتهامات گوناگونی را نسبت می‌دهند و گروه‌هایی را به نام آن‌ها تشکیل و به اقدامات بسیار شنیع روی می‌آورند. تاجای‌که این اسلوب در حال حاضر ابزاری برای حکام و طمع‌کاران، جهت دستیابی به قدرت و قرار گرفتن بر منصب دولت‌های مزدور در صحنۀ تئاتر بین المللی شده تا این‌که باداران‌شان آنان را در سرکوب مردم‌شان یاری رسانده و برای این تشنه‌گان قدرت زمینه رسیدن به قدرت را فراهم سازند. در این ارتباط ما نمونه‌های بسیاری داریم که از مرز شمارش بیرون اند. ما شاهد چاپلوسی حاکم مصر برای فرانسه بودیم، در حالی‌که ماکرون در نهان و آشکار برای مبارزه با اسلام شمشیر خود را از غلاف کشیده و با تمام توان از کسانی‌که به رسول الله صلی الله علیه و سلم توهین رواداشته اند، دفاع می کند... مساجد را تعطیل و به دنبال صدور قوانینی است که دعوت به اسلام به عنوان دینی که تمام امور زندگی، از جمله حکمرانی را تنظیم می‌کند، جرم عنوان کرده و دعوت گر آن را مجرم می‌شمارد.

اما اگر به وثیقۀ و پیمان "ابراهام" که توسط مجموعۀ از دولت‌ها از جمله سودان به امضا رسیده است، نگاهی بیندازیم، متوجه می‌شویم که یکی از مهم‌ترین بندهای آن مبارزه با اسلام رادیکال است؛ چیزی‌که تمام دولت‌ها به آن متعهد شده و بدین وسیله شمشیرهای شان را برای مبارزه علیه اسلام بلند کردند. عبدالفتاح البرهان قبلاً متعهد شده بود كه آماده است از احزابی‌‌که مبنی ايدئولوژيکی دارند، ممانعت كند. آن‌ها به عنوان پیش‌پرداختی برای جلب حمایت برای خود در رسیدن به قدرت یا تداوم در آن، اسلام را در زیر پای دولت‌ها و قدرت‌های بزرگ می‌اندازند، لیکن پرسش این است که آیا این اقدامات باعث جلوگیری از ظهور و شوکت اسلام می‌شود؟! در حالی‌که الله سبحانه وتعالی چنین می‌فرماید:

﴿إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الأَشْهَادُ﴾ [سوره غافر آیه٥١]

ترجمه: ما به یقین پیامبران خود و کسانی را که ایمان آورده‌اند، در زندگی دنیا و (در آخرت) روزی‌که گواهان به پا می‌خیزند یاری می‌دهیم!

رسول الله صلی الله علی وسلم نیز چنین می‌فرماید:

«إنَّ اللهَ زوَى لي الأرضَ فرأَيْتُ مَشارِقَها ومَغارِبَها فإنَّ أُمَّتي سيبلُغُ مُلْكُها ما زوَى لي منها»

ترجمه: الله (سبحانه وتعالی) زمین را برای من جمع کرده و در معرض دید من قرار داد، من تمام شرق و غرب آن را دیدم، هر آن‌چه که از آن برایم جمع کرده شد، حتماً امتم بر آن حاکم خواهد شد.

لله صلی الله علی و سلم چنین می‌فرماید:

رگر غربی،برای مبارزه علیه اسلام بلند کردند.  در جای دیگر رسول الله صلی الله علیه و سلم چنین بشارت می‌‌دهند:

«تَكُونُ النُّبُوَّةُ فِيكُمْ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ، فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ مُلْكاً عَاضاً، فَيَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ الله أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ مُلْكاً جَبْرِيّاً، فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ، ثمَّ سَكَتَ»

ترجمه: تا مدتي‌که الله (سبحانه وتعالی) بخواهد در ميان شما نبوت و پيامبری باقی خواهد ماند و هنگامی الله (سبحانه وتعالی) خواست آن را از ميان بر مي‌دارد، و بعد از آن خلافت بر روش و منهج نبوت خواهد بود و آن تا هنگامی الله (سبحانه وتعالی) خواسته باشد ادامه ميابد، سپس وقتی الله (سبحانه وتعالی) خواست آن را برداشته پادشاهی با دندان گيرنده ميايد، و آن تا وقتی الله (سبحانه وتعالی) خواست دوام می‌کند، سپس هنگامی الله (سبحانه وتعالی) خواست آن را برداشته پادشاهی جبر و ستم خواهد آمد، و تا وقتی الله (سبحانه وتعالی) خواست دوام ميابد، بعد از آن هنگامی الله (سبحانه وتعالی) خواست آن را دور کرده بار ديگر خلافت بر روش و منهج نبوت مي‌آيد.

رادیکالیزم به معنی تغییر بنیادی در غرب یک پدیده ستودنی می‌باشد، اما در سرزمین‌های اسلامی بر حسب نگرش دیکته شده از سوی کفار استعمارگر غربی، آن را یک جنایت بزرگ می‌پندارند! بلی، این جنگی بین حق و باطل است؛ در حالی‌که تاریکی شب هر چقدر به طول انجامد، سرانجام روشنی دامن‌گیر آن خواهد شد؛ اما لحظه لحظۀ صبر پیروزی و نصرت را در پی دارد.

﴿وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾ [سوره حج آیه 40]

ترجمه: به تأکید الله (سبحانه وتعالی) کسانی را که او را یاری کنند (و از آیینش دفاع نمایند) یاری می‌کند؛ الله (سبحانه وتعالی) قوی و شکست ناپذیر است.

نویسنده: مهندس حسب الله النور

مترجم: علی مطمئن

ادامه مطلب...

100 تاریکی، بی‌عزتی و یأس برای زنان مسسلمان در نبود سپر و نگهبان شان، خلافت!

(ترجمه)

این رجب، مرحلۀ سخت و حساسی را در تاریخ امت اسلامی‌ -صد سال در تقویم هجری از زمان سقوط دولت شکوه‌مند و رهبری اسلامی به دستان مصطفی کمال اتاترک دشمن اسلام و دولت‌های استعمارگر غربی- برجسته می‌سازد. این حادثۀ فاجعه‌بار تأثیر مخربی بر زندگی زنان مسلمان و فرزندان و خانواده‌های آن‌ها برجای گذاشت؛ زیرا آن‌ها دولتی را از دست دادند که محافظ و حامی حقوق، رفاه و آسایش آن‌ها بود. رسول الله –صلی الله علیه وسلم- می‌فرماید: «وَالإِمَامُ رَاعٍ وَمَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ»؛ امام/خلیفه حیثیت چوپان را دارد و از رعیت خود مسئول است. در طی صد سال گذشته، زندگی زنان مسلمان با مرگ، ویرانی، بی‌عفتی، بی‌چارگی و یأس مواجه شده است.

از این رو، این رجب، بخش زنان در دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر، کمپاین/کارزار بین‌المللی را برای برجسته ساختن پیامدهای دردناک سقوط خلافت بر زندگی زنان مسلمان در سطح جهان راه‌اندازی نموده تا چشم‌اندازی را در خصوص این‌که حقوق واقعی زنان، نقش آن‌ها و جایگاه شان در تحت حاکمیت اسلام چگونه خواهد بود، ارائه دهند. هم‌چنین از طریق این کمپاین بسیاری از کج‌ فهمی‌ها و دروغ‌ها در مورد ظلم و ستم زنان در تحت حاکمیت خلافت پاک و اصلاح گردیده و برای تأسیس فوری دولت اسلامی فراخوانی شده است. این کمپاین بخشی از کارزار جهانی است که توسط حزب‌التحریر به رهبری عالم فرزانه، شیخ عطاء ابن خلیل ابوالرشته تحت عنوان "در صد سالگی سقوط خلافت... ای مسلمانان به برپایی آن بشتابید!" راه‌اندازی شده است. ما به صفت زنان در حزب‌التحریر می‌گوییم: 100 سال رنج غیر قابل تحمل، هتک حرمت و زیان دیگر بس است! ما باید این تاریک‌ترین فصلِ از تاریخ امت اسلامی را هرچه زود پایان دهیم.

این کمپاین را به دیگر زبان‌ها دنبال نیز کنید:

پیام داکتر نسرین نواز

رئیس بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر به مناسبت صدمین سال سقوط دولت خلافت

هشتگ‌های کمپاین

 

#خلافت_را_برپا_کنید
#خلافت_بیا_تاسیس_کړئ

#أقیموا_الخلافة

#خلافت_کو_قائم_کرو

#ReturnTheKhilafah

#YenidenHilafet

ادامه مطلب...

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر کمپاینی را تحت عنوان: "در صد سالگی سقوط خلافت... ای مسلمانان، به برپایی آن بشتابید!" راه‌اندازی می‌کند

(ترجمه)

ماه رجب‌الخیر یک بار دیگر بر ما آمده تا ما را از فاجعۀ غم‌انگیز سقوط خلافت اسلامی -که هم‌چنان ادامه  دارد و هنوز پایان نیافته است- تذکر داده و یادآوری کند. تاکنون مسلمانان نتوانسته اند، دولتی را که پیامبرشان –صلی‌الله‌علیه‌وسلم- برای آن‌ها باقی گذاشت، بازگردانند. از زمان سقوط خلافت عثمانی در سال 1342هـ.ق. مطابق 1924م توسط مصطفی کمال جنایت‌کار بدین‌سو، امت اسلامی تا این دم، در میان آتش سوزان تراژیدی دست و پا می‌زنند و این آتش آن‌ها را از هرسو احاطه کرده است.

امسال، سال‌گرد سقوط خلافت، در آستانۀ صدمین سال خود قرار دارد و  بدین ترتیب، یک قرن کامل را طی می‌کند که در آن امت اسلامی از تطبیق شریعتِ بی‌مانندش محروم مانده است. در واقع، هر مرورگری به خوبی می‌تواند درک نماید که امت اسلامی در طول این ده دهه، چه سختی‌ها و رنج‌هایی را که متحمل نشد؛ رنج‌های مداوم و ناشی از فجایعِ پی‌درپی که امت اسلام قبلاً هرگز شاهد آن نبود!

فلهذا، تحت رهبری عالم فرزانه، شیخ عطاء ابن خلیل ابوالرشته حفظه الله، دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر با همکاری همه‌ای اعضایش در سراسر جهان، یک کمپاین جهانی را آغاز کرده است که به‌وسیلۀ آن فرزندان امت اسلامی با حزب در راستای برپایی خلافت راشدۀ  ثانی برمنهج نبوت همکاری نمایند.

به همین  ترتیب،  حزب‌التحریر از طریق این کمپاین تلاش می‌ورزد تا اهل قدرت و نصرت را به طور خاص منسجم نموده و وجیبۀ‌شان را برای‌شان گوش‌زد نماید و آن‌ها را به حمایت از خود فرا می‌خواند تا دست به دست حزب داده و با برپایی دوبارۀ خلافت راشدۀ ثانی برمنهج نبوت، دین الله متعال را شکوه و عزت بخشند.

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر از تمام جامعه رسانه‌ای، اعم از ژورنالیستان گرفته تا شبکه‌های رسانه‌ای، به ویژه از مسلمانانِ آن‌ها  دعوت می‌کند که حامی خیر باشند و در پوشش فعالیت‌های این کمپاین مشارکت نمایند تا سهم بهتری در کارِ بازگردانیدن خلافت مورد نظر امت داشته باشند!  

بدین ملحوظ، به نام الله سبحانه‌وتعالی و به برکت اوتعالی، به مناسبت "صد سالگی سقوط خلافت... ای مسلمانان، به تأسیس آن بشتابید!" این کمپاین را راه‌اندازی می‌کنیم. بر الله توکل می‌کنیم تا ما را در تأسیس دینش و اعتلای امت یاری نماید!

#خلافت_را_برپا_کنید

#خلافت _ بیا_تاسیس_کړئ

#أقيموا_الخلافة

#ReturnTheKhilafah

#YenidenHilafet

#خلافت_کو_قائم_کرو

انجنیر صلاح‌الدین عضاضه

رئیس دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم: حذیفه مستمر

ادامه مطلب...

دفتر مرکزی: فعالیت‌های جهانی حزب التحریر به مناسبت یادبود از صدمین سالگرد سقوط خلافت 1442هـ - 2021م

image 2021 03 24T12 44 04 928Z

 

 

در ماه رجب‌المحرم امسال 1442هـ.ق / 2021م و به مناسبت یادبود دردناک از صدومین سالگرد نابودی دولت اسلام توسط جنایتکاران، دولتی‌که سید المرسلین محمد -صلی الله علیه وسلم- آن را برپا نمود، و لغو نمودن نظام حکومت‌داری اسلامی (خلافت) در 28 رجب المحرم 1342هـ.ق مطابق با 3 مارچ 1924م، که گوشه و کنار دنیا را در طول 13 قرن روشن نمود، حزب‌التحریر فعالیت‌های وسیع مردمی را در تمام سرزمین‌های‌که در آن فعالیت دارد، تحت شعار "به مناسبت یادبود از صدومین سالگرد سقوط خلافت، ای مسلمانان خلافت را برپا نمایید" به راه می‌اندازد.

ما دست‌اندرکاران دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر به اذن الله –سبحانه و تعالی- از طریق این صفحه تمامی فعالیت‌ها را تحت پوشش قرار خواهیم داد، از الله –سبحانه و تعالی- استدعا می‌نماییم که برپایی دولت خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت را تسریع نماید، و این کار بر الله دشوار نیست؛ الله سبحانه و تعالی فرموده است: ﴿ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا ۚ وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِكَ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ [النور:55]

ترجمه: الله[سبحانه و تعالی] به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند وعده می‌دهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید؛ و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشه‌دار خواهد ساخت؛ و ترسشان را به امنیّت و آرامش مبدّل می‌کند، آنچنان که تنها مرا می پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت. و کسانی که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقانند.

شنبه 1 رجب‌المحرم 1442هـ.ق / 13 فبروری 2021م

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر 

- جهت پوشش کامل کمپاین به زبان‌های دیگر -

عربی

انگلیسی

ترکی

آلمانی

اردو

سواحلی

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر 

پیام انجنیر صلاح الدین عضاضه (ابو محمد) رییس دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر به مناسبت یادبود از صدمین سالگرد سقوط خلافت

 

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر 

پیام دکتور نسرین نواز رییس بخش زنان در دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر به مناسبت یادبود از صدمین سالگرد سقوط خلافت

 

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر 

- هشتگ فعالیت‌ها و پوشش کامل -

#خلافت_را_برپا_کنید
#خلافت_بیا_تاسیس_کړئ

#أقیموا_الخلافة

#خلافت_کو_قائم_کرو
#Return TheKhelafah

 https://www.facebook.com/htafghanistan01/

http://twitter.com/htafmediaoffice

100 Camp Banner Dari

 

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

Posters

 

- پوسترهای کمپاین -

w4p6

 

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

اعلامیه مطبوعاتی

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر کمپاینی  را تحت عنوان:

"در صد سالگی سقوط خلافت... ای مسلمانان، به برپایی آن بشتابید!" راه‌اندازی می‌کند

(ترجمه)

ماه رجب‌الخیر یک بار دیگر بر ما آمده تا ما را از فاجعۀ غم‌انگیز سقوط خلافت اسلامی -که هم‌چنان ادامه  دارد و هنوز پایان نیافته است- تذکر داده و یادآوری کند. تاکنون مسلمانان نتوانسته اند، دولتی را که پیامبرشان –صلی‌الله‌علیه‌وسلم- برای آن‌ها باقی گذاشت، بازگردانند. از زمان سقوط خلافت عثمانی در سال 1342هـ.ق. مطابق 1924م توسط مصطفی کمال جنایت‌کار بدین‌سو، امت اسلامی تا این دم، در میان آتش سوزان تراژیدی دست و پا می‌زنند و این آتش آن‌ها را از هرسو احاطه کرده است.

امسال، سال‌گرد سقوط خلافت، در آستانۀ صدمین سال خود قرار دارد و  بدین ترتیب، یک قرن کامل را طی می‌کند که در آن امت اسلامی از تطبیق شریعتِ بی‌مانندش محروم مانده است. در واقع، هر مرورگری به خوبی می‌تواند درک نماید که امت اسلامی در طول این ده دهه، چه سختی‌ها و رنج‌هایی را که متحمل نشد؛ رنج‌های مداوم و ناشی از فجایعِ پی‌درپی که امت اسلام قبلاً هرگز شاهد آن نبود!

فلهذا، تحت رهبری عالم فرزانه، شیخ عطاء ابن خلیل ابوالرشته حفظه الله، دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر با همکاری همه‌ای اعضایش در سراسر جهان، یک کمپاین جهانی را آغاز کرده است که به‌وسیلۀ آن فرزندان امت اسلامی با حزب در راستای برپایی خلافت راشدۀ  ثانی برمنهج نبوت همکاری نمایند.

به همین  ترتیب،  حزب‌التحریر از طریق این کمپاین تلاش می‌ورزد تا اهل قدرت و نصرت را به طور خاص منسجم نموده و وجیبۀ‌شان را برای‌شان گوش‌زد نماید و آن‌ها را به حمایت از خود فرا می‌خواند تا دست به دست حزب داده و با برپایی دوبارۀ خلافت راشدۀ ثانی برمنهج نبوت، دین الله متعال را شکوه و عزت بخشند.

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر از تمام جامعه رسانه‌ای، اعم از ژورنالیستان گرفته تا شبکه‌های رسانه‌ای، به ویژه از مسلمانانِ آن‌ها  دعوت می‌کند که حامی خیر باشند و در پوشش فعالیت‌های این کمپاین مشارکت نمایند تا سهم بهتری در کارِ بازگردانیدن خلافت مورد نظر امت داشته باشند!  

بدین ملحوظ، به نام الله سبحانه‌وتعالی و به برکت اوتعالی، به مناسبت "صد سالگی سقوط خلافت... ای مسلمانان، به تأسیس آن بشتابید!" این کمپاین را راه‌اندازی می‌کنیم. بر الله توکل می‌کنیم تا ما را در تأسیس دینش و اعتلای امت یاری نماید!

#خلافت_را_برپا_کنید
#خلافت_بیا_تاسیس_کړئ

#أقیموا_الخلافة

#خلافت_کو_قائم_کرو

#ReturnTheKhilafah

#YenidenHilafet

انجنیر صلاح‌الدین عضاضه

مترجم: حذیفه مستمر

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

 

مطبوعاتی اعلامیه

100 تاریکی، بی‌عزتی و یأس برای زنان مسسلمان در نبود سپر و نگهبان شان، خلافت!

(ترجمه)

این رجب، مرحلۀ سخت و حساسی را در تاریخ امت اسلامی‌ -صد سال در تقویم هجری از زمان سقوط دولت شکوه‌مند و رهبری اسلامی به دستان مصطفی کمال اتاترک دشمن اسلام و دولت‌های استعمارگر غربی- برجسته می‌سازد. این حادثۀ فاجعه‌بار تأثیر مخربی بر زندگی زنان مسلمان و فرزندان و خانواده‌های آن‌ها برجای گذاشت؛ زیرا آن‌ها دولتی را از دست دادند که محافظ و حامی حقوق، رفاه و آسایش آن‌ها بود. رسول الله –صلی الله علیه وسلم- می‌فرماید: «وَالإِمَامُ رَاعٍ وَمَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ»؛ امام/خلیفه حیثیت چوپان را دارد و از رعیت خود مسئول است. در طی صد سال گذشته، زندگی زنان مسلمان با مرگ، ویرانی، بی‌عفتی، بی‌چارگی و یأس مواجه شده است.

از این رو، این رجب، بخش زنان در دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر، کمپاین/کارزار بین‌المللی را برای برجسته ساختن پیامدهای دردناک سقوط خلافت بر زندگی زنان مسلمان در سطح جهان راه‌اندازی نموده تا چشم‌اندازی را در خصوص این‌که حقوق واقعی زنان، نقش آن‌ها و جایگاه شان در تحت حاکمیت اسلام چگونه خواهد بود، ارائه دهند. هم‌چنین از طریق این کمپاین بسیاری از کج‌ فهمی‌ها و دروغ‌ها در مورد ظلم و ستم زنان در تحت حاکمیت خلافت پاک و اصلاح گردیده و برای تأسیس فوری دولت اسلامی فراخوانی شده است. این کمپاین بخشی از کارزار جهانی است که توسط حزب‌التحریر به رهبری عالم فرزانه، شیخ عطاء ابن خلیل ابوالرشته تحت عنوان "در صد سالگی سقوط خلافت... ای مسلمانان به برپایی آن بشتابید!" راه‌اندازی شده است. ما به صفت زنان در حزب‌التحریر می‌گوییم: 100 سال رنج غیر قابل تحمل، هتک حرمت و زیان دیگر بس است! ما باید این تاریک‌ترین فصلِ از تاریخ امت اسلامی را هرچه زود پایان دهیم.

این کمپاین را به دیگر زبان‌ها دنبال نیز کنید:

 

پیام داکتر نسرین نواز

رئیس بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر به مناسبت صدمین سال سقوط دولت خلافت
شنبه، 01 رجب 1442هـ.ق. مطابق 13 فبروری/ فوریه 2021م

هشتگ‌های کمپاین

#خلافت_را_برپا_کنید
#خلافت_بیا_تاسیس_کړئ

#أقیموا_الخلافة

#خلافت_کو_قائم_کرو

#ReturnTheKhilafah

#YenidenHilafet

 دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

 رادیکالیزم غربی تا رادیکالیزم اسلامی!

(ترجمه)

رادیکالیزم از کلمه یونانی  Radia  یعنی "ریشه و اساس" گرفته شده و به معنی تغییر بنیادی می‌باشد. این اصطلاح همراه با انقلاب فرانسه ظهور کرد و پس انقلاب پدیدۀ تغییر بنیادی در این کشور را به تصویر کشانده و نمایان ساخت تا این‌که این دولت به جمهوری تبدیل می‌شود و بسیاری از رادیکال‌های اروپایی، انقلاب فرانسه را الگویی برای خود می‌دانند. اصطلاح رادیکالیزم در قرن نوزدهم در امریکا، در قارۀ اروپا و آمریکای لاتین بیانگر ایدئولوژی لیبرالی مترقی و الهام یافته از انقلاب فرانسه بود.

رادیکال‌ها در اروپا توانستند جذب احزاب سیاسی مانند حزب جمهوری‌خواه و سوسیال رادیکال گردند تا جایی‌که این حزب در سال‌های 1866-1940م به مهم‌ترین حزب فرانسه تبدیل و موفقیت آن برای رسیدن به قدرت مورد تحسین قرار گرفت.  مفکورۀ رادیکالیزم در اواسط قرن گذشته در اروپا به اوج شوکت خود رسید بود تا اینکه این مفکوره در دهه هفتاد جایگاه خود را از دست داد؛ پس از آن‌که منجر به تغییر بنیادی دولت‌ها در کل اروپا شد، سپس دموکراسی سوسیالی به عنوان یک نیروی سیاسی در اکثر کشورهای اروپایی ظاهر شد، نقش فلسفه رادیکال را به عنوان فلسفه خود اتخاذ کرد، احزاب لیبرالی محافظه کار، نئولیبرالی و سوسیال دموکرات براساس آن تاسیس یافتند؛ احزابی‌‌که اکنون بر کل اروپا و آمریکا حاکم است. بلی، این است موقف اروپا در ارتباط به مفکورۀ رادیکالیزم، که مراد از آن تغییر بنیادی می‌باشد و آن را پایه و اساسی برای تغییر نظام‌های حاکم اتخاذ کردند. این چیزی می‌باشد که آنان را به جایی رسانده است که اکنون در آن قرار دارند.

اما هنگامی‌که مسلمانان خواستار تغییر بنیادی شدند، به ویژه پس از آن‌که  اردوهای استعمارگری سرزمین‌های اسلامی را ترک کرد، نظام‌های ملی با برگزیدن نظام سرمایه‌داری به شکست مواجه گردیده، مردم در جستجوی بدیلی برای این نظام شدند و راه‌حل تغییر بنیادی مطرح گردید. غرب را جنون فرا گرفت، زیرا فهمید که تغییر بنیادی به معنی کنار رفتن نظام سرمایه‌داری، رهایی از برده‌گی آن و خارج شدن از کنترل نظام بین‌المللی به ضرر آن می‌باشد؛ طوری‌که با تمام قوای در جنگ علیه هر آن‌چیزی برخواسته که نمایان‌گر موجودیت اسلام در حیات عامه می‌باشد، حتی اگر آن چیزی یک تکه پارچه‌ای باشد که یک دختربچۀ مسلمان روی سرش می‌گذارد. 

هنگامی‌که احساس كردند، مسلمانان دنبال تغییر واقعی می‌باشند، ناچار در فکر برنامه‌های روشنی برای مقابله با این نگرش خطرناك به زعم خود شدند. تمام تلاش‌های شان بالای مراكز تحقیقاتی جهت تهیۀ برنامه‌های محكم برای مقابله با این نگرش متمرکز می‌باشد. به عنوان نمونه‌ای از توصیه‌های این مراکز معتبر تحقیقاتی، برخی از توصیه‌های شرکت آمریکایی "راند" را یادآور می‌شویم، مانند کتاب جهان اسلام پس از 11 سپتامبر، که توصیه می‌کند، برای اطمینان از موفقیت آن، پالیسی باید شامل تمام جنبه‌های سیاسی، رسانه‌ای، فکری و بین‌المللی باشد. اولین موضوع محوری این کتاب نقشه‌ای جامعی را از نگرش‌های ایدئولوژیک در مناطق مختلف سرزمین‌های اسلامی ارائه می‌دارد، مطالبات مردم را به تغییر بنیادی، به معنای رادیکالیزم و تروریزم توصیف می‌کند و سپس رسانه‌ها را برای انحراف توجه مردم از مفکورۀ تغییر بنیادی، متمرکز می‌سازد، زیرا هیچ بدیل و جایگزینی برای نظام سرمایه داری به جز اسلام وجود ندارد. بنابراین لازم است که مردم را از اسلام دور ساخته و راجع به اسلام برای شان تشویش و واهمه ایجاد کنند. آن‌چه که این کتاب بیشتر بر آن تأکید می‌کند، پدیدۀ گسترش "تغییرات رادیکالی به نفع اسلام" است، به معنی مطالبۀ تغییرات اساسی بر اساس اسلام. برخی از این کتاب آن را به عنوان پدیده‌ی مزاحم دولت آمریكا توصیف كردند؛ دولتی‌که در متقاعد كردن مسلمانان به عقاید لیبرال ضد رادیكال خود، دچار مزاحمت‌های بسیاری  خواهد شد؛ چیزی‌که به معنی به تهدید مواجه شدن منافع آمریکا در سرزمین‌های اسلامی می‌باشد، "طبق آنچه دراین کتاب بیان شده است".

این کتاب چنین توصیه می‌دارد:

1- ایجاد یک شبکۀ اسلامی معتدل و میانه‌رو از طریق ایجاد شبکه‌ای بزرگی که به زبان عوام صحبت کرده و بیان‌گر عقاید و افکار آن‌ها باشد؛

2- از بین بردن شبکه‌های رادیکال با اسالیب و روش‌های مختلف؛

3- تشویق اصلاح مدارس دینی و غیر دینی، همان‌طور که امروز در سودان و جاهای دیگر شاهد آن می‌باشیم؛

4- حمایت از اسلام مدنی؛

5- ادغام اسلام گرایان در سیاست‌های عمومی (آن‌ها را به قدرت رسانده و در قدرت آن‌ها را خنثی سازیم)؛

6- فعالیت و همکاری با مسلمانانی‌که خارج از سرزمین شان بسرمی‌برند(دولت انتقالی در سودان بهترین نمونه برای آن است)؛

7 – برقراری دوبارۀ روابط نظامی با دولت‌های حاکم در سرزمین‌های اسلامی.

این کتاب به ضرورت برقراری فعال روابط نظامی تأکید می‌ورزد، زیرا آموزش افسران مسلمان توسط آمریکا، تنها تضمین کنندۀ عدم تعرض رهبران نظامی مسلمان بر ارزش‌ها، فعالیت‌ها و تلاش‌های آمریکایی نیست، بلکه همچنین افزایش نفوذ آمریکا را در منطقه اسلامی عربی، تضمین می‌کند.

از آنجای‌که تغییرات بنیادی عامل خطرناک و مشترکی در میان کشورهای طمع‌کار استعمارگر می‌باشد، حکام سرزمین‌اسلامی به پیکارکنندگان با اسلام مبدل، مقتضیین تغییر بنیادی را تحت فشار قرار داده، به آنان اتهامات گوناگونی را نسبت می‌دهند و گروه‌هایی را به نام آن‌ها تشکیل و به اقدامات بسیار شنیع روی می‌آورند. تاجای‌که این اسلوب در حال حاضر ابزاری برای حکام و طمع‌کاران، جهت دستیابی به قدرت و قرار گرفتن بر منصب دولت‌های مزدور در صحنۀ تئاتر بین المللی شده تا این‌که باداران‌شان آنان را در سرکوب مردم‌شان یاری رسانده و برای این تشنه‌گان قدرت زمینه رسیدن به قدرت را فراهم سازند. در این ارتباط ما نمونه‌های بسیاری داریم که از مرز شمارش بیرون اند. ما شاهد چاپلوسی حاکم مصر برای فرانسه بودیم، در حالی‌که ماکرون در نهان و آشکار برای مبارزه با اسلام شمشیر خود را از غلاف کشیده و با تمام توان از کسانی‌که به رسول الله صلی الله علیه و سلم توهین رواداشته اند، دفاع می کند... مساجد را تعطیل و به دنبال صدور قوانینی است که دعوت به اسلام به عنوان دینی که تمام امور زندگی، از جمله حکمرانی را تنظیم می‌کند، جرم عنوان کرده و دعوت گر آن را مجرم می‌شمارد.

اما اگر به وثیقۀ و پیمان "ابراهام" که توسط مجموعۀ از دولت‌ها از جمله سودان به امضا رسیده است، نگاهی بیندازیم، متوجه می‌شویم که یکی از مهم‌ترین بندهای آن مبارزه با اسلام رادیکال است؛ چیزی‌که تمام دولت‌ها به آن متعهد شده و بدین وسیله شمشیرهای شان را برای مبارزه علیه اسلام بلند کردند. عبدالفتاح البرهان قبلاً متعهد شده بود كه آماده است از احزابی‌‌که مبنی ايدئولوژيکی دارند، ممانعت كند. آن‌ها به عنوان پیش‌پرداختی برای جلب حمایت برای خود در رسیدن به قدرت یا تداوم در آن، اسلام را در زیر پای دولت‌ها و قدرت‌های بزرگ می‌اندازند، لیکن پرسش این است که آیا این اقدامات باعث جلوگیری از ظهور و شوکت اسلام می‌شود؟! در حالی‌که الله سبحانه وتعالی چنین می‌فرماید:

﴿إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الأَشْهَادُ

[سوره غافر آیه٥١]

ترجمه: ما به یقین پیامبران خود و کسانی را که ایمان آورده‌اند، در زندگی دنیا و (در آخرت) روزی‌که گواهان به پا می‌خیزند یاری می‌دهیم!

رسول الله صلی الله علی وسلم نیز چنین می‌فرماید:

«إنَّ اللهَ زوَى لي الأرضَ فرأَيْتُ مَشارِقَها ومَغارِبَها فإنَّ أُمَّتي سيبلُغُ مُلْكُها ما زوَى لي منها»

ترجمه: الله (سبحانه وتعالی) زمین را برای من جمع کرده و در معرض دید من قرار داد، من تمام شرق و غرب آن را دیدم، هر آن‌چه که از آن برایم جمع کرده شد، حتماً امتم بر آن حاکم خواهد شد.

لله صلی الله علی و سلم چنین می‌فرماید:

رگر غربی،برای مبارزه علیه اسلام بلند کردند.  در جای دیگر رسول الله صلی الله علیه و سلم چنین بشارت می‌‌دهند:

«تَكُونُ النُّبُوَّةُ فِيكُمْ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ، فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ مُلْكاً عَاضاً، فَيَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ الله أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ مُلْكاً جَبْرِيّاً، فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ، ثمَّ سَكَتَ»

ترجمه: تا مدتي‌که الله (سبحانه وتعالی) بخواهد در ميان شما نبوت و پيامبری باقی خواهد ماند و هنگامی الله (سبحانه وتعالی) خواست آن را از ميان بر مي‌دارد، و بعد از آن خلافت بر روش و منهج نبوت خواهد بود و آن تا هنگامی الله (سبحانه وتعالی) خواسته باشد ادامه ميابد، سپس وقتی الله (سبحانه وتعالی) خواست آن را برداشته پادشاهی با دندان گيرنده ميايد، و آن تا وقتی الله (سبحانه وتعالی) خواست دوام می‌کند، سپس هنگامی الله (سبحانه وتعالی) خواست آن را برداشته پادشاهی جبر و ستم خواهد آمد، و تا وقتی الله (سبحانه وتعالی) خواست دوام ميابد، بعد از آن هنگامی الله (سبحانه وتعالی) خواست آن را دور کرده بار ديگر خلافت بر روش و منهج نبوت مي‌آيد.

رادیکالیزم به معنی تغییر بنیادی در غرب یک پدیده ستودنی می‌باشد، اما در سرزمین‌های اسلامی بر حسب نگرش دیکته شده از سوی کفار استعمارگر غربی، آن را یک جنایت بزرگ می‌پندارند! بلی، این جنگی بین حق و باطل است؛ در حالی‌که تاریکی شب هر چقدر به طول انجامد، سرانجام روشنی دامن‌گیر آن خواهد شد؛ اما لحظه لحظۀ صبر پیروزی و نصرت را در پی دارد.

﴿وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ

[سوره حج آیه 40]

ترجمه: به تأکید الله (سبحانه وتعالی) کسانی را که او را یاری کنند (و از آیینش دفاع نمایند) یاری می‌کند؛ الله (سبحانه وتعالی) قوی و شکست ناپذیر است.

نویسنده: مهندس حسب الله النور

مترجم: علی مطمئن

 دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

بسم الله الرحمن الرحیم

در زمان رویبضات(حکام فرومایه) از خیانت‌ها تجلیل می‌شود!

(ترجمه)

خبر:

چهچه‌ای از دیوان سلطنتی اردن به وسیله تویتر به گوش می‌رسد و در آن آمده است: «اردن دهمین سالگرد خود را با اعتماد تجلیل می کند» (منبع: الجزیره-اردن)

تبصره:

بعد از گذشت صدسال  از سقوط خلافت عثمانی و یا بیشتر از آن توسط دسیسه‌گران عرب و عجم؛ اردن تقسیمات طرح شده از سوی سایکس پیکو را تجلیل می‌کند، و این عکس‌العمل به مرحله خیانت‌کارانه حسین بن علی که انقلابی را به همکاری انگلیس علیه خلافت عثمانی به راه انداخت و بعد از انجام وظیفه‌اش، او را سلب صلاحیت و تبعید کردند، مهر تایید می گزارد و باید انگلیس‌ها  برای حفاظت از تأسیس کیان یهود و نفوذش در سرزمین مسلمانان، امثال این رژیم(دولت اردن) را می‌ساختند. رژیم حاکم در اردن به پیمانی‌که برای صلح با یهود عقد کرده بود، ادامه داده و علیه هرنوع انقلاب که بر مبنای عقیده اسلامی ایجاد شود و با فرهنگ‌شان هماهنگی داشته و تقاضا فرزندان این امت را برای قربانی دادن در  راه الله سبحانه وتعالی اجابت  کند و موافق به باور جنگی افراد، افسران و فرماندهان اردو، برای دفاع از دین، امت و قضایای امت باشد، مبارزه می‌کند.

ظلمی‌که مردم را پایمال کرده و از پا در آوده، به تمام صاحبان بصیرت نمایان شده است. جامعه از این نظام، که فقر، گرسنگی، و تباهی را اشاعه می‌کند، سالم نمانده است. این نظام برای  خوشنودی  یهود بالای فرزندان این امت مجازات سنگین را اعمال می‌کند و غافل از مراقبت هرکس به‌جز مقامات دولتی است و علاقه‌مند پیروی غرب که این برنامه را ایجاد کرده است، می‌باشد.

آنچه امروز بالای مردم اردن و تمام امت اسلامی می‌گذرد، راه‌حل‌اش تنها مبارزه جدی برای وحدت سرزمین‌های اسلامی در زیر سایه حاکمیت دولت خلافت بر منهج رسول الله ﷺ و زیر فرمان یک امیر، که از عقب‌اش جنگیده می‌شود و به او پناه برده می‌شود، می باشد. درین هنگام بنده‌گان الله سبحانه وتعالی و شهرهای اسلامی در امان بوده و سیرت فاتحین اعاده می‌شود. حزب التحریر شما را دعوت می‌کند که درین راه باید مسابقه کنید و از یکدیگر پیشی بگیرید.

نویسنده: دکتور عبد الله ناصر-ولایه اردن

مترجم: احمد طارق

 دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

اعلامیه مطبوعاتی

100 سال تاریکی، بی‌عزتی و یأس برای زنان مسلمان در نبود سپر و محافظ‌شان (خلافت)!

(ترجمه)

این رجب مرحلۀ سخت و حساسی را در تاریخ امت اسلامی‌ -صد سال در تقویم هجری از زمان سقوط دولت شکوه‌مند و رهبری اسلامی به دستان مصطفی کمال اتاترک دشمن اسلام و دولت‌های استعمارگر غربی بدین‌سو- برجسته می‌سازد. این حادثۀ فاجعه‌بار تأثیر مخربی بر زندگی زنان مسلمان و فرزندان و خانواده‌های آن‌ها برجای گذاشت؛ زیرا آن‌ها دولتی را از دست دادند که محافظ و حامی حقوق، رفاه و آسایش آن‌ها بود. رسول الله – صلی الله علیه وسلم- می‌فرماید: « وَالإِمَامُ رَاعٍ وَمَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ» امام/خلیفه محافظی‌ست که از رعیت خود مسئول است. در طی صد سال گذشته، زندگی زنان مسلمان با مرگ، ویرانی، بی‌عفتی، بی‌چارگی و یأس مواجه بوده است. آن‌ها و فرزندان‌شان قربانیان اصلی جنگ‌های بی‌رحمانه‌ی استعماری و حاکمیت استبدادی استبدادگران سیکولار به حمایت غرب در سرزمین‌های اسلامی و هم‌چنان اشغال‌گری‌های وحشیانه و نسل کشی‌های ضد مسلمان بوده اند. از یک دولتی‌که بر مبنای اسلام حکم می‌کرد، که در تحت آن زنان در محراق توجه، محافظت و احترام قرار داشتند و در تحت آن رهبران مسلمان تمام ارتش‌ها را برای دفاع از عزت یک زن بسیج نموده و به حرکت می‌آوردند... با سقوط خلافت اسلامی، امروزه ما در جهانی زندگی می‌کنیم که زنان مسلمان بدون مصونیت از مجازات توسط دشمنان اسلام مورد آزار، گرسنگی، زندانی، شکنجه، تجاوز و قتل قرار گرفته و هیچ ارتشی نیست که به کمک آن‌ها بشتابد. هم‌چنان هیچ سرزمینی نیست که از عزت آن‌ها حفاظت کند. این علاوه بر افزایش بداخلاقی، مادی‌گرایی و فساد است که در نتیجه شیوع ارزش‌های لیبرال غربی تمام جوانان مسلمان را مسموم و از دین‌شان گمراه کرده و به  سبک زندگی فلاکت‌باری سوق داده است. با نفوذ ارزش‌های لیبرالی، افزون بر سیکولارسازی قوانین اجتماعی و خانوداگی اسلامی که سقوط خلافت را به دنبال داشت، هم‌چنین باعث فروپاشی عالم‌گیر خانوادگی شد که کوهی از مشکلات و بدبختی‌ها را برای زنان، مردان و کودکان به بار آورد.

علی‌غم این، در نبود یک نظام اسلامی، زنان در تحت حاکمیت نظام‌های فاسد و نابکار -که هیچ‌گونه توجهی به مردمان‌شان ندارند، از حقوقی خدادادی خود برای دسترسی به آموزش و مراقبت‌های بهداشتی با کیفیت بالا محروم شدند. گذشته از این، در نبود خلافت، زنان از دولتی محروم شدند که حمایت مالی و امنیت آن‌ها را تضمین کرده بود. نتیجه طوری شد که زنان با انجام کارهای استثمارگرایانه، گدایی در خیابان‌ها یا زیر و رو کردن کثافات از زباله‌دانی‌ها برای زنده‌ماندن، به حیات خود ادامه می‌داند. تمام این، از امتیازات بی‌شماری‌که  زنان در تحت حاکمیت دولتی‌که در آن ثروت موج می‌زند، فقر ریشه‌کن می‌شود، آسایش و رفاه برای توده‌ها تأمین می‌گردد و سازمان‌های آموزشی درجه یک و امکانات بهداشتی برای منافع مردان و زنان ایجاد می‌گردد، بدور است. حقیقتاً که در نبود سپر و محافظ‌شان –خلافت اسلامی- درد و رنج‌هایی را که زنان مسلمان متحمل شده اند، بی‌اندازه زیاد و غیر  قابل حساب است. 

از این رو، این رجب، بخش زنان در دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر کمپاین بین‌المللی را برای برجسته ساختن پیامدهای دردناک سقوط خلافت بر زندگی زنان مسلمان در سطح جهان راه‌اندازی نموده تا چشم‌اندازی را در خصوص این‌که حقوق واقعی زنان، نقش آن‌ها و جایگاه شان در تحت حاکمیت اسلام چگونه خواهد بود، ارائه دهند. هم‌چنان از طریق این کمپاین بسیاری از کج‌‌فهمی‌ها و دروغ‌ها در مورد ظلم و ستم زنان در تحت حاکمیت خلافت  پاک و اصلاح گردیده و برای تأسیس فوری دولت اسلامی –خلافت راشده- فراخوانی صورت می‌گیرد. این کمپاین بخشی از کمپاین جهانی است که توسط حزب‌التحریر به رهبری عالم فرزانه شیخ عطاء ابن خلیل ابوالرشته تحت عنوان " در صد سالگی سقوط خلافت... ای مسلمانان به تأسیس آن بشتابید!" راه‌اندازی شده است. ما به صفت زنان در حزب‌التحریر می‌گوییم: 100 سال رنج غیر قابل تحمل، هتک حرمت و زیان دیگر بس است! ما باید این تاریک‌ترین فصل از تاریخ امت اسلامی را هرچه زود پایان دهیم.

ای مسلمانان! ما شما را خطاب قرار می‌دهیم که از این کمپاین مهم و ارزنده حمایت کنید و از کسانی باشید که افتخار بس عظیم در جهت تأسیس خلافت راشدۀ ثانی بر منهج نبوت را به دست می‌آورند!

برای دنبال کردن این کمپاین به لینک و صفحۀ فیسبوکی ذیل مراجعه فرمایید:

http://www.hizb-ut-tahrir.info/en/index.php/hizbuttahrir/20797.html

https://www.facebook.com/womenscmoht/

هشتگ‌های کمپاین

#خلافت_را_برپا_کنید
#خلافت_بیا_تاسیس_کړئ

#أقیموا_الخلافة

#خلافت_کو_قائم_کرو

#ReturnTheKhilafah

#YenidenHilafet

داکتر نسرین نواز

رئیس دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر - بخش زنان

مترجم: حذیفه مستمر

 دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

بسم الله الرحمن الرحیم

رسيده‌‌گی به امور مردم مسئولیت دولت است؛ نه سازمان‌ها!

(ترجمه)

خبر:

عبدالله‌حمدوک نخست وزیر سودان تعهد دولت را در جهت ایجاد کار با تمام سازمان‌ها تجدید کرد، این لایحه به منظور تضمین ارایه کمک و خدمات به مهاجران و پناهنده‌گان به سودان تنظیم شده است. این گزارش در جریان دیدار او در دفترش با استیفان کورنیش مدیرکل هیئت پزشکان بدون مرز سویس به نشر رسیده، و هم‌چنان تجدید این لایحه در حضور داشت دوکتور آدم الحریک مشاور اقتصادی نخست وزیر صورت گرفته است.

تبصره:

سازمان‌های‌کاری دولتی در سطح بین‌المللی غیرمستقل و در سطح جهان وابسته به دولت‌ها می‌باشند، و هم‌چنان این سازمان‌ها مورد حمایت مالی و سیاسی، نظام‌های سرمایه‌داری قرار می‌گیرند که در راس آن‌ها  دولت‌های استعمار در جهان قرار دارد، و این کشورها همواره سازمان‌ها را مورد استفاده قرار داده و  فعالیت این سازمان‌ها را در چارچوب منافع خود تنظیم می­کنند. در نظام سرمایه‌داری که جهان را تحت پوشش قرار داده، این موضوع  تعجب‌آور نیست، حتی در سودان، برعلاوه، این نظام از مسئولیت‌اش  در برابر مردم شانه خالی نموده و به سازمان‌های جنایت‌کار مجوز فعالیت و رسیده‌گی به امور مردم را می‌دهد، زیرا  این نظام  هیچ وقت به امور مردم رسیده‌گی نمی‌کند، بلکه با وضع نمودن مالیات سنگین در اموال‌تجارتی، زنده­گی مردم را به شدت تنگ و غیر قابل‌تحمل ساخته، به جهنم مبدل می‌سازد. به ویژه در سودان که قیمت‌ها به بالاترین حدش رسیده است و نرخ  در اموال تجاری و خدمات مورد نیاز روزانه‌ی مردم افزایش یافته است. اسلام رسیده‌گی به امور مردم  و فراهم نمودن  زنده‌گی بهتر به مردم را از جمله مسئولیت‌های حاکم دانسته است. عبدالله بن عمر - رضي الله عنه – مي‌گويد: رسول الله -صلى الله عليه وسلم- فرمود:

«أَلَا كُلُّكُمْ رَاعٍ، وَكُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ، فَالْأَمِيرُ الَّذِي عَلَى النَّاسِ رَاعٍ، وَهُوَ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ»

ترجمه:همه شما شبانيد و همه شما از رعيت خويش پرسيده مي‌شويد، بنابراين، امیری‌که زعامت مردم را بدوش دارد، شبان است و از رعيت خويش پرسيده می‌شود.

رسیده‌گی به امور مردم مسئولیت خلیفه بدون احسان و منت گذاری است. اگر خلیفه در مسئولیت خود دچار کاستی و بی‌اهمیتی شود، مستقیماً مورد محاسبه امت قرار می‌گیرد؛ حتی  حضرت محمد –صلی الله علیه وسلم– بر محاسبه حکام تشویق نموده و مقام  محاسب را بالاترین مقام ذکر نموده است. ابی سعید خدری –رضی الله عنه– می‌گوید: رسول الله –صلی الله علیه وسلم- فرمود:

«أَفْضَلُ الْجِهَادِ كَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ سُلْطَانٍ جَائِرٍ»

ترجمه: بهترين جهاد سخن حقي است که در برابر پادشاه ستمگر گفته می‌ شود.

مسلمانان زمانی‌که فهمیدند، اساسی‌ترین کار خلیفه رسیدن به مسئولیت‌اش است، حقوقی را که الله سبحانه وتعالی بالای خلیفه وضع نموده بود، در خواست نمودند؛ مرد بادیه‌نشینی نزد عمر -رضي الله عنه- آمد سوال نمود: اي عمر! که اهل خير هستي، به دخترانم و مادرشان چيزي عطا کن و روزگاری  بر ما سپر باش! به الله سوگند که تو بايد چنين بکني! عمر -رضي الله عنه- گفت: اي اعرابي! اگر نکنم چه مي‌شود؟ اعرابي گفت: آن گاه من از اينجا خواهم رفت. عمر-رضی الله عنه– گفت: اگر بروی چه کار می‌شود؟  اعرابی گفت: به الله روزي‌که بذل و بخشش به عنوان منت داده شود، از تو در مورد من سوال خواهد شد و سرانجام به بهشت يا دوزخ خواهي رفت. عمر -رضي الله عنه- با شنيدن اين سخن اعرابي به شدت گريست آنگاه پيراهن خود را به آن اعرابي داد و گفت: به خدا سوگند! که من جامه‌اي جز اين ندارم!

بلی! این حاکمان دولتی بودند که مسئولیت خود را در قبال مردم پذیرفته بودند؛ زیرا تهداب آن را نبی اکرم –صلی الله علیه وسلم- نهاده بود. در رابطه به پذیرفتن مسئولیت امور مردم زیباترین نمونه‌ها قابل بیان است؛ زمانی‌که مسئولیت به سیدنا عمر-رضی الله عنه- سپرده می‌شود،می‌گوید: به الله سوگند اگریک قاطر در حومه‌ی عراق بلغزد، الله سبحانه وتعالی از من می‌پرسد که چرا  راه را برایش صاف نکردی! 

نویسنده: استاذ عبد الخالق عبدون علي

عضو دفتر مطبوعاتی ­حرب التحریر-ولایه سودان

مترجم: محمدفاتح

 دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

- کنفرانس جهانی پایانی به مناسبت فعالیت‌های کمپاین -

دفتر مرکزی مطبوعاتی حزب التحریر در پایان کمپاین، کنفرانس جهانی را به مناسبت کمپاین "یادبود از صدمین سالگرد سقوط خلافت... خلافت را برپا کنید" از طریق تلویزیون الواقیه در روز شنبه 29 رجب المحرم 1442هـ موافق 13 مارچ 2021م برگزار می‌کند. پس با ما باشید و در اجر شریک شوید. الله سبحانه وتعالی یار و مددگار بنده‌اش می‌باشد، تا زمانی‌که بنده یار و مددگار برادرش باشد.

ادامه مطلب...

اوج بی‌عدالتی و خدمت به کفار استعمارگر دستگاه‌های امنیتی اردن کسانی را مورد شکنجه و آزار قرار می‌دهد که از پیامبر صلی الله علیه وسلم دفاع می‌کنند!

  • نشر شده در اردن

 ( ترجمه)

پس از تقریباً ده روز از بازداشت ابرهیم الغرابلی یک تن از شباب حزب‌التحریر، خانوادۀ وی توانستند به ملاقات او در زندان مارکا بروند؛ ولی با دیدن اثرات ضرب و شتم و کتک کاری عمدی وی توسط مأمورین امنیتی که از ناحیه دیسک‌های ستون فقرات زخمی شده بود، به شدت متعجب شدند.

سرویس‌های امنیتی ابراهیم را بعد از مشارکت فعال وی در کمپاین دفاع از پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم و رویارویی‌اش در مقابل کمپاین توهین‌آمیز که توسط دولت صلیبی فرانسه علیه پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم رهبری می‌شود، دستگیر گردید. بناءً وی در حد توان خویش در قبال الله سبحانه وتعالی ادای تکلیف کرد و در برابر این شر بزرگ ایستادگی کرد.

موافقان رژیم اردن ابراهیم را به دلیل این عمل پسندیده‌اش دستگیر نمودند که این کار رژیم مذکور را در کنار کسانی قرار داد که به رسول الله صلی الله علیه وسلم و این دین بزرگ اهانت روا داشتند. این کار رژیم را در کنار مهاجمان و کینه‌توزان علیه کسانی قرار داد که به سوی الله و تطبیق شریعت‌اش فرا می‌خوانند. جای تعجب نیست؛ زیرا این رژیم‌ها برای خوش‌خدمتی به کفار استعمارگر تأسیس گردیده و جز مطیع آن‌ها نیستند.    

ما رژیم و دستگاه‌ آن را مسئول صحت و سلامتی برادرمان، ابراهیم می‌دانیم و اطمینان می‌دهیم که این دستگیری‌ها، شکنجه‌ها و سوءاستفاده‌ها عزم عاملین دعوت را از دعوت‌شان سُست نخواهد کرد؛ بلکه این امر آن‌ها را بیشتر استقامت می‌بخشد و بیشتر تلاش می‌ورزند تا وعده الله‌سبحانه‌و‌تعالی و بشارت رسول‌اش صلی الله علیه وسلم با تأسیس دوبارۀ خلافت اسلامی بر منهج نبوت محقق گردد و ارتش را در جهت حمایت از پیامبر الله سبحانه‌و‌تعالی به حرکت در آورد؛ سپس فرانسه و کشورهای کافر استعمارگر وسوسه‌های شیطان را فراموش خواهند کرد. 

﴿وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ﴾ [شورا: 227]

ترجمه: آن‌ها که ستم کردند به زودی می‌دانند که بازگشتشان به کجاست!

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه اردن

مترجم: ارسلان مبارز

ادامه مطلب...

سوالاتی در قیاس

  • نشر شده در فقهی

 (ترجمه)

به جواب زاهد طالب نعیم

سوال

 السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

شیخ بزرگوارما! الله سبحانه وتعالی در تلاش‌های شما برکت نهاده و شما را ثابت قدم نگهدارد؛ هم‌چنان از او سبحانه وتعالی می‌طلبم تا مزد بزرگی بر شما داده و سختی‌ها را بر شما آسان و ما را به نصرت دین‌اش عزت بخشد؛ بدون شک او ذات شنونده‌ و اجابت کننده‌ای دعاها است.

موضوع: سوالاتی در قیاس! در ابتداء مرا معاف فرمائید که موضوع طولانی شده، الله سبحانه وتعالی شما را در طاعت‌اش یاری فرموده و صبر شما را در پله‌ی حسنات شما قرار دهد.

اول: در جواب سوال تاریخی ۷ فبروی ۲۰۱۴م چنین ذکر شده است: (اما ملاحظۀ شما در مورد متن کتاب): «ثابت شده که قیاس به اساس دلیل قطعی و دلایل ظنی دلیل شرعی است. در این خصوص قول شما وجه صحیح دارد؛ گرچه در اصول و فقه بر دلیل، دلیل اطلاق می‌شود؛ ولی مدلول و دلیل از لحاظ قطعیت و ظنیت متفاوت است. از جانب دیگر، موضوع در این‌جا در خصوص دلایل اصولی است؛ پس بهتر است تنها بر دلیل قطعی اکتفاء شده و دلیل ظنی ذکر نشود؛ بناءً بهتر این است که این متن تصحیح شود که انشاء الله به زودی تصحیح خواهیم نمود.» متن کتاب ختم شد.

سپس به تاریخ ۱۶ جون ۲۰۱۹م در صفحه‌ی ۳۲۲ تصحیح متن در نسخۀ جدید وارد شده است؛ اما با وجود آن‌هم من نتوانستم موضوعی‌که از نظر من در تعارض بوده، درست و موافقت این جملات را پیدا کنم؛ چنان‌چه این متن از نسخۀ جدید چنین ذکر شده است: صفحه‌ای ۳۲۳ «فهذه الأحاديث كلها دليل على أن القياس حجة، ووجه الاحتجاج بها أن الرسول ألحق ديْن الله بديْن الآدمي في وجوب القضاء ونفعِه، وهو عين القياس» یعنی همه‌ی این احادیث دلیل بر حجت بودن قیاس است و وجه دلیل این است که رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم دین الله سبحانه وتعالی را بر دین آدمی از لحاظ قضاء آوردن یکی دانسته که این خود عین قیاس است.

در صفحۀ ۳۲۵ چنین آمده است: «فهذه الحوادث لم يُعلم أن هناك منكِراً لها وكانت مشهورة بين الصحابة مع أنها مما يُنكَر، فكان سكوتهم عليها وهي مما لا يسكتون عليه، إجماعاً منهم على كون القياس حجة شرعية» یعنی این حوادث در حالی‌که از جمله چیزهای بود که باید رد می‌شد؛ ولی باز هم صحابه رضی الله عنهم رد نکردند؛ بلکه در بین شان مشهور بود؛ بناءً سکوت صحابه بر این حوادث به معنی اجماع شان بر این است که قیاس حجت شرعی می‌باشد. در صحفه‌ای ۳۲۶ چنین آمده است: «من ذلك يتبين أن الحديث وإجماع الصحابة وتعليل الرسول لكثير من الأحكام دليل على أن القياس دليل شرعي من الأدلة التي تكون حجة على أن الحكم المستنبَط به حكم شرعي... ولهذا لا تكون هذه الأدلة حجة على مطلق القياس، بل هي حجة على القياس الذي تكون العلّة فيه قد دل عليها دليل من الشرع، وهذا هو القياس المعتبَر شرعاً» یعنی از این مطلب واضح می‌شود که حدیث، اجماع صحابه و علت آوردن رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم به خیلی از احکام دلیل بر این است که قیاس دلیل شرعی و از دلایلی است که حکم استنباط شده به اساس قیاس حکم شرعی می‌باشد؛ بناءً این دلایل حجتی بر مطلق بودن قیاس نبوده بلکه حجتی بر این است که هرگاه در قیاس علت باشد بر آن دلیل شرعی دلالت کرده و این قیاس معتبر شرعی می‌باشد.

به نظر من از متون فوق طوری به نظر می‌رسد که این سه متن و یا سه مطلب در تعارض قرار دارند. امیدوارم که با مهربانی خود مسئله‌ای را که بر من مبهم مانده توضیح دهید.

دوم: در باب سوم کتاب بحرالمحیط زرکشی در بخش کتاب القیاس که در خصوص وجوب عمل به قیاس تحریر یافته چنین آمده است: «دوم این است که آیا دلالت سمعی بر قیاس قطعی است یا ظنی؟ در خصوص تائید نظر اول بسیاری نظر دادند؛ اما در خصوص نظر دوم ابوالحسین و آمدی نظر دادند.» (ختم متن کتاب زرکشی) هم‌چنان در جای‌دیگری گفته است: «اجماع صحابه است؛ زیرا ایشان بر عمل کردن بر قیاس اتفاق کردند که این اتفاق شان قولاً و عملاً نقل شده است. ابن عقیل حنبلی گفته است؛ عمل به قیاس از سوی صحابه از لحاظ معنوی به حد تواتر رسیده که این خودش قطعی است.» ختم متن زرکشی.

پس آیا ممکن است دلائل سمعی ظنی‌که به حد تواتر رسیده دلیل قطعی بر حجت بودن قیاس باشد؟

سوم: در صحفه‌ای ۳۲۳ جزء سوم کتاب شخصیه چنین وارد شده است: «فهذه الأحاديث كلها دليل على أن القياس حجة، ووجه الاحتجاج بها أن الرسول ألحق ديْن الله بديْن الآدمي في وجوب القضاء ونفعِه، وهو عين القياس» یعنی همه‌ی این احادیث دلیل بر حجت بودن قیاس است و وجه دلیل این است که رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم دین الله سبحانه وتعالی را از لحاظ قضاء آوردن بر دین آدمی قیاس نموده که این خود عین قیاس است.

سوال این است که آیا در این متن قیاسی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم به کار برده، به معنی لغوی به خاطر آسانی فهم ذکر شده و یا به معنی اصطلاحی است که در صفحه‌ی ۳۲۱ جزء سوم کتاب شخصیه چنین ذکر شده است؟ «فقد عُرّف القياس بأنه إثبات مثل حكم معلوم في معلوم آخر لاشتراكهما في علّة الحكم عند المثبِت؟» یعنی قیاس تعریف شده که او ثابت ساختن حکم معلومی بر حکم معلوم دیگری است، به دلیل مشترک بودن علت‌شان.

آیا علت قضاء دین است که از نصوص گرفته شده و بر اساس آن قیاس می‌شود؟ مثل این‌که شخص از جانب پدرش که فوت نموده تمام نمازهای مفروضه را قضاء بیاورد و این مورد را بر قضاء حج قیاس کند، به خاطری‌که علت آن یعنی هردوی شان دین است با وجودی‌که واضح است که عبادات تعلیل نمی‌شوند؟ چرا حج پسر از جای پدر ناتوان قضائی گفته شده و حج دین الله سبحانه وتعالی پنداشته می‌شود، با وصف این‌که فرض مشروط به استطاعت است؟

چهارم: در صفحۀ ۳۳۶ جزء سوم کتاب شخصیه در مورد شروط فرع وارد شده است: «چهارم: آن‌که در خصوص فرع نص وارد نشده باشد، در غیر آن قیاس منصوص است که در این صورت قیاس یکی بر دیگری بهتر نبوده، انگار که حکم به اساس کتاب، سنت و اجماع صحابه ثابت شده است، اما قیاس چیزی است که در آن علت وجود دارد و همان علت از حکم اصل به حکم فرع سرایت می‌کند؛ اما زمانی‌که فرع خودش منصوص باشد، حکم به اساس نص ثابت شده؛ نه به اساس علت و در این صورت محل و جای برای قیاس باقی نمی‌ماند.» ختم.

سوال این است که چگونه قیاس از رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم ثابت می‌شود؟ در حالی‌که معلوم است هر آن‌چیزی‌که از رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم صادر شده قیاس نه، بلکه قیاس را نفی می‌کند؟ چنا‌ن‌چه امام شوکانی در کتاب‌اش ارشاد الفحول در جواب به کسانی‌که احادیث را دلیلی بر حجیت قیاس می‌دانند گفته است: «جواب داده می‌شود که این قیاس‌ها صادر شده از شارع معصوم است که الله سبحانه وتعالی در مورد آن گفته است که این از محل نزاع خارج می‌باشد، زیرا قیاسی‌که موضوع بحث ما است، قیاسی است که از شخص غیر معصوم صادر شده و از شخصی است که متابعت آن واجب نبوده و کلام آن وحی نمی‌باشد، بلکه از نزد خودش و از عقلی است که محکوم به خطاء است و بدون شک در ثبوت حجت بودن قیاس رسول الله صلی الله علیه وسلم اتفاق صورت گرفته است.» ختم متن ارشاد الفحول.دون شک ثبوت حجت بودن قیاس رسول الله صلی الله علیه و سلم اتفاق صورت گرفته است.)است  معصوم صادر شده نه به اساس علت و در این صورت  

پنجم: در صحفه ۳۳۵ جزء سوم کتاب شخصیه آمده است: «استعمال قیاس نیاز به فهم دقیق دارد. بناءً قیاس برای استنباط حکم، غیر از مجتهد برای کسی دیگری جائز نبوده؛ هرچند که اجتهاد فی المسئله باشد.» پس چگونه قیاس را به رسول الله صلی الله علیه و سلم نسبت می‌دهیم؛ در حالی‌که جائز نیست که رسول الله صلی الله علیه و سلم مجتهد باشد؟

ای بار الها! ما را چیزی بیاموزان که ما را نفع رسانده و ما را نفع برسان از آن‌چه برای ما آموختی، بدون شک تو دانای مطلق و ذات با حکمت هستی. آخرین دعای ما حمد و ستایش برای الله سبحانه وتعالی و رب عالمیان است.

پاسخ

و علیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

در ابتداء الله سبحانه وتعالی از بابت این دعای خوبی‌که در حق ما کردی، در عمرت برکت دهد، ما هم‌ برای تو دعای خیر می‌کنیم. برادر محترم من، سوالات زیادی را به یک مرتبه نمودی، بهتر این بود که به یک سوال اکتفاء می‌کردی! وقتی یک سوال را برای شما جواب می‌دادم، بعداً به تعقیب آن سوال دیگری می‌فرستادی؛ نه این‌که هفت سوال را به یک مرتبه روان کنی! با آن‌هم بر آنیم که هفت سوال شما را جواب دهیم؛ زیرا این سوالات مرتبط به کتب و ثقافت ما است؛ اما در آینده چند سوال را به یک مرتبه ارسال نکنید، یک کمی بر ما آسان بگیر! الله سبحانه وتعالی بر تو رحم کند.

1- در خصوص سوال اول تو در مورد متن‌های سه گانه‌ای که در جزء سوم کتاب شخصیه ذکر شده است باید گفت: درست است که ما در بحث قیاس جزء سوم کتاب شخصیه تعدیل آوردیم؛ چنان‌چه در جواب تاریخی ۷ ربیع الثانی ۱۴۳۵ این تعدیل را وعده داده بودیم؛ اما در تعدیل تلاش کردیم که بحث را به دو قسمت تقسیم کنیم:

قسمت اول به دلایل اثبات قیاس ارتباط می‌گیرد که ما موضوع را در این قسمت بر دلیل قطعی محدود ساخته و دلایل ظنی را به این مسئله ملحق نساختیم.

قسمت دوم مسئله و مطلبی است که به رهنمائی و بیان واقعیت قیاس ارتباط می‌گیرد که در بیان این قسمت بحث، به دلایلی از سنت و اجماع استدلال و مطلب را تنها به دلایل قطعی محصور نساختیم؛ زیرا این‌جا سیاق اثبات قیاس من‌حیث دلیل شرعی نبوده، چنانچه در قسمت اول آن را گفتیم.

شکی نیست، دلایلی‌که از سنت و اجماع در قسمت دوم به آن استناد کردیم، دلایل ظنی هستند که واقعیت قیاس را واضح می‌سازد، اما این دلایل قطعی برای ثبوت حجت بودن قیاس نبوده تا این استدلال در بحث ما کدام خللی وارد نماید، زیرا ما این دلایل را در خصوص اثبات قیاس نیاوردیم؛ بلکه در سیاق دیگری‌که همانا رهنمائی و بیان واقعیت قیاس بوده ذکر کردیم. برای وضاحت بیشتر مطلب مورد لازم را از متن سابق کتاب شخصیه سوم و سپس موضوعی‌که از متن جدید بعد از تعدیل در مقابل آن قرار دارد ذکر می‌کنیم:

أ- نص قبل از تعدیل: «والقياس دليل شرعي على الأحكام الشرعية، فهو حجة لإثبات أن الحكم حكم شرعي. وقد ثبت كون القياس دليلاً شرعياً بدليل قطعي وأدلة ظنية. أمّا الدليل القطعي فهو أن محل اعتبار القياس دليلاً شرعياً إنّما هو في الحالة التي يُرجع فيها القياس إلى نفس النص،... وأمّا الأدلة الظنية فإنها أدلة على القياس وأدلة كذلك على نوع القياس الذي يعتبر دليلاً شرعياً. وقد ثبت كون القياس حجة بالسنّة وإجماع الصحابة، فقد ثبت أن الرسول صلی الله علیه وسلمﷺ أرشد إلى القياس وأقر القياس، فعن ابن عباس...؛ یعنی قیاس دلیل شرعی است بر احکام شرعی؛ پس قیاس دلیلی است بر این‌که حکم استنباط شده به اساس قیاس، حکم شرعی می‌باشد. ثابت شده که قیاس به اساس دلیل قطعی و دلیل ظنی دلیل شرعی است، اما دلیل قطعی این است که قیاس محل اعتبار دلیل شرعی است؛ در حالی‌که در این قیاس به نفس نص مراجعه می‌شود. اما دلایل ظنی دلایلی بر قیاس و نوع قیاس هستند که به عنوان دلیل شرعی اعتبار داده می‌شود و بدون شک ثابت شده که قیاس به اساس سنت و اجماع صحابه حجت شرعی بوده و هم‌چنان ثابت شده که رسول الله صلی الله علیه وسلم به سوی قیاس رهنمائی نموده و خودشان قیاس را تائید نموده اند، از ابن عباس روایت شده است...» (ختم متن شخصیه قبل از تعدیل)

ب- متن بعد از تعدیل: «والقياس دليل شرعي على الأحكام الشرعية، فهو حجة لإثبات أن الحكم حكم شرعي. وقد ثبت كون القياس دليلاً شرعياً بالدليل القطعي وهو أن محل اعتبار القياس دليلاً شرعياً إنما هو في الحالة التي يرجع فيها القياس إلى نفس النص؛ یعنی قیاس دلیلی است بر احکام شرعی؛ پس قیاس حجت است بر این‌که هرگاه حکم به اساس قیاس استنباط گردد، حکم شرعی می‌باشد. این‌که قیاس دلیل شرعی است، به دلیل قطعی ثابت شده و او این‌که محل اعتبار قیاس دلیل شرعی بوده و آن در صورتی است که در پروسه‌هی قیاس به نص رجوع شود.. رسول الله صلی الله علیه وسلم به سوی قیاس رهنمائی کرده و قیاس را تائید نموده است؛ از ابن عباس رضی الله عنهام روایت است ...» (ختم متن بعد از تعدیل شخصیه)

طوری‌که از تعدیل معلوم است، در پاراگرف اول که بحث در مورد اثبات قیاس به عنوان حجتی از دلایل اصولی است، ما تنها بر دلیل قطعی اکتفاء کرده و به دلیل ظنی روی نیاوردیم؛ اما در ابتداء پاراگراف دوم قبل از تعدیل، که دلایل ظنی نیز در ردیف دلایل اثبات کننده‌ی قیاس ذکر شده، آن را تعدیل نمودیم و طوری ذکر کردیم که دلایل ظنی در بیان رهنمائی و بیان واقعیت قیاس ذکر شده که بدون شک در خصوص رهنمائی و بیان واقعیت قیاس دلایل ظنی نیز کفایت می‌کند؛ چنان‌چه ما این دلایل ظنی را از سنت و اجماع آوردیم. بناءً نیاز به تعدیل این موارد سه‌گانه که شما به آن اشاره کردید، نمی‌باشد؛ زیرا ذکر دلایل ظنی در سیاق اثبات قیاس به عنوان یکی از دلایل اصولی نبوده، بلکه در سیاق ارشاد و رهنمائی و بیان واقعیت قیاس است. شاید استفاده این جمله که گفتیم این احادیث حجتی بر قیاس است به شما ابهام ایجاد کرده باشد؛ چنان‌چه ما گفتیم: «فهذه الأحاديث كلها دليل على أن القياس حجة، ووجه الاحتجاج بها أن الرسول ألحق دين الله بدين الآدمي في وجوب القضاء ونفعه، وهو عين القياس؛ یعنی تمامی این احادیث دلیلی بر این است که قیاس حجت است، اما تا زمانی‌که دلیل قطعی بر اثبات قیاس ذکر نمائیم، در ذکر نمودن دیگر دلایل که در آنها ظنی موجود باشد کدام مانع وجود ندارد) وقتی ما این تعدیل را آوردیم این مسئله از بابت تمرکز نمودن بالای دلایل قطعی بوده نه به معنی این‌که دلایل ظنی را انکار کنیم.

 2- اما به ارتباط سوال دوم در خصوص دلایل سمعی که از لحاظ معنوی به تواتر رسیده است: این مسئله را نمی‌توان انکار کرد که دلایل بر اثبات قیاس به عنوان حجت شرعی از سنت و اجماع صحابه وجود دارد؛ چون این نوع دلایل در این خصوص بسیار بوده و از لحاظ معنوی به حد تواتر رسیده اند؛ چنان‌چه امام زرکشی در بحرالمحیط طبق نقل قول خودت در سوال تان واضح بیان کرده است؛ اما ما برای اثبات قیاس به عنوان یکی از دلائل اصولی شرعی به این استدلال روی نیاوردیم، زیرا با ذکر این استدلال نظر مخالف وجود دارد، اما با ذکر دلیل قطعی‌ برای اثبات قیاس دلیلی قوی است که به تنهائی خود کفایت می‌‌‌کند و برای مخالف دشوار است که در مقابل این دلیل قطعی مخالفت کند.

3- اما در خصوص سوالات سوم، ششم و هفتم که هرسه سوال به یک مسئله بر می‌گردند، باید گفت: بدون شک رسول‌الله صلی‌الله‌علیه و سلم به سوی قیاس رهنمائی کرده، اما خودشان قیاس را انجام نداده اند، زیرا رسول‌الله‌صلی‌الله علیه و سلم حکم شرعی را به اساس وحی می‌شناختند؛ نه به اساس اجتهاد. پس درست نیست که بگوئیم رسول‌الله‌صلی‌الله علیه وسلم مجتهد بوده؛ چنان‌چه این مسئله در جایش واضح شده است؛ اما مثال‌هایی‌که ما از سنت بیان کردیم، ارشاد و رهنمائی به سوی قیاس و کیفیت استعمال قیاس بوده که این از باب تعلیم مسلمانان بر قیاس است، نه به معنی این‌‌که رسول‌الله‌صلی‌الله‌علیه وسلم برای شناخت حکم شرعی به قیاس متوسل شده اند؛ زیرا ثمره‌ی قیاس دست یافتن به حکم شرعی از طریق اجتهادی است که مجتهد قبلاً آن‌را نمی‌شناخته؛ اما رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم حکم شرعی را از وحی می‌شناختند که نیازی به اجتهاد ندارد این مسئله در کتاب "تيسير الوصول إلى الأصول" در بحث حجت بودن قیاس به صورت کامل واضح شده است:

«رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم به استعمال قیاس ارشاد نموده چنان‌چه وقتی از رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم در خصوص قضاء حج و بوسه زدن شخص روزه دار، سوال شد، جواب سائِل را فوراً نداده، بلکه با بیان علت قضاء دین آدمی و مضمضه، جواب را دادند که این خود رهنمائی و ارشاد مسلمانان به سوی قیاس است. از رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم روایت شده است که مردی از قوم خثعم از ایشان سوال کرده و گفت: پدرم در حالی در اسلام داخل شده که پیر و مسن است و نمی‌تواند که چیزی را سوار شود، این در حالی است که حج بالای آن فرض می‌باشد؛ آیا می‌توانم در عوض آن حج کنم؟ رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم فرمود: «أَنْتَ أَكْبَرُ وَلَدِهِ؟» آیا تو اولاد بزرگ آن هستی؟ شخص گفت: بلی، رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم فرمود:

«أَرَأَيْتَ لَوْ كَانَ عَلَى أَبِيكَ دَيْنٌ فَقَضَيْتَهُ عَنْهُ، أَكَانَ ذَلِكَ يُجْزِئُ عَنْهُ؟»

ترجمه: یعنی اگر دیدی که بر ذمه‌ای پدرت دینی باشد قضاء آوردی آیا آن جائز است؟ شخص گفت: بلی، رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم فرمود (فَاحْجُجْ عَنْهُ.) یعنی پس به جای پدر خود حج کن.

از عمر رضی‌الله عنه روایت شده است که گفت: "روزی متمایل شدم و در حالی‌که روزه دار بودم بوسه زدم، سپس نزد رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم آمدم و گفتم: امروز امر مهمی را انجام دادم، بوسه زدم در حالی‌که روزه دار بودم، رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم گفت: (أَرَأَيْتَ لَوْ تَمَضْمَضْتَ بِمَاءٍ وَأَنْتَ صائِمٌ؟) ترجمه: اگر در حالت روزه داشتن به آب مضمضه کنی چی می‌شود؟ عمر رضی الله گفت: مشکلی نیست، رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم گفت: پس چی مشکلی دارد؟  

مگر این مسئله به معنی این نیست که رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم قیاس کرده؛ بلکه به معنی این است که حکم به اساس وحی برای رسول‌الله صلی‌الله علیه واضح گردیده؛ اما بیان حکم به صیغۀ صورت گرفته که رهنمائی و ارشادی به سوی قیاس دارد؛ زیرا هر قول، فعل و تقریری‌که از رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم صادر شده وحی از جانب الله سبحانه وتعالی می‌باشد؛ چنان‌چه قبلاً این مطلب را در بحث سنت واضح نمودیم.» (ختم اقتباس از کتاب تیسیر)

اما نسبت به سوال چهارم که در خصوص قیاس دین به نماز است: شکی نیست احادیثی‌که در خصوص حج وارد شده و ارشاد و رهنمائی به حج دارد در آن دو مسئَله است:

أ- قیاس دین الله سبحانه و تعالی بر دین آدمی در وجوب قضاء و نفی آن؛ یعنی عبادتی‌که شخص به اداء آن نپرداخته، دینی بر گردن شخص بوده که باید قضاء آورده شده و همین قضاء دین، دین را از ذمۀ شخص ساقط می‌سازد؛ چنان‌چه واجب است که دین آدمی نیز اداء گردد که همین قضاء دین، دین را از ذمۀ آدمی ساقط می‌سازد.

ب- دین الله سبحانه وتعالی با قضاء آوردن آن توسط خود شخص از ذمه‌اش ساقط می‌شود؛ هم‌چنان قضاء آوردن دین الله سبحانه وتعالی توسط شخص دیگری از گردن شخص ساقط می‌گردد؛ با وجودی‌که خود شخص به قضاء آن اقدام نکرده و این به اساس قیاسی است که بر دین آدمی شده و با قضاء آوردن شخص دیگری از گردن آن ساقط می‌شود.

با تطبیق این قاعده با موضوع نماز مطالب ذیل واضح می‌گردد: نمازی‌که بر ذمۀ شخص باقی مانده و به اساس عذر شرعی آن را ترک کرده است، باید قضاء اش بیاورد، وقتی شخص خودش این نماز متروکه را قضاء بیاورد، از ذمۀ آن ساقط می‌گردد، و این به اساس قیاس دین آدمی است که وقتی آن را اداء می‌‌کند، از ذمه‌اش ساقط می‌‌گردد که این قیاس درست و خالی از تعارض است؛ اما این مسئله نیز باید روشن باشد که با قضاء آوردن نماز طبیعتاً به معنی این نیست که گناه تأخیری نماز و اداء نکردن آن در وقت مشخص‌اش ساقط شده؛ بلکه تنها به معنی این است که شخص در قسمت اداء نماز مدیون نبوده، زیرا با قضاء آرودن نماز، نمازی‌که بر ذمۀ آن بوده آن را اداء نموده، اما موضوع گناه تأخیری نماز از وقت معینه‌اش بحث دیگری است. دلایلی وارد شده است که باید خود شخص نماز را اداء نماید و با اداء نمودن شخص دیگری از گردن وی ساقط نمی‌شود، هم‌چنان در خصوص مسئله‌ی نماز مانند دیگر واجبات نیابت و وکالت قابل قبول نبوده، الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى﴾ [نجم: 39]

ترجمه: و اینکه برای انسان بهره‌ای جز سعی و کوشش او نیست.

هم‌چنان شریعت نماز را در صورت ناتوانی استادن به صورت نشسته واجب نموده و در صورت ناتوانی به نشستن، ادای آن را به صورت اشاره واجب نموده و برای هیچ کسی اجازه نداده است تا در عوض آن شخص نماز را اداء کند. بناءً مفهوم اداء نمودن نماز به این حالات مریضی و این حالات سخت به معنی عدم جواز اداء نماز در عوض شخص دیگری است، بناءً قیاس نماز بر دین آدمی از ناحیه سقوط نماز با اداء شخص دیگری، قیاس غیر صحیح بوده که جور در نمی‌آید، زیرا دلایل شرعی در تعارض به این قیاس وجود داشته که اداء نماز را تنها بر خود شخص محصور ساخته است. بناءً به دلایل تعارضی قوی عمل شده و مقتضی قیاس ترک می‌گردد؛ چنان‌چه این یک قاعدۀ پذیرفته شده در علم اصول فقه است.

 گفته نشود که دین الله سبحانه و تعالی مثل حج، روزه، زکات و مانند این احکام با اداء نمودن آن توسط غیر، قیاس بر دین آدمی ساقط می‌شود بناءً قضاء نماز توسط غیر به اساس قیاس بر دین آدمی ساقط می‌شود این‌چنین استدلال نشود؛ زیرا ساقط شدن حج، روزه، زکات و مانند آن با قضاء آوردن غیر به اساس قیاس ثابت نشده بلکه به اساس احادیث نبوی شریفه ثابت شده است، احادیثی‌که ارشاد و رهنمائی بر قیاس دارند، بناء بر آن‌چه در نصوص وارد شده اکتفاء می‌گردد؛ اما قضاء نماز توسط غیر در سنت رسول‌الله صلی ‌الله علیه و سلم وارد نشده بناءً موضوع اداء و قضاء نماز بر اصل خود باقی مانده که تنها با اداء نمودن خود شخص اداء می‌شود، نیابت و وکالت در آن جائِز نمی‌باشد؛ پس نصوص وارده در قضاء نماز مرتبط به خود شخصی است که نماز را قضاء بیاورد نه غیر آن  از جمله‌ی این نصوص در ذیل ذکر می‌شود:

مسلم در صحیح اش از ابوهریره رضی الله عنه روایت کرده که رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم فرموده است:

«مَنْ نَسِيَ الصَّلَاةَ فَلْيُصَلِّهَا إِذَا ذَكَرَهَا فَإِنَّ اللَّهَ قَالَ: ﴿أَقِمْ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي

ترجمه: کسی‌که نماز را فراموش کرد وقتی یادش آمد باید آن را اداء نماید، الله (سبحانه وتعالی) فرموده: نماز را به یاد من بر پادار.

ابن ابی شیبه در مصنف خود از انس رضی‌الله عنه روایت کرده که رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم فرموده است:

«مَنْ نَسِيَ صَلَاةً أَوْ نَامَ عَنْهَا فَكَفَّارَتُهُ أَنْ يُصَلِّيَهَا إذَا ذَكَرَهَا»

ترجمه: کسی‌که نمازی را ترک کرد یا به خواب ماند کفارۀ آن این است که وقتی به یاد آورد آن نماز را اداء نماید.

دار قطنی در سنن خود از بلال روایت کرده که گفت: ما در سفری همرای رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم بودیم:

«فَنَامَ حَتَّى طَلَعَتِ الشَّمْسُ فَأَمَرَ بِلاَلاً فَأَذَّنَ ثُمَّ تَوَضَّأَ فَصَلَّى رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ صَلَّوُا الْغَدَاةَ»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه و سلم را خواب برد تا آفتاب طلوع کرد، آنگاه بلال رضی الله عنه را دستور به آذان دادند و بلال رضی الله آذان داده سپس وضوء کردند و دو رکعت نماز را خواندند؛ سپس نماز صبح را خواندند.

از این نصوص واضح می‌شود که این نصوص مرتبط به خود شخصی است که  نماز را فوت نموده، اما کدام نصی وارد نشده که شخص دیگری می‌تواند نماز را از جای دیگری قضاء آورد؛ مثل این‌که پسر نماز را از جای پدر قضاء آورد. بناءً قضاء نماز تنها به خود شخصی حصر می‌گردد که نماز از نزدش فوت شده است. اما سوالت این‌که چرا حج پسر از جای پدر ناتوان قضاء گفته شده و حج دین الله سبحانه وتعالی دانسته می‌شود؟ در حالی‌که فرضیت حج منوط و مرتبط به استطاعت است. جواب این سوال را ما در باب "عموم اللفظ در خصوص سبب" در کتاب شخصیۀ سوم بیان و واضح کردیم که عموم در خصوص همان موضوع و سوال مشخص است؛ نه در تمام اشیاء و به این عبارت گفته بودیم: «عموم خطاب در یک حادثه و جواب سوال مشخص ارتباط گرفته و به همان موضوع مشخص بر می‌گردد؛ نه به تمام اشیاء یعنی جواب سوال و چیزی‌که در خصوص یک حادثه و سوال آمده تنها تعلق به همان سوال وحادثه گرفته، شامل دیگر موضوعات نمی‌‌شود؛ پس این قاعده در تحت قاعده‌ی "عبرت برای عموم لفظ است؛ نه به خصوص سبب" نیامده؛ زیرا این مسئله غیر از آن حادثه و غیر از آن سوال است، دیگر این‌که سخن و کلام بر همان سوال و حادثه وارد شده؛ نه بر غیر آن؛ پس عموم لفظ مخصوص همان سوال بوده؛ زیرا لفظ رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم مرتبط به موضوع سوال و حادثه بوده و حکم هم متعلق به همان سوال است؛ پس نصی‌که در حادثه و یا جواب سوال مشخصی وارد شود، خاص ساختن آن تنها در همان مورد خاص لازم است، و درست نیست که آن موضوع بر تمام اشیاء عام باشد؛ زیرا سوال به جواب بر می‌گردد و دیگر این‌‌که کلام و سخن موضوع مشخص دارد؛ پس لازم است که حکم نیز بر حکم مشخص حصر گردد؛ زیرا لفظ رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم حکم سوال و حادثه متعلق به سوال بیان شده است؛ نه غیر آن. پس به غیر آن بر نگشته و عموم لفظ در خصوص سبب عام در هر شیء نیست بلکه عموم لفظ برهمان موضوع و یا سوالی است ‌که وارد شده و عام می‌باشد.»

اما در این‌ مسئله موضوعی‌که از آن سوال شده حج پسر از جای پدر ناتوان است؛ نه غیر از آن. بناءً عموم در خصوص مسئله حج باقی مانده یعنی تنها در خصوص این باقی می‌ماند که پسر می‌تواند حج را از جای پدر ناتوان خود اداء نموده گرچه حج بالای پدر واجب نباشد، اما غیر از حج نیاز به دلیل دیگری دارد. قبلاً به تاریخ ۴ رجب ۱۴۳۴هـ.ق برابر با ۱۴ می ۲۰۱۳م به همین شکل جواب داده بودیم که در این جواب چنین ذکر شده بود: «نسبت به حدیثی‌که ذکر کردی از یوسف ابن زبیر، از عبدالله بن زبیر روایت شده که گفت:

«جَاءَ رَجُلٌ مِنْ خَثْعَمَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ﷺ فَقَالَ: إِنَّ أَبِي شَيْخٌ كَبِيرٌ، لَا يَسْتَطِيعُ الرُّكُوبَ، وَأَدْرَكَتْهُ فَرِيضَةُ اللَّهِ فِي الْحَجِّ، فَهَلْ يُجْزِئُ أَنْ أَحُجَّ عَنْهُ؟ قَالَ: ‹آنْتَ أَكْبَرُ وَلَدِهِ؟‹قَالَ: نَعَمْ، قَالَ: «أَرَأَيْتَ لَوْ كَانَ عَلَيْهِ دَيْنٌ أَكُنْتَ تَقْضِيهِ؟» قَالَ: نَعَمْ، قَالَ: ‹فَحُجَّ عَنْهُ»

ترجمه: مردی از خثعم نزد رسول الله صلی الله وسلم آمد و گفت پدرم شیخ فانی است که توانائی سواری را ندارد و حج او را فرض می‌باشد آیا جائز است که در عوض آن حج کنم؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: آیا تو اولاد بزرگ آن هستی؟ شخص گفت: بلی، رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: اگر دیدی که بر ذمه‌ای پدرت دینی باشد، قضاء می‌آوری. آیا این جاِئز است؟ شخص گفت: بلی، رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود؛ پس از جای پدر خود حج کن.

نسائی این حدیث را روایت کرده، اما یوسف ابن زبیر تنها کلمه "أنت أكبر ولده" را ذکر کرده است؛ به همین دلیل بعضی محققین گفتند که در این خصوص جای بحث است؛ اما باقی حدیث در نزد جمهور محققین صحیح بوده و کسانی هم هستند که این حدیث را به شمول لفظ "أكبر ولده"؛ صحیح دانسته با وجود آن این حدیث بدون این لفظ نیز روایت شده چنانچه از ابن عباس روایت شده: ابن حبان در صحیح خود از سلیمان بن یسار تخریج نموده که گفته است: عبدالله ابن عباس برایم، گفت مردی از رسول‌الله صلی‌الله و سلم سوال کرد و گفت پدرم مسلمان شده، در حالی‌که شیخ فانی بوده و حج بالای وی فرض می‌باشد، اگر من آن‌را بر سواری بسته کنم و به حج ببرم بیم مرگ آن‌را دارم و اگر آن را بسته نکنم، نمی‌تواند که خود را بالای سواری بگیرد، آیا جائِز است که در عوض آن حج کنم؟ رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم فرمود:

«أَرَأَيْتَ لَوْ كَانَ عَلَى أَبِيكَ دَيْنٌ فَقَضَيْتَهُ عَنْهُ، أَكَانَ ذَلِكَ يُجْزِئُ عَنْهُ؟» یعنی اگر دیدی که بر ذمه‌ای پدرت دینی باشد، قضاء آوری آیا جائز است؟ شخص گفت: بلی، رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود «فَاحْجُجْ عَنْ ابیک». پس از جای پدرت حج کن. فقهاء این حدیث را در محراق توجه قرار داده و در خصوص این‌که الله سبحانه وتعالی حج را منوط به استطاعت نموده

﴿وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً﴾ [آل عمران: 97]

ترجمه: و برای الله بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند، آن‌ها که توانایی رفتن به سوی آن دارند.

بعضی از فقهاء حدیث شیح فانی را مخصوص سائل قرار داده؛ نه غیر آن تا نشود حدیث فوق الذکر با آیۀ مبارکۀ ذکر شده تعارض پیدا کند؛ اما غیر از این حالت بر پسر و یا اولاد واجب نبوده، حج را از عوض پدرش به جای آرود؛ مگر از باب نیکی به والدین به اعتبار این‌که در حدیث حکم مخصوص سوال کننده بوده، مثل حکم خاصی‌که در مورد ابوبرده در بحث قربانی در خصوص بزغاله آمده است؛ حدیثی‌که بخاری از براء بن عازب رضی الله عنهما روایت کرده و گفته است، ابوبرده بن نیار مامای براء گفته وی گفت: یا رسول الله در نزد ما بزغاله‌ای است که از دو گوسفند هم برای ما دوست محبوب‌تر است، آیا درست است که آن را قربانی کنم؟ رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: «نَعَمْ وَلَنْ تَجْزِيَ عَنْ أَحَدٍ بَعْدَكَ»؛ ترجمه: بلی، جائز است، ولی بعد از تو برای هیچ کسی جائز نیست.

آن‌چه من در این باب ترجیح می‌دهم، قبل از این‌که به طرف خاص ساختن حدیث برویم، جمع بین حدیث و آیه است؛ زیرا اصل در احکام مخاطب بودن تمام مردم است و از این اصل به طرف خصوصی سازی بدون وارد شدن نص صریح نمی‌رویم؛ مثلی‌که در مورد ابو برده نص وارد شده و رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم فرمود: «نَعَمْ وَلَنْ تَجْزِيَ عَنْ أَحَدٍ بَعْدَكَ» ترجمه: بلی جائز است، ولی بعد از تو برای هیچ کسی جائز نیست. در چنین مواردی جمع کردن متعذر بوده، اما در این‌ موضوع نصی مبنی بر خاص ساختن حدیث وجود نداشته و هم‌چنان جمع کردن بین حدیث و آیه متعذر نمی‌باشد؛ پس ممکن است بین آیه و حدیث طوری جمع و گفته شود که حج واجب نبوده مگر در وقت موجودیت استطاعت مالی و بدنی، اما حالت پسر با پدرش از این حالت مستثنی می‌باشد. پس اگر پسر توان داشت، اما پدر ناتوان بود، بالای پسر واجب است که در عوض پدرش حج را اداء کند؛ زیرا رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم حج را در چنین حالتی مانند دینی دانسته که بر پدر بوده و قضاء آن بر پسر واجب است. این نظری است که در این خصوص من آن‌را ترجیح می‌دهم، الله سبحانه وتعالی از همه عالم‌تر و با حکمت‌تر است.

امیدوارم جواباتی را ‌که در فوق ذکر نمودیم، ابهام در فهم را برطرف نموده باشد.

برادر شما عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

دعای رسول الله صلی الله علیه وسلم به حکام مسلمین

(ترجمه)

از عایشه صدیقه رضی الله عنها روایت است که گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«اللهُمَّ، مَنْ وَلِيَ مِنْ أَمْرِ أُمَّتِي شَيْئًا فَشَقَّ عَلَيْهِمْ، فَاشْقُقْ عَلَيْهِ، وَمَنْ وَلِيَ مِنْ أَمْرِ أُمَّتِي شَيْئًا فَرَفَقَ بِهِمْ، فَارْفُقْ بِهِ» (رواه مسلم)

ترجمه: يا الله، کسی‌که سرپرستی چيزی از کار امتم را بدوش گيرد و بر آن‌ها سخت‏گيری کند، با او سخت‌گيری کن و کسی‌که سرپرستی چيزی از کار امتم را بدوش گرفته و با آن‌ها نرمی کند، با او نرمی کن.

مفهوم حدیث

رسول الله صلی الله علیه وسلم در حق زمام‏داران و اولیای اموری‌که بالای مسلمانان مهربان و نرم دل هستند، دعای خیر نموده و برای کسانی‌که با مسلمین سخت‌گیر و سخت‌دل هستند، دعای بد نموده است؛ پس الفاظ حدیث عام ذکر گردیده است که شامل سرپرستی یک مرد در خانواده‌اش، از زن در امور منزل و اولادهایش، از مدیر در مدرسه و یا مکتب، از معلم بالای شاگردانش و از حاکم در حق رعیتش می‌گردد. بدین اساس برای هر مسلمان لازم است که در امر سرپرستی، این حدیث را آئینه خود قرار دهد تا در حق زیردست‌تان خود هیچ‌نوع ظلم و کوتاهی نداشته باشد.

پس ای مسلمانان!

شما در عصر حاضر با حکام طاغوتی که بالای تان مسلط است، ابتلاء و امتحان می شوید؛ آن حکامی‌که بالای گردن‌های این امت بدون رضایت و اختیارشان تسلط یافته اند و به قهر و جبر حکمرانی می‌کنند، در حق آن‌ها انواع ظلم و شکنجه را روا می‌دارند، برای ایجاد دشمنی میان پسران این امت از وسایل گوناگون استفاده می‌کنند، آن‌ها را در اعمال و دارایی‌های شان تعقیب نموده و حتی در ازبین‌بردن خانه‌های شان هم رحم نمی‌کنند. ... پس این همه از جهت آن است که آن‌ها را کفار استعمارگر (بعد از سقوط خلافت اسلامی) جبراً بالای مردم به قدرت رسانیده است؛ بنابراین، مسئولیت هرفرد مسلمان است که دست به دست هم داده برای از میان برداشتن این حکام طاغوتی مزدور سعی و تلاش نمایند و در عوض آن حاکم واقعی را با درنظرداشت معیارهای شریعت اسلام انتخاب نمایند تا احکام الله متعال را بالای همه انسان‌ها تطبیق و عدالت و انصاف را برپا کند.

خلاصه حدیث

در این حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم در حق زمام‌دار نیک دعای خیر نموده و در حق ولی امر بد دعای بد کرده است؛ پس باید زمام‌داران امور از الله سبحانه وتعالی ترس و حیا نمایند و در حق امت مسلمه این قدر جفا و ظلم ننمایند تا در روز قیامت در نزد الله سبحانه وتعالی شرمنده و خجالت نگردند.

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه